فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سیر تا پیاز فـایـروال

اختصاصی از فی گوو سیر تا پیاز فـایـروال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سیر تا پیاز فـایـروال


سیر تا پیاز فـایـروال

فایروال:

فایروال وسیله ای است که کنترل دستی و به یک شبکه با بنا بر سیاست امنیتی شبکه تعریف می کند. علاوه بر آن از آنجایی که معمولاً یک فایروال بر سر راه ورودی یک شبکه می نشـیند لذا برای ترجمـه آدرس شبـکه نیـز بکـار گرفتـه می شود

1 – توانایی ثبت و اخطار

2 – بازدید از حجم بالایی از بسته های اطلاعات

3 – سادگی و پیکربندی

4 – امنیت و افزودگی فایروال

5 - دسترسی امن به فایروال جهت مقاصد مدیریتی

6-انواع فایروال

7-موقعیت یابی برای فایروال

8-فایروال ها چگونه کار می کنند

9-فایروال در برابر چه خطراتی از ما محافظت می کنند

10-فایروال ویندوز

11-مشخصات سخت افزاری سپر

12-و ...

مشخصات:

نوع پروژه : فایل Word   

تعداد صفحات : 44

حجم فایل پیوست : 45 KB 

 


دانلود با لینک مستقیم


سیر تا پیاز فـایـروال

تحقیق در مورد سیر فلسفه در قرون وسطی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد سیر فلسفه در قرون وسطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیر فلسفه در قرون وسطی


تحقیق در مورد سیر فلسفه در قرون وسطی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه28

 

فهرست مطالب

 

فلسفه قرون وسطی

برهان افلاطون:

تثلیث فلوطین:

برهان وجودی:

نقد برهان وجودی:

سیر فلسفه در قرون وسطی

مقدمه

از عصر باستان یونانیان به فلسفه پردازی در جهان مشهور بودند. زیرا در تمام سالها و قرون آن دوره فیلسوفان زیادی از میانشان سر بر آورده بوند و پایه و اساس فلسفه را ریخته بودند. این عامل باعث شده بود تا آکادمی های زیادی از جمله آکادمی معروف افلاطون در آنجا تاسیس شود. و در آنها به آموزش علوم آن دوران پرداخته شود. همین طور می توان به جرات گفت که آکادمی های یونان سر منشاء فلسفه در خاورمیانه و اروپا شدند. درآن دوران به علت عدم وجود امکانات و تکنولوژی برای پژوهش علمی ، روش علمی روش قیاس عقلی و منطق بود. چون تنها راه معرفت به اشیا از این طریق امکان بود. در همین دوران این روش که به عنوان فلسفه شناخته می شد به عنوان علم العلوم مشهور شد. اما پس از تصرف یونان توسط امپراطوری روم و سپس حمله ی اقوام وحشی " گال " به روم غربی امپراطوری بزرگ از هم پاشید و حکومتهای محلی تشکیل شد. و این در حالی بود که مسیحیت و کلیساها گسترش بسیاری یافتند. اما در اثر جهالت عده ای از مبلغان مسیحیت و پیروی مردم از آنها به آرامی پرداختن به علم و فلسفه در اروپا به شدت محدود شد و تنها نظام فلسفی پایدار در آن دوران اروپا اندیشه هایی بود که در کلیسا تدریس می شد. به همین دلیل به مرور زمان در جوامع اروپایی خرافات


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیر فلسفه در قرون وسطی

سیر تحول عوامل عمومی تشدید مجازات با رویکرد قانون جدید مجازات اسلامی

اختصاصی از فی گوو سیر تحول عوامل عمومی تشدید مجازات با رویکرد قانون جدید مجازات اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سیر تحول عوامل عمومی تشدید مجازات با رویکرد قانون جدید مجازات اسلامی


سیر تحول عوامل عمومی تشدید مجازات با رویکرد قانون جدید مجازات اسلامی

پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق

گرایش حقوق جزا و جرم شناسی

91 صفحه

چکیده:

همان گونه که از نام این عنوان پیدا است ، پایان نامه حاضر مربوط می شود به پیدایش و تحولات عوامل عمومی تشدید مجازات در حقوق کیفری ایران .

عوامل عمومی تشدید مجازات به سه عامل تکرار جرم ، تعدد جرم و سردستگی گروه مجرمانه ( مطابق نظر نگارنده ) تقسیم می شوند . مطابق تعاریف بزرگان حقوق جزا ، این عوامل در هر جرمی نمود پیدا کنند موجب تشدید مجازات می شوند مگر در مواردی که قانونگذار منع نموده باشد ( همانند جرائم اطفال و جرائم سیاسی در تکرار جرم ).

تشدید مجازات به صور مختلفی از جمله افزایش حداکثر مجازات ، محکومیت متهم به حداکثر مجازات ، محکومیت به مجازات های تکمیلی و غیره پیش بینی شده است .

دو عامل تکرار جرم و تعدد جرم از سال 1304 و سردستگی گروه مجرمانه از سال 1352 در قانونگذاری های ایران وجود داشته اند و در تمام این سال ها و قانونگذاری ها دچار تغییر و تحولات فراوانی شده اند و از جمله این تغییرات ، میزان و نحوه تشدید مجازات بوده که در هر دوره از نظریه های مختلفی برای این مهم پیروی می شده است .

در میان این سه عامل ، عامل سردستگی گروه مجرمانه بیشتر از دو عامل دیگر جای بحث دارد ، از این جهت که هم از سوی قانونگذار و هم از سوی نویسندگان حقوق جزا مغفول مانده بود و در قانون جدید خیلی از کمی و کاستی های گذشته آن جبران شده ولی هم چنان مشکلاتی جزئی موجود می باشد .

دو عامل دیگر یعنی تکرار و تعدد جرم که دارای فراز و نشیب های فراوانی در قوانین گذشته بودند ، در قانون جدید تا حدودی به سامان رسیده اند که به همه این موارد در متن اصلی کار و طی فصول جداگانه بررسی خواهد شد .

کلید واژه : تکرار جرم، تعدد جرم، سردستگی گروه مجرمانه، تشدید مجازات


دانلود با لینک مستقیم


سیر تحول عوامل عمومی تشدید مجازات با رویکرد قانون جدید مجازات اسلامی

دانلود مقاله نگاهی اجمالی به سیر هنر فلزکاری از دوران کهن تا معاصر

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله نگاهی اجمالی به سیر هنر فلزکاری از دوران کهن تا معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

نگاهی اجمالی به سیر هنر فلز کاری از دوران کهن تا معاصر
فصل اول:
بررسی پیشینه هنر فلزکاری در ایران
مقدمه:
صنایع دستی ایران بخصوص هنر فلزکاری که مورد گفتگوی ماست، تجلیگاه سنن، آداب و رسوم قوم ایرانی است.
فلزکاری، شامل معانی استخراج فلز، ذوب فلز، ریخته گری و آهن گری است. هنر فلزکاری که از ادوار کهن به علت وجود کانهای بسیار غنی وپربار فلز، در ایران زمین پیوسته با زندگی مردم ایران شریک و دمساز بوده است. برای مثال ایرانیان به علت سهولت دسترسی به معادن کانهای مسی اوّلین تولید کننده، مصرف کننده و صادر کننده لوازم مسی در دنیای پیش از تاریخ بوده اند. (احسانی؛ 1382؛ 51)
دراین فصل با بررسی دوره های متفاوت، در بخش های گوناگون با چگونگی ونحوه کار فلزکاران آشنا می شویم. لازم به تذکر است که هنر فلزکاری لرستان(مفرغ های لرستان)به علت اهمیّت آن در بخشی مجزا بررسی گردیده است.
1-1: فلزکاری دوران کهن:
استفاده از فلز در خاورمیانه و خاور نزدیک به چندهزارسال می رسد. (لک پور؛ 1375؛ 7)
هنوزماهیت و نژاد ساکنان پیشین فلات قاره ایران در پردۀ ابهام است ولی ازاکتشافات ومطالعات اخیر چنین برمی آید که این اقوام غارنشین بوده اند و تمدنی خام وابتدایی را داشته اند که مهاجران آریایی به تکامل وتوسعه آن پرداخته اند.

 

الف) مس:
بر اساس مدارک موجود مس اولین فلزی بود که در فلزکاری مورد استفاده قرارگرفت. (لک پور؛ 1375؛ 7)
در دورۀ مس ساکنان بومی مس را بدون آنکه ذوب کنند چکش کاری می کردند و برای ساختن آلات مانند: درفش و سنجاق مورد استفاده قرار می دادند. اما از3000سال ق. م از مس ذوب شده در ساختن اشیاء بهره بردند و در وسایلی مانند: تیر، خنجر، کج بیل و ظروف استفاده کردند. (احسانی؛ 1382؛ 3)
کهن ترین اشیاء بدست آمده از مس اشیایی هستند که با روش چکش کاری ساخته شده اند، قدیمی ترین نمونه شئ مسی در ایران بین هزاره هفتم تا ششم ق. م از تپه علی کش (دوره علی کش) تپه سیلک(دوره اول) و زاغه(دوره چشمه علی) بدست آمده است. (لک پور؛ 1375؛ 7)
ب) مفرغ:
پس از کشف ذوب مس و فلزات، فلزکاران توانستند با افزودن قلع به مس آلیاژ سختی بدست آورند و به دنبال آن عصر مفرغ آغاز شد. (لک پور؛ 1375؛ 8)
برای اولین بار سومری ها در بین النهرین در حدود 3500 ق. م مفرغ را شناختند و مورد استفاده قرار دادند. به دلیل نرم بودن مس این فلز نتوانست در ساخت بعضی از اشیاء فلزی مناسب افتد، در نتیجه بشر آن دوران به فکر ترکیب دو فلز مس و قلع که خود به تنهایی نرم ولی از ترکیب آن دو مفرغ که فلزی سخت است افتد. (احسانی؛ 1382؛ 52)
ج) آهن:
پس از گذشت دوره های سنگ، مس، مفرغ در هزاره دوم ق. م عصر آهن شروع شد. در آغاز با پالایش آن در کوره های کوچک دستی، این فلز نایاب و گران بها را برای ساخت زیور آلات درردیف طلا و نقره مورد استفاده قرار می دادند. ولی پس از شناخت خواص فیزیکی آن در قبال نرمش مس و شکنندگی مفرغ انسان پیش از تاریخ به مزایای مقاومت آهن و فواید بکار گرفتن آن در کشاورزی، معماری و ساخت ابزار جنگی و سایر لوازم زندگی پی برد. (احسانی؛ 1382؛ 54)
هر چند هیتیان در غرب ایران از 1500سال ق. م آهن را می شناختند ولی این فلز نایاب تا قرن هفتم ق. م عملا ً مورد استفاده نبود. (احسانی؛ 1382؛ ص29)
استفاده از آهن از هزارۀ اول میلادی، وضع اقتصادی و اجتماعی این عصر را دگرگون کرد اصولا ًکشف آهن که فلزی مقاوم تر از مفرغ ومس بود، طلیعه ای بود برای تحول فرهنگ و تمدن بشری و طلوع تمدنی 4000 ساله که تا زمان ما با تحولات گوناگون ادامه یافت. (احسانی؛ 1382؛ 26)
نباید تصور کرد که پس از این عصر، آهن کاملا ً به جای مس و مفرغ مورد استفاده قرار گرفت.
زیرا مس و مفرغ تا چند قرن بعد هنوز مورد استفاده معمولی طبقات مختلف بوده است. بعدها استعمال همگانی آهن در جنگ، کشاورزی و معماری شناخته شده و بعدها مورد نیاز مبرم قرار گرفت. (احسانی؛ 1382؛ 29)
د) طلا و نقره:
طلا فلزی است که مانند مس و نقره بصورت خالص هم در طبیعت یافت می شود، ولی هنوز مشخص نیست که بشر اولیه اول طلا را شناخت یا مس را. (احسانی؛ 1382؛ 52)
بشر از 4000 سال ق. م پس از کشف طلا با کاربرد نقره آشنا بوده است. نقره مانند طلا و مس در طبیعت بصورت خالص موجود است. ولی بیشترین مقداراز آن از سنگ معدن سرب استخراج می شد، در اعصار پیش از تاریخ از طریق احیای سرب مذاب حل شده، محلول نقره و طلا را از آن جدا می کردند. آثار کشف شده در تپه های سیلک کاشان متعلق به هزاره چهارم ق. م یادآور این نکته است که مردم این ناحیه از ایران با کاربرد این فلز و پالایش و ساخت اشیاء سیمین آشنایی کافی داشته اند. (احسانی؛ 1382؛ 53) (تصاویر 1-1-1 و 1-1-2)
1-2: فلزکاری لرستان:
ناحیه ای از ایران که به نام لرستان شناخته می شود، بخشی ازدرّه های فرا دست سلسله جبال زاگرس است که از غرب به عراق، از شرق به بروجرد و نهاوند و از جنوب به خوزستان (ایلام قدیم) و از شمال به کرمانشاه محدود می شود. (صادق بهنام؛ 1350؛ 2)
لرستان محل زندگی بازماندگان نژادهای گوناگون بوده است. از میان این اقوام گوتی ها و لولوبی ها شناخته شده اند، که کوه نشینان «شرقی» بوده اند که در هزاره سوم ق. م در این ناحیه سکونت گزیدند.
متون «آکاد»ی از حضور قوم «کاسیت» در آغاز هزاره دوم ق. م نام می برند. این ها نیز اصلیتی شرقی داشته اند و اسب را به این سرزمین شناسانده اند. اقوام گوناگون دیگری در پایان هزاره دوم ق. م در این منطقه سکنی گزیده اند. (صادق بهنام؛ 1350؛ 3)
درغرب ایران، قبایل مهاجرهیتیت ها و میتانی ها و کاسی ها که از نژاد مردم قفقازبودند. در هنرمفرغ ریزی که از2500سال ق. م که آهن هم بعدها در ردیف آن قرارگرفت، مهارت زیادی داشتند. کاسی ها پس ازمهاجرت از سرزمین های شمال قفقاز، در لرستان فعلی که دارای آب و هوایی گرم تر بوده در دره های سرسبز رشته کوه های زاگرس سکنی گزیدند. (احسانی؛ 1382؛ 18)
هنر لرستان هنر سوارکاران و گله داران است، که مردم درکوچ به سرمی بردند ازهمین رو تنها اشیاء کوچک حمل شدنی همچون اسلحه، دهنه، حلقه زین ویراق و ظروف را دربرمی گیرد که همه با ظرافت آراسته شده اند. برنزهای لرستان به سال های 2500 و650 ق. م ساخته شده اند که مشخص ترین آنها به قرن 12 ق. م تعلق دارد. (صادق بهنام؛ 1350؛ 4)
در منطقه ای این چنین که مردم عرصه آمد و شد و تاخت و تاز اقوام و آداب و سنن گوناگون بوده است، دگرگونی های فرهنگی آهسته، اندیشه ها وباورهای دینی پایدار و هنر، ناب و پاکیزه بوده اند. (صادق بهنام؛ 1350؛ 4)
باید دانست ویژگی هنر مفرغ لرستان، درباورهای مذهبی مفرغ کاران این زمان بود که تحول و رونقی در این هنر عالی و ارزنده به وجود آورد، به اعتقادات مردم این ناحیه متکی به قدرت آسمانی بودند و زندگی خود را صرف تهیه مقدمات مرگ و زندگی در جهان دیگر می کردند و به این باور بودند که وسایل زندگی انسان در این جهان در دنیای دیگر هم مورد نیاز او خواهد بود.
از خصوصیات جالب این هنر تزیینات بت های مفرغی است که برپایه این اعتقادات و با الهام از سحر خدایان اساطیری و نقش خلاقه آنها ممزوجی از تجسم اشکال جانوران و انسان بود که بصورت بتهای مختلف مورد پرستش قرار می گرفت یا برای مداوای روحی و جسمی بیماران بکار می رفت. (احسانی؛ 1382؛ 19)
به استثناء چند اثر، اغلب مفرغ ها از ترکیب خیالی سر جانوران با سایر بخش های اندام آنها ساخته شده اند. شمار مهمی از این مفرغ ها را لوازم سوار کاری در بر می گیرد. به سبب بسیاری این اشیاء و همچنین بسیاری اشیاء حمل شدنی دیگر به جای اشیاء بزرگ چنین می نماید که صنعت لرستان را جمعیتی کوچ نشین حمایت می کردند. دهنه ها و تزیینات زین و یراق و نشانه ها بیشترین شکل هایی هستند که تا کنون شناخته شده اند. یا از اندام انسانی که میان یک جفت حیوان جای داده شده است. همچنین سنجاق هایی با نقش پرنده، سر حیوان یا گیاه و انواع گوناگون آویز در میان این اشیاء وجود دارد. (صادق بهنام؛ 1350؛ 9)
عرضه بدن انسان به اشیاء معینی محدود می شود، بتها، با الویت بیشتر، سنجاق ها با سر مدور، کمربند، لوحه، تیردان و سپر. نقش گل کوکب و انار در حاشیه های تزیینی اشیاء ساخته شده است از ورق فلز بکار رفته است. نقش گل کوکب ویژه اوایل هزاره اول ق. م است.
از میان شکلهای حیوانی، نقش بز کوهی و قوچ بیش از دیگر شکل ها به کار رفته است. این نقشها روی دهنه، نشانه، فسان (سوهان چاقو) سر سنجاق، انتهای دست بند و حلقه های زین و یراق دیده می شود. اسب، نقش نادری است که بیشتر روی دهنه بکار رفته است. شیر و به ندرت پلنگ روی تبر، نشانه ها، سر سنجاق، سر دست بند، ورق فلز، دسته فسان و گهگاه روی دهنه اسب دیده می شود. نقش حیوانات خیالی از جمله ابوالهول، کمتر به کار رفته است و اغلب تنها روی دهنه. (صادق بهنام؛ 1350؛ 10-9)
اشیاء مفرغی یافت شده در گورستان های این نواحی در هر زمان دارای خصوصیات مشخصی است که شاید حاکی از این باشد که برای اقوام مختلف صاحب عقاید مذهبی و اجتماعی گوناگون ساخته شده بودند. (احسانی؛ 1382؛ 22)
هنرمندان مفرغ کار این ناحیه برای مردمی که در زمان های مختلف در این ناحیه حکومت می کرده اند، مطابق میل واعتقاد مذهبی و اجتماعی آنها کار کرده اند. (احسانی؛ 1382؛ 21)(تصاویر 1-2-1؛ 1-2-2؛ 1-2-3)
1-3: فلز کاری در دوران هخامنشیان:
امپراتوری هخامنشیان توسط سلسله پادشاهان هخامنشی ایران که سرزمین اصلی شان ایالات پارس، واقع در جنوب غربی ایران است، بنیان گذاری گردید. وسعت امپراتوری هخامنشی از جنوب غربی اروپا و مصر تا آسیای مرکزی گسترش یافته بود.
اشیائی که در زیر مورد بررسی قرار می گیرند به دو روش قالب گیری و چکش کاری ساخته شده اند. (لک پور؛ 1375؛ 9)
جهت سهولت هر چه بیشتر در امر پژوهش، هر کدام از این دسته آثار را، بصورت مجزا مورد بررسی قرار می دهیم.
الف) جام های هخامنشی:
جام های زرین و سیمین هخامنشی به چهار گروه تقسیم می گردد:
1- جام هایی به شکل سر جانوران، معروف به جام های شاخ دار
2- جام هایی مزین به دسته ای از تنه کشیده جانوران
3- جام های ساده بدون دسته
4- جام های لب تخت.
جام هایی به شکل سر جانوران، معروف به جام های شاخ دار:
قدمت این نوع جام ها بین 1000 تا 800 ق. م است و به شکل شاخ های تو خالی گوزن ساخته می شدند. این سبک یادگاری از دوران بربریت است و آریایی ها به سرزمین ایران آوردند. آنها براین باور بودند که با نوشیدن از ظروفی به شکل جانوران نیرومند، نیروی جانور به انسان منتقل می شود.
انتهای این ظروف که ساغر نام دارند، به کله جانورانی مانند شیر، ببر، گوزن، اسب، گاو نر و قوچ ختم می شود. (احسانی؛ 1382؛ 66)(تصویر 1-3-3)

 

جام های طلایی دسته دار:
هنرمندان هخامنشی جام هایی به تقلید از مادها که آنها نیز از آسوری ها تقلید کرده اند ساختند.
بدنه این ظروف دارای نقشهایی برجسته خیار مانندی بود که با تغییراتی مورد تقلید هنرمندان هخامنشی قرار گرفت. سه قطعه جام طلا از این نوع با دسته هایی به شکل تنه کشیده حیوانات و متعلق به اوایل دوره هخامنشی در موزه متروپولین گالری واشنگتن حفظ می شود.
جام های طلای بی دسته:
دو ظرف زرین در همدان کشف شده که اولی کاسه طلایی است که بدنه آن نقش های برجسته خیار مانند دارد و نام داریوش اول بر آن حک شده است. ظرف دوم جام شراب زرینی است که بدنه اش مثل بدنه کاسه مذکور است ولی نام خشایار شاه به سه خط میخی، عیلامی، بابلی و فرس قدیم برآن حک شده است.
ظرف دیگر از هنر هخامنشی که در موزه شهر سنت سیناتی در آمریکا حفظ می شود. کاسه ای از درّ کوهی یا بلور سنگی است، که از زیر خاک به صورت کم و بیش بی نقص بدست آمده است و از کارهای اواخر آشور و اوایل هخامنشی است. بر بدنه آن نقش شیر ماده ای است که به گله ای گاو حمله برده و یکی از گاوها را دریده است. این نقش شبیه نقوشی است که معماران هخامنشی بر نمای ایران کاخ آپادانا در تخت جمشید بکار برده اند. (احسانی؛ 1382؛ 79)
در حقیقت نقش جانوران بر روی ظروف به تلقین و الهام از عقاید جادویی و مذهبی هنر اساطیری نسلهای پیشین بوجود آمده ودر این زمان به تشویق شاهان و بزرگان به مرتبه کمال وجمال رسیده بود. (احسانی؛ 1382؛ 80)

 

جام های لب تخت:
جام های لب تخت زرین و سیمین هخامنشی تقلیدی از هنر مادی و اورارتایی است. فرو رفتگی وبرآمدگی های کف این نوع جام که گودی عمیقی ندارد و تقریباً مانند بشقاب های لب تخت امروزی است، از نقش های خیار مانندی پوشیده شده است. بطوری که رنگ و موج شراب در وقت نوشیدن مشهود است. از برآمدگی های پشت ظرف به عنوان پایه استفاده می شد. (احسانی؛ 1382؛ 80)
ب) الواح زرین و سیمین:
هنگامی که شالوده کاخ آپادانا به فرمان داریوش کبیر پی ریزی می شد، در هر یک از چهار گوشه تالار مرکزی آن، در زیر تخت سنگ های دیوار جعبه سنگی نهادند که در آن دو لوح چهار گوش از زر و سیم بود و نام داریوش بر روی آنها حک شده بود. لوح زرین33 ×33 سانتی متر، به قطر 15میلی متر و به وزن 5 کیلوگرم و سیمین 4 کیلوگرم بود. اکنون دو جعبه و چهار الواح آن ها درموزه ایران باستان و موزه سلطنتی کاخ مرمر موجودند. (احسانی؛ 1382؛ 56)
ج)ظرف ها:
1-کوزه ها
اکثراً از جنس نقره بودند. دارای بدنه استوانه ای یا مخروطی با شیارهای افقی یا عمودی موازی همراه با دو دسته به شکل حیوان که سر آنها به عقب برگشته است. این حیوانات به شکل بز کوهی، اسب و. . هستند.
2-کاسه ها:
از جنس طلا، نقره و مفرغ می باشند. دارای کف و بدنه پهن می باشند که در نزدیکی دهانه تنگ تر شده و لبه تخت آن به بیرون برگشته است. تزیینات، گل های کوکب و گل برگهای بزرگ که تمامی سطح بدنه را فرا گرفته اند در کف کاسه ها، نقوش بادامی شکل، تصویر حیوانات نظیر بز کوهی تزیین شده اند.
(تصویر 1-3-1)
3- ریتون ها:
از جنس طلا و نقره اند. ابتدای آنها به شکل حیوانات مختلف نظیر شیر بالدار، بز کوهی، اسب و پرنده هستند و انتهای بدنه آنها به شکل لیوان است که با دانه های مرواریدی، شیار های افقی موازی، برگهای خرما و گل ها و غنچه های لوتوس تزیین شده و گاهی قسمت هایی از آنها زراندود شده اند. ((لک پور؛ 1375؛9)
د) مسکوکات هخامنشی:
تا پیش از قرن هفتم ق. م بازرگانی در عصر کهن بر اساس مبادله جنس به جنس صورت می گرفت. پس از پیدایش فلزات، اجناس فلزی در مقابل کالاهای کشاورزی و احشام مورد مبادله قرار می گرفتند. پس برای تسهیل مبادلات، مبادلات با شمش های فلزی که بصورت کلاف، لوحه و قرص بود رایج شد. بعلت اختلاف و وزن و ارزش این فلزات در هنگام مبادله باید دوباره تعیین ارزش می شد که مشکلاتی در امر تجارت بوجود می آورد. بدین جهت اولین بار در سارد، پایتخت لیریا، که در سر راه بازرگانی آسیا و اروپا قرار داشت، با پی بردن به معایب، استفاده از سکه و پول به جای قطعات فلزی رایج شد. مسکوکات این خطه به اعتبار آن در تمام شبه جزیره آناتولی و فینیقیه و حتی عربستان مورد قبول قرار گرفت. برخی تصور می کنند داریوش برای اولین بار ضرب سکه را رایج نمود، اما این تصور به خطاست.
داریوش برای احتراز از آشفتگی در مبادلات و پرداخت ها، بدون آنکه پول رایج لیری را از رواج بیاندازد، پولی بنام دریک (زریک یعنی زرین) سکه زد که از سکه های لیدی سنگین تر و خالص تربود. (احسانی؛ 1382؛ 84)
از زمان حکومت داریوش اول، پسر ویشتاسپ، تا داریوش سوم که حکومتش توسط اسکندر مقدونی بر چیده شد، غیر از دریک سکه دیگری رایج نبود. ساتراپ های شاهنشاهی ایران اجازه ضرب سکه نداشتند. ضرب سکه در سرتاسر شاهنشاهی منحصر به حکومت مرکزی و پادشاه بود. دریک 4/8 گرم طلا داشت. در همین زمان سکه ای از نقره به وزن 6/5 گرم مرسوم به سیکل زده شد. در اواخر دوره هخامنشی دو دریکی یکی طلا به وزن 65/16 گرم ضرب شد. (احسانی؛ 1382؛ 84)
ه) سلاح ها:
سلاح های مختلف که می توان نمونه های آن را نقش آجرهای لعاب دار شوش و نقش برجسته های تخت جمشید دید که از آهن و مفرغ ساخته شده اند.
و) زیورها:
ساخت زیور در این دوران بسیار متداول بوده است و نمونه های بسیار زیبایی از آن باقی مانده ازجمله گوشواره ها، گردنبند، النگو. . . که قسمت هایی از آنها با سنگ های گرانبهایی نظیر فیروزه، لاجورد، زمرد، کریستال، آماتیس، یشم و عقیق تصریع شده اند. (تصویر 1-3-2)
ز) روکش ها:
روکش در های چوبی از نقره و طلا یا مفرغ بوده اند.
ح) کتیبه ها:
کتیبه هایی که بر روی لوح های طلایی نقش شده اند. (لک پور؛ 1375؛ 9)
1-4: فلزکاری در دوره سلوکیان:
تمدن یونان و سبک هلنیسم در ایران آن زمان که در میان طبقات بالا و متوسط به تدریج نفوذ کرد. اسکندر در اوان تسلط خود بر ایران، همچنین جانشینان سلوکی او که یونانی بودند، سعی داشتند، این نو آوری بدون فشاری به مردم ایران، جایگزین کهنه پرستی شود، چون یونانی ها از نظر تمدن و هنرصنعت، خود را از ممالک مغلوب برتر و بالاتر می شناختند، در این زمان دیگر به گرایش مردم به فرهنگ و هنر هلنی کوشش زیادی نمی نمودند. بلکه مردم خود مایل به آموختن فرهنگ و هنر هلنی شده بودند. با آنکه مردم ایران سعی در نگهداری هنر و فرهنگ باستانی خود داشتند، با این حال نفوذ و هنر نو آورده مهاجرین تازه وارد یونانی در میان مردم شهرنشین رواج بسیاری یافت.
با آنکه شاهان سلوکی مدت زیادی در ایران قدرت را در دست داشتند، اما بعلت نابودی و تخریب آثار و مدارک توسط حکمرانان بعدی، تاریخ این عصر نزد هنرمندان بعدی مبهم مانده است.
از جمله آثار باقی مانده از این دوره، جام لب تخت کنده کاری نقره ایست که در باختر ایران یافت شده است. این جام بیانگر آمیختگی صنایع هنرمندان ایرانی و یونانی در این زمان است. این جام سیمین به قطر 25 سانتی متر که بیانگر هنر و تمدن قدیم در زمان استیلای بیگانگان بر سرزمین ایران است، متعلق به دوران سلوکیان می باشد. در این عصر هنری عقابی پر گشوده در وسط این جام قرار گرفته است. صور انسان ها و جانورانی که با شاه خیالی شبیه اند و نیمی از آن ها به صورت صلیبی می باشند، دور این جام را احاطه نموده اند.
در دوره سلوکیان، مصرف فلزات، به ویژه فلزات قیمتی، زیاد بود. به گفته مورخان یونانی سلوکیان در مقابل صدور آهن، سرب، مس یا لوازم ساخته شده از این فلزات که تحت نظارت شاه انجام می گرفت، از بلخ، هند و ارمنستان طلا و نقره وارد می کردند.
همانطور که اشاره شد، نفوذ هلنیسم بیشتر در طبقات متوسط و بالای شهرنشین دیده می شد، و توده عظیم شهرهای کوچک و روستاها از این تأثیر دور مانده بودند. (احسانی؛ 1382؛ 94-92)
در زمان سلوکیان شهرهای جدیدی مانند مرو و نسا ایجاد شد که در آنها کارگاه ها و مراکز هنری استقرار یافت. که در آثار کشف شده از این دوران نیز تأثیر هنر هلنی را شاهدیم که بعدها سبک هنری ایرانی- یونانی را بوجود آورد. (لک پور؛ 1375؛ 9)
1-5: فلزکاری در دوره اشکانیان:
از حدود 250 ق. م اشکانیان- یا پارتیان – که قومی ساکن استپ های واقع در فاصله دریای خزرو دریاچه آرال بودند، به حالت چادرنشینی زندگی می کردند، قوت گرفتند و بر ایالاتی از شمال و مشرق ایران دست یافتند، و به قصد برانداختن دولت سلوکی رو به مرکز و مغرب ایران گذاردند، و سرانجام با پس راندن سلوکیان به سوی بین النهرین و سوریه، و تصرف تمامی خاک ایران، پادشاهی بزرگ اشکانی را در حدود 160 ق. م و به فرماندهی مهرداد اول تأسیس کردند. (مرزبان؛1380؛34)
پارتیان آریایی نژاد بودند. مردمانی شجاع جنگجو و مبارز و سوارکارانی بودند در تیراندازی و قیقاح بر روی اسب چابک و ماهر. (احسانی؛ 1382؛ 95)
از زمان هجوم اسکندر به مشرق تا روی کار آمدن ساسانیان، درتاریخ هنری ایران یک نوع خلأ مشاهده می شود. به استثنای چند مورد در این مدت طویل که حدود شش قرن طول کشید، تقریبا ً اثرهنری مهمی در دست نیست. علت عمده آن است که علاوه بر هرج ومرج بعد از مرگ اسکندر، زیبا پسندی و هنر دوستی پارتیان بسیار کمتر از پارسی ها بوده است. به بیان دیگر پارتی یعنی مرد جنگی، و دولت پارت یعنی پادگان نظامی.
هنرمندان پارتی یا صرفا ً از هنر هخامنشی تقلید می کردند و یا اکثرا ً نه تنها در فلزکاری بلکه در معماری، حجاری و حتی در ضرب سکه از هنر یونانی پیروی می کردند. (احسانی؛ 1382؛ 95)
آثار مفرغی در اواخر سلطنت اشکانیان بر خلاف دوره هخامنشی پیشرفت کرد و به سوریه، عربستان و فنیقیه صادر می شد. کشف مجسمه ای مفرغی در مال امیر در جنوب ایران در استان خوزستان امروزی، که تقریبا ً سالم مانده، نمونه ای از این آثار است. این مجسمه یکی از فرماندهان عیلامی است که در ساخت آن از سر مجسمه به روش یونانی بهره برده شده است و قیافه شخص بطور طبیعی نشان داده شده است. در ساخت تنه آن از هنر محلی الهام گرفته شده است و به کارهای برجسته سازی زمان ساسانیان شبیه است. (احسانی؛ 1382؛ 97-96)(تصویر 1-5-2)
مسکوکات:
پس از مرگ اسکندر، جانشینان متعدد او برای اعتبار بخشیدن به مسکوکات خود تمثال اسکندر را بر روی پول های رایج منقوش می کردند. (احسانی؛ 1382؛ 100)
مهرداد اول اولین پادشاه اشکانی، بر روی سکه ها خود را دوست یونانی معرفی کرده است اما باید دانست محرک او در این کار ایمان یا احساسات او نسبت به یونان یا فرهنگ و تمدن یونانی نبوده است، بلکه انگیزه ای سیاسی و اقتصادی داشته است. هدف عمده اش از این تدبیر حفظ روابط اقتصادی و تجاری با بیشتر شهر هایی بودند که یا توسط یونانیان اداره می شدند، یا مردمشان طرف دار فرهنگ و تمدن یونانی بودند. (احسانی؛ 1382؛ 100) (تصویر 1-5-1)
متذکر می شوم ساخت زیور های مرصع در این دوره نیز همانند دوره هخامنشی ادامه می یابد. مجسمه سازی در این دوره از جایگاه ویژه ای بر خوردار است که این مجسمه ها از فلزات گوناگونی مثل طلا، مفرغ، نقره. . . به روش قالب ریزی ساخته شده اند. (لک پور؛ 1375؛ 10)
1-6: فلزکاری دوره ساسانی:
در سال 224 ب. م اردشیر بابکان از خطه فارس برخاست و بر اردوان پنجم پادشاه اشکانی غلبه یافت و پادشاهی ساسانی را که متکی بر دین و آیین و فرهنگ ایرانی بود بنیان گذارد، که تا سال 642 ب. م با قدرت تام بر منطقه پهناوری از سوریه تا شمال غربی هند فرمانروایی کرد، در حالی که نفوذ هنری و فرهنگیش تا فواصلی دور فرا سوی مرزهای کشوریش گسترش یافت، چنانکه اثر نقش ونگارهای ساسانی بر هنر آسیای مرکزی و چین و بیزانس و حتی فرانسه باقی ماند.
ساسانیان در کوشش خود به احیای فرهنگ و هنر هخامنشی به هیچ وجه مقلدان خام طبعی نبودند، بلکه هنرشان نمایان گر نیروی آفرینندگی ایشان است و نیز حاوی عناصری که بعدا ً در دوره اسلامی شکوفان شد. (مرزبان؛1380؛36)
آرتور پوپ ایران شناس مشهور آمریکایی، در تألیف خود می گوید: ساسانیان بر این باور بودند، که سلطنت ایشان بر مشیت الهی استوار است. این عقیده بر اساس سنت دیرین ایرانیان، بار دیگر در بین مردم رواج یافت. این نکته که شاهان ساسانی خود را مظهری آسمانی می پنداشتند، از صحنه های شکار و تشریفات مذهبی ترسیم شده، بر روی ظروف سیمین این عصر که ضمن حفریات باستان شناسی از دل خاک بیرون آمده است، معلوم می شود. (احسانی؛ 1382؛ 104)
در این دوره تولید انبوه اشیاء فلزی در کنار دیگر هنرها باعث گسترش امر تجارت و در نتیجه موجب پیشرفت امر اقتصادی شد. در نتیجه جنگ های مداوم ایرانیان و رومیان، عوامل هنر روم در ایران نفوذ کرد. به عنوان مثال می توان از تصاویر زنان رقصنده نام برد که مکرارا ً بر روی ظروف نقره ای ساسانی نقش بسته است. (تصویر 1-6-3)
هنر ساسانی بخصوص هنرفلزکاری آن، هنری درباری است.
مهمترین آثار فلزی که از دوره ساسانی باقی مانده است ظروف نقره ای است که رایج ترین آن عبارت است از:

 

بشقاب ها:
این بشقاب ها دارای دیواره کوتاه هستند، منقش به تصاویر گوناگونی مانند: شکار شاهان (تصویر 1-6-2)، شاه و ملکه بر تخت نشسته، شاه بر تخت نشسته همراه با ملازمان، حیوانات ترکیبی. زمینه این نقوش با پیچکها، برگ های مو، نقوش به شکل قلب (این نقش از دوره اشکانیان متداول شد و چنان چه قبلا ً ذکر شد می توان آن را تأثیر هنر هلنی دانست) و پرندگان و بوته انار و میوه آن. . . تزیین شده است.
کاسه های نیم کره ای:
با نقوش مختلف مانند: نوازندگان، رقاصان، . . .
تنگ ها:
از نظر شکل بسیار متنوع اند. اکثرا ً زراندود.
ظروف کشکولی شکل با نقش های متنوع.
ریتون ها:
ظروفی هستند که جهت نوشیدن مایعات از آنها استفاده می شود و به شکل مجسمه حیوان و یا انتهای آن ها به شکل نیم تنه حیوان ساخته می شد. (لک پور؛ 1375؛ 11-10)
با توجه به توسعه فلزکاری طی این ادوار، و با بررسی نمونه های ارزنده و زیبای به جا مانده از دوران ساسانی که حاکی از پیشرفت تکنیک ساخت و روش های متنوع تزیینی است و با مطا لعه اشیاء فلزی باقی مانده از دوران اسلامی می توان گفت که سنت هنر فلزکاری ساسانیان در دوره اسلامی ادامه یافت. در واقع باید توجه داشت که بنیان هنر فلزکاران دوره اسلامی بر این مبنا قرار گرفته است. (لک پور؛ 1375؛ 11)
از مقایسه اشیاء فلزی مکشوفه ساسانی با کارهای مشابه هم عصر خود در بیزانس و روم که مورد مطالعه علمی وسیع تری قرار گرفته اند، استنباط می شود که این هنر در تکنیک کار و اسلوب ساخت نباید تفاوت چندانی با یک دیگر داشته باشند. بی شک نقره کاران ساسانی هم سه طریق زیرین را در هنر نقره کاری و ساخت ظروف پیش گفته به کار برده اند.
1- ساخت اشیاء نقره بوسیله چکش کاری بر ورقه سرد.
2-هنر فلزکاری ریختگی در اشیاء سیمین.
3- ساخت ظروف آستر دار از صفحات نقره.
در روش اول، شمش یا ورقه مسطح و سرد نقره را بوسیله چکش کاری و با به کار بردن قالب های محدب یا انواع دیگر قالب ها و سایر ابزار فلزکاری به شکل مطلوبی که می خواستند در می آوردند.
در روش دوم، در بدو امر مدل و قالب شکل ظرف یا شیء نقره را از موم می ساختند و تمام یا بخشی از تزیینات لازم را بر روی آن کنده کاری یا حکاکی می کردند. سپس قالب را در محفظه ای مملو از خاک رس بسیار نرم قرار می دادند و نقره مذاب در آن می ریختند. حرارت فلز مذاب موم را ذوب می کرد و شیء سیمین بعد از انجماد پرداخت می شد.
در روش سوم، برای ساختن ظروف نقره آستردار، دو تخته فلز نقره را که ساده و دیگری کنده کاری و تزیین شده بود، روی هم قرار می دادند و لبه آنها را با لحیم یا بدون لحیم کاری یا چکش کاری به هم وصل می کردند. تشخیص ظروف آستر دار امروزه بوسیله رادیو گرافی به آسانی انجام پذیر است.

مشخصات هنری ظروف نقره ساسانی:
الف) در طراحی این ظروف قصد فلزکاران ساسانی تزیین آنها به اقتضای وضع بوده و بعلت تکلف در آراستن صحنه ها که لازمه این گونه نقوش است، از مدار طبیعی دور شده اند. نقره کاران ساسانی جز در موارد استثنایی فاقد ظرافت است. بویژه کناره های لبه های ظروف از ظرافت هنری بهره ای ندارد، ولی در هیچ یک از اعصار هنری ایران موضوع هنر بدین پایه از تجلی قدرت و سرعت و تحرک و تصمیم نرسیده است.
ب) شاه در صحنه ها مانند صحنه های حجاری های دوران باستان بزرگ تر و با شکو ه تر از دیگران در میان مجلس نقش شده است.
ج) قرینه سازی که از مشخصات و ابداعات هنرمندان ساسانی است، بخصوص برای بزرگ داشت شاه در صحنه در بیشتر آثار هنری این عصر به چشم می خورد.
د) نقوش برجسته ساسانی بویژه در ظروف نقره مانند نقوش دوره هخامنشی حاکی از آرامش و وقار و سکون آثار هنرمندان این دوره و تجلی گر عظمت و شکوه مقام شاه است. در ارایه نقوش البسه و تزیینات داخلی و رعایت سایر مشخصات تزیینی، در مقام قیاس هنر هخامنشی برتری خود را نسبت به هنر ساسانی حفظ کرده است.
ج)هنرمندان ساسانی با ترسیم صحنه های شکار جانورانی مانند: شیر، گراز، ببر و گوزن در فضایی تنگ و فشرده که شاه تاج شاهی بر سر و جامه مخمل مزین به جواهرات بر تن و سلاح زرین در دست دارد و حیوانات را پیاده یا سواره مورد تعقیب و حمله قرار داده، دلیری و دلاوری شاهان سلسه را به بیننده القاء و پهلوانی و قدرت شاه را تجسم کرده اند.
جام های سیمین ساسانی با تصویر مدالیون:
نوع دیگری از بشقاب های نقره ساسانی ظروفی است که تصویری به صورت مدال نیم تنه در وسط ظرف بطور برجسته ساخته شده است. یا نیم تنه مرد یا زنی را در میان بشقاب حکاکی و کنده کاری کرده اند و اطراف تصویر با خطوط برجسته دوایر متحدالمرکز تا لبه بشقاب تزیین شده است. در برخی خطوط متعدد شعاعی عمود برتصویر زمینه ظرف را پوشانده است. (احسانی؛ 1382؛ 109)
ظروف نقره اولیه ساسانی:
چند دهه پیش بشقابی سیمین دارای نقش عالی و با شکوه که در نوع خود سالم و از لحاظ هنر بکار رفته کم نظیر بود، در نزدیکی شهر ساری در هنگام حفاری ساختمانی پیدا شد. موضوع صحنه این ظرف شکار ظرفی است که شکارچی به استناد لباس هایش یکی از شاهزادگان ساسانی است. تصویرتاج با سکه های مختلف برای احراز هویتش به نتیجه ای نرسید، ولی به قراین تصاویر این زمان باید تصویر شاپور پسر بابک باشد.
با استناد به ظروف اولیه ساسانی بر ما آشکار می شود که در قرن سوم تا اوان قرن چهارم میلادی تصاویر شاهان بر روی ظروف نقره در صحنه های بزرگ بکار نرفته است، و تنها تصاویر شاهزادگان و حکمرانان در کارگاه های سلطنتی تهیه و جهت تجلیل و تفاخر به محل حکمرانی آنان ارسال شده است. از اواسط قرن چهارم میلادی صحنه های شکار شاهان ساسانی بر روی این ظروف متداول و موضوع اصلی این جام ها قرار گرفته است. پس از قرن چهارم، دیگر بشقابی دارای نقوش انسانی بدون صورت شاهان در حال شکار تا قرن هفتم که زمان انقراض سلسله ساسانی است ساخته نشده است. (احسانی؛ 1382؛ 14-12)
پراکندگی ظروف نقرۀ ساسانی:
ظروف نقرۀ ساسانی از نواحی جنوبی بین النهرین، که تیسفون پایتخت ساسانیان در آنجا واقع شد، تا دشت های آلتیایی در جنوب سیبری، قفقاز و دامنه کوههای اورال، بطور پراکنده، ضمن حفریات باستان شناسی یا بصورت اتفاقی طی یکصد سال اخیر کشف شده است. چون در این دوره به علل اصول مذهبی دفن اموات در گور مجاز نبوده است، آثار مهمی مانند دوران پیش در دل خاکها کمتر یافت شده است. همچنین اسناد و مدارک بجا مانده از این سلسله طی حملات اعراب و در طول دو قرن اشغال سرزمین ایران توسط انان به انهدام و نابودی کشیده شده است، بنابراین ظروف مکشوفه ساسانی مدارکی پر بها هستند در تشریح چگونگی تشریفات دربارۀ سلطنت و تا حدی بیانگر سازمان های اداری و اجتماعی و سیاسی این عصر است. (احسانی؛ 1382؛ 114)
زرگری ساسانیان:
قدمت هنر ساسانی بر خلاف عقیدۀ عدّه ای از پژوهشگران که آن را هنر تازۀ این دوران می شناسند به بیش از 4000 سال می رسد. در حقیقت این هنر معرف یک تحول ناگهانی یا برداشت از هنر یونانی که در عصر پارتیان در ایران قوام یافت، نیست. بلکه تلفیقی است از ریشه های هنر هخامنشی که بیش از هزار سال از دیرینگی آن گذشته است و یا آن که در طول این مدت بعضی اقتباس های خارجی در آن مؤثر بوده، به علت ابتکار هنرمندان ایرانی، در ادوار مختلف مورد سرمشق و تقلید همسایگان ایران و همچنین سایر جوامع قرار گرفته است. (احسانی؛ 1382؛ 117)
تاج های ساسانی:
شاهان ساسانی در موقع جلوس بر تخت، علائم و نقش تاج های خود را بر اساس مظاهر آسمانی تعیین می کردند و آنها را با اشکال ستارگان و ماه و خورشید و زمین می آراستند. مثلا ً در تاج شاپور اول نقش کرۀ سماوی بکار رفته است. حال آن که بر روی تاج بهرام گور کرۀ خورشید در هلال ماه واقع شده است. از روی این تاج ها که به مسکوکات ساسانی منقوش است، تعلق صور جام ها و ظروف و کتیبه ها و سایر آثار مشکوفه به هر یک از پادشاهان این سلسله به خوبی معلوم است.
قدیمی ترین تاج ها، تاج شاپور، برادر بزرگتر اردشیر، و مؤسس این سلسله است که در فارس از آن استفاده می کرده، و در حادثه ای در فارس جان خود را از دست داد. این تاج همچنان با ظرافت و جواهرات بسیار آراسته و سنگین شده بود که به سختی می توانست آنرا بر روی سر نگاه دارد، ناچار تاج را با زنجیر به سقف آویخته بودند و شاه در موقع جلوس بر تخت به ناگزیر به زیر آن قرار می گرفت. (احسانی؛ 1382؛ 119)
هنر مفرغ سازی:
ریشه و تمدن و فرهنگ هخامنشی را که مورد تقلید و اقتباس هنرمندان ساسانی قرار گرفته است، می توان به هنر مفرغ کاران لرستان مربوط دانست که این مهاجران با خود از استپ های شمال قفقاز به این ناحیه آورده بودند. آندره گدار ایران شناس فرانسوی در کتاب «هنر ایران» معتقد است که در رژیم یونانی سلوکیان و پارت ها که سهمی جدا از مکتب ایران دارند، هنر لرستان راه درازی را پیموده تا روزی دوباره در حجاری و زرگری عصر ساسانی اصالت خود را نشان دهد و چنان که گفته اند:
« مختصات اصیل روح ایرانی، همیشه در هنر ایران عامل اصلی بوده است و در موقع مناسب و مساعد پیوسته تجلی کرده است. »
اشیاء مفرغی ساسانی حتی پیش از جام های سیمین و زرین ساسانی نبوغ هنرمندان این عصر را جلوه گر می کند. یکی از عالی ترین نمونه های مفرغ ساسانی، تنگی است که در نهایت سلیقه و ظرافت گردن و پایه و کمر آن از مفرغ ریخته شده است. دسته ظرف به صورت جانوری است که لبه ظرف را به دندان گرفته یا قصد نوشیدن مایع درون ظرف را دارد. نمونه ای از این هنر در هزاره دوم ق. م در هنر آذربایجان یافت شده است. در هنر لرستان هم مشابه آن به صورت طلسم توسط مفرغ کاران لرستان ساخته شده است. ارتفاع این تنگ که در موزه متروپلین نیویورک نگه داری می شود60 سانتی متر است. (احسانی؛ 1382؛ 120-119)
مسکوکات ساسانی:
اگر چه نخستین سکه اردشیر پیش از تاج گذاری به شیوه مسکوکات اشکانی ضرب شد، ولی بعدها مسکوکات ساسانی با میدانی پهن تر انتشار یافت تا هنرمندان این زمان بتوانند تصاویر شاهان را به صورتی بهتر در فضایی باز تر نگار گری کنند.
در پشت سکه های اولیه لااقل تا مدت یک قرن نقش آتشکده با صورت روحانیون به طور دقیق حکاکی شده است. با آنکه روابط فرهنگی و بازرگانی با دولت روم گسترش یافته بود، کمتر سکه ای در این دوران به تقلید رومیان به مناسبت یادبود حوادث تاریخی ضرب شده است. بیشترین رغبت شهریاران این سلسه آن بود که یاد بود این گونه رویداد ها را به جای مسکوکات به وسیله سایر عوامل هنری مانند کتیبه ها به سینه کوهها یا در آثار سیمین و زرین از خود به یادگار گذارند. چه بسا علل مذهبی یا بازرگانی مانعی در راه حصول این مقصد بوده است.
نزدیک ترین سکه به مناسبت یادبود، نقش فرزند جوان بهرام دوم بر روی سکه سیمین، و همچنین تصویر همسر همین شاه بر روی سکه دیگری است. سوین سکه که احتمالا ً آن را باید یاد بود شناخت، سکه ای است نقرهای با تصویر ملکه پوران ساسانی و نام او.
در مسکوکات شاپور اول که نقش آتشدان در پشت سکه ها بوده، دو نفر نگهبان در طرفین آن دیده می شوند. این نقش تا انقراض این سلسله در زمان یزدگرد سوم بر کلیه مسکوکات ساسانی ضرب شده است. سکه های طلای ساسانی را « دینار» مسکوکات نقره را « درهم » و پول های سیمین را «پشیز» می نامند.
مسکوکات این دوره هر قدر به زمان انقراض این سلسله نزدیک می شویم نازکتر و پهن تر شده و از لحاظ تصویر و نقش رو به پستی و نقصان می گذارد. (احسانی؛ 1382؛ 122-121)(تصویر 1-6-1)
1-7: فلزکاری پس از ظهور اسلام
دین مبین اسلام در سده هفتم میلادی وارد ایران شد. در طول دو قرن اولیه اشغال ایران که آیین شرع اسلام بر جامعه ایرانی حکمفرما بود، موازین و مقررات حاکم بر جامعه در چند دهه باعث سلب نبوغ و قدرت خلاقیت هنرمندان ایرانی شد. چنین وضعی هنرمندان را از تجلیات هنری باز داشت و بعلت پراکندگی و مهاجرت آنها هنر ظریف کاری فلزکاری به دست فراموشی سپرده شد.
در این دوران بعلت نهی دین اسلام، خوردن و نوشیدن در ظروف زرین و سیمین حرام بود. مضافاً ساخت هر گونه اشیاء رابصورت مجسمه در پرهیز از بت پرستی یا ترسیم نقش جانداران بر روی ظروف و اشیاء فلزی و همچنین بر در و دیوارهای بناهای مسجد تحریم شده بود.
هنرمندان ایرانی پس از ثبات وضع و ایجاد آرامش و طلوع حکومت های ملی، از گوشه و کنار ایران پدیدار شدند تا قریحه ملی و نژادی خود را به منصه بروز برسانند. آنان توانستند از فلزات دیگر چون، آهن، مفرغ، مس و برنج اشیاء و ظروف نفیسی بسازند که همگی نشانی از غنای ذوق و قریحه نژادی سازندگان آنها است. شیوه و سبک هنر ساسانی پس از استیلای اعراب هنوز در شمال خراسان و ماوراءالنهر باقی بود. هنرمندان این عصر با قرار دادن روش و اسلوب ساسانیان به خلق آثار هنری پرداختند.
در طول چند قرن از استیلای ساسانیان صنعت و هنر فلزکاری و اشیاء هنری تحولات گوناگونی یافت، تا اینکه در قرن هشتم و نهم هجری به سر حد جلال و شکوه رسید. (احسانی؛ 1382؛ 131 – 129)
در اوایل اسلام اشیاء از دو روش قالب ریزی و چکش کاری صفحات فلزی ساخته شده اند. روش های تزیین دیگری نظیر قلم زنی، تصریع، حکاکی، سیاه قلم، برجسته کاری، مینا کاری و بندرت زراندود برای ظروف باقی مانده از اوایل دوره اسلامی دیده شده است. (لک پور؛ 1375؛ 12)
1-8: هنر فلزکاری در دوران سامانیان، دیالمه و آل بویه:
پس از قیام ایرانیان بر علیه اموی و روی کار آمدن بنی عباس، ایرانیان تا حدی به مقصود خود رسیدند و با استیلای نفوذ معنوی و سیاسی بر دستگاه خلافت عباسی توانستند به احیای صنایع و هنر های باستانی خویش بپردازند. از همین زمان نفوذ هنری هنرمندان ایرانی بخصوص در صنعت و هنر فلزکاری به سایر ممالک اسلامی راه یافت. استادان فلزکاری ایران در این دوران اشیاء فلزی را از مفرغ؛ مس، آهن و بندرت از طلا و نقره، مبتنی بر هنرهای ساسانی می ساختند، و ظروف را با مناظر رزم و بزم و شکار، به حمایت و تشویق امیران محلی می آراستند. (احسانی؛ 1382؛ 133)
روابط بازرگانی ایرانیان بخصوص در مناطق کوهستانی البرز و امارت نشین های ساحلی جنوب دریای خزر که هنر فلزکاری در آنجا رونق و رواج داشت، با همسایگان شمالی ایران از طریق معاوضه و مبتنی بر سنت قدیم هنوز ادامه داشت. ایرانیان در قبال فروش و یا تعویض آثار فلزی محصولات همسایگان شمالی را از جمله پوست، برده، شمش های طلا و نقره دریافت می داشتند. (احسانی؛ 1382؛ 133)
از صنایع فلزی و هنری این دوران به علت حملات اعراب به شهر ها و حدوث زد و خوردها، آثار بسیار اندکی باقی مانده است. (احسانی؛ 1382؛ 135)
1-9: هنر فلزکاری در عصر سلجوقی:
در قرون سوم و چهارم هجری ظروف فلزی را به سبک و سنتی که از قدیم در ایران رایج بود می ساختند. سادگی و استحکام اساس ساخت آنها بود. ولی در بعضی ظروف و اشیاء فلزی بر حسب سنت رایج از زمان کهن تمام یا قسمتی از ظرف را به شکل کله یا بدن جانوران در می آوردند. این سبک همانطور که در قبل بیان شد، یادگار دوران پیش از تاریخ قبایل آریایی است که به این کشور کوچ کردند، و بر این باور بودند که نوشیدن در ظرفی که به شکل جانوران ساخته شده است یا تصاویر آنها بر بدنه ظروف نقش بسته، سبب می شود که نیروی جانور به انسان منتقل شود. به همین دلیل قالب تنگ ها و مشربه ها و جام های سلجوقی به تقلید از هنر ساسانی با کله جانوران یا پرندگان تزیین شده است. (احسانی؛ 1382؛ 139)
طبقات متوسط جامعه که در این زمان وضع اقتصادی بیشتری داشتند، ظروف و اشیاء فلزی را به صورت ساده و بی پیرایه در زندگی روزانه مورد استفاده قرار می دادند. ولی بزرگان و امیران، بویژه شاهان و درباریان از اشیاء فلزی نفیسی استفاده می کردند که بیشتر آنها امروزه بصورت شاهکار های هنری در موزه ها و مجموعه های خصوصی نگهداری می شود.
شک نیست که سازندگان این آثار نفیس طبق نام های مندرج بر روی بعضی از آنها هنرمندان خراسانی هستند که در شرق و شمال شرقی ایران توطن اختیار کرده بودند. عده ای از این هنرمندان بعلت زد و خوردها و جنگ های محلی جلای وطن کرده، در سایر شهرهایی مانند زنجان، بروجرد، همدان، و تبریز و بویژه در شهر موصل اقامت گزیدند. آثار بی نظیر و نفیس این دسته از هنرمندان فلزکار ایرانی در شهر موصل به آن درجه از شهرت جهانی رسید که به هنر موصلی معروف شد. (احسانی؛ 1382؛ 139)
با گذشت چهار قرن از استیلای مسلمانان بر ایران به تدریج در هنر فلزکاری از نظر شکل و همچنین تزیینات تغییراتی پدید آمد. به این ترتیب هنر فلزکاری در منطقه خراسان به وضوح پیشرفت کرد، ویژگی های خاص خود را یافت و مکتب فلز کاری خراسان به وجود آمد. این مکتب در دوره سلجوقی به اوج خود رسید.
گسترش هنرهای مختلف مورد توجه وحمایت بسیاری از سلاطین و حکام سلجوقی قرارگرفت و هنر فلز کاری دراین دوره پیشرفت چشم گیری کرد.
آثاری فلزی دوره سلجوقی گویای تغییر و تحول هنر فلزکاری از دورۀ ساسانی به بعد و بیانگر ویژگی های خاص مکتب خراسان است که به چند خصوصیت این مکتب اشاره می شود.
1- در مکتب پیشین خراسان با حفظ سنت های پیشین فلزکاری، در ساختن اشیاء تنوع و ابداعاتی پدید آمد. این تنوع را می توان درشکل عود سوزها، تنگها، پیه سوزها، کاسه ها، سینی ها و. . . مشاهده نمود.
2-جایگزینی طرح های کوچک و متراکم به جای نقوش منفرد معمول در دوره ساسانی.
3-قرار گرفتن پیچک ها و خط نوشته هایی در تقسیمات مشهور طرح های بازو بندی که مختص فلزکاری مکتب خراسان است.
4-در دوره اسلامی خط (مانند دیگر هنرهای اسلامی) در هنر فلزکاری، به خصوص در خراسان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در اکثر ظروف فلزی کلمات دعا وآرزوی خیر برای دارنده ظرف نوشته شده است.
5-از ویژگی های دیگر مکتب خراسان نمایش انسان در حالت های مختلفی مانند: نواختن آلات وادوات موسیقی رقص، کشتی، انسان نشسته بر تخت یا در قالب صور فلکی است. (لک پور؛ 1375؛ 13 – 12)
طرز کار فلزکاران سلجوقی:
برای روشن کردن چگونگی هنر فلزکاری دراین عصر، تنگی برنجی را که از آثار مهم و شاهکارهای این دوره است را مورد مطالعه قرار میدهیم.
قدمت این تنگ یا مشربه برنجی، قریب به 800 سال می باشد. از نظر شکل ظرف مزبور به سبک ظروف ساسانی ساخته شده است. در نقره کاری این ظروف که برای طبقات بالای جامعه ساخته شده است، ابتدا بوسیله چرخ های تراش ریز نقش صحنه را بربدنه برنجی ظرف حکاکی و کنده کاری کرده، لایه ای باریک از مفتول طلا یا نقره را با چکش کاری در شیارهای نقوش حک شده بر بدنه ظرف جای می دادند. در سطوح پهن تر با عمق بیشتری محل نقوش را کنده کاری کرده لایه طلا یا نقره را در محل مقعر جاسازی می کردند. آنگاه با چکش کاری لبه پیش آمده از بدنه ظرف را با مهارت به قطعات ریز طلا یا نقره متصل می کردند و پس از آن متن و زمینه را با مواد سیاه و رنگی می پوشاندند تا ترسیمات بصورتی برجسته نمایان گردد. جالب ترین نکته در این شاهکار هنری جزییات خطوط صورت انسان ها و البسه آنان و پرندگان و تصاویر هندسی بر باریکه های نوار نقره کاری ها در فضایی تنگ است که با ظرافتی ماهرانه به بدنه این ظرف نقش بسته است. (احسانی؛ 1382؛ 141)
سبک های نقره کاری و نمونه های کار بر نقوش در دوره سلجوقیان:
صنعت فلزکاری سلجوقی مانند دوران ساسانی بر دو نوع است.
1- اشیاء ساخته شده از ورق های مس، آهن، برنج و ندرتا ً طلا و نقره. (تصاویر 1-9-1؛ 1-9-2)
2- اشیاء ریختگی ساخته شده از مفرغ، برنج، مس و احتمالا ً طلا و نقره.
نوع اول همان فلزکاری ساسانی است که به طور اجمال هنرمندان این عصر هم با چکش کاری ورقه مس یا نقره را پس از صاف کاری و مسطح ساختن آن به حالت سرد به شکل مطلوب در می آوردند و بعدا ً نقره کوبی یا کنده کاری می کردند. اوراق فلزی را بیشتر برای ساختن اشیایی مانند ظروف مسطح از جمله قلمدان، پایه های بلند شمع دان مشبک، جعبه سینی، تنگ و قدح بکار می بردند.
آرتور پوپ در تألیف خود « شاهکار های هنر ایران » درباره هنرمندان سلجوقی می گوید:« دو روش مختلف یا مکمل یکدیگر بیشتر در ایران رواج داشته است. یکی آنکه سطح فلز را با طرح ها ونقش های متعدد کاملا ً بپوشانند و با این وسیله ظرف را زیبایی و تجمل و جلوه بخشند.
دیگر آنکه زمینه را باز و ساده بگذارند تا نقش را برجسته تر نشان بدهد. »
از جانب دیگر نقش پیکره انسانی روی شمعدان مسجد روشی کفرآمیز بود در اینجا زمینه مناسبی برای طرح های اسلیمی وجود داشت. این شیوه در این زمان به اوج تکامل خود رسید. (احسانی؛ 1382؛ 146 – 143)
حکاکی فلزات از دیرباز هنر سنتی ایران بوده و در تمام اعصار در این سرزمین رواج داشته است.
ولی نقره کوبی روی ظروف و اشیا ء فلزی از ایالات شرقی، بو

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی اجمالی به سیر هنر فلزکاری از دوران کهن تا معاصر

دانلود مقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


1-1 بیان مسئله
بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه در فاصله زمانی بین سالهای 910هـ..ق الی 1210هـ..ق می باشد. با توجه به فارسی زبان بودن ایرانیان ، حس کنجکاوی در مورد ضعف ادبیات عرب در ایران ، همچنین اوج گیری شیعه و تقابل به وجود آمده با تسنن و چگونگی تسری و داخل شدن ادبیات عرب در ایران آن زمان بود، که مرا برآن داشت تا سیر تحولی ادبیات عرب در این دوره را بررسی کنم و آشنایی بیشتر با این سیر تحولاتی را عرضه نمایم.
1-2 هدف های تحقیق
به طور اجمال می توان هدف از تحقیق فوق را در چند مسئله بیان نمود،به طوری که نه تنها اطلاعاتی از زبان ادبیات عرب بر ما آشکار سازد. بلکه بتوان اطلاعاتی در زمینه ادبیات عرب در این دوره و شناخت تحولات این دوره را برای ما نمایان سازد. که به اجمال به بیان اهداف مورد نظر به صورت فهرست وار می پردازم.
1- بررسی دوران صفویه ، افشاریه و زندیه شامل سلاطین و وضعیت این دوران 2- علما و دانشمندان و نویسندگان و آثار علمی آنها که نوشته شده است و وسوابقی که از انها در دسترس ما می باشد.3-نمونه ای از ادبیات شعری عالمان در قرون10 و11 و12وترجمه ابیات
1-3 اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
باید اذعان نمود از آن جهت این موضوع اهمیت دارد که کمتر شخصی ادبیات عرب این زمان را مورد تحلیل قرار داده است . در این زمان ادبیات عرب به نوعی دارای نقصان شده است چرا که از طرفی سلاطین به نوعی مخالفت خود را با ترویج ادبیات عرب اظهار داشته اند و از طرفی شاهان ایرانی زنده نگاه داشتن ادبیات فارسی را در اذهان خود پرورش می دادند. پس انگیزه بیشتر من جهت انتخاب موضوع فوق ارتباط کاری،تحصیلی و بررسی وضعیت ادبیات عرب در آن زمان میباشد لذا بر آن شدم که موضوع رابررسی نمایم.
1-4 سوالات فرضیه تحقیق
سوالاتی که برایم در این زمینه مطرح شد عبارتند از :
1- دوران صفویه و افشاریه و زندیه چه دوره ای می باشند؟
2- چه دانشمندان و نویسندگانی در این دوره در ایران می زیسته و فعالیت می کرده اند؟
3- آیا نمونه ای از شعرا در زمینه ادبیات عرب توسط نویسندگانی ایرانی موجود می باشد؟
4- سیر تاریخی ادبیات عرب ونقش دانشمندان و علما و مدارس در سه دوره فوق
فرضیه های تحقیق : شامل ادبیات عرب و چگونگی عدم شکوفایی در سه قرن فوق و نویسندگان در دوره مورد نظر ، علل فترت ادبیات عرب ، برخورد علما با ادبیات عرب ، چگونگی رفتار سلاطین با ادبیات عرب و علت پس رفت ادبیات عرب در این دوره.
1-5 روش تحقیق: کتابخانه ای و فیش برداری- اینترنت
1-6 قلمرو تحقیق : کتابخانه مجلس شورای اسلامی کتابخانه ملی- اینترنت- کتابخانه حوزه علمیه خوانسار.
1-7 مشکلات تحقیق : موجود نبودن تحقیق و پیشینه ای در رابطه با موضوع فوق.
عدم دسترسی به منابع کتب که در دوره فوق به نکارش درآمده.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
زبان و ادبیات عربی و فارسی در دوره صفویه و علمای قرن دهم

 

 

 


2-1 مقدمه
همواره تاریخ وادب مقوله ای پرجاذبه، زیبا و دوست داشتنی برای بشر به شمار میرود. همیشه انسانها به سرگذشت پیشینیان علاقمند بوده اند. و گاه به عنوان سرگرمی یا به منظور تجربه اندوزی از آن بهره می جستند. با نگاهی به کتابها و مطالب موجود در کتابخانه ها تعدد و فراوانی مطالب در رابطه با تاریخ قابل توجه است و بیشتر به چشم میخورد. به سبب انکه اغلب شاعران ایرانی با ادبیات عرب که مدیون قران و اموزه های دینی، بلاغی، حکمی و ادبی است مانوسند .بنابراین در طول تاریخ ادبیات ایران فارسی زبانان عربی سرای فراوانی را میتوان معرفی کرد و اثار انهارا بررسی نمود .
در روزگار معاصر، موضوع زبان وادب عربی در ایران ، هنوز چنانکه باید مورد بررسی قرار نگرفته است ، ولی در لابه لای آثاری که دربارة‌ تاریخ‌های ادبیات فارسی نوشته شده، اطلاعاتی عرضه گشته است، خاصه که در قرون اولیه‌ اسلامی تفکیک زبان و فرهنگ عربی و فارسی تقریباً محال بوده است و نویسندگان تواریخ ادبیات به ناچار از منابع فرهنگ عربی در این باره که آکنده از مایه‌های ایرانی است،‌ سود برده‌اند؛و باید از کتابهای زبان تازی که در میان ایرانیان ودر این باب است و هوشمندانه به موضوع پرداخته استفاده کرد، اما برخی به جای بررسی ادبیات عرب در ایران، فهرستی از بزرگان ایرانی عربی نویس تدارک دیده‌اند که هدفی جز بزرگ نمایی ایرانیان نداشته است.
فضای فرهنگی ایران از فتح اسلامی تا حدودی تحت تاثیر اذبیات عرب قرار گرفته وهمة فرهنگ دیرپای آن گویی تنها از مجرای بین النهرین سیل وار به رودهای خروشانی که در زبان عربی جاری بود، می‌پیوست و گویی سرزمین ایران بر اثر این انتقال،از مایه‌های فرهنگی وتاریخی خود تهی می‌گشت تا جای را برای ادب عربی ـ‌ دینی بگشاید.عربها که گروه گروه در ایران سکنی می‌گرفتند، زبان و ادب خود را به کار می‌بردندوآن را به کارگزاران و موالی خویش می‌آموختند؛پس باید گفت بی گمان زبان ادب نیز میان عرب‌ها و بسیاری از ایرانیانی که راهی به مراکز قدرت می‌جستند، عربی بود.به طوری که میتوان گفت زبان دولتی در ایران ودر قرن چهارم هجری عملا عربی بود
از آن سوی با توجه به آنکه تازیان ایران، در آغاز به لهجه‌های گوناگون سخن می‌گفتند و سپس عربی فصیح را، نخست به گونه‌ای طبیعی و با ممارست، و آنگاه در مکتب و مدرسه فرا می‌گرفتند، این امر وضع آنان را تا حدی به وضع فارسی زبانان عربی آموز شبیه می‌ساخت و هر دو گروه مجبور بودند رنج تحصیل را بر خود هموار سازند.؛از اینروست که زبان عربی رواج تمام داشت و تقریباً هیچ درباری، حتی سرای امیران و وزیران دست دوم و سوم، از شعر و ادب خالی نبود و مرزی میان ایشان و مراکز بزرگ عربی یا دستگاه خلافت وجود نداشت و رابطه و آمد و شد امری طبیعی بود، هیچ غریب نیست که شاعری یا ادیبی بزرگ از خراسان،که خود از مراکز مهم ادب عربی شد ، برخیزد و در این ادبیات بدرخشد.
پس تردیدی نیست که ادب عربی در ادب فارسی جریانی مداوم یافته، و ادب عربی نیز به نوبه خود از فرهنگ ایرانی بهره برده است. با این همه، گویی حائلی عظیم میان ادبیات دو جهان عربی و فارسی قد برافراشته است.
اما فهم موقعیت زبان عربی در ایران، در بسیاری وجوه آن، بدون پرداختن به ظهور و رواج ادب فارسی میسر نیست.
می‌توان دریافت که فارسی دری با گامهایی لرزان و بیشتر به پشتوانة عربی در حال تکوین است و به وادیه های گو ناگون ادبی و علمی وارد می‌شود. در این آثار هر چند واژگان عربی اندک است، ولی ساختار دستوری بیشتر عربی است و هر چه در زمان پیش می‌رویم، این حالت معکوس، وسپس تشدید می‌گردد: از قرن 5 ق به بعد پیوسته ساختارهای دستوری، فارسی‌تر می‌گردند، اما واژگان عربی، سایه‌ای سنگین و گاه مزاحم بر زبان فارسی می‌افکند. در پایان قرن 4 و‌ آغاز قرن 5 کشاکشی سخت اما نهانی میان دو زبان عربی و فارسی آغاز می‌گردد. از یک سو شعر و ادب عربی رواج بیشتری می‌یابد و کتابهای بزرگ علمی به این زبان نوشته می‌شود و چهره‌های تابناک و جاویدان ایرانی چون رازی، فارابی‌، ابن سینا، بیرونی و خوارزمی آثار بزرگ خود را به عربی می نویسند،‌ از سوی دیگر برخی چون ابوعلی سینا نیز ناچار می شوند به خواستة‌ مردم یا فرمانروایان ایرانی آثاری به فارسی بنویسند، یا برخی از آثار عربی به همین سبب به فارسی ترجمه گردد.
یکی از این دوره ها که این ویزگی و تعامل بین ایران و اسلام بیشتر صورت گرفت ،دوره صفویه است ،که ایران به صورت کانون گرم برای شیعیان سراسر جهان درامده و بسیاری از دانشمندان شیعه ازدیگر سرزمینهاروبه ایران اوردند. وبرخی از انها فارسی اموختند و ذواللسانین شدند.برخی نیز فارسی دان وعربی دان بودند و اثاری را پدیداوردند.مطالعه وبررسی این دوره تاریخی یعنی قرنهای دهم یازدهم و دوازدهم مورد نظر صاحب این قلم است
از این نظر تاریخ مانند ادبیات است که از اثار فراوانی برخوردار است ،این همانندی نشان میدهد که تاریخ و ادبیات نسبتی با یکدیگر دارند. ادبیات در بستر تاریخ پدید میاید وتاریخ رامی توان در سیمای ادبیات نگریست .
تاریخ ادبیات فارسی وتاریخ ادب عرب نیز به نحوی به سبب سرچشمه های مشترک وهمسنگی با همدیگر به نحو چشمگیری در هم تنیده اند ،به ویزه در سر زمین های اسلامی این رخداد روی داده است. لذا بر آن شدم که گوشه ای کوچک از سرگذشت این ادبیات را گردآوری کنم، بدین منظور در این فصل ضمن گذری برادبیات عرب کوشیده ام به این دوره تاریخی بپردازم. از این رو خلاصه ای از تاریخ صفویه ، افشاریه ، زندیه را بیان کردم ،انگاه وضع ادبیات و علوم در سده های دهم یازدهم و دوازدهم پرداخته ام وبه معرفی علما و دانشمندان هر قرن اقدام کرده ام، که زندگی انها بین سالهای 910 ه.ق تا1210 ه.ق بوده است .
هرچند در اثر جنگها و حتی حمله افغانها به اصفهان در دوره صفوی بسیاری از ارزش فرهنگی ایران زمین از بین رفته است و لیکن آثار معماری بسیاری که از دوره صفویه بر جای مانده است، که نشان از شکوفایی علوم در آن دوران در ایران دارد.
2-2 زبان و ادبیات عربی و فارسی دردوره صفویه
ادبیات در دوره صفویه در زمره ادبیات منحط به شمار می رود.زیرا صفویه را مشغله و گرفتاری پیش از آن بود که به شعر و شاعری توجهی داشته باشند.علایق فرهنگی آنان بر محور تبلیغات و تحکیم مبانی مذهب آمیخته با سیاست دور می زند، که از یک سو از راه تقویت علوم دینی و از سوی دیگر به وسیله ادبیات مذهبی انجام می گیرد و البته هر دو در مسیر تشیع پیش می رود.
نباید نادیده گرفت ،که قبل از برآمدن این سلسله بخش قابل توجهی از ملت پیرو تسنن بود ،بدیهی است که نه آسیای مرکزی و نه افغانستان و نه هندوستان که همگی کشورهای سنتی مذهب بودند. نمی توانستند در هماهنگ ساختن ادبیات با مذهب تشیع که لازمه ی سیاست خاص شیعی بود،وفق دهند. به عبارت دیگر ادبیات از جنبه بین المللی خود خارج شد و به تدریج جنبه ای صرفاً فازسی پیدا کرد.
با آنکه زبان خانوادگی صفویه ترکی بود زبان فارسی اهمیت خود را از دست نداد. زبان فارسی در نگارش مسائل دینی هم که قبلا" فقط به زبان تازی نگاشته می شد، به کار رفت .صرف نظر از این قسمت نثر دوره صفویه دنباله ی مستقیم در نثرقبل از ان دوره است.
سروده هایی که در نیایش پیامبر (ص) در مدح علی (ع) و اشعاری که در رثاء آنان سروده می شد، جای قصاید مدیحه و غزلیات دنیوی را گرفته است .
پس اختلاف شعر و ادب این دوره بادوره های پیش در این است که قبلا" ادبیات روی هم رفته پر مایه تر بود، این کم مایگی را می توان نشانه ای یک انحطاط واقعی دانست. ولی از سوی دیگر چنانچه در سبک نوین هندی ،که تا حدودی جانشین سبک خراسانی و عراقی گشته است، فضایی عمیق تر به وجود آورده بود.
حال با بر آمدن دوره صفویه امور شدیداً متمرکز می شود. آنان عقاید مذهبی را تحت اصول معینی قرار داده و به یکسان ساختن آراء عمومی می پردازند ،و به موازات آن به طور کلی تحصیلات را مقید می سازند.
تحصیل علوم دینی غایت آمال جوانان عصر صفوی است و هدف آنان مجتهدی توانا شدن می باشد. (یان و یبکا ، ترجمه شهابی 1354، 465)
از این رو نظر به اینکه شاهان صفویه کمر به توسعه متصرفات خود داشته اند ،تفکرات و دید عرفانی از عرصه شعر وادب رخت بر می بندد.
در دوران صفویه که نزدیک به دو قرن و نیم طول کشید تنها دو پادشاه لایق وجود داشت و تا حدودی فقط در عصر شاه عباس ،اوضاع تا حدودی برای شاعران مساعد بوده و در عرصه های بعد شاعران به کشور هند کوچ نموده در آنجا به فعالیت می پردازند، که این امر، دلیلی بر نامساعد بودن ادبیات و سبک ادبی در این دوره می باشد.وهمچنین ترک تازی افغانان تباهی بی حد و حصری به بار آورد، و به حیات فرهنگی و ادبی ضربات سهمگین وارد ساخت ،که اثراتش مدتها بر جای ماند .(همان منبع ، ص 484).
در دوران حکومت ناتوان شاه سلطان حسین و در پایان غم انگیز صفویه و در عهد کشور گشایی های نادری فتوری کاملاً چشمگیر و توجیه پذیر دامنگیر ادبیات می گردد. (همان منبع ، 489).
در دوره صفویه، تعداد ایرانیانی که به زبان تازی (عربی) شعری می سرایند به حداقل می رسد، لکن این زبان هنوز مقام خود را در علوم طبیعی علوم دقیقه و بعضی علوم انسانی حفظ می کند. مستحکم ترین جایگاه های زبان عربی علم کلام، فقه و فلسفه است، ولی در دوران صفویه که تبلیغات نیرومند شیعه به عنوان مذهب رسمی دولت طبقات بزرگ جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد ، فارسی مخصوصاً در علم کلام و فقه نفوذ می کند. (همان منبع ، 501).
در قرن دهم و یازدهم شیوه کار علوم ادبی همان است که در قرن هشتم بود، یعنی تلخیص وحاشیه نویسی و شرح کتب درسی و گاه تنظم قواعد ادبی زبان عربی ،که به منظور آسان نمودن کار معلمان صورت میگرفت. در این زمان نکته ای که قابل شرح است ،کاسته شدن از میزان تالیفات به زبان عربی و افزوده شدن بر شمار کتابهای فارسی در زمینه علوم ادبی است و این خود نشانه ای از ادامه داشتن گسیختگی ارتباط ایرانیان در زیر سلطه مغولان و ترکان جغتایی در قلمرو و رواج فرهنگ عربی اسلامی است.( صفا ، 1364 ، 110).
دراین زمان حاکمان شرع ومجتهدین در نظر سلاطین صفویه از احترام خاصی برخوردار بوده اند، چراکه در نظر آنان یک تن مجتهد، نایب امام عصر (عج) بود، وآن حضرت را صاحب ملک میدانستند، وکسی را حق این نبود، که در ملک امام بی اذن آن حضرت ویا اذن نایب او دخل و تصرف نماید، و چون امام زمان (عج)غایب است اذن مجتهد جامع الشرایط نایب آن حضرت است، که در میان مسلمین حافظ حدود الهی باشد(فاضلی خوانساری ، 1378، 22)
از این لحاظ تدوین کتابهایی در صرف و نحو عربی در این عهد به شیوه دیگر دانشها، و نگارش شروح و حواشی به آثار علمای گذشته متصور بوده است و مقصود از این حاشیه نویسی ها و شرح و و حاشیه بر شرح، همواره خدمت به طالبان علم در مدارس و تسهیل کار در فراگیری بوده است ، همچنانکه در سایردانشها باب شده بود.در صرف و نحو عربی هم ،ترتیب دادن دفترهای به پارسی یا حتی منظومه های پارسی در درک قواعدزبان فارسی معمول اهل زمان بود (صفا ، 1364 ، 114).
پس در زمانی که صفویه دولتی عظیم و متحد در ایران تشکیل دادند، علم و حکمت و ادب در این کشور در حال جان سپردن بود (حلبی ، 1381 ، 603).
از این روآثار حمله مغولان و استیلا و ستمگری های تیمور لنگ انحطاط و تنزل علمی و ادبی ایران را در عهد صفویه کاملاً ظاهر ساخت ،و شاهان صفوی علی رغم ایجاد دولتی منسجم بر اساس وحدت ملی و دینی و علی رغم ایجاد اعتباری فوق العاده برای ایرانیان به علت قدرت طلبی و فرقه سازی و ترویج تعصب مذهبی شدید به آزار برخی از حکیمان پرداخته وتعدادی از مدارس تدریس حکمت و فلسفه را ممنوع کردند ، این پادشاهان از فهم شعر درست و لطیف به کلی بی نصیب بودند، به همین جهت ادبیات در عهد آنان به منتهای پستی افتاد و شعر و نثر این دوره به استثنای یک عده کتابهای تاریخی که تحت تاثیر سبک هندی قرار گرفت ،مابقی و نمونه های آن قابل قیاس با متوسط ترین آثار ادبی پیش از صفویان نیست .(همان منبع ، 602).
شکی نیست که در عهد صفویه ادبیات و حکمت به پایه پستی افتاد ،و حتی یک شاعر درجه اول هم در این عصر به ظهور نیامد ،که بزرگترین علت این قضیه ظاهراً این است که سلاطین صفویه به حسب نظرات سیاسی و ضدّیتی که با دولت عثمانی داشتن،د بیشتر نیروی خود را صرف ترویج مذهب شیعه و تشویق علمایی که از علم اصول و قوانین این مذهب اطلاعات کامل داشتند می نمودند. اما اگرچه علمای مزبور تلاشهای زیادی را در امور مذهبی به کار بردند، که نتیجه آن وحدت سیاسی مملکت شد و اساس ایران فعلی را بر پا نمود که ساکنانش به طور کلی دارای مذهب و لسان و نژاد واحد هستند.لیکن از طرف دیگر از لحاظ ادبیات و شعر و عرفان و حکمت و به قول خودشان هرچه متعلق به کمالات بود در مقابل شرعیات نه تنها در توسعه و ترقی آن کوشش نکردند بلکه به نوعی به آزار و اذیت نمایندگان کمالیات پرداختند (همان منبع ، 606) لازم به ذکر است که علت فقر زمان صفویه از شاعر نامدار بیشتر نبودن مشوق و مربی است تا فقدان ذوق ادبی هنرمند(نسیم عربی، 1385، 62)
حال با توجه به اینکه دوره افشاریه وزندیه در ادامه وهمزمان بادوره صفویه بوده است چنین به نظر میرسدکه انحطاط ادبی دراین دوره ها نیز دامنگیر ادبیات میگردد ومیتوان بیان نمود، که دردوره افشاریان و زندیان ،اثر درخور توجه یا عالم توانای ظهور نکرده وناپایداری ادب و ادبیات مشهود است.
2-3 تاریخ صفویه
شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغانساکن شده بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی(تاتی یکی از گویش های ایرانی از ریشه پهلوی میانه است این گویش هنوز در بخش هایی از اذربایجان رواج دارد) بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.(قدیانی 1381 - 550)
دودمان پادشاهی صفویه، به وسیله شاه اسماعیل اول، با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی بوجود آمد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک بودند ،و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند، بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.مهم‌ترین عامل قدرت صفویه بودن قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران بود که در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قائل بودند، بود. که با شکست در جنگ ، این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
و پس از آن رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر تا مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز گرداند.
برخی میپندارند، تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت.(قزوینی و دیگران،1379 ، 109)
واز سوی دیگربرخی معتقدند ،تشیع که پیشتر نیز یکبار در عهد ال بویه به وسیله ایرانیان پایه گذاری شده بود، بار دیگر حیات نو یافت ،و ایران را از نظر جغرافیایی به صورت ملیت واحد بادین رسمی واحد پس از ساسانیان هویت بخشید، و ایرانیان با پیروی از ائمه اطهار تنها کشور شیعه را بنیان نهادند، که تاکنون پاینده و سرافرازانه به پیش میرود.(میرباقری ودیگران، 1381 30،) از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.(قزوینی و دیگران1378-109)
از اینرو در این دوره رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهبی، تشیع بود، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. (امینی 1346-74)همچنین این دوره یکی از دوره هایی است که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت که مربوط به سلسله صفویه است.(الماسی 1357-20)
حال با پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، باعث گردید، استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری نسبتا" متمرکز تامین گردد. گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه طهماسب دوران بسیار خوبی برای سلسله صفویه به حساب می آید. زیرا این پادشاه توانست هم تشکیلات قدرتمند حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه طهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد. این صلح و آرامش طولانی به شاه طهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند. پس از وی دردوران حکومت شاه عباس اول نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده وتا دوران شاه سلطان حسین ادامه یافت در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید. (اینترنت)
2-4 پادشاهان صفوی
شاه اسماعیلاول(905 الی930 ه ق) ، شاه طهماسب اول(930 الی984 هق)، شاه اسماعیل دوم(984 الی 985ه ق)، سلطان محمد خدابنده(985 الی 996 ه ق) ، شاه عباس اول(996 الی 1038 ه ق ) ، شاه صفی(1038 الی 1052 ه ق)، شاه عباس دوم(1052 الی1077 ه ق) ، شاه صفی دوم ، شاه سلیمان(1077 الی 1105 ه ق ) ، شاه سلطان حسین(1105 الی 1135 ه ق) ، شاه طهماسب دوم(1135 الی 1145 ه ق)، شاه عباس سوم(1145 الی 1148 ه ق)، شاه اسماعیل سوم(1163 الی 1165 ه ق )( بیات ، 1383، 361)
2-5 مدارس دوره صفویه و مراکز علم و تربیت
به علت رواج شیعه و تربیت حافظه دین یاوری، در اوایل قرن دهم با توجه به دوره های گذشته مسجد ومدرسه وخانقاه که تعداد این مکانها زیاد بود، احداث یا مرمت شد، خواه آنهایی که به دست سلاطین و خاندانشان بنا شده بود یا انهایی که توسط امرا احداث گردیده بود و این ابنیه ها از جمله اثار خیر و موقوف بر تعلیم علوم شرعی دارای کلاس ، مسجد و محل سکونت برای طلاب علوم دینی و خدمتگزاران انها بوده است و موضوع درسها علوم شرعیه و ادبیات عرب در باب مقدمه کار و بر مبنای کتب درسی قرن هفتم و هشتم شامل تلخیصها ویا شروح و حواشی انها بوده است، که خالی از هر گونه تفکر و ابداع ویا تحقیقات تازه است و تکرار و تغییر و تقلید از گذشتگان و منازعات ومشاجرات لفظی و غیره میباشدو مجالس مناظره و مباحثه با روش فوق بوده است در امتحانها، آزمایشهایی که ازعلما یا متعلمین میشد. به شیوه اکتفانمودن به سطوح و متون بود واخرین مرتبه ایکه از معلم خواسته میشد اجتهاد در یک قول با یک متن بوده است. (صفا، 1369، 85ج4) که در ادامه تعدادی از مدارس را معرفی میکنیم.
در دوران صفویه دو مرکز اصلی برای آموختن حکمت و پدید آوردن اثرهایی در این زمینه وجود داشت و آن اصفهان و شیراز بودکه در پایان قرن نهم و آغاز قرن دهم در پرتو تلاش ملا جلال دوانی (958ه ق)و حوزه تدریس او،و به سبب تربیت شاگردان مشهوری که زیر دست داشت فعال بودو نیز بر اثر کوشش های که صدر الدین محمد بن ابراهیم دشتکی شیرازی (903ه ق) در نشر علوم و تربیت طالبان علم و حکمت و کلام داشت و همچنین با وجود عالمان و ادیبان دیگر، اهمیت و ارزشی را که از اوان حمله مغول کسب کرده بود همچنان ادامه میدادو چون نوبت تعلیم به امیر غیاث الدین منصور پسر صدر الدین محمد مذکور رسید بر میزان اهمیت فلسفی بسی افزوده شد. و باظهور ملا صدرای شیرازی و استقرار حوزه تعلیمش در شیراز این اهمیت به مرتبه اعلا رسید
اما اصفهان با علاقه شاه عباس اول برای جلب عالمان بزرگ به زودی مرکزدانشهای منقول و معقول شد. واز همان زمان استادان بزرگی چون شیخ بهایی ، میرداماد ودیگران با شاگردانی که در خدمت داشتند در آنجا گرد آمدند و در همین زمان بود که مکتب جدیدی از حکمت که میتوان آن را مکتب فلسفی اصفهان نامیدپی ریزی شد وبه سرعت چنان ارزش و اعتبار یافت که عالمان علم وحکمت را از دور و نزدیک به سوی خود کشاند و حتی با انقراض دولت صفوی وانقلاباتی که بعدازآن رخ داد همچنان به قوت خود باقی ماند. (فاضلی، 1378 ، 25)در این عصر مراکز تعلیم و تعلم منحصر به مدارس و مساجد بود و مساجد این دوره به گونه ای ساخته شده بود که در اطراف حیات آن حجره های بسیاری برای سکونت طلاب در نظر گرفته شده بود و چنان این امر در دوره صفویه رواج داشت که بسیاری از سلاطین مدارس یا مساجد ی را به نام بعضی از علماء بنا مینهادند که از مهمترین انها مدرسه ملا عبدالله تستری ، مسجد شیخ لطف الله ، مسجد حکیم ومسجد قاضی هندی را میتوان نام برد.کهتعداد این مدارس بالغ بر 30 مدرسه و 180 مسجد بود. (همان منبع، 25)
مریم بیگم صفوی همسر شاه طهماسب مدرسه ای درخوانسار ساخته که هنوز باقی است. این مدرسه از قدیمی ترین مدرسه علمیه خوانسار است که در دوران صفویه مهد علما ودانشمندان فراوانی بوده است. (میر محمدی، 1380 ، 12) همچنین مدارسی درشیرازبود ،که عبارتنداز:مدرسه هاشمیه ، حکیم ، مجید ، مقیمیه و مدرسه خان که مهم ترین مرکز علمی ایران تا پایان حیات ملاصدرابودو طالبان علم را از دور و نزدیک به خود جلب می نمود. و مدارسی از قبیل - امامیه – ایمانیه –تقویه – خنجیه – زینبیه – شرافتیه – محسنیه –محمدیه نیز از جمله آنها هستند .
مدارس اصفهان شامل مدرسه چهارباغ که فعالیتهای علمی و اموزشی داشته و مجمع دانشمندان و فلاسفه و عرفای بزرگ جون شیخ بهایی ، میر داماد ، میر فندرسکی ، ملا صدرای شیرازی ، محمد باقر مجلسی ، ملا محسن فیض کاشانی بوده است. (دورانی 1384 -102)
وهمچنین مدرسه ملا عبدالمحمد ( متوفی 1022 ق) و مدرسه جده بزرگ و کوچک بودو مدرسه نواب ،مدرسه ملا محمد باقر، مدرسه میرزا جعفر و مدرسه خیرات خان در مشهد بود. (همان منبع 102)
6-2 مهاجرت علمای عرب زبان به ایران وتاثیر ادبی انها
شاید بتوان گفت هجرت پیوسته فقهای جبل عامل لبنان و بحرین و حله به ایران وقرار گرفتن در کنار شاهان صفوی خود زمینه مساعدی برای ترویج ادبیات عرب در ایران رافراهم نمود و هرچند که این فقها و دانشمندان باورود به ایران وبا فرا گرفتن زبان فارسی جایگاه خود رادر نزد دولت مردان مستحکم کردندولی به لحاظ اینکه زبان اصلی انها عربی بودباعث ترویج زبان و ادبیات عرب در ایران شدند . تعلیم علوم شرع و نیاز مبرم به هجرت و کسب فیض و ارتباط این قشر از عالمان دیدگاه خاصی رادر ایران به وجود اورد وهمچنین با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع دعوت ازاین عالمان به خصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود کوچ کردند ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند و با توجه به عرب زبان بودن علمای مهاجر و لزوم اصالت نگری انها وعرق خاص داشتن به زبان عرب وشاید نوعی افتخار به ان و هویت بخشی به خود باعث گردید انان فرهنگ اجتماعی عرب رادر ایران شکوفا کنندو به همین دلیل کتب و تالیفاتی که از خود بر جای گذاشته اند به زبان عربی می باشد.
بانگاه و بررسی کتب دانشمندان وعلماء مهاجر و تربیت یافتگان انها به این واقعیت میرسیم که چه اندازه نوشته های انها تحت تاثیر این ادبیات بوده به طوری که منشاء عنوان تالیفات از کلمات و ادبیات عرب گرفته شده است واستفاده از لغات عربی در تالیفات فارسی این دانشمندان نیز کاملا به ظهور میرسدودامنه و وسعت استفاده از کلمات عربی و ترکیب ان با لغات فارسی باب تازه ای را در ادبیات مفتوح میسازند نمونه های از عنوان کتابهایی که این مطلب را برای مااشکارمی سازد زیاد میباشد مانند مشرق الشمس و اکسیر السعادتین ، مفتاح الفلاح از شیخ بهایی، وسایل الشیعه و هدایه الامه و نزهه الاسماع از شیخ حر عاملی، رساله حشر العوالم و رساله فی الحرکه الجوهریه از ملا صدرا، محجه البیضا از فیض کاشانی، بحار الانوار از مجلسی و بسیاری از تالیفات دیگر که از عالمان به جای مانده این مطلب را برای ماآشکار میسازد(ایترنت).در این دوره علمائ ودانشمندان بسیاری ظهور کرده اند که مهمترین انهارابه ترتیب تاریخی به همراه شرح حال مختصر و اثاری از انها را معرفی می نمایم.
2-7 ادبیات و علوم در اوایل قرن دهم
ظاهرا علوم و ادبیات در این دوره از نظر ظاهری وضعیت نسبتا خوبی داشته است .امااگر به لحاظ ذاتی یا به عبارتی معنوی به ان نگاه کنیم وضع مطلوبی ندارد. یعنی از نظر تفکرات نو و ابتکارو تالیف های مهم و پایدار بودن آن چندان مورد پسند واقع نمی گردد،زیرا که در دوران ماقبل آن مردم مورد هجوم قتل غارت قرار گرفته اند و ویران گری هایی که توسط ترکان ایجاد شدو چون انها خالی از هر گونه فصاحت و بلاغت بودند و نظامهای وحشیانه بر ایشان حاکم بودودر نتیجه معاشرت بااین دسته ازمردم پایه های علم و ادب را سست و بی مقدار گردانید. حال با چنین وضع و دیدگاهی چگونه میتوان انتظار داشت، دانشمندان با ابتکارات وخلاقیتی تازه با تالیفاتی مهم و پایدار به وجود اید. به هر تقدیر خرابی های حاصل از تهاجم و وحشی گری های ان زمان باعث سست شدن پرورش انسانهایی دانشمند و وآرسته شده است و بالطبع ادبیات و علوم دچار نقصان و تزلزل گردیده است ولذادر اوایل قرن دهم علما و دانشمندان دارای صفت جامع بوده وصاحب عنوان ذیفن ومبتکر نبودند. (صفا، 1364، 1)
از ویزگیهای علمای این دوره کوشش درراه جامعیت بود.یعنی رسیدن به درجه ای که مرحله نهایی ان تلقی میشد و چنین مرحله ای حاصل نمیشد، مگر با دانستن یک دوره کامل از همه دانشها یی که به تدریج در تمدن اسلامی رسمیت و مورد قبول عموم مردم قرار گرفته بود. و مقدماتی از طبیعی و ریاضی و بحثهایی که در حکمت نزد مسلمانان مقبول بود و همراه کردن انها با همه دانشهای شرعی از قبیل تفسیر ، حدیث، کلام ، فقه و مقدمات با مطالب جنبی هر یک مورد نظر بود.
در این دوره بسیاری از علماءرا میشناسیم که جامع منقول ومعقول بوده ودر بیشتر آن دانشها اثر هایی از خود باقی گذاشته اند، که از جمله این عالمان میتوان غیاث الدین منصور دشتکی ، میر داماد، صدر الدین شیرازی ، ملا محسن فیض کاشانی و چند تن دیگر را نام برد.(فاضلی خوانساری، 1378، 22)
در این برهه از زمان عالمان متون را خوب درک میکردند و بر ان شرح یا تفسیر مینوشتند ودر نهایت بر ان شرح نوشته و انرا مختصر میکردند و سپس با نظر تخلیص پیش رفته وبرای تخلیصها نیز شرح و تفسیر می نوشتند ودر مدارس برای طلبه های علوم استفاده میکردند تابعد از ان مجددا این دایره تکرار شده و افراد دیگر برای نقل علوم معقول و منقول به پا می خواستند.واینست سرگذشت دوره ممتدی از توقف علم وانحطاط فکر در ایران که تنها فایده آن نگهداری سنتهای علمی وادبی و پیشگیری از اضمحلال و فنای قطعی انها بود.توقفی که از قرن ششم تا قرن چهاردهم هجری به طول انجامید با این توضیح که در این عهد اگر از کسی به عنوان علم یا ادیب سترگ یاد کنیم، به تناسب آن زمان سخن گفته ایم و منظور و مقصودکسی است که از دیگران بیشتر و بهتر میدانست و دانشهای خودرا بهتر در معرض نمایش قرار میداد نه کسی که بیشتر از دیگران معضلات علمی را حل کرده و راههای تازه تری برای رسیدن به نتایجی بهتر و تازه تر نشان داده باشد. (صفا 1364، 81)
در هر صورت برای این عهد انحطاط ذوق لطیف و اندیشه بلند ایرانی راه افول می پیمودو ذوق فکری برای هنرهای تجسمی مانند نقاشی – معماری و کاشی سازی سوق پیدا کرده بود. لذا با تدبر در این دوره به نظر میرسد، که چگونه وقت تحقیقات علمی به بحث و الفاظ میگذشت و میزان علم علما تا جه حد بوده و سطوح علمی و متون متوقف شده و از مقاصد علمی باز مانده است. نکته ای که قابل ذکر است اینست که علاقه عده ای از سلاطین و امرا به علم و ادب، بیشتر به منظور این بوده است که به درباریان وجاهت علمی بدهند وبه ان مباهات نمایند. در این دوره کتابها ورسالهای دیگر در لغت عرب به صورتهای گوناگون مثل مجموعه های لغت،فعل،مصدر ، اسم وهمانند اینها دردست است که بیشتر انها برای اسان نمودن زبان عربی فراهم شده است . کتابهای اصلی صرف و نحو عربی که در حوزه های درسی این دوره رواج داشت، مانند قرن نهم همان کتب معتبر درسی است که در سده های هفتم و هشتم هجری فراهم امده بود. به همین سبب دنباله کار شرح نویسی و حاشیه پردازی بر آنها در این دوران گرفته شده و گروهی در ایران به ان سرگرم شدند. مثلا" شرحی که نورالدین عبدالرحمن جامی (898)بر کافیه به نام الفوائد الضبیان نوشته همچنین عبدالغفور لاری (912)و عصام الدین اسفراینی (943) بر انها حاشیه نوشته ان که بیشتر انها را کاتب چلبی در کشف الظنون به عنوان الکافیه فی النحو یاد کرده است (همان منبع، 8)
2-8 علماء قرن دهم ه ق
2-8-1 الکرکی المحقق الثانی
علی بن الحسین عبد العال العاملی نورالدین در عهد شاه طهماسب به فارس سفر کرد و سپس در اصفهان به مقام شیخ الاسلامی رسید از این رو نفوذ فراوانی در دربار حکو متی داشت ودر سال 945 وفات یافته است
وی اثار گرانقدری به زبان عربی ازخود بر جای گذاشته است که عبارتند از:
1-رساله نفحات لاهوت -الرساله فی اثبات انه یجوز لعن السنه با عتبارهم غیر مومنین،2- کتب ملاحظات علی کتاب نافع3-الجعفریه فی احکام الصلاه4- جامع المقاصد 5-جواب المسایل 6-حاشیه علی مختلف العلامه7- حاشیه علی محتصر نافعع8- حاشیه علی الا لفیه9- خلل الصلاه10- رساله فی صلاه الجماعه 11- الرساله النجمیه فی اصول الدین و مسایل الصلاه12- مناسک الحاج13- ضیغ العقود 14- رساله فی احکام اراضی دایره 15 – قاطعه اللحاج فی حل الخراجوالف حفیده حسین الکرکی رفع المناداه فی التفضیل والمساواه(الزنوزی، 1386 ، 174)

 

 

 

2-8-2 غیاث الدین شیرازی
امیر غیاث الدین منصور بن صدرالدین شیرازی حسینی دشتکی از دانشمندان ومناظران بزرگ سده دهم در فلسفه وکلام ومنطق وریاضیات وفلکیات و فقه در زمان شاه طهماسب بودومرگ وی در سال 948 ه، ق اتفاق افتاده است (صفا، 1364 ، 300)
انچه از توجه به کتب دشتکی بر می اید این است که در فلسفه روش اشراقیان و مذهب اهل عرفان را میپسندیده ولیکن در فلسفه مشاءنیز صاحب نظر بوده است (حلبی ، 1381، 614)
تالیفات او عبارتند از:
1-حجه الکلام در مبحث معاد 2- المحاکمات در دوجلد 3-شرح هیاکل نور 4-تعدیل المیزان در منطق 5-الوامع والمعارج در هیات وفلک 6-التجرید در حکمت الهی 7-معالم الشفا در طب والشافیه 8-رساله السفیرفی الهیاه9-حاشیه برالهیات شفا در حکمت 10-حاشیه بر شرح اشارات طوسی 11-اخلاق منصوری 12-رساله ای در تحقیق جهات 13-الاساس در هندسه 14- رساله ای در قانون سلطنت 15-تفسیر سوره هل اتی 16- مثالات العارفین در تصوف وکتابها ورسالاتی که به اومنسوب است که خوانساری در روضات به ان اشاره کرده است (حلبی 138، 1 ، 613)
2-8-3 کمال الدین اردبیلی
حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی از بزرگان علم معقول و منقول معاصر شاه اسماعیل فیلسوفی بزرگ در حکمت، علم، ریاضی و همچنین در عرفان وتصوف قدمی راسخ داشته است . او در علوم مختلف به سه زبان تازی پارسی وترکی اثاری سودمند نوشته است وی در سال950 ه ق دار فانی را وداع گفت و اثار زیر را از خود باقی گذاشت
1-شرح نهج البلاغه به فارسی 2-فی فضل الائمه الاثنی عشر 3- رساله ای در امامت به ترکی 4-تفسیر الهی فارسی5- حاشیه بر شرح مطالع وشمسیه 6-شرح تهذیب علامه حلی 7-حاشیه بر شرح چغمینی در فلکیات 8-حاشیه بر تحریر اقلیدس در هندسه 9-تلخیص تحریر اقلیدس (همان منبع 616)

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم
زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم و علمای این قرن

 

 

 


3-1 مقدمه
در این فصل ضمن بررسی وضعیت زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم که همزمان با قرن دوم حکومت صفویه می باشد ،‌ به ویژگی های عالمان این سده پرداخته ام و چون در این دوره عالمان مشهور و مهمی همچون شیخ بهایی ، میرداماد ، ملاصدرا و فیض کاشانی ظهور کردند به بیان سرگذشت آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازیم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها را بیان می نمایم شایان ذکر است که در این قرن به علت ثبات دولت صفویه عالمان با فراقت بال سعی در نشر علوم داشته و اثرهای گران سنگی به وجود آورده اند.
3-2 زبان وادبیات عرب در قرن یازدهم در ایران
از ابتدای قرن دهم و همزمان باتشکیل دولت صفویه و ادامه آن در قرن یازدهم نوعی تجدید نفوذ فرهنگ عربی در ایران به وجود امد، زیرا با بررسی تاریخ های قبل همچنین تاریخ ادبیات عربی عباسی دوم و همزمان با انقراض دولت عباسی نوعی عدم ارتباط بین ایرانیان و مرکزیت دولت عربی به وجود امد، که این گسیختگی در قرن هشتم، نهم و اوایل قرن دهم ادامه داشت .
با روی کار امدن دولت صفویه به بعضی جهات که به شرح ان میپردازیم موقعیت مناسبی جهت نفوذفرهنگ و ادب عربی از طریق اموزش و گسترش علوم در میان طبقه تحصیل کرده ایران به وجود امد، وآن تقویت ورسمیت یافتن شیعه دوازده امامی توسط دولت صفویه بود . ایرانیان چون شیعه بودن را مذهبی نو و بی سابقه وآرمان گرا مطابق طبیعت فطرت حق طلبی خود میدانستند، به شیعی بودن گرایش پیدا کردند، که این خود لازمه دریافت اطلاعات اموزش و نوعی رهبری دراین امر بود و چون شیعه در دوره های قبل بیشتر درسرزمینهای جبل عامل بحرین و چندین شهر بزرگ عراق رشد و نمو پیدا کرده بود و عالمان بزرگ دران سرزمینها پدید امده بودند. آن شهرها وکشورها و ناحیه ها ی خاص، مرکز اصلی عالمان شیعه بودکه همگی غیر ایرانی بوده اند .
پس در نهایت این تشیع نوظهور در ایران نیاز مبرم به کسب فیض و ارتباط با این قشر از عالمان را بر خود لازم می دانست، و با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع، دست نیاز ابتدا با دعوت ازاین عالمان ،علی الخصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود، کوچ کردند. ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند.
اگر کسی بخواهد از شمار این خاندانهای مهاجر نظری اجمالی کسب کند تنها با مراجعه به کتاب امل الامل تالیف حر عاملی کافی است .درآن کتاب نام بیش از یکهزار و یکصد تن از عالمان ذکر شده که جز چند تن معاصران ایرانی نزاد مولف کتاب امل الامل و گروه معدودی از عالمان تسنن ،مابقی همگی از جبل عامل ، بحرین ، الاحساءو از عراق عرب آمده ودر ایران سکونت گزیدند و به تعلیم وتالیف اشتغال ورزیده بودند که یکی از انها مولف کتاب فوق بود. (صفا1364 ج5 127)
لازم به یاداوری است که شیعه در زمان ال بویه در ایران رونق بسزایی داشته است که این زمینه مساعد در زمان صفویه نیز بروز کرده و مقدمات پیشرفت شیعه رادر ایران فراهم نموده است. به هر حال میتوان بیان نمود که دو عامل اساسی در زمان صفویه شیعه رابه اوج رسانید . الف:کانون قرار گرفتن تشیع در ایران ب:خواست حاکمیت دوره فوق
البته سوابق نشان میدهدکه تعداد مهاجران از کشورهای فوق به ایران بیشتر از اینها بوده است و به هر تقدیر با ورود علمای عرب غیر ایرانی به ایران و ساکن شدن انها خاندان و نوادگانی به وجود امدند که اصالتهای های خانوادگی خود را از جمله زبان عربی حفظ میکردند ،و همچنین شاگردان پرورش یافته در مکتب علمای مهاجر قاعدتا به اساتید خود اقتدا میکردند، پس طبیعیست که تمالم مطالب گفته شده و نوشته شده توسط عالمان ایرانی شده یا پرورش یافته در ایران به زبان عربی باشدو اموزش مجدد دانش اموختگان در نوبتهای بعدی هم به زبان عربی باشد. حال میتوان چنین اذعان داشت که این دوره در نشر مجددزبان و فرهنگ عربی تاثیر به سزایی داشته است .
3-3 علمای اسلامی در قرن یازدهم همزمان با قرن دوم صفویه
ادامه دولت صفویه و همزمان بارسمیت یافتن تشیع در ایران این مذهب ، متکی بر اعتقادات عامیانه و دور از تحقیق و تحلیل بود ونظر به اینکه در گذشته اهل تسنن در ایران فعالیت فراوانی داشته ،علمای شیعی مذهب نتوانسته جایگاه خاصی برای خود به دست اورد و به نسبت نتوانسته بودند، حوزه بزرگ علمی تدارک دیده وبه پرورش عالمان زبده و طراز اول برای مذهب شیعه دست پیدا کنند. از طرفی بعد از فرو پاشی دولت عباسی به مرور زمان شیعیان در کشور های غیر ایرانی رشد ونمو سریعی پیدا میکنند و همزمان با دولت صفویه مرکز اصلی تجمع علمای شیعه عمدتا شهرهای بزرگ عراق، جبل عامل و بحرین بوده است.
شاهان صفویه ابتدا با رسمی شدن تشیع درایران از عالمان محدودی که در دسترس بوده استفاده کرده و آنها رابه شهرهای مختلف گسیل میداشتند و به ترجمه وتالیف کتب فقهی شیعه می پرداختند . در نتیجه فقدان و کمبود عالمان شیعه برای اموختن اصول و فروع دین اسلام به طریقه مذهب اثنی عشری سبب شد که شاهان صفویه دست نیاز به جانب عالمان شیعی مذهب کشورهای عربی زبان دراز کنند . لذا از اغاز این دوره به تدریج گروه بزرگی از انان به ایران مهاجرت کردند. عالمان مذکور با تعلیمات خود در ایران حوزه هایی برای دانشهای دینی به وجود اوردند ودراین حوزه ها بر اثر حمایت پادشاهان صفوی و گنج افشانی های انان و دیگر ثروتمندان و صاحبان جاه ومقام به سرعت گروه بزرگی از عالمان جدید تربیت، ودر سراسر ایران پراکنده شدند. کسب احترام روز افزون این گونه عالمان و برخورداری از رفاه و تن اسایی فراوان نه تنها موجب غلبه و نفوذ اجتماعی انها گردید بلکه در طبقات جوان که بدنبال سواد اموزی و کسب دانش بودند شوقی زیاد به فراگرفتن دانشهای مذهبی ودرامدن در صف عالمان دین پدید اورد. واین شوق چنان غالب بودکه هر که ازین پس راه مدرسه می پیمود، منحصرا درارزوی اموختن دانش شرعی و مقدمه ان زبان عربی بود. (صفا، 1369، 171 ج5)
نکته قابل توجه این است که زبان عمده و اصلی این عهد در دانشهای شرعی عربی بوده است و تقریباتمام کتابهای اصلی دراین حوزه و در همه دانشهای شرع و حکمت یا فقه وفلسفه وکلام به زبان عربی می باشد، که در معرفی عالمان به این نکته اشاره خواهد رفت واین زبان رسمی علمادر حوزه مکتب انان و شاگردان انها همچنان به قوت خود باقی است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  128  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه