شرایط عمومی پیمان pdf
تعداد صفحات : 32 صفحه -
قالب بندی : word
مالیة عمومی
چکیده
هزینههای بخش عمومی نیمی از جریان مالیه است در این مقاله تلاش ما بر این است که موارد هزینه حکومت اسلامی را بررسی نمائیم. نگاهی خواهیم داشت بر موارد هزینه و تخصیص منابع که نحوة دخالت دولت را در اقتصاد مشخص و سر فصلهای امور هزینه را تعریف نماید. امور مختلف سیاسی، نظامی، اداری، تقنینی، اجرائی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضائی، بهداشتی، تأمینی، بازرسی و نظارت، عمرانی، برنامهریزی، امنیتی، تعزیزی و تنبیهی در این فصول میگنجند. دولت اسلام محق نیست که درآمدهایش را به هرطریق که مایل است هزینه نماید لذا به بررسی اصول مالیه و هزینه در بودجة دولت اسلامی میپردازیم. دولت اسلام از لحاظ دخالت در امور اقتصادی و اندازة دولت کاملاً منعطف است و در زمانی کاملاً کم اثر و با طیف کم و در زمان مورد نیاز کاملاً مؤثر و با طیف وسیع عمل مینماید و این بسته به نیاز زمان و مکان در مداخلة در امور طبق شریعت اسلام است.
از اصول هزینه در بودجه دولت اسلام میتوان به موارد زیر اشاره نمود که در ارتباط با تک تک آنها به بحث میپردازیم: عدم جواز حق انتفاع مدیر از ابزار اداری برای نفع شخصی، تشکیلات مالیه برای رفع نیاز مردم، تخصیص هزینههای آموزشی مختص به موارد خاص، عدم جواز هزینههای دستمزد در انذار، ارشاد، هدایت و تبلیغ، عدم جواز شارع مقدس ص به تخصیص هزینه به سادات، تقریر هزینههای تأمین اجتماعی، محدودیت سیاستهای توزیع مجدد به موارد تأمینی، منحصر بودن هزینه دولت به واجبات، ممنوعیت صرف هزینه در معاملات حرام، محدودیت هزینههای انتخابات، وجوب تأمین هزینههای زندان و تعذیرشدگان، مناط توافق عمومی در تأمین مالی هزینة کالاهای عمومی، محدودیت سیاستهای تنظیم بازار به نظارت بر سلامت معاملات، محدودیت هزینههای قاضی و والی و بازرس، محدودیت هزینههای تجسس و استخبارات، وضع هزینههای جهاد و دفاع بر مردم، ممنوعیت اعطای امتیاز و رانت، خرید اموال عمومی بر اساس قیمتگذاری بازار، وظیفة دولت در قضای دیات و خسارات و دیون مجهول المدعیٌ علیه، انضباط مالی خزانه.
مقدمه
مبحث هزینههای بخش عمومی یکی از بخشهای مهم مالیه است و نیمی از جریان مالیه را به خود اختصاص میدهد. قبلاً دربارة درآمدهای اسلامی مشروحاً صحبت شد[2]. در اینجا تلاش ما بر این است که موارد مصرف و هزینة درآمدهای عایده برای حکومت اسلامی را بررسی نمائیم. علیالقاعده هزینههای یک حکومت شامل دو بخش عمده تخصیص منابع مالی میگردد. بخش تخصیص به امور عمومی و دیگری تخصیص به امور افراد دو بخش عمده در هزینهها میباشند. در بخش امور عمومی وظیفة دولت در صرف هزینهها در محلهائی است که عموم جامعه از آن بهرهمند خواهند شد ولی در امور فردی هزینهها به افراد خاص یا گروههای خاص برای رفع احتیاجات خاص تخصیص داده میشود. هزینههای مصروف در امور عمومی در جهت رفع مایحتاج عموم بدون توجه به انتفاع خاص افراد (فرداً فرد) از هزینههای به عمل آمده است. در صورتی که در تخصیص منابع به امور افراد هدفگذاری تغییر وضعیت یک واحد اجتماعی در جهت مطلوب میباشد.
بجای ورود به مباحث این دو نوع هزینه بهتر است به وظایف اصلی دولت اسلام نظری بیاندازیم. این وظایف خود مبتنی بر اصولی هستند که نحوة دخالت دولت را در اقتصاد مشخص مینمایند. و این اصول در حقیقت وظایف و مکانیزمهای اصلی مداخلات دولت در جامعه را مشخص مینماید. این مداخلات خود همان مواردی است که میتواند سر فصلهای امور هزینه را تعریف نماید.
امور زیر از جمله مبانی دخالت دولت در مسائل مختلف سیاسی، نظامی، اداری، تقنینی، اجرائی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضائی، بهداشتی، تأمینی، بازرسی و نظارت، عمرانی، برنامهریزی، امنیتی، تعزیزی و تنبیهی و سایر موارد است.
v امور سیاسی: شامل کلیة امور مربوط به نحوه حکومت و استقرار آن میباشد و دو بخش مسائل سیاسی داخلی و خارجی را در بر میگیرد. در این ارتباط حکومت اسلام برای تصدی امور حکومتی که به عهده گرفته است موظف به انجام مجموعهای از فعالیتهائی است که اداره امور حکومت را شامل میشود. این امور از لحاظ واژه شناسی متعارف روز به مباحث «ادارة امور دولتی» نامیده میشود.
v امور اقتصادی و برنامهریزی مشتمل بر نظام درآمدها و هزینهها در بودجه و برنامههای مختلف تنظیم شده با توجه به دیدگاههای اجرایی روشهای برنامهریزی و مالی است.
v امور تقنینی: شامل کلیة فعالیتهای قانونگذاری میباشد.
v امور نظامی: شامل کلیة فعالیتهای مربوط به دفاع، آمادگی نظامی و مقابله با تجاوزات خارجیان و جهاد (در زمان ظهور) است.
v امور اجرایی: شامل کلیه فعالیتهای اجرایی است که زمینههای مختلف عمرانی، بهداشتی، تربیتی، آموزشی، فرهنگی قرار میگیرند.
v امور قضایی: مشتمل بر امور قضائی و حقوقی و همچنین بازرسی و نظارت است.
v امور اجتماعی: مشتمل بر امور حفاظتی و تأمین اجتماعی است که دولت اسلام را موظف مینماید تا پدرانه تمام اتباع مملکت اعم از انسانها و وحوش و نباتات را تحت پوشش حمایتی خود مصون بدارد.
در هر کدام از اصول فوق نحوة انجام فعالیتهای حکومت اسلامی در محدودهای قابل تمییز تعریف میگردد. بر اساس این حیطه تعریف شده نیز هزینههای دولت از محل درآمدهای اخذ شده از منابع مختلف قابل انجام است. این حیطهها اساس و مبنای مخارج عمومی را مشخص میکنند و لذا لازم است که در مورد لااقل کلیات آنها به بحث بیشتری بپردازیم. علیالقاعده دولت اسلام مجاز به هرگونه دخالت در امور فردی یا اجتماعی نیست و میزان آزادیهای اعطاء شده در اسلام آنقدر زیاد است که برخی بر این شدهاند که در اسلام تا مرز تجاهر به فسق افراد در امور فردی خود آزادند.
مبحث مهم در این موضوع این است که دولت اسلام محق نیست که درآمدهایش را به هرطریق که مایل است هزینه نماید. به عبارت دیگر هزینه کردن از بیتالمال فقط طبق قواعد خاصی مجاز است. مصوبات دولتی و یا تقیننی متداول امروزه اجازة استفاده از منابع بیتالمال را جهت صرف هزینههای مختلف نمیتواند مشروعیت بخشد. به عبارت دیگر نمیتوان حتی بر اساس احکام ثانویه موردی جز اضطرار را برای صرف هزینه از قلمرو احکام اولیه مثتثنی نمود. برای آشنائی بیشتر با اصول هزینهای در اسلام به بررسی اصول هزینه در بودجة دولت اسلامی میپردازیم.
اصول هزینه در بودجه دولت اسلام
همانطور که ذکر آن رفت دولت اسلامی مجاز نیست طبق نظرخود در نحوة هزینه از حدود خاصی پا فراتر گذارد. این حدود در برخی موارد بشدت محدود کننده و در برخی موارد تا حدودی دولت را مجاز به اعمال سلیقه مینماید. بسیاری از این مسائل در شیوههای مدیریتی روز جهان نیز مطرح است. یکی از این نگرشها وشیوهها مبحث جدید و نوظهور حاکمیت شرکت[3] است که استاندارهای خاصی را در مدیریت جدید شرکتها مطرح میسازد. کادبوری[4] که این نظریه را در اواخر قرن بیستم مطرح میسازد مبحث مدیریتی خاصی را در رفتار مدیران مطرح مینماید که طبق آن وظیفة مدیر حفظ منافع صاحبان سهام و مالکین و سرمایهگذاران شرکت است. این دیدگاه که در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از اساسیترین نظامهای مدیریتی مطرح است تا آنجا پیش رفته که در حال حاضر استانداردهایی نیز در کشورهای صنعتی برای آن ابداع گردیده است[5].
در حکومت اسلامی نیز این مشابه این هدفگذاری سیاستی برای مدیر مشاهده میشود ولی مدیریت حکومت اسلامی وظیفة حداکثرکردن سود یا منافع مادی ملت خود را ندارد. بلکه وظیفة مدیریت حکومت اسلامی اعتلای اسلام و بشریت است. چهارچوب این نوع مدیریت در فقه اسلام مشخص شده است که ریز احکام آن نیز در همة زمینههای زندگی گسترده است.
گاه این شبهه پیش میآید که حکومت اسلامی میتواند با استناد و استخراج احکام ثانویه زمینههای دخالت در امور اجتماع را تا حد نیاز بیشتر نماید. باید ابراز داشت که این مسئله نیز دارای محدودیت است و فقط در شرایط اضطرار چنین تصمیماتی نافذ است. منظور از اضطرار شرایطی است که به دلائل تعریف نشده روند زندگی و حیات مردم دچار مخاطره شود. در اسلام در شرایط اضطرار تسهیل در قطعیت احکام پذیرفته شده است.[6] این تسهیل در اصل کاستن از حدود حق الله و افزودن بر حقوق الناس است. به عبارت دیگر اگر در شرایطی حیات ابناء بشر مستلزم نقض حدود حق الله است خداوند مجاز فرموده که با حداقل نقض حدود الهی اقدام به حفظ حیات انسانها گردد. این انعطافپذیری از آیاتی که در مورد مأکولات نازل شده قابل استنباط است. البته در این موارد رعایت نیت عدم تخطی و از حد نگذراندن نیز مضاف بر علت اصلی اضطرار همراه خواهد بود. در سورة بقره میفرماید:[7] فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. در سورة مائده میفرماید: فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ[8] گرچه این مخمصه به معنی قحطی و گرسنگی است ولی استعمال آن در موارد مشابه نیز قابل تفسیر و تأویل میباشد. در آیة دیگری میفرماید: وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ.[9] به عبارت دیگر اگر در مواردی سختی و مشقّت غیرمتعارف در عمل به تکلیف یا حکمی وجود داشته باشد آن تکلیف و حکم تا رفع موانع سختی ساقط میشود.[10] نتیجة بحث در این که تنها در موارد خاصی دولت اسلام مجاز به انجام هزینههای اضافی مازاد بر موارد مذکور در فصول مجاز هزینه میباشد.
عدم جواز حق انتفاع مدیر از ابزار اداری برای نفع شخصی
در بسیاری از موارد دیده میشود که مدیران در دستگاههای مختلف حتی با استناد به مستندات قانونی از منازل سازمانی، اتومبیل اداری، تلفن، کامپیوتر ، خدمه، کارمند و سایر امکانات دولت بهرهمند میشوند. در اسلام برای این چنین استفادههایی مجوزی دیده نشده است. حکایت معروف استفاده حضرت داود ع از بیت المال و مورد عتاب قرارگرفتن حضرت و اینکه به حضرتش دستور سرادی میفرمایند مشهور است و این حکایت به تواتر ذکر شده است.[11]
در زمان خلافت صوری علی ع متواتراً مروی است که آن حضرت برای انجام امور مربوط به مراجعات شخصی خود چراغ پیسوز که با روغن بیتالمال روشن بود را خاموش میکرد و پس از مراجعت به امور دولتی مجدداً پیسوز را روشن مینمود.[12] در همین موضوع مروی است که عقیل برادر حضرتش بود که در این باب استرحام نمود حضرتش آهن سرخ بر کف دست وی نهادند و وی را از آتش دوزخ که به دلیل استفاده شخصی (یا قومی) از بیت المال شعلهور میشود انذار فرمودند.[13]
در نامة حضرتش به اشعث بن قیس عامل آذربایجان آمده است که مرقوم فرمود: «کاری که به عهده توست نانخورش تو نیست بلکه بر گردنت امانتی است. آن که تو را بدان کار گمارده، نگهبانی امانت را به عهدهات گذارده. تو را نرسد که آنچه خواهی به رعیت فرمایی، و به دستوری به کاری دشوار درآیی. در دست تو مالی از مالهای خداست عزوجل، و تو آن را خزانهداری تا آن را به من بسپاری. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم. والسلام.»[14]
علل ظهور ادیان و علت آغاز و پایان رسالت پیامبران، اهداف و قلمرو دین و شناخت و ارتباط ادیان الهی با هم (یهودیت، مسیحیت و دین مبین اسلام)
نام درس: اندیشه اسلامی (۲)
نام پودمان : دروس عمومی
نام و نام خانوادگی دانشجو :
رشته تحصیلی: مدیریت خانواده به روش غیر حضوری
شماره دانشجویی :
کد ملی :
نیمسال اول96- 1395
مجرم و مسئولیتهای جزایی در شرایط عادی: در شرایط عادی وقتی کسی مرتکب جرمی می شود اعم از اینکه به تنهایی عمل مجرمانه را انجام می دهد یا با همکاری دیگران هم خود دارای مسئولیت جزایی است و هم همکاری کنندگان با او مسئولند.
1- قسمت اول: با شرکت و همکاری در ارتکاب جرم
2- قسمت دوم : مسیر فعل مجرمانه
1- شرکت در جرم: شریک در جرم کسی است که با فرد یا افراد دیگری در انجام مادی یا ترک عمل شخصی که قانون آن را مستلزم مجازات می داند با قصد مجرمانه منجر با همکاران خود دخالت می کند.شرایطی که برای حصول شرکت در جرم باید مورد توجه قرار گیرد: الف) ماهیت جرم ارتکابی ب) علم و اطلاع از جرم ج) انجام عملیات اجرایی
2- معاونت در جرم: گاه مجرم بدون شرکت در عملیات اجرایی جرم با دیگران در ارتکاب جرم از طرق مختلف همکاری می کند.
قانون مجازات اسلامی: روشن است که قانون ایران معاونت را به عنوان جرم مستقل نپذیرفته واز تئوری مجرمیت عاریه ای استفاده کرده است.
عناصر جرم معاونت: 1- عنصر قانونی معاونت: عمل معاون کاملاً وابسته به جرمی است که مباشرانجام می دهد. 2- عنصر مادی معاونت: تحریک، ترغیب، تهدید، تطمیع، دسیسه و فریب و نیرنگ، تهیه وسایل ارتکاب جرم، تسهیل وقوع جرم3- عنصر روانی جرم معاونت: معاون باید عالماً و عامداً به مجرم اصلی یاری کرده باشد واین اعمال باید یا قبل یا در حین انجام آن باشد.
معاونت در جرایم غیر عمدی: دیوان رأی شماره 2764 مورخ 29/12/1316 اعلام داشته در جرایم غیر عمدی معاونت که همین قدر صدق میکند که با علم واطلاع به این که شخصی درکار مهارت ندارد یا آن کار برخلاف نظامات یا بی احتیاطی است وممکن است منجر به حادثه خطرناکی شود با آن شخص معاونت کند.
3- قسمت سوم: جرم تام
4- قسمت چهارم: اقدامات مجرمانه بی بهره
مسیر فعل مجرمانه :
1- قصدمجرمانه: به تنهایی جرم نیست. طی این مقدار از مسیر مجرمانه در قلمرو جرم در مفهوم قانونی آن نمی گنجد و مجازاتی برای قصد هرچند خطرناک وضد اجتماعی پیش بینی نمی کند.
2- عملیات مقدماتی: آن مقدار اعمالی که برای ارتکاب جرم در برخی از جرایم عمدی دیده میشود.
3- شروع به جرم: عبور از قصد مجرمانه وعملیات مقدماتی و ورود در مرحله اجرایی جرم را به نحوی که اعمال انجام شده متصل به جرم باشد شروع به آن جرم می گویند.
جرم تام : الف) تفکیک شروع اجرایی وعملیات مقدماتی: تفکیک آن بسیار دشوار است زیرا اگر اعمال مقدماتی را داخل در عنوان شروع اجرایی بگیریم قابل تفسیر خواهد بود.
1- ادراک عینی(بیرونی): شروع به جرم از نظر عملیات مادی مورد توجه قرار می گیرد.
2- ادراک ذهنی(روانی) یا درونی: شروع به اعمال مجرمانه را اصولاً واساساً توجه به حالت ذهنی بزهکار می داند.
3- ادراک عینی – ذهنی(مختلط): باید قصد غیرقابل برگشت مجرم را عینی کرده و نتیجه گرفت که اعمال انجام یا ضد تا چه حدمادی شده.
ب) قطع عمل به نحو غیر ارادی: اقدام به عمل مجرمانه که بوسیله شروع به جرم متظاهر می گردد و اگر با اراده فاعل قطع شود قابل مجازات نیست مگر به عنوان خاص دیگری.
مجازات شروع به جرم در قوانین جزایی گذشته: در قانون اصلاحی 1352 که مجازات ها به خبایات و جنحه و خلاف تقسیم میشود کیفر شروع به جرم در خبایات همیشگی در جنحه ها با تصریح قانون ودر خلاف اصولاً منتفی است.درقانون مجازات اسلامی: ماده 41قانون 1370«هرکس قصدارتکاب جرمی کندوشروع به اجرای آن نمایدلکن جرم منظورواقع نشود، چنانچه اقدامات انجام گرفته جرم باشدبه مجازات همان جرم محکوم میشود.
4- جرم تام : مجرمی است که مرتکب راه مجرمانه را تا انتها طی می کند وجرم به نحو کامل ومنطبق با قصد بزهکار پایان می پذیرد.
تقسیم بندی جرم تام : اگر مجرم از مراحل مختلف جرم عبور کند ویا از برخی ازآنها عبور کند وبه خواست خود برسد جرم تام است.
1- از لحاظ عنصر روانی: 1- عمدی 2- در حکم عمدی 3- شبه عمدی
2- از لحاظ عنصر مادی: 1- جرم فوری : در برهه ای از زمان شروع شده و به نتیجه رسیده، مثل جرایم سرقت، قتل 2- جرم مستمر: جرمی است که در زمان ادامه دارد به عبارت دیگر جرم با عناصرخود به طور دائم تجدید حیات می کند مانند اخفای مال مسروقه 3- جرم به عادت: جرمی است که مانند جرم ساده که با تشکیل عناصر جرم زاده میشود ولی مجازات آن شروط است به این که چندبار بکرات انجام شود.
3- به دلیل حصول یا عدم حصول نتیجه : 1- مقید 2- مطلق
چنانچه تحقق جرم مقید به ایجاد نتیجه باشد جرم را مقید مانند عمل کشتن در قتل واگر صرف انجام عمل مجرمانه بدون ایجاد نتیجه باشد آن را مطلق گویند. مانند اخذ رشوه از طرف مستخدمان و مأموران دولتی و وادار کردن مواد مخدر به داخل کشور
4- به لحاظ بساطت و پیچیدگی:
1- ساده: جرمی است که با یک عمل یا ترک عمل ساده انجام میشود. مانند سرقت یا ترک انفاق
2- مرکب: جرمی است که نیاز به اجرای اعمال مادی گوناگون وگاه پیچیده ای دارند تا تحقق پیدا کند مانند کلاهبرداری
5- به لحاظ ماهیت : جرایم عمومی و سیاسی: هدف جرم سیاسی دولت و تشکیلات آن است که با انگیزه خاص اصلاحات اجتماعی محض انجام میشود وچنانچه این هدف موجب تجاوز صریح به حقوق ملت شود از شمول جرم سیاسی خارج است.
6- به لحاظ شخصیت خاص مرتکب: جرایم عمومی و نظامی: جرایمی که نظامیان انجام می دهند به علت شدت عمل نظامی است دیگران عمومی می باشد.
شامل 28 اسلاید powerpoint