
30 ص
داریوش بزرگ 30ص
11 ص
در میان موسیقیدانان سنتی صد سال اخیر، غلامحسین درویش معروف به درویش خان، از جهاتی خاص، یکتاست و منحصر به فرد. مهمترین ویژگی او، پیش درآمدها و رنگ های ساختة اوست به طرزی که اولاً بر پایه سنت قدیم ایران است و ثانیاً بدون تحریف، موجبات پیشرفت موسیقی ایران را فراهم می آورد، سرگذشت درویش خان سابقاً چندین بار توسط روح اله خالقی و حسینعلی ملاح نوشته شده است و هرمز فرهت، موسیقیدان معاصر نیز آهنگهای وی را از لحاظ وزن و ضرب تجزیه و تحلیل کرده است. نظر به حجم محدود صفات از تکرار مکررات بپرهیز و جنبه های تازه یی از زندگی و آثار او را در اینجا می آورم.
غلامحسین فرزند حاج شیر بشیر طالقانی به سال 1251 در تهران متولد شد. به سبب علاقه به موسیقی از کودکی در دسته موزیکچی های ملیجک و کامران میرزا، نوازندة طبل کوچک بود و به قولی در همانجا با مقدمات موسیقی آشنا گردید. پس از یک دورة کوتاه آموزش سه تار نزد پدر، به مجلس درس بزرگترین نوازندة تار در آن زمان «آقا میرزا حسنقلی» راه یافت و بهترین شاگرد او شد. در آن زمان هنرمندان برای حفظ موقیعت اجتماعی و تامین معیشت خویش، دربار سلاطین و امرا را پایگاه خود قرارداده بودند. درویش نیز چنین کرد و در همانجا با رجال معروف و موسیقیدانان و هنر دوستان آن زمان آشنا شد.
109ص
مقدمه:
قبل از بیان هر موضوعی در ارتباط با هنر یونانی باید بدانیم که مشکلات بسیاری در پژوهش این هنر وجود دارد. اول اینکه باقمیاندة هنر یونان که منبع معتبری است به وضع اسفناکی ناقص و نارساست، دوم اینکه کپیههایی است که در زمان رومیان از روی پیکرههای مهم و معروف ساخته شده و بدون وجود آنها بسیاری از شاهکارهای پیکره سازی بکلی برماناشناخته میماند و این کپیهها خود مشکل تازهایست که به تقین نمیتوان گفت آنها از روی اصل باشد، بخصوص در مواردی که چند کپیه از یک اصل داریم و اختلافات جزیی دارند و منبع سوم مجموعة آثار ادبی است، یونانیان نخستین قومی بودند که شرح زندگی و آثار هنرمندان خود را مفصل به نگارش درمیآورند و گزارشهای آنان که مشتاقانه توسط رومیان گرد آمد و به ما رسید معلوم میشود که آنها معماری نقاشی و پیکره تراشی را مهمترین مظاهر تمدن خود میدانستند. در آثار هنری یونان بخصوص در پیکره تراشی آنان توجة بیشتری به هنر انسان نسبت به تمدنهای قبلی شده است، اشارة ما در این تحقیق به زن یونان است و تأثیر زن بر پیکره تراشی و معماری یونان بررش شده است.
اوضاع طبیعی و جغرافیایی یونان:
ابتدا به وضعیت طبیعی و جغرافیایی یونان میپردازیم تا بتوانیم سرزمینی که از نظر حاصلخیزی زمین و معادن در وضعیت خوبی قرار نداشته چطور به اوج تکامل رسیده است، سرزمینی که فرهنگ و تمدن یونان در آن شکل گرفت از یونان و جزایر یونانی تشکیل شده بود که عبارت بودند از یونان شمالی، مرکزی و جنوی (یلوپونز) و همچنین مراحل شمالی و شررقی دریای اژه.
بطور خلاصه شبه جزیره یونان که در حدود چهارصد کیلومتر طول و سیصد کیلومتر عرض داشته اولاً بعلت کوهستانی بودن، فقط یک پنجم آن قابل سکنی و مستعد کشاوزی بوده ثانیاً بطور کلی آب و هوای گرم و خشک داشته و ثالثاً وضع سواحی آن بالنسبه مساعد و کار رفت و آمد کشتیها و مهاجرت اقوام را تسیهل میکرده است.
در چند جزیره از مجمعالجزایر مانند پاروس و آتیک علاوه بر معادن سنگ آهن، مس و نقره، کوههایی از سنگ مومر موجود است. که قابل تراش و تغییر شکل است سلسله جبال پانتکیک و هیمت که در جزیرة آتیک واقع است از این نوع سنگ تشکیل یافته است. میان سایر ملل بویژه مصریها ممتاز بودهاند. از لحاظ منابع زیرزمینی نیز وضع یونان خوب نیست، بنابراین صنعت و کشاوزی در آن رواجی نیافته است، زندگی مردم بیشتر از راه
از لحاظ منابع زیرزمینی نیز وضع یونان خوب نیست و بنابراین صنعت و کشاورزی در آن رواجی نیافته زندگی مردم بیشتر از راه گلهداری میگذشته بعلاوه موقع جغرافیائی یونان، بتوسعه بازرگانی کمک شایانی کرده با اینحال تمام مردم زندگی کوچک و مختصری داشته و کمتر اتفاق میافتاد که کسی همة وسایل آسایش را بحد کافی در اختیار داشته باشد، این عسرت و تنگدستی و ناسازگاری طبیعت را، نبوع فکری یونانیان قدیم جبران کرد و سرزمین یونان را بصورت یک از کشورهای غنی و ثروتمند جهان درآورد.
45 ص
مقدمه
عصر سلطنت ناصرالدین شاه عصر تاریک و شرم آوری از تاریخ ایران است. عصری است مملو از ظلم و ستم و جنایت و دورهای است آکنده از جهل و بی خبری. توده های وسیع مردم بسیواد بودند و نادان و شاه و درباریان از این بیسوادی و جهل حداکثر استفاده را می بردند. میر غضبهای شاه آماده بودند تا هر زمان که او فرمان دهد جان انسانهایی را بگیرند و اجساد آنها را «برای عبرت دیگران» در جلوی یکی از دروازه های شهر بیاوزیند.
نفوذ بیگانگان
در دوره قاجاریه و مخصوصا در عصر ناصرالدین شاه، اقتصاد ایران در انحصار دو دولت استعمارگر روسیه و انگلستان بود. این دو کشور برای استفاده هر چه بیشتر از منابع و سرشار و ثروت عظیم میهم ما به رقابت پرداخته بودند. شرکت های تجرای بیگانه، از جمله شرکت های انگلیسی و روسی در بیشتر شهرهای ایران شعبه هایی دایر کرده و به خیرید و فروش مشغول بودند. این امر برای بازرگانان ایرانی محدودیت بسیاری ایجاد می کرد و چون نمی توانستند با سرمایه داران بزرگ خارجی رقابت کنند، روز به روز تنگدستی آنان افزوده می شد و رو به ورشکستگی می نهادند.
از عصر امیرکبیر تا عصر امین السلطان
محمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجری قمری (4 سپتامبر 1848 میلادی) درگذشت. ناصرالدین میرزا ولیعهد که از یک سال پیش فرمانروایی آذربایجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبریز خود را پادشاه نامید و روز بعد همراه میرزا تقی خان برگزید.
ناصرالدین شاه سلطان مراد میرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات کرد. این شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسیله سپاه ایران گشوده شد. دولت استعمارگر انگلیس که مایل نبود هرات در دست ایرانیان باقی بماند به ایران اعلان جنگ داد و نیروهایی را با کشتیهای جنگی به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزیره خارک سربازانی را در بوشهر پیاده کرد و آنها را به سوی خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بین قوای ژنرال سرجیمز اوترام و قوای میرزا محمدخان قاجار که مامور جلوگیری از قوای انگلیس بود، شد. میرزا محمدخان در این جنگ شکست خورد و ناصرالدین شاه وحشتزده، از میرزا آقاخان نوری خواست که مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم کند.
میرزا آقاخان نوری، فرخ خان امین الدوله را مامور ساخت که به پاریس برود و در آنجا آمادگی ایران را به مصالحه اعلام نماید. در پاریس با وساطت ناپلئون سوم معاهده ای ننگین بر ایران تحمیل شد. این معاهده که در سال 1273 هـ . ق (1857 میلادی) به امضاء طرفین رسید شامل مواد زیر بود:
18 ص
سرنوشت گنجینه نادر شاه در کلات
نادر شاه پادشاه ایران بعد از این که مقداری زیاد زر و سیم و جواهر بدست آورد چون نمیدانست که با آن پول چه کند و رسم سرمایهگذاری در ایران برای کارهای بزرگ متداول نبود در صدد برآمد که آنرا درمکانی قرار دهد که کسی نتواند بسرقت ببرد . طلا و نقره و جواهر بعنوان مالیات از مردم گرفته میشد و بخزانه نادر منتقل میگردید و بعد از انتقال بآنجا ، بازگشت ، نمینمود مگر ، برای پرداخت جیره و مستمری سربازان و کارکنان دیوان و آن مقدار پول ، بقدری نبود که سبب رواج کسب و تجارت گردد بهمین جهت مردم که موجودی خود را بابت مالیات میپرداختند و آن وجه بدست مردم بر نمیگشت ، سال بسال فقیرتر می شدند و در عوض خزانه نادر ، معمورتر میگردید و در آن خزانه زر و سیم و جواهر ، بیشتر انباشته میشد بدون ا ینکه نادرشاه از پول و جواهر کالا پائین میآمد و قوه خرید نادری افزایش مییافت . نادرشاه میتوانست با پولی که بدون استفاده در کلات نادری گرد آورده بود کشور خود را طوری آباد کند که معمورترین کشور جهان گردد . ولی آن کار را نکرد رفتار محصلین مالیات بر مردم سبب شد که هزارها قصبه و قریه از بین رفت و اراضی زراعتی مبدل به بیابان لم یزرع شد و در بعضی از قسمتهای کشور ایران حتی پول مس که پشیزبود یافت نمی گردید زیرا مردم هر چه پشیز داشتند بابت مالیات دادند معهذا نمی توان انکار کرد که نادرشاه برای ایران تحصیل افتخار کرد و پیروزیهای جنگی و کشور گشائیهای او بنام ملت ایران در تاریخ به ثبت رسید .