فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نجوم

اختصاصی از فی گوو نجوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نجوم


نجوم

ستاره شناسی ، علمی است که با مشاهده و توضیح وقایعی که در خارج از زمین و جو آن رخ می‌دهد سر و کار دارد. این علم منشا پیدایش و خواص فیزیکی و شیمیائی اشیائی که قابل مشاهده در آسمان بوده (و خارج زمین قرار دارند) و همینطور فرآیندهای منتجه از آنها را مطالعه می‌کند. در طی قسمتی از قرن بیستم ، ستاره شناسی به سه شاخه تقسیم شده بود: محاسبات نجومی ، مکانیک آسمانی و فیزیک نجومی. حالات برجسته متداول فیزیک نجومی در نامگذاری گروههای آموزشی دانشگاهی و موسسات درگیر با تحقیقات نجومی متجلی می‌شود:
قدیمیترین آنها بدون هیچ تغییری ، گروهها و موسسات ستاره شناسی می‌باشند، جدیدترین آنها به نگه داشتن فیزیک نجومی در نامشان تمایل دارند، برخی اوقات کلمه ستاره شناسی را برای تأکید بر طبیعت تحقیقاتشان ، در نامشان قرار نمی‌دهند. به علاوه ، تحقیقات فیزیک نجومی ، مخصوصا در فیزیک نجومی نظری ، را افرادی که پس زمینه فیزیک و ریاضی دارند می‌توانند انجام دهند.

 

این فایل دارای 56 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


نجوم

مقاله در مورد نجوم، ستاره شناسی

اختصاصی از فی گوو مقاله در مورد نجوم، ستاره شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد نجوم، ستاره شناسی


مقاله در مورد نجوم، ستاره شناسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:56

 

  

 فهرست مطالب

 

نجوم

 

ستاره شناسی

 

تاریخچه نجوم

 

 

مقدمه

 

چگونه علم نجوم بوجود آمد؟

 

چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید می‌چرخد؟

 

منجمان چگونه سریعا یک ستاره را از دیگران تشخیص می‌دهند؟

 

نقش گالیلئو گالیله

 

مبنای نجوم

 

نظریه انفجار بزرگ

سرانجام جهان شواهدی در اثبات انفجار بزرگ عالم در ابتدا چگونه به نظر می‌آمد؟مرحله اول (صفر تا43-10ثانیه(مرحله دوم43-10)تا32-10ثانیه(مرحله سوم (از32-10ثانیه تا6-10ثانیه))مرحله چهارم (از6-10ثانیه تا3-10ثانیه)مرحله پنجم3-10)ثانیه تا 100 ثانیه)مرحله ششم (از 100 ثانیه تا 30 دقیقه)مرحله هفتم (از 30 دقیقه تا یک میلیون سال پس از خلقت)مرحله هشتم (از یک میلیون سال پس از خلقت تا امروز(

عصر تاریکی جهان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ستاره شناسی ، علمی است که با مشاهده و توضیح وقایعی که در خارج از زمین و جو آن رخ می‌دهد سر و کار دارد. این علم منشا پیدایش و خواص فیزیکی و شیمیائی اشیائی که قابل مشاهده در آسمان بوده (و خارج زمین قرار دارند) و همینطور فرآیندهای منتجه از آنها را مطالعه می‌کند. در طی قسمتی از قرن بیستم ، ستاره شناسی به سه شاخه تقسیم شده بود: محاسبات نجومی ، مکانیک آسمانی و فیزیک نجومی. حالات برجسته متداول فیزیک نجومی در نامگذاری گروههای آموزشی دانشگاهی و موسسات درگیر با تحقیقات نجومی متجلی می‌شود:
قدیمیترین آنها بدون هیچ تغییری ، گروهها و موسسات ستاره شناسی می‌باشند، جدیدترین آنها به نگه داشتن فیزیک نجومی در نامشان تمایل دارند، برخی اوقات کلمه ستاره شناسی را برای تأکید بر طبیعت تحقیقاتشان ، در نامشان قرار نمی‌دهند. به علاوه ، تحقیقات فیزیک نجومی ، مخصوصا در فیزیک نجومی نظری ، را افرادی که پس زمینه فیزیک و ریاضی دارند می‌توانند انجام دهند.

ستاره شناسی از معدود علومی است که آماتورها هنوز در آن نقش فعالی دارند، خصوصا در کشف و مشاهده حوادث زودگذر. ستاره شناسی نباید با طالع بینی ، شبه علمی که با پیگرد مسیر اجرام آسمانی ، مبادرت به پیشگویی سرنوشت افراد می‌نماید اشتباه شود. این دو اگر چه در ریشه مشترکند، اما کاملا متفاوتند؛ ستاره شناسان روش علمی را پذیرفته‌اند، در حالیکه طالع بینها اینطور نیستند.

 

ستاره شناسی به چند شاخه تقسیم می‌گردد. اولین تقسیم بندی بین ستاره شناسی نظری و ستاره شناسی شهودی می‌باشد. مشاهده گرها روشهای مختلفی را برای جمع آوری اطلاعات درباره حوادث بکار می‌برند، اطلاعاتی که بعدا توسط نظریه پردازان برای ایجاد تئوریها و مدلهایی ، برای شرح مشاهدات و پیش بینی حوادث جدید بکار می‌رود. حوزه‌های مطالعه همچنین به دو طریق دیگر تقسیم بندی می‌شوند: موضوعی ، که معمولا به منطقه فضا (مثلا ستاره شناسی کهکشانی) یا مسائل اشاره شده (مانند تشکیل ستاره یا کیهان شناسی) بستگی دارد؛ یا به روش مورد استفاده برای گرد آوری اطلاعات (بطور مبنائی ، چه ناحیه‌ای از طیف الکترومغناطیس استفاده می‌شود). در حالیکه تقسیم بندی اولیه به هر دوی مشاهده گر و نظریه پرداز مربوط می‌شود، دومی مربوط به مشاهده گرهاست(نه کاملا) ، چون نظریه پردازها سعی می‌کنند از اطلاعات موجود در تمامی طول موجها استفاده کنند و مشاهده گرها اغلب بیش از یک منطقه از طیف را مشاهده می‌کنند.

 

تاریخچه نجوم

 

مقدمه

نجوم مطالعه مواد و مقدمه‌ای است درباره فرآیند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتمهای کوچک تا گیتی وسیع شامل می‌شود. منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستاره‌ها ، ستاره‌های دنباله دار ، کهکشانها ، سحابیها و مواد بین کهکشانها را مطالعه می‌کنند. برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص می‌کنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد.
بخشی از جهان ما ، زمین و آنچه در آن اتفاق می‌افتد اختر شناسی را شامل می‌شود، در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هر چه که درباره جهان می‌دانیم از آنچه از زمین می‌توانیم ببینیم و دریابیم و یا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.

 

 

 

چگونه علم نجوم بوجود آمد؟

قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ، نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره‌ها و سیارات در آسمان نقشه تهیه می‌کردند. متمدن ترینها برای نقشه برداری آسمان نظام داشتند و می‌دانیم که امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه می‌گیرد. در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله درباره علم نجوم نوشت. او در آن 48 گروه ستاره‌ای که صورت فلکی نامیده می‌شدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و ... که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شده‌اند.

همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور می‌کنیم، همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سرتاسر آسمان حرکت می‌کنند، او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بی‌حرکت ایستاده حرکت می‌کنند. این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود. تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد، زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.

 

 

چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید می‌چرخد؟

قبول این واقعیت مدتها طول کشید. در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibus را منتشر کرد که مشخص می‌کرد سیارات به دور خورشید گردش می‌کنند، اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود. عقیده‌هایی مانند طرح خورشید مرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند.

بنابراین اگر هم تعدادی دیگر از منجمان طرح کپرنیک را می‌پذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند. در سال 1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجسته‌ترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد. کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه بخاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت. گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمی‌توانست جلوگیری کند )در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد(.



دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد نجوم، ستاره شناسی

" شکوفایی علوم در تمدن اسلامی "

اختصاصی از فی گوو " شکوفایی علوم در تمدن اسلامی " دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

" شکوفایی علوم در تمدن اسلامی "


مقاله ای کامل و آماده درمورد شکوفایی علوم در تمدن اسلامی

فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 11

 

فهرست

مقدمه

ریاضیات

نجوم

فیزیک و مکانیک

طب

کیمیا

فسلفه و منطق

تاریخ

جغرافیا

ادبیات

منابع

 

خلاصه متن

هیچ یک از ادیان و مکاتب به اندازه اسلام، بر کسب معرفت و دانش اندوزی تأکید نکرده اند. این تأکید نه فقط مؤمنان بلکه کافران و مشرکان را نیز در بر گرفته است. نه در منابع اندیشه و عمل اسلامی و نه در تاریخ ظهور این دین الهی نشانه ای از علم ستیزی و تعارض بین دین و علم یافت نمی شود. اگر آنچه را که در آیات و اخبار درباره فضیلت علم و معرفت آمده بدون هیچ تفسیر و توضیحی کنار هم قرار دهیم خود چندین مجلد می گردد. اصل کلمه علم هشتاد بار در قرآن در مواضع گوناگون تکرار شده و مشتقات آن مانند یعلمون و یعلم و غیره بارها بکار برده شده است.

نکته جالب این است که قرآن کریم در زمینه دانش اندوزی فقط به کلیات اکتفا نکرده است، بسیاری از آیات به طور خاص بشر را به ژرف نگری در آثار خلقت و طبیعت می خواند. 

و ...


دانلود با لینک مستقیم


" شکوفایی علوم در تمدن اسلامی "

دانلودمقاله نجوم و اختر فیزیک

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله نجوم و اختر فیزیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

آشنایی با کیهان شناسی
کیهانشناسی علم بررسی تاریخ کیهان به عنوان یک کل است و هم ساختار و هم تکامل آن را بررسی می کند. در کیهانشناسی فرض می شود که در فاصله های بسیار زیاد، کیهان از هر مکانی که به آن نگاه شود یک شکل و متقارن به نظر می رسد، و در هر جهتی که به آن نگاه شود هم به یک شکل می باشد ( به بیان ریاضی تر، کیهان ایزوتروپیک است.) این فرضیات، اصول کیهانشناسی نامیده شده اند

جست‌وجوی اجرامی شگفت انگیزتر از سیاهچاله‌ها

 


دانشمندان وجود دسته‌ای جدید از سیاهچاله‌ها را پیش بینی کرده‌اند که به دلیل سرعت بسیار زیاد چرخش به دور خود افق رویداد ندارند.

 

 

 


به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، سیاهچاله‌ها هم پیش از این در دسته اجرامی بسیار ناشناخته و رازآمیز قرار داشتند. تصوری که از این اجرام وجود دارد، این گونه است که جسمی بسیار کوچک جرمی معادل جرم چندین خورشید را در نقطه‌ای فشرده کرده است.

 


اما موضوع این خبر کشف جرمی شگفت انگیزتر از سیاهچاله‌ها است.

 


نظریه «تکینگی بدون پوشش» (naked singularity) حاکی از آن است که سیاهچاله آنقدر سریع به دور خود می‌گردد که در نهایت با فقدان افق رویداد مواجه می‌شود.

 


سیاهچاله‌ها زمانی شکل می‌گیرند که ماده‌ ستاره‌ای بزرگ بر روی خود فرو بریزد و در این حین، فشار لازم به طرف خارج برای خنثی کردن نیروی گرانشی که به طرف داخل وارد می‌شود، وجود نداشته باشد. از این رو فشار گرانش به سایر نیروهای داخلی غلبه می‌کند و سیاهچاله تا بینهایت در خود فرو می‌ریزد.

 


در این صورت نیروی گرانشی به قدری زیاد می‌شود که حتی نور نیز نمی‌تواند از آن بگریزد. در نهایت سیاهچاله در پوششی تاریک از خودش احاطه می‌شود که ما آن را افق رویداد می‌نامیم. اجرام و تابش‌ها هنگام رد شدن از افق رویداد ناگزیر به سمت سیاهچاله کشیده می‌شوند. به همین دلیل ما آن ها را نمی‌بینیم و سیاه می‌نامیم.

 


به نوشته نجوم، تمام سیاهچاله‌های کشف شده تا‌کنون، دارای چرخش به دور خود بوده‌اند. گاهی آنقدر زیاد که به بیش از هزار دور در ثانیه می‌رسید؛ اما در این نظریه جدید، اگر سیاهچاله‌ای را بیابید که سرعت گردش به دور خودش بسیار زیاد باشد، در آن صورت مقدار حرکت زاویه‌یی چرخشش بر نیروی گرانش حاصل از جرمش غلبه می‌کند و می تواند افق رویداد را کاهش دهد و یا از بین ببرد و سیاهچاله را بدون پوشش کند؛ اما سیاهچاله‌ای با 10 برابر جرم خورشید، به سرعت چرخشی بیش از چند هزار دور بر ثانیه نیاز دارد.

 


مطابق با نتایج تحقیقات دانشگاه‌های «دوک»(Duke) و «کمبریج»(Cambridge)، جرمی با چنین مشخصاتی را می‌توان در لنزهای گرانشی کشف کرد.

 


به گزارش ایسنا، لنز گرانشی قسمتی از فضا است که در آن جسمی با جرم زیاد مانند سیاهچاله وجود دارد و با توجه به نیروی گرانشی که دارد مانند یک عدسی طبیعی عمل می‌کند و نورهای رسیده از فواصل دور را خمیده و در نهایت کانونی می‌کند.

 


اگر نتایج این تحقیقات درست باشد، اخترشناسان می‌توانند چنین اجرامی را که در نظریه جدید پیش بینی شده ثبت و شناسایی کنند.

 

پیچنده فضایی (1)

 


تصور کنید اگر راندن در یک جاده کوهستانی برای شخصی مثلاً هشت ساعت طول بکشد، شاید یافتن یک تونل در آنجا، زمان لازم برای پیمودن این مسیر را به ده دقیقه کاهش دهد. پس اگر کسی با دوستانش قرار بگذارد که این مسیر را برود و سپس به آنها اطلاع دهد که به مقصد رسیده و آنها هم از داستان آن تونل فرضی آگاهی نداشته باشند، شاید بتواند برای دوستانش چنین وانمود کند که راه هشت ساعته را چنان تند پیموده که ده دقیقه ای رسیده!

 


اما مگر میشود که در هر شرایطی فاصله فیزیکی را چنان کوتاه کرد که زودتر به مقصد برسیم؟ مگر میشود در هر شرایطی میانبر پیدا کرد؟ پاسخ دانش فیزیک به این پرسش آری است.

 


برای شکافتن بهتر موضوع بهتر است کمی درباره نیروی گرانش (جاذبه) بگوییم. در افسانه ها میگویند که نیوتن با افتادن سیبی به سرش قانون گرانش را کشف کرد. او فکر کرد که چرا سیب بالا نمیرود و پایین میاید؟ او پی برد که اگر هر جسمی را با سرعت به اندازه کافی به هوا پرتاب کنیم، با شتاب ثابتی و در یک مسیر راست به زمین برمیگردد. پس میتوان گفت که کشش زمین و جسم دلیل این رویداد است. از آن پس دانش فیزیک پیشرفت کرد و دانشمندان فهمیدند که حرکت سیارات به دور خورشید هم از همین گونه است. گرچه به خاطر جرم زیاد سیارات و خورشید و مسافت زیاد میان آنها، خورشید نمیتواند آنها را در یک مسیر راست به سوی خود بکشد و آنها روی خورشید نمی افتند. پس با اینکه گرانش همان گرانش است و نیروی تازه ای در کار نیست، اما در اینجا کمی پیچیده تر خود را نشان میدهد و اثر گذاری آن از حرکت ساده و سقوط راست اجسام بر روی زمین، به حرکت پیچیده و چرخشی سیارات گرد خورشید با سرعتها و دوره های تناوب و ... متفاوت تبدیل شده. پس میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که در شرایط پیچیده تر، گرانش میتواند اثر گذاریهای پیچیده تری را به بار دهد.

 


در اینجای داستان لازم است نگاه خود را از دستاورد نیوتن به دستاورد انیشتین تغییر دهیم. نظریه نسبیت عام انیشتین گرانش نیوتن را کامل کرد و یک برداشت متفاوت از آنرا به دست داد. نظریه انیشتین گفت که هنگام سخن از نیروی گرانش، چیزی چیزی را به سوی خود نمیکشد، بلکه جرم ها فضا را به گونه ای خم میکنند که حرکت اجسام ناشی از نیروی گرانش (آن گونه که ما می بینیم) در واقع سقوط آزاد آنها در یک فضای خمیده است. پس زمین سیب را به سوی خود نمیکشد، بلکه نیروی گرانش کره زمین فضای پیرامون این سیاره را جوری خم کرده که هر جسمی بسته به ویژگی هایش (جرم، سرعت، ...) در این فضای خمیده حرکت میکند. خورشید هم طوری فضای منظومه شمسی را خم کرده که هر سیاره ناگزیر باید گرد آن بچرخد. برای تجسم بهتر به سوراخ چاه حمام نگاه کنید که چطور آب و کفها را به سوی خودش میکشد، طوری که اگر هر چیزی همراه آنها باشد (مثلاً یک سوسک!) به گرد سوراخ چاه میچرخد و میچرخد و سرانجام به درون سوراخ میریزد. خورشید نیز چنین میکند، اما خوشبختانه سیارات به این زودیها به آن نزدیک نمیشوند و تنها پس از میلیاردها سال است که ما هم مانند کفهای درون حمام به درون خورشید کشیده میشویم.
به هر حال، میخواستم این را بگویم که نیروی گرانش میتواند حرکتهای پیچیده ای را نتیجه دهد، حرکت راست و حرکت چرخشی. همه چیز به سیستم مورد مطالعه بستگی دارد؛ اینکه جرمها چه اندازه اند و چه ویژگیهایی دارند (سرعت، شتاب، اندازه حرکت، اندازه حرکت زاویه ای، ...) و چه مسافتی از هم دارند و مانند اینها. بر پایه نسبیت عام انیشتین، هر چه سیستم مورد مطالعه پیچیده تر باشد، میتواند فضای پیرامونش را پیچیده تر خم کند. اما آیا میتوان طوری پیچیدگی را بالا برد که خمیدگی فضای اطراف به کم شدن فاصله میان دو مکان بیانجامد؟ در مثال جاده کوهستانی با زدن تونل از دل کوه، میشد که بگوییم مسیر (بهتر بگوییم: مسیر موثر و نه مسیر واقعی) را کوتاه کرده ایم؛ انگار که جاده کوهستانی جوری خم شده که آغاز و پایانش همان آغاز و پایان تونل شده است. پس برای زودتر رسیدن باید مسیر دلخواه را طوری خم کنیم که ابتدا و انتهایش در یک مسیر فشرده شده و کوتاه شده قرار بگیرد. اگر بتوانیم تا این اندازه پیچیده کار کنیم و فضا را خمیده در بیاوریم، خواهیم توانست مسیر را کوتاه کنیم و سرعت موثر پیمودن در آنرا افزایش دهیم.

 


معادلات نسبیت عام انیشتین میگویند که چنین کاری شدنی است و اگر شما مسیر مورد نظر و ویژگی های خمش آنرا به معادلات بدهید، معادلات به شما ویژگی های آن سامانه از جرمها را میدهند.

 


دانشمندان سالها روی این موضوع کار کرده اند و به پاسخ هایی از معادلات میدان گرانش نسبیت عام دست یافته اند که میتوانند کوتاه کردن مسیر را برای ما به بار دهند.

 


دو دسته از پاسخها که بیشترین کار روی آنها انجام پذیرفته، متریکهای کرمچاله گذرپذیر و حامل پیچشی میباشند. در مدل یک کرمچاله گذرپذیر استاتیک و کروی-متقارن، میتوان با گذر از گلوگاه کرمچاله، از یک دهانه در یک فضای مجانبی-تخت، به یک فضای مجانبی-تخت دیگر رفت که در فاصله ی به اندازه بسنده دوری قرار دارد. اینگونه که بر میاید، محدودیتی در برد این سامانه نیست! پس هر دو جا در یک جهان یا دو جهان را میتوان به هم پیوند داد. اما بررسیهای بیشتر نشان داده اند که چنین هندسه زمختی، نیاز به مقادیر زمختی از ماده شگفت یا به زبان فنی تر: ماده ناقض شرط انرژی میانگین پوچ، را به همراه میاورد.

 

پیوستگی مولفه های متریک چنان است که گریزی برای رسیدن به یک ساختار خوشرفتار نیست. چنانکه اگر اندازه انرژی کاهش یابد، کاهش شعاع گلوگاه را به بار میدهد؛ یا اندازه فاصله میان دهانه تا گلوگاه را به مقادیر حدی میل میدهد. پس باید رهیافت رقیق سازی هندسه را برگزید. یعنی روی هر مولفه از متریک خام نخستین چنان کار میکنیم که - در دامنه ی توانش - به تمرکززدایی چگالی انرژی در فضازمان پیرامونش کمک کند.

 


یکی از بهترین گزینه ها رفتن به سوی بی تقارنی در اسکلت متریک است، به هدف آنکه به جز مولفه های قطر تانسور ماده-انرژی (که چهار تا هستند)، هر شانزده مولفه این تانسور باری از ماده شگفت همبسته را به دوش بگیرند و فشار ضریب کلان اندازه انرژی بجای چهار مولفه، در پشت شانزده مولفه پخش شود. پیچیدگی ریاضی چنین رهیافتی بسیار بالاست و بی تردید نیرومندترین راهکار پرداختن به آن، به کار بردن تقریبهای عددی و مانند سازیهای رایانه ای است. بزرگترین گامی که در این راه تاکنون برداشته شده، رفتن از هندسه متقارن-کروی به هندسه متقارن-محوری بوده است.

 


دیگر گزینه دینامیک سازی هندسه است. یعنی بگذاریم هندسه در زمان جریان بیابد و تمرکز زمخت ماده شگفت "جاری" شود. گرچه در جهان واقعی هم رودخانه زمان همیشه به جلو در پیش میرود.

 


گزینه دیگر افزودن چرخش به توابع ریخت و جابجایی به سرخ در متریک است که بخشی از انرژی همبسته را به خود جذب میکند و آنرا کاهش میدهد.

 


و همچنین گزینه دیگر افزودن بار الکتریکی به متریک است که با برپایی بر هم کنش میان میدانهای الکترومغناطیسی و گرانشی میتواند بر هندسه اثرگذار باشد. با فناوری کنونی، این کاراترین راهکار رقیق سازی هندسه کرمچاله است.

 


همه گزینه های بالا در جبهه ای به نام کار روی سمت چپ معادلات میدان نسبیت عام و کار روی هندسه ی بهتر جای میگیرند. اما جبهه دومی هم در کار است که همان کار روی سمت راست معادلات میدان و کار روی انرژی بیشتر نام دارد.

 


پیچنده فضایی (2)

اینجاست که اهمیت مهندسی فضازمان (Spacetime Engineering) روشن میشود که در شرایطی که فیزیک قضیه به مرزهای خود رسیده و توان پیش رفتن بیشتر را در آینده ای نزدیک برای خود نمیبیند، مهندسی دانسته ها و داشته های کنونی، میتواند رهیافتهایی در چهارچوب دانش را باز کند که نوید این را میدهند که میتوان با تردستی، بازده تولید ماده شگفت را از سطح کوانتمی به سطح کلاسیکی برساند

 


بر پایه عدم قطعیت مکانیک کوانتمی، نمیتوان گفت که در خلا کامل انرژی پایه فضازمان هیچ است، بلکه پس از کوانتیده کردن تابع انرژی، در می یابیم که نوسانگر مربوطه در خلا بر شمرده شده که آنرا نقطه صفر هم مینامند، دارای مقدار است. پس قرارداد میکنیم که انرژی کمتر از این مقدار را انرژی منفی بنامیم.

 


اما این انرژی دارای سرشتی کوانتمی میباشد، و مهار آن کاری دشوار است. همچنین تا رسیدن به یک نظریه گرانش کوانتمی فراگیر، توضیح درخوری از رفتار کف کوانتمی فضازمان را نداریم. نمیدانیم که فضازمان ماهیتی پیوسته دارد (نسبیت کلاسیک) یا از واحدهای گسسته ساخته شده (نظریه میدان کوانتمی) یا از واحدهایی یک بعدی و مرتعش (نظریه ریسمان) و یا سنگ بناهایی دوبعدی و رویه گونه که مانند لوله کشی و غشابندی می مانند (نظریه های ابرریسمان). بنابراین بهتر است که به آزمایشها بسنده کرد که رفتارهایی سرراست را گزارش میدهند و بررسی فضازمان را بسیار ساده تر میکنند؛ گرچه باید پذیرفت که دقت رهیافت نظری را در این شیوه نداریم، اما در بیشتر پیشرفتها راهبرد نظریه را گزارشات تجربی رفتار طبیعت در اندازه های کوانتمی و کهکشانی به دست داده اند و فیزیک کار را پی ریخته اند. پس رهیافت بررسی آزمایشها بیشتر مهندسی و در سطح است تا فیزیکی و در عمق، و حتی برخی آنرا "مهندسی کوانتمی" نامیده اند، اما در پایه ی داستان تفاوتی را نمیسازند، گرچه هر رهیافت جایگاه خود را دارد و پیشرفتهای نظریه بسیار مهم هستند.

 


از میان پدیده های به آزمایش درآمده که در برخی حالتها برخوردن به انرژی منفی را در سیستم مورد بررسی دارند، دو پدیده اثر کازیمیر و خلا فشرده بیشترین احتمال دستیابی به اندازه های ماکروسکوپیکی ماده شگفت را در خود دارند. جالب آنکه از این دو پدیده در نخستین مقاله های پدید آورندگان فیزیک کرمچاله در سال 1988 نیز نام برده شده است.
اثر کازیمیر را ده ها سال است که فیزیکدانها میشناختند، اما تا تایید آزمایشگاهی آن در دهه نود، چیزی بیش از یک حالت ویژه از نوسانگر های کوانتمی نگریسته نمیشد. در این باره از شما میخواهم که به یک مقاله بسیار خوب نگاهی بیاندازید:

 


هنوز نیز با اینکه این بارزترین گزینه دیدن اثرات انرژی نقطه صفر خلا میباشد، بسیاری نمیپذیرند بتوان با یک اثر ذاتاً کوانتمی به ساختارهایی ماکروسکوپیکی از فضازمان پیچانده شده (کرمچاله، حامل پیچشی، لوله کراسنیکف، و هر گونه پیچنده فضایی) رسید.

 

اکنون پرسش اینست که چگونه میتوان یک کرمچاله گذرپذیر را در آزمایشگاه ساخت؟ و پاسخ آنست که باید انرژی بایسته آنرا فراهم کرد. یعنی باید ماده شگفت را تولید کرد که دارای چگالی انرژی کمتر از چگالی انرژی خلا در فضازمان تخت در دمای صفر مطلق و در شرایط خلا ایده آل (= شمار ذرات محیط آزمایش برابر صفر) میباشد.
دو فاجعه در یک کهکشان

 

 

 


ابرنواخترها پدیده هایی نادر اند که در هر 25 تا 100 سال یکبار در کهکشان رخ می دهند. به همبن دلیل سازمان فضایی ناسا از کشف چنین پدیده ای بسیار حیرت انگیز شد، این واقعه در حالی رخ داد که ماهواره سوئیفت توانست دو ابرنواختر با فاصله 16 روز از انفجار را در یک کهکشان ردیابی کند.

تاکنون اخترشناسان ابرنواختری به اینگونه؛ در کهکشان MCG +05-43-16 مشاهده نکرده بودند، که ناگهان انفجاری مهیب رخ می دهد. این دو ابر نواختر با نام های SN 2007ck و SN 2007co شناخته می شوند. این انفجارها شش هفته گذشته در این کهکشان کم نور واقع در صورت فلکی جاثی و با فاصله ای معادل 380 میلیون سال نوری از ما رخ دادند.

اخترشناسان بر این باورند که این پدیده بسیار نادر و متمایز است، SN 2007ck ابرنواختری نوع II است و هنگامی رخ می دهد که ستاره بسیار پرجرم تر از خورشید است در این هنگام ستاره شروع به بیرون ریزی شدید ماده و در نهایت انفجاری مهیب را به وجود می آورد و واقعه ای عظیم پدیدار می شود سیاهچاله، ستاره نوترونی یا دمیدن پوسته های گازی ستاره به دیگر نواحی فضا.

ابرنواختر بعدی، یعنی، SN 2007ck از نوع Ia است و در حالی رخ داده که ماده کوتوله ای سفید توسط همدمی غیر قابل دید ربوده شده است تا جایی که ستاره توانایی نگهداری هیچ ماده ای را بر خود نداشته سپس انفجاری مهیب و پرصدا و حجیم رخ داده است.
در حقیقت این پدیده تصادفی و نادر در دو بازه زمانی کم سبب پر نور تر شدن کهکشان به اندازه دهها هزار بار بیشتر از آنچه بوده شده است.

 


روشی نوین برای اندازه گیری جرم سیاه چاله ها

 

نیکولای شاپوشنیکو و لو تیتار چوک،دو اختر فیزیک دان مرکز پرواز های فضایی گدارد ناسا به ابتکاری نوین در زمینه اندازه گیری جرم سیه چاله ها نائل آمدند.


شاید در ابتدا عجیب به نظر آید، اما یکی از مهم ترین و مشکل ترین مسائلی که دانشمندان همواره با آن روبرو هستند تعیین جرم اجرام آسمانی است.نمونه های فراوانی از سیستم هایی دوتایی که در آن دو ستاره به دور یکدیگر در گردشند مورد بررسی قرار گرفته و جرم دقیق آنها محاسبه می گردد.در این بین تعیین جرم سیاه چاله ها فرایندی بسیار پیچیده است زیرا این اجرام غیر قابل مشاهده هستند.

اما اختر فیزیکدانان کار آزموده در ابتکاری بی سابقه، روش نوینی برای حل این مسئله ابداع نمودند. در این روش با سنجش میزان وسعت قرص بر افزایشی در سیاه چاله جرم دقیق آن تعیین می گردد. (قرص بر افزایشی یک صفحه دایره ای گردان است که از مواد به دور سیاه چاله تشکیل می شود. این مواد که در اطراف سیاه چاله قرار دارند به مرور وارد آن شده و به عبارت دیگر بلعیده می شوند.)

از آنجا که این مواد می توانند بسیار سریعتر از بلعیده شدن توسط سیاه چاله متراکم گردند ،به هم فشرده شده و فوق العاده گرم می شوند.علاوه بر این، در طی فرایند گرم شدن امواجی را در طیف اشعه ایکش گسیل می کنند که توسط اخترشناسان در زمین دریافت می شود.
دانشمندان به این نکته پی برده اند که رابطه مستقیمی بین سیاه چاله و اندازه قرص بر افزایشی اطراف آن وجود دارد.به عقیده اخترشناسان، متراکم شدن گاز های داغ قرص بر افزایشی با افزایش جرم سیاه چاله همراه خواهد بود. .بدین ترتیب هرچه قدر که سیاه چاله پرجرم تر باشد، میزان تراکم مواد اطراف آن و در نتیجه اندازه قرص برافزایشی وسیع تر خواهد بود.




نمایی خیالی از یک سیاه چاله در حال بلعیدن همدم ستاره ای خود

این ایده که برای نخستین بار توسط تیتار چوک در سال 1998 میلادی مطرح گردید، نشان داد سیاه چاله موجود در سیستم دوتایی کیگنس ایکس – 1 (Cygnus X-1) بیش از 8.7 برابر خورشید جرم دارد.شایان ذکر است که میزان خطای احتمالی در این محاسبه فقط 0.8 جرم خورشید بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   24 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نجوم و اختر فیزیک

راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

اختصاصی از فی گوو راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید


راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

«چکیده»

بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است که همه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند. شریعت مقدس اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.

مهمترین عامل تعیین کننده در رؤیت هلال و آغاز ماههای قمری، افق است ، هر نقطه ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد.بر این اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رؤیت هلال بر اساس افق مشخص می شود.

بیشتر فقها ، رؤیت هلال ماه را در هر شهری ، تنها برای مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهای نزدیک به آن معتبر     می دانند.

دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینی برای دیگر سرزمینها کافی است و می توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینی از کره زمین روزه گرفت، یا روزه گشاد.

شماری از باورمندان این دیدگاه می گویند: ماه اگر در سرزمینی ثابت شد، سرزمینهای را در بر   می گیرد که در شب، سرزمینی که در افق آن هلال دیده شده ، یکسان باشند،هر چند این یکسانی در پاره ای از شب باشد.

برخی از مجتهدین ،‌حکم حاکم را نیز برای پذیرش دیده شدن هلال کافی می دانند. هر چند که حاکم شخصاً ‌ندیده باشد و از راههای دیگر برایش یقین به رؤیت هلال حاصل شده باشد. .البته از نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارها پیشرفته نجومی هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحاً اطمینان به رؤیت یا عدم رؤیت هلال ایجاد کند از نظر برخی مراجع برای اثبات رؤیت یا عدم رؤیت هلال کافی است


دانلود با لینک مستقیم


راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید