فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق حکومت های یک حزبی

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق حکومت های یک حزبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق حکومت های یک حزبی در 28 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:

 

امام خمینی و تحزب

چکیده

دیباچه

تعریف حزب و روند تشکیل اولین احزاب

واژه جمهوری به چه معنا است

آیا حکومت مبتنی بر اسلام و مردم سالار متصور است؟

 موافقان و مخالفان

جمهوری اسلامی

اصول حکومت جمهوری اسلامی ایران

پروتکل اول

پروتکل دوم

پروتکل سوم

پروتکل چهارم

پروتکل پنجم

پروتکل ششم

پروتکل هفتم

پروتکل هشتم

پروتکل نهم

پروتکل دهم

حزب رستاخیز ازآغا ز تا فرجام -

خطر تحجر سیاسی

اداره حکومت اسلامی بر مبنای نظام حزبی

تفاوت دخالت در بازی سیاسی با امور سیاسی

منابع

 

 

 

 

 

امام خمینی و تحزب

چکیده

 

امام خمینی به عنوان مرجعی بزرگ و رهبر انقلاب اسلامی ایران و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در ایران با پدیده تحزب و احزاب سیاسی دارای دیدگاه خاصی است که می‌تواند در جامعه امروز ما راهگشا باشد. دیدگاه او را می‌توان در پنج مرحله مورد بررسی قرار داد. در اولین مرحله یعنی پیش از انقلاب اسلامی ایران امام خمینی به دلیل وابستگی احزاب سیاسی به بیگانگان یا فرمایشی و غیرآزاد بودن آنها، اصولاً آنها را عامل پراکندگی در جامعه و نفوذ بیگانگان یا وابسته به رژیم می‌دید. از همین روی بطور کلی با فعالیت احزاب سیاسی و تحزب مخالفت ورزیده و فعالیت آنها را فتنه‌انگیز دانسته بود.

 

در مرحله دوم یعنی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران امام بر فعالیت احزاب مردمی و تأمین‌کننده منافع مردم صحه گذاشته و فعالیت آنها را ـ حتی احزاب غیراسلامی و نامسلمان را ـ آزاد اعلام نمودند، اما این آزادی را مشروط به مضر نبودن فعالیت آنها برای اسلام و مصالح عمومی دانسته‌اند.

 

مرحله سوم رویکرد امام خمینی به احزاب سیاسی، سالهای نخستین بعد از انقلاب را دربرمی‌گیرد. در این مقطع، امام که پراکندگیهای ناشی از فعالیت گروهها و احزاب سیاسی را می‌دید، بر بقای انقلاب و استمرار نظام نوپای اسلامی بیمناک شد و این پراکندگیها را عاملی در جهت تضعیف انقلاب می‌دانست بنابراین به طور مکرر در سخنانشان، خواستار اتحاد گروههای سیاسی در جامعه شدند ولی تذکرات امام در مورد وحدت بین گروههای سیاسی نتیجه‌بخش نبود. چهارمین مرحله از نگرش امام خمینی به فعالیت احزاب را از سال 1360 تا 1367 مورد بررسی قرار داده‌ایم؛ مقطعی که در ابتدای آن، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دست به اقدام مسلحانه علیه نظام نوپای اسلامی زده بود؛ در این مقطع امام نظر چندان مثبتی به فعالیت احزاب نداشت و حتی احزاب اسلامی که بوسیلة یاران امام نیز تأسیس شده بودند ـ نظیر حزب جمهوری اسلامی ـ منحل شدند.

پنجمین و آخرین بخش این پژوهش به رویکرد امام خمینی نسبت به حزب و پدیدة تحزب بعد از سال 1367 می‌پردازد که در این زمان، با پایان یافتن جنگ و تثبیت نظام، فضا برای فعالیت احزاب بیشتر مهیا شد بطوری که امام با انشعاب در جامعة روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون موافقت کرد.

واژه‌های کلیدی: امام خمینی، حزب، تحزب، احزاب سیاسی

دیباچه

 

امروزه بررسی دیدگاه امام خمینی در مورد پدیده‌های سیاسی ـ اجتماعی در حال حاضر در نظام جمهوری اسلامی به شدت پراهمیت و حیاتی است، چرا که امام خمینی با عنوان رهبر انقلاب، بیشترین نقش را در پیروزی انقلاب داشته‌اند؛ در عین حال ایشان به عنوان بنیانگذار نظام سیاسی جدید نیز مسیر و اهداف کلی این نظام سیاسی را تعیین کرده‌اند. از طرفی دیگر حاکمان نظام جمهوری اسلامی، در سیاست‌ورزی و کشورداری همیشه خود را تالی و پیرو خط امام خمینی می‌دانند؛ با این حال وقتی به عملکرد‌های متفاوت و یا احیاناً متعارض آنان در برخورد با پدیده‌های اجتماعی و سیاسی برمی‌خوریم، برایمان این پرسش پیش می‌آید که براستی کدامین دیدگاه با آرا و نظرات امام خمینی انطباق دارد؛ و البته آشکار است که بهترین راه تشخیص راه امام، مراجعه به گفته‌ها و نظریات خود ایشان از طریق مراجعه به آثار ایشان است تا به این وسیله، سره از ناسره تشخیص داده شود، چرا که گفته‌ها و دیدگاه‌های امام، مسیری را برای حرکت منطبق با رویکرد ایشان فرا راه ما روشن می‌کند. البته در این میان توجه به یک اصل اساسی نباید مورد غفلت قرار گیرد و آنهم اینکه در پژوهشهایی که در حوزة علوم انسانی صورت می‌گیرد، قطعیت در نتایج و دستاوردهای آن تا حدودی بعید به نظر می‌رسد. رویکرد امام خمینی نسبت به احزاب در شرایط متفاوت و مقاطع تاریخی متفاوت، تغییراتی داشته است. آنچه باید همواره در نظر داشت این است که روند موضع‌گیریها و سخنان امام خمینی بیانگر این است که رویکرد امام در مورد احزاب فرمایشی رژیم پهلوی قاعدتاً متفاوت از رویکرد ایشان به احزابی نظیر حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی باشد بنابراین با توجه ویژه به این امر باید در مورد دیدگاه امام خمینی نسبت به پدیده‌های سیاسی ـ اجتماعی خصوصاً احزاب سیاسی، اظهارنظر کرد....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حکومت های یک حزبی

دانلود پاورپوینت حکومت سلجوقیان در خراسان

اختصاصی از فی گوو دانلود پاورپوینت حکومت سلجوقیان در خراسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت حکومت سلجوقیان در خراسان


دانلود پاورپوینت حکومت سلجوقیان در خراسان

 

مشخصات این فایل
عنوان: حکومت سلجوقیان در خراسان
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 15

این مقاله درمورد حکومت سلجوقیان در خراسان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حکومت سلجوقیان در خراسان می خوانید :

سلجوقیان شرق ایران
بعد از آنکه سلطان محمد در گذشت سلطنت ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکش‌های فراوانی را پشت سر گذاشت، اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت.
عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت. سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زاده‌اش رکن الدین محمود به جای او بر تخت نشست.
اما دز سال ۵۷۷ هجری به دست یکی از سرداران سلجوقی کور شد و باقی زندگی را در زندان به سر برد تا در گذشت.
دودمان سلجوقیان شرق با مرگ سنجر از بین رفت.
علل زوال سلاجقه بطور خلاصه عبارتند از:
۱. جنگ‌های خانگی افراد خاندان سلجوقی برای کسب قدرت
۲. ملوک الطوایفی و تجزیه شدن قلمرو
۳. ناامید کردن مردم به دلیل گرفتن مالیات و عوارض سنگین برای تأمین ارتش

تجزیۀ دولت سلجوقی
« با اینکه برکیارق رسما جانشین ملکشاه و الب ارسلان بود، لیکن جز بلاد جبل و اصفهان و عراق عرب بر قسمتی دیگر از ممالک وسیعۀ سلجوقی مستقیما حکم نداشت و سایر نواحی اگر هم بظاهر از سلطان اطاعت می کردند، فقط اسمی بود و در حقیقت مستقل بودند. شام را پسر تاج الدوله تتش اداره می کرد و بلاد روم را فرزندان سلیمان بن قتلمش و کرمان را اولاد قاورد.* دیار بکر در سال 495 و ارمنستان در 493 به توسط اتابکان و امرای سلجوقی از حوزۀ اقتدار او به در رفت، ممالک شمال سفید رود گیلان را را برادرش غیاث الدین محمد و ایران شرقی و ماوراءالنهر را هم برادر دیگرش سنجر تحت امر خود داشتند مخصوصا محمد و سنجر که هرکدام خود را در قلمرو خویش پادشاه مطلق العنان می دانستند، چندان به شأن برکیارق اعتنائی نمی کردند و این کیفیت در حقیقت دولت عظیم سلاجقه را تجزیه کرد و دیگر هیچ گاه آن صورت اتحادی را که در عهد طغرل و الب ارسلان و ملکشاه داشت به خود ندید مگر اندک زمانی در ایام سلطنت سلطان سنجر.»

میراث سلجوقی در اختیار خوارزمشاهیان
بعد از ایل ارسلان، منازعاتی که بین پسرانش سلطانشاه و علاءالدین تکش برای دستیابی به فرمانروایی ولایات بروز کرد، بارها موجب رویارویی نیروهای این دو برادر شد، تا این که عاقبت با استیلای تکش این درگیریها به پایان رسید.
در زمان تکش تمامی خراسان، ری و عراق عجم، یعنی آخرین میراث سلجوقی به دست خوارزمشاهیان افتاد. غلبه تکش بر تمام میراث سلجوقی، نارضایتی خلیفه بغداد را به دنبال خود داشت که اثر این ناخرسندی و عواقب آن، بعدها دامنگیر محمد بن تکش شد. با درگذشت علاءالدین تکش «رمضان ۵۹۶ ق / ژوئن ۱۲۰۰ م»، پسرش محمد خود را علاءالدین محمد خواند و به این ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه شد

بخشی از فهرست مطالب مقاله حکومت سلجوقیان در خراسان

مقدمه
پیشینه
سلجوقیان شرق ایران
آغاز کار خوارزمشاهیان
رویارویی با مغولان
اوضاع ایران در دورۀ سلجوقیان
تجزیۀ دولت سلجوقی
فرهنگ حکومت شرق ایران در دوران سلجوقیان
میراث سلجوقی در اختیار خوارزمشاهیان
منابع

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت حکومت سلجوقیان در خراسان

دانلود تحقیق اهداف حکومت اسلامى از نگاه استاد مطهری

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق اهداف حکومت اسلامى از نگاه استاد مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تحقیق اهداف حکومت اسلامى از نگاه استاد مطهری در 18 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:

مقدمه

حقوق مردم در حکومت اسلامى

آزادى اجتماعى

آزادى بیان

آزادى بیان عامل رشد اسلام و انقلاب

توصیه‏اى به مخالفان آزادى بیان

چگونگى برخورد با شبهات دینى

مرز آزادى‏ها

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

 

حکومتها بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت مى خویش اهداف و مقاصدى دارند که در جهت نیل به آن تلاش مى‏کنند.هدف مهم حکومتهاى غیر دینى، تأمین نیازهاى مادى و معیشتى مردم خود است .اما حکومتهاى دینى علاوه بر غایت فوق دغدغه‏ى دین و ارزشهاى آن را نیز دارند.

 

حکومت اسلامى هم به نوبه خود، دغدغه‏ى تأمین سعادت دنیوى و اخروى جامعه‏ى خود را دارد .که تبیین آن مجال دیگرى مى‏طلبد.استاد شهید با استناد به روایت ذیل امام على (ع) اهداف کلى حکومت اسلامى را تشریح مى‏کند.که به اختصار ذکر مى‏شود.

 

امام على (ع) ضمن رد هدف جاه طلبگى و تحصیل مال و منال دنیا در حکومت خویش، مى‏فرماید .

 

و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک. (62) .بازگشت به اسلام راستین: هر دینى به مرور زمان، اصول و ارزش‏هاى آن که راه سعادت و تکامل انسان‏اند، مورد بى‏مهرى و کم توجهى مردم یا گروه خاصى قرار مى‏گیرد.چه بسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود.کما این که امر فوق درباره‏ى احکام و آموزه‏هاى اجتماعى اسلام اتفاق افتاده است.مثلا ارج و تکریم دین از آزادى، عدالت و مخالفت با تبعیض طبقاتى از آموزه‏هایى است که گوهر آنها طى قرون متمادى بر مسلمانان ناشناخته مانده بود .و کشف و عرصه‏ى آن یک هدف مقدس براى حاکم اسلامى است که دغدغه‏ى دین دارد.

 

به دیگر سخن حاکم اسلامى در اولین گام باید دین را از غیر دین تفکیک کرده و آموزه‏هاى ناب و سره آن را ـ که مطابق فطرت و سازگار با هر عصرى است ـ به تشنگان معرفت و جهانیان عرضه نماید.

 

تعلیمات لیبرالیستى در متن تعالیم اسلامى وجود دارد.این گنجینه‏ى عظیم از ارزشهاى انسانى که در معارف اسلامى نهفته بود، تقریبا از سنه‏ى (1320) به بعد در ایران به وسیله‏ى یک عده از اسلام شناس‏هاى خوب و واقعى وارد خود آگاهى مردم شد.یعنى به مردم گفته شد، اسلام دین عدالت است.اسلام با تبعیض‏هاى طبقاتى مخالف است.اسلام دین حریت و آزادى است. (63)

 

استاد در تبیین فراز اول روایت فوق (لنرد المعالم من دینک) مى‏گوید.

 

یعنى بازگشت به اسلام نخستین و اسلام راستین، بدعت را از میان بردن و سنت‏هاى اصیل را جایگزین کردن، یعنى اصلاحى در فکرها و اندیشه‏ها و تحولى در روح‏ها و ضمیرها و قضاوت‏ها در زمینه خود اسلام. (64)

 

  1. توسعه‏ى اقتصادى: برخى بر این گمانند که دین و حکومت دینى همه هم و غم خود را معطوف نیازهاى معنوى و اخروى مردم نموده و بدینسان از عمران و آبادى و توسعه کشور باز مى‏ماند .در حالى که خود دین عکس آن را بیان مى‏کند.به این معنا که توسعه‏ى اقتصادى کشور آن هم به نحو شاخص و چشمگیر جزء اهداف حکومت دینى و اسلامى است.امام على (ع) به عنوان جانشین مقام نبوت و حاکم اسلامى در خطبه‏ى فوق به وضوح به این هدف تاکید مى‏کند.

 

استاد در توضیح «نظهر الأصلاح فى بلادک» مى‏گوید.

 

«نظهر الأصلاح فى بلادک» خیلى عجیب است! «نظهر» یعنى آشکار کنیم، اصلاح نمایان و چشمگیر، اصلاحى که روشن باشد.در شهرهایت به عمل آوریم.آن قدر این اصلاح اساسى باشد که احتیاج به فکر و مطالعه نداشته باشد.علایمش از در و دیوار پیداست.به عبارت دیگر، سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شکمها را سیراب کردن، تن‏ها را پوشاندن، بیماریها را معالجه کردن، جهل‏ها را از میان بردن، اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم، زندگى مادى مردم را سامان دادن. (65)

 

باز حضرت على (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر، یکى از وظایف حاکم را عمران شهرها «عمارة بلادها» یاد مى‏کند. (66)...

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اهداف حکومت اسلامى از نگاه استاد مطهری

دانلود تحقیق حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی عالمان شیعی

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی عالمان شیعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی عالمان شیعی


دانلود تحقیق حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی عالمان شیعی

 

تعداد صفحات : 39 صفحه        -         

قالب بندی :  word               

 

 

 

 

حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی عالمان شیعی

 

در بحث‏حکومت اسلامی از دیدگاه علمای شیعه پژوهشگر در برابر سه جریان فکری متفاوت قرار خواهد گرفت که تا به امروز یعنی پس از گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هر یک در راه مشخص خود حرکت نموده‏اند.البته نباید گمان کرد که تقسیم بندی این جریانهای فکری به معنای تقسیم شدن نظریه پردازان روحانی حکومت اسلامی به سه دسته مشخص نیز هست زیرا در بستر متحول شرایط اجتماعی و سیاسی طبیعتا دیدگاههای علما نیز شاهد تغییراتی بوده است.بدین معنا که دیدگاههای متفاوت یک روحانی در شرایط سیاسی متفاوت، گاهی به هر سه جریان فکری یاری رسانده است.از این رو در این مبحث تقسیم بندی مشخصی از روحانیون قابل تشخیص نیست و اشخاص نیز چندان مورد تاکید نمی‏باشد.در حقیقت آنچه بیشتر مورد توجه است افکار و جهت گیریهای آنها می‏باشد که در این پژوهش با عناوین جریانهای فکری اول، دوم و سوم از آنها یاد خواهد شد.نکته دیگر آنکه، تحلیل جریان فکری سوم بدلیل ارتباط نزدیک آن با رخدادهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در چهارچوب زمانی این پژوهش نمی‏گنجد، از این رو اشاره‏های کوتاه ما به این جریان، فقط با هدف نشان دادن خطوط کلی اندیشه‏های عالمان شیعی درباره حکومت اسلامی خواهد بود.

 

پیش از هر چیز باید به یک نکته اشاره کرد که هیچیک از علمای شیعه بر سر وجودیت‏یک امیر یا حاکم اختلاف نظری نداشته‏اند و پایه دیدگاه آنها نیز روایاتی است که می‏گوید:«مردم احتیاج به امیر و حاکم دارند یا خوب باشد یا بد. () »در این موضوع نیز تردید نداشته‏اند که همه فسادها و آلودگیهای موجود در جوامع بشری:«معلول مقرراتی است که از افکار خود آنها یعنی انسانها مایه گرفته و سندی است‏برای اثبات این حقیقت که قوانین بشری بسی نارسا و سخت آسیب‏پذیر است. () »

 

یک نگرش کلی درباره مفهومی به نام ولایت در میان همه علمای شیعه به چشم می‏خورد که می‏توان آن را مترادف سرپرستی دانست.چنین ولایتی از نظر آنها: «مساله‏ای است که هیچ اجتماعی در هیچ شرایطی نمی‏تواند از آن بی‏نیاز باشد (1) » و گاهی حتی برخی از دیدگاهها آنرا فراتر از چهارچوب یک مذهب خاص نیز دیده‏اند تا جایی که «هر انسانی با ذهن عادی خود نیازمندی جامعه را هر چه کوچک هم باشد به وجود ولایت درک می‏نماید.» (2)

 

در این تعبیر کلی سخن از یک جامعه ولایی آنگونه که بعدها مطرح شد نیست و ولایت می‏تواند حتی در یک جامعه وحشی نیز وجود داشته باشد زیرا بیشتر در معنای تکیه گاهی برای حفظ موجودیت هر جامعه بکار می‏رود.با چنین تعبیری ولایت:«موضوعی است که هر روش اجتماعی، استبدادی و قانونی، وحشی و مترقی، بزرگ و کوچک و حتی جامعه خانوادگی در سرپا بودن خود به وی تکیه می‏کند.» (3)

 

پس می‏توان گفت که مجموعه علمای شیعه بر خلاف بعضی ازدیدگاههایی که در صدر اسلام مطرح می‏شد (مانند خوارج)، وجود قرآن و روایات را به معنای بی‏نیازی از حاکمیت‏سیاسی نمی‏دانند و از نظر آنها: «وجود قانون و لو قانون دینی، مقنع و کفایت کننده از اینکه مردم حکومت داشته باشند نیست.» (4)

 

در بحث قانون تا جایی که به خود قوانین مربوط می‏شود نظریه مشترک علمای شیعه با این فکر هماهنگی دارد که: «برای کشف بهترین قوانینی که بدرد ملتها بخورد، یک عقل کل لازم است که تمام شهوات انسانی را ببیند (5) » اما فراتر از آنها باشد.با این حال وقتی که بحث‏به حکومت و چگونگی آن می‏رسد بتدریج تفاوت نظریه‏ها آشکار می‏شود و حتی اگر بر سر این موضوع که: حکومت‏یک پدیده اصیل اجتماعی در زندگی بشر است که به دست انبیاء الهی و رسالت‏های آسمانی بوجود آمده (6) » ، اختلاف نظر چندانی وجود نداشته باشد اما به روشنی اختلافات را در نتایجی که از این سخن گرفته می‏شود می‏توان مشاهده کرد.

 

دیدگاههای متفاوتی که درباره حکومت در میان علمای شیعه پس از کودتای 28 مرداد قابل تشخیص است‏به روشنی گویای نوع نگرانی هر نگرش برای حفظ اسلام می‏باشد.یعنی با آنکه صاحبان دیدگاهای گوناگون، نگران موجودیت و آینده اسلام هستند اما در بحث‏حکومت این نگرانیها را به گونه‏های متفاوتی نشان می‏دهند.از اینرو هر یک دل نگران تهدیدهای متفاوتی هستند.در یک جریان اساسا آلوده شدن دین را به مناسبات سیاسی، تهدیدی مهم برای دین می‏داند که گذشته این نگرش نیز به سرخوردگیهای سیاسی علما پس از نهضت مشروطیت‏باز می‏گردد.جریان دیگر وجود حکام مستبد را تهدید اصلی علیه دین اسلام می‏داند از این رو برای رودررویی با استبداد صراحتا به دایره مسائل سیاسی پای می‏نهد.این همان جریانی است که رهبری حرکت‏براندازی حکومت پهلوی را بدست گرفت.

 

بطور خلاصه در ارتباط با جریان فکری اول باید توجه داشت که بخش مهمی از علمای شیعه از اساس نه در جهت تشکیل یک حکومت اسلامی حکومت می‏کردند و نه اصولا تمایلی به چنین کاری داشتند.نگرش خاص علمای مورد نظر، آنها را به این نتیجه‏رسانده بود که: «از ادله فقهی نحوه خاصی از حکومت‏برای زمان غیبت‏به دست نمی‏آید (7) » از این رو طبیعی بود که چنین دیدگاههایی حتی نمی‏توانست‏بگوید با وجود نبودن دلایل نقلی کافی با اقامه دلایل عقلی مساله تشکیل حکومت اسلامی را اثبات شده می‏دانیم. (8)

 

بدین دلیل نباید از چنین دیدگاهی انتظار نظریه پردازی برای حکومت اسلامی - بویژه آنکه در راس آن یک فقیه هم باشد - داشته باشیم.زیرا این صاحب‏نظران دلیل معتبری برای اختصاص تکلیف اداره جامعه در زمان غیبت‏به حکام شرع و فقها به عنوان منصوب از جانب امام عصر (عج) و نایبان ایشان نیافته بودند. (9)

 

پس نمی‏توانستند نظریه‏ای جز این داشته باشند که: «ولایت تنها اختصاص به پیامبر (ص) و ائمه (ع) دارد. (10)

 

«یعنی اینکه: «ولایت در مفهوم حکومتی آن در زمان غیبت‏با هیچ دلیلی برای فقیهان اثبات نمی‏شود (11) » و منظور آیه‏ای نیز که در قرآن به اولی الامر اشاره می‏نماید فقط ائمه دوازده گانه پس از حضرت محمد (ص) می‏باشند یعنی: «هیچ یک از خلفای بعد از پیغمبر و پادشاهان و رؤسای دولت تا زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) غیر از حضرت امیر المؤمنین (ع) مصداق این آیه نبوده و نیستند. (12) »

چنین افکاری بر این نکته تاکید دارند که نمی‏توان از ادراک فقها حتی فقهای جامع الشرایط کاری بیش از اجرای حدود، افتاء، قضاوت و ولایت‏بر غایبان و قاصران انتظار داشت: «این کجا و تصدی حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز فاسقان و کافران و اداره امور معاش و حفظ قلمرو و رفع سلطه کافران از ایشان کجا؟ (13) » چنین نگرشی نمی‏توانست از یک فقیه انتظار داشته باشد که بر بالاترین نقطه هرم سیاست در یک جامعه بنشیند، زیراسیاست را زیر مجموعه‏هایی از فقه نمی‏دانستند بلکه سیاست را دانش مستقلی می‏دانستند که صاحب نظران آن همانند فقها باید عمری را در رشته خود سپری کرده باشند.بعبارتی «عالمان از حیث اینکه محدث یا فقیه یا قاری یا مانند آن هستند در این گونه قضایا (یعنی امور سیاسی و اجرایی) چه تخصصی دارند، تا اینکه خداوند متعال امر به ارجاع و ردامت‏به سوی ایشان کرده باشد؟ و چه امیدی در حل امثال این مشکلات به دست ایشان است؟ (14) » در اینجا خواهان تجزیه و تحلیل دقیق‏تر چنین نگرشی نیستیم زیرا این دیدگاه در شکل گیری نظریه سیاسی حکومت اسلامی چندان نقشی نداشت.فقط به طور خلاصه باید اشاره نمود که این جریان فکری پس از انقلاب نیز با وجود تشکیل حکومت اسلامی تداوم یافت‏بدین گونه که ولایت را در معنای حاکمیت‏سیاسی و بعنوان یک حق مسلم برای فقها نپذیرفت زیرا اصولا چنین حقی را برای پیامبر (ص) حضرت علی هم نه بدلیل نبوت و امامت آنها بلکه بدلیل خواست مردم روزگار آنها می‏دانست  

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی عالمان شیعی

دانلود تحقیق کامل درمورد حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق کامل درمورد حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)


دانلود تحقیق کامل درمورد حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24

 

مقدمه

با آفرینش زن برگ زرّینى به برگهاى زرّین عالم وجود افزوده شد. چرا که زن مظهر جمال و جلال خداوند بود که باید شناخته مى شد. این نور الهى از آغاز آفرینش تاکنون دورانهاى تلخ و شیرینى سپرى کرده است. گاه همراه با حرکت انبیاى الهى دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ همانند آسیه همسر فرعون که در هیچ حال دست از دین خدا و پیامبر زمانش(حضرت موسی) برنداشت ودر این راه به بدترین شکنجه ها گرفتار شد .

زنان اولین کسانى اند که افتخار آموزگارى بشر را به عهده گرفته اند و دامانشان کانون شکل گیرى تمام فضیلت ها است. زیرا با عطوفت و صبر در برابر تربیت فرزند بهترین و سازنده ترین نقش تربیتى را بر عهده دارند در قرآن کریم در موارد بسیارى از این گوهر تابناک یاد شده است. سوره اى در قرآن به نام زنان (نساء) و سوره اى به نام یک زن (مریم) است. در برخى از سوره هاى دیگر نیز ماجراهاى زنان مؤمن و فداکار ذکر شده .

امروز شما بانوان همانند بسیارى از مردم به آینده مى اندیشید؛ به یک انقلاب جهانى و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرتهاى بزرگ غلبه پیدا مى کند! آیا برنامه هاى او چیست؟ چه کسانى با او همکارى مى کنند و زنان در آن زمان چه نقشى دارند؟ ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایام ظهور امام زمان (عج) را مورد بررسى قرار مى دهیم :

رفتار غیرانسانى مردم جاهلیت پیش از اسلام با زنان و دختران چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد.در آن روزگار زن یک کالاى بى ارزش شناخته و در بازار برده فروشان عرضه مى شد. دختران به بدترین شیوه زنده به گور مى شدند ، از خود هیچ اراده و اختیارى، حتى حق زندگى شرافتمندانه، نداشتند. در چنین عصرى پیامبر رحمت به دستور پروردگار بارقه امید و چراغ زندگى در دلهاى مأیوس آن ستمدیدگان روشن ساخت و پیوسته با گفتار و رفتار خود در زدودن افکار جاهلیت و بازگرداندن شخصیت به زنان سعى وافر نمود. بخشى از این تلاش هاى خالصانه زنان در دوران پیامبر (ص) و على (ع) را مى توان در زندگى خدیجه کبرى (س) یافت. او اولین زن مسلمان بود که ثروت انبوه خود را در راه اسلام مصرف کرد. نیز دخت پیامبر (ص) بانوى عالم هستى، بهترین نقش را در حفظ اسلام ایفا کرد و سرانجام در راه دفاع از ولایت و امامت شهید گشت . افزون بر این، در صدر اسلام عده زیادى از زنان به همراه پیامبر در صحنه نبرد شرکت مى کردند و به مداوای مجروحان و سرپرستى بیماران می پرداختند که به عنوان مثال می توان به ام عطیه ، ام ابیه ، ام ایمن اشاره کرد.

حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد (عج) چه مى کنند؟ چه کسانى هستند؟ چند نفرند؟ از کجا مى آیند و چه مسؤولیتى بر عهده دارند؟ بر اساس برخى از روایات، حضور  و نقش این زنان از نظر زمان و موقعیت، سه گونه است:

الف: حضور پنجاه زن در بین یاران امام (عج) :

 اولین گروه از زنـانى کـه به محضر امام زمان (عج) مى شتابند آنهایند که در آن ایّام مى زیسته اند و همانند دیگر یاران امام (عج) به هنگام ظهور در حرم امن الهى به خدمت امام (عج) مى رسند. جابربن یزید جعفى، ضمن حدیث مفصلى از امام باقر (ع) در بیان برخى نشانه هاى ظهور نقل کرده که: «به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر مى آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلى در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معناى آیه شریفه: « هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر مى کند. زیرا او بر هر کارى توانا است». نکته شگفت در این روایت این است که مى فرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا امام (ع) مى فرماید: «فیهم». یعنى در این عده پنجاه زن مى باشد. اگر مقصود همراهىِ خارج از این عده بود امام مى فرمود: «معهم»، نه اینکه بفرماید «فیهم». زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده اند و همه یاران و فرماندهان عالى رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسیار بالایى هستند که برخى با ابر جا به جا مى شوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنا بر این اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند رتبه و موقعیت ویژه قائل شده و اگر در زمره یاران دیگر حضرت هستند از امتیاز کمترى برخوردارند .

ب: زنان آسمانى : دسته دوم چهارصد بانوى برگزیده هستند که خداوند براى حکومت جهانى حضرت ولى عصر (عج) در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسى (ع) به زمین مى آیند. ابوهریره از پیامبر (ص) روایت کرده که: «عیسى بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روى زمین فرود خواهد آمد.

ج: رجعت زنان: سومین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور بقیة الله رحلت کرده اند. به ایشان گفته مى شود امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى توانى حضور داشته باشى. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد. رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نیست و هر بانویى خود را با خواسته ها و شرایط زندگى در حکومت مهدى آل محمد (عج) تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره مند گشته، براى یارى امام زنده شود. یکى از آن شرایط خواندن دعاى عهد است که در فرد ، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى کند. به فرموده امام صادق (عج) : هر که چهل صبح دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد...

خلاصه:

زنان که نیمی از پیکر اجتماع را تشکیل میدهند، در هر دورهای وظایف خاصی را بر عهده داشتهاند. در این میان این نکته به ذهن میآید که چرا در دوران ولایت امیرالمؤمنین(ع) از مردان بیشتر سخن گفته میشود و هیچ گفتهای در مورد حضور زنان مطرح نمیگردد. این در حالی است که بیشترین و متنوعترین حضور زنان را در عصر ولایت داشتیم. نقش زنان

شیعی در عصر امیرالمؤمنین(ع) را به سه دسته مهم میتوان تقسیم کرد:

منظومهء سبز ولایت و امامت!

تاریخ حق و عدالت شیعهء آل محمد(ص)؛ در فرهنگی از شهادت و شکوفایی، مشحون از فلسفه ها و حماسه هاست؛ فلسفه ها و حماسه هایی که در گوناگونی زمانپذیر و فراگیر فهم و فضیلت، از اندیشه های آسمانی امامان دین برخاسته و در نیابت از نبوت آسمانی رسول الله(ص) همچون گل و گلاب؛ هر امامی در هرزمانی، برابر با مقتضای حال و احوال امت و ملت اسلام، موضع منطقی و مقتضی اتخاذ کرده و با جهاد و اجتهاد پویا و پیشتاز، راه رستگاری و پرهیزگاری را برای جامعه و جهان رقم زده، حلقهء نگین خاتمیت محمد(ص) را منظومهء سبز ولایت و وصایت گشته، در آسمان بلند عشق و علم، به امامت و سیادت ایستاده اند!
امام علی ابن ابیطالب(ع)؛ که 10سال پیش از بعثت در مکه به دنیا آمد، در بیست و سه سال جهاد و جانبازی خالصانهء دعوت در راه خداو رسول الله، اسطورهء قهرمانی و شکست ناپذیری زمانه و روزگار شد؛ در سی سال زندگی بعد از پیامبر(ص)، در جبههء مبارزه با منیت و انانیت نفس اماره، چه در دورهء غربت و خانه نشینی و چه در دورهء خلافت و زمامداری، الگوی برین و برترین تاریخ گشت و جهاد اکبر با هواها و هوسهای نام و مقام را پیروز و دینفروز، به پایان رساند؛ تا در سال چهلم هجری، به سن 63 سالگی در کوفه با پیشانی پرخون و گلگون، از سجادهء نماز در محراب عشق و عرفان حق، به خدا پیوست و عطرعظمت و ضرورت نماز و نیاز با خدا را، ابد تا ابد بر بستر تاریخ به جریان و جولان گذاشت!

امام حسن ابن علی(ع)؛ سال سوم هجری در مدینه متولد شد و در دوران خطیر و نفسگیری که شمشیرهای شکستهء شرک در چهرهء دین، بی نیام شده و میراث اعظم پیامبر دین و خلفای راشدینش را به تهاجم گرفته بودند و با رویارویی دو دریای امت از شام و عراق، اسلام در شطی از شمشیرهای شعله ور، غرق شده و پیکرهء پیروز وحدت مسلمین پاره پاره بر نیزه های جنگ و نیرنگ بالا می رفت و برباد می شد، ندای صلح سرداد و با پشت پازدن بر تخت و تاج نام و مقام، از ریختن خون مسلم به دست مسلم، جلوگیری نمود و با تکیه بر درایت و کیاست معنوی امامت، خواب های طلایی و طولانی شرک و کفر را نقش برآب کرد و اسلام و مسملمانان را از نطع خون و خطر، نجات داد و بعد از 10 سال امامت در سال پنجاهم هجری به عمر 47 سالگی، در کبودایی از زهرجفا جان داد و در بقیع غربت و غم غروب کرد.

امام حسین ابن علی(ع)؛ مولود شریف سوم شعبان سال چهارم هجری، وقتی احساس کرد که تازه نهال شکسته و افسردهء دین در توفان انحراف و استبداد، آب خون می خواهد و برای بیدارکردن امت بی تفاوت اسلام از خواب گران بیخودی و خارج کردن خلافت اسلام از چنگ میگساران منحرف اموی، جز ریختن خون و دادن جانش، هیچ راه دیگری نیست، پس از ده سال امامت، با حماسهء کربلا و عاشورایش در سن 57 سالگی، در نیمه روز تشنه و تفیتدهء تف، نمایش شکوهمندی از جانبازی و خونفشانی را در سال شصت و یکم هجری به راه انداخت و زمین را زیرپای ظلم و ستم لرزاند و رشته های دیرینهء آل سفیان را پنبه و پاره پاره کرد؛ هرگوشه و زاویه ای از جهان اسلام که خبر شهادت فرزند پیغمبر و جگرگوشهء فاطمهء زهرا(س) و علی مر تضی(ع) را شنیدند، تا اعماق از ریشه تکان خوردند و از خود پرسیدند چه فاجعه یی، دین پیغمبر را فراگرفته که حسین فرزند پیغمبر(ص)، اینگونه به قیام و قیامت برخاسته و با شهادت خود و جوانانش و با اسارت زنان و دخترانش، غربت دین و غباوت مسلمین را فریاد کرده و همگان را به یاری فراخوانده و خود در خون شناور شده است!؟
امام علی ابن الحسین، سید سجاد، زین العابدین(ع)؛ در سال38 هجری در مدینه به دنیا آمد و در شرایطی که از شمشیرهای بنی امیه خون می چکید و سپاه شام سرزمین اسلام را وجب به وجب نیزه و تازیانه فرش کرده بود و گزمه ها و دشنه ها هرکوی و برزنی را زیر نظر داشتند و از بیم خونخواهان حسین(ع)، هر جمعیتی بیش از پنج نفر را سرکوب و پراکنده می کردند و سپاه سرکش یزید، درین راستا مسجدالنبی(ص) را طویلهء اسپهای شان ساخته، سه روز، زنان و دختران مردم را برای خود حلال اعلام نموده، حرمت حرم دین را زیر پاکرده بودند، و مردم را مجال نفس کشیدن نمی دادند؛ با رویکرد از مبارزهء رویارو با شمشیر، به نهادینه سازی عرفان دینی و عشق معنوی در دلها و جانهای امت اسلامی، پرداخت و با تفسیر رویدادهای زمان و پی ریزی مفاهیم بنیادی دین در هیئت دعا، ارزشهای دینی و فضیلت های انسانی را جرعه جرعه به خورد جامعه و مردم داد و در سی وپنج سال امامت خود، دلها و اندیشه هارا با معرفت دینی و حریت محمدی، آشنا نمود و نسبت به زشتی ها و پلشتی های ظلم و ستم اموی، بیدار و هوشیار کرد؛ و بالاخره خود با دنیایی از اشک و الم بعد از 35 سال امامت، در سال 95 هجری به عمر 57 سالگی توسط ولید ابن عبدالملک اموی، به شهادت رسید و در مدینه مدفون شد!
امام محمد باقر(ع)؛ با تولد در سال 57 هجری در مدینه، و 19 سال امامت خود، در گیرو دار غرور و تکبر آل امیه و مروان از یکسو، و عصیان و طغیان عباسیان از سوی دیگر؛ که سایهء ساطور و سانسور، اندکی از سرشان برداشته شده و دو رقیب نیرومند، در صف آرایی و سیافی خود سرگرم بودند و از فرزندان پیامبر(ص) احساس فراغت و امنیت داشتند، طرح مبارزهء بزرگ فکری و فرهنگی را ریخت و با تاسیس مراکز درس و بحث مفاهیم اسلامی و افتتاح باب علوم فقهی و کلامی در مدینه و مکهء آن روز، طی دو دههء فرصت و فراغت از عمر شریف خویش، پایه های فکری و ایدئولوژیکی مکتب اسلام را گذاشت و با تاسیس مکتب تفسیر قرآن و حدیث جدش پیغمبر(ص)، راه بحث و فحص چارچوب تفصیلی عقاید و احکام دینی را مشخص نمود؛ و هرچند ابراهیم ابن ولید اموی تحملش نتوانست و در سال114 هجری به شهادت رساند؛ اما در 57 سال عمر شریفش، افق های وسیعی از اجتهاد و استنباط، فراروی مسلمانان بازکرد و با پویای و شکوفایی، "شکافندهء علوم" لقب گرفت!

امام جعفر صادق(ع)؛ در سال 83 هجری در مدینهء پیغمبر دیده به دنیا گشود و بر بستری از ایمان و اندیشه، زمانی امامت آل محمد(ص) را عهده دار شد که به اثر تلاشهای علمی و فکری پدرش امام محمد باقر(ع)، حلقه های گسترده یی از درس و بحث در میان امت، جا و پا گرفته و آوازهء رشد و شکوفایی علم و کلام عرب، خارج از مرزهای اسلام حتی یهود و نصاری را نیز به سوی خود کشانده تشنه و شیفتهء اندیشه و آرای تازه و نوشکفتهء اسلام محمد(ص) نموده بود؛ امام صادق(ع)، بعنوان میراثدار علم امامت آل محمد (ص)، به انکشاف مدارس علمی و ارتقای مباحث فقهی و کلامی پرداخت و گذشته از تفسیر قرآن و حدیث، و وضع و شرح احکام و گسترش دایرهء افکار از علوم دینی و فقهی به مباحث فلسفی و کلامی، روزنه های تازه یی، به روی علوم عقلی و تجربی نیز گشود و با تربیت شاگردان برجسته یی چون جابرابن حیان، هشام ابن حکم و...، تحول بزرگی در عرصهء علوم عقلی و تجربی آدمیان به وجود آورد و در نتیجه صدها دانشجوی تشنه و شیفته را برپای جلسات تعلیم و تلمیذ خود کشاند و به جای تکفیر و تفسیق، باب مباحثه و منطق را باز گذاشت و با شرح صدر و وسعت نظر، شخصاً به هرگونه اشکالات و شبهات داخلی و خارجی، پاسخ مستدل و مقنع داد و طی 34 سال امامت خود، اسلام را وارد مرحلهء تازه یی از خرد و عقلانیت نمود؛ و بالاخره درسال 148هجری پس از آنکه از وارد شدن در آلایش دستگاه قضاوت و خلافت عباسیان خودداری کرد، توسط منصور عباسی به شهادت رسید و به عمر 65 سالگی، در مدفن بقیع، آرام گرفت!

امام موسی کاظم(ع)؛ باولادت در سال 128 هجری، پس از آن به امامت رسید که شهرت علمی و آوازهء فکری و فقهی پدر گرامی اش امام صادق(ع)، جهانی شده بود، امام کاظم(ع)، در سایهء شمشیر عباسیان نوظهوری که به وراثت دروغین از محمد و آل محمد(ص) بر بنی امیه غلبه کرده و به مقام خلافت رسیده بودند، شرایط سخت و دشواری را رو به رو شد؛ یا باید وارد دستگاه فاسدعباسیان میشد و معنویت امامت و خلافت محمد (ص) را در لوث شهوت و مادیت آنها می آلود و از شر آنان در امان می ماند؛ یا راه پدرش امام صادق را با آن روشنی و نورافگنی علمی و فکری، می پیمود و هر خطری را می پذیرفت؛ در تخییر میان این دو دشواری، امام بالاخره راه دشوار دوری از دستگاه خلافت را برگزید و سرانجام با تحمل هفت سال زندان، توسط هارون عباسی در سال 183 هجری بعد از 35 سال امامت به شهادت رسید؛ اما هرگز انحراف عباسیان را با حضور خویش در خلافت پرزرق و برق آنان، صحه نگذاشت!
امام علی ابن موسی الرضا(ع)؛ به سال 148 در مدینه متولد شد و زمانی متصدی مقام امامت گشت که شمشیر عباسیان از هرسو امت اسلام را پیچیده و سانسور و اختناق، مراودات و ارتباطات دوستان و پیروانش را در اقصی نقاط جهان، محدود و محصور کرده بود. این ستم ها و سانسورها در آمیزه یی از فساد و انحراف، نفرت از عباسیان را در میان توده ها افزایش داده و ادامهء خلافت شان را با وجود امامان آل محمد(ص)، ناممکن کرده بود؛ بدین جهت، عباسیان بعنوان آخرین چاره، به همسویی امام علی الرضا با خود اندیشیدند و کوشیدند با وارد کردن ایشان در دستگاه خلافت خود، مقام منزه معنوی و ملکوتی امامت شیعه را مخدوش کنند و از خطر محبوبیت شان در افکار عامه، ایمن بمانند؛ بدین خاطر ولایت عهدی خویش را به امام رضا(ع)، تحمیل کردند و وی را ظاهراً آزاد و در حقیقت، تحت الحفظ از عربستان به خراسان آوردند؛ اما، امام در مسیر راه تا رسیدن به در بار آل عباس در خراسان، به هر قریه و قبیله یی از امت که پا گذاشت، اصول فکری و خط مشی مستقل معنوی خویش را درجدایی از دستگاه انحرافی عباسی، اعلام داشت و در خراسان هم، مدتی که در دربار زیست، در فرامین و تصامیم امارتی و خلافتی، دخالت نکرد و در نتیجه میزان مراجعات مردم و افزایش معنویت و محبوبیت ایشان افزوده گشت تا بالاخره بعد از 20 سال امامت، در سال 203 هجری برای مامون عباسی، تحمل ناپذیر شد و به سن 55 سالگی در سرزمین طوس، مسموم و مقتول گشت.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد حضور و نقش زنان در حکومت قائم آل محمد (عج)