فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره تاریخ شهرهای ایران

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره تاریخ شهرهای ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تاریخ شهرهای ایران


دانلود مقاله کامل درباره تاریخ شهرهای ایران

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :33

 

فهرست مطالب :

مشهد.............................. 4      تبریز...................................25

ساری.............................. 5      بیرجند.................................26

قزوین.............................. 6      بوشهر.................................27

اراک............................... 7      بندرعباس.............................27

ارومیه............................. 8      بجنورد.................................28

شهرکرد............................ 9      ایلام....................................29

همدان............................ 11      اهواز..................................29

گرگان............................ 12      اصفهان...............................30

یزد............................... 16      اردبیل.................................31

یاسوج........................... 17      منابع..................................32

کرمانشاه......................... 17

کرمان............................ 17

سنندج............................ 19

شیراز ........................... 20

سمنان ........................... 21

زنجان............................ 22

زاهدان........................... 23

رشت............................. 24

خرم آباد.......................... 24

تهران............................ 25


مشهد(استان خراسان رضوی)

واژه مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولیاء ائمه(ع) و رجال اطلاق می شده است، چنان که در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد میهنه ( آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد توس یا مشهد رضوی در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسی در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند.
توس، عبارت بود از ناحیه شمالی خراسان، بر مسیر بالای کشف رود و سرشناس ترین شهرهای آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادکان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، دارای اهمیت و اعتبار بود. ویرانه های نوغان، در شمال باختری مشهد، نزدیک روستای حسین آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهمیت و گسترش یافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، که در آغاز، آرامگاهی در آبادی سناباد نوغان بود، اندک اندک گسترش یافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقیقت تابران نیز در سال 791 هـ . ق، ویران شد و مشهد جای آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوی، مرکز ناحیه پیشین توس و تمامی خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» یاد شده است. در کتاب وندیداد نیز آمده است که اهورا مزدا اراضی شانزده گانه را آفرید و «اوروا» یکی از آن ها بود. این واژه را اوستا شناسان با شهر توس یکی دانسته اند. بر پایه داستان های ملی بنای اصلی شهر را به جمشید - شاه پیشدادی - و بازسازی آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ایران - نسبت می دهند. افسانه می گوید که وی نهصد سال در زیر آسمان این شهر زندگی کرد و نام خود را بر این شهر نهاد. این روایت ها می رساند، که شهر توس در روزگار ساسانیان وجود داشته است.
بین سال های 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشی از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملک مروان( 65- 86 هـ . ق) بنی تمیم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشید به منظور رسیدگی به ستم های علی بن عیسی - حاکم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ایران، رهسپار آن دیار گردید. وی در راه بیمار شد و زمانی که به گرگان رسید، بیماری او شدت یافته در توس درگذشت. وی را در 193 هـ . ق،‌ در محلی که ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاک سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستانی، توس را ویران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسی - حاکم وقت توس - علیه نوح بن نصر سامانی سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار دیگر وی را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بکتوزون و فایق، از سرداران منصور بن نوح سامانی متحد شده منصور را کور کرد ند و برادرش عبدالملک بن نوح را به حکومت برداشتند. محمود غزنوی با باخبر شدن از این ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر کشید. وی‌ بکتوزون و فایق را شکست داد و تمامی خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حکومت توس منصوب کرد.
از سال 421 هـ . ق، سلجوقیان اندک اندک در شهرهای مهم خراسان رخنه کردند. ملکشاه سلجوقی در 465 هـ . ق، توس را به تیول به خواجه نظام الملک توسی، وزیر خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقی از غزان در سال 548 هـ . ق، امرای وی، خاقان رکن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت کردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در این زمان موید آی آبه، غلام پیشین سلطان سنجر، نیشابور، ابیورد، بیهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چیره گی غزان در 553 هـ . ق، بار دیگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گردید.
در سال 618 هـ . ق، لشگریان چنگیز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نیز مانند نیشابور به دستور تولری، پسر چنگیز خراب شد. این شهر بار دیگر در روزگار حکومت اوکتای قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازی شد و از آن زمان چندین بار مرکز فرمانروایی مغولان گردید. در این دوره مسیحیان توس از آزادی زیادی برخوردار بودند، به طوری که در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطرانی (سراسقفی) چین انتخاب شد. پس از برافتادن ایلخانان ایران، توس، قوچان، کلات،‌ ابیورد و نسا، جزء قلمرو حکومت کوچکی شد، که امیر ارغون شاه، رئیس طایفه جون باخترانی (جان قربانی) ایجاد کرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاکم محلی توس از خاندان جان قربان،‌ نام امیر تیمور را از خطبه انداخت، اما طولی نکشید، که در سال 791 هـ . ق، از میران شاه، پسر تیمورلنگ شکست خورد و باعث ویرانی دوباره توس شد. پس از این رویداد، توس اهمیت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازی آن پس از مرگ تیمور، در روزگار حکومت شاهرخ، یعنی در سال 807 هـ . ق صورت گرفت.
در دوران پادشاهی شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. در این دوره صحن عتیق استان قدس گسترش یافت، و شاهراهی میان اصفهان – مشهد و هرات ایجاد و کاروانسرا ها و آب انبارهای بزرگی در مشهد پی افکنده شد. در اواخر دوره صفوی ملک محمود سیستانی تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار یافت. در این زمان،‌ در قوچان بین شاه تهماسب صفوی، و نادر قلی افشار پیمانی بسته شد. به موجب این پیمان نادر فرمانده سپاه ایران شد و مشهد را در 1139 هـ . ق، از ملک محمود سیستانی پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 هـ . ق، علیقلی خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهی رسید، وی در 1161 هـ . ق، به دست برادرش ابراهیم خان کشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلی میرزا و نوه نادر شاه به حکومت رسید.
شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروایی کرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حکومت برکنار شده درگذشت. با قتل نادرمیرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرین باز مانده افشار در سال 1217 هـ . ق، به دست فتحعلی شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاریه افتاد. شهر مشهد درگذر تاریخ آسیب ها و خسارت های زیادی دیده شاهد چپاول ها و کشتارهای بسیاری بوده است؛ با این حال اکنون از شهرهای بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ایران به شمار می رود.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تاریخ شهرهای ایران

دانلود تحقیق کامل درمورد معماری پُلها در شهرهای مختلف

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد معماری پُلها در شهرهای مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد معماری پُلها در شهرهای مختلف


دانلود تحقیق کامل درمورد معماری پُلها در شهرهای مختلف

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :131

 

بخشی از متن مقاله

در ارتباط با شهرهائی که با رودخانه همراه بوده اند و نقش رودخانه عامل مهمی در حیات آنها داشته است پل مطرح می شود.اصفهان شهری در کنار رودخانه ی زاینده رود به همراه موقعیت خاص خویش در منطقه پر عبور از قدیم تا کنون در ارتباط با رودخانه نقش مهمی را در جهت سازه های مختلط با پل داشته است.

یهودیه و جی دو شهر در منطقه اصفهان امروزی به وسیله پل شهرستان به بخش جنوبی رودخانه زاینده رود مرتبط می شوند.

پل شهرستان دارای چندین اهمیت در منطقه به حساب می آید در درجه اول تنها راه ارتباطی با بخش جنوبی رودخانه و در درجه بعدی به عنوان مرکز کنترل در جهت ورود و خروج اجناس باجگیری شناسائی افرادی که به منطقه وارد و خارج می شود.

گفته میشود که پلی نیز در قبل از صفویه در منطقه اصفهان ساخته می شود و این پل در جای فعلی پل خواجو قرار داشته است و با طرح اندازی جدید توسط شاه عباس برای شهر اصفهان در جهت تقویت شبکه ارتباطی خویش که بر مبنای چهار باغ قرار داشته این پل مسدود می گردد که بعدها پل خواجو طراحی می شود.

البته بایستی توجه داشت که هنوز پل خواجو در این زمان طرح نبود و پل عباس آباد پلی که در این قسمت قرار داشته مورد توجه بوده است.

بستن پل خواجو به عنوان راه ارتباطی در جهت برگردان شبکه اقتصادی از جهت شرق به غرب بوده است وبعدا” که قدرت حکومتی صفوی در اصفهان پای محکم می کند شاه عباس با ساختن پل خواجو در این مکان شبکه سازی کالبدی اصفهان را کامل می سازد.

عاملی دیگری نیز در ساختن پلها در این شهر مورد توجه بوده و آن بنای این پلها به صورتی متفاوت از دیگر پلها در کشور. این عمل به صورت خاصی جامع عمل به خود پوشانیده است.

الف ـ نمای پلها شباهت به کاروانسرا در دوران صفویه دارد و مخصوصا” با توجه به قسمت شاه نشین پل و بر جهان ابتدا و انتهای این شباهت بیشتر می گردد.البته این شباهت را شاید بایستی در جهت ارتباطات بین شهری مطرح میگردد و پل همین موقعیت را در دو قسمت رودخانه ایفا می کند.

ب ـ حجم پلها شبیه به حجم پلهای اروپایی قرون رنسانس است(فلورانس ـ ونیز) که در ارتباط با مردم ساخته میشوند ـ فرم غرفه هائی به عنوان فروش تفریح چایخانه ها و غیره که پلهای دوران صفویه نیز شاید در این جهت تقلید شده باشند ولی به علت موقعیت سوق الجیشی که پیدا میکند شاه عباس را از این تفکر منصرف میسازد.

این دو عامل (الف و ب ) با منظر شهری ارتباط خاص بر قرار می سازند مجموعه بیشه ها ـ رودخانه و بالاخره عمارتی میان آب حتی در این مسئله کاربدان جای می رسد و مسئله ارتباطی پل در مرحله دوم قرار می گیرد. دو پل الله وردیخان و خواجو از نظر فنی ساختمان نیز در حدی مطرح می شوند که صرف نظر از عامل عبوری به عنوان پل مطرح کننده مسئله تقسیم آب تفریح و بالاخره داد و ستد مردم قرار می گیرند.بخش تقسیم آب پل خواجو شاید با جرا‍‏‎‏‏ٌت بتوان به عنوان یک شاهکار فنی ساختمانی مطرح ساخت که امروزه با پیچیدگی فراوانی در کیلومتری به چند دورتر صورت می گیرد. عامل تقسیم آب به همراه مادیها( جویهای تقسیم به اراضی آب ) در سطح منطقه جز طرحهای مهندسی و طرح انداز صفوی شیخ بهائی دانست در جمع سازه های کالبدی شهر اصفهان به خوبی قدرت حکومتی مشاهده می گردد که این قدرت با سیاست خاص برنامه ریزی شهری و با شناخت بر عوامل اقتصادی مردم که همه چیز را تابع خویش می کند چگونه قدمت و استحکام خویش را در جامعه ای پایدار ساخته و حتی بعد از انقراض قدرت حکومتی به عنوان استثنا ٌ در تاریخ این شهر با تمام آن خصوصیات با جزئی تغییرات قدرتهای حکومتی دیگر باقی و بر جا می ماند.

مراحل اهمیت رودخانه به همراه پلهایش به صورت زیر می توان عنوان کرد:

الف ـ یهودیه قلعه تبرک جی به همراه پل شهرستان پل مارنان.

ب ـ مسجد جامع میدان کهنه، قلعه تبرک پل شهرستان،پل مارنان. 

ج ـ مسجد جامع میدان نقش جهان، چهار باغ، پل الله وردیخان.

د ـ مسجد جامع میدان نقش جهان،چهارباغ. پل الله وردیخان،پل مارنان، پل خواجو.

چهار باغ برای شاه عباس در طرح جدید شهری که عنوان می کرد اهمیت زیادی داشت و در این جهت بود که می خواست اولاٌ قدمت و کشش شاهرگ اقتصادی بازار را از طرف شرق به غرب برگردانیده شود. دوما” با تضعیف این عامل اقتصادی عامل بعدی یعنی پل شهرستان ضعیف می شد و در نتیجه دیگر آن کنترل هائی که گذشت مفهومی برای آن پل پیدا نمی کرد و پل الله وردیخان در انتهای چهار باغ اهمیت می یافت. در جهت تقویت پل الله وردیخان شاه عباس حتی به ایجاد منطقه ای ارمنی نشین در زیر رودخانة زاینده رود در بخش جنوبی غربی می کند و عبور و مرور ارامنه از پل الله وردیخان باعثی بر رونق این پل و شبکه چهارباغ می گردد.اساس شبکه بندی سازه اصفهان صفوی بر روی بازار از مسجد جامع میدان نقش جهان خیابان چهارباغ و رودخانه زاینده رود قرار دارد.پل خواجو اهمیت خاصی در این زمان داشته و با ساختن قصری خصوصی در ابتدای آن (قصر میرزا علیخان ) در واقع عبور و مرور از روی این پل بسته می شود.

طرح جامع شهر صفوی اصفهان با در نظر گرفتن عامل آب بعنوان عصاره حیات جامع مطرح شده و با توجه به این تمام فرمهای شهری انجام میگیرند .

طراحی براثر مادیها طراحی که منشع از سرچشمه اصلی بوم یعنی زاینده رود میگردد . طراحی بر اساس خیابانهای جدید مانند چهارباغ و چهارباغ صدر که مجددا” براساس عامل اقتصادی که بعد ازعامل کشاورزی مرحله قبل بعنوان تجارت زندگی روزمره به همراه بازا رو عبور از پلهائی که از رودخانه ی زاینده رود می گذرند و بالاخره خود رود خانه ای زاینده رود با انجام تقسیمات حیاتی آب در کننده هائی چون پل خواجو و تفریگاههای چون پل الله وردیخان مطرح میشود .

موقعیت امروزی سازه کالبدی شهر اصفهان چیست ؟ چندین پل مجموعهای مختلف و اهمیتها ... پلهای امروز بر روی زاینده رود که نقشی در حیات اصفهان بازی میکنند عبارتند از:

الف ـ پل خواجو

ب ـ پل الله وردیخان

ج ـ پل آذر

د ـ پل فلزی

ه ـ پل وحید

و ـ پل بزرگمهر

پلهای آذر ، فلزی ، وحید با توجه به ابعادشان بایستی جوابگوئی مهمی در حیات اصفهان داشته باشند بخصوص با ممنوعیت کامیون و اتوبوس از پلهای خواجو و الله وردیخان اما می بینیم که چه بی حساب این سه پل اخیر برروی زاینده رود زده شده اند و شاید فقط در مرحله ای پل وحید بتواند جوابگوی صحیح نیاز به شهر بشود .

پل الله رودیخان درست در محور مقابل چهارباغ مرکز حیاتی شهر صفوی اصفهان مطرح میشود و از طرف دیگر پل خواجو نیز در همین موقعیت را با چهار باغ صدر بازی  می کند در صورتیکه پل آذر مطلقا” درچنین وضعی قرار ندارد و پل فلزی تقریبا به علت کور بودن یکطرفه بودن خیابان منتظری در مقابل خیابان حکیم نظامی عملکرد صحیح خود را ندارد و تنها شاید منهای پل وحید با تکمیل شبکه اتوبان کمربندی اصفهان در جهت ارتباط با خیابانهای خیام و وحید و شریان ارتباطی بین شمال و جنوب کشور از طریق جاده تهران و جاده شیراز و ذوب آهن و شهر کرد مفهومی واقع به خود گیرد .

درجمع مطالب گذشته دقیق به مهم بودن پلهای الله وردیخان و خواجو از نظر مردم و ارتباطات شهری پی می بریم و این بدان معنی است که امروز نیزبا اینکه سه پل جدید بر روی رودخانه شهر موجود هستند ولی این دو  پل نه ازرونق افتاده اند و نه خود را باخته دارند .

تاریخچه پل خواجو :

پل خواجو چهارمین پل قدیمی است که از طرف مغرب برروی رودخانه زاینده رود قراردارد .هنگامیکه سیصد ذرع از پل چوبی بطرف پایین برویم به پل خواجو می رسیم که آن را پل بابارکن الدین ، پل شیرازی ، پل گهرستان ، پل حسن بیک ، پل تیموری و پل خواجو میگویند و درباره ساختمان و وجه تسمیه آن اقوال و روایات بسیاری نقل می کنند .از جمله این پل را خواجو که محله به این اسم را با جاده شیراز ربط می دهد ا  زاین راه است که کاروانهای به هنگام خروج و دخول عبور می نمایند .

....... این پل که در سر راه قدیم اصفهان به شیراز ساخته شده بود .بنام پل حسن آباد و پل بابارکن الدین نیز خوانده می شود. احتمال داده اند که شالوده آن در زمان حسن بیک ترکمان یا حسن پاشا نامی از امرای تیموری گذاشته شده باشد . بهر حال قبل از صفویه در محل این پل، پلی وجود داشته است که واسطه ارتباط شهر اصفهان با قبرستان مشهور و قدیمی تخت فولاد بوده است . و چون درآن زمان مشهورترین مزارات تخت فولاد و بقعه بابا رکن الدین بیضاوی انصاری بوده است آن پل بنام بابارکن الدین نیز نامیده شده . در دوره پادشاهی شاه عباس ، محل پل حسن آباد یا بابارکن الدین را یقینا” پل ساده ای بوده و به علت موقع بسیار خوب آن در بستر شهری زاینده رود برای ایجاد پل با شکوه  شاهی انتخاب کرده اند و پس از برچیدن آن پل شالوده و اساس پل شاهی را که امروز به پل خواجو بیشتر شهرت دارد ریخته اند . درباره انتخاب محل پل خواجو تا ورینه تاج و سیاح فرانسوی می نویسد شاه عباس از دو نظر محل مزبور را برای ساختن پل انتخاب کرد .یکی آنکه در این نقطه رود خانه عمیق و پر آب شده منظره زیبایی پیدا میکند دیگر آنکه راه گبرها که در پشت عمارت سعادت آباد اقامت دارند نزدیم شده از روی این پل جدید به شهر عبورو مرور نمایند .

پایه های پل از سنگ ساخته شد و طرف راست آن ( مقابل جریان رود خانه ) مثل جلوی کشتی تیز و نوک دار است که از فشار آب جلوگیری می کند . سمت چپ دارای پله های سنگی عریض و مرتفعی است که تا کف رودخانه اتصال دارد . در مواقع کم آبی همان سکو ها نشیمن تما شا چیان میباشد که از منظره زیبای رود و بیشه های سبز و خرم اطراف استفاده میکنند .

امتیاز پل خواجو برسایر پل های زاینده رود آن است که غیر از اختلاف جنبه معماری ـ تزینات کاشیکاری فراوان نیز دارد و پشت بغلهای چشمه های پایین و غرفه های بالا و بنای دو بیگلربیگی روی پل و نمای غرفه های طرفین پل با کاشیهای الوان مختلف تزیین شده ودر داخل اطاقها و گوشواره های بیگلر بیگی روی پل که اقامتگاه تفریحی پادشاه بود نقاشی شده است .

این پل بیست ویک دهانه دارد در ابتدا و انتهای پل سمت راست و چپ غرفه های یک طبقه ساخته شده ودر وسط پل عمارت دو طبقه گچ کاری بنا کرده اند . کاشیهای بیرون پل قدری ریخته و قدری بر جاست به عقیده کرزن.

تغییر کارکرد پل خواجو:

 پل خواجو به مثابه قصری است که فضای سبز و استخر خود را به گونهای طبیعی در اختیار دارد . پل خواجو نیز مانند سی و سه پل فونکسیون متفاوت قصر،محل عبور ، محل استراحت و گردش درتابستان را داشته است این پل را در جای پل قدیمی دیگری با در نظرگرفتن سه کارکرد ساخته اند :‌به منظور فضائی برای گذر و استراحت ، دیگرمحلی برای ایجاد یک دریاچه مصنوعی ، و سوم و مهمترین فونکسیون پخش کردن آب و رساندن آن به مناطق کشاورزی مختلف .

برا ی انبار کردن آب در بالا دست پل، نخست کشوهای ساخته شده با الوار در شیارهای شیب داری که در دو بدنه آب روی زیری کنده شده پایین می دادند تا جلوی آب روی زیری را ببندد . این کشوها را با طنابهائی که به زیر طاق پل آویزان میکردند ، بالا می کشیدند و پایین می دادند پس از آنکه جلوی آب رودهای زیری بسته شده ، جلوی آب رودهای زیری بسته شده ،. جلوی آب رودهای بالای می ایستد.

برای جا گذاشتن کشوهای بالائی ـ کنار دیدگاههای میان پایه های پل، در سنگ جا سازی کرده اند . نخست دو سر الوارهای متکا را در آنجا می گذاشتند سپس پایین کشوها را در شیاری که روی تخته سنگهای پوششی آب روی زیری کنده شده بود جا می گذاشتند و بالای آنهارا به الوارهای افقی تکیه میدادند برای آنکه فشار آب بالائی ، الوارهای متکای آنهارا نشکند ، پشت الوارهای متکا ، شمع چوبی می زدند برای آنکه این شمعها از جا در نروند ، در تخته سنگهای پوشش آب روی زیری، برای جا گذاشتن پای شمعها جا سازی کرده اند.برای تقسیم آب در زیر پل خواجو، کشوهای آب روی زیری را بالا می کشیدند و آب روان شده را از زیر کشوها را در پایین دست، نزدیک لبه پله کان،سوراخ گرد کوچکی کنده اند که یک میله چوبی کددار (درجه بندی شده ) در آن فرو میردند و گودی آب آرام گرفته را اندازه می گرفتند و از روی آن مقدار آب روان شده را می سنجیدند.از منظره دریاچه مصنوعی که در قسمت غربی پل موجود می شده در دوره شاه عباس دوم و جانشینان او در مواقعی که در کاخهای سلطنتی ساحل زاینده رود ماند عمارت هفت دست و تالار آئینه خانه مراسمی برپا بوده استفاده می شده، به این ترتیب که بر روی آبهای بر هم انباشته مقابل قصرهای سلطنتی مراسم آتش بازی به عمل می آمده است.

برای کشتن انرژی آب،در پایین دست پل، پله کانی ساخته اند که آب روی آن فرو می ریزد و انرژیش را از دست بدهد،تا هنگام رسیدن به بستر رودخانه،انرژی خراشنده نداشته باشد که بستر رودخانه را بشوید. در میان پایه های پل، دیدگاهی به پهنای9/2 متر ساخته اند که از درون آنها سراسر زیر پل دیده می شود. از این دیدگاه ها (بیشتر از دیدگاه میانی ) مسیر آب به آبیاران فرمان می داده است.

همچنین پله های کناری و سرار زیر پل جایگاهی بوده است برای تفریح و استراحت مردم، تا خستگی خود را در کنار رود درآمیختگی زیبای آن با طبعیت از دوش بردارند.معماری پل خواجو تحت تاثیر معماری قصرهای صفوی است. به عنوان مثال شباهت مرکز پل بیگلربیکی را به کاخ هشت بهشت می توان نام برد.این دو فضا  در دو ضلع شرقی و غربی پل شامل چند اطاق مزین به نقاشی است که اقامتگاه سلطنتی بوده است. و مواقعی که پادشاه قصد تماشای آبریزان پل را داشته، و یا به عنوان ویلائی تابستانه مورد استفاده خاندان شاهی بوده است. بعد از تعطیلات نوروز سال 1060 هجری به امر شاه عباس دوم پل خواجو را که بر زاینده رود بسته شده آئین بندی و چراغانی و گلریزان کردند و هر یک از غرفه های آن را یکی از امرا و بزرگان تزئین خود و پادشاه به مدت یک ماه در کنار رودخانه به عیش وعشرت پرداخت.

تغییرات پل خواجو:

در  قسمتهای زیر سقف پل اطاقهای زیر سواره رو در بعضی قسمتها که سطح آجرها ریخته بوده و بیشتر هم این قسمتها در وسط اتاق اطاقها می باشد یک قشر گچ را به فرم آجرکاری خط کشی کرده اند. دیگر از کارهای مرمتی در پل خواجو نصب دیوار آجری مشبک در دهانه های کناری قسمت بیگلربیکی می باشد که به این ترتیب از ورود به داخل این قسمت جلوگیری شده است. همچنین در قسمت جلوی دهانه های بیگلر بیگی نردهائی جدید نصب گردیده است.کارهای مرمتی انجام شده عبارت است از تعویض سنگهای قسمتهای آبرو در جبهه شرقی پل و پر کردن حفره های ایجاد شده در جلوی سکوی سنگفرش در اثر ریزش پل و تعویض و ترمیم پله ها بوده است. این سنگفرشها در اثر مرور زمان ترکهایی برداشته اند و اختلاف سطحهایی با یکدیگر پیدا کرده و به صورتهائی غیر همگن در آمده بودند، در ابتدا این سنگها را برداشته و پس از زیر سازی آنها مجددا” همان سنگها را کار گذاشته و سطح سنگها را یکسان کرده اند. در مرحله بعدی پله ها را عوض کرده و فرمی شبیه به ساخت قبلی ایجاد کرده و در صورت امکان از سنگهای اصلی و در غیر این صورت از سنگهای جدید استفاده کرده اند در جبهه غربی پل نیز تعمیراتی انجام شده است. این کار علت فاصله پیدا کردن بین سنگها و معدوم شدن بعضی از سنگها بوده است مراحل کار در این مرحله عبارت بوده است از :

1ـ عوض کردن مسیر آب در یک قسمت پل.

2ـ برداشتن سنگهای موجود در کف آبروها.

3ـزیر سازی مجدد در قسمتهای مختلف.

4ـ سنگفرش مجدد مسیر با استفاده از سنگهای قدیمی در صورت امکان و استفاده از سنگهای جدید.

مراحل مختلف را در این مرحله  می توان مشاهده نمود.همچنین سنگهایی از دیواره سکوها را نیز در جبهه غربی در صورت لزوم تعمیر و تعویض کرده اند. نمای غربی فعلی پل در عکس19 نمایان است.

از مهمترین اقداماتی که بر روی پل انجام گرفته، تعویض پیاده روهای پل می باشد. قبلا” دو پیاده رو به عرض حدود 70 سانتیمتر در طرفین سواره رو وجود داشته که لوله های آب و کابلهای برق و تلفن از داخل آن عبور می کرده است.به منظور کاهش رفت و آمد و جلوگیری از عبور کامیونها بزرگ و سنگین وزن و در نتیجه جلوگیری از صدمه زدن پل تعرض پیاده روها در برنامه کار قرار گرفته است مراحل مختلف کار:

1- در کنار پیاده روی قبلی پیاده روئی به عرض 140 سانت و ضخامت 20 سانت بتن ریزی شده است.

2ـ به منظور ازدیاد اصطکاک در کف پیاده روها شیارهائی بر روی قشر بتنی ایجاد شده است.

در جدول بندی کنار پیاده روها زائده هائی بتونی با فاصله هائی به تناوب به منظور جلوگیری از عبور ماشبن های سنگین ایجاد شده است.

تزئینات پل خواجو:

کاشیکاری پل خواجو حکایتی زیبا از هنر و مهارت مردم این بوم و سرزمین است سادگی و زیبائی ترکیب بندی آنها به شدت مورد تحسین بیننده قرار می گیرد. این کاشیکاریها در لچکیهای بالای قوسها در سراسر پل موجب زیباتر جلوه کردن آن شده اند.رعایت تناسبات هندسی و تقارن چه در طرح خود کاشی و چه در نقوش آن به نحو چشمگیری وجود دارد  این از خصوصیات مشخص دوره صفویه می باشد. در تابلوهای نقاشی و کاشیکاریها نسبت جاهای خالی به پر تا حد امکان در این دوره برابر گرفته شده است.استفاده از رنگ در این دوره نسبت به دوره های پیشین تغییراتی کرده است. رنگ زرد بیشتر از هر دوره دیگر به خصوص در کارگاههای اصفهان توسعه پیدا  می نمایند رنگها با ته رنگی از زرد پدیدار می گردند. رنگهای آبی علاوه بر لاجوردی و آبی کلبات،شامل آبی آسمانی و آبی خاکستری روشن می باشد.نمای شرقی پل در لچکی قوسهای بالائی با کاشی هفت رنگ پوشیده شده است. نقوش این کاشیها، انواع گل و بته، نقش ترنج و عناصر اسلیمی و خطائی می باشد. دو رنگ زرد و آبی در این کاشیها نظرها را جلب می نماید.

حاشیه دور لچکیها از عناصر بند خطائی پوشیده شده است.در قسمت مرکزی داخل پل نقشهای تکراری هندسی و غیر هندسی با رنگهای زیبا جلب توجه می کنند و نقش گل چند پر به صورت تکراری در زمینه آبی و سبز روشن نیز دیده می شود.

تاریخچه سی و سه چشمه ( الله وردیخان ) :

پل ششم پل شاه عباس معروف به سی و سه چشمه است و آن قابل ذکر و تعریف می باشد این پل بر سر چهارباغ کهنه  شاه عباسی است که از پلهای محاذی شهر است که شاه عباس بزرگ آن را به سر کاری الله وردی خان که از اعاظم امرا بوده بنا نمود و به اتمام رسانیده. پل مذکور وسیع و عریض چنانکه سه چهار عراده و گردون به ردیف یکدیگر به روی آن توانند رفت و موافق نام خود مشتمل است بر سی و سه چشمه. زیر آن را از سنگ و ساروج در کمال استحکام ساخته اند و بالای آن خیابان وسیعی است که به وسعتی که ذکر شد و در طرف آن غرفات درست نموده اند که مردمان در فصل بهار که به تفریح روند به غرفها بر سر آب می نشینند و طول آن هم زیاد و متصل است به باغچه ی پستی که در پیش روی چهار باغ علیا ساخته اند و بسیار با صفا و محکم پلی است و تا کنون به همان وضع و حالت باقی است. چهار باغ فعلی که از دوازه دولت شروع می شود به وسیله پل الله وردیخان به چهار باغ علیا اتصال یافته بود در منتهی الیه خیابان باغ عباس آباد و هزار جریب بنا شده بود که باغ اخیر هزار جریب مساحت داشت.بنای این پل را به الله وردیخان سردار دوست ویژه شاه نسبت می دهند.

الله وردیخان سپهسالار قشون ـ فاتح بزرگ دوست و سوگلی بزرگ وی بود بنای پل را که یک قطعه بسیار عالی معماری است ـ به عهده خویش گرفت این پل زیبا به وسیله یک برجستگی اندک سرازیری به طول هشتاد پا در هر دو انتها به خیابانی متصل می گرددو درازای پل سیصد و هشت پا و سیزده پا است و از سنگهای تراشیده پدید آمده است فقط دیواره ها که به مثابه سنگ تراشیده به بلندی دیوارها در پهلو تعبیه گردیده است 00000 این دیوارها به علاوه در فواصل نه گامی با پنجره ها یا غرفه هایی به مانند طاق ـ به بلندی تمام دیوار آراسته است که مشرف به رودخانه است و مخصوص تنزه و تازه کردن نفس می باشد. در هر سوی پل چهل چنین پنجره موجود است که بیستمین بزرگ و بیست دیگرش کوچک می باشد. کاملا” در میانه ی دل ـ دو طاق کوچک در بیرون رو به سوی آب ساخته شده است ـ که که با چهار پله در آنها فرود می آیندـ و هنگامی که آب جذب بالا آمده است ـ می توانند دستها را پر از آب سازند0000 آن چه که گفته ام مربوط به بالای این شایان تحسین است ـ که روی سی و چهار چشمه سنگ زیبای خاکستری سختر از مرمر ـ اما نه چنان براق ـ پدید آمده است 00

این چشمه ها روی پایه یی از همین گونه سنگ ـ که پهنتر از پل و در هر دو سر ده گام بیشتر رفته ـ استوار گردیده است. سوزنه هایی در دو سر و در وسط پایه ها وجود دارد ـ که آب تمام نهر از آنها می گذرد ـ و هنگامی که آب پایین باشد ـ می توان بدون آن که تر باشد بر پایه ی مذکور به گشت و گذر پرداخت.

علاوه بر همه ی آنها ـ یک دالان دراز و کوچکی بر بالای چشمه ها در لبه تعبیه شده است ـ به طوری که هشت تن آدمی می توانند در آن واحد از راههای متعدد از این پل شگفت انگیز بگذرند. معمولا” آن را پل جلفا می نامندـ چون شهر را به جلفا (واقع در حومه اصفهان ) ـ که مسکن کلیه مسیحیان است ـ وصل می کند ونیز به نام الله وردیخان بانی پل هم خوانده می شود.تا ورینه طوی پل را سیصد و پنجاه قدم و عرضش را بیست قدم می نویسد و هولستر 300 متر طول بدون انتهای آن از دو طرف و 18 متر عرض نوشته است. اندازه های پل در وضع موجود اندازه گیری شده، 295 متر طول و 75/13 متر عرض آن است، هر یک از پایه ها 49/3 متر ضخامت دارد.

شش معبر پل بدین ترتیب است که: راه وسط مخصوص عبور سواره و گردونه ها بوده است دوم و سوم در دو طرف پل که از میان گالاریهای زیبا می گذشت و به پیاده رو تخصیص داشت. چهارم و پنجم پشت بامهای گالاری از دو طرف که دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفریج گاه باشکوهی بوده است. بالاخره گالاریهای پل به وسیله پله های ظریف به زیر پل اتصال می یافت و از زیر پل هم موقع کم آبی عبور می کرده اند. راه ششم از زیر پل بود نویسندگان و سیاحان انگلیسی که روزهای آباد چهار باغ و پل الله وردیخان را دیده اند مساحت خیابان و پل را دو میل و نیم انگلیسی گفته اند به این قسم که چهار باغ شهر یک هزار و ششصد و بیست یارد، پل الله وردیخان چهارصد و نود یارد و چهار باغ علیا را دو هزار و دویست یارد طول داشته است.

در موقع وفور آب، آب از تمامی پل جریان داشته است. هنگام عصر از روی این پل، گنبدها و مناره ها حالت مخصوص و دلربائی دارند.مردم جهت گردش و تفریح به اینجامی آیند. پلکانها در قسمت داخلی جرزها بنا شده سطح این پل از زمین سواحل زاینده رود مرتغع تر است و به این جهت دو طرف پل را سراشیب ساخته اندهر طرف دو برج دارد برجهای رو به شهر می توانند مستحکم بشوند ( سنگربندی بشوند) و یک دروازه محکم می تواند راه عبور به پل را ببندد.

تغییر کارکرد سی و سه پل :

پل در عهد صفوی تلفیقی زیبا و عینی از کار و تفریح بوده است. کارکرد پل الله وردیخان را در دورانهای گذشته از فرم ساختمانی پل می توان مجسم نمود. پل به مثابه جایگاه عبوری و یک جایگاه استراحت و ویلا بوده است. فضای روی پل محل عبور درشکه و اسب از چهار باغ به طرف باغهای سلطنتی و کاخ هزار جریب می باشد این پل با شیبی به قصر هزار جریب متصل شده و شاه برای گردش و تغییر آب و هوا با بزرگان دربار سوار بر اسب حرکت کرده و از این گردشگاه می گذشته و به باغ می رسیده است. در ابتدای پل مورد استفاده خاندان سلطنتی بوده و بعد محل عبور کاروانها و اتصال دهنده شهر به جلفا که مسکن مسیحیان شده است به همین دلیل به آن پل جلفا هم می گویند.

پل به منزله یک جایگاه استراحت و ویلای مخصوص بزرگان نیز بوده است چهار فضا بر روی پل به این کار اختصاص داده شده در داخل برجهای پل پلکانهائی است که به وسیله آنها به پشت بام جان پناه 1 می توان دسترسی پیدا کرد و در هنگام بهار که هوا از لطافت بیشتری برخوردار است از دو فضای طرفین پل استفاده می شده است.یک راه عبور در روی پل که فونکسیون آن در دو فضا متجلی است، و محل عبور و محل استراحت   می باشد این فضا با دیواری از وسط پل مجزا شده و دو طرف پل را در بر گرفته است. اطاقکهای مخصوصی در این قسمت متعلق به شخصیتهای سیاسی مهم می باشد که در تابستان که هوا گرمتر می شده است مورد استفاده قرار میگرفته ـ فرم ساختمانی قسمتهای خصوصی بستگی به شخصیت و خانواده استفاده کننده داشته است. توجه و تمرکز بیشتر در وسط پل با وجود دهانه  مرتفع تری در قسمت غربی با غرفه هائی در طرفین آن می توان مجسم نمود. این راه عبوری بعدها محلی شده برای آن که عابر پیاده بتواند با فراغت و خارج از ازدحام و شلوغی کاروان هائیکه ممکن است در وسط پل مشغول عبور باشند گذر کرده و از صدای آب که با عبور شخص از زیر طاق نماها به صورت ریتمی دلنواز به گوش می رسد، لذت ببرد.در این گالریها قهوه چیان دکان داشته و به مردم قلیان و چای می فروشند.از این سطح پل توسط پلکانهائی به فضای زیر پل می توان رسید. سنگهائی که بین دهانه ها به فاصله قدم انسانی به ارتفاع 90 سانتیمترنصب شده اند عبور سرتاسرس از قسمت زیر پل راحتی در مواقع وفور آب ممکن می سازد. نیمی از این سنگها در گذر زمان از جا کنده شده بود که تعمیر شده است. عبور از راهروی سنگی زیر پل می تواند شخص عابر پیاده را در تصور کامل مواجهه با طبیعت به مدتی طولانی که درازای زیاد پل ایجاب می نماید فرو برد.بر روی پل مراسم مخصوصی به نام جشن آبریزگان بر گزار می شده است . یکی از تفریحات شاه عباس شرکت در مراسم جشن آبریزان یا آب پاشان بود. آبریزگان یا آبریزان یکی از جشنهای باستانی پیش از اسلام بوده است. ایرانیان قدیم در روز 13 تیر ماه هر سال جشنی بزرگ می گرفتند و در این روز آب یا گلاب بر سر و روی هم می پاشیدند. شاه عباس هم چنانکه منشی مخصوص وی اشاره کرده است مراسم مخصوص این جشن را با تشریفات بسیار انجام می داد. در این روز اگر شاه در اصفهان بود مراسم آبریزان در کنار زاینده رود و نزدیک پل سی و سه چشمه و اگر در مازندران و گیلان بود در کنار دریای خزر صورت می گرفت.شاه با جمعی از بزرگان دوات و سرداران و مهمانان خارجی خود در زیر یکی از طاق نماهای پل می نشست و به تماشا مشغول می شود.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد معماری پُلها در شهرهای مختلف

دانلود تحقیق کامل درباره تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه تبریز

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درباره تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه تبریز


دانلود تحقیق کامل درباره تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه تبریز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 41
فهرست و توضیحات:

چکیده

مقدمه

مرکز شهر

تحولات کالبدی شهر تبریز از سال 1340 به بعد

نتیجه

ماخذ و منابع

 

چکیده

در این مقاله، سعی شده است تحولات کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی با مورد نمونه شهر تبریز و تأثیر مدرنیسم بر این تحولات تفسیر و تبیین گردد. الگوی کلی طرح شهر ایرانی- اسلامی در دو دوره قبل و بعد از مدرنیسم و تطبیق آن با شهر تبریز مورد بحث قرار گرفته است. همچنین دوره های تحول شهر تبریز و عوامل تأثیرگذار مدرنیستی و ملی و منطق های بر این تحولات مطالعه شده است. در نهایت، نتیجه گرفته شده است که تحولات شهری معاصر ایرانی- اسلامی(تبریز) بیشتر ناشی از ظهور مدرنیسم در اقتصاد، اجتماع، سیاست، فرهنگ، و غیره است که تحولات کالبدی شهر تبریز را به وجود آورده است.

مقدمه

شهرهای ایرانی اسلامی امروز را از لحاظ کالبدی م یتوان به دو بخش عمده سنتی و جدید تقسیم کرد. تحولات کالبدی بخش سنتی را می توان در دو دوره زمانی قبل از مدرنیسم و مدرن مورد مطالعه قرار داد. همچنین بخش جدید یا مدرن را م یتوان به دو بخش فیزیکی؛ حومه های با ساخت و ساز اصولی و برنامه ریزی شده که ثروتمندان و طبقات متوسط جامعه در آنها ساکنند و محلات جدید خودرو و بدون برنام هریزی که فقرا و مهاجران روستایی در آنها ساکنند(محلات حاشیه نشین) تقسیم کرد. بخش سنتی از لحاظ کالبدی در دو دوره زمانی قبل از مدرنیسم( 1300 ) و مدرن(1300 به بعد) دارای عناصر و ویژگی های خاص بوده اند که از همدیگر مجزا م یشوند.

30 فصلنامه تحقیقات جغرافیایی – ش 84 همچنین بخش جدید با عناصر و ویژگی های خاص خود دو نوع کالبد با ویژگی های منحصر به فرد به وجود آورده است.مقاله حاضر، شناخت کلی از وضع کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی قبل از مدرنیسم تأثیر آن بر این شهرها را با مورد نمونه شهر تبریز به تصویر کشیده است.

شهرهای ایرانی- اسلامی قبل از مدرنیسم

شهرهای قبل از 1300 در ایران حاوی نشانه هایی بود که گویای نمونه های ویژه166 ). بجز معدودی از ، شهر سنتی خاورمیانه اسلامی به شمار می رفت، شهرها، بقیه در میان دیوارهای محافظی محصور بودند،دیوارها علاوه بر حفاظت شهر در برابر مهاجمان، شرایط آب و هوایی مناسبی نیز فراهم می آورد. تنها عنصر شهری که خارج از دیوار شهر قرار داشت، قبرستان ها بود. مسجد جامع و بازار دو عنصر شهری بودند که در رابطه متقابل با هم و در مرکز شهر قرار داشتند. مسجد جامع مرتفع ترین ساختمان شهر بود که در نزدیک بازار ساخته می شد و به عنوان محل اقامه نماز، دادگاه و مرکز فکری و آموزشی عمل م یکرد(سلطانزاده،270 ). در کنار مسجد جامع و مساجد بزرگ دیگر گون ههای ساختمانی دیگری نیز ،1365وجود داشت که از جمله می توان از حمام و مدرسه نام برد. حمام ها نقش بهداشتی و مدارس علوم دینی نقش آموزش را به عهده داشتند.

در بنای بازار اسلامی، سه بخش اصلی را می توان از هم تمیز داد: الف- کوی ها یا گذرهای اصلی و فرعی(راسته ها، که در دو طرف آن دکا نها و فروشگا ههای به هم پیوسته، در یک ردیف رو به سوی گذرگا هها دارند)؛ ب- مجتمع های تجاری دارای انبارها و مح لهایی برای سکونت موقت بازرگانان(خان، سرا یا کاروانسرا، فندق، وکاله و رباع)؛ ج- مجتمع های تجاری بی امکان سکونت(قیصریه، تیمچه، بدستان)(دانشنامه جهان.( اسلام، حرف ب، جزوه سوم، 311ارگ نیز در بعضی مواقع در کنار مسجد جامع و بازار واقع می شد و در بعضی مواقع نیز در کنار برج و بارو قرار م یگرفت. فضاها، عناصر و تأسیسات درون هر ارگ به گونه ای بود که امکان زندگی نیمه مستقل را برای ساکنان آن تأمین می کرد تا در 14155 تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ... 31 صورت محاصره شدن بتوانند چند ماه بدون نیاز به فضای خارج، به زندگی خود ادامه .( دهند( سلطانزاده، پیشین، 288 در اطراف این ساختار عمومی، عرصه های سکونتی با نظم و ترتیبی متمرکز قرار داشتند که شهر را به چند محله مشخص و مجزا با ویژگی های خاص خود تقسیم م یکردند و این محله ها مسجد و حمام و بازار و غیره را در در سطح محله ای و در مقیاس کوچک در خود داشتند. کوچه ها باریک و پرپیچ و خم بودند که از یک طرف به بازار و از طرف دیگر به ب نبست ها منتهی می شدند. کوچه- پس کوچه ها تنها برای آمد و شد محلی و محل های مورد استفاده قرار می گرفتند. ثروتمندان معمولاً در مرکز شهر و دیگران(فقرا، اقلیت های مذهبی، قومی و غیره) در محل ههای جداگانه در حاشیه شهر سکونت داشتند.فضاهای شهری آنچنان ساماندهی م یشد تا امنیت، سرپناه و حریم خصوصی شهرنشینان فراهم شود. شهرها با دیوارهایی محصور و محفوظ می ماندند و در بعضی موارد محله ها نیز برای خود برج و بارو داشتند. مصالح مورد استفاده در ساخت و ساز کم دوام و بومی بودند؛ به طوری که اکثر ساختما نها از خشت و گل بود و در بعضی موارد ثروتمندان از آجر استفاده م یکردند. خانه های شهرهای کوچک فاقد قسمت مجزای اتاق ها با کارکردهای متفاوت و در شهرهای بزرگ فقط خانه های خانوارهای مرف هتر اگر ، دارای اتاق پذیرایی و فضای وسیع و خصوصی نشیمن بود بخواهیم نمادی کلی از شهر ایرانی- اسلامی، طراحی کنیم، می توانیم شکل( 1) را به عنوان الگو بپذیریم. این نماد در سال 1969 توسط دتمان ترسم شده است.

از نظر دتمان و ویرث شهرهای سنتی ایرانی - اسلامی کارکردها و ویژگی هایی به شرح زیر دارند:-1 وجود سلسله مراتبی از کارکردها با مسجد آدینه و بازار به عنوان هسته مرکزی فضایی هر شهر اسلامی؛ -2 وجود سلسله مراتب بازرگانی و پیشه وری در درون بازار، به طوری که نه تنها نظم و ترتیب مشخصی از فعالیت های کسب و کار و صنف بندی در سراسر مجموعه بازار به چشم می خورد، بلکه از نظر بازرگانی، دکان ها با کالاهای مرغوب و طراز اول در 141564مجاورت هسته بازار و گذرگاه ها یا راسته های معتبر بوده و داد و ستد کالاهای کم ارزش تر در فاصله دورتری از مرکز جایگزین شد هاند؛ -3 وجود محلات مسکونی درون شهری با جدایی گزینی مناسب و هماهنگ با تفاوت گذاری های اجتماعی، قومی، دینی و ... مردم شهر؛ -4 وجود تأسیسات و استحکامات نظامی- دفاعی مانند حصار، برج، بارو، دروازه، بندها و دربندهای محلات؛ -5 مشخصات خاص دیگری نظیر گورستا نها و بازارهای دوره ای بیرون باروی شکل 1: مدل دتمان از شهرهای اسلامی سنتی شکل 2: مدل دتمان از شهرهای اسلامی مدرن شهرهای ایرانی- اسلامی بعد از مدرنیسم: با آغاز تحولات جدید سیاسی- اقتصادی، تحولات اجتماعی نیز خود را در سکونتگاه ها و شیوه معیشت و شهرنشینی سریع نمایان ساخت و بافت جدیدی در شهرها با افزایش جمعیت شهرها و مهاجرت ، با رشد شتابان شروع شد شدید روستاییان به شهرها، سیاست عمومی نوسازی شهری و قواعد و الگوهای مصوب مرکزی، استفاده از وسایل حمل و نقل جدید و ایجاد اداره های جدید، نظام محله ای به سبک قدیم ماهیت خود را از دست داد و محلات نه بر معیارهای قومی- نژادی، بلکه بر اساس اقتصاد و طبقات اجتماعی نمایان شدند.14157 تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ... 33 در این دوره، شهرهای ایرانی- اسلامی از لحاظ کالبدی سه بخش مجزا از هم شکل دادند: الف- بخش متحول شده سنتی؛ ب- محلات جدید برنام هریزی شده؛ ج- محلات حاشیه نشین(شکل 2). محلات جدید مطابق با اصول و قواعد ساخت و ساز برنامه ریزی شدند و تحت نظارت دولت و اداره شهرداری و سازما نهای مربوطه به وجود آمدند. این محلات جدید از اصول شهرسازی معاصر و مدرن متأثر بودند. در این محلات اصول شهرسازی ایرانی- اسلامی رنگ باخته، الگوهای جدیدی به تقلید از شهرسازی مدرن غرب جایگزین آنها شد. این محلات در بیشتر موارد یا در زمین های بایر پیرامون شهر و یا در روستاهای نزدیک شهر که دارای آب و هوا و شرایط طبیعی مساعد بودند، به وجود و بتدریج روستاها و آمدند زمین های اطراف را بلعیدند.

با ظهور کارکردهای جدید ناشی از مدرن شدن یا تحولات تکنولوژیک و سیاسی-اقتصادی و اجتماعی بعضی از عناصر شهری نقش و کارکرد خود را از دست دادند. در نتیجه این روند، نقش و کارکردهای جدیدی در عرصه شهرها ظاهر شد که خود عناصر جدیدی را در شهرها خواستار بود. با ورود اتومبیل شبکه را ههای تنگ و باریک و پرپیچ و خم جای خود را به خیابان های شطرنجی منظم و عریض صلیبی شکل داد. با ظهور پاساژها و ساختمان های تجاری جدید در جلو خیابان ها، بازارهای سنتی نقش سابق خود را از دست دادند. به جای مدارس علوم دینی، مراکز آموزشی جدید از جمله دانشگاه ها و مدارس گسترش یافتند. با گسترش آب لول هکشی حمام های عمومی به نفع حمام های خصوصی کنار گذاشته شدند. نظام محله ای سبک قدیم ماهیت خود را از دست داد و محلات از هم گسیخته ب یهویتی در درون بافت سنتی به وجود آمد. همچنین با پیشرفت فن آوری نظامی برج و باروهای شهرها فرو ریختند. در نتیجه رشد شهر، مرکز شهر نیز دچار تحول شد و ساخت و ساز و تغییر کاربری صورت گرفت و عناصر جدید، از جمله سینما، هتل، بانک ها و ادارات جدید شروع به رشد کردند و بافت سنتی از نظر اجتماعی- فرهنگی و جمعیتی در نتیجه تخلیه ساکنان ثروتمندتر رو به فرسودگی رفت

در نتیجه، عوامل متعددی از قبیل مهاجرت روستاییان به شهرها، سرمای هگذاری در

شهرها با عنوان اجرای طر حهای شهری و عوامل ویژه وابسته به خود کشورها، از قبیل: اصلاحات ارضی، وجود ذخایر نفتی و سرمای هگذاری بیشتر در شهرهای بزرگ، در حواشی شهرهای بزرگ کشورهای ایرانی- اسلامی سکونتگاه های حاشیه ای(حاشیه نشینی)

به وجود آمد.

جدول 1: نام محلات و بعضی از فضاهای موجود در آن در شهر تبریز تا قبل از 1300

نمونه ای از عناصر موجود محدوده نام محله ردیف

1 محله باغمیشه شرق شهر تبریز

بالای رودخانه

حمام حاجی رحیم، مسجد حاجی رحیم، بازارچه پل سنگی، قبرستان

جنب مسجد کوه، تکیه سلطان، کاروانسرای میر آخور، دروازه باغمیشه

2 محله خیابان

شرق شهر تبریز

جنوب رودخانه

قبرستان قمیش قیه، حمام خان، کاروانسرای حاج شیخ جعفر، مسجد

جهانشاه، مدرسه جلالت، بازارچه خیابان، دروازه خیابان

3 محله نوبر در بخش های

جنوبی شهر

حمام وزیر، مقبره و مسجد میرزا مهدی قاضی، بازار قائم مقام،

قراولخانه، دروازه نوبر، کاروانسرای حاج حسین، قبرستان نوبر

4 محله مهاد مهین

در جنوب و جنوب

غربی مرکز شهر

دروازه مهاد مهین، کلیسای کاتولیک ها، حمام مستشار، مدرسه تامارا،

خانه افندی

5 محله قره آغاج در غرب شهر

دروازه گجیل، قبرستان گجیل، حمام دروازه، بازارچه دروازه، بازارچه

دروازه، مسجد آخونی، میدان انگج و محل ههای کوچک شام غازان،

آخونی و خطیب و باغهای بزرگ قره آغاج

6 محله ویجویه در شمال قره آغاج

دروازه ویجویه، بازارچه ویجویه، کاروانسرای حاج حسین اصفهانی،

مسجد حاجی رضا، حمام حاج غفور

7 محله امیرخیز در شمال غربی شهر دروازه اسلامبول، بازارچه دروازه اسلامبول، کاروانسرای حاجی ابراهیم،

مسجد امیر خیز قبرستان بالا، حمام حاجی کاظم

8 محله شتربان

حد فاصل رودخانه

میدان چای و کوه عینعلی

بالا حمام، مدرسه میرزا مهدی، بازارچه دوچی، میدان صاحب الامر،

قبرستان شتربان، میدان کاه فروشان، دروازه شتربان

9 محله سرخاب در شمال شرقی

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید  


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره تأثیر مدرنیسم بر تحولات کالبدی شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه تبریز

دانلود مقاله کامل درباره نوشهرها یا شهرهای جدید

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره نوشهرها یا شهرهای جدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره نوشهرها یا شهرهای جدید


دانلود مقاله کامل درباره نوشهرها یا شهرهای جدید

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 56

 

مقدمه

اگر معنای عام وکلی نوشهرها یا شهرهای جدید همانا ساختن شهری از اساس وبر پایه نقشه ای آگاهانه واز پیش طراحی شده آن هم در زمینی ناساخته وبدون سابقه سکونت باشد ، چنین پدیده ای کهنسال به حساب می آید ( پیران ، 124، 1370) اما ساخت شهرهای جدید به معنای خاص آنها و آنچه امروزه این عبارت مدنظر است ، تالی انقلاب صنعتی است در بدو امر ، توسعه شهرها به عنوان مراکز صنعت ونیاز روز افزون به جذب نیروی انسانی ، سبب گردید که جمعیت شهرنشین به واسطه مهاجرت توده های انسانی به مراکز تولید درمقطع زمانی کوتاه سیر روز افزون سرسام آوری را طی کند طبیعی است که این جمعیت تحمیل شده به مجتمع های زیستی آن زمان نیازمند سرپناه بود واین امر به رواج سرپناه سازی به صورت درون زا و برون زا در شهرها دامن زد . در واقع در اواخر قرن نوزدهم محیط های مسکونی خیل جمعیت شهری ، یا محله های قدیمی شهرها بودند که به دلیل تحمیل جمعیت فراتر ازظرفیت بر آنها با مشکلات عدیده ای دست وپنجه نرم می کردند ؛ ویا با بافت هایی تازه ساز بودند که به سرعت وبرای اسکان این جمعیت در حد رفع ابتدایی ترین نیاز آنها به سر پناه ساخته شده بودند . درهر دوی این حالت ها مبرم بودن مباحث کمی سبب گردید که مسائل کیفی دست دوم تلقی شوند ومورد بی توجهی قرار گیرند . اما از اواخر قرن نوزدهم در کشورهای درحال توسعه آن زمان وتوسعه یافته امروز – توجه برخی از اندیشمندان به فقدان کیفیت زندگی وتبعات آن د رجوامع شهری معطوف گردید وتلاش آنها متوجه ارائه جایگزین هایی برای محیط شهری آن زمان شد . راهکارهای پیش شهر سازان اغلب جنبه آرمانگرایانه داشت واینان هر یک در قالب طرح مجتمع های جدید آرمانی سعی داشتند به طریقی با تبعات زیان بار زندگی صنعتی آن روز به مقابله برخیزند . اکثر این طرح ها در هیئت شهر جدیدی ظاهر می شدند وخود راگرفتار سازماندهی بافت های شهری موجود نمی کردند لذا شاید بتوان آنها را هسته اولیه شهرهای جدید قلمداد کرد این شهرها اغلب حکم واحدهای زیستی خود کفا را داشتند که دستیابی به کیفیت زندگی در سرلوح اهداف شان قرار داشت .

از زمانی که پای اقتصاد جدید به ایران گشوده شد ، ایجاد مجتمع های زیستی جدید در کشور ما نیز باب گردید . اکثر این مجتمع ها مرتبط با بزرگترین منبع اقتصاد جدید ایران – یعنی نفت – شکل گرفتند مسجد سلیمان وحتی آبادان نمونه هایی از شهرهایی هستند که به واسطه رونق صنایع وفعالیت های مربوط به این صنعت نو پا توانستند جمعیت لازم را به خود جذب کنند ودر طول زمان حالت شهر به خود بگیرند . به این ترتیب ایران نیز به جرگه کشورهای در حال توسعه پیوست ود رراهی که غرب از مدت ها قبل آغاز کرده بود گام نهاد یکی از ابتدایی ترین تبعات این امر مواجهه با تمرکز گرایی شدید در شهرهای بزرگ بود . این بار نیز مانند غرب هدف ساخت وساز مجتمع های زیستی جدید – که از شهرک هایی درحومه شهرهای بزرگ شروع شد معطوف به کاستن ازبار تحمیل شده برشهرهای بزرگ گردید وبه تدریج بار شدانواع معضلات ناشی از افزایش جمعیت شهرنشین ، مجتمع های زیستی جدید از حالت شهرهای اقماری وحومه ای به سمت شهرهای جدید سوق یافتند با ادامه این روند ، در نیمه دوم دهه 1360 هجری شمسی با تشکیل شرکت عمران شهرهای جدید این اقدام شهر سازانه ابعاد ودامنه ای ملی یافت ودر اطراف اکثر شهرهای بزرگ ایران مجتمع های زیستی با عنوان شهر جدید شروع به شکل گیری کردند که ابتدایی ترین هدف آنها جذب سر ریز جمعیت شهرهای بزرگ بود .

متاسفانه این شهرهای جدید حتی در مقایسه با آبادی های کوچک نزدیک آنها نتوانستند جمعیت کافی را به خود جذب کنندوشکل کانونی برای زندگی به خود بگیرند گرچه براساس طرح ازپیش تهیه شده اقدام به ساخت وساز شهرهای جدید گردید ، اما در اکثر آنها برخورد کمیت گرا مانع حصول کیفیت زندگی شد هر چند این طرح ها تقلیدی از حرکت غرب دراین زمینه بودند ولی از اساس وبنیاد هدف اندیشمندان غربی را که دستیابی به کیفیت درجامعه بود به فراموشی سپردند ، یا به قرائتی صرفا ظاهری و فاقد پشتوانه فکری از آن اکتفا کردند ماحصل این امر ظهور مجتمع های خوابگاهی در مقیاس بسیار بزرگ در اطراف کلانشهرهاست که ساکنان شان از آنها گریزان اند وهر لحظه به دنبال فرصتی برای ترک این محل های فاقد روح می گردند . به همین دلیل شهرهای مذکور حتی درنیل به اهداف کمی خود در رسیدن به سقف جمعیتی پیش بینی شده با مشکل مواجه اند . از طرف دیگر ضعف آنها در جذب جمعیت مقیم ماندگار ، فرصت اقامت دراز مدت رااز ساکنان سلب می کند وامکان انس گرفتن با مکان را ،که مستلزم صرف زمان طولانی است ، منتفی می سازد امروزه شهرهای جدید ، درواقع چونان کارگاه های ساختمانی نیمه تمامی هستند که به احساس موقتی بودن ساکنان شان بیشتر دامن می زنند ، زیرا درجریان ساختن آنها نیز به جای زنده فرض کردن ارگانیسم شهری به دید نوعی معماری کلان به آنها نگاه شده است همین امر راه مشارکت شهروندان را در شکل گیری محیط زندگی شان ودستیابی به نوعی تعلق خاطر از این مجرا سدکرده است آنها نه خود راسهیم درحیات محل سکونت شان می دانندونه درحیات خود برای زیستگاه شان نقشی قائل هستندساکنان این شهرهای جدید بیشتر دغدغه حفظ اتصال خود با مادرشهری را دارندکه آنها را نپذیرفته است .

بعد فاصله از مادر شهر معمولا نه اجازه استقلال کامل را به این شهرها می دهد ونه آنها را به طور کامل وابسته مادر شهر می سازد . بدین ترتیب شهرهای جدید فعلی موجوداتی بلاتکلیف اند که این بلاتکلیفی را به ساکنان شان هم سرایت داده اند درصد اندکی از این ساکنان خودرا آنقدر متعلق به محل سکونت شان می دانند که فعالیت معیشتی خود را به آن وابسته سازند اینان هم اساسا اقشار کم درآمدی هستند که به محض اندکی ارتقا در شرایط اقتصادی شان بی تردید رها کردن این مسکن موقت را درپس ذهن دارند وبه همین خاطر به شهر جدید به چشم سکوی پرتابی برای خانه دار شدن یا تشکیل زندگی ونظایر آن می نگرند حتی امکاناتی همچون خیابان های عریض ، تاسیسات وخدمات شهری ، فضاهای سبز ونظایر اینها نیز آنقدر تصنعی به نظر می رسند که نمی توانند برای مدتی هر چند کوتاه این ساکنان آماده فرار را فریب دهند چنین امکاناتی عمدتا به صورت  فرمایشی به شهرهای جدید تزریق شده اند واساسا از ابتدا امتزاج انواع فعالیت های عمده انسانی در حیات این شهرها مدنظر نبوده است دراین شرایط ، خواه وناخواه مراجعه به شهرهای جدید محدود به ساکنان شان ، آن هم از سر اجبار ، می گردد از این روست که این شهرها تبدیل به بن بست های اجتماعی فاقد پویایی وسرزندگی لازم برای زندگی سالم می شوند درهر حال شهروندی را که با زندگی روزمره ومشکلات آن دراین شهرها دست به گریبان است ، نمی توان با چنین رنگ ولعاب هایی ازواقعیت دور نگاه داشت .

چنین شهروندی خود را متعلق به این فضا نمی داند وهیچ گونه حس مکانی به آن ندارد ، چرا که پیوندی با آنها در خود احساس نمی کند شباهت اعجاب آور تمامی این شهرهای جدید به یکدیگر نیز بی مکانی آنها راتشدید وتکثیر می کندشهرهای جدید ما به جای آرمانشهر ، ناکجا آبادهایی هستند که مفهوم مکان به تعبیری که درنباله نوشتار حاضر مطرح می گردد به هیچ وجه برازنده آنها نیست . فقدان حس مکان چه بسا تنها یکی از مشکلات عدیده این شهرها باشد ، اما مسلماً مشکلی است که هر چند به بیان اکثر ساکنان این شهرها نمی آید لیکن تمامی آنها را به شدت می آزارد واحساس بی ریشگی وبی هویتی را درآنها مزمن می سازد تبعات روانی این احساس در روابط انسان ها با یکدیگر وبا محیط زندگی شان وبی قیدی نهفته دراین زمینه به وضوح محسوس است واگر چاره ای برای آن اندیشیده نشود ، شهرهای جدید ازمرکز ناموفق شهری امروز تبدیل به کانون مصائب شهری فردا می گردند .

به هر صورت برای آنکه دستیابی به حس مکان از حد شعار فراتر رود ، به پایگاه نظری مستحکمی نیاز است که ضمن تبیین مفهوم مکان بالحاظ داشتن جمیع وجوه آن بتواند معیارهای لازم  را برای ارزیابی مکان بودگی دریک محل نیز ارائه دهد وازاین مجرا زمینه را برای تدوین راهکارهای لازم به منظور حل معضل بی مکانی فراهم آورد درغیر این صورت هر اقدامی ، به جای درمان جنبه مسکن پیدا می کند .

چارچوب نظری

در حالی که فضا به مثابه گسترده ای باز وحتی تاحدودی انتزاعی مدنظر قرار می گیرد ،مکان وجهی از فضاست که به وسیله شخص یا چیزی اشغال شده است ودارای بار معنایی وارزشی است ( مدنی پور ، 32- 1379) اهمیت واقعی مکان رامی توان در کنش های افراد وگروه های که در برابر نیروهای خارجی از مکان خود دفاع می کنندویا دچار بیماری دوری از وطن ویا حسرت ونوستالژی نسبت به مکان های خاص می شوند ، فهمید درواقع انسان بودن به معنای زیستن در دنیایی سرشار از مکان های با اهمیت است .

انسان بودن به معنای بهره مند شدن از مکان وشناخت نسبت به این بهره مندی است به تعبیر مارتین هایدگر ، مکان جنبه عمیق و پیچیده تجربه انسان از دنیاست ( افروغ 1 -50 ، 1377) رابطه میان انسان ومکان دو طرفه است زیرا کنش وخواست انسانی معنی را به فضا مترتب می سازد وفضای خالی را به مکانی تجربه شده تبدیل می کند وبه همین ترتیب مکان می تواند برانسان تاثیر متقابل بگذارد ، چرا که به واسطه معنایش  به ارزش ها وکنش های انسان سمت وسو می دهد ( Walmsley . 1988 .64) به همین خاطر هویت مکان بخشی از هویت شخصی است هویت مکان دراثرتجربه مستقیم محیط فیزیکی رشدمی یابد بنابراین بازتابی از وجوه اجتماعی وفرهنگی مکان است ودرعین حال در غنای شخصیت فردی نقش محوری دارد 59 Walmsley . 1988) .

چرا که بخشی از شخصیت وجودی هر انسان که هویت فردی اورا می سازد ، مکانی است که خود را با آن می شناسد وبه دیگران می شناساند نیزهنگامی که راجع به خود فکر می کند خود را متصل به آن مکان می داند و آن مکان را بخشی از خود بر می شمارد.

در حالی که فضا به مثابه گسترده ای باز وحتی تا حدودی انتزاعی مدنظر قرار می گیرد ، مکان وجهی از فضاست که به وسیله شخص یا چیزی اشغال شده است ودارای بار معنایی وارزشی است ( مدنی پور ، 32 ، 1379) اهمیت واقعی مکان را می توان در کنش های افراد وگروه هایی که در برابر نیروهای خارجی از امکان خوددفاع می کنندویا دچار بیماری دوری از وطن ویا حسرت ونوستالژی نسبت به مکان های خاص می شوند ، فهمید در واقع انسان بودن به معنای زیستن دردنیایی سرشار از مکان های با اهمیت است .

انسان بودن به معنای بهره مند شدن از مکان وشناخت نسبت به این بهره مندی است به تعبیر مارتین هایدگر ، مکان جنبه عمیق و پیچیده تجربه انسان ازدنیاست ( افروغ 1- 50 1377) رابطه میان انسان ومکان دوطرفه است زیرا کنش وخواست انسانی معنی را به فضا مترتب می سازد وفضای خالی را به مکانی تجربه شده تبدیل می کند وبه همین ترتیب مکان می تواند برانسان تاثیر متقابل بگذارد ، چرا که به واسطه معنایش به ارزش ها وکنش های انسان سمت وسو می دهد .64 Walmsley . 1988 به همین خاطر هویت مکان بخشی از هویت شخصی است هویت مکان در اثر تجربه مستقیم محیط فیزیکی  رشدمی یابد بنابراین بازتابی از وجوه اجتماعی وفرهنگی مکان است ودر عین حال در غنای شخصیت فردی نقش محوری دارد Walmsley . 1988. 59 .

چراکه بخشی از شخصیت وجودی هر انسان که هویت فردی او را می سازد ، مکانی است که خود را با آن می شناسد وبه دیگران می شناساند نیز هنگامی که راجع ، به خود فکر می کند خودرامتصل به آن مکان می داند و آن مکان را بخشی از خود بر می شمارد به علاوه میان فرد و آن مکان رابطه ای عمیق وجوددارد عمیق تر از صرف بودن وتجربه کردن آن مکان ( رضا زاده ، 5، 1380) به همین دلیل شهرنشینانی که مکان سکونت خودراترک می کنند بخشی از حس تعلق خودرا ازدست می دهند زیرا حس مکان آنها خدشه دار شده است حتی برای فعال ترین قشر جامعه نیز ضرورت تحرک سبب نمی شود که اهمیت وابستگی به یک محل مشخص رنگ ببازد .

برای بسیاری از مردم لذت نهفته در تحرک هیچ گاه نمی تواند جای ارضای نیاز انسان به تعلق به یک مکان خاص را بگیرد Walmsley . 1988. 63 به همین سبب است که ازنظر استفان دانیلز تقلیل دادن مکان به یک جا وانسان به یک موجود اقتصادی منطقی مونث یامذکر باعث می شود که بسیاری از ابعاد پر اهمیت ارتباط میان انسان ها  ومکان هانادید ه گرفته شود (Holloway , 2001,64) برای هر کس پیوند و آگاهی عمیق نسبت به مکان هایی که در آن تولد یافته ورشد کرده یاهم اکنون در حال زندگی وتردد است وجود دارد این پیوندمنبع اصلی هویت وامنیت فردی وجمعی است به نظر گابریل مارسل ، فرد جدای از مکان خود نیست ، واو همان مکان است واگنر معتقد است که زمان ومکان ، انسان وعمل هویتی تفکیک ناشدنی را می سازند بنابراین معنا وعمل عناصری درهم تنبیده اند که درفهم هویت مکان بایددرنظر گرفته شوند در مجموع هویت مکان به نحوی به عناصر سه گانه محیط فیزیکی کالبد فعالیت ومعنا بر می گردد سه عنصر مذکور رانمی توان به یکدیگر تقلیل داد ،واینها به گونه ای تفکیک ناپذیر درفهم ما ازمکان های مختلف به هم پیوند خورده اند سیمای فیزیکی ، فعالیت ها ومعنای مواد خام هویت مکان اند ودیالتیک بین آنهاروابط ساختاری این هویت است ( افروغ 3- 25 1377) این سه عنصر همان مولفه های مدل حس ومکان جان پانتر هستند این مدل را می توان روایت فرعی مدل دیوید کانتر محسوب کرد درمدل اخیر ، که به مدل مکان شهرت دارد ، محیط شهری به منزله مکانی متشکل از سه بعددرهم تنیده کالبد ، فعالیت وتصورات است ( گلکار ، 53 ، 1380)

« گرچه نظریه مکان پیشنهادی کانتر بنیان نظری کار آمد وشایان توجهی برای طراحی شهری است با وجود این در پرتو پیشرفت های دانش طراحی شهری در دهه  های اخیر لازم است که برخی نارسایی های نظریه مذکور که دردهه 1970 میلادی تدوین گردیده بود ، مرتفع شود مبحث « پایداری  مبتنی بر بوم شناسی » وتوجه به محیط وقرار گاه طبیعی شهرها ازجمله مباحثی است که دردهه 1980 طرح گردیده وبرخی ازمهمترین نظریه های طراحی شهری به واسطه درنظر گرفتن آن مورد چالش قرار داشته اند به نظرمی رسد که مدل مکان کانتر نیز می تواند با افزودن بعد بوم شناسی به آن همچنان به مثابه ابزار نظری مناسبی مورد استفاده قرار گیرد ... مدل چهار بعدی « مکان پایدار » می تواند مبنای نظری بازشناسی مولفه های سازنده کیفیت طراحی شهری قرار گیرد از ترکیب ابعاد چهارگانه محیط [ کالبد فعالیت تصورات واکوسیستم ] سه مولفه « کیفیت عملکردی » « کیفیت تجربی – زیباشناختی » و« کیفیت زیست محیطی » به مثابه نیروهای شکل دهنده کیفیت کلی طراحی شهری یک مکان استنتاج می شوند » [ گلکار 5-54  ، 1380) .

مولفه عملکردی

« این مولفه از یک سو در بر گیرنده تامین حرکت ودسترسی سهل ومناسب پیاده ها و سواره ها به مراکز جاذب جمعیت است واز سوی دیگر ، برخلاف آموزه های مدرنیسم که نقش عملکردی فضاهای شهری را به کانال ساده ای برای رفت و آمد تقلیل می دهند ، در برگیرنده عملکردهای دیگر همچون تفریح غیر فعال ، تماشای مردم مراسم گوناگون ، غذا خوردن وگفت وگو ،ملاقات با دوستان ونظایر اینها نیزهست تا ضامن سرزندگی وغنای تجربه فضایی شهر گردند » ( گلکار ، 55. 1380) به طور خلاصه وبا جمع بندی آن دسته از عناصر مربوط به تئوری های موجود که تحت لوای مولفه عملکردی قرار می گیرند ، می توان کیفیت های زیر را در مکان پایدار شناسایی کرد ووجود آنها راملاکی برای احراز حس مکان دانست :

« - کیفیت قرار گاه های رفتاری ( سازگاری فعالیت ، زمان ، فضا )

  • کیفیت سازگاری فرم شهری باکاربری ها ، شبکه پیاده ، سواره ، شبکه اطلاع رسانی وجز آن .
  • کیفیت ایمنی محیط برای فعالیت ها و
  • کیفیت امنیت محیط برای فعالیت ها » ( گلکار ، 61 ، 1380)

مولفه تجربی زیبایی شناختی

« این مولفه بادریافت های ادراکی ، شناختی و ترجیحات محیطی افراد در قبال فضاهای شهری سروکار دارد » ( گلکار ، 55 ، 1380) باجمع بندی تئوری های موجودبه روشی که درموردمولفه قبلی ذکر گردید ، کیفیات زیر به عنوان شرط لازم برای دستیابی به حس مکان درمدل مکان پایدار قابل شناسایی هستند :

« -( کیفیت محیط کالبدی – فضایی شامل استخوان بندی فضایی ، سازمان کالبدی ، جایگشت توده – فضا ، نقشه نولی ، مواد ومصالح و ...

  • کیفیت محیط ادراکی ، حسی شامل کیفیت منظر عینی ، تحلیل ساختاری نمای شهری و ...
  • کیفیت محیط ادراکی – ذهنی شامل کیفیت منظر ذهنی ( فضایی وزمانی ) منظر ذهنی ارزیابانه ، معانی انضمامی ، سر زندگی و ..» گلکار، 61 ، 1380)

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نوشهرها یا شهرهای جدید