فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت مسجد و مدرسه امام کاشان سلطانیه

اختصاصی از فی گوو دانلود پاورپوینت مسجد و مدرسه امام کاشان سلطانیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت مسجد و مدرسه امام کاشان سلطانیه


دانلود پاورپوینت مسجد و مدرسه امام کاشان سلطانیه

شهر کاشان مرکز شهرستان کاشان است. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۳۰۲٬۵۰۹ نفر بوده که در فاصله 270 کیلومتری از جنوب تهران ،پایتخت ایران، ودر بین دامنه کوه کرکس نطنز و دشت کویر سکنی دارند.این شهرستان از شمال به استان قم، از جنوب به نطنزو اردستان، از غرب به کوه کرکس و سیاه کوه و شهرستان محلات و اراک و از شرق به کویر مرکزی ایران محدود است. کاشان از نظر جمعیت بیستم و در رده یازدهمین شهر صنعتی ایران قرار میگیرد که دلیل آن وجود کارخانجات متعدد  (بیش از یکصد کارخانه)، کارخانه تولید  و کارخانجات تولید قطعات خودرو و  است. قدمت صنایع نساجی در این شهر به تولیدات شعربافی شامل ،  و  برمیگردد که هم اکنون بیش از چند هزار نفر در کارخانجات نساجی مشغول به کار میباشند.

تاریخ شکل گیری شهر

در دوران بارانی بین آخرین دورههای یخچالی (زمین شناسی) به نظر میرسد در مرکز ایران دریای پهناوری گسترده بود. این دریا با شروع عهد خشکی به تدریج کوچک و خشک شد که اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست و بشر در دوره استقرار در روستاها در اطراف این محل اسکان یافتهاست چنان که قدیمی ترین تمدنها را میتوان در حاشیه هلالی شکل کویر یافت. یکی از قدیمی ترین تمدنهای این حاشیه تمدن سیلک است. تپههای موسوم به سیلک واقع در ۲ کیلومتری جنوب غربی کاشان یکی از کهن ترین مراکز استقرار بشر در فلات مرکزی ایران به شمار میآید. حدود هفت هزار سال پیش مردم سیلک پایه و اساس تمدنی را بنیان نهادند که در دورههای مختلف پیشرفت شایانی را بدست آورد. نشانههایی از این پیشرفت و ترقی را میتوان در آثار سفالین و اشیاء مسی و مفرغی بدست آمده از این تپهها (تپههای شمالی و جنوبی سیلک) که امروزه زینت بخش اکثر موزههای معتبر ایران و جهان است، مشاهده کرد. اقوام سیلک که دارای ابداعات و نوآوریهای فراوانی در صنایع آن دوران بودهاند، با تمدن بین النهرین و مناطق دیگر ایران ارتباطات فرهنگی و اقتصادی داشتهاند. تمدن سیلک به عنوان یکی از نخستین تمدنهای دشت نشین برای باستان شناسان از اهمیت قابل توجهی برخوردار میباشد. خاصه آنکه در کوزه گری و نگارگری و استفاده از آجر پخته در بنای ساختمانها و موارد متعدد دیگر به پیشرفتهای قابل ملاحظهای رسیده بودند. گرچه ردپای این تمدن ناگهان در تاریخ گم میشود و مردم سیلک بر اثر هجوم اقوام تار و مار و گریزان میشوند، اما برخی بر این عقیدهاند که ساکنان سیلک پس از ویرانی شهر و دیارشان به چشمه ساران به ویژه نیاسر و نوش آباد پناه برده و آبادیهایی را بوجود آوردهاند. با توجه به اینکه در منطقه کاشان آثاری از دوره هخامنشی و اشکانی وجود ندارد و پژوهشهای باستان شناسی نیز در این منطقه بسیار محدود بودهاست از تمدن این دوره در کاشان اطلاعات زیادی در دست نیست لیکن کشف سکههای نقره متعلق به دوران هخامنشی و اشکانی در این منطقه نشان از ردپای تاریخ دوره هخامنشی و سلوکی دارد. کشف گنجینهای متعلق به اواخر هزاره اول قبل از میلاد در روستای مرق گواهی بر امتداد مدنیت در منطقه کاشان تا اواخر دوره هخامنشی است. گرچه اخبار و مدارکی از دوره اشکانیان در این منطقه بدست نیامدهاست اما قراین متعدد تاریخی خبر از آبادانی و رونق کاشان در دوره ساسانیان میدهد. وجود آتشکدههای نیاسر ، خرمدشت و نطنز، اشارات مولف تاریخ قم به مناطق باستانی چون نیاسر و نوش آباد ، اخباری مربوط به یک شهرک دوره ساسانی به نام سارویه درمنطقه کاشان که به گزارش تاریخ نویسان تا دوره اولیه اسلامی نیز آثاری از آن برجای بودهاست همگی گواهی بر این مدعاست.
کاشان در دوران اسلامی همراه با قم، اصفهان، همدان و ... از جمله شهرهای بلاد جبال یا عراق عجم محسوب میشود. تاریخ نویسان فراوانی از مردان نام آور و جنگجوی کاشان در این عصر (دوران ساسانی) سخن به میان آوردهاند که در جنگهای بسیار شرکت کردهاند » اعثم« کوفی تاریخ نویس بزرگ عرب از حضور ۲۰ هزار سوار جنگجوی قم و کاشان یاد کردهاست که در جنگ »نهاوند« حضور داشتند.
محـراب گنبـد :
تمام کاشی منقش و کتیبه با آیات قرآن ، و در وسط آن نوشته است « ابراهیم بن محمدرضا  1229  » و در جای دیگر« محمد تقی بن حسین 1226  » و روی جرزهای دو طرف نام معمار مدرسه را نوشته است : « محمد شفیع سنه 1226  » . در جناحین شمالی و جنوبی گنبد نیز دو شبستان مستطیلی که تا انتهای حد مدرسه امتداد دارد ساخته شده . جرزها و طاقچه های طرفین ایوان بزرگ و پشت بغلهای حجرات و نمای روکار هر دو مدرس و همچنین صفه تحتانی مأذنه سر در همگی آنها با خشت کاشی الوان و منقش به گل و بوته پوشیده شده و تزئین یافته است
شامل 32 اسلاید powerpoint

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت مسجد و مدرسه امام کاشان سلطانیه

دانلود پاورپوینت امام حسن مجتبی - 39 اسلاید

اختصاصی از فی گوو دانلود پاورپوینت امام حسن مجتبی - 39 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت امام حسن مجتبی - 39 اسلاید


دانلود پاورپوینت امام حسن مجتبی - 39 اسلاید

 

 

 

 

امام حسن علیه السلام در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله؛*

}1- نقل رویات زیاد در منزلت ایشان و دستور به اینکه شاهدان به غائبان برسانند. مستدرک حاکم 3/ 147
}2- حضور در ماجرای مباهله
}3- جزء اصحاب کساء
}4- حضور در بیعت رضوان

مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت امام حسن مجتبی - 39 اسلاید

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه امام سجاد (ع)

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه امام سجاد (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه امام سجاد (ع)


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه امام سجاد (ع)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :20

 

بخشی از متن مقاله

حضرت امام سجاد(ع)

اسم مبارک آن بزرگوار علی است و مشهورترین القاب آن حضرت زین العابدین و سجّاد است و مشهورترین کنیة او ابامحمد وابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است زیرا پانزدهم جمادی الاول سال سی و هشت از هجرت به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین (ع) است و تقریباً بیست و سه سال به پدر بزرگوار زندگی کرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.

حضرت سجّاد (ع) پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق بطور خارق العاده این دختر را به امام حسین می رساند. شرافت این زن آن است که مادر نه نفر از ائمة طاهرین می شود و چنانچه حسین (ع) اب الائمه است. این زن نیز ام الائمه است. و اما از نظر فضایل انسانی: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بیت علیهم السلام وجه اشتراک در همة فضایل دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام دارد.

اودرخانواده عصمت وولایت ،درکنار جد و پدر و درآغوش مادر بزرگ شد و درآن ازاحترام وتکریم فوق العاده ای برخوردار بود. امرتغذیه وشیردهی اورامادرش شخصاً برعهده گرفت. بویژه که اودردوران کودکی بسیار ضعیف ولاغر بود.

اسناد تاریخی نشان می دهند که اودردوران کودکی ضعیف الجسم وضعیف البنیه بود.بیماریهای متعددی را متحمل شد وهرکدام رادرسایه عنایت ودعای اهل خانواده پشت سرگذارد. ازحدود پس از2 سالگی وضع وحالی عادی یافت ونیازش به پرستاری ومراقبت ویژه کمتر شد.

مادرش درباره او وقت گذاری بسیاری داشت ،برای او اشعاری بهجت آفرین زمزمه می کرد که آن را خودسروده بود.

 مفاهیم برخی ازاشعاراو این است :شما را مژده باد که قامت او بلند می شود وقد اورشد می کند وچهره اش چون ماه شب چهارده می درخشد .

اَبشِرُواحُبّاً حُبّاً قَدُّهُ طالَ وَنَما وَجهُهُ بَدُرُ السُّماءِ

مایه دلگرمی مادروموجب سروراهل خانه بود. هوشمندی وزیرکی او همه را به حیرت وامی داشت. حرکت وراه ورسم اونشان می داد درمسیرخیر وعزت است وآینده خوبی را برای جامعه اسلامی فراهم می بیند واین امر حتی دربازی های کودکانه مشهود بود.

 

 

درعصر امام سجاد(علیه السلام)

گفتیم اوزمانی بدنیا آمد که جدّ گرانقدرش امام سجاد(علیه السلام) زنده بود  پس او درعصر امامت امام سجاد(علیه السلام)بدنیاآمد والبته درعصر خفقان ودرتنگنای سیاسی آن عصر. اوسه سال داشت که عبدالملک ازدنیا رفت و ولید بجای اونشست .والبته ولید کوشید هشام راازولایت مدینه برکنار کند وعمربن العزیز راکه درآن هنگام 24 سال داشت والی مدینه نماید.

امر سرپرستی او را امام سجاد(علیه السلام) برعهده داشت واو نوعی انس وصفای مخصوص با جد گرامی خودداشت. زمزمه ها ودعاها واذکار امام سجاد(علیه السلام)درروح او نقش می بست واورابیش ازپیش شیفته راه ورسم خدائی می کرد.

صفای تربیت امام سجاد(علیه السلام) در روح جان اواثر کرد و ماآثار آن رادر زندگی بعدی امام درعبارات و درحالات ونماز او،زمزمه وشب زنده داریهای او می بینیم که البته این امر درسایه عنایت پدر ومعاشرت بااوکاملتر شد.

درعصر پدر

وارد دنیای نوجوانی شد. حدود 12سالش بود که امام سجاد(علیه السلام) ازدنیا رفت وگرد غم وتأثر برچهر ه اونشست. اودرطول مدت زندگی باجدش شاهد حزنها، اظهار تأثرها وگریه ها وسرشک ریزی امام بود ومسأله شهادت امام حسین(علیه السلام) ازمسائلی بود که خاطره آن هرگز ازیاد اهل بیت زدوده نمی شد. واین ماتم جدید برای امام دردی تازه بود.

پس از وفات امام سجاد(علیه السلام)یکسره متوجه پدر بود و درمحضر او و درخدمتش به فعالیش وتلاش می پرداخت. دردوران کودکی به علت حافظه سرشاری که داشت ازآموزش های جدّ و پدر استفاده می برد.

وضع اقتصادی خانواده اش بد نبود ولی فراموش نکنیم که امام باقر(علیه السلام) رادو گونه دشواری ومشکل اقتصادی بود: یکی اداره عائله سنگین توسط او و دیگری رسیدگی به وضع محرومان وگرفتارانی که بعلت اعتقاد شیعی بی خانمان شده واززندگی محروم بودند. درنتیجه زندگی آنهادرسطحی متوسط وبمانند عامه بود.

آموزگاران امام

حضرت جعفرصادق(علیه السلام) درخانواده ای متوسط چشم به دنیا گشود وپدروجدش ازمردان بابضاعت مدینه به شما رمی آمدند. مادرش ام فروه مثل اکثر زنهای دودمان ابوبکر خلیفه اول زنی باسواد بودوپدرش حضرت محمد باقر(علیه السلام)مردی دانشمند. مادر وآنگاه پدر،ازسن دوسالگی امام جعفر صادق (علیه السلام) راتحت آموزش قراردادند. حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) فرزند منحصربفرد امام محمد باقر(علیه السلام) نبود وچند برادر داشت، درصورتیکه امام محمد باقر(علیه السلام) وپدرش حضرت زین العابدین (علیه السلام) ازسن دوسالگی اوراازلحاظ تدریس موردتوجه قرار دادند وگاهی مادرش(ام فروه) به او درس می داد وزمانی پدرش وگاهی نیزجدش حضرت زین العابدین(علیه السلام). این توجه استثنائی مادروپدر وجد،ناشی از این بود که امام صادق(علیه السلام) هوش و حافظه ای خارق العاده داشت. هوش وحافظه فوق العاده حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) راازصفات امامت او میدانند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه امام سجاد (ع)

دانلود مقاله کامل درباره ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه جامعه اسلامی و روایات

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه جامعه اسلامی و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه جامعه اسلامی و روایات


دانلود مقاله کامل درباره ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه جامعه اسلامی و روایات

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :86

 

بخشی از متن مقاله

ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى

بر پژوهشگران، صاحب نظران و ارباب دانش پوشیده نیست که مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان، یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام، و از اعتقادات قطعى عموم مسلمانان است، که شیعه و سنّى در طى قرون و اعصار متمادى همه بر این عقیده اتّفاق نظر داشته و آن را جزء عقاید قطعى خود مى دانند.

گرچه وجود این عقیده در اسلام به خصوص در میان شیعیان، از مسایل بسیار حایز اهمیّت، و از اعتقادات بنیادى محسوب مى شود، و از این رهگذر در میان همه مذاهب اسلامى، شیعیان بیش از همه با این عقیده شناخته شده اند، لذا برخى از افراد نا آگاه و بى اطّلاع، یا لجوج و معاند پیوسته کوشیده و مى کوشند تا این عقیده را در مذهب شیعه محصور کنند، ولى هرگز عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در اسلام اختصاص به شیعه ندارد. بلکه عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مورد اتّفاق و اجماع همه مسلمین بوده، و کلیّه فِرَق اسلامى در این عقیده باهم اتّفاق نظر دارند، و حتّى فرقه ساخته شده «وهّابیت» نیز آن را جزء عقاید قطعى و مسلّم خود مى دانند و به طور جدّى از آن دفاع مى نمایند، و معتقدند که: اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) بر هر مسلمانى واجب است، و جز افراد نادان و بى اطّلاع و بدعت گزار، منکر آن نخواهند بود.( )

به طور خلاصه، آنچه از مجموع منابع معتبر حدیثى و تاریخى شیعه و سنّى استفاده مى شود این است که: مسأله مهدویّت و عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)یکى از ضروریات دین مقدّس اسلام است که منکر آن از آیین اسلام بیرون است. از این رو، کلیّه مسلمانان از شیعه و سنّى ـ و به طور کلّى عموم اُمّت اسلامى ـ عقیده دارند، که بر اساس روایات وارده، ناچار باید در آخر الزمان (و تاریک ترین دوران تاریخ بشر) مردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به نام حضرت مهدى(علیه السلام) ظهور کرده، بر همه کشورها مسلّط شود، و دین را تأیید بخشد، و سراسر روى زمین را پر از عدل و داد کند، و او از دودمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و از نسل حضرت فاطمه(علیها السلام) است.

از نظر مسلمانان، مسأله «مهدویّت» و عقیده به ظهور مهدى موعود(علیه السلام)یک اعتقاد عمیق دینى و مذهبى، و یکى از مهمترین و حسّاس ترین فرازهاى عقیدتى اسلامى است.

این عقیده در اسلام و به خصوص در میان شیعیان، از اعتقادات بنیادى و تردید ناپذیرى است که هیچ گونه شک و تردید در آن وجود ندارد.

عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان عقیده دارند که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)از ضروریات مذهب است، و اخبار و روایات مربوط به آن حضرت، از طریق شیعه و سنّى به حد «تواتر» رسیده است.(

عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک مهدى موعود(علیه السلام)که در روایات متواتر اسلامى با اوصاف: «قُرشى، هاشمى، فاطمى، علوى، حسنى، و حسینى» معرّفى گردیده، و نویدهاى ظهور مبارک آن حضرت سالها پیش از ولادت با سعادتش از زبان مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و خاندان پاکش(علیهم السلام) براى اُمّت اسلامى بازگو شده، یک امر قطعى و مسلّم است.

عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان، وعده قطعى خداوند است، و نویدهاى ظهور آن موعود جهانى در قرآن کریم و روایات اسلامى به صورتى گسترده در نهایت وضوح و روشنى بیان شده است.

عموم مسلمانان عقیده دارند که طبق وعده هاى قرآن کریم و روایات اسلامى، در آینده تاریخ و در آخر الزمان، مردى از اهل بیت به نام حضرت مهدى(علیه السلام) ظهور خواهد کرد که دین را تأیید، و عدل و داد را آشکار خواهد نمود، و دشمنان دین و انسانیّت چه بخواهند و چه نخواهند، سرانجام او ظاهر مى شود، و بر همه کشورها و ممالک اسلامى مسلّط مى گردد.

در زمان او اسلام جهانگیر مى شود، سراسر روى زمین پر از عدل و داد مى شود، پرچم توحید و یکتاپرستى در همه جهان به اهتزاز در مى آید، دینى جز دین مبین اسلام باقى نمى ماند، نظام جهانى بر اساس ایمان به خدا و احکام اسلام استوار مى گردد، بر تمام جهان دین واحد، قانون واحد، نظام واحد، و رهبر واحد حکومت مى کند، و در همه جا صلح و صفا ایجاد مى شود، و حقّ و عدالت پیروز، و ظلم و ستم یکسره از بین مى رود.

عموم مسلمانان عقیده دارند که با جهانى شدن ظلم و ستم، فساد و تبهکارى و وجود حکومت هاى ظالمانه با معیارهاى غیر عادلانه در سطح جهان، از نقطه نظر رحمت الهى، ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که طبق وعده هاى صریح اسلامى آنچنان که در قرآن کریم واخبار اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، سرانجام باید ظاهر شود; کاخهاى ستمگران را برسرشان فرو ریزد، پرچم حقّ و عدالت را بر فراز گیتى به اهتزاز درآورد، ریشه ظلم و بیداد را از بیخ و بن برکند، و بر ویرانه هاى کاخ جبّاران و ستمکاران، جهانى آباد و آزاد بنیان نهد، و انسانها را از زیر یوغ استعباد، استثمار و استعمار رهایى بخشد.

آرى خواننده گرامى! عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان، عقیده دارند که ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) یک امر محتوم و مسلّم است که بدون تردید واقع خواهد شد، و کفر کافران، لجاجت منکران و سرسختى معاندان، در تحقّق اراده و مشیّت الهى، و ظهور منجى آسمانى، کمترین اثرى نخواهد داشت، و از این رو همه منتظر و چشم به راهند، و همه انتظار روزى را مى کشند که نداى نوید ظهور «منجى موعود» در سرتاسر جهان طنین انداز شده، همه ساکنان روى زمین، طنین آن نداى آسمانى را با گوش خود بشنوند، و از جان و دل اجابت کنند، و سر از پا نشناخته شتابان به سویش روان گردند.

اینک براى این که مهدى موعود اسلام را بشناسیم، و بدانیم که اسلام در زمینه ظهور آن یکتا بازمانده حجج الهى چه نویدهایى را به مسلمانان و مردم جهان داده است، فشرده مطالبى را که در دریاى ژرف و ناپیدا کرانه متون اصیل اسلامى آمده است در اینجا مى آوریم.

آنچه در مقام معرّفى مهدى موعود(علیه السلام)، در منابع معتبر شیعه و سنّى آمده، بدین قرار است:

«او، حجّت خدا، خاتم اوصیا، رهایى بخش اُمّت، مهدى، منتظر، قائم آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)، صاحب الأمر، صاحب الزمان، عدالت گستر، بقیّة اللّه، صاحب شمشیر، ظاهر کننده دین، خلف صالح، باعث، وارث، صاحب، خالص، صاحب الدار ( صاحب خانه ) مأمول، مؤمَّل، ( امید آینده ) نایب، برهان، باسط (گسترنده)، ثائر (انقلابى)، منتقم، سیّد، جابر (ترمیم کننده دین)، خازن (خزینه دار علوم الهى)، امیر امیران، قاتل تبهکاران، آقاى دو جهان، و امام منتظر براى تأسیس حکومت عدل الهى است».( )

پدرش گنج دانش ایزدى، امام حسن عسکرى(علیه السلام)، و مادر بزرگوارش نرجس خاتون بانوى کنیزان جهان از بیتى رفیع و خاندانى جلیل است که از امام حسن عسکرى(علیه السلام)فرزندى جز آن آخرین حجّت خدا از این بانوى بزرگوار نمانده است.( )

در سال 255 هجرى قمرى، در سپیده دم پانزدهم ماه شعبان در شهر «سامرّا» پایتخت عبّاسیان چشم به جهان گشود.( ) نامش، نام پیامبر ـ محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ و کنیه اش کنیه پیامبر ـ ابوالقاسم ـ است.

«ولادت با سعادتش از دشمنان پنهان ماند، و نام و نشانش از بدخواهان در نهان; زیرا حکومت خون آشام وقت و دستگاه ستمگر خلافت، سخت در پى او و مشتاق یافتن و نابود ساختنش بود، و تمام نیروى خود را در اطراف خانه امام حسن عسکرى(علیه السلام)متمرکز کرده و دهها جاسوس به کار گرفته بود، و بر هر جاسوسى، جاسوسى دیگر گمارده بود تا از ولادت ولىّ خدا حضرت بقیّة اللّه(علیه السلام)آگاه شده، نور خدا را خاموش کند، ولى مشیّت خداوند بر آن تعلّق گرفته بود که حجّت خود را از گزند دشمنان حفظ کند».( )

با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى(علیه السلام) در شب هشتم ربیع الاول سال 260 هجرى قمرى، بار دشوار و توان فرساى امامت بر دوش او نهاده شد، و به فرمان حکمت آمیز پروردگار، از مردم «غیبت» اختیار فرمود.( )

دوران غیبت آن حضرت دو بخش متمایز دارد:

1 ـ غیبت صغرى یا کوتاه مدّت ـ سال 255 تا 329 هجرى ـ که در این دوره شیعیان مى توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند و با وى ارتباط برقرار کنند.

این چهار تن نایب خاص، که شیعیان مى توانستند در دوران غیبت صغرى توسط آنها با حضرت مهدى(علیه السلام) تماس بگیرند و مشکلات خود را به ناحیه مقدّسه برسانند و پاسخ هاى لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروى، محمّد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختى و على بن محمّد سمرى، که با رحلت او باب «نیابت خاص» بسته شد.

2 ـ غیبت کبرى یا بلند مدّت که تا امروز ادامه یافته است. در این دوره سفیر و نایب خاصّى براى آن حضرت نیست، و راه تماس رسمى و آشکار براى مردم وجود ندارد. و بر آنهاست که از نوّاب عام امام(علیه السلام)ـ یعنى از فقهاى پارسا وخویشتن دار ـ پیروى کنند.( )

غیبت صغرى از همان لحظه ولادت حضرت ولى عصر(علیه السلام) آغاز مى شود( ) و تا روز وفات چهارمین سفیر حضرتش ادامه مى یابد( )ولى دوران سفارت، از رحلت حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام) آغاز شده و تا وفات على بن محمّد سمرى، امتداد مى یابد.( )

بنابراین، طول غیبت صغرى 74 سال تمام، و مدّت سفارت سفیران چهارگانه 69 سال و شش ماه و پانزده روز است.

به هر حال، نهان زیستى آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولى زیر همین آسمان کبود بسر مى برد. اگر برخوردى هم برایش پیشامد کند، اغلب ناشناخته مى ماند و دیدارهایش با شیعیان تنها به اذن خداست.

هم اکنون ـ سال 1414هجرى قمرى ـ نزدیک به 1159 سال از عمر شریفش مى گذرد و بنا به اراده و مشیّت حکیمانه الهى، هنوز شاداب، جوان و نیرومند است.( ) و این حالت کهنسالى و نافرسودگى او، بهترین محک براى رسوایى و سیه رویى دروغگویان و دروغ پردازان «مهدى نما» و مدّعیان مهدویّت است.

مهدى قائم(علیه السلام) وارث نهایى فضایل و کمالات انبیاء و اولیاء خداست. در خرد و دانش از همه پیشتر است، و در طاعت و عبادت و بندگى از همه پیشروتر، و در کرم و بخشش از همه پیشگام تر، و در شجاعت و شهامت و رشادت از همه پیشتازتر است.( )

از کنار خانه کعبه ـ مکّه مکرّمه ـ قیام شکوهمند خود را آغاز مى کند، نخبه ترین پارسایان دلیر، و برگزیده ترین جنگاوران پرهیزکار آن زمان که 313 نفرند ـ هم شمار یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر ـ به دورش حلقه مى زنند، و چون دژى محکم و استوار او را در میان مى گیرند.

خبر ظهور او به سرتاسر جهان مى رسد، و چون ده هزار نفر از مردمان دیندار و یکدل و نیرومند ـ هم شمار یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در فتح عظیم مکّه ـ به یاریش بشتابند و فرمانش را گردن نهند از مکّه بیرون مى آید( ) و با نبردى آزادى بخش و سخت خونین، ملّت هاى اسیر و به دام افتاده را رهایى مى بخشد.

سپاه پیروزمند آن یگانه منجى عالم که در هیچ برخوردى شکست نمى خورد( ) سراسر گیتى را تسخیر مى کند، تمامى دولت هاى ستمگر و باطل را از روى صفحه زمین، بر مى اندازد، و حکومت واحد جهانى را بر اساس موازین عدالت اسلامى تشکیل مى دهد( )، فرمانروایى زمین به بندگان صالح، شایسته و نیک کردار خدا مى رسد، و ستمدیدگان و مستضعفان، وارث ثروتها، نعمت ها و قدرت ها در پهنه گیتى مى شوند چنان که خداوند متعال مى فرماید:

(وَنُرید أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضعِفُوا فِی الأَرْضِ، وَنَجْعَلَهُمْ أئِمّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِینَ).( )

«وما اراده کرده ایم که بر کسانى که در روى زمین به ضعف کشیده شده اند، منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم».

در سایه چنین حکومتى، ظلم، جور، جفا، تعدّى و تجاوز، و جنایت و خیانت ریشه کن مى گردد.( ) و برادرى و برابرى و عدالت و محبّت، همه جا را فرا مى گیرد.( ) تعالیم سعادت بخش اسلام به بهترین شکل به اجرا در مى آید، و آئین جاوید رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر همه سرزمینها سایه گستر مى شود.( )

در تمام معابدى که غیر خدا پرستش مى شد تنها خدا را مى پرستند، و همگان به کیش توحید مى گرایند( )، و آنها که به هیچ رو در برابر منطق و برهان سرفرود نمى آورند و هنوز به وسوسه نفس و ابلیس، به بتها و طاغوتها دلبستگى تامّ وتمام دارند و به حکومت «اللّه» به هیچوجه گردن نمى نهند، نابود مى گردند.( ) و جانیان، زورگویان، آشوبگران و گردنکشان همگى از بین مى روند.

انتقام خون شهیدان راه حق ـ  بویژه سرور آزادگان حضرت حسین بن على(علیه السلام) ـ از جلاّدان وخونخواران گرفته مى شود.( )

زمین، برکات بى شمار خود را نثار مقدم مبارک حضرتش مى نماید، و گنجهاى پربهایش را براى او آشکار و پدیدار مى سازد. همه جا سبز، خرّم، شاداب و شکوفا مى گردد، آسمان نیز نعمت هاى بى مانندش را بر زمین فرو مى بارد. فراوانى نعمت و برکت، به گونه اى زندگى را براى مردم شیرین و دلپذیر مى سازد که مردگان آرزوى برگشت به دنیا و زندگى دوباره را مى کنند.( )

حضرت مهدى(علیه السلام) دست عنایت خود را بر سر مردم مى گذارد، و با پرتوى از ولایت، به آنان رشد عقلانى و کمال اخلاقى مى بخشد.( ) و زمین به نور پروردگار جهان، پر فروغ و درخشان مى گردد.

هرکجا ویرانه اى باشد، به فرمان حضرتش آباد مى شود. أمن وأمان بر همه جا سایه افکن شده، و ترس، هراس و نگرانى از میان مى رود تا حدّى که زنى تنها، با زیب و زیور، مسافتى طولانى را مى پیماید بدون آن که هراسى از راهزنان یا درندگان به دل راه دهد.( )

اموال عمومى وثروت هاى همگانى را میان مردم یکسان بخش و پخش مى نماید،( ) و مردم آنچنان دست گشاده و سخاوتمند و مهربان خواهند شد که انسان حاجتمند، بدون آن که لازم باشد تمنّایى کند یا تقاضایى بر زبان آورد یا دست نیاز به سوى این و آن دراز کند، از جیب برادر ایمانى خود به اندازه نیاز بر مى دارد، و پس از فراغ و گشایش، آن را باز مى گرداند.( )

تعلیم و تربیت در زمان آن حضرت گسترش مى یابد;  حضرتش چندین برابر علوم و معارفى را که فرستادگان الهى براى بشر آورده اند، آشکار مى سازد.( )

سطح دانش مردم آنچنان بالا مى رود که زنان، در خانه یاراى آن را دارند که بر پایه کتاب خدا و سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) قضاوت کنند.( )

خلاصه مطلب آن که، روزگار زرّین تاریخ بشر، که مصلحان و اندیشمندان جهان به نام هاى گوناگون چون: «مدینه فاضله»، «شهر آفتاب»، و سرزمین «الدورادو» از آن یاد کرده اند( ) همین دوران است که نوید تحقّق حتمى و قطعى آن در یک آیه از آیات قرآن مجید به اجمال آمده است آنجا که خداى عزّوجلّ مى فرماید:

(وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنوُا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلهِمْ، وَلَُیمَکِنِنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذی ارْتَضى لَهُمْ وَلَیُبَدّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدونَنِی لایُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ).( )

«خداوند به کسانى از شما، که ایمان آورده و عمل نیک و شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنها را خلیفه روى زمین خواهد گرداند، همان گونه که مردم پیشین را خلافت روى زمین بخشید. و دین و آیینى را که برایشان پسندیده در سراسر جهان گسترده و پابرجا خواهد ساخت، و ترس و هراسشان را به آرامش وامنیّت مبدّل خواهد نمود، آنچنان که همگان تنها مرا پرستش نمایند، و چیزى را شریک من قرار ندهند و بعد از آن هرکس که کافر شود از پلیدان و بدکاران خواهد بود».

در این آیه قرآن، چهار نوید اساسى به مؤمنان صالح داده شده است:

1 ـ حکومت واحد جهانى بارهبرى آخرین حجّت خدا حضرت مهدى(علیه السلام) به وسیله مردمان صالح و با ایمان اداره خواهد شد.

2 ـ نظام کامل و عالى اسلامى در سراسر گیتى، برقرار خواهد شد و قوانین نجات بخش و سعادت آفرین اسلام دقیقاً به مرحله اجرا در خواهد آمد.

3 ـ بیم و هراس توده مردم به آسایش و امنیّت مبدّل خواهد گشت.

4 ـ همگان، خداى یکتاى بى همتا را خواهند پرستید، و هرگونه شرک، کفر و بت پرستى ریشه کن خواهد گردید.

چکیده و عصاره این چهار برنامه، همان جمله معروف و مشهورى است که شیعه و سنّى در کتاب هاى معتبر خود نقل کرده اند، و بیش از هر عبارت دیگرى در مورد خروج قائم آل محمّد(علیه السلام) بر زبان مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و دودمان پاکش(علیهم السلام)جارى گشته که فرموده اند:

«یَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کَما مُلئِت ظُلماً وجَوْراً».( )

«سراسر روى زمین را پر از عدل و داد مى کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است».

زمان ظهور منجى عالم تعیین نشده است.( ) سبب این «نامعیّنى»، وابستگى مستقیم زمان ظهور به پندار و گفتار و کردار آزادانه مردم است.

این بود فشرده آن چیزى که جامعه اسلامى و به خصوص شیعیان دوازده امامى درباره مهدى موعود(علیه السلام) و ظهور او، بدان عقیده دارند، و چشم به راه هستند، و از همه منادیان آزادى و مدّعیان بشر دوستى که به دروغ، هر روز در گوشه اى از جهان نداى آزادى سر مى دهند ولى خود در فرصت هاى مناسب آزادى را از ریشه و بن بر مى کنند، بیزارند، و تنها در انتظارِ ظهور آن یگانه منجى آسمانى و مصلح الهى بسر مى برند.

و این بود خلاصه آن اخبار و احادیثى که علما، دانشمندان و حدیث نگاران اسلام ـ از شیعه و سنّى ـ از عصر معصومین(علیهم السلام) تا به امروز، آنها را در کتاب هاى معتبر و پر ارزش خود درباره مهدى موعود(علیه السلام) روایت نموده اند، و در گردآورى آنها از زبان مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و دیگر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) و صحابه و تابعین تلاشها کرده اند، ودر تدوین و تألیف آنها رنجها کشیده اند. و در این راه، جانبازیها و فداکاریها کرده اند تا آنها را دست نخورده و بدون هیچ گونه دخل و تصرّفى در نهایت رعایت امانت، به دست ما بسپارند.

انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:

«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».( )

نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند.

مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند.

طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است( )، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد( ).! 

عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود

مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است.

تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند.

اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم:

1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.

2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه جامعه اسلامی و روایات

دانلود مقاله کامل درباره مفهوم و معنی واقعی انتظار امام زمان (عج)

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله کامل درباره مفهوم و معنی واقعی انتظار امام زمان (عج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مفهوم و معنی واقعی انتظار امام زمان (عج)


دانلود مقاله کامل درباره مفهوم و معنی واقعی انتظار امام زمان (عج)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :95

 

بخشی از متن مقاله

زندگینامه:

نام:همنام پیامبر(محمد)

پدرومادر:امام حسن عسکری ونرجس

شهرت:مهدی موعود،امام عصر،صاحب الزمان،بقیه الله،قائم،...

کفالت پدر:به طورمخفی بسربرد.

دوران زندگی:درچهاربخش

1-دروران کودکی درپنج سال تحت سرپرستی پدردرپشت پرده خفاء،تا ازگذنددشمنان کحفوظ بماندوهناگامی که درسال 260پدرش شهیدشد،مقام امامت به اومحول گردید.

2-غیبت صغری:از سال260هـ.ق شروع شدودرسال 329که حدود7سال میشودپایان یافت(اقوال دیگزی نیز گفته شده است).

3-غیبت کبری:ازسال 329شروع شد،وتاوقتی که خدابخواهدظهورکند،ادامه یافت.

4-دوران درخشان ظهورآن حضرت وحکومت خهانی او.

 

انتظارچیست؟

یکی از وظایف منتظران راستین ظهور مصلح بزرگ جهانی، این است که هرگونه ابهام و تردید را از دل ناامیدان  و منکران بزدایند و شور و نشاط و امید را جایگزین آن گردانند.

وعده های ظهور امام زمان (عج ) در شعر و کلام اندیشمندان :

وعده های تحقق دولت عدل الهی، انتظار و ثواب منتظران و بعضی از وظایف آنها در دوران پرآشوب و آکنده از ظلم و ستم روزگار غیبت امام زمان علیه السلام در شعر و کلام بعضی اندیشمندان به وضوح دیده می شود که به نوعی امید را در قلوب ایجاد می نمایند. در این مطلب به بعضی از آن موارد اشاره ای گذرا می شود:

  1. خواجه نصیرطوسی، در کتاب کشف المراد آورده است:" غیبت او، مربوط به خود ما است."

یعنی عدم آمادگی ما نسبت به ظهور امام، باعث به تعویق افتادن ظهور حضرت می شود. پس باید هر چه بیشتر  و سریعتر خود را آماده انقلاب امام زمان (عج) بنماییم.

  1. امام خمینی(ره)، در کتاب کوثر:

کسی که عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، حضرت مهدی است، آن هم نه عدالت در زمین برای رفاه مردم، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت.

  1. آیة الله طالقانی، در کتاب آینده بشریت از نظر مکتب ما:

آن دینی که پیشوایان حق دستور می دهند که چون اسم صریح" قائم به حق" و موسس دولت حقه اسلام برده می شود همه برپا بایستید و آمادگی خود را برای اجرای تمام اوامر و دستورات، بدین وسیله اعلام نمایید، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر برای اقامه حق در برابر بدخواهان نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مُرد.

  1. علامه طباطبائی، در تفسیرالمیزان:

حق این است که آیه شریفه(نور/54) جز با اجتماعی که به وسیله ظهور مهدی علیه السلام به زودی منعقد می شود قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست.

  1. علامه جعفری، در ترجمه و تفسیر نهج البلاغه:

در آن روزهای الهی(ظهور)، چهره نورانی آن انسان کامل(حضرت مهدی علیه السلام)، چهره حقیقی قرآن را روشن خواهد ساخت. آرا و نظریات پیش ساخته که بر مبنای آلودگی های مغزی و تمایلات درونی شکل گرفته اند، توانائی رویارویی با آن قیافه نورانی قرآن را از دست خواهند داد...

  1. محمد تقی شریعتی، سقراط خراسان:

عمر طولانی تر از حد طبیعی، نظایر فراوان دارد که در کتب مربوطه نقل شده و به نص قرآن، حضرت نوح نهصد وپنجاه سال در میان قومش درنگ کرد. بنابراین برمبنای هیچ قاعده و به استناد هیچ قانونی، چه عملی، چه عقلی و فلسفی، منکرین حق تخطئه و رد و انکار اعتقاد به ولی عصر(عج) را ندارند.

همه روزه اعمال خیر و شر افراد به نظر مبارکش می رسد، از کارهای زشت شیعیان دلگیر و متاثر می گردد، و اعمال شایسته آنها، او را شادمان می سازد و درباره انجام دهنده اش دعای خیر می کند. اگر فقط یک روز از عمر دنیا بیش نماند، حتما ظهور می فرماید و جهان را پر از عدل و داد می کند پس از آنکه از جور و فساد لبریز شده باشد.

وظیفه شیعه این است که همواره منتظر ظهور باشد و از خدا بخواهد و دعا و ندبه کند. از بزرگترین عبادات همین انتظار است که شب های قدر، بلکه هر شب جمعه، حتی همه شب، این انتظار را داشته و به این امید و نیت به رختخواب رود، و ضمنا خود را آماده یاری آن بزرگوار نماید.

بزرگترین آرزوی شیعه این است که فرج آل محمد(ص) را دریابد و از اصحاب امام زمان علیه السلام باشد، اگر در این آرزو و  در انتظار مرد، به شهادت رسیده و اگر به آن رسید، به سعادت ابدی نائل گشته است.

  1. استاد شهید مرتضی مطهری، در کتاب قیام و انقلاب مهدی(عج):

مهدی موعود(عج) تحقق بخش ایده آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارز راه حق است.

  1. دکتر شریعتی، در کتاب انتظار مذهب اعتراض:

" انتظار" ، هم یک اصل فکری اجتماعی و هم یک اصل فطری انسانی است، به این معنا که اساسا انسان موجودی است منتظر و هر که انسان تر، منتظرتر.

"انتظار" به بشر، آینده گرایی و بینش بزرگ می دهد. اما بشر امروز در نظام پلید مصرفی، انتظار را از دست داده و فقط منتظر اتوبوس ایستاده است.

" منتظر" ، انسان معتمدی است که هر لحظه در انتظار انفجار قطعی نام های ضدانسانی است و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی؛ که با شمشیر علی و زره پیغمبر و به دست فرزند پیغمبر و علی(علیه السلام) برپا می شود، آماده می کند.

  1. شهید سید محمد باقر صدر، انقلاب مهدی(عج) و پندارها:

" مهدی" اسلام، انسان معینی است که در کنار ما با تمام وجودش زندگی می کند، و برای ما  در همه این دردها، غصه ها و آتش تاخت و تازهای ستمگران... می سوزد. و خود او هم در انتظار آن لحظه ای است که بتواند دستش را به سوی ستمدیده محروم دراز کند و ریشه ستمگران را از بن بکند.

  1. محمدرضا حکیمی، در کتاب خورشید مغرب:

"انتظار"، در درون تاریکی و سردی ها، به دمیدن سپیده دمان چشم داشتن، و به امید طلوع خورشید زیستن!

در جهان آکنده از ستم و بیداد، دست و پا زدن و از شادمانی طلوع طلیعه جهان آکنده از داد و دادگری سرشار بودن!

در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن!

شمشیرها و شهادت ها را پذیرا شدن و خط ها و شهامت ها را پاس داشتن!

این است" انتظار"، شعار شورآور منتظران، مقاومان، پایداران، شیعیان، مهدی طلبان تاریخ.

انتظار، در ماهیت خود، انسان منتظر را متوجه خدای جهان می کند. منتظران، چشم به راه" مهدی"(عج) هستند. مهدی علیه السلام(همان) بنده خدا، که به قدرت خدا زنده است.

توجه به خدا و طلب فرج از درگاه خدا، از مهم ترین اصول این اعتقاد است.

منتظران باید همیشه روی دل به سوی خدا کنند و از پیشگاه لایزال، طلب گشایش و فرج نمایند.

انسان منتظر حکومت علی وار مهدی علیهماالسلام، علاوه بر تدین و تقوی، باید پارسا باشد و خود را چنان که آن پیشوا دوست دارد، بسازد و بدارد، و به او و یاران او شباهت به هم رسانده تا به لطف خدا درشمار آنان به حساب آید.

انسان منتظر باید دارای اخلاق اسلامی باشد، و جامعه منتظر باید مظهر اخلاق اسلامی باشد. شیعه باید با رفتار انسانی، همواره مایه زینت و افتخار ائمه طاهرین علیهم السلام باشد نه مایه ننگ آنان. و این رعایت، در دوران غیبت امام، واجب تر است.

دوران انتظار، دوران تکلیف است. و آن تکلیف، نگهبانی دین خداست در سطح فرد و در سطح اجتماع.

در عصر انتظار، ممکن است شبهه هایی در ذهن برخی به وجود بیاید، یا شیاطین پنهان و یا شیاطین آشکار، به سست کردن پایه های اعتقادی افراد برخیزند. باید در برابر این شبهه ها مقاومت کرد و آنها را از ذهن ها زدود.

نگهبانان میراث قرآنی و فرهنگ تربیتی اسلامی باید در برابر همه این تهاجمات پایداری کنند.

امید که همگی ما، خود را در برابر این مسئولیت خطیر، مسئول بدانیم و لحظه ای از وظیفه خویش در راه دفاع از دین خدا غافل نشویم.

 

امام منتظر و اعلام قیامت

اسماعیلیان گروه دیگری از شیعیان بودند که در مصر، بخش هایی از سوریه و ایران، ابتدا در برابر خلفای عباسی و سپس در برابر ترکان سلجوقی به قدرتی بلامنازع تبدیل شدند. اسماعیلیه ایران اگرچه نتوانستند قلمروی یکپارچه فراهم آورند ولی هسته هایی از دژهای مستحکم در سراسر ایران آن روزگار ایجاد کردند که می توانست خطری بالقوه برای حکومت های سنی مذهب متعصب باشد. دژهای اسماعیلیان در کوههای البرز، در زاگرس و درارتفاعات افغانستان کنونی از قدرتی انکارناپذیر برخورداربودند.

در آن زمان بیشتر جمعیت ایران سنی مذهب بودند" در "کتاب النقص" "نصیرالدین ابوالرشید قزوینی"، که از آثار جدلی شیعه در 560 ق است، کوششی در جهت به دست دادن جغرافیای نحله ای ایران به عمل آمده. مولف اظهار می کند که خراسان و ماوراء النهر و بخشی از عراق( عجم = مرکز ایران و محدود به اصفهان تهران و همدان و مشتمل بر شهرهای اراک(سلطان آباد)،همدان، گلپایگان، اصفهان، ملایر و کرمانشاهان) در کلام حنفی و معتزلی بودند، آذربایجان تا مرزهای آناتولی و همدان، اصفهان، ساوه و قزوین مذهب شافعی داشتند... نواحی لرستان، خوزستان، کرج(ابودلف در نزدیکی اراک)، گلپایگان، بروجرد و نهاوند پر از مشبهه یا مجسمه(اهل تجسم) بود و مازندران، قم، کاشان و آوه پیرو مذهب شیعه بودند."

اگرچه اسماعیلیان در اعتقادات و باورها با شیعیان امامیه اختلاف داشتند ولی به خاطر برخی تشابهات در زمره گروه های شیعه قلمداد می شدند، آنان نیز چون شیعیان امامیه معتقد بودند که امام از سوی امام پیشین انتخاب می شود. " اسماعیلیان، اسماعیل پسر امام جعفرصادق (ع) و پسر اسماعیل را امامان منصوص می دانستند. اما تا سال های دراز عقیده داشتند که امامان، غایب وغیر فعال می باشند." ایشان امامان پس از امام جعفر صادق را گمراه می دانستند.

گروه های شیعی در سده های نخستین اسلامی برای در امان ماندن از سخت گیری های خلفای عباسی، در حواشی قلمرو اسلامی به قدرت دست یافتند و حکومت های محلی ای چون ادریسیان(در افریقا) را تاسیس کردند. تلاش های اقلیت شیعه در نهایت در سال 297 ثمر داد و اسماعیلیان از این تاریخ تا 567 سلسله قدرتمندی را در مصر تشکیل دادند که اسماعیلیان سایر مناطق قلمرو اسلامی را به نوعی تحت حمایت خود داشت." اسماعیلیان سراسر ایران، فاطمیان مصر را به عنوان امامان علوی راستین و اخلاف اسماعیل به رسمیت شناختند و در میان کلیه مسلمانان تنها آنان را به عنوان پاسداران میراث روحانی پیامبر شایسته اطاعت و فرمانبرداری دانستند. امام سرانجام با قدرت ظهور کرده بود."  ولی این وحدت چندات دوام نیاورد و دو دستگی در سال 487 پس از درگذشت المستنصر خلیفه فاطمی رخ نمود. " المستنصر خلیفه فاطمی مصر در سال 487 دیده بر جهان فرو بست پسر کهتر المستنصر ... با نام المستعلی به خلافت رسید. اما معروف بود که المستنصر پسر مهتر خود نزار را امام آینده تعیین کرده است. نزار به پشتیبانی گروهی از سپاهیان ... سر به شورش برداشت و تنها دو سال بعد نایره شورش وی فرو نشانده شد...در داخل مصر و یمن بیشترینه اسماعیلیان ... المستعلی را امام راستین شناختند اما در سوریه در میان اسماعیلیان تفرقه شدیدی بروز کرد... اما اسماعیلیان ایران نه در آن هنگام، مداخله فعالی در مصر کردند و نه هیچیک از اخلاف مستعلی را به عنوان مدعی قدرت در مصر به رسمیت شناختند." این اختلاف حتی با مرگ نزار خاتمه نیافت چرا که شایع بود که اسماعیلیان ایران پسر خردسال نزار را در الموت نزد خود نگاه می دارند، اگر چه این شایعه توسط هیچ یک از اسناد به دست آمده تایید نشده است ولی همین احتمال در آن زمان منشا برخی رویدادها شد که مورد بررسی ما است.

روند رو به رشد قدرت اسماعیلیان در ایران با  "حسن صباح" آغاز شد و ادامه یافت. به لطف نوشته های "عطاملک محمد جوینی" در کتاب "تاریخ جهانگشای جوینی" که به فتوحات مغولان در ایران می پردازد، ما هم اینک به برخی اطلاعات موثق درباره اسماعیلیان و حسن صباح و اعقاب او دسترسی داریم. هولاکوخان مغول در سال 652 به تخریب و برچیدن تمام قلاع اسماعیلیه مبادرت ورزید. جوینی که در رکاب وی در این فتوحات شرکت جسته بود، بیان می کند که در ابتدا تصمیم برآن بود که کلیه کتب کتابخانه دژ الموت را در آتش بسوزانند ولی وی از خان مغول درخواست کرد که برخی از کتب را در دسترس وی قرار دهند. از اینجا است که اطلاعاتی از اسماعیلیه از خطر نابودی می رهد. جوینی دراین باره چنین گفته است: " آنچ مصاحف ( جمع صحف- کتاب ها) و نفایس کتاب بود بر منوال "یخرج الحی من المیت" از آن میان استخراج می رفت، مجلدی کتاب یافت مشتمل بر احوال وقایع "حسن صباح" که ایشان آن را "سرگذشت سیدنا" خوانند. آنچ مقصود بود و مناسب لیاقت این تاریخ نقل افتاد."

چنین است که ما از آغاز کار حسن صباح اطلاعاتی به دستی می آوریم. دراین کتاب از قول حسن صباح نقل می شود: " من مذهب آباء خویش، مذهب شیعه اثناعشری داشتم، در ری شخصی بود "امیره ضراب" نام بر مذهب باطنیان مصر و هر وقت ما را با یکدیگر مناظره می بود و او مذهب مرا کسر می کرد و من مسلم نمی داشتم، اما در دل من آن سخن جای گیر بود، در اثنای آن بیماری مخوف صعب روی نمود، با خویش اندیشه کردم که آن مذهب حق است و از غایت تعصب تصدیق آن نکردم."

حسن صباح ازاین طریق به مذهب اسماعیلیه پیوست و مورد وثوق و اطمینان "عبدالملک عطاش" رئیس اسماعیلیان در اصفهان قرارگرفت و پس از وقایعی که در پی جانشینی مستعلی و نزار و مرگ نزار پیش آمد" در مقام برجسته ترین داعیان به عنوان حجت امام شناخته شد. اصطلاح حجت ... به عنوان کسی بود که در سلسله مراتب روحانی آرمانی پس از امام قرار داشت."  بدین ترتیب پایگاه خود را به عنوان رهبر اسماعیلیان ایران تحکیم بخشید و شیوه هایی را به کار گرفت و در آموزه های باطنیان تغیراتی ایجاد کرد. وی خواستار آن بود که جنبشی در میان اسماعیلیان ایجاد کند و این جنبش به تغییر نگرش و تغییر در آموزه ها نیاز داشت. " "حسن صباح" به کلی درِ تعلیم و تربیت دربست و گفت خداشناسی به عقل و نظر نیست به تعلیم امام است چه اکثر خلقِ عالم، عقلا اند و هر کس را در راه دین نظری است، اگر در خداشناسی نظر عقل کافی بودی اهل هیچ مذهب را برغیر خود اعتراض نرسیدی و همگنان متساوی بودندی، چه همه کس به نظر عقل متدین اند، چون سبیل اعتراض و انکار مفتوح است و بعضی را به تقلید بعضی احتیاج است، این خود مذهب تعلیم است که عقل کافی نیست و امامی باید تا در هر دور، مردم به تعلیم او متعلم و متدین باشند."

آموزه تعلیم و مرجعیت تنها به باطنیان اختصاص نداشت و گروه های دیگر شیعه به ویژه امامیه به این آموزه اعتقاد داشتند. دراین آموزه جدید حسن صباح تعلیم و مرجعیت اندکی دگرگون شد " آن امامی راستین است که برای اثبات امامت خویش دلایل عارضی و خارجی نمی آورد، بلکه تنها وجود خود او به عنوان برآورنده نیاز و تنها آن نیاز که تعقل ما می تواند بنمایاند حقانیت وی را تنفیذ می کند. حسن می گفت این امام، امام اسماعیلیان است." حسن صباح از این طریق می خواست موقعیت امام و بالنتیجه موقعیت خود را به عنوان حجت امام تحکیم بخشد و اطاعت مطلق پیروانش را در جنبش جدید همراه خود سازد. اسماعیلیان برای اثبات امامت تنها به تنفیذ امام از سوی امام  پیشین و ادعای امام اکتفا می کردند و دلایلی چون حجت عقلی و افضلیت امام و ارائه معجزه را( که مورد قبول شیعیان امامیه است) نادیده می گرفتند.

 

حسن صباح بسیار متشرع بود و در عمل به دستورات دین با نهایت دقت و سخت گیری عمل می کرد." "حسن صباح" بنیاد کار و ناموس بر زهد و ورع و امرمعروف و نهی منکر نهاده بود. در مدت سی و پنج سال که در الموت ساکن بود هیچ کس در ملک او آشکارا شراب نخورد و در خم نریخت. تا به حدی که شخصی بر قلعه نای زده بود او را بیرون کرد و دیگر بار بر قلعه راه نداد، و پسری داشت "محمد" نام، او را به شراب خوردن متهم کردند، فرمود تا او را بکشتند و قتل هر دو پسر خویشتن را بر آن حمل می کرد که بعد از وفات او کس را خیال نیفتد که دعوت برای ایشان کردست."

"حسن صباح" در 518 درگذشت و پس از او "بزرگ امید" و سپس" محمدبن بزرگ امید" به ترتیب هر کدام تا سال های 532 و 557 به همان شیوه حسن صباح حکومت کردند. نخستین کس در سلسله اسماعیلیان حسن پسر محمد بن بزرگ امید بود که از راه و رسم حسن صباح تخطی کرد." ولادت "حسن" در سنه عشرین و خمس مائه (520) بود، چون به سن بلوغ نزدیک رسید هوس تحصیل و بحث اقاویل(جمع قول) مذهب حسن صباح واسلاف خویش کرد و سخن دعوت را در آن شیوه صباحی و الزامات او نیک تتبع نمود و در تقریر آن بارع(نیکو- کسی که در فضل و دانش بر همگان برتری دارد) گشت. چون آن نوع کلمات را به مواعظ و نکت (نکته)متصوفه در آمیخته بود و از تخریجات(آموخته ها) خویش به غث و سمین(سخن عالی) درین قالب ریخته، سخن های خطابی و امثال آن که به نظر... عوام و مردم ناتمام اعجابی نمایند... پدرش از این شیوه عاری بود. پسرش بدین تلبیسات و تزویقات(حیله) در جنب او عالمی متفوق می نمود از آن سبب ضلالت اهل جهالت بالا می گرفت و عوام به متابعت او رغبت می کرد و چون از پدرش آن مقالات شنیده بودند در گمان می افتادند که امامی که حسن صباح وعده داده است این است." حسن بن محمد در زمان حیات پدر ادعا می کرد که همان امام غایبی است که اسماعیلیان بدان معتقد اند. ولی پدرش که همچنان بر راه شرع و روش حسن صباح ره می سپرد، در نزد مردم این ادعای پسر را دروغ خواند." محمد(بزرگ امید) چون این حال بشنید و بر ظنون مردم واقف شد... بر پسر انکار بلیغ کرد و مردم را جمع آورد و گفت این حسن پسر من است و من امام نیستم بل از دعاة امام یکی داعی ام و هر کس که این سخن مسموع و مصدق دارد کافر باشد و بی دین. برین موجب قومی را که امامت پسرش را تصدیق کرده بودند به انواع مطالبات و عقوبات مثله می گردانید و به یک نوبت دویست و پنجاه نفس را بر الموت بکشت. ... حسن نیز از تبعه این خایف گشت و از پدر هراسان شد و... بر ابطال این اقوال و اثبات و استحکام مذهب پدر مبالغت ها نمود"محمدبن بزرگ امید جمعی از جوانان را که گرد پسرش جمع شده بودند دستگیر و به شدت مجازات کرد و حسن از بیم، تن به اطاعت پدر داد و منتظر ماند تا مرگ پدر او را به مقصود برساند. حسن پس از مرگ پدر بر جای او بنشست و در آموزه های حسن صباح تغییراتی عظیم پدید آورد"(حسن بن محمد بزرگ امید) در اوایل جلوس به جای پدر به هر وقت رسوم شرعی و قواعد اسلامی را که از عهد حسن صباح التزام آن نمودندی مسخ و فسخ جایز می داشت... و در رمضان سنه تسع و خمسین و خمس مائه(559) بگفت تا در میدانی که به پای الموت است منبری بساختند، چنانک روی به سمت قبله داشت. بر خلاف آنچ قاعده اهل اسلام و چون هفدهم رمضان رسید اهالی ولایات خود را که در آن روزها به الموت استحضار کرده بود فرمود تا در آن میدان مجتمع شدند... او بر منبر رفت و با آن سرگشتگان روز برگشتگان به اغوا... چنان نمود که از نزدیک مقتدی ... امام موهوم که مفقود غیرموجود بود در خفیه نزدیک او کس رسیده است... که امام ایشان درِ رحمت و ابواب رافت خود بر اسلامیان و بریشان نیز گشوده و ایشان را ترحم فرستاد و بندگان خاص گزیده خویش خوانده و آصار و اوزار(دستورات) و رسوم شریعت از ایشان برگرفته و ایشان را به قیامت رسانیده."

منظور از قیامت در باورهای اسماعیلیه قیامت بزرگ و آخرالزمان بود. " این قیامت پایان یک دوره مذهبی و آغاز گسترش روحانی کمال اخلاقی نه جسمانی بود. پایان زندگی زمینی، زوال نمود ظاهری واقعیت، دست کم آنقدر که برخوردار از معنی و مفاد دینی است، و نیز پایان شریعت زمانی فرارسید که معنی باطنی واقعیت مشهود و آشکار گشت و آنچه از آن پس می بایست اهمیت داشته باشد صرفا حیات روحانی حالات باطنی نفس بود

حسن بر سر منبر پس از اعلام قیامت خطبه بلیغی به عربی ایراد کرد که فردی آن را به فارسی ترجمه می کرد و برای مردم می خواند. "مضمون خطبه آن بود که حسن بن محمد بن بزرگ امید خلیفه و حجت و داعی ماست و شیعه ما در امور دینی و دنیاوی مطیع و تابع او باشند و حکم او محکم دانند و قول او قول ما شناسند و بدانند."

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مفهوم و معنی واقعی انتظار امام زمان (عج)