فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ضرب المثل

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ضرب المثل


تحقیق در مورد ضرب المثل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

آ ـ الف

1- ادب از که آموختی از بی ادبان :       بادیدن رفتار بی ادبان و انجام ندادن آن.

2- آب در هاون کوبیدن :                     کاربیهوده انجام دادن .

3- آش کشک خاله ات بخوری پاته نخوری پاته :   این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

4- آش دهانسوزی نیست :                     بسیار مطلوب و محبوب نیست.

5- آتیش بیار معرکه:                             کسی که بهم زنی می کند .

6- آتیش زده به مالش :                         هر چی داشته بخشیده .

7- آب از دستش نمی چکد :                   خیرش به کسی نمی رسد .

8- آفتاب عمرش لب بومه :                   چیزی بمرگش نمانده .

9- آسمون همه جاش یه رنگه:               هر جا که باشی وضع همینه .

10- از این ستون به آن ستون فرجی است :     گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.

11- آب ازآهن جدا کردن:                   کار د شواری را انجام دادن .

12- آب ازدریا بخشیدن :                     از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن

13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو:   جمله ی توهین آمیزی است.

14- اسب تازی گر ضعیف بود                 همچنان از طویله خربه

15- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

16- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا : پرخوری .

17- ای که پنجاه رفت و در خوابی                  مگر این پنج روز را دریابی

18- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود:     تا توان داشتی و مزمت داشتی به فکر آینده بودی یا نه مستانت

19- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود :   پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 18


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ضرب المثل

دانلود تحقیق ضرب المثل های فارسی

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق ضرب المثل های فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق ضرب المثل های فارسی


دانلود تحقیق ضرب المثل های فارسی

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

ضرب المثل های فارسی آب از دستش نمی چکد! آب از سر چشمه ِگل است! آب از آب تکان نمی خورد! آب پاکی را روی دستش ریخت! آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم! آب را گل آلود می کنه که ماهی بگیره! آب زیر پوستش افتاده! آب، سنگها را می ساید. آب که یه جا بمونه، می گنده. آبکش به کفگیر می گه تو سه تا سوراخ داری! آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع – چه یک نی چه صدنی! آب که سر بالا رفت، قورباغه ابو عطا می خونه! آب نمی بیند ورنه شناگر قابلیست! آب از او گرم نمی شود! آتش که الو گرفت، خشک و تر می سوزد! آتش نشاندن و اخگر گذاشتن کار خردمندان نیست. آخر شاه منشی، کاه کشی است! آخر شوخی به دعوا می کشد. آدم تنبل، عقل چهل وزیر را دارد! آدم پول را پیدا می کند، نه پول آدم را. آدم خوش معامله، شریک مال مردم است! آدم دست پاچه، کار را دوبار انجام می دهد! آدم دروغگو کم حافظه است. آدم زنده، زندگی می خواهد! آدم گدا، این همه ادا ؟! آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه! آدمی را به ادب بشناسند. آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می زنه! سرنا: سازی است بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود، این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آن را همراه دهل می نوازند. اندازه آن در نواحی مختلف فرق می کند و به طور کلی طول آن از نیم متر متجاوز نمی نماید. آدم همه کاره هیچ کاره است. آرد خودمان را بیختیم، الکِمان را آویختیم! آرزو بر جوانان عیب نیست! آرزومند پیوسته نیازمند بود. آز ریشه گناه است. آزموده را آزمودن خطاست! آستین نو بخور پلو! آسوده کسی که خر ندارد از کاه و جویَش خبر ندارد! آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه! آشپز که دو تا شد، آش یا شور است یا بی نمک! آشِ نخورده و دهن سوخته! آش همان آش است و کاسه همان کاسه! آفتابه خرج لحیمه! لحیم: چیزی که بدان ظرفهای مسی و برنجی را پیوند کنند.   آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی! آمدم ثواب کنم، کباب شدم! آنان که غنی ترند، محتاج ترند! آنچه دلم خواست نه آن شد،  آنچه خدا خواست همان شد. آن کس که با های می آید با هوی می رود. آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟! آن را که سخاوت است حاجت به شجاعت نیست. آن زنده که کاری نکند مرده به است. آن یکی می گفت اشتر را که هی                   از کجا می آیی ای فرخنده پی گفت: از حمام گرم  کوی تو                          گفت: خود پیداست از زانوی تو آنقدر بِایست، تاعلف زیر پایت سبز بشود! آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گم است! سمن: چاقی ، فربهی آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. سبو: آوندی سفالین و دسته دار که در آن آب و شراب ریزند ، کوزه سفالین آنقدر مار خورده تا افعی شده! آن کس که تن سالمی دارد، گنجی دارد که خودش نمی داند. آن وقت که جیک جیک مستونت بود، یاد زمستونت نبود؟! آواز دهل شنیدن از دور خوشست! آینه چون نقش تو بنمود راست                     خود شکن، آیینه شکستن خطاست آینه داری در محله کوران؟!فصل الف   اجاره نشین خوش نشین است. ابر

تعداد صفحات : 62 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ضرب المثل های فارسی

دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل


دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد» ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است... ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد». اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است: عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند. به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید. در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار

تعداد صفحات : 9 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از فی گوو دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل


دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

لینک دانلود و پرداخت پایین مطلب

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:9

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

 

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل