هیچ چیز سودمندتر و باشکوهتر از این نیست که ایده ی جدید و ثمربخشی اهداف شما را برآورده سازد "( قاسمی ، 1376، ص 20). خلق فکر ، ایده و مفاهیم نو همواره اساس اختراعات ، اکتشافات و پیدایش راههای مناسب برای حل مسائل و مشکلات در زندگی انسان به شمار می آیند . جوامع پیشرفته و متمدن گذشته وحال پیوسته به ارزش و اهمیت این جنبه از توانائیها ی ذهنی و فکری انسان توجه نموده و در صدد تقویت آن برآمده و از این طریق به توسعه ، رفاه ، ترقی و خوشبختی نائل آمده اند. چراکه بقول ارسطو " ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان به شمار می آید "(موید نیا ، 1384، ص 165). به این ترتیب ضعیف بودن فرآیند بروز خلاقیت ها در جوامع عقب مانده نیز موجب بدبختی ، فقر و فلاکت خواهد بود . در دنیای پیچیده کنونی که شاهد رقابتهای بسیار فشرده جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژیها و منابع قدرت هستیم ، افراد تیزهوش ، خلاق و صاحبان اندیشه های نو و مبتکرانه ، همانند گرانبهاترین سرمایه ها، از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار هستند بطوریکه بقول توین بی شانس بدست آوردن خلاقیت بالقوه ، می تواند موضوع زندگی و مرگ هرجامعه ای باشد( کفایت ، 1373، ص 3). بی مبالغه می توان گفت که وجه مشخص و بارز جهان امروز ، همانا تغییر و تحول است که هیچ زمینه ای بدون تاثیر آن باقی نیست چرا که بقول هراکلیتوس در حیات چیزی پایدار نیست مگر دگرگونی. براین اساس امرسون ثبات احمقانه را زائیده مغزهای کوچک می شمارد (مویدنیا،1384،ص 164). صرف تغییر ارزش تلقی شده و عاملان تغییر نوآوران ارزشمند محسوب می شوند که دگرگونی ها را با امید به بهبودی هرچه بیشتر و بیشتر سبب می شوند از این رو هرگونه اختراع ، اکتشاف ، ابداع و ابتکار خود اشکال تحول بوده و موجب تغییرند ( غنی زاده، به نقل از سیدعباس زاده ، 1387 ، ص 1).
هرچند فرض است که خلاقیت به عنوان توانائی ذهنی ابداع و نوآوری از ابتدای زندگی بشر وجود داشته و همواره نیز ارزشمند بوده است لکن توجه به آن در طول تاریخ ، بیشتر به عنوان نتیجه طبیعی عملکرد ذهنی افراد با هوش و مستعد تلقی گردیده و تا یک قرن پیش مطالعه اختصاصی در مورد آن صورت نگرفته بود. اما خوشبختانه امروزه دانشمندان ، متخصصان ، کتابها ، مجلات ، تست ها و... زیادی وجود دارند که اختصاصا به بحث خلاقیت می پردازند . با وجود این ، توجه علمی به بحث خلاقیت عمر چندان طولانی ندارد در واقع تاریخچه مطالعات علمی در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن به بیش از یک قرن نمی رسد. موضوع خلاقیت ابتداء مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسی قرار گرفته و برای اولین بار دانشمندی بنام گیلفورد درسال 1950 میلادی تحقیقات علمی خود را در مورد ماهیت ، عناصر تشکیل دهنده و کارکرد تفکر خلاق شروع نموده است(طالب زاده ،1375،ص 1و2). با فرض اینکه والدین و مربیان از مهم ترین عوامل حمایت کننده بروز خلاقیت کودکان هستند ضروری خواهد بود که برنامه آگاه سازی خانواده ها ، معلمین و مسئولان آموزشی کشور در این خصوص با اهمیت تلقی گردیده و شناخت شیوه های تقویت بروز خلاقیت کودکان و نوجوانان مد نظر قرار گیرد. پژوهش حاضر هدف شناخت ماهیت خلاقیت ، تاثیر رفتار متقابل والدین و مربیان با دانش آموزان و ارائه پیشنهادهای لازم به آنان را در نظر دارد .
بیان مسئله
ویلیام جیمز( 1911) میگوید"نیروی ابتکار مخترعان بزرگ و کوچک است که بشریت را تکان داده دیگران فقط تقلید می کنند ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان است نوابغ راه را نشان میدهند و طرحهائی تنظیم میکنندکه عامه مردم می پذیرند و از آنها پیروی میکنند " (میناکاری، 1368، ص71) . به نظر پستالوژی برترین مقصد تربیت آماده کردن انسان برای استفاده از توانائیهای خدادی است (مویدنیا،1384،ص 163). به عقیده سی تی مورگان و همکارانش ، خلاقیت و نوآوری و توانائی حل مسئله در بالاترین سطح فعالیتهای شناختی انسان قرار دارند و ایجاد توان خلاقیت و حل مسئله در یادگیرندگان از ارزشمندترین غایتهای پرورشی و فرهنگی می باشد زیرا تنها از راه ایجاد این توانائیهاست که می توان افراد را برای مقابله با شرائط سخت و متغییر زندگی و موقعیتهای جدید که مرتبا با آن روبرو می شوند ، آماده کرد . با درک چنین حقیقتی است که کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل متحد می گوید " هیچ چیز باشکوهتر از فراهم آوردن شرایط بهبود زندگی انسانها نیست این مهم میسر نیست مگر با ابتکار. یا بقول اوپنهامیر تنها راه سازگاری موثر در زندگی ، استفاده حداکثر از نیروی آفرینندگی است ( مویدنیا ،ص 33) . بی تردید می توان گفت فرهنگ و تمدن بشری بیش از هر چیز دیگر مدیون فکر و اندیشه انسان به ویژه جنبه خلاقانه آن است . به عبارتی شاید بتوان گفت بدون خلاقیت ، اصولا یا فرهنگ و تمدنی وجود نداشت ویا اینکه ارزشمندی و سودمندی آن هرگز به این گستردگی و جذابیت نبود ، بنابراین امکانات، رفاه و قدرت انسان نیز بسیار محدود می شد . در واقع بسیاری از دست آوردهای جالب توجه زندگی انسان در هرزمان اعم از مادی و معنوی مثل خلق آثارتاریخی ، اختراع ماشین ، ارائه نظریات علمی ، آفرینش آثار ادبی و هنری و... چیزی جز نتیجه فرآیند تفکر خلاقانه نمی باشد. بسیار جالب خواهد بود درصورتیکه ما یک نوع زندگی برای انسان تصور نمائیم که در آن خبری از خلاقیت و نوآوری نباشد طبیعی است در آن صورت دنیای ما بسیار سرد ، ساده ، ساکت ، بدون شور و شاید کم و بیش شبیه دنیای سایر موجودات زنده ( مثل دنیای حیوانات ) می بود، حتی اگر همین مقدارهوش ، توانائی و استعداد انسانی نیز وجود می داشت . بنا براین به قول شکسپیر " ابتکار انسان را برتر از حیوانات قرار می دهد" ( موید نیا ، 1384، ص 163). به عبارت دیگر می توان گفت اگر زندگی انسان بدون خلاقیت و نوآوری بود بی شک کشتی هستی در دریای متلاطم مسایل ، مشکلات ، نیازها ، محدودیتها و... توان شناوری نمی یافت . بنابراین ، افتخار داشتن قدرت خلاقیت و نتایج فوق العاده شکوهمند و هیجان انگیز آن به عنوان موهبت اللهی اختصاص به نوع بشر داشته و تقریبا سایرموجودات از آن محروم هستند.
کاربرد تفکر خلاق به حوزه هایی چون علوم وهنر محدود نیست . تفکر خلاق در هر عرصه ای در زندگی مفید است ( برونو ، 1370 ص 82 ) عموم مردم تصور می کنند که خلاقیت عمدتا دربستر هنرها متجلی می شود در حالیکه در تمام زمینه ها ، این امر محقق می شود مثلا در زمینه مهندسی که نتیجه آن اختراع نامیده می شود . خلاقیت چه در علم ، ادبیات ، موسیقی ، نقاشی و یا هر زمینه دیگر در زندگی باشد همواره چون رازی جالب باقی مانده است با وجود این واقعیت ، توجه روانشناسان هر روز به این موضوع افزایش می یابد ( فینک ، وارد و اسمیت ، 1992). بنابراین زمینه بروز خلاقیت می تواند شامل همه مفاد درسی ، تمام عرصه های زندگی ، کلیه رشته های تحصیلی و حتی سنین مختلف نیز بشود هرچند اثرات آن در مورد دانش آموزان ، دانشجویان و سنین پائین با اهمیت تر است . یعنی از روش حل یک مسئله خشک ریاضی گرفته تا نگارش انشاء ، ترسیم نقاشی ، آزمایش فیزیک و شیمی و... عرصه های بروز خلاقیت هستند . به شرطی که نحوه تعامل معلم ، والدین و اولیاء مدرسه نیز سازنده ، مولد و خلاقانه باشد . دلیل ما بر این ادعا نه تنها شرح وحال زندگی و تجارب عملی مشاهیر و مخترعان بزرگ ، بلکه شیوه برخورد های نقض کننده عوامل موثر در آموزش و پرورش خلاقیت کودکان است .
این تحقیق در صدد دستیابی به این هدف است که نگرشها و شیوه های فرزند پروری والدین ، تا چه اندازه در بروز ، رشد و شکوفائی خلاقیت دانش آموزان تاثیر دارد ؟ به عبارت دیگر می خواهیم روشن سازیم که روشهای تربیتی و نظام ارزشهای اجتماعی منجر به ایجاد محیط مناسب رشد خلاقیت و یا مانع بروز آن کدامند؟ تا براساس یافته ها ونتایج تحقیق توصیه های لازم آموزشی و تربیتی را به والدین ، مسئولین آموزشی و مربیان ارائه شود . فرض اساسی ما این است که خلاقیت دانش آموزان ارتباط زیادی با رشد وتوسعه جوامع ، موفقیت تحصیلی ، موفقیت شغلی و ارتقاء سطح رفاه انسانها دارد. از طرف دیگر فرض است که میزان بهره هوشی و زمینه های بروز خلاقیت در میان دانش آموزان و افراد جامعه ما از حد متوسط جهانی کمتر نیست. لکن نحوه برخورد و نگرش والدین و مربیان و حتی مسئولین کشوری با این جنبه از توانائی ذهنی دانش آموزان جامعه بطوریکه در جریان تربیت و آموزش ، نتایج به بروز و تقویت تفکر و عمل خلاقانه منجر گردد زیر سوال است .
نیل به این هدف مهم جزء با تغییر نگرش ها و روشها که در محتوی برنامه ها و شیوه های تربیتی - آموزشی محیط های غیررسمی ( خانواده ، اجتماع ) و محیط های رسمی ( آموزشگاهها ، مدارس ، دانشگاهها و...) میسر نیست . چنین هدفی که به عنوان یک مساله مورد توجه پژوهش حاضر قرار گرفته در درجه اول نیاز به بررسی نگرشها ، برخورد ها ی والدین و برداشتهای ذهنی معلمان از خلاقیت دانش آموزان دارد .
تعداد صفحات :126
فرمت فایل :Word
پایان نامه و تحقیق خلاقیت فرزندان با نگرشهای فرزند پروری والدین (فرمت فایل Word و با قابلیت ویرایش)تعداد صفحات 126