فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان


تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:43

 

  

 فهرست مطالب

 

 

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

 

۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟

 

اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع»

 

۱. کتاب علی «ع»

 

۱-۳ دوم: صحیفه سجادیه

 

۱-۴ سوم: رساله حقوق

 

پنجم: رساله امام هادی «ع»

 

ششم: نهج‌البلاغه

 

امامان علیهم السلام و نزول وحی

 

 

واژه هبوط

 

واژه وحی

 

وحی در خانه اهل بیت (ع)

 

وحی بر امامان در عرصه غیر تشریع

 

وحی بر امامان در عرصه‌های گوناگون

 

شب قدر و امام زمان (عج)

 

 

 

 

 

 

 

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:

۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.

۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.

۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.

۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.

بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.

اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.

این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.

با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.

در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:

۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:

رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».

۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:

روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]

۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:

رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]

۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]

این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.

این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.

۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟

سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟

در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.

اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.

دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.

سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و آیه فوق را قرائت می‌کرد.

در خصوص مورد اول باید گفت:

۱. طبری در تفسیر آیه فوق از ابوسعید خدری نقل می‌کند که رسول خدا فرمود: این آیه درباره ۵ نفر نازل شده؛ من، علی، حسن، حسین و فاطمه در این زمینه روایاتی ذکر شده که علاقمندان می‌توانند به تفسیر طبری والدار المنشور سیوطی مراجعه کنند.

دوم: سیوطی به نقل از عایشه روایت کرده که گفت: روی رسول خدا «ص» به هنگام صبح در حالی که عبائی از موی سیاه بر دوش داشت از منزل خارج شد، در آن حال حسن و حسین (ع) بر او وارد شدند، حضرت آن دو را در زیر عبای خود گرفت آنگاه علی آمد و او را نیز به زیر عبا گرفت، سپس فرمود: «خدا چنین می‌خواهد که پلیدی را از شما اهل البیت دور کند و شما را پاک کرده‌اند».

هر چند نام فاطمه «س» در این حدیث نیامده اما در حدیث دیگری ذکر شده است، چنانکه سیوطی به نقل از ابن مردوبه بن سعد می‌گوید: به رسول خدا وحی آمد آنگاه علی و فاطمه و دو فرزند آنان را در زیر عبای خود گرفت فرمود: خدایا اینها خانواده و اهل بیت من هستند.

سوم: طبری از انس نقل کرده که پیامبر «ص» مدت شش ماه به هنگام نماز به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: نماز نماز ای اهل البیت و سپس آیه انما یرید الله... را قرائت می‌کرد.[۵]

 

اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع»

بسیاری از علمای اهل سنت ـ در گذشته و حال ـ به برتر بودن امامان اهل البیت از نظر فقهی اعتراف کرده‌اند که به چند نمونه از موارد بیشمار اشاره می‌کنیم:

ابن عساکر در تاریخ خود در شرح حال امام سجاد به نقل از ابن حازم می‌گوید: هیچ مرد هاشمی را بهتر از علی‌بن‌الحسین نیافتم و هیچ کس را فقیه‌تر از او ندیدم.[۶]

شافعی نیز می‌گوید: علی‌بن‌الحسین فقیه‌ترین فرد اهل بیت است.[۷] عبدالله بن عطا گوید: همه علما و دانشمندان از نظر توان علمی فروتر از امام باقر «ع» بودند. من حکم بن عتیبه را با آن همه شکوه و عظمتی که در نزد مردم خود داشت، در محضر امام باقر چون کودکی دیدم که در برابر معلم خود نشسته است.

ابوحنیفه می‌گوید: من کسی را فقیه‌تر از جعفربن محمد الصادق «ع» ندیدم.[۸]


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

دانلود مقاله زندگانی حضرت علی (ع)

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله زندگانی حضرت علی (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله زندگانی حضرت علی (ع)


دانلود مقاله زندگانی حضرت علی (ع)

سیزده رجب میلاد فرخنده گوهر ولایت در صدف کعبه است. مولودی که محبتش دلهای عاشقان فضیلت را روشن ساخته و مولایی که ولایتش کیمیای دگرگون ساز دلها وزندگیهاست گنج "علی دوستی" عطیه ای الهی در قلوب شیعیان است.  

سیزده رجب تولد زمزم زلال عترت است. تولدی که چشمه عبودیت را در جانهای خفته جوشان می کند و نورش مشعل فروزان راه رسالت نبی اکرم ص است سیزده رجب آینه حق نما در طلیعه خط ولایت است . عشق او آینه دل را صفا و جلا می دهد و ولای او مرز قبولی طاعات بندگان است .

میلاد امام علی ابن ابیطالب ع

امام علی ع فرزند نخستین خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو
فرزندان هاشمند. خا ندان ها شمی ازلحاظ فضایل اخلاقی و صفات عالیه
انسانی
در قبیله قریش وهمچنین این طایفه در میان طوایف عرب زبا نزد عام و خاص
بوده اند فتوت و مروت فطا نت و هوش
شجاعت و پهلوانی از خا صه های
بنی هاشم و هر یک به حد اعلی از مختصات امیر
مومنان علی بن ابیطالب
است.علی ع از کودکی در سایه عنایت و تربیت پسر عم گرامی
خود
حضرت محمد مصطفی ص قرار گرفت و اساس تربیت روحی و اخلاقی
این کودک
نورسیده و مستعد در دامان بزرگترین معلم و مربی بشریت
.پایه گذاری شد و
استعدادهای نهفته در روح علی ع شکوفا گردید
محبت متقابل و عشق و علاقه این دو
عموزاده تا آنجا رسید که
امام علی ع در شب هجرت پیغمبر ص به آسانی در صدد
فداکاری برآمد
و با خفتن در بستر رسول خدا ص جان خود را محافظ جان عزیز رسول
الله
قرار داد. حدت ذهن و قوت فهم و ادراک علی ع به حدی بالا بود که در
.خردسالی دعوت پیامبرص را لبیک گفت و به
اسلام محمدی ایمان آورد.

شامل 17 صفحه فایل word قابل ویرایش

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگانی حضرت علی (ع)

تحقیق در مورد سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت


تحقیق در مورد سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:31

 

  

 فهرست مطالب

 

سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت

 

امیر المؤمنین علیه السلام در مقام رهبرى سیاسى

 

مقدمه

 

سیاست در عرف استعمار

 

وظایف مقام خلافت

 

حکومت عدل و مساوات

 

روش رهبرى

 

اداره جهان اسلام

 

تقسیمات کشور

 

امور مالى

 

زکات و صدقات طبق موازین شرعى.

 

امور دفترى

 

 

 

 

روى الدّیلمى عن عمّار و أبى ایّوب عن النّبیّ صلّى اللَّه علیه و آله أنّه قال: «یا عمّار إن رایت علیّا قد سلک وادیا و سلک الناس و ادیا غیره، فاسلک مع على ودع النّاس. إنّه لن یدلّک على ردىّ و لن یخرجک من الهدى» دیلمى از عمار بن یاسر و ابى ایوب انصارى روایت کرده است که رسول خداى صلى اله علیه و آله چنین فرمود: «اى عمار اگر دیدى که على از راهى رفت و همه مردم از راه دیگر تو با على برو و سایر مردم را رها کن. یقین بدان على هرگز ترا به راه هلاکت نمى‏برد و از شاهراه رستگارى خارج نمى‏سازد».

کنز العمال، ج 12، حدیث 1212، چاپ حیدر آباد.

این مقاله شامل مطالب ذیل است: سیاست در عرف استعمار تفرقه و نفاق نخستین جمهورى اسلامى خلیفة اللَّه وظایف مقام خلافت‏حکومت عدل و مساوات روش رهبرى اداره جهان اسلام تقسیمات کشور امور مالى پلیس امور دفترى دستگاه دادگسترى ارتش خطبه‏هاى سیاسى تغییر مرکز خلافت آموزش کارمندان دولت فرمان مالک اشتر اصالت این فرمان ختم مقال

مقدمه

شرح آراء سیاسى و برنامه‏هاى ادارى و روش کشوردارى امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام، هدفها و مقاصد او از قبول زمامدارى و روابط سیاسى و بازرگانى و فرهنگى دولت او با سایر دولتها و ملل عالم و نیز بحث و اظهار نظر در علل عصیان ناکثین و مارقین و قاسطین که منجر به جنگهاى داخلى و مهاجرت امام على (ع) از مدینه به عراق و شهادت وى در کوفه و انتقال قدرت به معاویه... گردید در یک کتاب یا یک مقاله نمى‏گنجد و به قول مولوى:

گر بریزى بحر را در کوزه‏اى

چند گنجد قسمت یک روزه‏اى‏

مع ذلک اشارت بنیاد محترم نهج البلاغه را مغتنم شمرده مقاله حاضر را تقدیم مى‏دارد باین امید که فتح بابى شود و رمز آشنایان کلمات امیر مؤمنان نارسایى سخن این ضعیف را جبران فرمایند و در شرح روش کشوردارى و ویژگیهاى سیاست روحانى آن حضرت که محور تقوى و عدالت در جهان و اساس و محرک تداوم سازندگى و انقلاب در اسلامست کتب و مقالاتى بزبان فارسى مرقوم دارند.

سیاست در عرف استعمار

از قرن پانزدهم میلادى که آسیا و آفریقا میدان تاخت و تاز استعمارگران حادثه‏جوى غربى شد، علاوه بر بدعتها و رسوم نوظهور در شئون مختلف زندگى واژه‏ها و اصطلاحات تازه‏یى نیز در بین مردم این کشورها رواج پیدا کرد که یکى از آنها کلمه «سیاست» است. این کلمه در احادیث و متون قدیم عربى به معنى فرماندهى و اداره و امر و نهى و تربیت به کار مى‏رفت ولى در عصر استعمار و بر اثر رفتار ریاکارانه غربى‏ها با ملل شرق بخصوص عربها و ایرانیها اکنون غالبا در معنى نفاق و دورویى و فریب استعمال مى‏شود.

درست از سال 1498 که دریانورد پرتقالى «واسکودوگاما» دماغه «امیدنیک» را در جنوب آفریقا دور زد و راه دریائى اروپا را به هند کشف کرد و در بندر هوگلى (نزدیک کلکته) فرود آمد پاى استعمار غربى هم به آسیا و آفریقا باز شد.

ابتدا پرتقالیها، اسپانیائیها و هلندیها، سپس انگلیسى‏ها، فرانسوى‏ها، روسها، آلمانى‏ها، ایتالیائیها و بلژیکى‏ها و... و سرانجام امریکائیها با بکار بردن تمام روش‏هاى استعمارى نوین و سرانجام با نیروهاى نظامى به آسیا و آفریقا پا گذاشته و شروع به جذب ثروتهاى طبیعى و معدنى و تأسیس کمپانیهاى یک ملیتى و چند ملیتى و در دست گرفتن بازارهاى محلى و احداث خطوط مخابراتى و استراتژیکى زمینى و دریایى کردند. اما از همه خطرناکتر استعمار فکرى بود. آنها نه تنها دولتمردان و سرداران و زمینداران و رؤساى عشایر و بازرگانان را مرعوب یا مجذوب کرده و دولتهاى شرق را پایگاهى براى سلطه هر چه بیشتر خود در مى‏آوردند بلکه بر مقدسات و فرهنگ اصیل این ملتها نیز هجوم برده و با نیرنگهاى دقیق جوانان را به سوى کشور و ملت خود کشاندند و طبقه تحصیلکرده در مدارس جدید را به فرنگى مآبى سوق دادند تا جائى که این طبقه بر اثر خالى شدن از فرهنگ درونى خود به تحقیر دین و شعائر ملى و اخلاق و فرهنگى کشور خویش برخاسته و رسوم و سنن قدیم را که مانع خود باختگى و خود فراموشى بودند و سد محکمى را در برابر استعمار تشکیل مى‏دادند تخطئه کرده و از اصل و بن بر مى‏انداختند.

برنامه‏هاى استعمار، کهنه و نو، در آسیا و آفریقا، در کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، اگر چه در وسایل و ابزار و مقدمات اختلاف داشتند ولى همه آنها یک‏هدف را دنبال مى‏نمودند: تفرقه و نفاق در بین ملل شرق بخصوص کشورهاى اسلامى و بدنبال آن از بین بردن ریشه‏هاى مذهبى و حاکم کردن فرهنگ غربى و گشودن راه ستم و غارتگرى.

این ماجراى تلخ و این جریان انحرافى از همان سالهاى اول نشر اسلام آغاز شد. به همین جهت مى‏بینیم که امام على (ع) که نمونه عینى یک سیاستمدار بزرگ و درستکار است در خطبه‏ها و نامه‏هاى گرامیشان این جریان را معرّفى و سردمداران آن را با شدیدترین عبارات مورد حمله قرار داده و آنها را منافق و حزب شیطان مى‏خواند، ایشان در خطبه‏اى مى‏فرمایند: اینان هم خود گمراهند و هم دیگران را گمراه میکنند. خود خطا کارند و دیگران را نیز به راه خطا مى‏برند. به رنگهاى مختلف در مى‏آیند و براى فریب شیوه‏هاى بسیار بکار مى‏گیرند. به هر وسیله در پى شما هستند و در هر کمین‏گاه در انتظار شما نشسته‏اند.

دلهایشان بیمار است اما چهره‏هائى شسته و پاکیزه دارند. به آهستگى گام برمى‏دارند اما آرام آرام مثل مرض در تن شما مى‏خزند. وصفشان به دوا و حرفشان به شفا مى‏ماند اما کارشان درد بى‏درمانست. به آسایش دیگران حسد مى‏برند و بند بلا را محکم میکنند و رشته امید را مى‏گسلند. در هر راهى افتاده‏اى و بسوى هر دلى شفیعى و براى هر غصه‏اى اشکى آماده دارند. در میان خود به یکدیگر ثنا و ستایش وام مى‏دهند و انتظار معامله به مثل و پاداش دارند. در سؤال اصرار مى‏ورزند و ملامت کسان را بر سر جمع به رخ ایشان مى‏کشند و در صدور حکم اسراف مى‏ورزند. در برابر هر حقى باطلى و براى هر زنده‏اى کشته‏اى و براى هر درى کلیدى و براى هر شبى چراغى آماده کرده‏اند. نومیدى را به آزمندى پیوند مى‏دهند تا بازارهاى خود را دایر بدارند و کالاهاى پر زرق و برق خود را رواج دهند. باطل را در لباس حق بر زبان مى‏آورند و ناسره را بشکل سره باز مى‏نمایند و راه را آسان مى‏نمایند اما گذرگاههاى تنگ را پر پیچ و خم مى‏سازند. پس ایشان یاران ابلیس و زبانه آتشند. «آنان حزب شیطانند و حزب شیطان بى‏گمان زیانکار خواهند بود»  این بینش زنده حضرت على (ع) است که در آن زمان در مورد سیاستمداران غیر خدایى بیان داشته و اکنون که استعمار با تمام چهره‏هاى نو و پیشرفته علمى به قید آمده، مى‏بینیم بیان حال دولتمردان ظالم ستمگر جهان امروز است.

یک نگاه اجمالى به رهنمودهاى سیاسى ماکیاولى در کتاب «امیر» یا خاطرات تالیران فرانسوى و مترنیخ اطریشى و پالمرستون و گلادستون و کرزن و دیسرائیلى و چرچیل نخست وزیر انگلستان و سایر سردمداران سیاست غرب در قرون‏اخیر روشن مى‏سازد که همه آنها در لزوم فدا کردن وسیله در راه هدف، و عدم اعتقاد به مبدء ثابت، و بى‏اعتنائى به مشروعیت مبادى و مقدمات اهداف سیاسى متفقند، و سیاست آنها چه در رژیم‏هاى سرمایه‏دارى و چه در رژیمهاى سوسیالیستى، مذهبى و غیر مذهبى (سکولاریسم)، هرگز بر اساس معنویت و اخلاق استوار نبوده است و این همان راه بد فرجامى است که در صدر اسلام بدست منافقان و بانیان مسجد ضرار و نویسندگان صحیفه مشؤومه و عمر و عاص‏ها و معاویه‏ها و زیادها... و ناکثین و مارقین و قاسطین اجراء مى‏شد و متأسفانه تاریخ اسلام بجز دوره‏اى کوتاه دستخوش فتنه‏انگیزى این نابکاران بوده و رژیم‏هاى سلطنتى و موروثى و سرمایه‏دارى همه از دستاوردهاى همین شدادتها و انحرافات بوده است.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت

تحقیق در مورد مقایسه ی نهضت امام حسین (ع) با قیام امام خمینی (ره)

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد مقایسه ی نهضت امام حسین (ع) با قیام امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مقایسه ی نهضت امام حسین (ع) با قیام امام خمینی (ره)


تحقیق در مورد مقایسه ی نهضت امام حسین (ع) با قیام امام خمینی (ره)

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 9

 

 

مقایسه ی نهضت امام حسین (ع) با قیام امام خمینی (ره)

 

امروز ، 12 بهمن ، سالروز ورود باشکوه حضرت امام خمینی (ره) به کشور عزیز ایران و آغاز ایام الله دهه ی مبارک فجر و آخرین ایستگاه تا قبل از پیروزی جمهوری اسلامی بر رژیم طاغوت در سال 1357 محسوب می شود 0 با توجه به همزمانی این ورود و دهه ی فجر امسال با محرم حسینی (ع) برآن شدیم به برخی تفاوتها و تشابهات این 2 نهضت تکمیلی یکدیگر بپردازیم :

 

قیام خونین ، مظلومانه و حماسی سیدالشهداء (ع) در سال 61 هجری قمری ، یکی از بی نظیرترین جنبشهای مردمی تا آن زمان و رهبر فکری سایر نهضتهای بشری تاکنون بوده است 0 قیام عاشورا ، تاریخی بدیع و جامع ، با گستردگی بشریت را در ابعاد مختلف حماسی - احساسی و با رعایت تمامی ظرافتهای آن در میان جوامع انسانی رقم زد که باگذشت بیش از 1400 سال از آن روز ، هنوز بشریت موفق به درک کوچکترین جزییات آن نشده است 0 این قیام نمونه و الگو از آغاز تا پایانش ، دارای پیچیدگیها و نکات ارزنده و مفیدی برای طیفهای مختلف جوامع انسانی و زوایای مختلف دیدگاههای آنان می باشد 0 نوع و علت و چگونگی آغاز این نهضت ، با رعایت تمامی جوانب زمانی و مکانی آن ، نحوه ی عزیمت به محل حادثه و اتفاقات پیش آمده در این مسیر ، نوع آرایش و چینش مردان جنگی ، هرچند کم شمار در سپاه سالار شهیدان ، نوع رزم و تغییر تاتکتیک جنگی از آنچه سپاه دشمن خواهان آن بود به سمت و سویی که خود آن را می پسندید ، از ابعاد حماسی و نظامی این قیام الهی می باشد 0 در کنار این نکات ، علت به همراه داشتن افراد خانواده در رده های سنی مختلف و جنسیتی ، همراهی حماسه با جلوه های احساسی ، از علل پایداری و زنده مانده این نهضت برشمرده می شود 0 آنچه بعد از حادثه ی روز عاشورا شکل گرفت و جریاناتی که منتهی به کوفه و شام شد و نوع یادآوری بازماندگان حماسه سازان کربلا از این واقعه ی عظما ، دیگر علل پویایی و بالندگی و رشد این قیام مظلومانه اما پیروز می باشد 0 حال ، با گذراندن این مقدمه مقایسه ای خواهیم داشت از این نهضت با قیام امام (ره) :

1- امام حسین (ع) برای آغاز قیام خود ، درصدد جمع آوری علل لازم و همچنین فراهم شدن زمان و شرایط مناسب بود 0 البته ، برای وی و یارانش علل فراوان و غیرقابل چشم پوشی حاصل شده بود اما برای پاسخ به تاریخ و مردم لازم بود پاسخهای بهتری ارائه نماید 0 لذا ، با رعایت کامل مسائل امنیتی و پدیدار شدن علل مشهود ، مردم به حد قابل توجهی از آمادگی رسیدند به طوری که طبق برخی اخبار ، بیش از 100 هزار نامه فقط از سوی مردم کوفه جهت آغاز قیام برای حضرتش ارسال گردید 0 این آمادگی مردمی ، به جهت تامل و تدبر امام حاصل شد و اینچنین بود که شرایط برای به ثمر نشستن قیام و آغاز آن مهیا گشت 0 حال به تاریخ انقلاب اسلامی برمی گردیم 0 امام راحل ، با تاسی از سرور و سالار شهیدان و با مطالعه ی دقیق و موشکافانه ی آن قیام بزرگ ، با تدبیر و اندیشمندی خاص خود ، به صورت غیر قابل محسوسی ، رهبری نهضت بزرگ مردم ایران را برعهده گرفت 0 اما برای آغاز علنی و مشهود این نهضت ، باید علل لازم و خواستهای مردمی به صورت کاملا حساب شده ای هدایت و رهبری می شد 0 امام با درک کامل این واقعیت ، روی به روشنگری مردم و افشاگری نسبت به طاغوت آورد 0 نکته ی جالب در این زمینه ، دقت نظر ایشان نسبت به زمان و مکان این افشاگریها و شدت و حدت آن با توجه به تاکتیک دشمن و همچنین سطح جامعه و عموم مردم ایران می باشد 0 به طوری که با نزدیک شدن به ماه محرم و افزایش آمادگی مردم جهت کسب حقایق و معارف ، بر شدت فعالیت معظم له افزوده می گشت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مقایسه ی نهضت امام حسین (ع) با قیام امام خمینی (ره)

تحقیق در مورد زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد زندگینامه و احادیث امام حسین (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)


تحقیق در مورد زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:47

 

  

 فهرست مطالب

 

 

زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)

 

امام حسین (ع ) در زمان معاویه

 

قیام حسینی

 

احادیث امام حسین (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیه السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان (مصباح المتهجد/758) از سال سوم ( کافی 4638) یا پنجم شعبان از سال چهارم هجرت (ارشاد / 198) دیده به جهان گشود . کنیه ایشان ابوعبدالله و از جمله لقبهایشان رشید - طیب - وفی - زکی - مبارک - سبط و سید آمده است ( کشف الغمه 216/2 ) آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن علیه السلام فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را مدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و آله و سی سال در کنار امیرالمومنین و ده سال با امام حسن علیهما السلام گذراند. ( تاریخ اهل البیت /76) و به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیه السلام امامت شیعیان را بر عهده گرفت .( کافی 461/1 و 462 امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آنجا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد . چه با مجاهدتهای امام حسن علیه السلام حق و باطل برای مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدی قرار نداشت . خطر از آنجا آغاز شد که معاویه به سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد .معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد . ( مروج الذهب 36/3 و 37 ابن سعد در طبقات می نویسد : حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد . وی می افزاید : با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آن گاه یزید با ارسال نامه ای به حاکم مدینه نوشت : مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر . و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد ( تراثنا ش 164/10  چون حاکم مدینه از امام حسین علیه السلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت : ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم . و یزید فاسق میگسار و آدم کش است . و مثل من با مثل او بیعت نکنند . و در سخنی دیگر فرمود : و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و غیره . مسعودی مینویسد : یزید مردی عیاش بود . پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه میداشت و میگساری می کرد . . . و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار رفت و مردم آشکارا میگساری می کردند  .

و درباره رفتار او با رعیت می گوید : فرعون در کار رعیت از او عادل تر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصف تر بود . ( مروج الذهب 77/3 و 78

امام حسین علیه السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد . ( ارشاد / 201

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود : حقیقت آنکه من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله . اراده دارم امربه معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و غیره

امام حسین علیه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید . ( ارشاد / 202 )

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه السلام امضاء کردند و حضرتش را به کوفه فراخواندند . آنان نوشتند : ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی شویم . امام حسین علیه السلام در پاسخ به درخواستهای مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد . و به او گفت : نزد مردم کوفه برو . اگر آنچه نوشته اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم . مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد چون خبر ورودش انتشار یافت 12000 کسب و بقولی 18000 نفر با او بیعت کردند . وی این مطلب را به امام حسین علیه السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید . اخبار کوفه به یزید رسید . وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و بجای او عبید الله بن زیاد را نصب کرد ( مروج الذهب 66/3 ) و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را به قتل برساند . ( تاریخ طبری 258/4 ) و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده ازمیان بردارد چون امام علیه السلام از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی حجه از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت . ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه اش به یزید می نویسد : هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا ( ص ) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند . سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی وترسان و نگران از مکه بیرون شد با اینکه در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آنچه را که تو بزرگ نشمردی از آنجا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. عبید الله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروه را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند . ( تاریخ طبری 300/4 ) و از آنجا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیر نظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد . حربن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حربن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطرنشان ساخت و راه خود را ادامه داد . . . تا آنکه به روز دوم محرم سال 61 هجری به ناحیه نینوا وارد شد.

در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حربن یزید تسلیم کرد . متن نامه این بود : آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب.

حربن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد . فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبید الله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد . شایان گفتن است که حربن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد . عمر بن سعد سه روز مانده به عاشورا پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. ( تاریخ طبری 311/4 و 312 ) و روز نهم محرم تاسوعا  امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد . عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید.

امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را بدید برادرش عباس بن علی علیهما السلام را فرمود : سوارشو - جانم به فدایت ای برادر - تا آنان را دیدار کنی و بگویی : شما را چیست و چه در سر دارید ؟! و غیره .

حضرت عباس علیه السلام با آنان به مذاکره پرداخت و آنان پذیرفتند که حمله را تا فردا به تعویض اندازندسر انجام آن فردا ( عاشورا ) فرارسید .

عمربن سعد با سی هزار جنگجو حمله را آغاز کرد . ( امالی الصدوق / 101 و 374 ) و سپاه امام حسین که 32 سواره و 40 پیاده بودند ( کامل ابن اثیر 560/2 ) مردانه در برابر حملات ایستادند و شجاعانه جنگیدند و کشتند و کشته شدند . هر کس از یاران آن حضرت شهادت می یافت جای خالیش پیدا بود ولی سربازی که از سپاه یزید بر خاک می افتاد سربازی دیگر جایش را می گرفت .

جنگ همچنان به راه خود ادامه می داد تا بدانجا که اصحاب امام حسین علیه السلام همگی کشته شدند . در این هنگام نوبت به خاندان حضرتش رسید . اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش علی اکبر بود. ( تاریخ طبری 341/4 ) و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهما السلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه شهد شهادت به کام ریختند . و عباس بن علی علیهما السلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه السلام ساخت.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)