فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق شناخت پیدا کردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق شناخت پیدا کردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق شناخت پیدا کردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان


دانلود تحقیق شناخت پیدا کردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان

مقدمه

آسیب ناشی از خشونت شوهران از فشارهایی است که بر زنان وارد می شود . نگاهی سریع و گذار به به تاریخ نشان دهندة عظمت آلام و مصائبی است که به واسطه خشونت مردانه ایجاد شده است . اینگونه خشونت در جنگها ، شکنجه ها و ارتکاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و کودکان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عین ارزش تلقی شدن در جوامع متداولترین شکل خشونت فیزیکی ، خشونت روانی ، خشونت اجتماعی ، خشونت اقتصادی و خشونت جنسی ، برداشتهای خشونت آمیز نسبت به زن بازتابی است از ارزشها و عقاید اعضا اجتماع که اغلب چندین نسل را در بر می گیرد . و محصول سنتها ، آداب و رسوم : عقاید مذهبی ، قوانین حقوقی و به عبارتی دیگر محصول فرهنگ جامعه است . از عواملی که تبیینهای خشونت مردانه مورد توجه قرار گرفته است .  اقتصاد ، مذهب ، خانواده عوامل شخصی بیولوژیکی می باشد .

نوع فایل : Word

تعداد صفحه :91


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق شناخت پیدا کردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان

تحقیق در مورد خشونت علیه زنان

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد خشونت علیه زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خشونت علیه زنان


تحقیق در مورد خشونت علیه زنان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه38

 

فهرست مطالب

 

« نظریه های مرتبط با اعمال خشونت علیه زنان »

«جامعه وخشونت علیه زنان»

مقدمه:

یکی از انواع خشونت ها در جامعه انسانی خشونت در عرصه خانواده است.

در خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، همخونی یا پذیرش

(به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند (ساروخانی – باقر مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده ص 136-135)

«خشونت خانوادگی مبحث جدیدی است که جامعه شناسان و سایر محققان علوم اجتماعی به آن پرداخته اند تا سی سال پیش خشونت در خانواده امری استثنایی تلقی میشد اما بررسی هایی که در سه دهه اخیر انجام شد به این نتیجه ختم شد که خشونت رواج چندانی در میان خانواده ها دارد.نتایج این تحقیقات مشخص کرد که خشونت در خانواده هم در طبقات پایین ، متوسط ، بالا وهم در میان افراد با سواد و کم سواد هم در میان خانواده های دچار بحران و خانواده هایی که به ظاهر شرایط مطلوبی دارند دیده میشود»

(خشونت خانوادگی-بازتاب ساختار جامعه – دکتر شهلا اعزازی – فرهنگ واندیشه – مجله زنان ش 50)

یکی از جامع ترین تعاریف در مورد خشونت خانوادگی را سوزان شکتروگنلی ارائه داده اند.

خشونت خانوادگی عبارت است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خشونت علیه زنان

سازگاری روانی و سرزنش قربانی در میان مجرم های اشتراکی خشونت: نقش حمایت اجتماعی و زندگی پرفشار

اختصاصی از فی گوو سازگاری روانی و سرزنش قربانی در میان مجرم های اشتراکی خشونت: نقش حمایت اجتماعی و زندگی پرفشار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی: سازگاری روانی و سرزنش قربانی در میان مجرم های اشتراکی خشونت: نقش حمایت اجتماعی و زندگی پرفشار

موضوع انگلیسی: Psychological adjustment and victim-blaming among intimate partner violence offenders: The role of social support and stressful life events

تعداد صفحه: 7

فرمت فایل: PDF

سال انتشار: 2013

زبان مقاله:‌ انگلیسی

 

 

چکیده: صمیمی مجرم خشونت اغلب استفاده نسبت مقصر دانستن قربانی به توضیح رفتار خشونت آمیز خود را دارند. این خصیصه ها یک چالش مهم برای برنامه های مداخله ای برای مجرمین خشونت intimatepartner. اهداف اصلی از این مطالعه به تجزیه و تحلیل هر دو تاثیر حمایت اجتماعی و حوادث استرسزا در تنظیم روانی (اعتماد به نفس و علائم افسردگی) از صمیمی مجرم خشونت و رابطه بین سازگاری روانی مجرم و نسبت مقصر دانستن قربانی خود . نمونه شامل 314 مرد را به جرم خشونت که به یک برنامه مداخله مبتنی بر جامعه ارجاع داده شدند. نتایج حاصل از یک مدل معادلات ساختاری نشان داد که حمایت اجتماعی و حوادث استرسزا مربوط به سازگاری روانی شد. تنظیم روانی نیز مربوط به نسبت مقصر دانستن قربانی در میان صمیمی مجرم خشونت شد. درک بهتر از روابط بین سازگاری روانی مجرم خشونت و عوامل مؤثر بر آن، و همچنین تاثیر آن بر نسبت victimblaming، ممکن است حمایت از استراتژی های مداخله جدید فراهم کند. پیامدهای این نتایج برای بهبود اثربخشی برنامه های مداخله ای بحث شده است.


دانلود با لینک مستقیم


سازگاری روانی و سرزنش قربانی در میان مجرم های اشتراکی خشونت: نقش حمایت اجتماعی و زندگی پرفشار

کارافرینی مدارا و خشونت از دیدگاه فردوسی

اختصاصی از فی گوو کارافرینی مدارا و خشونت از دیدگاه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارافرینی مدارا و خشونت از دیدگاه فردوسی


مقاله مدارا و خشونت از دیدگاه فردوسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:40

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت مسئله

اهداف تحقیق

پیشینه طرح پژوهش

تجزیه و تحلیل

روش تحقیق

سابقه تحقیق

اصطلاحات و مفاهیم

هدفهای کلی تحقیق:

1-آشنایی بیشتر با ادب فارسی

2-شناخت دیدگاه بزرگان ادب در زمینه مدارا و خشونت

هدف آرمانی :

طرح ((عشق)) و رفع ((خشونت)) در جهان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعریف واژه های پژوهش :

مدارا یعنی نرمی

                        ملاطفت

به آرامی سخن گفتن

به آرامی رفتار کردن

بردباری

خشونت یعنی    تندی

                       زبری

                      عدم ملاطفت

درشتی

درشت خویی

روش تحقیق

توصیفی

-مدارا و خشونت از دیدگاه فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسه سرای ایران در اثر عظیم خود، شاهنامه اگر چه غالباً به توصیف کارزار بین ایرانیان با دشمنان خود می پردازد ولی در لابه لای این کارزارها هر گاه فرصتی به دست می آورد تند خویی را سرزنش می کند وآن را شایسته نمی بیند، او تمام جهانیان را به نیکی دعوت می کند و خوبی را بهترین یادگاری می داند که انسان می تواند از خود به جای بگذارد.

بیا تا جهان را به بد نسپریم

به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همی نیک و بدپایدار

همان به که نیکی بود یادگار

در این جا به نمونه هایی از مدارا و خشونت در شاهنامه اشاره می کنیم. در شاهنامه فردوسی ،وقتی که فریدون از ایرج می خواهد که به نزد برادران خود برود و با آنها گفتگو کند، ایرج در پاسخ پدر می گوید:که به نزد آنها می روم و از آن ها می خواهم که نسبت به پادشاه خشم نگیرند وکینه توزی نکنند.

بگویم که از شهریار زمین

مدارید خشم و مجویید کین

دل کینه و رشان به دین آورم

سزاوارتر زآنکه کین آورم


دانلود با لینک مستقیم


کارافرینی مدارا و خشونت از دیدگاه فردوسی

دانلود مقاله بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیشگفتار :
تاریخ زندگی بشر همواره شاهد پایمال شدن حقوق زنان و دختران بوده است. حتی در سالهای اخیر با وجود فعالیتهای ارزشمندی که توسط سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر برای دفاع از حقوق انسانی زن انجام شده است. این روند همچنان ادامه دارد. زنان قربانیان تجاوز، آزار جنسی،‌شکنجه، بردگی جنسی ،‌خرید و فروش به منظور فحشاء ،‌نسل کشی ، قتلهای ناموسی، جهیز – مرگی (مرگ به علت کمی جهیزیه) و ابزاری برای تهیه فیلمهای غیر اخلاقی هستند. و دختران نیز مورد رفتارهایی مانند سوء‌تغذیه ، زنای با محارم، سوء استفاده جنسی و فحشاء ،‌ازدواجهای زودرس و قطع اندام تناسلی (ختنه دختران) واقع می شوند. نوع رایج قانونی کردن اعمال خشونت آمیز در حریم خصوصی، از طریق ایدئولوژی متداول پدرسالاری یا «حکم پدر» است. در چنین مواردی عقیده بر این است که چون مردها،‌روسای خانواده به شمار می آیند،‌حق انجام هرگونه رفتاری را در حریم خصوصی خود دارند. انواع رایج خشونت در حریم خصوصی عبارتند از : تهدید،‌فحاشی و سایر خشونتهای کلامی ، ضرب و شتم، سوء استفاده جنسی از زنان و کودکان ،‌همچنین خشونتهای روانی ،‌اقتصادی ،‌اجتماعی ،‌سیاسی و معنوی.در برخی فرهنگها نوعی سوء‌استفاده از جهیزیه رایج است و در برخی دیگر قطع عضو تناسلی زنان عمومیت دارد. از دیگر انواع خشونت بر ضد زنان و دختران در حریم خصوصی. می توان به کشتن نوزاد دختر و سوء تغذیه دختر بچه ها اشاره کرد. سایر خشونتها در قلمرو عمومی اتفاق می افتد. در این موارد شاهد تبعیض علیه زنان و کودکان و تحقیر آنان به دلیل تفاوتهای قومی، وضعیت تاهل ، نژاد، مذهب و یا طبقه اجتماعی آنها هستیم زنان و کودکانی که در شرایطی از قبیل درگیری مسلحانه ، مهاجرت و تبعید گرفتار شده اند، مورد ضرب و شتم ، تعدی وتجاوز، دزدی و شکنجه قرار می گیرند. مردانی که آنها را شکنجه می کنند. گاه این کار را برای تحقیر مردان خویشاوند این زنان انجام می دهند تا از این طریق برنده درگیری شوند. خرید و فروش غیر قانونی زنان و اجبار آنها به روسپیگری از سایر راههایی سوء استفاده از آنها در قلمرو عمومی به شمار می رود. مزاحمت جنسی، نوعی سوء استفاده در محل کار است. فقدان قوانین کنترل کننده شرایط کار، می تواند باعث اعمال خشونت علیه زنان و سوء استفاده از آنان از طریق اضافه کاری تحمیلی، تهدیدهای مداوم به اخراج و امتناع از پرداخت حقوق و خطرناک کردن محیطهای کاری برای زنان باشد. گاه دولتها نیز از طریق نظام اجرایی قانون و یا سیستم حقوقی به دو شکل ارتکاب مستقیم و یا نادیده گرفتن اعمال خشونت علیه زنان،‌به شکلهای دیگری از خشونت را پدید می آورد. خشونت علیه زنان و یا سو ء‌استفاده از آنان ،‌ منحصر به فرهنگ ،‌اقلیم ،‌ملیت ،‌نژاد یا مذهب خاصی نیست،‌به عنوان مثال در ۱۹۹۳ ،‌ ۱۴۵۰۰ زن در جمهوری روسیه کشته و بیش از ۵۶ هزار نفر به دست شوهران خود مجروح شدند،‌بر طبق گزارشها، در همان سال در ناحیه کسیی (در کنیا) ۴۲ درصد از کل زنان به طور مرتب توسط شوهران خود مورد ضرب و شتم واقع شده اند. در ۱۹۹۰ ،‌پلیس ۴۸۲۵ مورد «جهیز – مرگی » را در هند ثبت کرده است . یک تحقیق ملی درباربادوس نشان میدهد که ۳۳ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۴۵ سال،‌در کودکی مورد سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته اند. بر طبق مطالعه ای در کانادا، ۱۷ درصد از ۴۲۰ زن بین ۱۸ تا ۶۴ سال، قبل از ۱۶ سالگی حداقل یک بار تجربه«زنای با محارم » داشته اند،‌۵۱ درصد آنها قربانی تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی نافرجام بوده اند. و ۲۷ درصد طی رابطه ای نزدیک مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
خشونت علیه زنان پدیده ای فراگیر و جهانی است و بنا به خصوصیات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه اشکال مختلفی به خود می گیرد. و به عنوان وسیله ای برای کنترل زنان در جوامع مختلف استفاده می شود. در رویکرد به این پدیده باید تفاوت در ظرفیتهای اقتصادی ، ایدئولوژی و شرایط اجتماعی هر جامعه را در نظر داشت. خشونت در واقع نوعی مساله عمومی در سراسر دنیاست. این مشکل، نیازمند راه حلهایی مناسب در سطح منطقه و قابل دفاع در عرصه بین المللی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول : مقدمات
1 مقدمه
2 بیان مسئله
3 اهداف تحقیق
4 اهمیت و ضرورت تحقیق
5 حدود تحقیق
6 تعاریف مفاهیم و اصطلاحات

 

 

 


طرح تحقیق :
بررسی علل و عوامل خشونت خانگی علیه زنان در استان قزوین

 

واژه های کلیدی :
خشونت ، زنان ، قزوین

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه
محققان زیادی در مورد خشونت تعریف ارائه داده اند ،‌گلز و استراوس خشونت را رفتاری با قصد و نیت آشکار و یا رفتاری با قصد پنهان کردن اما قابل درک برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگری می دانند ( اعزازی ،‌زنان کتک خورد،‌۲۴) . در تعریف فوق خشونت روانی منظور نشده است در حالیکه می دانیم خشونت تنها جنبه فیزیکی ندارد. مارتین علاوه بر قبول تعریف فوق به خشونت روانی نیز اشاره کرده است و از تهدیدهای آشکار و پنهان، تحت مراقبت دائمی قرار دادن فرد،‌تحقیر و ... نیز صحبت می کند. (منبع پیشین، ۲۵) گالتونک خشونت را به معنای گسترده هر نوع رفتار یا ساختاری که باعث تحقیر فردی گردد معرفی کرد. به زعم وی ،‌زمانی از خشونت نام می بریم که افراد چنان تحت تاثیر قرار گرفته باشند که گمان برند قابلیت های جسمانی و روانی موجود آنها کمتر از قابلیتهای بالقوه و واقعی آنهاست. (منبع پیشین ،‌ص ۲۶در ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان محلل متحد خشونت علیه زنان را این گونه تعریف کرده است.
ماده ۱: خشونت علیه زنان به معنی هر عمل خشونت آمیزی است که بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی.‌جنسی و یا روانی برای زنان بیانجامد یا احتمال مغبر شدن آن به این نوع آسیبها و رنجها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به این گونه اعمال زوگویی یا محروم سازی خودسرانه از آزادی خواه در ملاعام روی می دهد و خواه در زندگی خصوصی
در بیانیه بی چینگ مصوبه همایش جهانی چین، خشونت چنین تعریف شده است :
خشونت شامل هرگونه عملی بر علیه زنان است که به دلیل جنسیت صورت گیرد و نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم آن صدمه و آزار جسمی، یا روانی زنان باشد. این اعمال ممکن است به زور و جبر، اضطرار یا اختیار انجام گیرد،‌درهر دو عرصه عمومی (جامعه ) و یا خصوصی ( زندگی خانوادگی) اعمال شود و نتیجه آن محروم کردن زنان از آزادی باشد.
قدرتمندان از اعمال خشونت و بد رفتاری با زنان و دختران در حریم خصوصی و قلمرو عمومی به عنوان ابزاری برای تثبیت قدرت خود سود می برند. در بسیاری از موارد ،‌اعمال خشونت علیه زنان و دختران با اشاره به رسوم و فرهنگ توجیه می شود. وجود شبکه ای درونی میان نهادهای اجتماعی، موقعیت خشونت آمیز را از طریق توسل به نظریه های مبتنی بر برتری مردان یا فرودستی زنان نادیده می انگارد. این عقاید غالبا در مدارس نیز آموزش داده می شود. و در خانواده ها اشاعه می یابد. نهادهای مجری قانون ،‌گاه خود به طور غیر مستقیم از متخلفان حمایت می کنند و ادعا دارند که هیچ قدرتی برای مداخله ندارند. آنها حریم خصوصی خانواده یا روابط نزدیک را خارج از حیطه اختیارات خود می دانند در برخی موارد دولت نیز موافق اعمال خشونت علیه زنان در حریم خصوصی است. و این شیوه را حق مردان در حفظ نظم خانواده های خود،‌به هر صورتی که تمایل دارند، می داند. قوانین خانواده غالبا پدر سالارانه است و از حقوق مردان در خانواده حمایت می کند.
بله ، امکان دارد اما زنان به خاطر دفاع از خود و یا فرزندانشان به خشونت جسمانی علیه مردان غالبا متوسل می شوند. از سوی دیگر در اغلب موارد زنها از خشونت کلامی به عنوان نوعی واکنش علیه مردان استفاده می کنند ، بعضی از زنها کلماتی خشن به کار می برند و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. که این مساله به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. اگرچه منضبط کردن فرزندان وظیفه ای مهم برای زنان به شمار می آید. اما خشونت،‌رفتاری است که از حد قابل قبول انضباط فراتر می رود در اکثر فرهنگها،‌ اعمال خشونت جسمانی یا کلامی توسط زنان مورد تائید قرار نمی گیرد. اغلب جوامع تهاجم مردانه را در ورزش ، سیاست و جنگ ارج می نهند . اما خشونت زنانه نه مورد حمایت قرار می گیرد و نه از آن تقدیر می شود ،‌زنان قادر نیستند که با توسل به خشونت موقعیت خود را مستحکم کنند.

 

بیان مسئله :
خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می کنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی واقع می شوند. ۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گیرند و ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده است. در شیلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسم قرار می گیرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودکشی می زنند. در بنگلادش بیش از ۵۰ درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.متأسفانه در مورد ایران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی که در خانه بر زنان اعمال می شود منتشر نشده ... از طرفی باورهای مردسالار به نوعی این خشونت را طبیعت مرد می داند و سعی می کند آن را توجیه کند و به زنان می قبولاند که زن با لباس سفید به خانه بخت می رود و هر چه که بر سرش آید باید با کفن سفید از آن بیرون بیاید.
خشونت علیه زنان جا و مکان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل کار زنان با انواع خشونت روبرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد کتک و فحاشی قرار می گیرند.در بسیاری از کشورها مراکزی به نام خانه های امن وجود دارد که زن خشونت دیده تا زمانی که خطر تهدیدش می کند به آنها پناهنده می شود ولی در ایران هنوز چنین خانه های امنی وجود ندارد که بتوان به آن پناهنده شد. تأثیری که خشونت بر روی زن می گذارد بیش از آنکه جسم را بخراشد روح را جریحه دار می کند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد. متأسفانه در ایران مرکزی برای ترمیم جراحت های این زنان وجود ندارد.

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :
عامل اصلی خشونت علیه زنان را می توان در تبعیضی یافت که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می شود. خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می زند.
از آنجایی که بسیاری از دختران و زنان حاضر نیستند خشونت خانگی را به پلیس گزارش دهند یا نیروی قضایی در برخی کشورها به شکایات در این زمینه ترتیب اثر نمی دهد و آنها را موضوعی خصوصی قلمداد می کند، آمار خشونت خانگی دقیق و منعکس کننده واقعیات نیست. با این حال آمار جمع آوری شده همچنان تکان دهنده است. به گفته سازمان عفو بین الملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. اما برخی کشورها با کمک سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر دست به ابتکارات تازه ای برای مهار این روند کرده اند. مثلاً به تازگی دولت اسپانیا برای مقابله با خشونت خانگی سیاست هایی را اتخاذ کرده که براساس نظرات جمع آوری شده از زنان آسیب دیده تدوین شده است. قوانین جدید برای سازمان بهزیستی و پلیس اسپانیا قدرت بیشتری در نظر گرفته تا از رفتار خشونت آمیز مرد پیش از خطر آفرینی جلوگیری کنند. این قوانین همچنین از قربانیان خشونت خانگی بیشتر پشتیبانی می کند تا احساس تنهایی نکنند.

 

هدف های کلی تحقیق :
هدف کلی در این تحقیق بدست آوردن علل و عوامل خشونت خانگی علیه زنان در استان قزوین میباشد .

 

هدف های جزئی تحقیق :
بدست آوردن یک رابطه معنی دار میان خشونت خانگی علیه زنان و عوامل تاثیر گذار ذبر عامل خشونت میباشد .

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم :ادبیات تحقیق
1 - نظریه های مطرح
2 - تحقیقات انجام شده قبلی
3 – چارچوب نظری
4 – فرضیات تحقیق
5 – متغییر های تحقیق
6 – تعاریف نظری و عملیاتی متغییر های مطرح و فرضیات

 

 

 

نظریه های مطرح :
صرف نظراز دیدگاهها و نظریه های جامعه شناختی مختلفی که درباره خانواده وجود دارد، این نهاد اجتماعی دارای کارکردهای مثبت و منفی بسیاری می باشد که هر کدام نقش و تاثیر بسزایی در چگونگی شکل گیری فرد و جامعه دارد.
کارکردهایی مثل جامعه پذیری، مراقبت و نگهداری، حمایت عاطفی و تامین عشق و محبت و امنیت برای فرد و از طریق فرد در اجتماع، کارکردهای مثبت خانواده به شمار می روند.اما در مقابل کارکردهای مثبت این سازمان اجتماعی دارای کارکردهای منفی نیز می باشد، کارکردهایی مانند نادیده گرفتن کار زنان در خانواده، خشونت های خانگی (اعم از زن و مرد و کودک) و خشونت های خانگی علیه زنان بطور اخص نام برد که در این نوشته تمرکز عمده بر روی این مسئله صورت خواهد گرفت.
خشونت علیه زنان به هر گونه رفتارخشن وابسته به جنسیت گفته می شود که بصورت آشکار یا پنهان رخ می دهد و منجر به آسیب جسمی، جنسی یا روانی و ضرر یا رنج زن می گردد. چنین رفتاری می تواند با تهدید یا اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گیرد .
بسیاری معتقدند خشونت علیه زنان هنوز به عنوان ابزاری برای تداوم و تقویت فرمان برداری زنان از مردان، استفاده می شود. این نوع رفتار قابلیت انتقال از نسلی به نسل دیگر دارد، زیرا پسرانی که شاهد خشونت علیه مادرانشان هستند، در دوران بزرگسالی برای حل اختلاف های خود پیش از سایر پسران به خشونت روی می آورند و در مقابل دختران شاهد خشونت علیه مادرانشان نیز نسبت به سایر دختران با احتمال بیشتری قربانی خشونت شوهرانشان خود می شوند.
خشونت خانگی، شایع ترین شکل خشونت علیه زنان بوده، به گونه ای که نتایج بررسی ها حاکی است احتمال ضرب و جرح، تجاوز و قتل زنان به دست همسران، پدران، برادران و حتی سایر اعضای ذکور فامیل بیش از سایر افراد است. در این نوع خشونت زنان بارها به دست همسران خود بطور جدی مجروح شده و در برخی موارد به علت آسیب های وارده کشته شده اند.
این امر پدیده ای جهان شمول است که زنان هیچ قوم، طبقه با گروه سنی از آن در امان نیستند و از علت های اصلی جراحات و مرگ و میر زنان محسوب می شود و اغلب با این توجیه که مسئله خصوصی است مورد اغماض قرار می گیرد. پژو هشگران برای مطالعه خشونت در خانواده همواره با مشکل مواجه اند زیرا اغلب پنهانی و درون خانواده انجام می شود و کمتر به مراکز قانونی مراجه یا گزارش می گردد.
سازمان بهداشت جهانی در اولین مطالعه جهانی خود درباره خشونت علیه زنان نتیجه گرفته است که در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می گیرد. حتی باردار بودن، زنان را از خشونت مردان مصون نمی دارد .

 

انواع خشونت
محمود قاضی طباطبایی، مجری طرح ملی خشونت علیه زنان در ایران، برای توصیف ابعاد خشونت خانگی علیه زنان در ایران ، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسیم بندی کرده است : خشونت‌های زبانی ، روانی ، فیزیکی ، حقوقی ، جنسی ، اقتصادی ، فکری و آموزشی و مخاطرات .
- خشونت فیزیکی نوع اول
این خشونت‌ها شامل گاز گرفتن ، گرفتن و بستن ، زندانی کردن ، چنگ انداختن و کشیدن مو ، اخراج از خانه ، کتک کاری مفصل ، محروم کردن از غذا و ... می‌شود .

 

خشونت فیزیکی نوع دوم
پژوهشگران طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی " سیلی ، لگد و مشت زدن ، کشیدن و هل دادن ، محکم کوبیدن در ، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل " را خشونت فیزیکی نوع دوم نام داده‌اند.

 

قتل های ناموسی
قتل های ناموسی به کشته شدن دختران و زنان به دست همسران، پدران، برادران و یا دیگر افراد ذکور فامیل، به بهانه حفظ آبرو، ناموس پرستی و حیثیت گفته می شود.

 

خشونت‌های جنسی و ناموسی
که عبارتند از :مجبور کردن زن به دیدن عکس و فیلم‌های مبتذل یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیر متعارف ، مراعات نکردن بهداشت زناشویی و خودداری از به کار گیری از وسایل پیشگیری از بارداری ، مجبور کردن زن به سقط جنین ، اجبار زن به حاملگی ناخواسته ، متهم کردن زن به بی‌مبالاتی در مسائل ناموسی همچون داشتن ارتباط نا مشروع ، شک و بد دلی .

 

تهدید و مخاطره
رفتارهایی از قبیل تهدید و شکایت به پلیس و دادگاه علیه زن و اقوامش ، تهدید به آزار و اذیت و یا تهدید به کشتن زن و فرزندان ، تهدید به طلاق و یا ازدواج مجدد ، تصاحب ، مخفی کردن و از بین بردن مدارک شخصی و مورد نیاز زن مانند شناسنامه ، دفترچه پس‌انداز ، اوراق مالکیت و ... بیگاری کشیدن از زن در انجام امور و وظایفی که مربوط به او نیست ، مانند : تیمارداری پدر شوهر و مادر شوهر و بالاخره تحت نظر قرار دادن و ایجاد محدویت در تماس‌های تلفنی و رفت و آمدهای روزانه برای زن .

 

خشونت با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی
مردانی که زنان را با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی مورد خشونت قرار می‌دهند، از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می‌کنند و با ندادن خرجی خانه و پول کافی برای زنان مضیقه های مالی ایجاد می‌کنند .

 


خشونت‌های حقوقی
این پژوهشگران خشونت‌های حقوقی را شامل امتناع مرد از طلاق بر خلاف اصرار زن به متارکه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن دانسته‌اند .

 

خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی ، فکری و آموزشی
که عبارت است از ایجاد محدویت در ارتباط فامیلی ، دوستانه و اجتماعی ، ممانعت از تحصیل ، کاریابی و اشتغال .

 

نظریه های خشونت
برای یافتن پاسخی برای این پرسش که چرا خشونت علیه زنان وجود دارد آن هم در خانواده که به کانون عشق و مودت شهره است (باید باشد) و هم در جامعه ای که نهادهای مختلفی در آن مسئولیت تامین امنیت و حقوق شهروندان را دارند، باید به نظریات علمی که در این زمینه مطرح شده است، توجه نمود. این بیشتردر حیطه علوم روانشناسی و جامعه شناسی قرار می گیرند.
از دیدگاه روان شناسی ( روان کاوی)، و به خصوص با تکیه بر آثار فروید، پرخاشگری به منزله غریزه (instinct) در نظر گرفته می شود. این عقیده که پایه های غیر علمی آن به قبل از فروید بر می گردد، به طور ساده بر این مبناست که افراد به این سبب به پرخاشگری و خشونت دست می زنند که انسان « طبیعتاً» پرخاشگر است. طبق این نظریه افراد، به دلیل انگیزش غریزی، به طور مداوم به ابراز رفتار پرخاشگرانه روی می آورند و خوداری از انجام دادن این عمل به سختی صورت می گیرد. اما در جوامع متمدن سعی می کنند با ارایه انوع تقویت ها (reinforcement) از بروز رفتار ضد هم نوع جلوگیری کنند.
در مقابل نظریه غریزی بودن پرخاشگری، روان شناسان دیگری بر این باورند که پرخاشگری حاصل رانش یا انگیزه ( drive) فرا گرفته یا کسب شده برای صدمه زدن به دیگری است. مهم ترین پایه و اساس این نظریه، سایق بودن پرخاشگری بر اساس نظر دلارد، داب، سیدو ... یا فرضیه ناکامی پرخاشگری (aggression hypothesis frustration) است. به طور خلاصه، این فرضیه بر این مبناست که ناکامی، به خصوص زمانی که رفتار در جهت رسیدن به هدف نباشد، باعث ایجاد انگیزه instigation ( تحریکی) می گردد که هدف آن صدمه زدن به افراد یا اشیای دیگر است. در این صورت، شرایط محیطی خاص باعث ظهور پرخاشگری ( سایق پرخاشگری) می شود.
اما دیگران در مورد رابطه ناکامی با پرخاشگری شک کرده اند؛ زیرا همیشه رفتار پرخاشگرانه با شرایط محیطی بازدارنده و سر درگم کننده، مرتبط نیست با وجود این، در ایجاد پرخاشگری بر شرایط محیطی تأکید می شود. تفاوت این دو نظریه در این است که در نظریه غریزی بودن بر ذاتی و طبیعی بودن این رفتار در انسان و در نظریه سایق، بر ظهور آن بر اثر شرایط محیطی و به سبب وجود انگیزه های خاص و نه به دلیل فشار های درونی تأکید شده است.

 

نظریه یادگیری اجتماعی
با آن که نظریه یادگیری اجتماعی از روان شناسی سرچشمه می گیرد، در علوم اجتماعی بیشتر مطرح شده است. این نظریه، که آلبرت باندورا (Albert Bandura) آن را از طریق بررسی و آزمایش های دقیق و مشخص، به خصوص در مورد کودکان در زمینه اشکال ضعف پرخاشگری مشخص کرد، بر روند فراگیری و یادگیری خشونت از طریق مشاهده و تقلید تأکید می ورزد. از این دیدگاه، رفتار از طریق تقلید ( تقلید رفتار اعضای خانواده یا دیگران) و هم از طریق تجربه های مستقیم فرا گرفته می شود. اگر ارایه این رفتار در محیطی باعث برطرف کردن نیاز برای رسیدن به هدفی گردد، احتمال بروز آن، حتی بدون وجود پاداش خارجی هم زیاد خواهد بود. به خصوص اگر این رفتار را الگویی ارایه دهد که برای مشاهده گر ارزش و اهمیت داشته، پایگاه اجتماعی بالایی نیز داشته باشد.

 

نظریه مبادله
بر اساس این نظریه،در رابطه میان افراد، هر فردی می کوشد سود خود را به حد اکثر و هزینه هایش را به حد اقل برساند. در نتیجه، تنها زمانی که برای افراد دخیل در یک رابطه، هزینه و سود در سطح متعادلی باشد، رابطه میان افراد پا بر جا می ماند. گلز خشونت و دیدگاه نظریه مبادله را بدین شکل توصیف می کند: از منظر نظریه مبادله، در یک رابطه خشونت آمیز میان زن و شوهر، نسبت سود و هزینه به شکل زیر است: شوهری، زن خود را کتک می زند واز دید او، این رفتار به حق است؛ زیرا از آنجا که زن رفتاری مطابق میل او ندارد، رابطه هزینه ( سرمایه گذاری هایی که برای خانواده کرده است) و سود ( رفتار مطابق میل همسر) نا مناسب است و نارضایتی و تعارض بوجود آمده خاتمه بخشیدن به این وضعیت را ضروری می نماید. در نتیجه، شوهر سعی می کند از طریق در پیش گرفتن رفتار خشونت آمیز، مجدداً تعادلی در خانواده برقرار کند. حال اگر با استفاده از این راه کار، تعارض خانوادگی را از بین ببرد، با توجه به نظریه ی مبادله، برای او حالت تعادل پیش می آید و مقابله ی سود و زیان برای مرد چنین است: در اثر رفتار خشونت آمیز، زن از رفتار ناشایست خود دست بر می دارد و مرد به هدف خود می رسد و از آنجا که توانسته است بر جریان زندگی نظارت داشته باشد، ارزش گذاری فردی و اعتماد به نفس نیز افزایش می یابد.

 

نظریه نظارت اجتماعی
نظریه نظارت اجتماعی بر وجود جرم و رفتار خشونت آمیز در انسان، چه دارای انگیزه های درونی باشد و چه از طریق عوامل محیطی به وجود آید، تأکید می ورزد. آنچه در این نظریه مد نظر است، دو اصل است که افراد برای رسیدن به هدفی یا دست یابی به اقتدار، در برابر دیگران به استفاده از زور و قدرت تمایل دارند. اصل دوم این است که نظارت اجتماعی، به مثابه مانعی در سر راه اقتدار و خشونت قرار می گیرد؛ زیرا از آنجا که انسان، بدون وجود محدودیت های اجتماعی، به جرم و جنایت و رفتار نا به هنجنار تمایل دارد، جامعه باید ساز و کار ( مکانیسم) نظارت بر آن ها را به وجود آورد.
گلز در مورد انطباق این نظریه باخانواده سوال می کند که چرا مردان همسران خود را کتک می زنند؟ پاسخ ساده این است که چون این عمل مجاز است. در خانواده، با غیبت نهاد های نظارتی دولتی رو به رو هستیم. اما گذشته از آن، گرایشی در خانواده وجود دارد که بر اساس آن، تقسیم قدرت بر حسب جنس است، خانواده مکانی خصوصی است و نابرابری میان زن و مرد مورد پذیرش است. نبود نهاد های کنترل و وجود این نگرش، بروز خشونت را تسهیل می کند. گلز و اشتراوس این موضوع را چنین بیان کرده اند:« هم زمان با بالا رفتن دیوار های یک خانه و جدا شدن آن از سایر خانه ها، کتک شروع می شود!».

 

نظریه های کارکرد گرایی
نظر کارکرد گرایان در مورد خشونت خانوادگی، توجیه کننده خشونت است. آن ها خانواده را گروهی در نظر می گیرند که در آن، افرادی با جنسیت ها و گروه های سنی متفاوت، مدتی طولانی در ارتباط نزدیک با هم قرار می گیرند. برخلاف سایر گروه ها، در این گروه سلسله مراتب بر اساس تخصص یا صلاحیت و لیاقت صورت نمی گیرد؛ بلکه بر اساس جنسیت، سن و قدرت اقتصادی. وجود علایق متفاوت در این گروه ناهمگون، سبب به وجود آمدن تضاد های آشکار یا پنهان می شود. این تضاد ها، ویژگی ها و کارکرد های مناسب خانوادگی را از بین می برد و در نتیجه، باید آن ها را از سر راه برداشت. رفع تضاد های خانوادگی با استفاده از وسایل قدرت و در مواردی، از راه خشونت امکان پذیر می گردد. در این حالت، خشونت سبب طبیعی شدن جریان زندگی روزمره می شود و خانواده به کارکرد های اساسی خود می پردازد که در آن، مسئولیت زنان، انجام دادن وظایف خانوادگی و مسئولیت اصلی مردان، برقراری ارتباط با جهان خارج و نان آوری است.

 

نظریه فرهنگی
از دیدگاه نظریه فرهنگی، فرهنگ میراث اجتماعی گذشته است که بر رفتار کنونی و آینده انسان تأثیر می گذارد. بدون وارد شدن در فرضیه های گوناگونی که در این دیدگاه وجود دارد، اشاره می کنیم که فرضیه همآهنگی فرهنگی (Cultural consistency hypothesis) در مورد وجود همآهنگی میان ارزش های اساسی یک جامعه و پدیده ای اجتماعی (مانند خشونت) بحث می کند. دوباش و دوباش ارتباط مشخصی میان رفتار خشونت آمیز مردان نسبت به زنان و هنجار های اجتماعی یافته اند. مردانی که با همسران خود بدرفتاری می کنند، در فرهنگی زندگی می کنند که در آن، حاکمیت مردان بسیار بیشتر از زنان است. از ویژگی های دیگر این فرهنگ، تأیید پرخاشگری مردان، وجود حاکمیت مردانه و فرمان برداری زنان است. بنا بر این، در جوامع پدر سالارانه، استفاده از قدرت برای ثبات و برقراری امتیازات مردان دارای مشروعیت است.

 

نظریه های ساختار اجتماعی (تنش، تضاد)
هرچه وقایع یا موقعیت های تنش آفرینی که خانواده را تهدید می کند، بیشتر باشد، احتمال بروز رفتار های خشونت آمیز در آن خانواده بیشتر خواهد شد و این مطلب را، تحقیقاتی در زمینه رابطه میان تنش و خشونت تأئید کرده است. زیرا در میان خانواده هایی که کمتر در معرض انواع تنش ها قرار داشتند، خشونت نیز کمتر دیده شد. در این بررسی ها، تنش به صورت اتفاقات محل کار، قانون شکنی و احضار به کلانتری و دادگاه، بیماری و مشکلات دیگر خانوادگی مد نظر بود. اما نمی توان فرض را بر این گذاشت که موقعیت های تنش آفرین، همیشه به خشونت خانوادگی می انجامد. زیرا احتمال بروز چنین رفتاری، زمانی بیشتر می شود که فرد خشن، از طریق مشاهده یا کسب تجربه، به این نتیجه برسد که اعمال خشونت، پاسخ صحیحی به موقعیت های تعارضی است. به علاوه، او باید به مشروعیت چنین رفتاری اعتقاد داشته باشد و گمان برد که در اثر استفاده از خشونت، تقویت مثبتی که برای او به وجود می آید، بیشتر خواهد شد.

 

نظریه فمینیستی
صاحب نظران این نظریه، که در سال های اخیر در حکم یکی از دیدگاه های معتبر جامعه شناختی به اثبات رسیده است، برخلاف کلیه دیدگاه های دیگر، از به کارگیری مفاهیم گسترده ای مانند خشونت خانوادگی یا خشونت در ازدواج و مانند آن خودداری می کنند و معتقدند که خشونت در درون خانواده اکثر اوقات از جانب مردان نسبت به زنان و کودکان صورت می گیرد. در صورتی که اگر مفاهیم کلی خشونت، مانند خشونت خانوادگی، مورد استفاده قرار گیرد، این امر تداعی می شود که هر یک از اعضای خانواده می توانند نسبت به دیگری به رفتار خشونت آمیز دست بزنند. بنا بر این، برای جلوگیری از این تداعی باید از مفاهیم دقیق تری مانند « زنان کتک خورده»، «سوء استفاده از زنان و کودکان»، « سوء استفاده جنسی از کودکان» و مانند آن ها استفاده کرد. زیرا تنها از طریق به کارگیری این مفاهیم می توان متغیر های اصلی دخیل در خشونت، یعنی جنسیت و قدرت را بررسی کرد.
صاحب نظران این دیدگاه معتقدند که دلیل اصلی خشونت، وجود ساختار های اقتداری پدرسالارانه در جامعه است. این ساختار اقتداری، در سلسله مراتب سازمانی نهاد های اجتماعی و روابط اجتماعی قابل مشاهده است. به علاوه، جهان بینی (ایدئولوژی) هایی در جامعه تبلیغ می شود که بر مشروعیت این نابرابری (سلسله مراتب) تأکید دارد. نهاد خانواده، در حکم نهاد مرکزی پدر سالاری، بر اساس نابرابری اجتماعی و استثمار زنان و کودکان بنا نهاده شده است و ایدئولوگ های جامعه، می کوشند آن را حفظ کنند.

 

نظریه منابع
نظریه منابع یکی از اولین نظریه هایی بود که ویلیام گود، در مورد خشونت خانوادگی مطرح کرد. بر پایه این نظریه، نظام خانواده، مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگری دارای نظام اقتداری است و هر کسی که به منابع مهم خانواده بیشتر از دیگران دسترسی دارد، می تواند سایر اعضا را به فعالیت در جهت امیال خود وا دارد. گود می گوید که افراد بسیار قدرتمند خانواده، کمتر از دیگران به اعمال قدرت از طریق خشونت بدنی دست می زنند؛ زیرا منابع متعدد دیگری دارند که از طریق آن ها قادر به اعمال قدرت اند. اما در میان افرادی که دارای ضعف اجتماعی- اقتصادی هستند، تنها منبع قدرت، زور بدنی و استفاده از آن است. در این نظریه، اصل بر ثابت نگه داشتن ساختار خانواده است که برای این ثبات از منابع گوناگونی استفاده می شود که خشونت یکی از آن ها است.

 

 

 

نظریه سیستمی
آنچه تا کنون مطرح شد، بیشتر در برگیرنده نظریاتی بود که بر یک عامل خاص در ایجاد خشونت تأکید می کردند. اما خشونت مجموعه ای از دلایل و شرایطی را شامل می شود که به ظهور آن در زندگی خانوادگی کمک می کند. مهم ترین این نظریه ها عبارت اند از نظریه سیستمی و نظریه زیست محیطی که به هر یک به طور مختصر اشاره می شود. در این دیدگاه، خانواده نظامی (سیستمی) در نظر گرفته می شود که دارای مرز های باز یا بسته یا قابل نفوذ با محیط اطراف خود است. این مبادله، به صورت باز خورد منفی یا مثبت صورت می گیرد و اهداف نهفته در نظام، بر باز خورد تاثیر دارند. مثلاً ممکن است خشونت در جهت دستیابی به هدف یا بقای نظام وسیله موثری باشد. تحلیل سیستم الگوهای رفتاری بدیلی را نشان می دهد که طبق باز خورد از سیستم، امکان بروز پیدا می کنند واز این طریق می توان مشخص کرد که توسل به خشونت سبب ایجاد خشونت بیشتر می شود یا ثبات در میزان آن.

 

نظریه زیست محیطی
انتقال مفهوم زیست محیطی به خشونت خانوادگی، به دلیل علاقه به ارایه یک جمع بندی میان نظریه های روان شناسی و جامعه شناسی است. در این نظریه، جامعه پذیری کودکان در سه سطح متفاوت توضیح داده می شود: محیط بی واسطه، شبکه های اجتماعی و نظام جهان بینی (ایدئولوژیک). خانواده، در حکم محیط زیست، در یادگیری های کودک نقش خاصی دارد و ارتباط آن با محیط بیرونی (همسایگان، محله) شاخص به ثمر رسیدن جامعه پذیری است.
اگر خانواده نتواند با محیط بیرونی ارتباط برقرار کند، امکان بروز خشونت (به ویژه علیه کودکان)، به وجود می آید. بنا بر این، زمانی که رابطه متقابلی میان والدین- کودک، خانواده و محیط وجود نداشته باشد، خشونت امکان بروز می یابد. در عین حال ممکن است آماده نبودن والدین برای عهده دار شدن نقش خود، توقعات بیش از حد والدین از کودک و ناتوانی آن ها در برخورد با مشکلات محیطی نیز به خشونت بینجامد؛ اما این شرایط به تنهایی برای بروز خشونت کافی نیست.
در نظریه زیست محیطی، آنچه در ایجاد خشونت مهم است این است که تفسیر های اجتماعی این عمل را مقبول نشان می دهند و شبکه اجتماعی ای که خانواده در آن به سر می برد نیز، تعیین کننده میزان بروز خشونت است. زیرا والدین تنها زمانی کودکان خود را تنبیه می کنند که نظام هنجاری آن ها را به این کار تشویق کند یا سازمان های حمایتی اجتماعی آن ها را در زمینه ی مشکلات تربیتی کودکان راهنمایی نکنند و باری از دوش والدین بر ندارند.

 

مبانی نظری
در یک دهه اخیر در ایران پژوهش‌ها و مطالعات زیادی در باره خشونت علیه زنان ، بویژه خشونت خانگی ، انجام شده است .بر اساس آخرین جستجوها ، در 28 مرکز استان کشور حداقل هفتاد پژوهش میدانی قابل اعتنا در باره خشونت خانگی علیه زنان انجام شده است .
بیشتر این پژوهش‌ها پس از سال 1370 تاکنون انجام شده ‌ که نشان می‌دهد پژوهشگران و دانشگاهیان ایرانی در سال‌های اخیر علاقه و توجه ویژه‌ای به بررسی و کنکاش در باره خشونت علیه زنان پیدا کرده‌اند .
دانشجویان ایرانی هم در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا در دو سه سال اخیر آنچنان علاقه‌ای به اختصاص دادن پایان‌نامه‌های خود به موضوع خشونت علیه زنان ، پیدا کرده‌اند که امسال برخی ازدانشگاهها ناگزیر به دانشجویان خود توصیه کرده‌ که" دیگر از انتخاب این موضوع برای پایان‌نامه‌های تحصیلی خود ، خوداری کنند ، که در حال حاضر بسیاری از دانشجویان و محققان در سراسر ایران مشغول کار روی این موضوع هستند ."
گرچه این میزان از توجه پژوهشگران ایرانی به موضوع خشونت علیه زنان را باید به فال نیک گرفت ، اما هنوز شیرینی این اتفاق نیک را خوب مزه نکرده‌ای که یادت می‌آید: این همه پژوهش قابل اعتنا یا تبدیل به پایان‌نامه‌هایی شده‌اند که در گوشه کتابخانه‌های دانشگاهی خاک می‌خورند و یا تبدیل به گزارش‌هایی محرمانه برای مقامات کشور. گزارش‌هایی قطور که یا در دفتر کار این مقامات و یا در کتابخانه‌های دولتی جا خوش کرده‌اند و کمتر کسی حتی نیم نگاهی به آن انداخته‌ است .
حتما اغلب این پژوهشگران آرزو داشتند با استفاده از تجربیات و اندوخته‌های علمی خود و جمع آوری اطلاعات و بررسی دقیق موضوع ، برنامه ریزان و مدیران کشور را قادر سازند که از اصول ، روش‌ها و چارچوب‌های صحیح علمی در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی بهره ببرند .
آنها می‌خواستند نتایج پژوهش‌های‌شان راهگشای اقدامی مناسب برای رفع شکل‌‌‌های متنوع و متعدد خشونت علیه زنان جامعه باشد . اما حالا حتما بسیاری از آنها فهمیده‌اند که پژوهشگران ودانشگاهیان و به طور کلی " آمزش عالی" جایگاه چندانی در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور ندارد .
نکته دیگری که شیرینی وجود این تعداد زیاد پژوهش را در باره خشونت علیه زنان در ایران کم می‌کند این است که تا کنون نتایج این پژوهش‌ها به ندرت برای عموم مردم وحتی کارشناسان این عرصه منشر شده است .

 

خشونت پنهان
آثار خشونت فیزیکی (معمولاً) قابل مشاهده است اما در مقابل، خشونت‌هایی وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمی‌آید اما تحملشان بسیار دشوار است. مانند دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، چشم‌چرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، دوستان و فامیل، پرخاش کردن، وادار کردن زن به ترک خانه، تهمت زدن، وادار کردن زن به پوشش خاص بدون میل خود.
علل پنهان ماندن خشونت
با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیان‌بار ناشی از آن، پنهان نگه داشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است.
در فرهنگ سنتی، زنان ایرانی تا به اصطلاح کارد به استخوانشان نرسد لب به اعتراض باز نمی‌کنند. در نظام فکری مردسالار، اشکالی از خشونت مردان در خانواده طبیعی محسوب می‌شود و به زنان می‌قبولانند که زن با لباس سفید به خانه بخت می‌رود و با کفن سفید از آن بیرون می‌آید.
طبق آمار کمتر از 35 درصد خشونت‌های خانگی به پلیس گزارش می‌شود.در یک تحقیق 3 ماهه از 180 مورد شکایت خشونت خانگی 128 مورد حاضر به پیگرد قانونی مجرم نشده‌اند.
گاه به هنگام ضرب و جرح بین زن و شوهر معمولاً لحن قاضی حالت نصیحت به خود می‌گیرد و همه تلاش می‌کنند زن رضایت دهد و از شکایت خود صرف‌نظر نماید.
در بسیاری از فرهنگ‌ها نه تنها خشونت خانگی تأیید می‌شود بلکه پنهان کاری زن از طرف جامعه مورد ستایش قرار می‌گیرد.
علت دیگر پنهان نگه‌داشتن خشونت خانگی این است که قانونی به نام خشونت خانگی وجود ندارد، نه قانونی برای تعیین مجازات و نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم.
نگاهی به آمار خشونت علیه زنان در جهان نشان می‌دهد که در نقاط مختلف دنیا بین 16 تا 25 درصد از زنان با خشونت‌های جسمی توسط شرکای زندگیشان در رنج بوده و حداقل یک زن از هر پنج زن در زندگی خود مورد تجاوز یا در معرض آن قرار گرفته است.
بانک جهانی در سال 1993 اعلام کرد که تجاوز و خشونت خانگی موجب از دست رفتن 5درصد(5/2 سال) از سال‌های زندگی در زنان 42-15 ساله می‌شود.
30-25 درصد زنان آمریکایی مورد آ‌زار جسمی شوهران خود قرار می‌گیرند.
25-15 درصد این زنان حتی در هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.
41 درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی شوهران خود دست به خودکشی می‌زنند.
62 درصد از مقتولان زن در سال 1987 میلادی در کانادا توسط شوهران خود کشته شده‌اند.
در آمریکا هر هجده دقیقه یک زن مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد به طوری که علت مراجعه 22 تا 35 درصد زنان به بخش‌های اورژانس بیمارستان‌ها خشونت خانگی است.
بدیهی است برای داشتن جامعه‌ای سالم و افرادی متعادل در جامعه نمی‌توان نسبت به روابط خشونت‌آمیز درون خانواده سرپوش نهاد.
سازمان دفاع از قربانیان خشونت، امسال مراسم روز جهانی امحاء خشونت علیه زنان را در مریوان از استان کردستان برگزار خواهد کرد. کارشناسان مسائل اجتماعی معتقدند که عدم آگاهی زنان از حقوق خود، احساس بیش از حد زنان نسبت به دوام خانواده و به خصوص فرزندان خود، ‌کمبود احساس مسئولیت مردان و عدم ابراز اعلام خشونت از طرف زنان به دلایل فرهنگی از دلایل اصلی خشونت علیه زنان در استان کردستان و سایر استان‌ها می‌باشد.
مراسم روز جهانی خشونت علیه زنان در قالب دو کارگاه آموزش مهارتهای زندگی و ارتباط بدون خشونت با هدف توانمندسازی زنان برگزار می‌گردد.
سازمان دفاع از قربانیان خشونت ضمن اعلام انزجار خود از پدیده همسر آزاری راهکارهای ذیل را با آرزوی محو خشونت علیه زنان ارائه می‌دهد.

 

1 - آموزش:
افزایش آگاهی زنان سهم بسیاری در کاهش خشونت‌های خانگی دارد. از آنجایی که غالباً زنان به علت عدم شناخت کافی از حقوق خود عدم تسلط به مهارت‌های ارتباطی، مهارت‌های حل مسئله و مهارت‌های زندگی خشونت‌پذیر می‌شوند لذا آموزش زنان در این ابعاد بسیار مهم تلقی می‌گردد.
حقوقدانان معتقدند عمده‌ترین علت خشونت علیه زنان عدم آگاهی از حقوق زنان می‌باشد. در عین حال روانشناسان معتقدند مهمترین علت، عدم آموزش قبل از ازدواج و یادگیری مهارت‌های ارتباطی می‌باشد. لذا روانشناسان ضمن اهمیت دادن به آموزش، معتقدند مردان آزارگر و زنان آزاردیده هر دو به درمان نیاز دارند.
2 - تغییر الگوهای قانونی.
3 - بسترسازی فرهنگی:
برای دفاع از زن لازم نیست با مرد برخورد قانونی شود بلکه باید زمینه فرهنگی را تغییر دهیم.
4 - تأسیس ارگان‌های مشورتی و حمایتی برای حمایت از زنان و کودکان به شکل یک نهاد با ساختار مشخص.
5 - مداخلات قضایی و انتظامی در موارد همسرآزاری.
6 - آگاهی زنان از وجود مراکز حمایت کننده.
دکتر نیلوفر میکاییلی عضو هیأت علمی گروه روان شناسی و فاطمه سرخی احمدی کارشناس روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز در این مقاله خشونت علیه زنان را پدیده ای جهانی دانسته اند که بنابر ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و قومی هر زمان و مکان می تواند به صورت های متفاوتی ظاهر شود.
فاطمه سرخی احمدی در همایش زنان و آسیب های اجتماعی گفت: وسعت خشونت علیه زنان به گستردگی تاریخ بشر است.
وی افزود: خشونت علیه زنان تقریباً در تمامی طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود هر چند که این پدیده در میان برخی از گروه ها شایع تر است. او خشونت را بازتابی از حس پرخاشگری دانست و گفت: خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است که در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.
وی اضافه کرد: سه عنصر اساسی رفتار، آسیب و جنسیت در انواع خشونت مشاهده می شود. او گفت: جنس مسلط غالباً مرد است در برخی مواقع زن علاوه بر تحمل خشونت از سوی همسر از طرف پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز مورد خشونت قرار می گیرد. این کارشناس روان شناسی افزود: زنان در زندگی خود چهار شکل خشونت شامل فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می کنند. وی گفت:
خشونت فیزیکی
شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، کشیدن مو، سوزاندن و هل دادن را شامل می شود که این نوع خشونت ممکن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.
وی خشونت روانی را شامل رفتار قلدرانه برای تحقیر زن، تهدید به آزار و یا کشتن وی یا افراد خانواده اش، دشنام، استهزاء، ممنوعیت ملاقات با دوستان و زندانی کردن در منزل برشمرد. او افزود: این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی و یا خود نابودسازی، گریز از مشارکت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود.
وی ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرد و گفت: در بسیاری از کشورها زنان نیروی کار بدون مزد و فاقد درآمد هستند و همین عامل زمینه ای برای بروز خشونت اقتصادی نسبت به آنان می شود به طوری که در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند. وی از استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پیشگیری از حاملگی ناخواسته و بی توجهی به نیازهای جنسی زن را از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان نام برد.
سال اول ازدواج، دوران تنگنای مالی، تولد فرزندان و میانسالی » از پرخشونت ترین دوران زندگی زنان به شمار می رود .
او سردمزاجی، نارضایتی جنسی و انواع انحرافات را از پیامدهای این نوع خشونت در زنان دانست. و این که آزار جنسی در محل کار در بسیاری از کشورهای دنیا آمار بالایی دارد گفت: در انگلیس از هر 10 زن هفت نفر در دوره زندگی شغلی دچار آزار جنسی می شوند. این پژوهشگر افزود: براساس تحقیقات انجام شده بر روی 100 هزار پرونده در سال 1380 در 28 استان کشور «سال اول ازدواج، دوران تنگنای مالی، تولد فرزندان و میانسالی» از پرخشونت ترین دوران زندگی زنان به شمار می رود. وی گفت: براساس این تحقیقات زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیب های روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند. او عوامل روانی، فردی، فرهنگی و اجتماعی را در علل خشونت مؤثر دانست و گفت: در خانواده هایی که اعتیاد به مواد مخدر و الکل، بیکاری و تنش وجود دارد خشونت نیز بیشتر به چشم می خورد.
این روان شناس اضافه کرد: مردانی که از کودکی در خانواده شاهد کتک خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند . وی گفت : افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته ، متزلزل و کسانی که از احساس بی کفایتی رنج می برند بیشتر علیه زنان مرتکب خشونت می شوند .
او با اشاره به این که خشونت، خشونت به بار می آورد گفت: کودکی که الگوهای پرخاشگری دارد یاد می گیرد در بزرگسالی رفتار مشابهی نشان دهد. وی همانند سازی با فرد پرخاشگر، رفتار آزمایشی، میل مسخ شده برای ابراز مردانگی، مناسبات مردسالارانه، تحمل از طرف زنان و عوامل فرهنگی، محیطی و جغرافیایی را در بروز خشونت علیه زنان مؤثر ارزیابی کرد.
او با اشاره به تغییرات در نوع خشونت علیه زنان از آن به عنوان خشونت مدرن یاد کرد و افزود: مدرنیسم نه تنها جایگاه اصلی زنان را احیا نکرده ، بلکه آنها را به شکل های دیگری مورد بی احترامی قرار می دهد. وی از تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سو

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین