فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه تجزیه و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی

اختصاصی از فی گوو پایان نامه تجزیه و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تجزیه و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی


پایان نامه تجزیه و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی

 این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 129 صفحه می باشد. 

 

 

فهرست

چکیده
مقدمه    ۱
فصل اول : کلیات    ۲
۱ ) بیان مسئله   ۳
۲ ) سابقه و ضرورت انجام تحقیق   ۳
۳ ) فرضیه ها    ۳
۴ ) اهداف بررسی   ۴
۵ ) روش انجام تحقیق   ۴
فصل دوم : نگاهی به تاریخ و فرهنگ عصر پارتیان (اشکانیان)    ۵
۲ . ۱ ) تاریخ و فرهنگ اشکانیان    ۶
۲ . ۲ ) چگونگی تشکیل حکومت پارتیان (اشکانیان)    ۸
۲ . ۳ ) خواستگاه قوم اشکانیان   ۹
۲ . ۴ ) اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و تقلای پارتیان (اشکانیان)   ۱۰
۲٫ ۵ ) دین پارتیان   ۱۲
۲ . ۶ ) انقراض حکومت اشکانیان   ۱۵
فصل سوم : هلنیزم و مبانی فکری، فرهنگی و هنری آن    ۱۶
۳ . ۱ ) اسطوره و مذهب   ۱۹
۳ . ۲ ) مکاتب فلسفه   ۲۳
۳ . ۳ ) هنر(پیکرتراشی – سفالگری – نقاشی – معماری)    ۲۸
۳ . ۴ ) دورۀ هندسی و آرکائیک ( ماقبل کلاسیک )    ۲۸
۳ . ۵ ) کلاسیک پیشین   ۳۳
۳ . ۶ ) کلاسیک پسین    ۳۸
۳ . ۷ ) هلنستیک (عصر هلنی )    ۳۸
فصل چهارم : ویژگیهای زیباشناسی هنر هلنی در پیکرتراشی    ۴۲
۴ . ۱ ) واقعیت گرایی یا طبیعت گرایی   ۴۳
۴ . ۲ ) پرسپکتیو (فضاهای دو بعدی و سه بعدی)   ۴۵
۴ . ۳ ) پلاستیسیته (هنرهای تجسمی)   ۴۷
۴ . ۴ ) ایستایی متعادل   ۴۸
۴٫ ۵ ) تصویر سوارکار اسب   ۵۳
۴ . ۶ ) مدل مو و ترکیب چهره   ۵۳
۴ . ۷ ) تجسم خدایان در صورت انسانی   ۵۵
۴ . ۸ ) برهنگی   ۵۶
فصل پنجم : نفوذ و تأثیر نقشمایه های هلنی در پیکرتراشی اشکانی    ۵۸
۵ . ۱ ) نقشمایه های اساطیری   ۵۹
۵ . ۱ . ۱ ) شخصیتهای اسطوره ای   ۶۱
۵ . ۱ . ۱ . ۱ ) آفرودیته   ۶۱
۵ . ۱ . ۱ . ۲ ) مدوسا   ۶۳
۵ . ۱ . ۱ . ۳ ) هراکلس   ۶۴
۵ . ۱ . ۱ . ۴ ) پان   ۶۶
۵ . ۱ . ۱ . ۵ ) اروس    ۶۷
۵ . ۱ . ۱ . ۶ ) آرتمیس   ۶۷
۵ . ۱ . ۲ ) نمادها    ۶۸
۵ . ۱ . ۲ . ۱ ) پرتو (شعاع) نور پیرامون سرِ بندگان یا شخصیتهای اسطوره ای    ۶۹
۵ . ۱ . ۲ . ۲ ) لنگر    ۶۹
۵ . ۲ ) نقشمایه های غیراساطیری   ۶۹
۵ . ۲ . ۱ ) زوج های اروتیک    ۷۰
۵ . ۲ . ۲ ) لباسهای یونانی (یونانی – رومی )    ۷۱
۵ . ۲ . ۳ ) لباسهای نظامی    ۷۱
۵ . ۲ . ۴ ) لباسهای غیرنظامی    ۷۲
۵ . ۲ . ۵ ) چهره های شبیه به ماسک    ۷۳
فصل ششم : نفوذ و تأثیر روش یونانی در پیکرتراشی اشکانی    ۷۵
۶ . ۱ ) پیکره هایی که دارای فناوری ساخت خالص یونانی هستند    ۷۷
تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری   ۸۳
تصاویر    ۱۲۰-۹۱
فهرست منابع فارسی    ۱۲۱
فهرست منابع لاتین    ۱۲۴

فهرست منابع فارسی :

-    ابومنصور، عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی. اهل نیشابور، متوفی به سال ۱۴۲ هجری قمری، کتاب معروف او، غرر الاخبار ملوک افرس و لعرب.

-    اینورنیزی، آنتونیو، «هنر دوره ی پارت»، ۷۰۰۰ سال هنر ایران، چاپ اول، فردریش زاپیل، مترجم فرانک بحرالعلومی، موزۀ ملی ایران، تهران، ۱۳۸۰ ؛ صص ۲۹۴ – ۲۶۱ .

-         اقتداری، احمد، خورستان و کهکیلویه و ممسنی، جلد سوم، چاپ اول، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۹ .

-     استروناخ، دیوید، پاسارگارد، حمید خطیب شهیدی، چاپ اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۹ .

-         اولانسی، دیوید، تحقیقی نو در میترا پرستی، مریم امینی، چاپ اول، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۰ .

-         بنگسون، هرمان، یونانیان و پارسیان، تیمور قادری، چاپ اول، تهران، انتشارات فکر روز، ۱۳۷۶ .

-        بهنام، عیسی، «مجسمه سازی در ایران باستان ، دوره ۱، ش ۱۱ » شهریور ۱۳۴۲، ص ۲ تا ۶ .

-         بدیع، امیر محمدی، یونانیان و بربرها، احمد آرام، چاپ دوم، تهران، نشر پرواز، ۱۳۶۴ .

-         برن، لوسیلا، اسطوره های یونانی، عباس مخبر، چاپ اول، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۵ .

-        پورپیرار ، ناصر ، ۱۲ قرن سکوت ، چاپ اول ، نشر کارنگ ۱ .

-         پاکباز، رویین، دایره المعارف هنر، چاپ سوم، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۸۱ .

-         پرادا، ایدت، هنر ایران باستان، یوسف مجیدزاده، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۲۵۳۷ شاهنشاهی .

-     پوکاچنکوا، گالیناواکبر خاکیموف، هنر در آسیای مرکزی، ناهید کریم زندی، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۲ .

-         پیرنیا، حسن، (مشیرالدوله)، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان، تهران کتابخانه خیام، بیتا، صفحه ۱۴۳٫

-         جانسن، ه . و، تاریخ هنر، پرویز مرزبان، چاپ سوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰٫

-         دیاکونوف، م . م، اشکانیان، کریم کشاورز، چاپ اول، تهران، انجمن ایران باستان، ۱۳۴۴ .

-     دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، (یونان باستان)، جلد دوم، امیرحسین آریانپور، فتح الله مجتبایی و هوشنگ پیرنظر، چاپ دوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۷ .

-     رهبر، محمدی، «پژوهشی دربارۀ یک مجسمۀ مرمری یونانی از برازجان»،صص ۲۰۷ – ۱۹۲ ، باستان شناسی و هنر ایران، عباس علیزاده و … مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۷۸ ، گردهمایی باستان شناسی شوش، سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران، ۱۳۷۶ .

-     رضایی نیا، عباس، «بحثی دربارۀ معبد چهارستونی برد نشانده و معبد بزرگ مسجد سلیمان»، باستان شناسی و تاریخ، شماره ۲ ، ۱۳۸۱ ، صص ۳۴ – ۲۵ .

-     رایس، تامارا تالبوت، هنرهای باستانی آسیای مرکزی تا دورۀ اسلامی، رقیه بهزادی، چاپ اول، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۷۲ .

-         رجبی، پرویز، هزاره های گمشده (اشکانیان)، جلد چهارم، چاپ اول، تهران، انتشارات توس، ۱۳۸۱ .

-    خانمها سمیه زارعان و زهرا شجاعی ، زایش معماری ایران از روح پیکر تراشی ، چاپ شده در کتاب اولین سمپوزیوم مجسمه تهران ، اسفند ۱۳۸۵ .

-     سرفراز، علی اکبر و بهمن فیروزمندی، مجموعه ی دروس باستان شناسی و هنر ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی، چاپ دوم، انتشارات مارلیک، تهران، ۱۳۷۵ .

-     صفر، فواد و محمدعلی مصطفی، هترا شهر خورشید، نادر کریمیان سردشتی، چاپ اول، تهران، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶ .

-        گامبریج ، ارنست هانس ، تاریخ هنر ، ترجمه رامین علی ، نشر نی ، تهران ۱۳۷۹ .

-        مددپور، محمد، حکمت معنوی و ساحت هنر، چاپ دوم، تهران، انتشارات سوره، ۱۳۷۷ .

-     محمد جواد مشکور، «سرچشمه های پژوهش در تاریخ پارتیان در فصلنامه تاریخ و فرهنگ ایران»، (اشکانیان) شماره ۴ ، صص ۱۱۶ – ۱۱۸ ، سال ۱۳۵۵ .

-         مرزبان، پرویز و حبیب معروف، فرهنگ مصور هنرهای تجسمی، چاپ دوم، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۱ .

-     محمود آبادی، سید اصغر، پژوهشهایی در تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران باستان، (دفتر پارینه)، چاپ اول، اهواز، انتشارات آبتین، ۱۳۷۸ .

-         نیچه، فردریش، زایش تراژدی، رویا منجم، چاپ اول، تهران، نشر پرسش، ۱۳۷۷ .

-         ناردو، دان، امپراطوری ایران، مرتضی ثاقب فر، چاپ اول، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۷۹٫

-     نامجو، عباس، بررسی و شناخت تندیسهای پارتی و مقایسه با تندیسهای یونانی و هخامنشی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدۀ علوم انسانی، گروه باستان شناسی، ۱۳۷۳ .

-         واندنبرگ، لویی، باستان شناسی ایران باستان، عیسی بهنام، چاپ دوم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ .

-         ویسموفر، یوزف، ایران باستان، مرتضی ثاقب فر، چاپ دوم، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۷ .

-         هاوزر، آرنول، تاریخ اجتماعی هنر، جلد اول، ابراهیم یونسی، چاپ اول، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۰ .

-     هالینگ دیل، ر . ج، مبانی و تاریخ فلسفۀ غرب، عبدالحسین آذرنگ، چاپ اول، تهران، سازمان انتشارات کیهان، ۱۳۷۳ .

-         هلزی هال، لوئیس ویلیام، تاریخ و فلسفۀ علم، عبدالحسین آذرنگ، چاپ اول، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۶۳ .

-        هربرت رید، هنر و اجتماع ، ترجمه سروش حبیبی ، انتشارات امیر کبیر ، سال ۱۳۵۲ .

-         هرمان، جرجینا، تجدید حیات هنر و تمدن ایران، مهرداد وحدتی، چاپ اول، تهرانۀ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۳ .

-         یگر، ورنر، پایدیا، جلد سوم، محمد حسن لطفی، چاپ اول، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۶ .

-         یار شاطر، احسان، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانی (جلد سوم، قسمت دوم)، حسن انوشه، چاپ اول، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۷ .

منابع لاتین :

۱-   Intonio Invernizzi, Elymaeans . and the Hung – Eazhdar relief , mezopotamia XXX III . 1998.PP.219-259

2-   Michael Danci , Pulmyrene . F:unerarysculptures atpenn. Expedition . vol . 43 , no, 3 , 2001

3-   Robinson.D.M 1921 (A Graeco – Parthian portrait head of mithradates I) , AJA , Z , vol.31.No.3.

4-   S.B.Douny,<The stone and plaster sculptere . Excaration at Duraearopos > . Final report III , part1 . Fascilez , (Losangles), 1911 . p.251.

 

اصطلاح «هلنیزیم» معمولاً در دو معنی بکار برده می شود، یکی معنای کلی و عمومی و دیگری معنای ویژه، در این صورت معنای اول اعم از معنای دوم آن است. در معنا و مفهوم نخست «هلنیزیم» بر کل تاریخ، فرهنگ و تمدن یونان اطلاق می شود. و در معنای دوم که اخص از معنای نخست است، «هلنیزیم» بر دستاوردهای فکری و فرهنگی خاصه هنر و معماری یونان از زمان ظهور اسکندر (۳۳۱ – ۳۲۳ ق . م) تا انضمام یونان به امپراطوری روم در حدود نیمه قرن دوم ق . م اطلاق می شود. بر همین اساس، محققین تمدن یونان این دوره را تمدن «هلنی» و تمدنهای خاور نزدیک را که در این دوره زبان و فرهنگ یونانی در آنها رواج پیدا کرد «هلنستیک[۱]» می نامند.

در اینجا دو پرسش به ذهن متبادر می شود، یکی اینکه یونانیان از چه زمانی خود را «هلن» یا «هلنها» نامیدند و دیگر اینکه آنان این واژه را در معنایی بکار می بردند و به عبارت بهتر منظور آنها از «هلن ها» چه کسانی بوده است.

در مورد پرسش نخست، در میان محققین اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف نظر حتی در میان مورخین و جغرافی نویسان عهد کلاسیک نیز وجود داشته است. مثلاً توکیدید (توسیدید) اظهار می داردکه «به نظر من این نام به تمام یونان اطلاق نمی شد» و نیز«پیش از هلن» . پسر دئوکالیون، شاید اصلاً این نام وجود نداشت؛ هرقوم، مخصوصاً اگر از قوم پلاسگوئی[۲] بود، به یونان نامی می داد که از نام خاص او مشتق می شد، پس از آنکه هلن و فرزندانش در فتیوتیس – (فتیا)[۳] به قدرت رسیدند، خود را هلنها نامیدند؛ و این نامگذاری چندان دوام نکرد و مورد قبول همه قرار نگرفت. از کتاب هومر این مطلب بخوبی برمی آید؛ با وجود آنکه وی مدت درازی پس از فتح تروا زیسته است. هیچ جا تمام یونانیان را هلنها ننامیده، تنها کسانی را که به این اسم می نامد همراهان آخیلئوس[۴] هستند که از فتیوس آمده بود، برای دیگران، در اشعار خود نامهای دانائیان. آرگیائیان و آخایا ئیان را بکار می برد)[۵]. آپولودوروس نیز نظر توکیدید را مبتنی بر اینکه مقصود هومر از «هلنها» تنها یکی از قبایل ساکن تسالیا [۶]بوده تأیید می کند و این شعر از ایلیاد را شاهد آورده است : « آنان مورمیدونها و هلنها و آخایائیان نامیده می شدند»[۷]. از طرف دیگر برخی از مورخین مثل استرابون معتقدند که هومر به وسعت دامنه ی هلنها اشاره کرده است.

بطور نمونه آنچه را که دربارۀ اولیسئوس[۸] گفته چنین است : «این قهرمان که آوازه اش در سراسر بلاد پیچده است.»[۹]

بیشتر پژوهشگران معاصر نیز با نظرات توکیدید و آپولودورس هم رأی هستند. در میان این محققین نظر تقریباً قاطع این است که بعد از برگزاری نخستین المپیاد ورزشی در سال ۷۷۶ ق . م که کشورهای جداگانه ی یونان را به دور هم جمع کرده و یونانیان آنرا آغاز تاریخ خود قرار داده اند؛ کشورهای (یا به عبارت بهتر دولت – شهرهای) مزبور با وجود رقابتها و جنگهای دیرینه ای که میانشان جریان داشت، خود را «هلنی» نامیدند و در نقطۀ مقابل «بربرهای» اطرافشان قرار دادند. و تقریباً به همین خاطر و از همین زمان است که سرزمین اصلی یونان «هلاد» نامیده می شود.

در مورد پرسش دوم که پرسش از معنای واژه ی «هلنی» است، بطور خلاصه می توان گفت که یونانیان واژه ی هلنی را در نقطّه مقابل اصطلاح «بربر» بکار می بردند و مقصود آنها از «بربرها»کسانی بودند که به زبان یونانی سخن نمی گفتند. و «هلن ها» به کسانی اطلاق می شد که به زبان یونانی سخن می گفتند. لازم به ذکر است که تفاوت میان بربرها و هلن ها تنها به این سبب نبود که آنان یعنی بربرها به یونانی صحبت نمی کردند، چرا که صحبت نکردن به یونانی نمودار تفاوتی عمیق تر بود : به این معنی که یونانی زندگی نمی کنند یا یونانی نمی اندیشند[۱۰].

برای اینکه قادر باشیم تأثیرات هلنیسم بر هنرپیکر تراشی دورۀ اشکانی را تشخیص دهیم، لازم است که اولاً شناخت کافی نسبت به ویژگی ها و پیشینه فرهنگی و هنری سرزمینهایی که هنر اشکانی در انها ظهور و رشد کرده و ثانیاً عناصر بنیادین فرهنگ هلنی و ویژگیهای هر کدام از این عناصر را بشناسیم و برای دستیابی به این مهم ذیلاً و در فصلی جداگانه سعی شده است که هر کدام از عناصر بنیادین فرهنگ هلنی به اختصار ذکر و تفسیر شود. و این را نیز یادآوری می کنیم که ما دانسته های خود در زمینه ی فرهنگ و هنر و اندیشه ی سرزمینهای قلمرو اشکانیان را در ضمن فصلهایی که به تحلیل آثار هنری اشکانیان اختصاص دارد، بیان می کنیم، تا بدین وسیله هم از اطاله ی کلام جلوگیری کرده باشیم و هم تفسیرها و استعدلالهای ما بهتر قابل درک باشد.

۳ . ۱ ) اسطوره و مذهب :

دخالت و نفوذ اسطوره در زندگی خصوصی و عمومی یونانیان و اساساً در تمام فعالیتهای ذهنی و روحی آنان و استفاده شئون مختلف هلنیسم یعنی هنری زیبا – بویژه پیکرتراشی – و ادبیات از این اساطیر، اهمیت طرح و بررسی انها را نشان می دهد.

در دنیای هلنی آداب و مناسک مذهبی و آیینی بصورت پیچیده ای با اساطیر درهم تنیده شده بود و اغلب جشن های مذهبی عمومی بارویدادهای اسطوره شناختی خاصی پیوند داشت و در مراسمی که به این مناسبت ها برگزار می شد، این رویدادها گرامی داشته می شد. مثلاً «سرود برای دیمیتر که روایتی اسطوره شناختی را با اشاراتی به رازهای الوسیس درهم تنیده است، مثال مشخصی از درهم تنیدگی تجزیه ناپذیر اسطوره و کیش یونانی است[۱۱].» )

این درهم تنیدگی غیر قابل تفکیک اساطیر و مذهب در دنیای هلنی، نگارنده را ناگزیر از طرح این دو مسأله ذیل یک سرفصل می کند.

در رابطه با زمان پیدایش اساطیر یونانی نظریات مختلفی ارائه شده است، اما به طور کلی از میان اسطوره های یونانی موارد معدودی را می توان یافت که در دورانهای تاریخی ساخته شده باشند. به نظر میآید که بخش اعظم آنها به اندازۀ خود تمدن یونان قدمت داشته باشند.

برای درک اهمیّت اساطیر یونانی و دقت و ظرافتی که در آنها بکار رفته است باید متوجه بود که یونانیان بخصوص تا آغاز جنگهای پلوپونز، بحقیقت اساطیر ایمان داشتند و آنها را در زمره حکایات ساده و داستان می انگاشتند. هومر Mythos را به معنای حکایت و سرگذشت راست یا دروغ استعمال کرده ولی در قرن پنجم و  نخستین بار پیندار (پینداروس)، آن را به معنی وهم و خیال و در مقابل Logos ، حکایت راست، بکار برده بطور کلی اساطیر یونانی در طول تاریخ خود، یعنی پس از آنکه در دوره های پیش از تاریخ، ابداع شدند، در سه مرحله تحولات و تغییراتی در انها بوقوع پیوست که این مراحل را می توان مرحلۀ حماسی، مرحلۀ تراژیک و مرحلۀ فلسفی نامید.

اساطیر مرحلۀ اول محصول دورهای هستند که در آن، میان خداشناسی و اخلاق هیچ پیوندی وجود نداشت[۱۲].

منظومه های هرمری و کلاً حماسه های این دوره فقط به ذکر عملیات قهرمانان پرداخته، به روانشناسی آنها توجهی نداشته اند و کمتر به قضاوت و نقد اخلاقی می پرداختند. این دوره، دوره ی حاکمیت سرنوشت هم بر خدایان و هم بر قهرمانان است. در مرحلۀ دوم خداشناسی و اخلاق ترکیب می شوند[۱۳]. از آنجائیکه یونانیان میان طبیعت بشر و طبیعت اطراف تفاوتی قائل نشدند. پس به این نتیجه رسیدند که قوانین حاکم بر جهان مادی باید بر جهان اخلاقی نیز حاکم باشد. در این هنگام است که خدایان اخلاقیت می یابند و آن نیروی مافوق خدایان که یونانیان دوره های نخستین به آن اعتقاد داشتند تبدیل به نیروهایی می شود که تجلی ارادۀ زئوس و نیروهای الوهی دیگره بوده[۱۴] و دیگر اینکه شمار خدایان کم شده و در یک خانواده یا یک شورای خانوادگی جمع شد.

این دوره، دورۀ ظهور تراژدی است و اسطوره ها بیشتر در قالب تراژدی ها نمایانده می شوند. تراژدی دیگر حکایت و قصه ای ساده ای محسوب نمی شد بلکه تفکر و تعقل درباره ی حادثه ای بشمار می رفت و تراژدی نویسان تحت تأثیر سوفسطلائیان به نقد اخلاقی نیز توجه می کنند.

قهرمان تراژدی با آنکه صورت انسانی به خود می گیرد و در هوسها و امیال و همچنین مصائب بشری شرکت می جوید، بازهم در دنیای جداگانه که همه چیز در آنجا با عظمت تر و همچنین وحشتناک تر است و از هر جهت «نمونه» و سرمشق محسوب می شود زندگی می کند.

هر چند در اغلب اساطیر قهرمان مرد و زن نقش مهمتری ایفا می کنند و اساساً یونانیان، خدایان و قهرمانان اساطیری خود را در صورت انسانی مجسم می کردند. اما دنیای قهرمانان و خدایان بطور مشخصی از هم تفکیک نمی شد. چون حقیقت الوهی و بشری در زندگی یونانی بهم در آمیخته، در شخصیت قهرمانان داستانی نیز همین خصوصیات تجلی می کرد و سپس توجه به منشاء خدایی یا انسانی آنها بی فایده است، هر قهرمان در عین حال در هر دو صحنه (خدایی یا انسانی) خودنمایی می کرد.

بتدریج سوفسطائیان و نیز اوریپیدا[۱۵]، اساس اعتقاد به اساطیر را متزلزل کردند. هر چند به عقیده ی نیچه عامل اصلی این کار سقراط بود. او می گفت «افکار و تمایلات سقراط موجب مرگ اساطیر شد» و «مرگ تراژدی پایان و خاتمۀحیات اساطیر نیز محسوب می شد»[۱۶].

اما علیرغم تصور نیچه باید توجه داشت که سقراط و افلاطون با مطرح کردن آرای خویش همانند سوفسطاییان اسطوره را یکسره کنار نگذاشتند بلکه در راه بیان مقصود، از آن استفاده کردند.

عدم تساوی نسبت زبان و اندیشه در فلسفه افلاطون، بسیاری از شارحان فلسفه ی او را براین اعتقاد راسخ ساخته که، افلاطون خواسته افکار بیان نشدنی را در قالب اسطوره بیان کند. «از قرن سوم ق . م که افکار یونانی تحت تأثیر فلسفه قرار گرفت، در اساطیر نیز همین تحول آغاز گشت. رواقیون، اساطیر را برای درک حقایقی درباره ی طبیعت عالم مطالعه می کردند. در نظر آنها اساطیر، صورت پیچیده و کنایت آمیزی از حقایق عقلی بود. زئوس دیگر فاتح و شکست دهنده ی تیتانها محسوب نمی شد. وی را اصل مجرد عقل، نخستین محرک و غایت نهایی، خود هستی می دانستند و چون مسأله توحید در نظر رواقیون اهمیتی کسب کرد، اهمیت مقام زئوس در مقابل سایر خدایان، روز بروز افزایش یافت».

در این دوره که سومین مرحله ی تحول اساطیر است، تلاش می شد که با دور کردن شاخ و برگهای اضافی و شگفت از اساطیر، آنها را با عقل و منطق تطبیق دهند[۱۷]. مثلاً «اپیکوریها که منکر دخالت خدایان در امور بشر بودند، آنرا برای توجیه مسایل اخلاقی مورد استفاده قرار دادند[۱۸]». به این ترتیب، کوششی که برای تطبیق اساطیر با عقل انجام گرفت، با بیرون ریختن و طرد جوهر حیاتی و عوامل زندۀ اساطیر، مطلقاً منکر وجود آنا شد. این مسأله اهمیت و میزان نفوذ فلسفه در عقاید عصر هلنی بشدت نمایان می سازد، بخصوص اگر در نظر بگیریم که «حکمای اولیه یونان شاید نقش ایزدان را به آن گونه ای که اساطیر ترسیم می کردند، حذف کرده باشند، اما خود الوهیت را از صحنه ی عالم نراندند، بلکه به معرفی آن به مثابه ی نیروی پنهان و لایتغیر و حاکم بر جهان نشان دادند»[۱۹]. نکته بسیار مهم در اساطیر یونانی این است که «در هیچیک از این مراحل سه گانه، تعیین صورت اصلی اساطیر که اصولاً اساس و منشاء تاریخی یا جغرافیایی و یا مذهبی و … داشته و برای توجیه آنها، به حکایت عامیانه و فولکلوری متوسل می شدند، مقدور نیست».

در اینجا لازم است به بعضی از آیینهای رازورانه قلمرو هلنی از قبیل آیینهای اورفئوستی[۲۰]، الوسیسی[۲۱]، دیونیزوسی[۲۲]، گنوسی[۲۳]، و … اشاره کنیم. وجه مشترک این آیینها، جنبه ی عارفانه و راز آمیز آنهاست. این آیینها اکثراً با رویدادی اسطوهر شناختی پیوند داشتند و از آنجائیکه راز آمیزی وجه غالب این آیین بوده، لذا تعیین دقیق هویت آنها به راحتی مقدور نیست[۲۴].


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تجزیه و تحلیل هنر پیکر تراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی

دانلود مقاله ISI بیو الهام خود سازمان برای حمایت از پیکر بندی دوباره پویا از عوامل مدولار

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله ISI بیو الهام خود سازمان برای حمایت از پیکر بندی دوباره پویا از عوامل مدولار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی :بیو الهام خود سازمان برای حمایت از پیکر بندی دوباره پویا از عوامل مدولار

موضوع انگلیسی :<!--StartFragment -->

Bio-inspired self-organization for supporting dynamic reconfiguration of modular agents

تعداد صفحه :21

فرمت فایل :PDF

سال انتشار :2010

زبان مقاله : انگلیسی

 

در این مقاله روشی برای توسعه و مدیریت، سیستم توزیع محاسبات خود سازمان در محیط های پویا در حال تغییر ارائه شده است. در روش پیشنهادی، یک برنامه هدف توسط مجموعه ای از توزیع، عوامل همراه خود مختار، و متنوع، طراحی شده برای تقلید رفتار انطباقی از سیستم های بیولوژیکی است. هر عامل تلفن همراه است که به عنوان قطعات مدولار پویا، که به طور خودکار می تواند مهاجرت و پیکربندی در حالی که برنامه در حال اجرا اجرا شده است. مجموعه از قطعات مدولار می توان با توجه به طرح های مهاجرت محلی از عوامل، که شامل رفتار استقرار بر اساس فرآیندهای بیولوژیکی تغییر داده است. در این مقاله یک معماری تطبیقی، که می تواند تشخیص و پیکربندی عوامل بر اساس چند مفهوم مختلف بیولوژیکی و مکانیزم. ما توصیف چند ویژگی های کلیدی از قطعات مدولار، روش های طراحی و اجرای مدولار، چارچوب خود سازماندهی، و نشان دهد که چگونه چارچوب ارضا مجموعه ای از الزامات عملکردی به دست آمده از رفتار عامل خاص است. ما همچنین برخی از نتایج شبیه سازی حاضر، بررسی مقیاس پذیری و بهره وری از چارچوب.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ISI بیو الهام خود سازمان برای حمایت از پیکر بندی دوباره پویا از عوامل مدولار