فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره نقطه ریزش

اختصاصی از فی گوو مقاله درباره نقطه ریزش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نقطه ریزش


مقاله درباره نقطه ریزش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:7

فهرست و توضیحات:

نقطه ریزش

روش اندازه گیری نقطه ریزش روغن های نفتی

روش آزمون نقطه ریزش روغنهای نفتی

خلاصه روش آزمون

اهمیت و کاربرد

دستگاهها و وسایل

5-1- ظرف آزمون استوانه شیشه ای ته صاف دارای قطر داخلی  30تا  33/5میلی متر و ارتفاع 125- 115میلی متر می باشد; و برای تعیین ارتفاع نمونه، ظرف آزمون باید از کف داخلی آن به اندازه 3 ± 54میلی متر علامت گذاری شود.

5-2- دماسنج ها دارای گستره نشان داده در جدول شماره (1) و مطابق با ویژگیهای تعیین شده در ASTM E1 می باشد.

5-2-1- از آنجا که مایع ستون دماسنج ها در برخی مواقع جدا می شود و در نیتجه موجب خطا در اندازه گیری می گردد; بازدید و درستی دماسنج باید بررسی گردد و دماسنجی مورد تأیید است که زمانی مورد استفاده قرار گیرد که دقت آنها 1± درجه سلسیوس باشد (مثلا نقطه یخ دماسنج).

5-3- از چوب پنبه مناسب برای یک سوراخ مرکزی بمنظور قرار دادن دماسنج برای درپوش ظرف آزمون استفاده نمائید.

5-4- محفظه استوانه ای فلزی یا شیشه ای، ته صاف و غیرقابل نفوذ با عمقی معادل  115میلی متر و قطر داخلی 50- 42میلی متر که باید کاملا محکم و در موقعیتی عمودی در داخل حمام سرد

یادآوری 1- دستگاه آزمون اتوماتیک نقطه ریزش موجود است و باعث صرفه جویی در زمان و مقدار نمونه می شود و عوامل دیگری نیز مزیت دستگاه اتوماتیک را نسبت به دستگاه دستی در موقع استفاده نشان می دهد. اگر از دستگاه اتوماتیک استفاده می شود، آزمایشگر باید مطمئن شود که تمام دستورالعملهای سازنده دستگاه را در موارد کالیبراسیون، تنظیم و عملکرد دستگاه بکار رفته است و باید گزارش شود که نقطه ریزش بوسیله دستگاه اتوماتیک تعیین شده است. چون دقت دستگاههای اتوماتیک نقطه ریزش تعیین نگردیده است، در صورت وجود اختلاف در نتایج آزمون، باید تعیین نقطه ریزش به روش دستی بعنوان آزمون مرجع مورد توجه قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نقطه ریزش

دانلود مقاله نشانه های یک نقطه عطف در تاریخ ریاضی و وظایف ما

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله نشانه های یک نقطه عطف در تاریخ ریاضی و وظایف ما دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

سال جهانی ریاضیات بود و مایل بودم که مثل بسیاری از عاشقان ریاضی راجع به چیستی ریاضی چیزی تهیه کنم. این کار عملی شد اما از همان موقع باورگونه ای در ذهنم ایجاد شد که تا مدتها جرأت بیان صریح آن را حتی برای خودم نداشتم، چرا که با مسیری که خود در آن قدم گذاشته ام، تناقص داشت. این فکر همواره مرا آزار داده است. تصمیم گرفته بودم که روی این فکر کار جدی انجام داده و آن را در کنفرانس ریاضی در اهواز مطرح کنم ولی میسر نشد. بنابراین بنا را بر این گذاشتم که در تابستان امسال روی این مطلب مطالعات جدی انجام دهم و ثمره آن را در سی و ششمسن کنفرانس ریاضی در یزد مطرح کنم. چون کار اصلی را به تعطیلات تابستان موکول کرده بودم، مقدور نبود که خلاصه مقاله و خود مقاله را به موقع به کنفرانس ارسال کنم. بعلاوه عنوان اولیه مقاله (شرایط کنونی و وظایف انجمن ریاضی ایران) موجب سوء تعبیر نماینده انجمن شد و نظرشان این بود که مطلب بایستی در میزگرد مطرح شود تا بتوان به آن پاسخ داد، در حالی که مقاله عمدتاً در جهت تقویت انجمن است، مضافا این که میزگرد جای ارائه مقاله نیست. به هر حال این تصمیم مرا آزرده خاطر کرد و به دلیل تردید در انجام کار، مطالعاتم دچار اختلال شد. اما در هر صورت تصمیم گرفتم که این ایده را هر چند به صورت ناقص و فشرده و به شکل آزاد، در کنفرانس ارائه کنم.

 

حقیقتی آشکار است که هر پدیده ای، تاریخی دارد و برای این که تصمیمی برای حال و آینده آن پدیده بگیریم بایستی تاریخ گذشته اش را بدانیم. اگر بخواهیم به زبان ریاضی تشبیه کنیم، مسیر حرکت یک پدیده مثل یک منحنی همواری است که جهت حرکت آن در هر لحظه، به مسیری که تا آن لحظه طی گرده است بستگی دارد و اگر منحنی را یک منحنی هدفدار تصور کنیم (که در مسائل اجتماعی این چنین است) مسیر گذشته و هدف نهایی جهت گیری بعدی را مشخص خواهد کرد. اگر با توجه به مسیر گذشته جهت منحنی در راستای هدف نباشد، آن نقطه، نقطه عطف خواهد بود. در بخش اول این نوشتار قصد این است که نشان دهیم در یک نقطه عطف از تاریخ ریاضیات ایستاده ایم.
این ادعا که «ما در یک نقطه عطف از تاریخ ریاضیات قرار داریم»، یک ادعای جسارت آمیزی است و نیاز به مطالعه وسیع درباره تاریخ ریاضیات و وضعیت ریاضی در دنیای امروز بویژه اروپا که محور تحولات در این رمینه است، دارد. قسمت اول ،یعنی تاریخ ریاضیات، با توجه به منابع قابل قبول تا حدی انجام شدنی است، اما قسمت دوم احتیاج به زمان بیشتری دارد و از این جهت کار خود را ناقص می دانم.

 

نگاهی گذرا به تاریخ ریاضی: مطمئنا تاریخ ریاضی همزمان با تاریخ اندیشه انسانی است. لذا نمی توان تاریخ دقیقی برای آغاز آن متصور شد. اسناد تاریخی نشان می دهند که شرق از قبیل چین, هند, ایران, بابل و مصر به تبع تمدنهای اولیه در آن، پیشتر از غرب صاحب علوم و از جمله ریاضیات نسبتا پیشرفته ای بودند. مقدمه «پاپیروس رایند» (1650 ق م ) که یکی از قدیمترین اسناد تاریخ ریاضی است، با توجه به کندی تحولات در عهد باستان، نشان می دهد که در اوائل هزاره دوم قبل از میلاد تمدنهای شرق دارای ریاضیاتی پیشرفته بوده اند. در این سند چنین آمده است :
«به جرئت می توان گفت که بارزترین مشخصه شعور انسان که نشان دهنده درجه تمدن هر ملت است همان قدرت استدلال کردن است، و به طور کلی این قدرت به بهترین وجهی می تواند در مهارت های ریاضی افراد آن ملت به نمایش گذاشته شود»
این سند همچنین نشان می دهد که برخلاف نظر برخی تاریخ نویسان، ریاضیات قبل از تمدن یونان باستان عمدتاً تجربی و شهودی نبوده، و به نحو قابل قبولی با استدلال همراه بوده است.

 

در اثر ارتباطاتی که یونیان با امپراطوری ایران، بابل و مصر داشتند و به ویژه پس از کشورگشاییهای اسکندر، یونانیان تقریبا بر همه علوم زمان خود احاطه پیدا کردند و تقریبا در همه زمینه ها و از جمله ریاضیات آثاری مدون را بوجود آوردند که تا قرنها بر جهان اندیشه حکومت می کردند. به نظر می رسد که تمایل به منطق و استدلال در قرون قبل از میلاد در یونان به اوج خود رسید. به روایت تاریخ نویسان ریاضی، اولین تلاش خوب برای استدلال مسایل ریاضی توسط تالس در سده ششم قبل از میلاد و پس از آن توسط شاگردش فیثاغورس و بعد از آن در قرون سوم ق.م. توسط اقلیدس در کتاب اصول اقلیدس به صورت مدون درآمد. کتاب اصول اقلیدس گرچه شامل مقالاتی در باره اعداد است اما بیشتر مسایل مربوط به اعداد از زاویه هندسی مورد توجه قرار گرفته اند. مشابه کار اقلیدس را «نیکوماخوس» (اواخر قرن اول بعد از میلاد) در زمینه حساب انجام داد.
رسالات منطق «ارسطو» (قرن چهارم ق.م) که بعدها به «ارغنون» مشهور شد، و اثری است ریاضی- فلسفی، نیز از جمله آثاری است که بیش از هزار سال بر جهان اندیشه، از جمله ریاضی، تاثیرات عمیق گذاشت. کارهای «ارشمیدس» (سده سوم قبل از میلاد، برخی او را یکی از بزرگترین ریاضیدانان همه اعصار نامیده اند ) همواره الهام بخش ریاضیات کاربردی بوده است و تا قرن نوزدهم نفوذ عمیقی در ریاضیدانان به ویژه در زمینه آنالیز داشته است .

 

طی قرون بعد از میلاد به دلیل جنگ های داخلی، تسلط امپراطوری روم بر یونان، سوزاندن کتابخانه ها از جمله کتابخانه بزرگ اسکندریه و مهمتر از همه افتادن علوم در زندان خرافی کلیسا، به تدریج و به خصوص پس از تسلط اسلام بر تمدنهای بزرگ آن زمان در قرن هفتم، رسالت حفظ و انتشار علوم بر عهده ممالک اسلامی افتاد. به روایت برخی کتابهای تاریخی اولین کسی که به ترجمه آثار یونانی دست زد «ابن مقفع» دانشمند ایرانی قرن دوم هجری ( قرن نهم میلادی ) بود. وی اولین بار فن منطق را به عربی ترجمه کرد و مسلمانان را به این دانش مسلح کرد. پس از آن جریانی شکل گرفت که در تاریخ به نهضت ترجمه معروف است. در این جا نقش یک انجمن پنهانی به اسم «اخوان الصفا» که در قرن چهارم هجری شکل گرفت بسیار بارز است. نتیجه کار این انجمن که متشکل از علماء و دانشمندان اسلامی بود رساله هایی است که مشتمل بر 51 مقاله در زمینه های مختلف علوم طبیعی ، ریاضی، الهی و مسائل عقلی و غیره می باشد. از میان دانشمندانی که تاثیرات زیادی را روی نسل های بعدی در زمینه ریاضی گذاشتند می توان از خوارزمی، ماهانی، ابن قروه، کرجی، بوزجانی، خیام، ابن عزرا، کاشانی و خواجه نصیرالدین طوسی نام برد.
البته در این دوره که به دوره تاریک اندیشی غرب مشهور است و تا حدود سده چهارده میلادی ادامه داشته است، در امپراطوری روم شرقی (بیزانس) که به طور طبیعی بیشتر تحت تاثیر فرهنگ یونانی بود، علوم و از جمله ریاضیات به حرکت خود، به کندی، ادامه داد. در این میان می توان از «بوئتیوس» (ح 510 م) نام برد که معلومات ریاضی دانانی چون «اقلیدس»، «نیکوماخوس» و «ثاون» را در کتابی به نام دو مقاله در باب اصول حساب گرداوری کرد که در همه مدارس قرون وسطی تدریس می شد. برجسته ترین ریاضیدان قرون وسطی در غرب، «فیبوناتچی» (1202 م) بود که تا حدود زیادی تحت تاثیر کتاب «جبر و مقابله» اثر مهم ریاضیدان بزرگ ایرانی (قرن نهم میلادی )، یعنی «خوارزمی»، بوده است.

 


در کتاب «صورتبندی مدرنیته و پست مدرنیته»، قرون پس از دوره تاریک اندیشی غرب، به چهار دوره به صورت زیر تقسیم شده است:
1- دوره رنسانس یا نوزایی، از قرن چهاردهم؛
2- جنبش اصلاح دینی، در قرن شانزدهم؛
3- عصر روشنگری، از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن هیجدهم؛
4- انقلاب صنعتی، از نیمه دوم قرن هیجدهم تا نیمه قرن نوزدهم؛
به نظر می رسد این تقسیم بندی در مورد تاریخ تحول ریاضیات در غرب نیز، با مختصر تفاوتی، صدق می کند.

 

جرقه های دوره نوزایی در ایتالیا زده شد. در این دوره در واقع علوم عهد یونان باستان و تمدن اسلامی ترجمه و بازیافت شد. شاید بتوان گفت این کار در زمینه ریاضیات در قرن سیزدهم با کارهای فبیوناتچی شروع شد. یه این ترتیب، دوره نوزایی در ریاضیات از قرن سیزدهم شروع شده است که با توجه به ماهیت ریاضی تا حدی طبیعی است. این نکته از این جهت تذکر داده شد تا توجه کنیم که تحولات در علوم گرچه به مقدار زیاد به تحولات اجتماعی وابسته است، اما بر آن منطبق نیست و گاه خود می تواند زمینه ساز تحول اجتماعی باشد.
در دوره اول تحول ریاضی در غرب که می توان گفت از قرن سیزدهم میلادی تا نیمه قرن شانزدهم ادامه دارد، اگر چه ریاضیات پیشرفت زیادی کرد اما خلاقیت و نوآوری چندانی در آن صورت نگرفت.

 

از نیمه دوم قرن شانزدهم تحت تأثیر گشایشی که از طریق اصلاح دینی و اجتماعی ( با پرچمداری مصلحینی چون «مارتین لوتر»، «توماس مونتسر»، «هولدریخ تسوینگلی»، «جان کالون» و دیگران ) در غرب صورت گرفت، شاهد کارهای خلاقانه در ریاضیات هستیم. می توان گفت که این جریان از «نپر» و ابداع لگاریتم شروع شد و با توجه به نیاز آن زمان به کارهای محاسباتی سنگین به شدت مورد اقبال قرار گرفت. سده های هفدهم و هیجدهم شاهد ریاضیدانان بزرگی با کارهای بزرگ در زمینه های مختلف است. «گالیله» و «کپلر» در زمینه مکانیک آسمان، «پاسکال» در زمینه هندسه تصویری و پایه گذاری نظریه احتمال (به همراه ریاضیدان بزرگ فرانسوی، یعنی «فرما» )، «دکارت» در زمینه ابداع هندسه تحلیلی ( ظاهراً «فرما» نیز همزمان با او به هندسه تحلیلی رسیده بود)، «فرما» در زمینه های مختلف ریاضی و به ویژه در زمینه نظریه اعداد و ایجاد زمینه برای پیشرفت جبر و آنالیز و بالاخره «کاوالیری»، «جان والیس» و «باروی» در بسترسازی مناسب برای کارهای اساسی که بعداً در قرن هیجدهم توسط «نیوتن» و «لایب نیتس» صورت گرفت. به این نامها بایستی نام ریاضی دان بزرگ هلندی قرن هفدهم یعنی «کریستین هویگنس» را هم اضافه کنیم که کارهایش باعث پیشرفتهای محسوسی در علم نجوم و احتمالات و اختراعات صنعتی از جمله اختراع ساعت پاندولی شد.

 

اوایل قرن هیجدهم نقطه عطفی در تاریخ ریاضیات است. در اوایل این قرن نیوتن و لایب نیتس به طور همزمان و با استفاده از کارهای کسانی چون کاوالیری، جان والیس و باروی که پیش از این انجام شده بود، حساب دیفرانسیل و انتگرال را ابداع کردند. در نیمه اول این قرن شاهد ریاضیدانان بزرگ دیگری نظیر برادران برنولی ( سه برادر ریاضیدان که در حل مسایل ریاضی خستگی ناپذیر بودند )، «تیلر»، «مکلورن» و دیگران هستیم.
متعاقب پیشرفتهای ریاضی و به تبع آن سایر علوم مرتبط با ریاضی و با توجه به نیاز زمان، اختراعاتی در زمینه های مختلف شروع شد و نطفه های انقلاب صنعتی در غرب در نیمه دوم قرن هیجدهم شکل گرفت. این انقلاب صنغتی به دنبال خود تغییراتی در دیدگاههای فلسفی و اجتماعی غرب گذاشت. اگر چه به روایت تاریخ، انقلاب صنعتی از انگلیس شروع شده بود ولی در فرانسه با انقلاب اجتماعی همراه شد و توانست تأثیرات شگرفی را در بینش جهان غرب بگذارد. ریاضیدانان این دوره تحت تأثیر همین بینش توانستند تابوهای ریاضی را در همه زمینه ها بشکنند. ابتدا به دنبال ابهاماتی که در طرح «بینهایت کوچکها» از طرف نیوتن و لایب نیتس در بحث حساب دیفرانسیل و انتگرال پیش آمده بود، مباحثات و مجادلات زیادی در این مورد صورت گرفت. در اثر تلاش ریاضیدانانی چون «اویلر»، «دالامبر»، «بولتسانو»، «وایراشتراوس»، «لاگرانژ»، «ریمان» و به خصوص «کوشی» برای اجتناب از این شبهات، از دل هندسه، آنالیز سر برآورد و به اوج خود رسید. از سوی دیگر نیز با تلاش ریاضیدانی چون «واندرموند»، «لاگرانژ»، «گاوس»، «آبل»، «گالوا»، «همیلتن» و دیگران از دل حساب و نظریه اعداد شاخه های مختلف جبر شکل گرفت. در این میان کارهای گاوس، آبل و به ویژه گالوا بسیار بدیع بود و کار همیلتن به جهت معرفی حلقه های تعویض ناپذیر، به دلیل ساختار شکنی، بسیار مؤثر بود.
جریان انقلابی دیگری که در این زمان شکل گرفت، شکستن تابوی هندسه اقلیدسی بود. به نقل از اسناد تاریخی اولین کسی که با طرد اصل پنجم اقلیدس به هندسه نااقلیدسی نزدیک شد «گاوس» ریاضیدان بزرگ آلمانی بود که بهر دلیل آن را انتشار نداد. کمی بعد هندسه نااقلیدسی به صورت مستقل توسط «یوهان بایایی» (1802-1860) ریاضی دان مجاری و «لباچفسکی» (1793- 1856) ریاضی دان روسی اعلام وجود کرد. چندی بعد «ریمان» با جرح و تعدیل دیگری در اصل پنجم اقلیدس، هندسه دیگری را که به هندسه بیضوی موسوم است، معرفی کرد.

 

تا اواسط قرن نوزدهم ریاضیات در همه زمینه ها به اوج خود رسید و تقریبا متناسب با نیازهای اجتماعی و در حد معقولی کمی جلوتر از نیاز زمان به پیش می رفت. شکستن اصول اقلیدسی، سئوالات بجا مانده از بینهایت کوچک ها، شک و تردید نسبت به ماهیت اعداد، پارادکسهایی که از زمان «سوفسطاییان» به بعد مطرح بود و بسیاری سئوالات پایه ای از این دست، ذهن ریاضی دانان را به خود مشغول می کرد.
از این زمان یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم بخش وسیعی از تلاش ریاضیدانان برجسته معطوف به استحکام بنیانهای ریاضی شد که البته کاملا ضروری بود. این تلاش ها از یک طرف توسط «بول»، «فرگه»، «راسل»، «وایت هد»، «لورن هایم»، «اسکولم»، «گودل»، «تورینگ» و غیره در زمینه منطق و از طرف دیگر توسط «پئانو»، «ددکیند»، «راسل»، «کانتور»، «گودل» و «کوهن» در زمینه نظریه مجموعه ها به اوج خود رسید.
پدیده دیگری که در این دوره شکل گرفت، توسعه عرضی بسیار وسیع دانش ریاضی، همانند سایر علوم، و شکل گیری شاخه های جدید ریاضی بود، آنچنان که دیگر احاطه بر همه و حتی چند شاخه ریاضی غیر ممکن می نمود.

 


بالاخره دوره تاریخی اخیر ریاضی که از نیمه قرن بیستم شروع و تاکنون ادامه دارد، دوره ای است که می توان آن را دوره «دور شدن ریاضی از واقعیت» ( در وجه کلی آن ) نامید. به بیان دیگر اگر بخواهیم نام دیگری که متناسب با حال و هوای عصر کنونی باشد برای این دوره انتخاب کنیم «دوره سرگشتگی ریاضی» است. همان سرنوشتی که فلسفه نیز دچار آن شده است.
چگونه می توان این سرگشتگی را تشخیص داد؟ نشانه های این سرگشتگی و دوری از واقعیت را به صورت زیر می توان برشمرد:
1- اتمام دوره ستارگان ریاضی ، البته این پدیده تقریبا در همه علوم دیگر اتفاق افتاده است و تا حدی مربوط به وسعت بیش از اندازه علوم نسبت به توان ذهنی انسان است؛
2- بی توجهی ریاضیدانان برجسته دنیا نسبت به ریاضیات کاربردی؛
3- تنزل جایگاه ریاضی در «ذهن جمعی» خردمندان، نسبت به دوران گذشته؛
4- دور بودن و انزوای ریاضی دانان در تحولات اجتماعی، منظور عدم ایفای نقش در تحولات اجتماعی به عنوان یک ریاضی دان است نه فردی جدا از ریاضی؛
5- مهمترین شاهد، احساس تلخی است که به عقیده من در بسیاری از ریاضیدانان وجود دارد به این شکل که احساس می کنند به قدر زحمتی که می کشند تاثیری در محیط پیرامون خود به عنوان ریاضی دان ندارند؛
6- نشانه دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که علیرغم این که سال 2000 به حق به عنوان سال جهانی ریاضیات معرفی شد اما آنچه که شایسته ریاضیات بود اتفاق نیفتاد.

 

دلایل این سرگشتگی چیست؟ دلایلی که می توان برای این سرگشتگی و دور از واقعیت بودن برشمرد، به قرار زیرند:
1- پرداختن ریاضی به مدت حدود یک قرن به پایه های خود، ذهن ریاضیدانان را بیشتر به سمت مجردات برد. به عبارت دیگر باعث شده است که ریاضیات در لاک خود فرو برود.
2- انسان وقتی می تواند در یک موضوع ایده های نو بدهد که بر کلیت موضوع احاطه پیدا کند. وسعت علوم و تخصصی شدن آنها، که در مورد ریاضی این گستردگی بسیار شدیدتر است، در این دوره مانع این امر است.
3- سرگشتگی یکی از مشخصه های این دوره از تاریخ بشر است و این وضعیت فلسفی دوره کنونی اثر خود را بر ریاضیات نیز می گذارد..
4- پیشرفت های دوره های قبلی ریاضی آنچنان وسیع و گسترده بوده است که سایر علوم تا مدت ها می توانند از همانها با کمی دستکاری استفاده کنند.

 

چرا در آستانه یک تحول قرار داریم؟ سرعت فراینده تحولات در علوم و بیشتر از آن در ریاضی از یکسو، نیاز زمان و زمزمه هایی از ابراز نارضایتی از وضعیت ریاضی در بین خردمندان دنیا از دیگر سو، نشانه هایی است از بروز یک نقطه عطف در دهه های آینده.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 32   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نشانه های یک نقطه عطف در تاریخ ریاضی و وظایف ما

دانلود مقاله ورزش از نقطه نظر به هنجار سازی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله ورزش از نقطه نظر به هنجار سازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 همانطوری که دیده شده است، یکی از روش های تنبیه برای رفتار بد و یا غیر نرمال و نا به هنجار جناح محدود کننده نام دارد که در آن زندانیان امکانات کمتری برای تمرین ورزش دارند. در جناح محدود کننده ،اتاق آموزش وزنه برداری کوچکی وجود دارد. زندانیانی که در جناح محدود کننده تمرین می کنند به دو دسته تقسیم می شوند که هر گروه هفته ای چهار بار و هر بار یک ساعت کار می کند. در طول یک سال کارمیدانی، وزنه کاری آزاد در این اتاق وزنه برداری برداشته شده و یا وسایل آموزش وزنه برداری تعویض شده اند. دلیل این موضوع این است که مدیریت زندان از این بیم داشته اند که زندانیان ممکن است از آنها به عنوان سلاح برای ضربه زدن به یکدیگر و کارمندان زندان استفاده کنند. در یک سالن، خارج از اتاق وزنه برداری، تعدادی دوچرخه تمرین قرار داشته اند.
وقتی زندانیان در خارج محدود کننده، در حال تمرین در سالن آموزش بدنسازی هستند، دو افسر زندان همیشه حاضرند، در حالیکه هیچ مربی حاضر نیست. زندانیان آزادانه تمرین می کنند و بیشتر از یکدیگر یاد می گیرند، زندانیان در جناج محدود کننده، یکبار در هفته می توانند در آموزش فوتبال زیر نظر یکی از افسران « دپارتمان فعالیت ها» شرکت کنند. برخی از زندانیان بعد از ظهر و هنگام تمرین در محوطه زندان می دوند و یا پیاده روی می کنند و گاهی اوقات با یکدیگر و طبق میل خود در هنگام ساعات تمرین، فوتبال بازی می کنند. برخی تعطیلات هنگام کارمیدانی، زندانیان در جناح محدود کننده، تورمنتی تشکیل می دهند و با یکدیگر در ورزش های مختلف مانند پرش طول، پرتاب توپ، دویدن دور محوطه و .... رقابت می کنند. برندگان این مسابقات به عنوان «قوی ترین مرد زندان لهستان» لقب می گرفتند و نام آنها در مجله زندان چاپ می شد.
در جناح مقابل، اتاق تمرین وزنه بزرگتری وجود دارد که هم وسایل آموزشی و هم وسایل وزنه های آزاد قرار دارند. در این اتاق، همچنین تعدادی دوچرخه تمرینی هم وجود دارند. جناح محدود کننده، زندانیان در جناح مقابل هم به دو گروه تقسیم می شوند و هر گروه سه بار در هفته و هر بار دو ساعت کار می کنند. در حین تمرین، یک افسر زندان حضور دارد. حضور تنها یک افسر زندان در مجموع با وزنه های آزاد می تواند اینگونه تفسیر شود که زندانیان در جناح متقابل به عنوان تهدید کننده خطرناک محسوب نمی شوند بر خلاف جناح محدود کننده در جناح مقابل، زندانیان می توانند در لیگ های محلی، فوتبال بازی کنند. در تابستان، زندانیان می توانند در زمین فوتبال هر ورزشی بکنند ولی در زمستان تنها در سالن و در تعطیلات مسابقه دهند.آموزش تیم های فوتبال معمولا توسط خود زندانیان انجام می شود ولی گاهی اوقات برخی از افسران زندان از دپارتمان «فعالیت ها» شرکت می کنند. در جناح مقابل، زندانیان همچنین یک تیم تغییر روی میز دارند. در زمستان، این تیم در لیگ های محله شرکت می کنند و تیم هایی برای مسابقه از خارج از زندان به زندان می آیند. مسابقات تغییر روی میز، چندان سازمان دهی شده نیست و نفرات مسابقه به مسابقه تعویض می شوند. زمانی که در زندان هستند برخی از زندانیان آموزش می بینند تا داور بولینگ روی چمن شوند. آنها تورنمنت های بولینگ را برای معلولین و بچه ها در خارج از زندان قضاوت می کنند. همچنین در جناح مقابل، برخی از زندانیان زمان تمرین را برای دویدن و پیاده روی در محوطه می گذرانند. زندانیان در این جناح، همچنین به گروههایی تقسیم می شوند که در تعطیلات زندان را همراه با افسر زندان برای تمرین زندگی عادی ترک می کنند. همچنین در جناح مقابل، دپارتمان فعالیت ها، فعالیت های فیزیکی خاصی را دو بار در سال برنامه ریزی می کنند. در تابستان، مسافرت با قایق و در زمستان اسکی که هر دو آن ها یک هفته به طول می کشد. زندانیان مجبورند برای شرکت در این برنامه ها ثبت نام کنند و از یک رژیم تمرین فیزیکی قبل و بعد از مسافرت پیروی کنند. یک سالی که کار عملی طول کشید. گروهی از دوچرخه سواران بین شش تا هشت نفر از جناج مقابل وجود داشتند. آنها برای مسابقه تمرین می کردند و برای دوچرخه سواری همراه افسر زندان و نماینده دپارتمان فعالیت ها به بیرون می رفتند.
آغازی برای بحث درباره آموزش وزنه برداری:
همانطورکه دیده شده است، شرایط برای تمرین ورزشی در جناح مقابل بیمار بهتر از جناح محدود کننده است. امکانات بالای برای تمرین ورزش، در جناح مقابل را می توان کالای با ارزشی دانست که بخاطر رفتار خوب زندانیان تجارت می شود. استفاده از امکانات بهبود یافته آموزشی وزنه برداری به عنوان بک کالای با ارزش می تواند ضد و نقیض به نظر آید، چون نه وزارت دادگستری و نه پلیس و نیز نه بسیاری از افسران زندان به نظر می آید که عقیده ندارند، آموزش وزنه برداری، همان اهداف آموزشهای اجتماعی را دنبال می کند که آنها از ورزش توقع دارند. اگر چه آن به عنوان یک کالای با ارزش به نظر می رسد، زیرا آموزش کار با وزنه فعالیت ورزشی بوده که برای زندانیان در هر دو جناح مقابل و محدود کننده را به خود جذب می کرد. بعد از مدتی در زندان من فهمیدم که برای زندانیان «آموزش دادن» هم معنی با آموزش کار با وزنه بود «آموزش» آموزش کار با وزنه بود. موقعیت های بهتری برای تمرین کار با وزنه ممکن است دلیلی برای این باشد که زندانیان در پاسخ رفتار بهتری از خودشان نشان می دهند و محکومیت خود را در جناح مقابل می گذرانند. برهانی که در بحثی درباره آموزش کار با وزنه در زندان مردان در نروژ بیان شده است این انتخاب است که کدام بهترند: زندانیانی ه رفتار بهتری دارند و در عین حال فرصت دارند تا بدن های ورزشکار بسازند و یا زندانیانی که رفتار بدی دارند و محکومیت خود را در زندان جناح محدود کننده می گذرانند؟ بحث زمانی پیچیده تر می شود که ساختن بدن ورزشکاری و ماهیچه ای مترادف با استفاده از داروهایی همچون استروئید دانسته شود. این واقعیت که آموزش کار با وزنه می تواند اهداف آموزش اجتماعی را برآورده کنند نیز بحث دیگری است که می تواند قضیه را پیچیده تر کند. یکی از پاسخ دهندگان از میان افسران زندان معتقد بود که، آموزش کار با وزنه ها، به زندانیان مهارت های اجتماعی همانند زندگی در ساختار اجتماعی، و نیز همکاری با یکدیگر را می آموزد. این مجادله ها تنها بخش هایی از بحث هایی پیرامون این است که آیا زندانیان باید مجاز باشند تا با وزنه کار کنند یا نه و به نظر می رسد بحث در این مورد بر بحث کلی درباره ورزش در زندان سیطره دارد.
افسران زن و مرد درباره آموزش کار با وزنه برای زندانیان نگران بودند. بسیاری از صحبت ها که در مصاحبه های با افسران زندان انجام شد، درباره بحث در این موضوع فعالیتها بود. افسران زندان زنان، معمولا بیشتر در این مورد نگران بودند.
کارن:
تمرینات ورزشی در زندان بسیار خوب است اما اگر صادقانه بگوییم گمان نمی کند آموزش کار با وزنه این گونه باشد، به خصوص به شیوه ای امروزه کار می شود. فکر می کنیم آموزش کار با وزنه بسیار در اولویت قرار گرفته است بطوریکه برخی ها یا با وزنه کار می کنند و یا اصلا ورزش نمی کنند. بسیار خوب، برخی ها فوتبال بازی می کنند، ولی من می گویم فوتبال یک چیز است و آموزش کار با وزنه چیز دیگر. فوتبال یک ورزش گروهی است و آنها یاد می گیرند که با یکدیگر بازی کنند و ملاحظات خاصی داشته باشند ولی آموزش وزنه برداری می تواند آنها را خودخواهتر از آنچه که هستند کند، حداقل برخی از آنها را. من فکر نمی کنم که یک زندانی باید آموزش کار با وزنه ببیند تا بدنی بزرگتر داشته باشد و تنها به خاطر این که بدنش بزرگتر شود. و اگر برای مثال شما از نظر ذهنی بیمار هستید، بهتر است تا از ماهیچه هایتان برای پیاده روی استفاده کنید. و این واضح است که در زندان افرادی متجاوز به عنف قرار دارند که تمام نیروی خود را جهت امور جنسی استفاده کرده اند و این افراد در زندان می توانند وقت خود را به قویتر شدن و آماده تر شدن بگذرانند. که درست به نظر نمی رسد. زیرا وقتی آنها از زندان خارج می شوند. برای آنها از پای در آوردن یک قربانی آسان تر می شود و این خطری در تمامی حالات است. مطمئنا، مسئولان اقداماتی را در این جهت انجام داده اند ولی من در هر صورت چیزی به نام «آموزش کار با وزنه » را دوست ندارم. اما، این همیشه چیز غلطی است که بگوییم: «نه، چون شما یک متجاوز به عنف هستید، شما نمی توانید با وزنه ها آموزش ببینید. » از سوی دیگر، آنها به هر حال باید در زندان کاری انجام بدهند و بنابراین آموزش کار با وزنه، بهتر از هیچ است.
دیدریک:
من به خوبی می توانم این بحث را درک کنم. اما آیا یک متجاوز به عنف اگر آنقدر قوی نباشد، کم خطر تیره تر است؟ بهرحال من به مسئله این گونه نگاه نمی کنم و یا نمی توانم این گونه نگاه کنم. من مجبورم به زندانیانی که اینجا هستند فکر کنم و در این که ما به زندانیانی که آموزش کار با وزنه می بینند، چه می توانیم آموزش دهیم. اگر نه، آن تنها مسایل سیاسی و تنها حد سرهایی هستند و سپس ما زندانیان حتی قبل از آنکه آزاد شوند، محکوم می کنیم. سپس، درباره اخلاق سازی مستهجن می گوییم در حالیکه هیچگونه حقی برای این عمل نداریم. در واقع، ما گذشته زندانیان را دیده ایم و اما این به این معنا نیست که او گذشته خود را به آینده خواهد برد... من همچنین فکر می کنم اگر، اجازه کار با وزنه را به زندانیان ندهیم، در میان آنها سرکوبی و ناکامی های زیادی بوجود می آید. بسیاری از آنها انرژی های استفاده نشده ای دارند می تواند در اینجا بسیار نا امن باشد. و شما می بینید که قوی ترین و بزرگترین زندانیان، خونسردترین آنها هستند.
کارن، اساسا به تمرینات ورزشی و فعالیت های فیزیکی زندانیان با دید مثبت نگاه می کند، به نظر می رسد او بیشتر نگران اثرات ورزش روی زندانیان است و او می خواهد که ورزش یک تاثیر آموزش اجتماعی داشته باشد. کارن، نسبت به آموزش وزنه به زندانیان تردید دارد. گاهی اوقات، این موضوع با گفته های ضد و نقیض او در گفتارش، مشخص می شود.استنباط او را که آموزش کار با وزنه می تواند تاثیر مثبت خود را با مشغول کردن زندانیان وقتی در زندان هستند نشان دهد، ببیند. از سوی دیگر، او نمی تواند تاثیر آموزش اجتماعی آموزشی کار با وزنه با را حداقل در روش امروزه که زندانیان هر کار که بخواهند می توانند انجام دهند، ببینند. وقتی زندانیان با وزنه کار می کنند تا قوی و بزرگتر شوند، کارن معتقد است که این امر به زندانیان این فایده را می دهد که بتوانند در هر هنگام مرتکب شدن جرم و جنایت قوی تر باشند. دیدریک، اگر چه با کارن دیدگاه مشترکی ندارد، ولی او نیز می خواهد زندانیان با تمرین وزنه ها، در زندان چیزی یاد بگیرند. دیدگاه قانومند کردن بدن زندانیان با استفاده از آموزش کار با وزنه و نیز دیگر فعالیت های ورزشی، نیز در هر دو گفته آنها وجود دارد.
هم کارن و هم دیدریک، دباره زندانیانی که به تجاوز به عنف و حمله محکوم شده اند و به تمرین با وزنه می پردازند نگرانند. این موضوع مورد تحقیق قرار خواهد گرفت و به عنوان مثال از اینکه چگونه زندانیان در معرض فرایند اعتراض کردن قرار دارند، استفاده خواهد شد. یک فرضیه برای تحلیل بیشتر فهم اینکه چگونه نام «متجاوز به عنف» ایجاد شده است و چگونه معانی «بدن متجاوز به عنف» ساخته شده اند و چگونه آموزش کار با وزنه در « بدن متجاوز به عنف» تاثیر می گذارد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ورزش از نقطه نظر به هنجار سازی