فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق مقدمه ای بر علم جامعه شناسی

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق مقدمه ای بر علم جامعه شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مقدمه ای بر علم جامعه شناسی


دانلود تحقیق مقدمه ای بر علم جامعه شناسی

کلیات
نظریات جامعه شناسی غالبا واکنشهای متفاوتی را برمی انگیزانند. گاه این امر ناشی از شکاف عمیقی است که میان نظریات جامعه شناسان و آنچه به گمان اعضاء جامعه در حال وقوع است وجود دارد. برای روشن شدن مطلب تعریفی از جامعه شناسی ارائه می کنیم.
معمولا جامعه شناسان "جامعه" را به عنوان عنصر محوری در هنگام تبیین نظریاتشان درنظرمی گیرند (در مقایسه با جامعه شناسان کلاسیک این نگاه بیشتر به عقاید دورکیم نزدیک است). در این رابطه مثلا فیزیکدان  عنصر محوری را در نظریات خود کوچکترین جزء موجود اتخاذ می کند، زیست شناس همه چیز را  عموما از منظر سلولها می بیند و روانشناس با کلیت وجود آدمی سر و کار دارد. به همین ترتیب در جامعه شناسی"مجموعه جامعه"(Social Collectivity)عنصر محوری می باشد.
از آنجا که سروکار هر دو علم روانشناسی و جامعه شناسی با رفتار و کردار انسان می باشد معمولا حوزه های کاری آنها دچار اختلاط شده و حتی گاهی خود روانشناسان و جامعه شناسان نیز دچار این خطا می گردند. برای تشخیص حد و مرز این دو حوزه می توان روانشناسی اجتماعی را به عنوان یک موضوع بین رشته ای با جامعه‌شناسی مقایسه کرد. روانشناسی اجتماعی به گروههای اجتماعی به عنوان مجموعه ای از تعاملات متقابل و تاثیرات کنشهای تک تک افراد بر یکدیگر نظر دارد. در حالی که جامعه شناس با افراد از این منظر که در چه محیط اجتماعی رشد کرده و زندگی می کنند می‌نگرد و تاثیرات جامعه بر فرد را مورد بررسی قرار می دهد.
 به عنوان مثال برای درک تفاوت این دو روش می توان به زبان یک جامعه مثلا زیان فارسی اشاره کرد. گویش یک جامعه و افرادی که به آن زبان سخن می گویند می تواند یک "مجموعه اجتماعی"  قلمداد شده و موضوع بحث جامعه شناسی قرار گیرد. یک روانشناس اجتماعی زیان را به عنوان مجموعه ای از مشارکتها و تاثیرات تک تک افرادی که به آن زبان سخن می گویند یا تا به حال گفته اند تعریف می کند. در حالیکه یک جامعه شناس، هر فرد فارسی زبان را معرف و نماینده گویش زبان فارسی تلقی می کند. در نظر داشته باشید که گاهی شما برای معرف و نماینده بودن الزاما نباید به لحاظ آماری هم نماینده آن مجموعه باشید. در این مثال شما با گوش دادن به سخن "یک" فرد هم می توانید تا حدود زیادی با لهجه، آهنگ و دایره لغات آن زبان آشنا شوید.
در این رابطه اگر در جستجوی این باشیم که چرا هر یک از ما اینگونه فارسی سخن می گوییم به جای بررسی گویش تک تک افراد به گروههای اجتماعی که در آن زبان فارسی را  آموخته ایم نظر خواهیم داشت اگر چه هر یک از آنها در شکل گیری این زبان سهمی هر چند اندک داشته اند. حتی برای بررسی تاریخ گذشته گویش گروههای اجتماعی نیز گذشته گروههای اجتماعی را بررسی می کنیم و نه تک تک اعضای آن گروهها را. حتی اگر گویش خویش را در کلاسهای آموزش سخنوری نیز فرا گرفته بودیم باز هم آنچه نوع گویش مطلوب را در میان سایر گویشها برای آموزش دیکته می کرد گروههای اجتماعی بودند. در نهایت اگر گاهی اوقات لغتنامه ریشه برخی کلمات را در آثار ادبی یک فرد خاص بیان می کند باز هم دلیل رواج برخی کلمات و باقی نماندن سایر آنها را باید در عوامل اجتماعی جست.
در نهایت، این نوع نگرش جامعه شناسان را معطوف به سویی خواهد کرد که فرد را محصول جامعه بداند و نه جامعه را محصول فرد.
خردسیاستها
غالبا ما زندگی را به صورت مجموعه ای از کنشهای خلاقانه یا احمقانه، خوب یا بد تجربه می کنیم و یکسره تسلیم محض اجتماع برای طی مسیر زندگی خویش نیستیم.  غالبا این موضوع مورد بحث بوده است که منشا انجام یک رفتار را می بایست در سطح جامعه جستجو کرد یا فرد.
برای مثال در هنگام وقوع یک جنایت گروهی مسئولیت آن را بر عهده جامعه و برخی بر عهده فرد می دانند. بر همین مبنا سیاست گذاریهایی متفاویی را اتخاذ می کنند. مثلا در امریکا بر پایه این عقیده که قاتل انسان انسان است نه اسلحه، حمل اسلحه مجاز می باشد. این عقیده از بسیاری جهات مورد تایید است، به لحاظ اخلاقی یک قاتل اگر چه هنوز مرتکب قتل نشده باشد باز هم یک قاتل است. به لحاظ آماری نیز ندرتا دارندگان اسلحه مرتکب قتل می شوند. ولی همچنان این سوال باقی است که چرا میزان جرم و جنایت با اسلحه گرم در انگلستان بسیار کمتر از آمریکاست؟ آیا به این دلیل است که هیچ انگیسی مجاز به حمل اسلحه نیست یا آنکه جوانان آمریکایی قاتلترند؟
سیاستهای متفاوت اتخاذ شده در ارتباط با ریشه یابی رخدادهای اجتماعی در سطح فرد یا جامعه غالبا این تصور را ایجاد می کند که در مبنای علمی نیز این اختلافات وجود دارد. در حالی که مثلا هیچ تضاد علمی میان دو عامل یاد شده برای وقوع جرم و جنایت با اسلحه گرم وجود ندارد. در این مورد می توان گمان برد که فرد قاتل مجرم است چون شلیک گلوله توسط او عامل اولیه مرگ مقتول بوده است. اما کسی که معتقد به مسئولیت جامعه در قبال رفتارهای فرد است دلیل ثانویه ای را نظیر توزیع اسلحه گرم در جامعه نیز خواهد یافت. برای ریشه یابی کاملا علمی هر دو عامل فردی و اجتماعی باید مورد بررسی قرار گیرد.
البته مثال ذکر شده بسیار ساده شده است و عوامل متعدد دیگری را نیز می توان برای آن برشمرد.  چرا که مثلا در سوئیس با وجود آزادی حمل اسلحه آمار قتل پائین است و بنابراین باید تاثیر عوامل فرهنگی را نیز در کنار سایر عوامل مورد بررسی قرار داد. مثال جنایت مسلحانه مثال خوبی است برای بیان وجود دلایل فردی و اجتماعی یک رفتار و برای تصریح بر اینکه جامعه شناسان منحصرا بر عوامل اجتماعی تاکید دارند اگر چه عامل فردی موجب وقوع حادثه در آن لحظه بوده است.
بر این باورم که صاحب نظران هر حوزه علمی باید از دیدگاه خود به بررسی موضوع بپردازند علی الخصوص هنگامی که موضع پیچیده ای مانند جامعه شناسی مورد بررسی باشد. درچنین شرایطی مسئله باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و حوزه مرتبط با هر علت معین گردد.
مطالعه جامعه شناختی علم
تفاوت قابل ذکری که در دو موضوع مورد بررسی قرار گرفته ( جنایت مسلحانه و زبان فارسی) وجود دارد این است که در مثال جرم و جنایت هردو عامل فردی و اجتماعی موثرند اما در مورد زبان فارسی عامل فردی نمی‌تواند نقش موثری داشته باشد.  در صورتی که بخواهیم موضوع علم را مورد بررسی جامعه شناختی قرار دهیم هر دو عامل فردی و اجتماعی در رقابت با یکدیگر مطرح می گردند به طوری که تصور می رود که تنها یکی از این دو عامل می توانند مصداق داشته باشند.
در یک سو گروه اول بر این باورند که دست آوردهای علمی حاصل  تئوری ها و تجربیات صورت گرفته توسط افراد خاص بوده است (عوامل فردی). در سوی دیگر نیز برخی گمان می برند مجموعه دست آوردهای علمی برآیند فرایندهای اجتماعی است که نظیر زبان فارسی با مشارکت تک تک افراد مطابق با نیازهای موجود درهر دوره رواج یافته و یا از بین رفته اند (عوامل اجتماعی). من بر این باورم که هر یک از دانشمندان باید از حوزه علم خویش به بررسی عوامل پرداخته و من به عنوان یک کارشناس علوم اجتماعی به بررسی جامعه شناختی آن خواهم پرداخت. به عقیده من این عوامل در تلاقی و تضاد با یکدیگر نبوده بلکه تنها نظرگاههای مختلفی است برای بررسی یک موضوع علمی.  از این امر اصل "نسبت گرایی در روش" منتج می‌شود.
نسبیت گرایی در روش به معنای چشم پوشی از صحت و سقم یک گزاره علمی است. این امر برای یک جامعه شناس بدان معنی است که در یک موضوع علمی مورد بحث خود را در موقعیتی قرار دهد که گویی پاسخ نهایی موضوع را می داند.
در تفسیر و بررسی تئوریهای علمی خصوصیات و علایق فردی در برابر تاثیرات فرهنگی و اجتماعی در تعامل با یکدیگر هستند. جوایز نوبل و سایر افتخارات علمی برای شرایط اجتماعی مناسب به شخص اهدا نمی شوند اگرچه در موفقیت شخص می توانند موثر باشند، این افتخارات برای تلاش، استعداد و سایر ویژگیهای فردی شخص به او اهدا می شود. همچنین اگر شما کار یا محل زندگیتان را از دست دهید جامعه شما را به دلیل عدم تلاش کافی مسئول می‌داند. به ناگزیر جامعه شناسان نیز اگر چه خود تنها در پی عوامل اجتماعی هستند از این امر مستثنی نمی باشند و خود را عهده دار پیروزیها و شکستهای خویش می دانند. جامعه شناسان به هیچ وجه قصد تغییر چنین نگرشی را در جامعه ندارند در مقابل روانکاوان اصول گرا که می خواهند تقصیر را تماما از دوش کسی که ماشه تفنگ را کشیده است بردارند. دلیل این امر تنها آن است که جامعه شناسان به لحاظ حرفه ای مشتاق این امر نیستند که چه کسی و چرا ماشه را کشیده است و همینطور در زمینه های علمی در مسابقه علم کدام فرد توانسته گوی سبقت را برباید و چرا دیگری بازنده شده است. در مقابل این امر برای دانشمند علم بسیار حائز اهمیت است زیرا همین ابتکارات، نوآوریها رهبریها و البته شکستها هستند که در حیات روزمره علم رخ می دهد و واضح است که تحلیلگری که در افقی بالاتر به این عوامل اولیه (یا فردی) نظر نمی کند همانند دشنامی برای مجذوبین علم و همچنین موجودیت خود علم است.
روانشناسان راه ساده تری را پیش رو دارند زیرا مسائل مورد مطالعه آنان مقیاسی برابر با وجود خود آنها دارد و جهانی که آنها پیش رو دارند نظیر آنی است که خود در آن زندگی می کنند. جامعه شناسان همواره در تلاش هستند که برای وقایعی که در مقابل چشمانشان به دلایل بسیار واضح فردی رخ داده است دلایلی در سطحی بالاتر بیایند. شما تنها در زمانی می توانید قادر به مشاهده این عوامل بالاتر باشید که وقایع را در یک چهارچوب ذهنی تعیین شده قرار دهید و از وقایع کوچک روز به روز صرف نظر کنید. باقی ماندن در چنین فضای ذهنی شما را از وقایع فردی دور نگه می دارد حتی اگر شما تلاش داشته باشید به دلایل روش شناختی در ارتبط با این وقایع باقی بمانید.  
 روشها
روشهای متعددی برای شناخت الگوهای اجتماعی و ساختاری جامعه وجود دارد. یکی از بهترین روشها بررسی فضاهای تنش دار اجتماع است. نظیر یک گسل زمین شناسی، یک نقطه ضعف یا خلاء اجتماعی نیز موجب بروز تنشهایی می شود که در حالت معمول در مجموعه اجتماع پنهان مانده اند. برخی تجارب گذشته این امر را به خوبی نشان می دهد.  در روشهای قانون شکنی تلاش می‌شود با نقض قوانین اجتماعی آن قوانین شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند. برای مثال Harold Garfinkel این ایده را در دهه 1960 در UCLA ابداع نمود، او دانش آموزان خویش را ترغیب نمود با رفتاری کاملا متفاوت و مودبانه نظیر میهمانانی مودب به خانه نزد پدر و مادرانشان بازگردند و بدین ترتیب با رو به روشدن وضعیت جدید که متفاوت از توقع معمول آنهاست سعی در شناخت آنها کنند اما حتی در این وضعیت کاملا بی‌ضرر نیز به سرعت عصبانیت والدین را موجب می شد.  
یکی از جالبترین این تجربیات توسط یکی از دانشکده های دانشگاه منچستر انجام شد که در هنگام سوار شدن اتوبوس ، دو بلیط از راننده تقاضا شود یکی برای خود و دیگری برای صندلی کناری. شما نیز می توانید تجربیات مشابهی داشته باشید. مثلا در یک سوپرمارکت از خود بپرسید چه کسی مالک اجناس فروشگاه از زمانی که از قفسه برداشته می شود تا زمانی که هزینه آن پرداخت شود می باشد؟  از یک سو می توان گفت کسی که کالایی را در چرخ دستی خود به قصد خرید آن قرار می دهد مالک آن است و از سوی دیگر مثلا اگر کالای برداشته شده آسیبی ببیند شما بدون پرداخت هزینه ای می توانید کلای جدیدی را از قفسه جایگزین آن کنید پس به نظر می رسد شما مالک آن نبوده‌اید.

 

 

شامل 34 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مقدمه ای بر علم جامعه شناسی

دانلود مقاله اهداف علم ارگونومی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله اهداف علم ارگونومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اهداف علم ارگونومی


دانلود مقاله اهداف علم ارگونومی

ارگونومیک علم طراحی سازگار محیط و محصولات با کاربران است. لغت ارگونومیک از لغات یونانی «ارگون» به معنای «کار» و «نوموس» به معنای «قانون» گرفته شده است و اصطلاحا به معنی انطباق کار برای افراد، از طریق طراحی وظیفه و روش ها و نیز انطباق افراد با کار از طریق استفاده مناسب از چیدن روش های صحیح می باشد. باید توجه داشت که آنچه برای یک نفر مناسب است می تواند برای دیگری مناسب نباشد. بنابراین روش های مجزا باید مدنظر قرار گیرند. ارگونومیک در نظر اول ممکن است آگاهی و علم جلوگیری از صدمات و ناراحتی های پیش بینی نشده معنی شود در حالی که موضوع اصلی آن پیش از بررسی وقوع ضایعه ای، تقویت راحتی و روانی عملکرد است. فراموش نباید کرد که انسان ها دارای محدودیت هستند و برای اینکه بتوان با وجود محدویت ها فعالیت مناسبی داشت، شرایط محیط باید به گونه ای مناسب طراحی گردد.

اهداف شناخت ارگونومیک را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:

1- برخورداری از تندرستی

2- تقویت توانایی های بدن

3- بالا بردن راندمان فعالیت

4- رهایی از عوارضی همچون استرس، چاقی، چشم درد، درد پشت و درد گردن و یا بیماری هایی که از صدمات کشش متمادی به وجود می آیند.

5- یافتن روش هایی برای درست انجام دادن کارهای تکراری و یا سنگین.

کلیات:
ارگونومیک بخشی از علوم انسانی را در برمی گیرد که در آن از انطباق وظایف، سیستم ها،محصولات و محیط ها با توانایی هایی فیزیکی و فکری و محدودیت های انسان ها بحث می شود.

طی 20 سال گذشته صدمات ارگونومیکی به عنوان شاخص بزرگی در سلامت محل کار شناخته شده است. یک دوم تمامی صدمات و بیماری های شغلی ناشی از فعالیت سنگین و یا حرکت متمادی است. مطالعات نشان می دهد که با در نظر گرفتن مسائل ارگونومیک می توان از صدمات ناشی از فعالیت و هزینه های بسیار زیاد مرتبط بر آن کاست.

روش های نظام بندی در جهت تشخیص و رفع ضایعات ارگونومیکی وجود دارد که شرکت ها چه بزرگ و چه کوچک در زمان بروز مشکل به ویژه در محل کار از آن بهره گرفته و به آن عمل می کنند. عبارت «اختلالات عضلانی اسکلتی(MSD)» به شرایطی اطلاق می شود که اعصاب، تاندون ها، عضلات و ساختارهای نگهدارنده بدن تحت تأثیر قرار گیرد و این اختلالات ناشی از فعالیت زمانی اتفاق می افتد که عدم تطابق بین ضروریات فیزیکی محیط و توانائی های فیزیکی بدن انسان وجود داشته باشد. حرکت های تکراری و کشش و رانش، بیش از 100 نوع ناراحتی در بدن ایجاد می کند و ناراحتی هایی چون پشت درد، کشش تاندون های مچ و سندم تونل کارپال تنها تعداد معدودی از صدمات رایج فعالیت در عصر مدرن است که می توان با ملاحظات مناسب ارگونومیک از آن جلوگیری کرد.

شامل 34 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهداف علم ارگونومی

تحقیق در مورد تعریف علم اخلاق

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تعریف علم اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعریف علم اخلاق


تحقیق در مورد تعریف علم اخلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه18

فهرست مطالب

علم اخلاق

 

تعریف علم اخلاق                        1

 

اخلاق و روانشناسی                      4

 

اخلاق و فقه                            6

 

حوضه علم و اخلاق                       8

 

لزوم آموزش اخلاق                       10

 

انگیزه های بیتوجه به علم اخلاق         11

 

خلاصه سخن                              14

 

فهرست منابع ومأخذ                     16

 

تعریف علم اخلاق

 

علم در لغت، به معناى دانش و آگاهى است، در برابر جهل و نادانى. در اصطلاح، دو معناى متفاوت از یکدیگر دارد: .۱ علم تجربى. .۲ مطلق دانش: حقیقى، اعتبارى، عقلى، نقلى، شرعى، عرفى، فلسفى و تجربى.

 

در تعریف علم گفته‏اند:

 

«عبارت از مجموعه قواعد و قوانین کلى است که درباره موضوعى مشخص و ممتاز باشد»

 

این تعریف کلى، علوم گوناگون را در بر مى‏گیرد: طب، روان‏شناسى، فقه، اصول، اخلاق و... زیرا هر یک از اینها داراى قواعدى هستند و بر محورى خاص در گردش و به تحقیق و جست و جو روشمندانه و منسجم درباره موضوعى معین مى‏پردازند و هدف ویژه‏اى را پى‏گیرى مى‏کنند.

 

علم اخلاق نیز، جزو علومى است که موضوعى معین و هدف خاصى را مورد مطالعه قرار مى‏دهد، ولى بمانند دیگر علوم حوزوى: فقه، اصول، صرف نحو، مطرح نیست

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعریف علم اخلاق

دانلود مقاله مبانی علم جغرافیا

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مبانی علم جغرافیا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مبانی علم جغرافیا


دانلود مقاله مبانی علم جغرافیا

با آنکه جغرافیا نیز مانند اکثر علومی که بشر را در طول تاریخ زندگی وی بر روی کره زمین کمک و هدایت کرده اند، روندی پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائی آن است و به جامعه جهانی خدمات ارزنده ای کرده است هنوز تعریف واحدی که مورد قبول محقیقی و اهل فن باشد از ان نشده است.

لازم به ذکر است که انسان از آغاز پیدایش و حرکت در جهات مختلف و بدنبال اهدافی که منجر به سیر کردن شکم و پناه جستن در تأمین ها جهت حفظ و حراست از پدیده های مختلف جغرافیائی و یا همه همنوعان و موجودات مزاحم می شده است به صورتی خطری و یا ناآگاهانه از جغرافیا مدد گرفته و در پناه عوامل لامتجزای آن آرام گرفته است . بنابر این بهره گیری از جغرافیا سابقه ای طولانی دارد، لاکن تا پیش از پی بردن به یاد گیری سواد و ایجاد فرهنگ مکتوب ، آثاری که نشان دهد انسان چگونه از دانش جغرافیا بهره می گرفته است بصورت منظم و متوالی در دست نیست.

با آنکه کارهای نوشته شده جغرافیائی در تمدنهای گذشته :‌یونان، روم، مصر، چین، بین النهرین، هند و ایران در قالب لوح های گلی یا حکاکی برروی سنگها و کتابت بروی پا پیروس انجام می شده است، با اینحال غالب اصطلاحات جغرافیائی ما بخاطر ارتباطات فرهنگی با کشورهای مغرب زمین از آنچه یونانیان انجام داده اند، نثات گرفته است. با این وجود تا گذشته ای نه چندان دور، جغرافیا را علمی توصیفی می دانستند و در صورت نیاز به آمار و اطلاعات برای وصف آنچه می نوشتند و یا می خواستند به نمایش در آورند، وقتی با شکل روبرو می شدند جای آن را خالی می گذاشتند، اما در اکثر موارد توصیفاتی که از یک مکان یا گروهی از انسانها می شد، ‌مبتنی بر مشاهده و تجربه بود.

غالب نوشته های توصیفی جغرافیا متعلق به دوره کلاسیک جغرافیای یونان می باشد. بنابراین قرن سوم قبل از میلاد هیچ یک از کسانی که به کسب دانش جغرافیا پرداخته بودند اصطلاحی برای آن ابداع نکردند . در این قرن اولین گام مهم توسط اراتوستن Eratosthenes  از اهالی اسکندریه در قلمرو جغرافیا برداشته شد.

اراتستن در سایه تجارت و دانشی که در مورد زمین کسب کرده بود، محاسبات دقیق و قابل ملاحظه ای از ابعاد آن استخراج و در یک کارگاه توصیفی از زمین اصطلاح Geagraphica  را بر آن نهاد.

علی رغم اینکه از این نوشته اراتوستن اکنون اثری بر جای نمانده است، با این وجود چنین اشتهار یافته که این اولین لغت ثبت شده از جغرافیا است که به نسل های بعد از اراتوستن انتقال یافته است. اصطلاح ترکیبی جغرافیا مشتق از « ge » لغت یونانی بمنی « زمین » و « grapho » به معنی «من می نویسم» می باشد. بنابر این جغرافیا به معنی نوشتن درباره زمین و یا توصیف کره زمین است.

اراتستن و سایر تجربه اندوزان آنچه مشاهده و به وصف در می آوردند در یک جهت طی طریق می کردند و آن به گفته این دانشمندان یونانی آشکار کردن ویژگیهای « Ecumene » اکومن یا محیط مسکون بود.

در آن زمان وسائل دسترسی به نقاط دور دست ، ابتدائی و ناکافی بوده و در نتیجه فقط بخش های کوچکی از سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا شناخته شده بود و آنچه را که می شناختند « اکومن» (محیط مسکون) نام گذاری کرده و درباره خصوصیات طبیعی و انسانی آن بصورت توصیفی به نگارش پرداخته اند.

کاملترین تعاریف و توصیفات به عمل آمده که اکنون در دسترس قرار دادند، در خلال کارهای انجام شده، توسط بطلمیوس و استرابو حابی انجام پذیرفته است.

خلاصه اینکه تا دوره رنسانس آنچه زمینه و مبنای علم جغرافیا را تشکیل می داد از شناخت سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه که از شرق تا هندوستان، از جنوب تا سرزمین لیبی و از غرب تا محدوده دریای مالش بود فراتر نرفت.

قرون پس از میلاد تا رنسانس دوره رکود علم جغرافیا بود و علی رغم جنگ های صلیبی و راه یافتن اروپائیان به سرزمین فلسطین و جنگ ها خونین با مسلمانان و بهره فراوان از دانش جغرافیای مسلمانان، با اینحال خود در زمینه این علم کار با اهمیتی انجام ندادند.

از قرن پانزدهم میلادی و پس از آنکه مسلمین بخاطر اروپائیان در طول جنگهای صلیبی انجام داده بودند از آمد و شد آنها به شرق زمین خود داری کردند و اروپائیان نیز برای نیل به سرزمین ادویه «هندوستان» راه دریا را در پیش گرفتند که این خود باعث اکتشافات مهم جغرافیائی و سرزمین ها و مردمانی شد که نتیجه آن افزایش و انشعاب دانش علم جغرافیا بود.

از جمله پیشقدمان مطالعات جغرافیای جدید بعد از اکتشافاتی که صورت گرفت. وارینوس “  Varenius “ در قرن هفدهم وکانت در قرن هجدهم بودند.

با اینکه تا دوره کلاسیک جغرافیا ، غالب زمینه های مطالعاتی این علم معطوف به توصیف اماکن شناخته شده یا نقاطی که کشف می شد بود، لاکن در دوره کلاسیک جغرافیا دیدگاه دیگری در میدان مطالعاتی آن پدیدار و به آن موقعیتی دو گانه عنوان: وضعیت بخوبی و وضعیت زمینی بخشید.

دیدگاه زمینی، همان بود که از گذشته راجع به آن بحث می شد و بتدریج شاخ و برگ های جدیدی به آن افزوده شد که در درون یک توده خشکی دایره ای شکل جای گرفته و یک رودخانه اقیانوسی آن را احاطه کرده بود.

در بحث وضعیت نجومی نیز فکر تجسم فضائی زمین و قرار دادن این کره در ردیف ثوابت و سیارات، بحث کیهان شناسی را پیش آورد که نه تنها به مسائل موقع زمین در فضا و نسبت به سایر سیارات توجه داشت، بلکه آنچه را که در روی زمین وجود دارد وبه عنوان شقوقی از یک پیکره در فضا مشتق شده اند را نیز مورد توجه قرار داد. شکل، اندازه، و تقسیمات کره زمین به این طریق از محتویات کیهان شناسی شمرده شدند.

آنچه مسلم است،‌اینکه مفهوم کرویت زمین در قرون قبل از میلاد یک بحث فلسفی بوده است نه یک اثبات مبتنی بر مشاهده، تا زمان ارسطو چنین فکری به همین حال باقی بوده است و ارسطو موضوع کرویت زمین را براساس مشاهده و نتیجه گیری به اثبات رسانیده است با آنکه اصول و مبانی علم جغرافیا در زمانی که به سالهای پایانی قرن بیستم می رسید با گذشته آن تفاوتهای عمده کرده است، اما در حقیقت جغرافیای کلاسیک قدیم بستر بنیادین و مورد استناد جغرافیای جدید است.

شامل 89 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مبانی علم جغرافیا

تحقیق درباره کاربرد و مزایای علم مغناطیس

اختصاصی از فی گوو تحقیق درباره کاربرد و مزایای علم مغناطیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره کاربرد و مزایای علم مغناطیس


تحقیق درباره کاربرد و مزایای علم مغناطیس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فهرست و توضیحات:
 تاریخچه

تولد میدان مغناطیسی
علم مغناطیس

از این مشاهده که برخی سنگها (ماگنتیت) تکه‌های آهن را جذب می کردند سرچشمه گرفت. واژه مغناطیس از ماگنزیا یا واقع در آسیای صغیر ، یعنی محلی که این سنگها در آن پیدا شد، گرفته شده است. زمین به عنوان آهنربای دائمی بزرگ است که اثر جهت دهنده آن بر روی عقربه قطبهای آهنربا ، از زمانهای قدیم شناخته شده است. در سال 1820 اورستد کشف کرد که جریان الکتریکی در سیم نیز می‌تواند اثرهای مغناطیسی تولید کند، یعنی می‌تواند سمت گیری عقربه قطب نما را تغییر دهد.

در سال 1878 رولاند (H.A.Rowland) در دانشگاه جان هاپکینز متوجه شد که یک جسم باردار در حال حرکت (که آزمایش او ، یک قرص باردار در حال دوران سریع) نیز منشاأ اثرهای مغناطیسی است. در واقع معلوم نیست که بار متحرک هم ارز جریان الکتریکی در سیم باشد. جهت مطالعه زندگینامه علمی رولاند فیزیکدان برجسته آمریکایی به کتاب زیر مراجعه شود:

Phusics by John D.Miller,Physics

Today , July 1976Rowland
،s البته دو علم الکتریسیته و مغناطیس تا سال 1820 به موازات هم تکامل می یافت اما کشف بنیادی اورستد و سایر دانشمندان سبب شد که الکترومغناطیس به عنوان یک علم واحد مطرح شود. برای تشدید اثر مغناطیسی جریان الکتریکی در سیم می‌توان را به شکل پیچه‌ای با دورهای زیاد در آورد و در آن یک هسته آهنی قرار داد. این کار را می‌توان با یک آهنربای الکتریکی بزرگ ، از نوعی که معمولا در پژوهشگاههای برای کارهای پژوهشی مربوط به مغناطیس بکار می‌رود، انجام داد.

 


دومین میدانی که در مبحث الکترومغناطیس ظاهر می شود، میدان مغناطیسی است. این میدانها و به عبارت دقیقتر آثار این میدانها از زمانهای بسیار قدیم ، یعنی از همان وقتی که آثار مغناطیسهای طبیعی سنگ آهنربا (Fe3O4 یا اکسید آهن III) برای اولین بار مشاهده شد، شناخته شده‌اند. خواص شمال و جنوب یابی این ماده تاثیر مهمی بر دریانوردی و اکتشاف گذاشت با وجود این، جز در این مورد مغناطیس پدیده ای بود که کم مورد استفاده قرار می گرفت و کمتر نیز شناخته شده بود، تا اینکه در اوایل قرن نوزدهم اورستد دریافت که جریان الکتریکی میدان مغناطیسی تولید می‌کند.

این کار تواأم با کارهای بعدی گاؤس ، هنری . فاراده و دیگران نشان دادند که این شراکت واقعی بین میدانهای الکتریکی و مغناطیسی وجود دارد و این دو توأم تحت عنوان میدان الکترومغناطیسی حضور دارند. به عبارتی این میدانها به طرز جدایی ناپذیری در هم آمیخته شده‌اند.

حوزه عمل و گسترش میدان مغناطیسی
تلاش مردان عمل به توسعه ماشینهای الکتریکی ، وسایل مخابراتی و رایانه‌ها منجر شد. این وسایل که پدیده مغناطیسی در آنها دخیل است نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره ایفا می‌کنند. با گسترش و سریع علوم از اعتبار این علوم اولیه کاسته نمی‌شود و همیشه سازگاری خود را با کشفیات جدید حفظ می‌کند.
مغناطیسهای طبیعی و مصنوعی
بعضی از سنگهای آهن یاد شده در طبیعت خاصیت جذب اشیای آهنی کوچک ، مانند براده‌ها یا میخهای مجاور خود را دارند. اگر تکه‌ای از چنین سنگی را از ریسمانی بیاویزیم ، خودش را طوری قرار می‌دهد که راستایش از شمال به جنوب باشد، تکه‌های چنین سنگهایی به آهنربا یا مغناطیس معروف است.
یک تکه آهن یا فولاد با قرار گرفتن رد مجاورت آهنربا ، آهنربا یا مغناطیده می‌شود، یعنی توانایی جذب اشیای آهنی را کسب می‌کند. خواص مغناطیسی این تکه آهن یا فولاد هر چه به آهنربا نزدیکتر باشد، قویتر است. وقتی که تکه‌ای از آهن و آهنربا با یکدیگر تماس پیدا کنند ، مغناطش یا آهنربا شدگی به مقدار ماکزیمم (میخ آهنی که به آهنربا نزدیک شود خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند و براده‌های آهنربا را جذب می‌کند) می‌باشد.

هنگامی که آهنربا دور شود، تکه آهن یا فولاد که توسط آهنربا شده‌اند بخش زیادی از خواص مغناطیسی بدست آورده را از دست می‌دهند، ولی باز هم تا حدی آهنربا می‌مانند. از اینرو به آهنربای مصنوعی تبدیل می‌شوند و همان خواص آهنربای طبیعی را دارد. این پدیده را می‌توان با آزمایش ساده‌ای به اثبات رسانید. خاصیت آهنربایی که به هنگام تماس تکه آهن با آ‌هنربا پیدا می‌شود بر خلاف مغناطش بازمانده که با دور شدن آهن ربا باقی می‌ماند، مغناطش موقت نامیده می‌شود. آزمایشهایی از این نوع نشان می‌دهد که مغناطش بازمانده خیلی ضعیفتر از مغناطش موقت است، مثلا در آهن نرم فقط کسر کوچکی از آن است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره کاربرد و مزایای علم مغناطیس