فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های مدیران آموزشی

اختصاصی از فی گوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های مدیران آموزشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های مدیران آموزشی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های مدیران آموزشی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:69

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مدیریت از نظر لغوی یعنی اداره کردن و مدیر اسم فـــاعل از مصدر اداره، به معنی اداره کننده است. به عبارتی مدیر یعنی گرداننده و مدیریت یعنی گرداندن یک سازمان در جهت اهداف آن. معمولاً واژه­ی مدیریت با معانی مختلف به کار برده می شود. به عنوان مثال، گاهی ممکن است مدیریت به فرایندی اشاره داشته باشد که مدیران در جهت تحقق اهداف سازمانی آن را پی گیری می کنند(پرداختچی،1372: 8 -7).

تعاریف مدیریت از لحاظ ابعادی که مورد توجه و تأکید قرار گرفته اند:

الف) در بعضی از تعاریف مدیریت، تعامل افراد مورد تأکید قرار گرفته است:

  • مدیریت عبارت است از انجام دادن کارها بوسیله دیگران (علاقه بند به نقل از فالت،1380 : 10)؛
  • مدیریت یعنی کار کردن با افراد و بوسیله افراد و گروه ها برای تحقق اهداف سازمانی (علاقه بند، به نقل از هرسی ولانچارد،1380 :10)؛
  • مدیریت یک فرایند اجتماعی است که یک سلسله اقداماتی را که به تحقق اهداف منجر می شود را شامل می گردد و این اقدامات اساساً متوجه روابط بین افراد است( آگاروال به نقل از پرداختچی،1372: 9)

ب) در برخی از تعاریف هماهنگی مورد توجه و تأکید واقع شده است:

  • فراگرد هماهنگ سازی فعالیت فردی و گروهی در جهت هدفهای گروهی (دانلی و همکاران به نقل از علاقه بند، 1380 : 10).
  • هماهنگ سازی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق هدفها (کاست ورزنزویک به نقل از علاقه بند،1380: 10).
  • مدیـــریت یعنی هماهنگی همه منابع و امکانات از طریق فـــراگردهای برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل به نحوی که اهداف تعیین شده برآورده شود(گریفین، نقل از علاقه بند، 1380 : 10)

ج) تعاریفی که به وظایف یا کارکردهای مدیریت تأکید بیشتری دارند:

  • مدیریت فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیت های اعضای سازمان و استفاده از همه منابع سازمانی برای دست یابی به هدف های سازمان است.(علاقه بند، 1383 :14)
  • مدیریت فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، کارگزینی، فرماندهی، هماهنگی، گزارش دهی و بودجه بندی است (لوتر گیولیک به نقل از الوانی، 1372 : 9).

د) در بعضی تعاریف بر تصمیم گیری تأکید خاصی شده است:

  • مدیریت فــراگرد تبدیل اطلاعات به عمل می باشد این فــراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نمائیم (فورستر به نقل از پرداختچی، 1372 :9)
  • مدیریت با تصمیم گیری مترادف بوده و فعالیت و رفتار سازمانی شبکه پیچیده ای از فراگردهای تصمیم گیری است (سایمون به نقل از علاقه بند، 1380: 16).
  • مدیریت یعنی تصمیم­گیری و این وظیفه­ مهم ترین و اصلی ترین نقش مدیریت است( الوانی،1372، :10)
  • تهیه تدارک و اتخاذ شیوه های لازم برای ایجاد محیطی که آموزش و یادگیری بتواند در آن اتفاق افتد ( اچستون و گال، نقل از بهرنگی،1380 : 78).

2-2. پیشینه و تاریخچه­ی مدیریت

2-2-1. اصول بنیادی مدیریت:

1- مدیریت در مورد موجودات انسانی می باشد. کار مدیر این است که افراد را قادر سازد به انجام کار بپردازند، قوت های افراد را اثربخش سازد و ضعف های ایشان را کنار بگذارد.

2- چون مدیریت به انسجام افراد در یک فعالیت مشترک می پردازد ، عمیقاً به فرهنگ وابسته است. آنچه مدیران در ژاپن، انگلستان، برزیل و آمریکا انجام می دهند، دقیقاً شبیه هم هستند. چگونگی انجام کار است که می تواند کاملا متفاوت باشد. به همین دلیل یکی از چالش های اصلی که مدیران در کشورهای توسعه یافته با آن روبرو می شوند، این است که بخشی از سنت ها، تاریخ و فرهنگی را که در آن هستند، پیدا کرده و شناسایی نمایند تا بتوانند به عنوان آجرهای بنای مدیریت خود از آنها استفاده کنند.

3- هر سازمانی نیازمند تعهد به اهداف عمومی و ارزش های مشترک است. بدون چنین تعهدی سازمانی وجود نخواهد داشت.سازمان باید اهداف روشن،ساده و وحدت بخشی داشته باشد. ماموریت اصلی سازمان باید به اندازه کافی روشن، عمومی و قابل تصدیق و تایید باشد. مقاصدی که تجلی بخش آن اهداف هستند باید روشن، عمومی ، قابل تصدیق و تایید باشند.

4- مدیران باید سازمان و اعضای آن را قادر سازند که به موازات نیازها و تغییر فرصت ها رشد کرده و توسعه یابند. هر سازمانی یک موسسه یادگیری و آموزش است. تربیت و رشد در همه سطوح برقرار گردد.

5- هر سازمانی مرکب از افرادی با مهارت ها و دانش های مختلفی است که انواع کارهای بسیار متفاوتی را انجام می دهند. باید مبتنی بر ارتباطات و مسئولیت های فردی باشند. همه­ی اعضا نیاز دارند که به هدفی که در پیش دارند فکر کنند و مطمئن گردند که همکاران آنها آن هدف را می شناسند و درک می نمایند.

6- نه تعداد برونداد و نه رده پایین بودن به خودی خود ملاک مناسبی برای ارزیابی عملکرد مدیریت و سازمان نمی باشد.

7- مهم ترین چیزی که باید در مورد هر سازمانی به یاد داشت این است که نتایج تنها در خارج (سازمان) وجود دارند. نتیجه یک کسب و کاری رضایت مشتری است.( دراکر،1390 : 61). 

مدیران عامل دگردیسی هستند. نیروی کار را در کشورهای توسعه یافته از حالت کارگران دستی به کارگران دانشور تحصیل کرده تبدیل نموده است. این کار با بکارگیری دانش کار تحقیق یافته است. مدیریت تلاش انسان را از همه جهات در یک سازمان واحدی بهم پیوند می دهد و در نتیجه یک عملکرد اجتماعی نوین می گردد.اصول و کاربرد مدیریتی که برای اثربخشی همه سازمان های جامعه مهم است (دراکر،1390: 61).

 

2-2-2. سیری در تاریخچه مدیریت:

  • مدیریت با مفهوم غیرعلمی در جامعه­ی بشری سابقه ای دیرین دارد. بشر نخستین برای تهیه خوراک، پوشاک، پناهگاه و مانند اینها مجبور بوده تا به عوامل زمان، مکان، امکانات، همکاری و هماهنگی با دیگران توجه نماید. لذا این باور که مدیریت اساساً پدیده ای نو است و خواستگاه آن را باید در اروپا و آمریکا جستجو کرد، نمی تواند مورد قبول باشد؛ چرا که مدیریت یکی از پدیده هایی است که جامعه­ی بشری از آغاز پیدایش با آن روبرو بوده است.(احمدی، 1378).
  • یکی از کهن ترین نوشته های بشری را می توان در آثار سومریان ملاحظه نمود. این قوم در 5000 سال پیش از میلاد از روش های مدیریت برای اداره و کنترل منابع مالی پرستشگاههای خود که از راه سیستم گسترده مالیات اداره می شد، استفاده می کـــردند و به ثبت و ضبط عملکرد مالی پرستشگاه های خود می پرداختند.
  • در سال های 1700 ـ 2000 قبل از میلاد به قوانین حمورابی بر می خوریم که یکی از قدیمی ترین قوانین دنیا است، که نحوه­ی تفکر بابلیان را درباره مدیریت نشان می دهد. جملات زیر قسمتی از قوانین حمورابی است درباره حداقل دستمزد: «اگر کسی کارگر کشاورزی استخدام کند باید حداقل 8  گوس سالانه به او بپردازد» ( احمدی، 1378 : 15).
  • ایرانیان نیز در ارائه­ی شیوه های مدیریت، فلسفه­ی اداره­ی افراد، کشورداری در تاریخ جامعه­ی بشری سهم عمده ای دارند. در حدود 600 سال پیش از میلاد کوروش پادشاه هخامنشی اصل برنامه ریزی، تعیین دقیق وظایف افراد، چگونگی تدوین فرمان ها و اهمیت و ارزش روابط انسانی را مطرح کرد. از قول گزنفون، آمده است که: «فرماندهان لشکر کوروش در حالیکه به سوی چادرهای خود می رفتند، نزد خود فکر می کردند که کوروش چه حافظه قوی دارد و چگونه فرمانهای خود را به افرادی که در جاهای مختلف سپاه قرار دارند ابلاغ می کند و هر یک را به نام می خواند. کوروش معتقد است که در حالی که هر صنعت گری تمام ابزارهای کار خود را می شناسد، این حماقت فرمانده است که تمام افراد تحت فرماندهی خود را که لزوماً باید از آنها به عنوان ابزاری به هنگام تصرف یک قلعه، نگهبانی و پاسداری، دلگرم نمودن سربازان و ایجاد رعب و وحشت در صفوف دشمن استفاده کند، نشناسد». ( احمدی، 1378 : 17).

خلاصه اینکه دانش مدیریت نوین ریشه در اندیشه ها، تجربه ها و نوشته های پیشینیانی دارد که در این راه همت گماشته اند و تکوین و تکمیل مدیریت امروزی مدیون تلاش های آنهاست. مطمئناً با پیرایش و بهسازی هر کدام از نظریه ها، می توان به تئوری های جدید دست یافت که مکمل نظریه های قبلی باشند. سیر تکوین و تکمیل اندیشه های مدیریت به طور خلاصه در جدول زیر منعکس شده است.


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های مدیران آموزشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی زنان

اختصاصی از فی گوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی زنان


مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی زنان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:22

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

نظریه‌های توانمندسازی بر اساس نوشته‌های فمینیست‌ها و تجارب کشورهای جهان سوم شکل گرفته و نشان می‌دهد که فمینیسم تنها یک امر وارداتی از دنیای غرب و یک پدیده به وجود آمده از شهرنشینی و متعلق به طبقه‌ی متوسط نیست. این نظریه به عنوان یک استراتژی موقعیت زنان در جهان سوم را بتدریج تغییر می‌دهد. با وجود اینکه نظریه‌ی توانمندسازی ازعدم برابری بین زن و مرد و سرچشمه‌ی فرمانبرداری زنان در خانواده آگاه است، ولی بر این حقیقت تأکید دارد که زنان مورد ظلم و تعدی متفاوتی قرار می‌گیرند که بستگی به نژاد، طبقه و موقعیت فعلی آنان در نظام بین‌المللی اقتصادی دارد. بنابراین، این نظریه تأکید می‌نماید که زنان باید ساختار و موقعیت ظلم را در سطوح مختلف و همزمان زیر سؤال برند و با آن مبارزه کنند. این نظریه‌ها در حالی که به اهمیت افزایش قدرت برای زنان واقف است، سعی می‌نماید که قدرت را کمتر به صورت برتری فردی بر فرد دیگر و بیشتر از لحاظ توان زنان در جهت افزایش اتکا به خود و قدرت درونی شناسایی نماید. این امر به صورت حق انتخاب در زندگی و تأثیرگذاری بر انتخاب جهت تغییراتی از طریق به دست گرفتن کنترل منابع مادی و غیرمادی اساسی مشخص شده است. این نظریه تأکید کمتری بر افزایش موقعیت زن نسبت به مرد دارد و به دنبال توانمندسازی زنان از راه توزیع مجدد قدرت در داخل خانواده و همچنین بین اجتماعات مختلف است. این نظریه دو فرض اساسی نظریه‌ی برابری را زیر سؤال می‌برد: اول اینکه توسعه لزوماً به همه‌ی مردان کمک می‌کند و دوم اینکه زنان می‌خواهند در جریان اصلی توسعه به صورتی که از طرف دنیای غرب طرح شده است قرار بگیرند (موزر[1]، 1372: 113-114).

3-3-2-نظریه فمینیسم لیبرال[2]

فمینیسم لیبرال بیشتر، جنبشی به نظر می‌آید که می‌خواست برپایه‌ی اصول لیبرالیسم و با پرهیز از رادیکالیسم، حقوق اولیه زنان، یعنی آزادی و برابری، را به وسیله‌ی استدلال و در قالب قانون به دست آورد (پاک نیا، 1389: 107). هدف فمینیسم لیبرال از دیرباز احقاق حقوق برابر برای زنان بوده است یعنی برخورداری زنان از حقوق شهروندی مساوی با مردان. فمینیست های لیبرال بیان می‌کنند که زنان از حقوق مساوی با مردان محروم‌اند و آزادی هایی که برای گروه مردان وجود دارد از گروه زنان دریغ می‌شود (آبوت و والاس، 1380: 287). 

فمینیست‌های لیبرال دلایل موقعیت پایین‌تر زنان را ناشی از کم‌تر بودن فرصت‌های زنان، فقدان یا اندک بودن میزان تعلیم و تربیت و محدودیت‌های محیط خانوادگی می‌دانند. آن‌ها ادعا می‌کنند که حقوق زنان برابر با مردان است و باید از حق ‌تحصیل، حق ‌استخدام، دارایی و حمایت‌های قانونی برخوردار باشند (والری[3]، 1999: 36). هم‌چنین تأکید فمینیست‌های لیبرال این است که الگوهای اساسی جامعه مورد قبول‌اند، اما تغییراتی در مورد حقوق زنان مورد نیاز است. فمینیست‌های اصلاحی برای زنان فرصت رقابت با مردان را طلب می‌کنند. آن‌ها بر آنند که اموری مانند مراقبت روزانه از بچه‌ها و زندگی خانوادگی باید بگونه‌ی انجام شود که زنان نیز بتوانند همانند مردان کار کنند و به زعم آن‌ها مردان نیز باید طرز تلقی‌شان را نسبت به بچه‌داری، کارخانه و دیگر جنبه‌های کار سنتی زنان تغییر دهند (تاور[4]، 1999: 133).

   وندل[5] در توصیف فمینست‌های لیبرال امروزی نوشت "با جرأت میتوانم بگویم که فمینیسم لیبرال رؤیای سوسیالیسم را در سر نمی‌پروراند و گر نه فمینیسم سوسیالیستی می‌بود. با این حال لیبرال فمینیست‌ها معمولاً تجدید سازمان اقتصادی و توزیع مجدد ثروت در سطح وسیع را از وظایف خود می‌دانند، زیرا یکی از اهداف سیاسی امروز که با تفکر لیبرال فمینیستی نزدیکی بسیار نشان می‌دهد برابری فرصت‌هاست که بی‌تردید هر دو وظیفه‌ی پیش‌گفته را ایجاب می‌کند و در نهایت به آن‌ها منجر می‌شود" (وندل، 1987).


[1] -Moser.

[2] -Liberal Feminist.

[3] -Valerie.

[4] -Tower.

[5] -Wendel.


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی زنان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل شکل دهنده استراتژی در شطرنج

اختصاصی از فی گوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل شکل دهنده استراتژی در شطرنج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل شکل دهنده استراتژی در شطرنج


مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل شکل دهنده استراتژی در شطرنج

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:43

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

یکی از موضوعات جالب درباره شطرنج آن است که این بازی بسیار پیچیده و در عین حال بسیار ساده است. کودکان کم سن و سال می توانند قوانین بازی را یاد بگیرند، در حالیکه حتی قهرمانان جهان نمی توانند راهی برای نفوذ به تمام پیچیدگیهای بازی بیابند.

هدف این بخش سازماندهی عوامل در عناصر شکل دهنده استراتژی در شطرنج است.

بعضی از بازیکنان و مولفان، تئوریها و مدلهایی در ارتباط با این عناصر ایجاد کرده اند، و ما در شروع به این نظریه ها خواهیم پرداخت.

یکی ازمعروفترین نویسندگان و بازیکنان تاریخ شطرنج آرون نیمزویچ[1] است.اشخاص بسیار کمی درتاریخ شطرنج بوده اند که تاثیرشان درباره چگونگی بازی کردن شطرنج بیش از نیمزویچ بوده باشد. کتاب مشهور و کلاسیک او به نام "سیستم من[2]" یکی از اثرگذارترین کتابهای شطرنجی است که تاکنون نوشته شده است.

در این کتاب، نیمزویچ هشت عنصر استراتژی شطرنج را توصیف می کند:

1ـ آچمزی   2ـ ستون های باز برای رخها   3ـ بازی در عرضهای هفتم و هشتم   4ـ پیاده رونده  5ـ مرکز  6ـ کیش برخاستی   7ـ تعویض  8ـ ساختار پیاده ای

براین باورم که بعضی از این عناصر، واقعاً مستقل از یک چشم انداز استراتژیک نیستند. کیش برخاستی به روشنی یک ابزار تاکتیکی است، در حالی که آچمزی در مباحث مربوط به نیروها[3] خیلی مهم است، اما شاید ذاتاً یک عنصر استراتژیکی نباشد. همین موضوع درباره بازی کردن در عرضهای هفتم و هشتم می تواند درست باشد. که حائز اهمیت فراوان درمرحله ی آخر بازی است. اهمیت پیاده رونده در مقـوله مربوط به ساختـــار پیاده ای[4] می تواند جای گیرد.

مابقی عناصر ـ مرکز، ستونهای باز برای رخها، تعویض و ساختار پیاده ـ همگی در ارزیابی یک پوزیسیون یا استراتژی در نظر گرفته شده مهم می باشند، اگرچه لازم است که با جزئیات بیشتری شرح داده شوند تا مبادلات و وابستگی های متقابل بین عناصر خاص را درک کنیم. برای مثال، یک ستون باز اگر خانه های نفوذی در پوزیسیون حریف وجود نداشته باشند، ارزش استراتژیکی کمتری دارد. یا به بحثهای اهمیت استراتژیک مرکز بین بازیکنان کلاسیک مانند اشتاینیتز و تاراش از یک طرف و بازیکنان هیپرمدرن مانند نیمروییچ، رتی و گرونفلد از طرف دیگر دقت کنید. این بحث (روی داده در نوشته ها و بازی های عملی) تمرکزش روی این سوال است که آیا شما واقعاً مجبورید مرکز را به منظور کنترل آن با پیاده ها اشغال کنید (مکتب کلاسیک) و یا همچنین می توانید برای کنترل مرکز با سوارها و از راه دور بر آن مسلط شوید (مکتب هایپرمدرن).

یوجین زنوسکو بروسکی[5] (متولد 1884) یک استاد قدیمی از دوران کاپابلانکا[6] و آلخین[7] است. وی یکی از بازیکنان قوی دوران خودش بود وگرچه هرگز به سطح قدرت اسطوره های ذکر شده نرسید، ولی توانستکاپابلانکای شکست ناپذیر را در یک بازی نمایشی در سن پترزبورگ سال 1913 شکست دهد. او همچنین یک نویسنده درباره استراتژی شطرنج بود و کتابهای شطرنج را به روشی متفاوت از بیشتر مولفان دیگر نوشت.

به جای مثال زنی استراتژی شطرنج به شکلی ساده و با نمونه های فراوان، این شخص کوشید تا آنرا به شکل لغوی و فعلی توصیف کند تا یک درک واقعی از عناصر اساسی بازی را ممکن سازد. او در کتاب قدیمی جالبش بنام وسط بازی در شطرنج، از سه عنصر اساسی در شطرنج بحث می کند: 1ـ نیرو  2ـ فضا  3ـ زمان

من یک تاریخدان شطرنج نیستم، بنابراین مطمئن نیستم برووسکی اولین نفری بوده است که این سه عنصر را تدوین نموده است، اما بحث وی جالب و اساسی است. براین باورم که این بحث می تواند به عنوان پایه توصیفات گسترده تر و جدیدتر در مورد عناصر استراتژی در شطرنج در نظر گرفته شود. در هر صورت، سه عنصر وی بخوبی با توصیفات قویترین بازیکن دهه گذشته یعنی گری کاسپاروف[8] که در سری کتابهای نیاکان بزرگ من اشاره شده است، مطابقت دارد.

1)نیرو 2) زمان 3) کیفیت پوزیسیون

اجازه دهید این موارد را با جزئیات بیشتر مورد بحث قرار دهیم.

نیرو نسبتاً واضح است: سرنوشت بازیهای زیادی، بخاطر برتری ماتریالی و قاطع یکی از بازیکنان تعیین می شود. "من یک سوار ازدست دادم و بنابراین تسلیم شدم".

در تعداد زیادی از بازیها، پیدایش یک برتری کمی غالباً اثبات نهایی این موضوع استکه استراتژی یکی از بازیکنان برتر از دیگری بوده است. آیا چنین روندهایی از یک بازی را می شناسید. سفید (یا سیاه) از یک گشایش[9] خاص دارای برتری پوزیسیونی اندکی می شود. به عنوان مثال حریف ممکن است یک پیاده ضعیف داشته باشد. این ضعف به تدریج و نظام مند منجر به از دست رفتن پیاده می شود و برتری پوزیسیونی در نهایت به یک برتری ماتریالی در آخر بازی[10] تبدیل می شود.

استاد بزرگ دانمارکی لارس بو هانسن[11] اصطلاح عوامل پوزیسیونی را به کیفیت پوزیسیونی ترجیح می دهد به این علت که این عوامل برتریهای دائمی را از برتریهای موقتی جدا می سازد. اگرچه همه عوامل پوزیسیونی کاملاً در درازمدت پایدار نمی مانند ـ بعنوان مثال پیاده ضعیف ممکن  است در شرایط خاص پیشروی کرده و تعویض شود و یا حتی به یک پیاده رونده خطرناک تبدیل شود ـ به نظر او این جداسازی برای درک مبادلات دائمی که در جریان یک بازی و بین انواع متفاوت برتریها و بین زمان کوتاه و دراز روی می دهند، مفید است.


  1. 1.Nimzowitch
  2. 2.my system
  3. 3.Material
  4. 4.Pawn structer
  5. Eugene Znosko-Brovsky
  6. Capablanca
  7. Alekhin
  8. Kasparov
  9. Openning
  10. Endgame
  11. Hansen
 

دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق عوامل شکل دهنده استراتژی در شطرنج

مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنی درمانی

اختصاصی از فی گوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنی درمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنی درمانی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنی درمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:67

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

در شهر وین ، پایتخت اتریش و در قاره اروپا سه مکتب روانشناسی  بنیاد  گذاشته  شده است . مکتب روانکاوی فروید ، مکتب روانشناسی فردی آدلر و مکتب معنا درمانی فرانکلفرانکل بنیان گذار مکتب معنا درمانی لوگوتراپی  در بیست و ششم مارس  سال 1905  در وین متولد و در دوم سپتامبر سال 1997 در سن 92 سالگی در همان شهر در گذشت . آلمانی ها ،   فرانکل را در سن  37سالگی دستگیر کردند  و به اردوگاه وحشتناکی  منتقل کردند . در اردوگاه که همه چیز را از او گرفته بودنداین شیوه تفکر در فرانکل بوجود آمد  که می گفت .مهم آن نیست که من چه می خواهم باشم ، مهم  آن است که من چه کسی باید  باشم . در ارتباط با مفهوم بودن برای او سؤال انسان بودن مطرح شد . او معتقد بود که انسان بودن ، یعنی مسئول بودن ، تصمیم گیرنده ، موضع گیرنده و ارزشیابی کننده بودن . ازابتدا  مفاهیمی چون : زندگی ،  روح و   معنا ذهن  فرانکل را به  خود مشغول کرد . به عقیده او، ما انسان ها سؤال کننده نیستیم ، جواب دهنده هستیم . ما باید به سؤال هایی که زندگی از ما می کند با آزادی  احساس مسئولیت کامل جواب دهیم . در انتخاب جوابی که انسان به سرنوشت خود می دهد و انتخاب نگرشی که در مقابل سرنوشت خود بر گزیند، آزاد است . در نتیجه مسئول جوابی است که به سرنوشت می دهد و مسئول شیوه تفکر و نگرش ی است که انتخاب می کند .انسان باید پاسخی بدهد که در شأن انسان است فرانکل روزی به شاگردان خودگفت من معنای زندگی خود را در این می بینم که به دیگران کمک کنم تا آنها  در زندگی خویش معنا بیابند او همیشه با انسان هایی روبرو می شد که پرسش هایی در باره معنای مطرح می کردند. فرانکل معتقد بود مشکل  انسانامروز بی معنی زندگی  بودن زندگی ، خلا وجودی و ناکامی وجودی است. انسانی معنا خواه است معنا خواهی قویترین نیرودر انسان است. معنا چشمه ای است که هرگز خشک نمی شود . اما طراوت انسان بودن آن خشک می شود(هدایتی ،1385 )

اصول معنا درمانی:

فرانکل سه قانون بنیادی را در معنا درمانی مطرح می کند :

1:معنا در زندگی وجود دارد و آن را می توان جستجو و کشف کرد . اما انسان نمی تواند معنا را به دلخواه بوجود

آورد  و آن را در افکارش بسازد . انسان  جستجو کننده معناست و نه بوجود آورنده آن .

2:معنا وسیله ای برای کامروایی انگیزه ها و یا دستاویزی برای رسیدن به هدف نیست . تحقق معنا خود هدف

است.

3:علت بیماریها و اختلالات روانی بی معنایی زندگی است . کار وفعالیت زیاد باعث بیماری روانی نمی شود ، بلکه علت بیماری بی معنا بودن زندگی است )کوهی ،1388 )                                                                                                                    

نظریه معنی درمانی( لوگوتراپی [1]) ویکتور فرانکل:

ریشه های معنی درمانی به نوعی به کارهای  آلفرد آدلربر می گردد. آدلر[2] اولین  روانشناسی  است که در مورد معنا در زندگی به بحث پرداخت. او در سال 1931 کتاب معنای زندگی را نوشت. فرانکل  رهبر اصلی معنا درمانی و رولو می از بزرگان هستی گرایی  به خاطر وارد  کردن  این مبحث به   روانشناسی نسبت بهآدلر ابراز دین کرده اند. فرانکل بنیانگذار مکتب معنا درمانی در بیست و ششم مارس سال(1905)در وین متولددر دوم سپتامبر 1997 در سن 92 سالگی در همان شهر درگذشت. به هر حال ریشه  معنا درمانی به  کوششهای اولیه فرانکل برای یافتن معنا در زندگی خودش بر می گردد.( نیلسون[3].2001؛ ترجمهبهفر ، 1384 (لوگوتراپی روشی است که در آن بیمار در جهتی راهنمایی می شود که معنی زندگی خود را بیابد.بنابراین اصول لوگوتراپی تلاش برای یافتن معنی در زندگی است که اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست به طور کلی در این روش درمانی فرد « فرد روان نژند اندیشه زاد » هدایت می گردد تا معنا و منظور زندگی خویش را دریابد. از آنجا که جستجوی معنا  وظیفه ای مبارزه  جویانه  است تنش درونی فرد را افزایش می دهد و او را به تلاش برای آنچه باید به دست آورد وا می دارد . این  سطح از تنش نه تنها در جریان درمان اختلال ایجاد نمی کند بلکه  برای رهایی فرد از احساس دلتنگی ، بی دردی وغلبه بر « خلاء وجودی » لازم است تکاپوی حاصل از تنش معناجویی ، یاس انسان روان نژند رابه احساس موفقیت و امید مبدل سازد(  رحیمیان  1385. )


[1] : Loggotrap

[2] :Adler

[3] :Nilson.J


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنی درمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی سیر تاریخی فلسفه

اختصاصی از فی گوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی سیر تاریخی فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی سیر تاریخی فلسفه


مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی سیر تاریخی فلسفه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:43

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

از سند ها و مدرک هایی که در دسترس است بر می آید که نخستین مردمی که به فلسفیدن پرداختند مردم هند بودند و قدیم ترین اثر فلسفی انسان، در ودا[1] یعنی سرودهای مذهبی فلسفی هندی ها آمده است. پس از هندی ها مردم چین و پس از آن یونانی ها به فلسفیدن پرداخته اند، که البته ایرانیان بیشتر به علم و اخلاق توجه داشته اند و به همین خاطر اثری فلسفی از آن به جای نمانده است(هومن، 1382: 33-35). نوعی شور، شوق و کوشش را در دوره اول فلسفه با زبان تمثیل و بیانی رمز آلود در سرود ها و سخنان کوتاه در هند، چین و ایران می بینیم. در دوره دوم وقتی به یونان می رسیم با تفاوت هایی روبرو می شویم. اگر نگاه شرقی بیشتر نگاهی است به درون، و آن چه درباره جهان و هستی گفته می شود بر بنیاد نگرش و آزمون درونی و همچنین نام ها و مفهوم هایی است که از این چگونگی های درونی سرچشمه می گیرد؛ نگاه یونانی به بیرون است. او چه بسا آنچه را از نگرش بیرونی به دست آورده است، به سراسر پهنه هستی می گستراند.(نقیب زاده، 1391: 7 - 8). در مجموع، می توان تاریخ فلسفه را در چهار دوره مورد بررسی قرار داد:

1)  دوران اول، که تقریبا از 1500 پیش از میلاد شروع می شود و تا ظهور سقراط ادامه دارد. تدوین اوپانیشادهای کهن در هند، ظهور زردتشت در ایران، لائوتسه در چین، و بودا در هند و فیلسوفان پیش از سقراط در یونان در این دوران بوده اند.

2)  دوران دوم، که دوران کلاسیک فلسفه است تقریبا از زمان ظهور سقراط آغاز شده و اوج آن در فلسفه افلاطون است.

3)  دوران سوم که دوره ی ((بهم بر نهادن[2] )) اندیشه های فیلسوفان شرق و غرب است. خود دارای 5 دوره است. دوره اول از نخستین آکادمی تاپلوتینوس که اوج آن در فلسفه ارسطوست و در هند با دوران ((سوتر))ها مطابقت دارد، دوره دوم از پلوتینوس تا پایان سده پنجم میلادی که در هند با شکوفایی فلسفه ی ناگار جونه همراه است. دوره ی سوم از پایان سده پنجم میلادی تا سال های آغازین سه نهم که دوره ی فرود تاریخ فلسفه به شمار می آید. دوره چهارم، دوره سکولاستیک یا اهل مدرسه که تا پایان سده ی پانزدهم ادامه داشت و دوره پنجم از سده ی شانزدهم تا ظهور دکارت.

4)  دوره چهارم که از زمان ظهور دکارت یعنی میانه ی سده ی هفدهم آغاز شده و هنوز هم پایان نیافته است نیز دارای سه دوره است: دوره اول از دکارت تا کانت؛ دوره دوم از کانت تا نیچه؛ دوره ی سوم از نیچه تا فیلسوف ناشناس آینده. اوج فلسفه ی این دوران در کانت است که به حق می توان او را دومین سازنده ی تاریخ فلسفه شمرد. (هومن، 1382: 33-35)

البته تقسیمات دیگری از تاریخ فلسفه ارائه می شود چون: فلسفه باستانی و جدید، فلسفه شرق و غرب، فلسفه عیسوی و اسلامی و مانند این ها که این تعابیر دقیق نمی باشد.(همان منبع، 1382: 33-35).

 

تعریف فلسفه

با کمی تامل در "تعریف" فیلسوفان متوجه می‌شویم که فلسفه تعاریف مختلفی دارد و تعریف واحدی که روشنگر موضوع باشد، در دست نیست؛ هر فیلسوفی با توجه به مؤلفه‌هایی نظیر، جهان‌بینی، ایدئولوژی و مسائل جامعه‌اش تعریفی خاص از فلسفه ارائه می‌دهد. برای مثال فیلسوفانی نظیر دیوئی، ملاصدرا و کندی هر کدام تعاریف خاصی از فلسفه دارند که ذیلا به آن پرداخته می‌شود. دیوئی، دو تعریف از فلسفه ارائه می‌دهد: نخست این‌که وی، در کتاب مسائل فلسفی، فلسفه را "کوششی تلقی می‌کند که انسان برای رسیدن به هدف‌های اساسی در زندگی به خرج می‌دهد". تعریف دیگر دیوئی در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت فلسفه است و در آن‌جا فلسفه را "با توجه به مشکلات و مسائل معین" تعریف می‌کند (شریعتمداری، 1373: 15)؛ کندی فلسفه را "علم به حقایق اشیاء به اندازة توانایی آدمی می‌داند؛ زیرا غرض فیلسوف در عملش رسیدن به حق و در عملش عمل کردن به حق است" تعریف می‌کند؛ و ملاصدرا در تعریف فلسفه می‌گوید، فلسفه اعلائ درجه علم است که نهایتاً منشاء الهی دارد و برخاسته از "مقام و منزلت نبوت" است. حکما کامل‌ترین انسان‌هایی‌اند که جایگاهی بعد از پیغمبر و امام را دارند؛ فلسفه در این معنا در خصوص ماهیت اشیاء در پی کشف حقیقت است و می‌خواهد معرفت ذهنی را با کمال نفس آدمی و تهذیب آن توام سازد (نصر، 1383: 50- 45).


[1] Veda

[2] sunthesis


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق بررسی سیر تاریخی فلسفه