اختصاصی از
فی گوو تحقیق درباره بررسی جنگ جهانی دوم و ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه54
بخشی از فهرست مطالب
رکود تحزب در خلال جنگ جهانی دوم
2ــ فقدان امنیت و وجود احساس ناامنی
3ــ حضور مداوم ایلات و عشایر در عرصههای سیاسی
4ــ فقدان تحولات بنیادین در فرماسیون اجتماعی، و تقابل میان سنّت و تجدد
5ــ بدبینی و ناآگاهی عمومی نسبت به جایگاه احزاب
6ــ ضعف جامعه مدنی و نبود یا کمّی تجربه مشارکتهای سیاسی
7ــ وجود احزاب دستوری و وابسته به دولت
8ــ وابستگی احزاب به بیگانگان و ایدئولوژیهای الحادی
9ــ تأثیرات جنگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی عراق بر تحرّک و رکود تحزّب
ماجرای رکود تحزّب در ایران زیاد پیچیده نیست و گرههای کور آن در پژوهشهای علمی مشخص و باز شدهاند، امّا با وجود این، گویی علل آن به قدری ریشهای و پایدار هستند که نه تنها افسوس در مورد گذشته احزاب بلکه نگرانی از آینده آنها را نیز همیشه باید احساس کنیم. عاملی چون ساختار سیاسی قدرت در ایران پیش از انقلاب که باعث تشکیل احزاب فرمایشی و ناامن بودن فضای واقعی تحزّب میگردید، در دوران بعد از انقلاب جای خود را به عللی مانند نفوذ بیگانگان به پیکره سیاسی جامعه از طریق احزاب، تأثیرات ناشی از مقتضیات دوران جنگ تحمیلی، بدبینی عمومی نسبت به جایگاه احزاب و... داد.
اینکه آیا رکود تحزّب در سرزمین ما واقعاً علل ساختاری و تاریخی دارد و اگر آری این علل کداماند؟ در مقاله زیر بازکاوی شده است.
تاریخ فعالیتهای احزاب و پدیده تحزّب در ایران، بهخوبی بیانگر توفیق نیافتن عملکردی این پدیده مهم سیاسی در سده اخیر و حتی درحالحاضر است. پژوهندگان سیاسی همواره در پی تبیین علل این ناکارآمدی بودهاند و علل مختلفی را در حوزه سیاسی، تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی، برای این معضل برشمردهاند. مقاله حاضر در همین زمینه کوشیده است علل تاریخی و ساختاری این ناکارآمدی را تبیین نماید، بنابراین پرسش اصلی خود را چنین طرح نموده است: آیا میان کارآمدی یا ناکارآمدی احزاب سیاسی ایران با علل تاریخی ــ ساختاری، رابطه معناداری وجود دارد؟ بر مبنای این پرسش و در پاسخ به آن، مدعا و مفروض این مقاله این چنین سامانیافته است: به نظر میرسد که از سده گذشته تاکنون، پدیده تحزّب و احزاب ایرانی فاقد عملکرد بهینه و کارآمدی لازم بوده و به دلایل مختلفی از جمله علل تاریخی ــ ساختاری نتوانستهاند کارویژههای ایجابی این پدیده را در ایران محقق سازند.
1ــ استبداد و ساختار مطلقه قدرت
سنّت و دولتمداری و دولتسالاری مطلق و تمرکزخواه دارای پیشینه طولانی و تاریخی است. بدیهی است در کشوری که فقط در سه دهه اخیر از بند استبداد و ساختار قدرت مطلقه بنای رهیدن داشته است بسط جامعه و نهادهای مدنی مانند احزاب و نهادینه کردن توسعه سیاسی به راحتی میسّر نباشد. مطلق بودن قدرت، ویژگی تاریخی ساختار سیاسی ایران بوده است. با این ذهنیت تاریخی دولت قدرت خود را متمرکز و مطلق میخواسته و ازاینرو هیچ کانون قدرت رقیب یا مستقلی را در مقابل خویش برنمیتابیده است. به همین دلیل حاکمیت قانون و نفی خودکامگی و استبداد محور مبارزات رهاییبخش مردم از نهضت مشروطیت تاکنون بوده است و مردم بالذات به هر نهاد مدنی، از زاویه تقابل با دولت مینگرند. متقابلاً در دید حکومت نیز ایجاد هر نهاد مدنی تهدید محسوب میشود. به سخن دیگر در نگاه ملّت، شأن و کارکرد هر نهاد مردمی، در درجه اول، مقابله و مهار قدرت دولت است و مردمی بودن هر نهاد به معنای مخالفت با دولت محسوب میشود نه استقلال از آن، که در صورت لزوم میتواند از حکومت نیز حمایت کند یا آن را تشکیل دهد. تجربه تاریخی ایران از مشروطه تاکنون گواه آن است که همزمان با تزلزل قدرت مطلقه و ضعف دولت، نهادهای مدنی مانند احزاب و مطبوعات، قارچگونه و لجامگسیخته تأسیس یا فعال شدهاند و با تمرکز مجدد قدرت مطلقه یا تولد آن، همه رخت بربسته و چون برگ خزانزده ریختهاند. این همزمانی حاکی از آن است که پیدایی نهادهای مدنی معلول ضعف دولت مطلقه بوده و به موازات افزایش استبداد و مطلقه شدن ساختار قدرت، از گستره و توان این نهادها و از جمله احزاب کاسته شده است و نهادهای فوق به زوال گراییدهاند.[1] بنابراین مهمترین مانع تاریخی شکلگیری و کارایی احزاب در ایران را میتوان در استبداد[2] و
دانلود با لینک مستقیم
تحقیق درباره بررسی جنگ جهانی دوم و ایران