فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره اهمیت منطقه قفقاز از نظر انرژی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره اهمیت منطقه قفقاز از نظر انرژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اهمیت منطقه قفقاز از نظر انرژی


دانلود مقاله کامل درباره اهمیت منطقه قفقاز از نظر انرژی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :15

 

بخشی از متن مقاله

ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

اهمیت روز افزون منطقه قفقاز جنوبی به ویژه در مناسبات جدید جهانی و صف بندی قدرتهای منطقه ای و بین المللی، پژوهش و تحقیق پیرامون این منطقه، عوامل و پارامترهای موثر در آرایش قوا و اثرگذاری بر مناسبات آن را در دستور کار موسسات پژوهشی و مراکز مطالعات راهبردی قرار داده است.

ویژگی منحصر بفرد ارتباطی این منطقه بین اروپا و آسیای مرکزی به عنوان منبع بزرگ انرژی، رقابت ویژه روسیه و غرب در این منطقه که حیاط خلوت سنتی روسیه محسوب می شود، مناقشات دامنه دار قومی که بستر بسیاری از منازعات در این منطقه است و عواملی از این دست، اهمیت قفقاز جنوبی را در روابط منطقه ای و حتی بین المللی بیش ازگذشته ساخته است.

متنی که برگردان آن پیش روی شماست به قلم یکی از محققین و صاحبنظران برجسته مسائل ژئواستراتژیک جهانی و منطقه ای به رشته تحریر در آمده است.

بدیهی است ترجمه این مقاله به معنی تائید تمام ادعاهای نویسنده نبوده و هدف افزودن منابع اطلاعاتی به حوزه های کارشناسی مربوطه است.

ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

در ماههای اخیر روابط روسیه و گرجستان متلاطم شده است .تنش روی داده بین این دو کشور تنها یک نمونه ازصف بندی گسترده استراتژیک بین غرب وروسیه در منطقه قفقاز جنوبی است. در این عرصه، کشورها و سازمانهای مختلف در سطوح منطقه ای و فرامنطقه‌ای، در موضوع امنیت انرژی و ایفای نقش در معادلات قدرت در منطقه درگیر هستند. با در نظر گرفتن این دو عامل تعیین کننده، این سؤال مطرح می شود که موقعیت کنونی منطقه چیست و چه آینده ای برای آن پیش بینی می شود ؟

رویکردهای امنیتی و سیاسی- نظامی بازیگران منطقه ای، در ابعاد مختلف بر این منطقه تاثیر گذار است .این بازیگران شامل گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و آتش مناقشات همچنان مشتعل آنان در آبخازیا، اوستیا و قره باغ کوهستانی است .افزون بر آن تاثیر و اعمال نفوذ قدرتهای منطقه ای چون ترکیه و ایران و قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، روسیه و چین، جزئی جدایی ناپذیر از آرایش قدرت در منطقه محسوب می شوند.

علاوه بر کشورها، سازمانهای بین المللی نیز در این بازی بزرگ درگیرند. این سازمانها در سطح منطقه ای عبارتند از سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه (B.S.E.C) ، سازمان نیروی دریای سیاه (BLACKSEAFOR)، سازمان نیروی دریای خزر (CASFOR)، سازمان همکاری بین گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی (G.U.A.M)، و سازمان پیمان  امنیت دست جمعی (C.S.T.O) همراه با سازمان کشورهای مستقل مشارک المنافع (C.I.S). در سطح بین المللی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (N.A.T.O) و اتحادیه اروپا از وزن مخصوصی در معادلات قدرت منطقه برخوردار می هستند.

امنیت انرژی

امنیت انرژی موضوعی دیگر در شکل دهی ژئواستراتژی قفقاز جنوبی است. امنیت انرژی امروزه در سطح بین المللی از اولویت بالایی برخوردار است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو توجه خود را به تهدیدات متوجه این امر معطوف داشته اند. مجموع کشورهای اتحادیه اروپا در حال حاضر 50 درصد از انرژی مورد نیاز خود را وارد می کنند ( ایالات متحده 58 درصد از نفت مصرفی خود را وارد می کند ) و تا سال 2030 این رقم بالغ بر 70 درصد خواهد شد. علاوه بر این کشورهای عضو اتحادیه اروپا 25 درصد از انرژی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کنندکه این رقم احتمالا در سال 2030 به 40 درصد خواهد رسید ( 45 درصد دیگر انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا از خاورمیانه تامین می شود). در کنار این وابستگی رو به افزونی ، اکنون به ویژه پس از اعمال فشار روسیه به اوکراین جهت افزایش بهای گاز مصرفی این کشور در اواخر سال 2005، دیگر آشکار شده است که سلاح انرژی به  جزئی اساسی از سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل شده است.

اهمیت ژئوپولتیک قفقاز جنوبی بر وجود منابع انرژی در این منطقه نیز مبتنی است . امنیت در قفقاز ضرورتی حیاتی جهت انتقال بدون وقفه نفت و گاز خزر است. منطقه دریای خزر (آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ) در بردارنده 3 تا 4 درصد از ذخائر نفت  و 4 تا 6 درصد از ذخائر گاز جهان هستند. سهم قفقاز در منابع نفت و گاز جهان به خودی خود قابل توجه نیست اما در شرایط عدم اطمینان به جریان نفت از خلیج فارس با توجه به واقیات موجود و نیز امکان استفاده روسیه از انرژی به عنوان یک ابزار قدرت نمایی، انتقال انرژی دریای خزر و آسیای میانه (ازبکستان و ترکمنستان ) به مصرف کننده های غربی از طریق قفقاز اهمیتی حیاتی یافته است.

اهمیت منطقه همچنین در پی سیاستهای کشورهای مصرف کننده انرژی غربی که در صدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. از این روست که خط لوله نفت آتاسو – آلاشانکو ( بین قزاقستان و چین)، بخط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم ( بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان و قزاقستان ) خط لوله گاز ناباکو ( بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان و اتریش ) در حال طراحی، ساخت بوده و بعضا عملیاتی شده است.

فرونشاندن مناقشات فروزان

واشنگتن به دلیل سرمایه گذاری خود در بخش انرژی و نیز به خاطر منافع ژئوپولتیک خود در منطقه، علاقمند به قفقاز جنوبی همراه با ثبات و امنیت است. مناطق جدایی طلب گرجستان – آبخازیا و اوستیای جنوبی – به مناطقی تبدیل شده اند که بیشترین منافع را برای بازیگران منطقه در بردارند. روسیه، صرفنظر از تنش هایش با گرجستان،  نقش چندان بی طرفی در این مناقشات بازی نمی کند. و از آن به عنوان عامل نفوذ و تاثیر در برابر غرب بهره می برند.

اهداف مشخص و آشکار اند: غرب و روسیه  در این آرزو هستند که به بازیگر اصلی در قفقاز جنوبی تبدیل شوند اما روسیه معمولا تحت فشار بوده است تا از این منطقه عقب نشینی کند. یکی از تاکتیک های روسیه برای مقابله با این تحولات فعال ساختن مجدد مناقشات فروزان منطقه به منظور کاستن از میزان پیشرفت غربی ها در حل وفصل آنها است. این امر به ویژه برای گرجستان که سعی در جذب سرمایه گذاری غربی ها و پیوستن به ناتو دارد سخت تر است.

به نظر می رسد این تنش ها مادامی که قدرتهای فرامنطقه ای و سازمانهای وابسته به آنها نتوانند به تفاهم و یا «همزیستی مسالمت آمیز برسند » ادامه خواهد داشت. در این شرایط راه حلی برای این اختلافات متصور نیست. به نظر می رسد این مناقشات – که برای توسعه اقتصادی قفقاز جنوبی مضر هستند – تا زمانی که کشورهای مذکور در ساختارهای اروپایی پذیرفته شوند ادامه یابند.

چشم انداز مناقشه آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ کوهستانی نیز همانند مناطق جدایی طلب گرجستان است. بازیگران خارجی اصلی در این مناقشه –روسیه، ایالات متحده  و اتحادیه اروپا -  باید  راهی برای  مصالحه و سازش  بیابند. در حال حاضر ایالات متحده ضلعی از این مثلث است که بیشترین منافع را در حل و فصل این مناقشه داراست و تلاشهایی جدی برای نیل به یک راه حل مبذول می دارد. هنوز باید اراده سیاسی و خواست عمومی در دو سوی مناقشه ایجاد شود. به نظر می رسد فشار سیاسی بر آذربایجان و ارمنستان در حال افزایش است. ایالات متحده – شاید بیش از اتحادیه اروپا -  واجد قابلیتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی است و با توجه به سرمایه گذاریهای خود علاقمند است تا در روند مذاکرات اعمال نظر و نفوذ نماید .دقیقا همانند مناطق جدایی طلب گرجستان، شرط اصلی برای نیل به راه حل مناقشه، هماهنگی با روسیه و همکاری با این کشور است.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اهمیت منطقه قفقاز از نظر انرژی

دانلود سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی

اختصاصی از فی گوو دانلود سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی


دانلود سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی

              منطقه قفقاز جنوبی بین دریای سیاه و دریای خزر در جنوب روسیه، شمال غرب ایران و شمال شرق ترکیه قرار گرفته است و شامل کشور های گرجستان، آذربایجان و ارمنستان می شود. در این پژوهش مراد از لفظ قفقاز جنوبی، همین سه کشور می باشند. این منطقه که در دوران جنگ سرد بخشی از قلمرو شوروی بود، به دنبال فرو پاشی این کشور، در سال 1991 و شکل گیری سه کشور مذکور، از اهمیت خاصی در ژئوپلتیک جهان پس از جنگ سرد برخودار شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 پایان دوره ای مهم از روابط بین الملل بود، که دوران جنگ سرد یا دوران نظام دو قطبی خوانده می شود. بر اثر این فروپاشی ساختار سیاسی نظامی و اقتصادی جهان دچار دگرگونی شد، خلأ ناشی از فروپاشی شوروی و وجود منابع سرشار انرژی و مسایل مربوط به آن در این منطقه توجه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای و شرکتهای بزرگ سرمایه داری را به این حوزه جلب کرد.  موقعیت جغرافیایی و اهمیت راهبردی این منطقه، آن را به یکی از مهمترین مناطق جهان تبدیل کرده است. با گذشت چندین سال از فرو پاشی اتحاد شوروری، همچنان این منطقه برای روس ها که به دلایل گوناگونی از گذشته راهبرد سیاسی و منافع ملی و منطقه ای تعریف کرده اند؛ اهمیت زیادی دارد. اما از طرف دیگر آمریکا با توجه به خلاء قدرتی که بعد از فرو پاشی شوروری در منطقه به وجود آمد، با سرمایه گذاری اقتصادی به ویژه در زمینه انرژی و توسعه همکاری های نظامی با کشورهای منطقه به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه است و با روسیه قدرت پیشین این منطقه رقابت می کند. بنابراین این موقعیت جغرافیایی استراتژیک قفقاز جنوبی باعث شده است از یک طرف منافع راهبردی، ژئوپلوتیک و اقتصادی آمریکا تامین شود و از طرف دیگر دارای ظرفیت بیشتری برای ایجاد بحران است که در واقع تهدیدی برای روسیه محسوب می شود.

         «اهمیت قفقاز جنوبی برای روسیه به عنوان بخشی از حوزه شوروی مورد نظر همه کارشناسان روسی و غیر روسی است. این منطقه را می توان در یک تحلیل اندام وار، به قلب راهبردی روسیه تشبیه کرد و این راهبرد را باید به عنوان بخشی از راهبرد کلان این کشور در برابر حوزه شوروی تحلیل و ارزیابی کرد». این منطقه به واسطه اهمیت راهبردی و ژئواکونومیک خود، پس از 1991 به شدت مورد توجه غرب و در راس آن آمریکا قرار گرفت. اگرچه سیاست خارجی آمریکا در 45 سال رقابت با شوروی، در دوران طولانی جنگ سرد با هدف ها و اولویت های معین ترسیم می شد، اما سناریوی جغرافیایی سیاسی کنونی تفاوت زیادی با گذشته داشت به همین دلیل آمریکا برای رسیدن به منافع ملی خود هدف هایی را دنبال می کرد. از جمله اهداف شامل: دستیابی به نفت و گاز و در اختیار داشتن استخراج و صادر آن، گسترش بازرگانی و دستیابی به بازارهای منطقه ای، ایجاد ثبات با از میان برداشتن کشمکش های قومی و توسعه دوستی و حقوق کشورهای منطقه، رویارویی با نفوذ روسیه و ایران در منطقه و پشتیبانی از گسترش نفوذ ترکیه، رقابت با چین در مقیایس منطقه و جهان (احمدیان، 41:1387)، حضور نظامی در منطقه و افزایش همکاری های نظامی با بهبودی قفقاز در قالب طرح هایی چون مشارکت برای صلح و گسترش ناتو به شرق، رقابت ها با سایر قدرت ها بر سر امتیازهای بیشتر به ویژه در کنترل منابع انرژی (نیلر، 17:1379)، حمایت از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی جمهوری قفقاز جنوبی و کمک به آن ها برای آنکه زیر فشار و تطمیع روسیه و ایران قرار نگیرد (فیروزبان، 53:1388) و  ... . بنابراین به نظر می رسد در یک دیدگاه کلی، هدف های ایالات متحده شامل مهار روسیه و ایران، اطمینان به در دست گرفتن کنترل منابع انرژی دریای خزر، راه های دستیابی به منابع جایگزین و پاداش دادن به متحدان منطقه ای شامل ترکیه، گرجستان و آذربایجان، و فراهم کردن فضا جهت حضور بیشتر در این منطقه (قفقاز جنوبی) می باشد.

 

 

 

فایل ورد 28 ص


دانلود با لینک مستقیم


دانلود سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی

دانلود مقاله تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی وتاثیر آن بر امنیت ملی ایران باتاکید

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی وتاثیر آن بر امنیت ملی ایران باتاکید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی وتاثیر آن بر امنیت ملی ایران باتاکید بر(گرجستان)

-1 بیان مسئله:
دقت در وضعیت جدید ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی نشان می دهد که بعد از فروپاشی شوروی و به استقلال رسیدن جمهوری های منطقه قفقاز،وضعیت راهبردی و جغرافیای سیاسی ایران در منطقه اهمیت زیادی پیدا کرده است. ایران از لحاظ جغرافیایی مانند پلی است که آسیای مرکزی را به اروپا متصل می سازد.از طرف دیگر ایران به دلیل واقع شدن در بین دو منطقه بسیار مهم خلیج فارس و قفقاز و برخورداری از دو منطقه ژئوپلیتیکی در شمال و جنوب،موقعیتی کم نظیر در عرصه معادلات بین المللی و منطقه ای پیدا کرده است.
لذا فروپاشی شوروی و بدنبال آن گسترش ناتو به منطقه قفقاز جنوبی،یک تغییر ژئوپلیتیک اساسی در مرزهای شمالی ایران بود که بر روند سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران تاثیر قابل ملاحظه ای گذاشت،نزدیکی جغرافیایی ایران به این منطقه ووجود پیوند های تاریخی و فرهنگی و تعلق ملت های منطقه به حوزه تمدنی ایران،همچنین تمایل کشورهای این منطقه به امریکا از جمله عواملی است که بر شدت این تهدیدات امنیتی افزوده است بدین ترتیب با حضور قدرت های بزرگ در منطقه قفقاز جنوبی و مشخصاً کشور گرجستان به عنوان یکی از زیر محیط های امنیتی منطقه ای ایران،ملاحظات امنیتی جدیدی را در منطقه ایجاد نموده و امنیت ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران را متاثر ساخته است.
در عین حال وضعیت ژئوپلیتیکی جدید برتی ایران،مشکلات امنیتی و مرزی به همراه آورده است که باید مورد توجه دقیق قرار گیرد.هدف سیاست خارجی در این شرایط جدید باید در جهت بهره برداری از فرصت ها و اجتناب از تهدیدات باشد.در این پژوهش سعی می شود تا ضمن تبیین وضعیت ژئوپلیتیکی جدید منطقه،تاثیرات امنیتی و اقتصادی کشورهای این منطقه بعد از فروپاشی،بر ایران مورد بررسی قرار گیرد ومشکلات و بحرانهایی که این کشورها با آن مواجه هستند و همچنین پتانسیل های بالایی راکه در زمینه های مختلف سیاسی،اقتصادی و فرهنگی و.... دارا هستند،نمایان شود.
اهداف و منافع کشورها و قدرت های منطقه ای و جهانی و سیاست هایی که آنها برای رسیدن به منافع مورد نظر خود اعمال می کنند،همه مسائلی است که به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه به نوعی با منافع ملی کشور ما در تقابل و تعامل هستند که مورد بررسی قرار می گیرد.
در این میان جمهوری گرجستان با توجه به شرایط پدید آمده در منطقه،اهمیت استراتژیکی خاصی برای منطقه و برای کشور ما پیدا کرده است. لذا سعی شده است که با تبیین وضعیت ژئوپلیتیکی این کشور که با قرار دادن تحولات خود در چهار چوب روابط گسترده بین المللی موجب بروز اختلافاتی شده و نقش این کشور بر تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه و جهان مورد بحث وبررسی قرار می گیرد.
1-2 اهمیت موضوع(تحقیق)
فروپاشی اتحاد شوروی وتشکیل کشورهای جدید نیاز مبرم به مطالعات و آشنایی با کشور های تازه استقلال یافته در آغاز فروپاشی احساس می شد.اهمیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز ،کمبود اطلاعات تخصصی و ضعف آگاهی عمومی نسبت به این کشورها که سال های طولانی زیر شدیدترین نظارت های سانسوری،کمونیستی قرار داشتند و وجود اقوام و فرهنگ های مختلف در این مناطق همراه با منافع غنی وظرفیت های اقتصادی بالا که زمانی پشت پرده آهنین قرار داشتند و مشترکات فرهنگی،تاریخی،دینی،به همراه پیوند های عمیقی که بین ایران و کشورها در طول تاریخ برقرار بوده ،مبنای بسیار مهمی برای مطالعه وتحقیق در مورد این کشورها می باشد.همچنین درک این موضوع که بازیابی هویت ملی و فرهنگی مردمان قفقاز و رشد وتوسعه اقتصادی اجتماعی آنها صلح و ثبات را در منطقه وسیعی از جهان فراهم ساخت،اهمیت تحقیق وپژوهش را بیش از پیش آشکار می سازد و راهنمای خوبی برای ما در کشف واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه و ارائه گزارش هرچند مختصر و ناقص خواهد بود.
1-3 انگیزه های تحقیق
پیدایش حوزه های جدید ژئوپلیتیکی پس از تحولات نظام بین الملل وتغییرات حاصل شده در جغرافیای سیاسی منطقه قفقاز سبب بروز بحران ها ومشکلات عدیده ای در منطقه شد که در نهایت موجب بروز چالش ها و تاثیرات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی آنها بر وضعیت ژئوپلیتیکی جدید ایران شد.تهدید های منافع ملی به لحاظ هم مرز بودن این منطقه با ایران و لزوم شناخت منافع ملی از یک طرف و عدم آگاهیهای کافی مردم از منطقه و ریشه های بحران ها و حوادث و معاهدات تاریخی که باعث گسستگی قلمرو کنونی قفقاز جنوبی(گرجستان،ارمنستان،آذربایجان) از پیکره اصلی ایران زمین شده و همچنین انگیزه و علاقه شخصی نگارنده به گرجستان با توجه به اهمیتش به عنوان کشوری تاثیر گذار در منطقه،محرک و انگیزه اصلی موضوع بود.
1-4 اهداف تحقیق
- آشنایی با حوزه های جدید ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در منطقه بعد از فروپاشی شوروی
- بررسی و تحلیل مشکلات و بحران های موجود در کشور های منطقه وتاثیرگذاری آنها بر ایران و به چالش کشاندن منافع ملی کشور ( ایران)
-ریشه یابی علل تاریخی بحران های منطقه قفقاز جنوبی به خصوص کشور گرجستان و تاثیرات امنیتی و اقتصادی و سیاسی آن بر منطقه و ایران
1-5 پیشینه تحقیق:
بی شک یکی از مهم ترین انگیزه های محقق در انتخاب این موضوع،عدم ارائه پژوهش جامع و روشن در این زمینه بوده است.محقق بر این عقیده است که علیرغم انجام پژوهش ها و تحقیقاتی در زمینه های امنیت ملی ایران و قفقاز جنوبی تا کنون هیچ کدام از آنها به صورت مستقل به بررسی ژئوپلیتیک گرجستان و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نپرداخته اند برای روشن شدن پیشینه تحقیق به ذکر چند نمونه از پژوهش های انجام شده در این زمینه اکتفا می کنیم
دکتر بهرام امیر احمدیان در کتاب خود تحت عنوان ((جغرافیای کامل قفقاز))به بحث در این رابطه پرداخته است.ایشان در این کتاب جغرافیای سه جمهوری(گرجستان،ارمنستان، آذربایجان)را به طور کامل مورد بررسی قرار داده اند.دکتر محمد حسین افشردی از دیگر محققانی است که در کتاب خود تحت عنوان ((ژئوپلیتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران))به بحث در این رابطه پرداخته است.ایشان دراین کتاب ضمن پرداختن به مفهوم ژئوپلیتیک وموقعیت استراتژیکی منطقه قفقازجنوبی ووضعیت نظامی،امنیتی،فرهنگی،ارتباطی و سیاسی کشورهای آن منطقه و روابط و مناسبات این کشورها به جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار داده است.
پژوهش های متعدد دیگری نیز در این زمینه انجام شده است که از جمله کتاب(( امنیت در قفقاز جنوبی )) آقای احمد کاظمی و...............
1-6 سؤالات تحقیق:
1-آیا حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در قفقازجنوبی منافع ملی ما را تهدید می کند و چه تهدیداتی قدرت ملی ایران در منطقه از بین خواهد برد؟
2- علایق و اهداف اصلی ژئوپلیتیکی ایران در منطقه کدامند ؟
1-7 فرضیات تحقیق:
-حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در قفقازجنوبی منافع ملی ما را تهدید می کند
- علایق و اهداف اصلی ژئوپلیتیکی ایران در منطقه علاوه بر مسائل اقتصادی و فرهنگی مسائل سیاسی و امنیتی است.
1-8 تعریف مفاهیم:
ژئوپلیتیک:
-از مطالعه متون ژئوپلیتیک می توان چنین استنباط نمود که ژئوپلیتیک، روش و ابزاری در خدمت سیاست خارجی برای شناخت و تحلیل دقیق تر تحولات جاری و آینده است و مفاهیم متفاوتی را در عرصه های گوناگون، همچون کسب قدرت، تأثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست و استراتژی ژئوپلیتیک اینک بیش از گذشته به عنوان عاملی برای واقع گرایانه ساختن سیاست خارجی کشورها مورد توجه قرار گرفته است. (واعظی:1387، 26 ـ 25)
-ژئوپلیتیک علمی است که تاثیر عوامل جغرافیایی را بر سیاست داخلی و خارجی حکومت ها و روابط بین الملل بررسی میکند،آنچه مسلم است عوامل جغرافیایی در اداره امور داخلی (سیاست داخلی) و سیاست خارجی روابط بین الملل نقش تعیین کننده ای دارد(عزتی:1371، 1)
دکتر حافظ نیا، تعریف ژئوپلیتیک را در قالب یک مفهوم بیان می کند که در آن سه عنصر اصلی یعنی جغرافیا، قدرت و سیاست دارای خصلت ذاتی می باشند. «ژئوپلیتیک عبارتست از: ‌علم مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت و سیاست و کنشهای ناشی از ترکیب آنها با همدیگر»(حافظ نیا؛ 1385 :37).
در واقع، حافظ نیا، موضوع ژئوپلیتیک را رفتار گروه های انسانی متشکل نسبت به یکدیگر بر پایه جغرافیا، قدرت و سیاست می داند (حافظ نیا، 1384: 56 – 55).

 

 


دکتر مجتهدزاده ژئوپلیتیک را اینگونه تعریف می نماید: «مطالعه اثرگذاری عوامل جغرافیایی در تصمیم گیریهای سیاسی صاحبان قدرت»(مجتهدزاده؛ 1381 : 20) و یا «مطالعه روابط همکاری یا رقابت میان قدرتها براساس امکاناتی که محیط جغرافیایی در اختیار می گذارد یا امکاناتی که در این راستا می توان از محیط جغرافیایی گرفت»(مجتهدزاده؛ 1381):
امنیت ملی:
امنیت در لغت به معنای در امان بودن، ایمنی و بی ترسی است و این ویژگی در وضعیتی حاصل می شود که تهدید و خطری وجود نداشته باشد. از آنجا که امنیت پدیده ای نسبی، ذهنی و تجزیه ناپذیر است، ارائه تعریفی دقیق از آن بسیار مشکل است. چنانچه اندیشمندان مختلف همواره تعاریف متعدد از آن ارائه کرده اند. برای نمونه «برژینسکی» نظریه پرداز و سیاست مدار امریکایی، امنیت ملی را وجود اوضاعی مبتنی بر حفظ و برقراری اقداماتی می داند که کشور را از اعمال نفوذ دشمن، مصون نگه دارد یا اندیشمند دیگری به نام «آرنولد و لفرز» امنیت ملی را به طور عینی به معنای فقدان تهدید نسبی به ارزش های مکتبیه و به طور ذهنی به مفهوم ترس از حمله به اینگونه ارزش های می داند.
مسأله امنیت ملی و اولویت های آن برای هر کشور از اهمیت به سزایی بر خورد دار می باشد، لذا واحدهای ملی برای تأمین امنیت ملی خود، به تدوین استراتژی های ملی دست می زنند و این استراتژی‌ها، مقابله با تهدیدات هستند و راهکارهای دراز مدت برای مقابله با نا امنی محسوب می شوند و در حقیقت و ظیفه اصلی استراتژی های امنیت ملی این است که تهدیدات را به ضد تهدیدات (فرصت) تبدیل کنند. بنابراین تأمین امنیت ملی، مهم ترین دغدغه کشورها و واحد های سیاسی را تشکیل می دهد. (کاظمی: 1384، 26 ـ 23)
1-9 قلمرو تحقیق
منطقه قفقاز جنوبی شامل سه جمهوری گرجستان،آذربایجان و ارمنستان است که از نظام اتحاد جماهیر شوروی سابق جدا شده و استقلال یافته اند و از شمال با روسیه (قفقاز شمالی) و از طرف جنوب به ایران و ترکیه،از طرف شرق به سواحل دیای خزر(کرانه های غربی) و از طرف غرب با کرانه های دریای سیاه هم مرز می باشد.تاکید این پژوهش بیشتر بر جمهوری گرجستان است که در میانه و غرب قفقاز جنوبی(ماوراء قفقاز) واقع شده است.
1-10 روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات:
در این پژوهش سعی شده است با شیوه کیفی و به بهره مندی از روش های توصیفی-تبیینی به تحلیل جامع از موضوع مورد نظر پرداخته شده و نتایجی روشن و مناسب حاصل گردد
بدیهی است که با توجه به ماهیت موضوع مورد بحث و نیازمندی محقق به توصیف و بررسی داده ها با استفاده از سیر تاریخی موضوع و تلفیق و تحلیل آن با شرایط موجود و ارائه چشم اندازی از آینده آن،روش فوق الذکر مناسب ترین شیوه برای این پژوهش می باشد
شیوه دستیابی به اطلاعات در این پژوهش بر استفاده از اطلاعات کتابخانه ای،شامل اسناد و متون موجود در این زمینه و همچنین استفاده از منابع،نشریات و مقالات چاپ شده ی دیگر در کنار بهره مندی از جدیدترین اطلاعات با استفاده از اینترنت خواهد بود.
1-11 محدودیت های تحقیق
مطابق آنچه در تحقیقاتی از این نوع قابل تصور است،محقق در انجام این پروژه با محدودیت ها و مشکلاتی روبرو بوده است،به عنوان نمونه عدم آشنایی محقق با زبان و فرهنگ گرجی و همچنین محدودیت دسترسی به منابع خارجی موجود در این کشورها و اسناد مربوط به روابط دو جانبه با جمهوری اسلامی ایران،از مهم ترین موانع در این زمینه بوده است.

1-1 سازماندهی رساله
این پژوهش در پنج فصل به صورت زیر تنظیم خواهد شد.
فصل اول به کلیات تحقیق اختصاص دارد.در فصل دوم، به چهارچوب نظری تحقیق در قالب ژئوپلیتیک و امنیت،پرداخته شده است
در فصل سوم به بررسی جغرافیای قفقاز جنوبی و ساختار گرجستان درآن پرداخته شده است و در فصل چهارم ضمن پرداختن به مفهوم امنیت ملی و تشریح منافع ایران در حوزه قفقاز جنوبی، به تاثیر حضور قدرت های بزرگ و بحران های به وجود آمده در این منطقه و چگونگی تاثیرات آن بر امنیت ملی ایران مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
در فصل پنجم هم بر نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد و جمع بندی مطالب پرداخته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

2-1-1تعریف ومفهوم ژئوپلیتیک:
ژئوپلیتیک در مفهوم مطلع خود در اواخر قرن نوزدهم وارد ادبیات سیاسی نظامی شد و از آن پس به عنوان یک ابزار مفهومی در ادبیات نظامی، سیاسی و روابط بین الملل به کار گرفته شد. ازمنظر ژئوپلیتیک، شناخت ابعاد جغرافیایی در فرایند تحقیق بر نظمی منطقی و در روند تحلیل بر بهره گیری از واقعیت هایی استوار می باشد که در طول زمان در ارتباط با مفهوم قدرت، اثرات خود را در صحنه سیاسی یک محیط جغرافیایی بر جا نهاده اند. از این رو تحلیل ژئوپلیتیک در اتخاذ سیاست های عملی دولت ها می تواند از قابلیت خوبی برخوردار باشد.
نظریه پردازان ژئوپلیتیک در پی اثبات اهمیت آن سیاست ملی هستند که ناظر بر ملاحظاتی همچون دسترسی به مرزهای طبیعی یک کشور، دسترسی به راه های مهم دریایی کنترل استراتژیک مناطق سرزمینی مهم می باشد. از آنجا که بین عوامل جغرافیایی و سیاست دولت ها ارتباط وجود دارد، دولت ها با توجه به اوضاع جغرافیایی سیاسی و ژئوپلیتیک دو مبحث مکمل هم ازیک موضوع علمی است و به مطالعه ی نقش آفرینی قدرت سیاسی در محیط جغرافیایی می پردازند. مطالعه نقش آفرینی درون کشوری پدیده قدرت در چهارچوب مطالعات جغرافیایی سیاسی پی گیری می شود، حال آنکه مطالعه کارکرد منطقه ای وجهانی این مکانیزم در حوزه مطالعات ژئوپلیتیک قرار می گیرد. (مجتهدزاده: 1381، 34)
برخی اندیشمندان علوم سیاسی وجامعه شناسی مانند ریموند و استراسولدو ایتالیایی ((جغرافیای سیاسی))را رابطه فضایی و یا بعد سرزمینی علم سیاسی می دانند.از دید جغرافیایی این دانش را باید تشخیص و مطالعه پدیده های سیاسی در محتوای فضایی یا((روی زمین)) آنها دانست. به هر حال توجه اصلی در جغرافیای سیاسی حکومت است در حالی که حکومت یکی از پدیده های جغرافیای سیاسی، ومرز پدیده مهم دیگری در این مطالعه است رونق گرفتن جهانی اندیشی با تولد جغرافیای سیاسی همزمان بوده است و چندان دور از واقعیت نخواهد بود اگر گمان بر آن داریم که جهان اندیشی قرن نوزدهم تولد جغرافیای سیاسی را سبب گردیده است و جغرافیای سیاسی را نظم و نظامی تازه بخشیده است.

2-1-2 عوامل موثر بر ژئوپلیتیک
عواملی که در ژئوپلیتیک موثرند به دو دسته کلی(( عوامل ثابت))و((عوامل متغییر)) تقسیم بندی می شوند.(ژرژ،1349،28-30 )
عوامل ثابت در حقیقت همان پدیده های طبیعی و جغرافیایی هستند و عوامل متغیر که ممکن است برخی از آنها نیز منشا طبیعی داشته باشند به دلیل مطرح بودن نقش کمیت در آنها جزء عوامل متغییر محسوب می شوند. موقعیت جغرافیایی در بین عوامل ثابت و انسان در بین عوامل متغیر نقش دو قطب اصلی را در تحلیل های ژئوپلیتیک ایفا می کند.

الف) عوامل ثابت ژئوپلیتیک
- موقعیت جغرافیایی شامل: موقعیت دریایی،موقعیت بری یا مرکزی و موقعیت استراتژیکی.
- فضا و تقسیمات مربوط به آن در اصطلاح ژئوپلیتیک مفهوم فضا شامل سرزمین هایی است که انسان توانسته در آنجا سکونت گزیند و یا به گونه ای در آن دخل و تصرف کند.
- وسعت خاک کشور
- وضع توپوگرافی(شکل خارجی زمین) شامل: شکل مرزها و وضعیت شبکه آبها و وضعیت ناهمواریها.
- شکل کشور:مقصوداز شکل هندسی کشورها یعنی فاصله قطرهای یک کشور تا مرکز جغرافیایی آن.
ب) عوامل متغیر ژئوپلیتیکی
- جمعیت: مطالعه جمعیت کشورها از دیدگاه ژئوپلیتیک،مطالعه نحوه توزیع جغرافیایی آنهاست(یا بررسی جنبه های کمی و کیفی آن)
- منابع طبیعی(فروانی کیفیت منابع طبیعی)که شامل منابع غذایی و منابع معدنی است.

 


2-1-3واقع گرایی و ژئوپلیتیک
واژه ی ژئوپلیتیک برای اولین بار در سال 1899 توسط «رودلف کیلن» سوئدی به کار برده شد. او در هنگام بیان نظریه خود تحت عنوان «کشور: موجودی زنده» با ارائه ساختاری پنج وجهی از کشور، ساخت فیزیکی ـ فضایی کشور را ژئوپلیتیک نامید. اما ژئوپلیتیک به معنای عمومی آن یعنی «نقش عوامل جغرافیایی در سیاست» قدمتی بسیار زیاد دارد. (افشردی:1381، 5)
در بیشتر تعاریفی که از ژئوپلیتیک ارائه شده، تأثیر عوامل جغرافیایی در سیاست اشاره گردیده است. به عبارت دیگر ژئوپلیتیک از جهتی عبارتست از مطالعه ترتیب و توالی قدرت در جهان سیاسی تقسیم شده و از هم گسیخته، که هم شکل جهانی این ترتیب و توالی را در نظر دارد و هم اشکال منطقه ای آن را، جغرافیا از دید سیاست و چگونگی بهره برداری از جغرافیا در پیشبرد اهداف سیاسی و ایجاد موازنه ی مفید در بازی قدرت می پردازد. (تقوی اصل: 1387، 27)
بسیاری از اندیشمندان واقع گرا در مورد تأثیر موقعیت مکانی یک دولت بر توانایی های ملی و سمت گیری سیاست خارجی آن، اتفاق نظر دارند. آنان می گویند جغرافیا به گزینه های موجود برای دولت ها شکل می بخشد و بر انتخاب های ممکن دولت در زمینه ی سیاست خارجی تأثیر می گذارد. به عقیده آنها برخی دولت ها به واسطه جغرافیای خود در برابر بیگانگان آسیب پذیرترند. آنها دسترسی یک کشور به آبراهه های مهم و همچنین شکل مرزهای آن را از نظری بی حفاظ یا با حفاظ بودن بر سیاست خارجی آن کشور مؤثر می دانند و در مجموع اغلب اندیشمندان واقع گرا معتقدند عوامل جغرافیایی، جمعیت شناختی، منابع و عوامل ژئوپلیتیک در نظریه ی واقع گرایی نقش محوری دارند. (دوئرتی وفالتزگراف: 1384، 145)
لذا رویکرد واقع گرایان در سیاست خارجی به شناخت دقیق شرایط ژئوپلیتیک بستگی دارد. در سال های اخیر راهبردهایی چون گسترش ناتو به شرق، نمونه ای از بهره گیری ژئوپلیتیک در سیاست خارجی محسوب می شود. (واعظی: 1387، 25 ـ 24)

 

2-2-1 امنیت
مسأله امنیت با وجود قدمت دیرینه اش، همواره یکی از مهم ترین مسائل در امر مملکت داری و یکی از پیچیده ترین مسائل در میان مباحث علم سیاست و روابط بین الملل و به همین خاطر مورد توجه سیاستمداران و اندیشمندان است. (سیف زاده: 1383، 27)
امنیت یک بستر و مجموعه ی متکثری است که اگر شاخص های آن آماده باشد، برای انسان نوعی آرامش و اطمینان به وجود می آورد (لرنی ؛ 1383: 19). امنیت عبارتست از: مصونیت کامل جان، مال و ناموس مردم از هرگونه تعرض و گزند که از مهمترین ضروریات زندگی اجتماعی است و تأمین آن، یک اصل و برای سلامت و بقای هر جامعه، حیاتی است (قربان حسینی ؛ 1376: 30).
برژینسکی امنیت ملی را این چنین تعریف می کند: وجود شرایط مبتنی بر حفظ و برقراری اقداماتی که کشور را از اعمال نفوذ دشمن مصون نگه دارد (برژینسکی ؛ 1369: 12).
« امنیت یک ارزش ذاتی است که یک کشور بطور نسبی از آن برخوردار می شود و مشتاق است که به میزان کمتر یا بیشتر به آن دست پیدا کند»(زارعی و دولاح؛ 1386: 14).
امنیت امروزه به یک موضوع بحث بر انگیز تبدیل شده است. چنانچه حامیان این حوزه بیشتر به دنبال روشن کردن مفروضاتی در این زمینه برای پاسخگویی به مخاطبان خود هستند مطالعات امنیتی در حال حاضر در دوران گذار قرار گرفته و بنیادهای آن ریشه در جنگ خود و نظام دو قطبی دارد، با توجه به واقعیت های موجود و اندیشه های جدید با چالش های جدید مواجه شده است. (عبدالله خانی: 1383، 20)
از سوی دیگر نوعی اختلاف نظر در مفهوم امنیت از جهت قیود امنیت وجود دارد.بدین معنا که برخی امنیت را فقدان تهدید یا فقدان تهدید یا خطر نسبت به ارزش ها و اهداف یک سیستم می دانند.در حالی که برخی نظرات دیگر برای جدا کردن مفهوم امنیت و مسایل آن از سایر مفاهیم قیودی مانند((وجودی بودن)) تهدید و همچنین((توجه شاخص های اضطراری و فوق العاده)) را به امنیت اضافه می کنند.
برای پی بردن بهتر به مفهوم این پدیده آن را به دو برداشت سنتی و نوین مورد بررسی قرار می دهیم.

2-2-2 مفهوم سنتی امنیت
از لحاظ تاریخی از اوایل قرن هفدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی، ما شاهد متغیرهایی هستیم که به تدریج باعث برداشت سنتی از امنیت بر فرهنگ روابط بین الملل گریده در این دوره عواملی نظیر تشکیل دولت های ملی، جنگ های متمادی، موازنه ی قوا، نظام اتحادیه ها، تفکرات نظامی گرایانه زمانداران، پدیده ناسیونالیسم و رقابت های استعماری دول اروپایی باعث شکل گیری و تقویت مفهوم سنتی امنیت ملی شدند. (هاشمی: 1384، 5)
تا چند دهه بیش، امنیت تنها معنایی نظامی داشت و تعیین آن در گرو دست یابی به تجهیزات نظامی بود. در همین راستا، تهدید نظامی مهم ترین تهدید برای امنیت هر کشور شناخته می شد و بیشتر نویسندگان به این اکتفا می کردند که امنیت را با نبود تهدید نظامی یا حفاظت از ملت در برابر براندازی به حمله خارجی مورد سنجش قرار دهند. (هافندرون: 1371، 5)
مفهوم سنتی امنیت که بر نیروهای نظامی تأکید داشت، بر خاسته از اندیشه ی واقع گرایی در سیاست بین الملل می باشد. واقع گرایان معتقدند سیاست یعنی جنگ قدرت و سیاست بین الملل نیز جستجوی همان هدف در سطح بین الملل می باشد. ریشه فکری این اندیشه از لحاظ فلسفی به هابز بر میگردد که امنیت را در مرجع قدرتی به نام بویاتان (دولت) جستجو می کرد، پدر واقع گرایی مدرن نیز دولت‌ها را بازیگران اصلی در سیاست بین الملل می دانست. (سیف زاده: 1383، 27)
بنابراین بر اساس چنین برداشتی از سیاست بین الملل، امنیت مفهومی نظامی به خود گرفته و منبع آن نیز عوامل خارجی محسوب می شود و مهم ترین ابزار آن نیز سرمایه گذاری در بخش های نظامی و استراتژیک می باشد. (همان)
تحول و دگرگونی مفهوم امنیت تحول تاریخی یا گفتمانی صرف نبوده است. هرچند امنیت مفهومی همواره در حال توسعه بوده و روندی تکاملی را پشت سرگذاشته است؛ اما سیر تکاملی آن ناشی از استمرار ویژگیها و مولفه هایی خاص در سرتاسر تاریخ جوامع بشری نبوده است. امنیت علاوه بر سیر مستمر و تکاملی که از جامعه بدوی آغاز و تا جامعه جهانی تداوم یافته است؛ برای تکوین و تکامل خود نیازمند ناامنی و تهدید بوده و هر گفتمان امنیتی حاصل رسیدن گفتمان قبلی به مرحله ناامنی بوده است.
2-2-3 مفهوم نوین امنیت
امنیت در دهه های پایانی قرن بیستم، از یک مقوله صرف نظامی بیرون آمد و مقوله های اقتصادی و سیاسی را در بر گرفت، البته این بدان معنی نیست که برنامه های سیاسی، اقتصادی در گذشته اهمیت نداشته اند، بلکه به معنی افزایش توجه به آنها برای کسب قدرت بیشتر در صحنه ی بین المللی است. حتی اگر از دیدگاه نظامی صرف به مقوله امنیت بنگریم، باز هم نقش برنامه های اقتصادی و سیاسی در بالا بردن توانایی نظامی کشورها اهمیت پیدا می کند. از این رو حتی در دوره ای که برجنبه ی نظامی امنیت تأکید می شد. برخی موارد و مانند مهارت تکنیکی، ظرفیت صنعتی و قدرت مالی در بعد اقتصادی و در بخش سیاسی نیز پیوستن به اتحادیه های نظامی و تدابیر معطوف به ترتیبات امنیتی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بودند. لذا متهم کردن واقع گرایان به نگاه یک جانبه و نظامی به مقوله امنیت قضاوت درستی نیست. (کاظمی: 1384، 21، 18)
لذا بر خلاف مفهوم سنتی امنیت بر نقش عوامل داخلی و اقتصادی امنیت بیشتر تأکید می شود و منظور از عوامل اقتصادی، امور غیر نظامی اعم از محیط زیست، دانش فنی و مسائل اقتصادی است. (هاشمی:1384، 9)
2-2-4 ابعاد امنیت:
همان گونه که قبلاً ذکر شد، واقع گرایان معتقدند که «نا امنی» ویژگی بارزنظام بین الملل می باشد. البته این به معنای نبودمطلق امنیت درعرصه بین المللی نیست، اماآنچه وجود داردغلبه ی ناامنی برامنیت درحوزه ی نظام بین الملل می باشد. حال این سؤال پیش می آیدکه منابع نا امنی چیست؟ و چراامنیت درمکانها وزمان های مختلف متفاوت است؟ (عبدالله خانی:1383، 71)
یکی از وجود امنیت «امنیت فردی» است که به موجب آن هر شخصی باید در محیط زندگی خود آزادبوده وازتوقیف وباز داشت بی دلیل مصون بماند. اما بیشتر صاحب‌نظران، مقوله ی امنیت را درسه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی، موردبررسی قرار داده اند که در ذیل به توضیح هرکدام می پردازیم. (کاظمی: 1383، 22 ـ 21)


2-2-5 امنیت ملی
امنیت ملی، به عنوان یک حوزه ی مطالعاتی خاص، پس از جنگ جهانی دوم در دانشگاه های غربی، به ویژه در ایالات متحده ی امریکا مطرح شد و به رغم تلاش مستمر در این زمینه، هنوز نسبت به تعریف مفهوم امنیت و ابزار تأمین، آن اختلاف نظر وجود دارد و همچنین موضوع امنیت ملی را به یکی از پیچیده ترین مباحث روابط بین الملل تبدیل کرده است. (هاشمی، 1384، 4)
«حفظ وجود خود» که گاهی از آن به «منافع حیاتی» تعبیر می شود، بالاترین و اساسی ترین هدفی است که کشور ها در صدد تحصیل آن صحنه ی بین المللی می باشند. (عامری، 1370، 177)
امنیت ملی در واقع به معنای ایمن بودن و در امان بودن ملت است. بدیهی است که ملت زمانی از امنیت بر خوردار است که تمام نیازها و ارزش های حیاتی آن از خطر تهدیدهای مختلف و همه جانبه به طور نسبی در امان باشند و ارتقای کمی و کیفی زندگی مردم نیز متناسب با نیاز زمان و روند تحولات جهانی رشد فزاینده داشته باشد. بنابراین امنیت ملی برای هر کشوری به مفهوم وجود شرایط نسبتاً پایدار است که در آن ارزش ها منافع حیاتی کشور از خطر تهدیدهای گوناگون داخلی، خارجی و طبیعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی زیست محیطی به طور نسبی مصون بوده باشند. (تهامی، 1384، 79)
سیر تحول مفهوم امنیت از جامعه بدوی تا جامعه جهانی و از گفتمان سنتی تا گفتمان فرامدرن نشان می دهد که امنیت، مفهومی زمانه پرورده و زمینه پرورده است. تفاوت هر گفتمان از جهت تعریف امنیت، منشاء تهدید، منطق معادله، محور، ماهیت، کاربرد، وضعیت مفهومی، برتری جنسی و محیط امنیتی با گفتمان دیگر، بیان می کند که معنای واحد و ویژگیها و مولفه های یکسانی را نمی توان برای این مفهوم در تمامی زمانها و مکانها به کار برد(خلیلی؛ 1384: 137).
تحول و دگرگونی مفهوم امنیت تحول تاریخی یا گفتمانی صرف نبوده است. هرچند امنیت مفهومی همواره در حال توسعه بوده و روندی تکاملی را پشت سرگذاشته است؛ اما سیر تکاملی آن ناشی از استمرار ویژگیها و مولفه هایی خاص در سرتاسر تاریخ جوامع بشری نبوده است. امنیت علاوه بر سیر مستمر و تکاملی که از جامعه بدوی آغاز و تا جامعه جهانی تداوم یافته است؛ برای تکوین و تکامل خود نیازمند ناامنی و تهدید بوده و هر گفتمان امنیتی حاصل رسیدن گفتمان قبلی به مرحله ناامنی بوده است.
رابرت ماندل سیر تکامل مفهوم امنیت ملی را به شکل زیر نشان می دهد :

 

 

 

 


2-2-6 ویژگی های امنیت ملی
واضح است که ویژگیهای امنیت درمورد امنیت ملی هم صدق می کندوامنیت ملی نیز از ویژگی‌های ذهنی، عینی، نسبی، ادراکی، ارزش و چند وجهی بودن برخودار است. (همان ، 80)
تسبیت امنیت ملی بدین معناست که امنیت پدیده ی ثابت و مشخص نیست و در نحوه ی تحصیل و حفظ آن عوامل متعددی از جمله زمان، ایدئولوژی، اوضاع و احوال بین المللی، موقعیت یک کشور و کیفیت دیپلماسی رهبران مؤثر می باشد. (سیف زاده: 1387، 160)
ذهنی بودن امنیت ملی نیز، به ادراکی و احساسی بودن آن صحه می گذارد، یعنی این اطمینان باید در ذهن توده ی مردم، دولتمردان و زمانداران به وجود آید که برای ادامه ی زندگی بدون دغدغه امنیت لازم وجود دارد. (کاظمی: 1373، 117)
منظور از تجزیه ناپذیر بودن امنیت ملی نیز، این است که نمی توان بین نا امنی یک بخش یا منطقه از کشور نسبت به امنیت کل نظام سیاسی تفکیک قائل شد. یعنی اگر در شهر یا استانی از یک کشور جنگ داخلی یا ناامنی پدید آید، نمی توان مدعی شد که چون امنیت در شهرهای دیگر به هم نخورده است، پس از آن کشور دارای امنیت کاملی است. (ربیعی:1383، 9)
2-2-7 ابعاد امنیت ملی
همان گونه که در مورد امنیت گفته شد، امنیت ملی نیز دارای ماهیت ها، مؤلفه ها و ابعاد ی شش گانه (نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و زیست محیطی» است که این ابعاد، لازم و ملزوم یکدیگر هستند بروز تهدید علیه هر یک از این ابعاد به معنی تهدید علیه امنیت ملی تلقی می شود، لذا در ادامه بحث برای شناخت بهتر امنیت ملی به بررسی ابعاد شش گانه آن می پردازیم.
2-2-7-1 امنیت نظامی
به طور کلی، امنیت نظامی به آثار متقابل توانایی تهاجمی و دفاعی مسلحانه ی دولت، و نیز برداشت آنها از مقاصد یگدیگر مربوط است. (شریبانی: 1387، 26)
امنیت نظامی به مفهوم آن است که کشور از خطر تهدیدهای نظامی در امان باشد. این امر در صورتی ممکن است که یک جامعه علاوه بر داشتن قابلیت های اقتصادی، علمی، تکنولوژیک، انسانی، عمق استراتژیک و رهبری قوی، نیروهای مسلح آن جامعه نیز از توان رزمی نسبی برتر برای پاسخگویی به تهدیدهای بالقوه و بالفعل نظامی موجود علیه کشور بر خوردار باشند، از آنجا که پیروزی واقعی ملت ها در قالب صلح نهفته است، کشوری می تواند از امنیت نظامی برخوردار شود که بدون وارد شدن در جنگ بتواند منافع حیاتی خودراحفظ کند و چنانچه به جنگ مبادرت ورزید،قادرباشد منافع حیاتی خود را تأمین نماید. لذا مسائلی از قبیل دکترین نظامی، قابلیت های اقتصادی، شایستگی دولتمردان و توان رزمی نیروهای صلح یک کشور متغییرهای مستقلی هستند که قدرت نظامی نسبی کشور و امنیت نظامی نسبی جامعه، متغییرهای وابسته به آنها را تشکیل می دهند. (تهامی: 1384، 89 ـ 88)
در دوران اخیر ورود رهیافت های غیر نظامی مانند اقتصاد، تکنولوژی و فناوری اطلاعاتی به صحنه باعث بروز تردیدهایی در خصوص ضرورت یا کفایت نیروهای صلح گسترده یا داروخانه عظیم هشداری برای دفاع نظامی بسیاری از کشورها شده است. (ربیعی: 1383، 141 ـ 140)
2-2-7-2 امنیت اقتصادی
شکل گیری نظریه هایی با مفهوم امنیت اقتصادی، به طور مشخص پس از جنگ سرد آغاز شد. چنانچه امنیت اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد مهم امنیت ملی مطرح گردیده. (ربیعی:1383، 138)
برخی استراتژیست ها که در اوضاع جدید جهانی، عامل اقتصاد در امنیت کشورها، نقش اساسی داشته و قدرت دفاعی کشورها تابعی از قدرت اقتصادی است و توان دفاعی همکاری به سطح مناسب خواهد رسید که قدرت اقتصادی کشور نیز افزایش یافته باشد. (امیدوارنیا :1381، 175)
از مجموع معیارهایی از قبیل عدم وابستگی اقتصادی به خارج، برخورداری از مازاد موازنه تجاری و موازنه پرداخت ها، حجم بالای تولید ناخالص ملی و برخوردار از رشد فزاینده، در آمد سرانه بالا، نرخ بهره بری بالای نیروی کار و سرمایه، نرخ سرمایه گذاری بالا از تولید ناخالص ملی، توزیع عادلانه ثروت، متنوع بودن منابع در آمد ملی، پایین بودن نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد پایین جمعیت و بالا بودن نرخ برابری پول ملی در مقایسه با پول های معتبر جهانی، مواردی مستند که امنیت نسبی اقتصادی در یک جامعه را تحقیق می بخشد. (تهامی: 1384، 85)
به طور کلی بعد اقتصادی امنیت ملی، مستلزم دسترسی به عوامل اقتصادی عمده مانند منابع، دارایی و بازارهایی می باشد که برای تحقیق آرزوهای هر دولتی برای رسیدن به سطوح مناسبی از رفاه و قدرت ضرورت دارد. (پیمانی: 1998، 15)
2-2-7-3 امنیت سیاسی
امنیت سیاسی که ازمولفه های امنیت ملی وبه مفهوم آن است که علیه آزادیهای سیاسی افراد، احزاب، ساختارهای سیاسی، فعالان سیاسی، مسئولان حکومتی وروندمطلوب واثر بخشی اداره امور داخلی وخارجی کشور، تهدیدی وجود نداشته باشد واداره امورمملکت نیزتنها براساس منافع ملی وبااستفاده ازروش های قانونی وتوسط حکومتی پاسخگودرعرصه های داخلی وخارجی صورت گیرد.بدیهی است که امنیت سیاسی درهرکشوری باروند فزاینده توسعه سیاسی ورفع بحران های پنج‌گانه (هویت، مشارکت، مشروعیت، توزیع و نفوذ) آن رابطه مستقیم دارد.(تهامی،1384، 83)

بنابراین در بعد سیاسی امنیت ملی می توان به ابعاد فکری مانند ساختار، ضعف و قوت، کارآمدی، میزان مشروعیت، امنیت دولت، احزاب، مواردی که به مشروعیت نظام سیاسی بر می گردد، مسأله قومیت ها و اقلیت ها در جوامع، میزان نهادمندی جامعه مدنی در کشورها و مشارکت سیاسی، اشاره نمود. (ربیعی: 1383، 138)
2-2-7-4 امنیت فرهنگی
امنیت فرهنگی یکی از ابعاد امنیت ملی و به مفهوم آن است که از یک سو فرهنگ جامعه از مولف های عقلانی، واقع بینانه، پویا و منطبق با معیارهای مطلوب علمی شکل گرفته باشد و از سوی دیگر فرهنگ و تولیدات فرهنگی جامعه نیز، ضمن در امان بودن از خطر تهدیدها، ازروند رشد فزاینده ای برخوردار باشد. (تهامی: 1384، 86)
عامل انسانی، خلاقیت ها، تولیدات علمی، فناوری، اندیشه ها و نوع باورهای مردم به عنوان مهم ترین ابزار قدرت برای پیشبرد مقاصد ملی در ابعاد مختلف ایفای نقش می نماید. سیل به توسعه فرهنگی مستلزم تحقیق شایسته سالاری در جامعه و پیروی از سیاست ها، استراتژی ها و برنامه های علمی است. ارج نهادن به دانش، تخصص، علوم، تحقیقات و کاربردی شدن آنها برای حل مشکلات جامعه در اثر توسعه فرهنگی حاصل می شود. (همان: 87)
2-2-7-5 امنیت اجتماعی
گسترش بین المللی دموکراسی و سرمایه داری موجب یکسان سازی ارزش های سیاسی و اجتماعی شده که از یک طرف موجب رونق همکاری و از طرف دیگر باعث افزایش رقابت بین ملت ها شده است.(شریبانی:1387، 27)
امنیت اجتماعی، در هر جامعه ای به مفهوم وجود شرایط است که در آن آرامش خاطر و امنیت جامعه نسبت به جسم، جان، مال، معیشت، حیثیت، آموزش، مسکن، تمامی ارزش های مادی و معنوی همه ی افراد و گروه های اجتماعی، به طور سنتی در چهارچوب قوانین کشور در برابر تهدیدها تأمین می شود. (تهامی:1384، 85)


2-2-7-6 امنیت زیست محیطی
جدیدترین جنبه امنیت ملی که کمتر از سایر جنبه های دین مفهوم مورد توجه بوده است، امنیت منابع و زیست محیطی می باشد. اخیراً ملاحظات مربوط به رشد سریع و نا اندیشیده جمعیت، کاهش منابع طبیعی و زیست محیطی و گسترش غیر قابل کنترل آلودگی های صنعتی و معدنی وارد صحنه اصلی تفکر روابط بین الملل، پژوهشگران و حتی توده های مردم شده است. (ربیعی: 1383، 147)
امنیت محیط زیست در صورتی تحقق می یابد که شناخت و ارزیابی دقیقی نسبت به تهدیدهای مسائل زیست محیطی و نیز راههای مقابله با آنها، برای تمامی جوامع به طور عام و هر یک کشورهای پیشرفته صنعتی به طور خاص حاصل و روابط انسان و محیط او در سیاره خاک و جو آن نیز به گونه ای تنظیم و نهادینه شود که خطرها، تهدیدها و زیان های ناشی از تعاملات انسان و سایر موجودات با محیط را به حداقل ممکن کاهش دهد. (تهامی: 1384، 90)

2-2-8 تهدیدات امنیت ملی
تهدید از نظر لغوی به معنی ترسانیدن، بیم دادن و یا بیم کردن است. در سطح ملی، تهدید عبارتست از هرگونه لیست، قصد، شرایط، حادثه، قابلیت و اقدامی که منافع و اهداف ملی و از جمله ثبات سیاسی و یا هر یک از ابعاد امنیت ملی کشور را به خطر اندازد. (تهامی، 1384، 91)
درجه شدت تهدید، بستگی به ماهیت و میزان رجحان و اهمیت منافعی دارد که در معرض خطر قرار می‌گیرد و در نتیجه میزان اثر گذاری تهدیدها هم متفاوت است و به عبارت دیگر، تهدیدهایی که منافع اولیه ی کشوری را نشانه می روند، به مراتب جدی تر و خطرناک تر از تهدیدهایی هستند که علیه منافع ثانوی صورت می گیرد. (همان، 1384، 91)
امروزه تهدیدات نظامی، اقتصادی، زیست محیطی از اهمیت بیشتری در مسائل مربوط به امنیت ملی برخوردارند. معمولاً تهدیدات نظامی در برنامه های امنیت ملی، ازبالاترین اولویت برخوردار است. اگر چه مکتب کپنهاک تلاش نمود با برجسته نمودن تهدیدات غیر نظامی نظیر تهدیدات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از اهمیت تهدیدات نظامی بکاهد اما قدرت نظامی همچنان به عنوان یکی از مؤلفه های قدرت ملی، بخش مهمی از بودجه کشورهای پیشرفته را به خود اختصاص داده است. (شریبانی: 1387، 271 ـ 270)
تهدید اقتصادی نیز، بدون تردید یکی از پیچیده ترین و سخت ترین تهدیدات مربوط به امنیت ملی است چرا که مسأله اصلی در امنیت اقتصادی این است که وضعیت عادی بازیگران در اقتصاد بازاری، رقابت خطر آفرین، تهاجمی و مبهمی را شامل می شود از سوی دیگر رابطه عمیقی میان قابلیت اقتصادی و نظامی وجود دارد. و قابلیت نظامی دولت به توانایی تأمین کالاهای مهم استراتژیک و داشتن پایگاه صنعتی برای حمایت از نیروهای مسلح وابسته است. (شریبانی:1387، 272 ـ27)
تهدیدات زیست محیطی نیز همانند تهدیدات نظامی و اقتصادی یا پایگاه مادی دولت لطمه می زند و شاید تا جایی پیش رود که ایده ی دولت و نهادهای آن را تهدید کند. برخی از آثار تهدیدات زیست محیطی کوچک، فعالیت های کشوری را با کشورهای دیگر مرتبط می سازد، اما تهدیدات زیست محیطی بزرگتر با اشکال وسیع تر یا تضعیف لایه ی اوزون که پدیده هایی با عواقب جهانی اند. (همان:123 ـ 272)
اگر چه توضیحات فوق بر تنوع تهدیدات پیش روی دولت های اشاره دارد ولی اولویت دادن به امنیت نظامی و تهدیدات نظامی در سیاست خارجی امری غیر قابل اجتناب است. با این وجود ادغام عوامل اجتماعی و اقتصادی در تصمیم گیری های مربوط به امنیت ملی واقع بینانه تر و منطقی تر به نظر می‌رسد. (همان)
2-2-9 واقع گرایان و امنیت ملی
واقع گرایان معتقدند، امنیت ملی مفهومی عینی و واقعی دارد که کسب آن تجزیه ناپذیر است به اعتقاد (هانس جی مورگنتا) امنیت ملی، معیاری اساسی و همیشگی است که باید اقدامات سیاسی تصمیم گیرندگان حکومتی بر مبنای آن مورد ارزیابی قرار گیرند. از دید مورگنتا، اهداف سیاست خارجی باید بر اساس منافع ملی، یا امنیت ملی تعریف شوند. وی معتقد است مفهوم امنیت ملی بر حسب قدرت تعریف می شود و تنها قدرت است که می تواند امنیت ملی را تأمین کند. سایر اندیشمندان واقع گرا نیز معتقد بودند که واژه های منافع و قدرت دارای مفاهیم صریح و روشنی هستند که می توان با درک هوشمندانه و عقلانی به سلسله مراتب آنها پی برد. (تهامی: 1384، 80)
واقع گرایان معتقدند امنیت ملی هر کشوری با قدرت نسبی، موقعیت جغرافیایی و شرایط ژئوپلیتیک آن رابطه مستقیم دارد و لازمه تأمین امنیت ملی آن است که امنیت در تمامی ابعاد آن به وجود آید و رسیدن به هر یک از ابعاد امنیت ملی هم، مستلزم تدوین سیاست ها، استراتژی ها و برنامه ریزی های گسترده و همه جانبه است. (تهامی: 1384، 82)
واقع گرایان، وجود اقتدار حاکم در داخل کشورهارا تضمین کننده امنیت افراد جامعه می دانند، لذا معتقدند مسأله امنیت ملی، بیشتر از آنکه در سطح داخلی مطرح باشد در سطح بین المللی معنا می یابد چراکه درفضای آنارشیست نظام بین الملل، دولت های مستقل،خود را بالاترین اقتدار می دانند. بنابراین واقع گرایان صرفاًمعتقد به تحلیل وسیاست گذاری امنیت در سطح بین الملل می باشد. (عبدالله خانی: 1383، 71 ـ 70)
2 -2-10 امنیت منطقه ای
با توجه به تأثیر پذیری و تأثیر گذاری متقابل در دنیای امروز، امنیت نیز تنها به چهارچوب واحدهای ملی محدود نمی شود گاه شرایط تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و ایدئولوژیک یک منطقه به گونه ای است که روند، تضمین امنیت واحدهای ملی آن منطقه، برقراری امنیت در کل منطقه است. در واقع در یک منطقه، وجود منافع اقتصادی، ایدئولوژیک و امنیتی مشترک، دولت ها را بر آن می دارد تا مکانیسم هایی برای بر قراری امنیت منطقه ای بیایند. در این روش واحدهای ملی، ضمن متعهد شدن نسبت به یکدیگر، برای تأمین امنیت منطقه ای و به تبع آن تأمین امنیت واحدهای ملی، توانایی های نظامی و سیاسی خود را با هم ترکیب می کنند. (کاظمی: 1384، 27 ـ 26)
مفهوم امنیت و الگوهای امنیت منطقه ای به ویژه پس از جنگ سرد و متعاقب آن پس از 11 سپتامبر، شاهد دگرگونی های عمده ای بوده و باعث ایجاد چشم اندازها و تحولات جدیدی در حوزه ی امنیت منطقه ای شده است. یکی از الگوهای امنیت منطقه ای، الگوی واقع گرایانه است که اگر چه این الگو بر پایه تهدیدات آشکار و نهان نظامی استوار است اما وجود این تهدیدات به معنای نادیده
انگاشتن حاکمیت، منافع ملی، نگرانی های امنیتی سایر بازیگران نیست. این الگو ترکیبی از کشورهایی است که دارای روابطی سیاسی و بر اساس به سود و زیان مقطعی هستند که در طول زمان ممکن است تغییر کند. این الگو ضمن پذیرش موازنه ی قوا به همه ی کشورهای یک منطقه اجازه می دهد که بر اساس شرایط روز با یکدیگر متحد شوند. (واعظی: 1386، 18)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   127 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی وتاثیر آن بر امنیت ملی ایران باتاکید

تحقیق در مورد ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی


تحقیق در مورد ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 

تعداد صفحه:17

فهرست:

ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

امنیت انرژی

فرونشاندن مناقشات فروزان

پیمانهای نظامی، تضمین انرژی

رقابت روسیه و آمریکا در قفقاز جنوبی و خزر

نقش فراگیر اتحادیه اروپا در حل و فصل مناقشات

تلاش مشترک ناتو و اتحادیه اروپا در قفقاز جنوبی

معاضدت نظامی و ابزار انرژی در سیاست امنیتی

مقدمه و توضیحات:

اهمیت روز افزون منطقه قفقاز جنوبی به ویژه در مناسبات جدید جهانی و صف بندی قدرتهای منطقه ای و بین المللی، پژوهش و تحقیق پیرامون این منطقه، عوامل و پارامترهای موثر در آرایش قوا و اثرگذاری بر مناسبات آن را در دستور کار موسسات پژوهشی و مراکز مطالعات راهبردی قرار داده است.

ویژگی منحصر بفرد ارتباطی این منطقه بین اروپا و آسیای مرکزی به عنوان منبع بزرگ انرژی، رقابت ویژه روسیه و غرب در این منطقه که حیاط خلوت سنتی روسیه محسوب می شود، مناقشات دامنه دار قومی که بستر بسیاری از منازعات در این منطقه است و عواملی از این دست، اهمیت قفقاز جنوبی را در روابط منطقه ای و حتی بین المللی بیش ازگذشته ساخته است.

متنی که برگردان آن پیش روی شماست به قلم یکی از محققین و صاحبنظران برجسته مسائل ژئواستراتژیک جهانی و منطقه ای به رشته تحریر در آمده است.

بدیهی است ترجمه این مقاله به معنی تائید تمام ادعاهای نویسنده نبوده و هدف افزودن منابع اطلاعاتی به حوزه های کارشناسی مربوطه است.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

دو قرن مبارزه مسلمانان قفقاز

اختصاصی از فی گوو دو قرن مبارزه مسلمانان قفقاز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دو قرن مبارزه مسلمانان قفقاز


دو قرن مبارزه مسلمانان قفقاز

فیلد مارشالهای تزاری که سپاه ناپلئون بناپارت را خرد کرده بودند در برابر جنگجویان مسلمان قفقاز به رهبری شیخ منصور و امام شامل و غازی محمد از پیشرفت باز میماندند، و ژنرالیسمهای ارتش سرخ که سپاه ورماخت را در هم شکسته و حصارهای برلن را فرو ریخته بودند از رامسازی و آرامسازی کوهنشینان قفقاز ناتوان بودند. یک روز مارشال باریاتینسکی 40 هزار سرباز حرفه ای را به مقابله با 50 مرید شیخ شامل می گمارد و روز دیگر ژنرال تودورسکی دو سپاه ارتش سرخ را به رویارویی 300 جنگجوی داغستانی می فرستد. چرا؟ در این کتاب شش استاد دانشگاه و کارشناس تاریخ قفقاز به این پرسش پاسخ می دهند.


دانلود با لینک مستقیم


دو قرن مبارزه مسلمانان قفقاز