اموزش بقا در طبیعت شامل روانشناسی بقا، پناهگاه، تهیه غذا، تله گذاری، ساخت سرپناه، چاقو های بقا، و هزاران مطلب ضروری دیگر که باید بدانیم
بقا در طبیعت
اموزش بقا در طبیعت شامل روانشناسی بقا، پناهگاه، تهیه غذا، تله گذاری، ساخت سرپناه، چاقو های بقا، و هزاران مطلب ضروری دیگر که باید بدانیم
نخستین فلاسفه یونان را طبیعتگرا میدانند. زیرا آنها بیش از همه به طبیعت و رویدادهای طبیعی توجه داشتهاند. امروزه بسیاری از مردم کم و بیش معتقدند که در زمانی نا معلوم باید همه چیز از هیچ به وجود آمده باشد. این اعتقاد در میان یونانیان آن ایام چندان متداول نبود. آنان به دلایلی بر این باور بودند که از همان بدو امر «چیزی» وجود داشته است. آنچه یونانیان را بیشتر به خود مشغول کرد.این مسئله بود که آب چگونه به ماهی مبدل شده است و خاک بی جان از چه طریق به درختان سر به فلک کشیده و گلهای رنگارنگ تبدیل میشود. فلاسفه یونانی همگی بر این اعتقاد بودند که باید مادة اولیة مشخصی موجب تمامی تغییرات شود. و این تصور مطرح بوده که مادهای اولیه باید وجود داشته باشد که در اثر آن تغییرات طبیعی صورت پذیرد.
فلسفه طبیعت پیش از سقراط
نخستین فیلسوفان به دنبال تغییرات ظاهری بودهاند. آنها سعی داشته تا به قوانینای جاودانه در طبیعت دست یابند. و آنچه را که در طبیعت رخ میداد از طریق طبیعت توضیح دهند. این روش و تفکر که مربوط به پیش از سقراط میباشد. بر میگردد به سه فیلسوف از شهر میلتوس، طالس1 این فیلسوف یونانی آب را ماده اولیة همه چیز میدانست. زمانی که طالس در مصر به سر میبرد. دقیقاً به حاصلخیزی مزارع بعد از طغیان و فرونشستن آب رودخانة نیل توجه داشته و دیده است که چگونه پس از هر بارندگی قورباغهها و کوهها پیدا میشدهاند. علاوه بر این شاید طالس دربارة تبدیل آب به یخ و بخار و تبدیل دوبارة آنها به آب نیز فکر کرده باشد. سرانجام طالس به این نتیجه رسید که همه چیز پر از خدایان است و به این ترتیب طالس تصور میکرد که جهان همه از نیروهای محرک نامریی است. مسلماً منظور او از خدایان نیز همین نیروهای محرک بوده است و به خدایان سرودههای هومر ارتباطی ندارد.
فیلسوف دیگر یونانی که آناکسیماندروس2 نام دارد. اعتقاد داشته است . که جهان ما تنها یکی از جهانهای بیشمار است. و این جهانهای بیشمار از مادهای جاودان پدید آمده است ، به آن باز میگردند. منظور از ماده جاودان را نمیتوان درک کرد ولی مسلماً وی بر خلاف طالس به مادهای مشخص اشاره ندارد. شاید منظور او این باشد که آنچه به وجود آمده است باید متفاوت از به وجود آورندهاش باشد و از آنجا که هر چه به وجود بیاید، فانی است. پس باید به وجود آوردندهاش جاودان باشد. تا همه چیز بتواند از آن پدید آید و به آن باز گردد. بدین ترتیب روشن است که این مادة اولیه نمیتواند همین آب معمولی باشد.
شامل 59 صفحه فایل word قابل ویرایش
طبیعت در همجا وجود دارد و تأثیرگذار است. انسان مدام از طبیعت تقلید می کند؛ ساختن خشت را از درختان فرا گرفته ، از گل های وحشی برای خلق سر ستون ها الهام گرفته اند و امواج دریا نقش مایه را برای خلق جزییات گچ بری و تزِیینات به آنها بخشیده است.طبیعت به وضوح در استعاره هم مرکزیت دارد.
طبیعت ، شاید به مثابه والاترین استعاره ، سر چشمه استعاره های بسیار مهم و در عین حال متفاوت بوده است.
طبیعت با آدامش دریا ، صدای برگ ها، نقش و نگار زمین و حالات فصول ، تأمّل در آرامش ، سختی و والایی را به ما ارزانی می کند.
طبیعت در شعر شاعران، یقیینا در روح شاعرانه ی هر آفرینه ای حضور دارد. طبیعت نام خود را(مثل طبیعی،طبیعت گرا) به هر آنچه «واقعی» می نماید عاریه می دهد؛ طبیعت سرچشمه ی احساسات ، شور و شعف، و رایحه ی فضاوزمان است.
بسیاری از احساساتی که طبیعت بوجود می آورد مثل تغییر ساعات و گذشت زمان، که با تغییر رنگ کوه ها و آسمان ، عبور نور از لابه لای ابرها ، و با سر بر آوردن ماه و غروب خورشید مشخص می شود، نا محسوس هستند ؛ که حضور خود را از طریق مشاهده یا تأثیر عناصر محسوس طبیعت ( مثل کوه ها، دریا،درها،حیوانات و موجودات) بر ما مشهود می سازند. طبیعت به هر دو قلمروی(محسوس ونامحسوس) تعلّق دارد.
طبیعت با همه چیز در تماس است، روح زندگی را در آن ها می دمد و شرایط لازم وجود و رویش موجودات رافراهم می کند. طبیعت دلیل هرگونه «تغییرپذیری»است،و همچنین قابلیت آموزش مفاهیم بصری، فضایی و ساختمان را داراست.
شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش
ما نیاز فوق العاده ای به توجه دوباره به عناصر محسوس طبیعت داریم، چرا که می توان به این موضوع امید بست که احساسات شور و هیجان و رایحه هایی که معمار کنجکاو می تواند از طبیعت فراگیرد ، پادزهری را فراهم می آوردکه «از خود بیگانگی» اخیر ،را از معماران و محیط های معماری مبتلا به آن می زداید.
لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *
فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 8
مقدمه:
طی میلیونها سال از آغاز پیدایش حیات، مجموعه موجودات زنده با مواد اولیه محدودی روی کره زمین زندگی خود را ادامه داده و با مشکلات کمبود مواد اولیه و افزایش ضایعات روبرو نشده اند. لذا می توان عامل اصلی بسیاری از بحرانهای کاهش منابع طبیعی و افزایش مواد زائد را در تفاوت مکانیزمهای رفتاری انسان و سیستمهای طبیعی جستجو نمود.
بررسی مقایسه ای استراتژی های مصرف ماده و استحصال انرژی در سیستمهای انسانی و اکوسیستم های طبیعی بیانگر این واقعیت است که دلیل عمده موفقیت اکوسیستمهای طبیعی، برخورداری از مکانیزمهای خود نظم در جهت تنظیم مصرف مواد اولیه و همچنین برقراری اقتصاد چرخه ای است. سیستمهای طبیعی به گونه ای طراحی شده اند که میزان برداشت هر موجود زنده از طبیعت با نیاز واقعیش متناسب است و مکانیزم چرخه مواد نیز به طریقی عمل می نماید که هر یک از جانداران مواد اولیه مورد نیاز خود را از محصول فعالیت سایر موجودات تأمین می نماید و مواد تولیدی توسط هر موجود زنده نیز توسط سایر جانداران مورد استفاده قرار می گیرد.
لینک و پرداخت دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل :Word(قابل ویرایش)
تعداد صفحه:8
فهرست
چکیده
مقدمه
مقایسه سیستمهای انسان ساخت و طبیعی
راهکار
منابع
مقدمه
یکی از تفاوتهای بارز انسان در مقایسه با سایر جانداران امتیازی است که در شناخت روشهای سلطه بر محیط و نیروهای طبیعت دارد. علاوه بر آن انسان می تواند تجارب و یافته های خود را به دیگران و بالاخص نسلهای آتی انتقال دهد. در نتیجه دانش و توانایی انسان در سلطه بر طبیعت طی نسلهای پی درپی افزونتر و متراکم تر می گردد. توارث فرهنگی موجب میشود که هر نسل در مدت کوتاهی تجارب و یافته های یک عمر تلاش نسل قبل را دریافته، نیرو و اندیشه خود را صرف تکمیل و تداوم تلاشهای قبلی نماید و روز به روز بر قدرت تسلط انسان بر عوامل محیطی افزوده می گردد. از طرفی بشر بر خلاف سایر موجودات فاقد نیرو های باز دارنده غریزی است. نه تنها میدان حسی او نسبت به مواد غذایی با سیری و گرسنگی اش ارتباطی ندارد، بلکه تنوع طلبی انسان موجب شده است که هر روز نیاز های جدید و کاذبی برای خود ایجاد نماید. در نتیجه بیش از حد مصرف می کند و موادی تولید می نماید که در چرخه های زیستی کاربردی ندارد.
امروزه آهنگ تند تخریب طبیعت از یک سو و نیاز اجتناب ناپذیر انسان برای بهره برداری منابع طبیعی از سوی دیگر، حقیقت روشنی را باز گو میکند که به هر حال و در هر صورت بایستی بین قابلیتهای طبیعت و شیوه های تفکر و بر خورد با آن موازنه ای در جهت اعتدال ایجاد گردد.