فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله صفات ذاتی و ویژگی‌های نژادی اهالی یک کشور

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله صفات ذاتی و ویژگی‌های نژادی اهالی یک کشور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

صفات ذاتی و ویژگی‌های نژادی اهالی یک کشور ـ صفات ذاتی و ویژگی‌ةای نژادی اهالی یک کشور چون قدرت کار، از خوگذشتگی‏، شهامت،‏ هوش،‏ استعداد و همچنین صفات اخلاقی مانند وظیفه‌شناسی و درستکاری در دستاورد کار یک ملت تاثیر شایسته دارد وبه این جهت دولت و زمامداران ملت وظیفه دارندکه در پاکیزگی اخلاق وتشویق افراد فعال و درستکار کوشش های جدی مبذول دارند.
آموزش فنی و تربیت کارگران متخصص ـ دانستگی ها و آگاهی های در کیفیت کار آنان بسیار کارساز است و به این سبب کشورهای بزرگ به مسئله آموزش فنی و تربیت کارشناسان و کارگران آزموده اهمیت زیادی میدهند. در رژیم اصناف تربیت کارگران و آموزش فنی آنان برعهده روسای اصناف و کارفرمایان بود ولی امروز در صنایع بزرگ غالباً توده کارگران نیاز زیادی به آموزش‌های قبلی و کارشناسی در شغل خود ندارند و در صنایع کوچک هم کارفرما اهمیی بتربیت و آموزش کارگران نمی‌دهد وکارگران غالباً در نتیجه سختی معیشت و هزینه زیاد آموزش و پرورش بدون اینکه قبلا اطلاعات لازم را بدست آورده باشند‏ بعنوان کارگر ساده برای دریافت فوری مزد وارد کار می‌شوند، باشند باین جهت است که در بیشتر کشورهای صنعتی نوعی بحران ویژه در بخش آموزش فنی دیده می‌شود.
پیرازیست طبیعی و چشمه‌های زیرزمینی :بودن زمینهای بارور و‏ آب و هوای معتدل و سرچشمه‌های زیرزمینی در ارزش کار و فعالیت اقتصادی یک ملت کارآترین عامل ها بشمار می‌آیند. کشورهای بزرگ اقتصادی آنهائی هستند که دارای سرچشمه‌ها و منابع طبیعی سرشاری هستند و از این روی قادر به رقابت با کشورهای دیگرند.
میزان سرمایه و سازمان صنعتی و کشاورزی: ماشین‌ها و اسباب و افزار کار یک ملت‏ از دید کیفیت کار در درجه یکم اهمیت است. کشوری که با ماشین‌های کهنه و افزار صنعتی فرسوده و قدیمی کار میکند‏ نمیتواند با کشورهای دیگر که دارای کارخانه‌ها و وسائل نوین تولید هستند رقابت نمایند.
روش کار ـ تقسیم کار و سیستم‌های علمی چون سیستم تیلور که بعداً خواهیم دید و فرآوری و محصول کار را زیاد می‌کند و در مقابل از هزینه تولید می‌کاهد. باینجهت کشورهای بزرگ صنعتی به روش کار در کارخانه ها و بنگاههای اقتصادی اهمیت زیادی میدهند.
کارنسلهای گذشته ـ افزار و وسائل کاری را که امروز افراد یک کشور در راه تولید بکار می‌برند. غالباً دستاورد کار و زحمت نسلهای گذشته است. کارخانه‌های موجود‏، راه‌ها،‏ ساختمان‌هاو سرچشمه‌های زیرزمینی که اکنون مورد استفاده هستند ساخته شده و یا کشف و شروع باستخراج آنها شده است‏ میزان کار و فعالیت اقتصادی نسل حاضر مؤثر در نتیجه کار و خوشبختی نسلهای آینده است همان گونه که عملیات گذشتگان در کیفیت کار امروز ما کارسازند.
کمیت کار و جمعیت
هر جامعه در برگیرنده عده افرادی است که برای رفع نیازهای خود کارهای اقتصادی انجام میدهند و مواد مورد نیاز را تهیه و مصرف مینمایند. این افراد تشکیل گروههایی را میدهند که مهمترین آنها ابتد گروه خانواده و پس از آن ملت و جمعیتها واتحادیه‌ها است.
خانواده
خانواده بطور کلی تشکیل میشود از مجموع اشخاصی که با هم نزدیکی نسبی یا سببی دارند و بمعنی اخص اطلاق میشود به افرادی که در یک طبقه هستند و زیر نظر رئیس خانواده در یک محل زندگی می‌کنند. خانواده جدید اکنون یگانگی گذشته خود را از دست داده و روابط میان افراد آن به استواری گذشته نیست با اینحال خانواده امروزی را هم باید مهمترین واحد اجتماعی بشمار آورد.

ملت
پس از خانواده‏ دسته‌ها و جمعیت‌های بزرگتری هستند که در زمان‌های گذشته به نام قبیله و ایل معروف بودند و امروز ملت نامیده می‌شوند. ملت اجتماع گسترده افرادی است که در سرزمین معین و مشخصی زندگی می‌کنند و دارای عادت‌ها و باورها و اخلاق و سوابق تاریخی و منافع مشترک و غالباً زبان و مذهب واحد میباشند ولی زبان و مذهب ملاک اصلی ملیت نیست و ممکن است اشخاصی که به زبانهای مختلف تکلم می‌کنند و از حیث باورهای مذهبی اختلاف دارند‏ یک ملت واحد را تشکیل دهند چون ملت سویس یا ملت آمریکا.
کشور و تقسیمات جزء آن چون استان و شهرستان و بخش و دهستان و غیره دارای شخصیت حقوقی هستند و می‌توانند چون اشخاص طبیعی از حقوق گوناگون بهره‌مند شوند.
جمعیتها و اتحادیه‌های اختیاری
اتحادیه اجتماع اشخاصی است که بمیل خود دور هم گرد میایند و برای منظور معینی تشریک مساعی می‌کنند. این جمعیتها ممکن است جنبه مذهبی‏ اخلاقی، علمی، ادبی، بهداشتی، نیکوکاری یا تعاونی داشته باشند.

تقسیم سکنه روی زمین
جمعیت روی زمین به بیش از شش و نیم میلیارد نفر رسیده است. که تقریباً نصف آن در آسیا و بیش از یک میلیارد آن در اروپا و 300 میلیون در امریکا و بقیه در سایر قاره‌ها پراکنده اند.
تراکم جمعیت
جمعیت روی زمین بیک نسبت در تمام نواحی بخش نشده است. نسبت جمعیت را بوسعت زمین که غالباً مقیاس اندازه آن یک کیلومتر مربع است درجه تراکم گویند‏ در پاره‌ای از کشوره چون بلژیک تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع تقریباً 272 نفر و در برخی چون ایران در حدود 14 نفر است. تراکم جمعیت ارتباط مستقیم با حاصلخیزی زمین و منابع زیرزمینی و توسعه صنایع و سایر عوامل اقتصادی دارد.
تمرکز جمعیت و پیدایش شهرهای بزرگ
مسئله درجه تراکم را که معدل جمعیت یک کشور به نسبت وسعت آنست نباید با مسئله تمرکز جمعیت در نقاط مختلف کشور اشتباه نمود. در بعضی از کشورها که دارای جمعیت کمی هستند ـ شهرهای بزرگ ایجاد شده است چون بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین که حدود پنج میلیون جمعیت دارد در صورتیکه در سراسر کشور پهناور آرژانتین فقط 31 میلیون تن زندگی میکنند. همچنین تهران که تقریباً 11 میلیون تن و نیم جمعیت دارد در صورتیکه مجموع جمعیت تمام ایران بین 66 تا 69 میلیون نفر میباشند .
تقسیم کار و نظام علمی کار
تقسیم کار یکی از قانون‌های طبیعی است که حتی در زندگانی برخی از حشره‌ها مانند مورچه و زنبور عسل نیز دیده میشود و در زندگی انسانی مفهوم آن همان تخصص است که در همه‌ی شئون علمی و اقتصادی و اجتماعی حکمفرماست. فلسفه تقسیم کار بین افراد جامعه اینست که هر فردی، برای اینکه بتواند از نیروهای مادی و معنوی خود بیشترین استفاده را ببرد، باید همه‌ی کوشش و اندیشه خود را متوجه انجام امور معینی کند.
از زمان‌های گذشته تقسیم کار میان افراد یک جامعه وجود داشته است. اولین شکل تقسیم کار روی اختلاف جنسی یعنی فرق بین زن و مرد دیده میشود باین ترتیب که زنان بامور خانگی و مردان بکارهای دشوار کشاورزی اشتغال داشتند و هنوز هم تقسیم کار باین صورت در اغلب کشورها وجود دارد. پیشه‌های گوناگون بتدریج پیدا شدند وهر کس شغل و کار معینی را اختیار کرد. نکته قابل توجه اینست که تقسیم کار در سده‌های گذشته غالباً فاقد جنبه اقتصادی بود و جهات اجتماعی و مذهبی آن را ایجاب میکرده است مثلاً دررژیم اصناف، افراد یک صنف نمیتوانستند وارد در صنف دیگری شوند، همچنین در نظام طبقاتی هندوستان برای اشتغال به هر پیشه و شغلی، شرایط مذهبی و اجتماعی ویژه‌ای لازم بود.
تقسیم کار به صورتیکه امروز دیده میشود از دونظر قابل رویکرد و دقت است یکی تقسیم کار از جهت پیشه‌ها و رشته‌های گوناگون اقتصادی و از لحاظ سرزمین‌های یک کشور یا میان کشورهای گوناگون و دیگر تقسیم کار در یک بنگاه اقتصادی:
1 ـ نوع اول تقسیم کار ـ گونه‌های مختلف کارهای اقتصادی را بطور کلی میتوان به چند رشته بزرگ بخش کرد: کشاورزی‏ بازرگانی و پیشه های آزاد. اکنون افراد طبقه کوشا و مولد دارایی یک کشور میان رشته‌های مزبور بطور مشخص بخش شده و در هر رشته تقسیم کار بصورت شدیدی حکمفرماست. افزون بر این، پیشه‌های کهن و حرفه‌های سابق هر یک به بخش‌های تازه‌ای تقسیم شده‌اند به طور مثال: کار پزشکی که در گذشته پیشه واحدی تصور میشد اکنون به صورت رشته‌های جداگانه درآمده است که برای هر یک معلومات و اطلاعات ویژه‌ای لازم است.همچنین در نتیجه گسترش نیاز های بشر و ترقی امور اقتصادی، مشاغل جدیدی مانند عکاسی، رانندگی اتومبیل و کامیون و تراکتور و غیره پیدا شده است. از سوی دیگر، بنگاههای اقتصادی هر یک در بخش ویژه‌ای کارشناسی پیدا کرده و بساختن یک گونه کالا یا انجام خدمات معینی اشتغال دارند. این گونه تقسیم کار در دهه ‌های اخیر بسیار پیشرفت کرده، بطوریکه حتی هر کارخانه و واحد فنی در ساختن یک یا چند نمونه از یک نوع کالا کارشناسی پیدا کرده است. به طور مثال: در قسمت کاغذسازی، هر یک از انواع گوناگون کاغذ چون کاغذ لوکس، کاغذ روزنامه یا کاغذ معمولی در کاخانه مخصوصی تهیه می‌شود.
2 ـ رشته‌های گوناگون اقتصادی ـ برای نشان دادن اهمیت نسبی رشته‌های گوناگون اقتصادی، آمارهائی از لحاظ شمار کارگران تنظیم شده است.
این نوع آمارها در اغلب کشورهای مترقی هر چند سال یکمرتبه تهیه میشود به طور مثال طبق آمارهای تنظیمی در ایالات متحده امریکا در سال 1870 کشاورزان 53% و کارگران صنعتی 23% و صاحبان مشاغل آزاد و کارکنان دستگاههای بازرگانی و بنگاههای خصوصی و دولتی 24% جمعیت فعال را تشکیل میدادند و این ارقام در سال 1940 بترتیب به 8/18% و 5/31% و تغییر یافت و در سال 2005 تحول چشمگیری در آمارهای نامبرده دیده شد بنابراین مرتباَ از تعداد کشاورزان کاسته شده و بر تعداد کارگران صنعتی و صاحبان کار و پیشه آزاد و کارمندان بنگاههای دولتی و ملی اضافه گردیده است ـ بعقیده کلین کلارک اقتصاددان آمریکایی در کتاب «شرط پیشرفت اقتصادی» مرحله آخر رشد و توسعه اقتصادی موقعی است که در نتیجه توسعه ماشین در صنعت و کشاورزی بین 85% تا95% جمعیت فعال در امور بازرگانی و پیشه‌های آزاد و بنگاههای ملی و دولتی بکار اشتغال ورزند و ایالات متحده آمریکا از لحاظ تقسیم جمعیت میان رشته‌های گوناگون به این مرحله روز بروز نزدیکتر میشود.
در آمریکا آمارهائی از حیث بهای فرآورده‌های متنوع تنظیم می‌شود که از نظر اقتصادی اهمی بیشتری دارد. در این کشور طبق آمارهای اخیر ارزش کلی میزان تولدی ملی به نسبت‌های زیر بین رشته‌های اقتصادی تقسیم میگردد: صنعت کشورهای صنعتی بزرگ تهیه شده است میتوانچنین استنباط نمود که بطور کلی اهمیت نسبی رشته‌های مختلف اقتصادی ازلحاظ قیمت مواد تولیدی بقرار زیر ات: تولید صنعتی %50 تولید مواد فلاحتی از قبیل خواربار و مواد اولیه %40 و استخراج مواد معدنی %10
3 ـ تقسیم کار بین نواحی مختلف کشور ـ در کشورهای جدید غالباَ بین نواحی مختلف یک نوع تقسیم کار دیده میشود. مثلا در یک منطقه مواد فلاحتی و خواربار و در منطقه دیگر کالاهای صنعتی و مواد معدنی تهیه و استخراج میگردد. در رشته‌های صنعتی این تقسیم کار شدیدتر بوده و معلول علل اقتصادی است.
4 ـ تقسیم جهانی کار ـ امروز هر یک از کشورهای جهان بعلت موقعیت جغرافیایی و منابع اقتصادی خود‏ در تهیه کالاها و مواد معینی تخصص پیدا کرده است. مثلا آلمان در صنایع شیمیایی و رنگ و اتومبیل، فرانسه در ساختن اشیاء لوکس و عطر و اتومبیل و بعضی از مشروبات، انگلستان در صنایع نساجی‏ استرالیا در تهیه پشم، برزیل درقهوه، کانادا در گندم، ایران در قالی و مانند آن.
5 ـ تقسیم فنی کار در کارگاه ـ این نوع تقسیم کار رویکرد ویژه مخصوص اقتصادشناسان است. آدام اسمیت سه فصل از کتاب خود را به این اختصاص داده است. در کارگاههای جدید، ساختن هر کالائی به بخش‌های گوناگون مختلف تقسیم شده و هر قسمت را دسته معینی از کارگران انجام میدهند. به طور مثال: ساختن سنجاق در زمان آدام اسمیت به 18 عمل مختلف بخش میشده، ژان باتیست سی ساختن کارت‌های بازی را مثال میزند که در دوره او شامل 70 نوع عمل مجزی بوده، باباژ ساختن ساعت را بعنوان شاهدتقسیم کار میآورد. که درزمان او به 152 قسمت تقسیم میشده است. ولی در دوره حاضر این مثالها کهنه و قدیمی شده و با پیدایش صنایع بزرگ و کامپیوتر و توسعه ماشینیسم، تقسیم کار بمراتب بیشتر شده است مثلا امروز در کارخانه‌های آمریکا دوختن کفش از 173 قسمت و ساختن ساعت از 1088 قسمت مجزی ترکیب می‌شود.
6 ـ نتایج تقسیم کار ـ تقسیم کار از نظر پیشه‌ها نتایج خوبی دارد زیرا هر کارگری تخصص در پیشه و کار معینی پیدا می‌کند و از این را بیشترین بازده از تلاش کارگر را بدست میآید، این گونه تقسیم کار ارتباط و نیازمندی افراد جامعه را بیکدیگر کاملا ثابت می‌کند. اکنون هیچ کس بدون همکاری سایر افراد جامعه نمیتواند زندگانی خود را تأمین و نیازمندی‌های خویش را مرتفع کند. چنین است در مورد تقسیم کار میان کشورهای گوناگون که لزوم همیاری و اتحاد جهانی را نشان میدهند. انگلستان بدون گندم کانادا و پشم استرالیا ، ایتالیا بدون ذغال سنگ انگلستان ، اسپانیا بدون نیروی برق فرانسه به هیچ گونه قادر بتأمین زندگی اقتصادی خود نیستند. همین وضع در مورد سایر کشورها نیز دیده میشود.
موضوع نتایج تقسیم کار بمعنی اخص یعنی تقسیم کار در کارگاه مهمتر بوده و همین امر است که مورد بحث و اختلاف نظر اقتصاددانان میباشد. این مسئله را باید از نظر کارفرمایان و کارگران جداگانه مورد بررسی قرار دهیم.از دید کارفرمایان، تقسیم کار از یک سوی موجب ازدیاد میزان بازده و از سوی دیگر باعث کاهش هزینه تولید می‌شود. کارگری که همیشه یک کار را انجام میدهد آزمودگی زیادی بدست میآورد. بعلاوه کارفرما ممکن است صفات ذاتی و معلومات هر کارگری را در نظر بگیرد و حداکثر استفاده را از کار او بدست آورد و به این سان آموزش فنی کارگران هم آسانتر میشود. آدام اسمیت گفته است در یک کارخانه با رعایت اصل تقسیم کار، ده کارگر تعداد 48000 سنجاق در روز یعنی هر یک 4800 سنجاق میسازند در صورتیکه اگر هر کارگری مستقلا کار کند قادر بساختن 20 تا 10 و حتی یک سنجاق هم نمیباشد. صرفه‌جوئی در ماشین‌آلات و ابزار کار که موجب تقلیل هزینه تولید است فایده دیگر تقسیم کار میباشد: اگر هر کارگری کارهای گوناگونی را در کارخانه انجام دهد باید انواع ماشین‌ها و افزارهای کار در دسترس او گذاشته شود، بعلاوه برای تغییر محل دادن و از دستگاهی بدستگاه دیگر رفتن، مقداری وقت تلف میشود و دراین فاصله دستگاه ها و ماشین‌ها مدتی بیکار و بدون مصرف میمانند.
از دید کارگران،تقسیم کار بدون هیچگونه تردیدی دارای فوائد زیادی است و طبقه کارگر که خود در شمار طبقه مصرف کننده بشمار می‌آید، در درجه یکم از کاهش قیمتها و مرغوبیت اجناس ساخته شده استفاده می‌کند. در مقابل، انجام کار یکنواخت به وسیله نیروی انسانی قوای روحی کارگران را با توان و خسته مینماید و توان ابتکار و شخصیت آنها را از بین میبرد. کراگر در کارخانه‌های جدید بصورت ماشین در میآید که فقط حرکات معینی را انجام میدهد و قادر بکارهای دیگر نیست و اگر از کارخانه اخراج شود، برای پیدا کردن شغل جدیدی ممکن است دچار اشکالات زیادی بشود. برای رفع این معایب لازم است که ساعات کار کاهش داده شود تا کارگران وقت بسنده برای رفع خستگی و تکمیل معلومات خود داشته باشند.
حدود تقسیم کار ـ اصل تقسیم کار در همه‌ی رشته‌های اقتصادی و در شرایط گوناگون بیک نحو قابل اجراء نیست. حدودتقسیم کار بقرار زیر است.
1 ـ نوع کار ـ کارهای کشاورزی کمتر با تقسیم کار سازگار است. زیرا که کشاورزی بطور کلی تابع طبیعت است و کارهای گوناگون کشاورزی مانند شخم زدن، کاشتن بذر، درو کردن و غیره باید در فصل های معینی از سال انجام گیرد.
2 ـ توسعه بازار فروش ـ اگر بازار فروش محدود باشد اصل تقسیم کار را نمیتوان بخوبی اجرا کرد زیرا فایده اصلی اتخاذ این روش، افزایش میزان تولید است که با محدود بودن بازار فروش بدون نتیجه می‌ماند.

 

3 ـ لزوم سرمایه‌های سرشار ـ با سرمایه‌های جزئی نمیتوان اصل تقسیم کار را بخوبی عملی کرد زیرا تقسیم کار مستلزم استخدام کارگران زیاد، خرید ماشین ها دستگاههای متنوع و ایجاد سازمان منظمی است و برای جمع کردن این عوامل، کارفرما نیاز بسرمایه‌های کلان دارد.
سیستمهای علمی کار
سازمان دادن تولید براساس محاسبه و اندازه‌گیری ـ هدف اصلی تقسیم کار و توسعه ماشینیسم بدست آوردن حداکثر استفاده از نیروی مادی کارگر، بمنظور افزایش میزان تولید و کاهش بهای تمام شده کالاهای ساخته شده است. ولی برای رسیدن باین هدف افزون بر رعایت اصل تقسیم کار لازم است که سازمان تولید مطابق روش درست علمی و منطقی تنظیم شود و هر کارگری طبق نقشه روشن و مشخص وظائف خود را انجام دهد در این نظام نه تنها به موضوع تخصص کارگران و آموزش فنی آنان توجه کامل بعمل میآید بلکه کوشش میشود که وقت کارگر بیهود تلف نشود و ابزار و مواد لازم برای کار قبلا در اختیار او گذارده شود. افزون بر این کار هر دسته از کارگران باید با دسته‌های دیگر کاملا تطبیق کند. برای اجرای اصل‌های نامبرده روشهای مختلف وجود دارد که مهمترین آنها روش فردریک تیلور است.
روش تیلور فردریک تیلور یک مهندس آمریکایی است که اختراع‌های زیادی در جهان صنعت انجام داد و در سازمان علمی کارکتابی باسم «اصول سازمان علمی کار در کارخانه‌ها» برشته تحریر در آورده که به اغلب زبان‌های خارجی ترجمه شد. تیلور در این کتاب اصول عقاید و روش خود را روشن ساخت.
هدف اساسی تیلور افزودن بازده کار و بالا بردن سطح دستمزدها بود بدون اینکه افزایش جدیدی برای کارگران وارد آید. شالوده باورمندی‌های این بود که یک کار را میتوان با روش‌های مختلف و ابزارهای گوناگون انجام داد ولی فقط یک روش و یکنوع ابزار است که بوسیله آن نتیجه کار بهتر و سریعتر بدست میآید برای کشف روش و ابزار کار مناسب، باید با بررسی‌های دقیق علمی، حرکات مختلفی که برای انجام هر کاری ضروری است و مدت زمانی که هر حرکت و کاربرد هر افزار لازم دارد، با میزان بازده آن تعیین نمود تا بتوان از حرکات زائد که موجب اتلاف وقت کارگران میشود جلوگیری بعمل آورد. تیلور برای کشف سیستم کار در بخش تراش فلزات مدت 26 سال بررسی کرد و مبلغ یک میلیون دلار در این راه هزینه کرد.
به باورتیلور کارگران شخصاً قادر بکشف بهترین طرز کار نیستند زیرا از نواقص ابزار و وسایل مورد احتیاج و اتلاف وقت وتکرار حرکات بیهوده و زائد اطلاع کامل ندارند و بآسانی حاضر بتغییر اسلوب کار خود نمیشوند و این وظیفه کارفرما و مدیر کارخانه است که روش کارگران را مطابق اصول علمی کار تعیین نماید و بهترین ابزار کار را در دسترس آنها بگذارد.
اصول کلی سیستم تیلور ـ اصول کلی سیستم تیلور در چهار قاعده زیر خلاصه می‌شود:
1 ـ تبدیل سیستم‌های کهنه و قدیمی کار به سیستم‌های علمی تازه و ایجاد یک دانش ویژه برای انجام هر کاری.
2 ـ تقسیم مسئولیت میان مدیر کارخانه و کارگران، باین معنی که مدیر کرخانه بایدمسئولیت کلیه اموری را که از عهده کارگران فراتر می‌رود، قبول کند.
3 ـ مراقبت کامل در شیوه کار کارگران برای حصول اطمینان از اینکه کار انجام شده مطابق با قواعد موضوعه است.
4 ـ تربیت و آموزش فنی کارگران و تعیین کار و شغل مناسب برای هر یک از آنان بجای اینکه انتخاب نوع کار، بمیل خود کارگران یا بتصادف و اتفاق واگذار شود.
شیوه اجرای نظام تیلور ـ شیوه اجرای نظام تیلور در یک کارخانه بقرار زیر است:
1 ـ تهیه دقیق کار ـ برای پی بردن به بهترین روش کار باید دسته‌های ده یا پانزده نفری را از نواحی گوناگون کشور گزینش کرد وحرکات هر یک از آنها را با مدت زمانیکه لازم است با کرنومتر اندازه گرفت تا بتوان بهترین سیستم کار را برگزید.
2 ـ آموزش فنی کارگران و بازرسی کارگران ـ در موقع وورد هر کارگر بکارخانه، دایره تهیه کار باید دستورهای لازم و شیوه انجام کار و آلات و ادوات مورد لزوم را باو اطلاع کند.
دایره بازرسی موظف است که شیوه اجراء دستورهای مزبور را از سوی کرگران مرتباً مورد بازرسی دقیق قرار دهد باین ترتیب که در هر دسته 7 یا 8 نفری یک بازرس شیوه کاربرد ماشین‌ها و افزار و بازرس دیگر سرعت کار را بازرسی کند. تیلور به موضوع گوناگون مانند میل طبیعی بشر به استراحت و بیکاری، عدم اطلاع کامل به روشهای علمی کار، انجام دادن حرکات زائد و بالاخره تمایل کارگران زرنگ به اینکه بیشتر از کارگران متوسط یا کامل کار نکنند، مقداری از وقت خود را تلف مینمایند و این چگونگی سبب کاهش میزان تولید میشود. از این روی باید بازرسان ویژه دائما سرعت کار را بازرسی و از اتلاف وقت کارگران جلوگیری کنند.
افزایش سطح دستمزدها ـ به نسبت افزایش میزان تولید، بعقیده تیلورمزد کارگران هم باید از 30 تا 100 درصد افزایش باید. روش تیلور در تمام رشته‌های تولیدی قابل اجراء نیست و تنها در بنگاههای بزرگ مانند کارخانه‌های ذوب آهن و اتومبیل‌سازی که تعداد زیادی کارگر مشغول کار بوده و سازمان تولید توسعه‌ی چشمگیری دارد، ممکن است از این روش استفاده نمود.
سیستم تیلور بدون تردید موجب افزایش میزان بازده کار میشود و خود تیلور شواهد زیادی برای اثبات این امر ارایه داد. مثلا کارگرانی که در روز 300 قطعه 45 کیلوئی چدن بارگیری میکردند با اجراء روش تیلور توانستند میزان کار خود را به 1000 قطعه برسانند، بدون اینکه زحمت جدیدی بآنها تحمیل بشود، همچنین کارگران ساختمانی که قبلا تعداد 120 آجر در هر ساعت برای ساختن دیوار کار میگذاشتند، با سیستم تیلور موفق بنصب 350 آجر شدند. در برابر این موفقیت های قطعی باید گفت که نظام تیلور دارای معایب و بدی‌ها و زیان‌های زیادی نیز هست و خطرهای ماشینیسم را از نظر کارگران به آخرین درجه شدت می‌رساند. به ویژه عیب‌اساسی این نظام، به عقیده گروه بسیاری از اقتصاد‌شناسان این است که کارگران متوسط و آنهایی که استعداد و هوش و زرنگی زیادی ندارند بکلی از کار برکنار می‌شوند و به بوته‌ی بدبختی و تنگدستی می‌افتند.
این نکته نیز در نظام تیلور قابل توجه است که میزان افزایش مزد کارگران متناسب با درجه افزایش تولید نبوده و معلوم نیست که اگر طبق باور تیلور، با اجرای روش علمی کار، میزان تولید چند برابر می‌شود چرا مزد کارگران باید تنها از 30% تا 100% ترقی کند. باید دانست که بخش بزرگ فایده‌های به دست آمده از نظام‌های علمی کار و بطور کلی مزایای ماشینیسم بیشتر عادی سرمایه داران و کارفرمایان می‌شود و طبقه کارگر از افزایش فرآورده‌ها و تولید شده‌ها و خوبی‌های روش های نوین کار سود زیادی نمی‌برند. به این دلیل است که در اغلب کشورهای صنعتی اتحادیه‌های کارگری با روش‌های علمی کار و به ویژه نظام تیلور به مخالفت بر می‌خیزند.
آزمایش‌های مدیریت علمی
در سال 1800 میلادی نخستین آزمایش‌های مدیریت علمی در «کارخانه ریخته‌گری بولتن، وات» سوهو انجام گرفت و مسائلی مانند جریان کار درست، کار با استاندارد معین، برنامه‌ریزی تولید، استاندارد کردن عناصر بنیادی کالاها، نظارت بر هزینه‌ها، تشخیص هزینه تمام شده، آموزش کارکنان و موضوعهای تشویق و ترغیب ـ آسودگی‌کارکنان ـ مفاهمی بازاریابی، برنامه‌ریزی، نصب‌ماشین‌ها در جای مناسب کارگاه و جز آن … مورد توجه قرار گرفت. این سازمان که در آغاز بوسیلة جیمز وات و بولتن برای ساختن ماشین‌های بخار پایه‌گذاری شده بود. به هنگام مدیریت پسران آنها پیشرفت بسیار کرد، زیرا اولا با فروش ماشین‌های ساخته شده که با استفاده از نیروی بخار، کارماشنین را جانشین کار دست انسان کرده بودند، سود فراوانی بردند. ثانیاً با بکار بردن نظرات مدیریت درست در کارهای کارخانه، برنامة عملیات خودشان را بر شالودة منطقی استوار نمودند.
در آغاز سدة نوزدهم رسم چنین بود که کارگر به هزینه‌ی خویش افزار کارهایش را فراهم میآورد و مدیران کارخانه بر این باور بودند که:
«کارخانه، تنها افزارهای نوین کار را آماده می‌کند و در دسترس کارگران قرار می‌دهد ولی بازسازی و تیز کردن و تعمیر افزارها بعهدة کارگران است.»
مدیران، حرکت ماشین‌ها را با در نظر گرفتن شتاب جریا کار در بخش‌های گوناگون تنظیم می‌کردند و بدینسان در حدود یکصد سال پیش از فردریک تیلور به موضوع «جریلان عملیات» توجه یافتند و کارگران را بر حسب کارآئی‌شان رده‌بندی کردند و هر بخش از کار را بدست استاد آن سپردند. در کارخانه‌ریخته‌گری نامبرده به موضوع آسایش کارگران بیش از دیگر کارخانه‌ها و سازمانهای صنعتی آن زمان توجه شد و نیز به زمینه‌های نامبرده زیر روی نهادند:
1- پرداخت اضافه دستمزد در برابر ساعت های کار بیش از اندازه مقرر.
2- توجه به محیط کار(زیر تأثیر این اندیشه که محیط کار در کمیت و کیفیت کار مؤثر است).
3- ساختن خانه‌های مسکونی برای کارگران کارخانه «سوهو»
4- دادن یادگاری‌هائی بکارکنان و خانواده آنها در روزهای جشن زادروز مسیح.
5- برقراری اضافه و حقوق و پاداش برای کارگران کارخانه از آغاز سال نو و انتشار خبر مربوط بآن در روزهای جشن زادروز مسیح.
6- پایه گذاری یک نوع بیمه دو سویه به سود کارکنان برای اینکه بستگی آنها به سازمان کارشان بیشتر شود و خود را از ته دل وابسته به آن سازمان بدانند.
7- در کارخانه سوهو کارکنان به نسبت مزد، سهم بیمه خود را می‌پرداختند و حساب آن جداگانه نگهداشته می‌شد. سیستم حسابداری آن کارخانه بسیار دقیق بود یعنی حسابها را بدقت از یکدیگر جدا کرده و فصل‌بندی مناسبی به آن داده بودند.بدلایل بالا میتوان گفت که کارخانه ریخته‌گری مورد گفتگو از دیدگاه مدیریت علمی در سال‌های آغاز سده نوزدهم موسسه‌ای نمونه بود.
مدیریت علمی و تیلوریسم
فردریک تیلور و پژوهش‌های او
گرچه مدیریت علمی با نام فردریک وینسلو تیلور آغاز می‌شود، ولی پیش از تیلور نخستین نهال مدیریت علمی بوسیله چارلز بابیج اقتصاد‌دان انگلیسی با انتشار کتاب «اقتصاد تولیدکنندگان» در سال 1832 میلادی کاشته شد ونیز فنون و روشهای نوینی که یکی از دارندگان صنایع آمریکا به نام هانری تون برای اداره بنگاه صنعتی خود بکار برد در ایجاد جنبش مدیریت علمی کارساز افتاد.
فردریک تیلور در 20 مارس 1856 در جرمن تون پنسیوانیا چشم به جهان گشود. در 19 سالگی در کارگاه کوچکی بعنوان قالب ساز بکارپرداخت. در سالهای 1880 و 1881 هنگامی که سرپرستی کارکنان کارخانه میدوال استیل را بعهده داشت بر سر موضوع سرعت کار با کارگران اختلاف پیدا کرد و همین اختلاف او راناگزیر ساخت که لزوم اهمیت اندازه‌گیری دقیق یک روز کار در هرگونه عملیات کارخانه‌ای را بررسی کند.
این چگونگی انگیزه ی آن شد که وی آزمونهای ارزنده‌ای در مهندسی و اقتصاد کار بدست آورد. در سال 1898 باهمکاری مونسل وایت دستگاهی که سرعت زیادی برای بریدن آهن داشت ساخت.
تیلور در زمینه سیستم مدیریت کارخانه بررسی و پژوهش های بسیار کرد که اکنون این گونه بررسی‌ها و پژوهش‌ها به نام مدیریت علمی معروف است. او از سال 1893 تا 1901 عنوان مشاور مهندسی در مدیریت را داشت.
فردریک تیلور در پرتو پژوهش‌ها و آزمایش‌های خود در کارخانة فولاد‌سازی میدوال و بتلهیم بسال 1885 نظریه‌های خود را در چهار اصل بازگو کرد که عبارت بودند از:
1 ـ عملیات و وظایف سازمان باید بطور دقیق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد و با بررسی حرکات و زمان سنجی و بررسی ابزار کار، راههای ساده و دلپسند برای انجام کارها پیش‌بینی شود.
2 ـ کسانی که دارای بهترین شرایط و مهارتها هستند بکار گمارده شوند.
3 ـ انجام کارها با روشهای درست به کارکنان آموزش داده شود.
4 ـ با تقسیم کار میان کارکنان و روشن ساختن وظایف مدیران و برقراری پاداش برای فرآوری اضافی و افزایش کراآئی باید به گونه‌ای اقدام شود که محیطی مناسب برای همکاری و خودیاری و کارگروهی در سازمان پدید آید.
با پیروی از این راهنمایی ها، تیلور توانست میزان کارآئی را در حمل چدن در کارخانه فولادسازی بتهلیم تا بدان اندازه بالا ببرد که یک کارگر در روز 5/42 تن چدن حمل کند،در حالیکه پیش از آن هنگام، یک کارگر فقط 5, 12 تن چدن حمل میکرد. آزمونهای دیگر تیلور درباره کارگرانی که به کار خاک‌برداری و استخراج سنگ آهن، شن، ماسه، آهک ذغال سنگ و دیگر موادکانی میپرداختند از یک سوی موجب پیشرفت بسیار و کارآئی فراوان و ازسوی دیگر سبب کاهش هزینه کارها شد. تیلور به بکار بردن اصول مدیریت علمی، عملیات مقرون بصرفه و افزایش کارآئی را در سازمان و بهره‌گیری از برآیندهای بدست آمده بوسیله افراد را امکان پذیر است. تیلور نه تنها به نتایج بدست آمده از سهیم کردن کارگران در سود کارخانه، توجه کامل داشت، بلکه حقشناسی از کارگران را در برابر انجام وظایف یادآوری می‌کرد. زیرا او بر این گمان بود که گرامیداشت شخصیت انسانی در افراد غرور و سرافرازی پدید می‌آورد. همچنین به لزوم آموزش همگانی و آموزش ضمن کار و ایجاد آسان‌گیری‌ها برای پیشرفت افراد اعتقاد داشت. تیلور میگفت اگر کارکنان از آموزش ضمن خدمت بهره‌ای برنگیرند نباید آنان را از کارخانه بیرون کرد بلکه باید در همان کارخانه این چنین کارکنان را به کارهای دیگری که می‌توانند انجام دهند، گماشت. او به ارزش اندیشه‌ها و باورهای کارکنان تا بدان اندازه توجه داشت که روش پیشنهاد دادن را سفارش کرد و برای پیشنهادهای سودمند جایزه‌های نقدی در نظر گرفت. با این همه سازمانهای کارگری با اندیشه‌ها و عقیده‌های تیلور مخالفت ورزیدند و این مخالفت نشانه‌ای از در نیافتن مفهوم «مدیریت علمی» او بود.
آنچه روشن است، در کار «مدیریت علمی» به موضوع برنامه‌ریزی حتی برای جزئیات امور توجه بسیار مبذول شد. اگر چه طراحی برنامه دقیق عملیات و گزینش راستین افراد موجب شد که در سالهای نخستین به گونه‌ای شگفت‌انگیز، سطح فرآوری افزایش یابد و بازرگانی رونق گیرد ولی توجه بیش یش از اندازة مدیران و دارندگان صنایع به جنبه‌های فنی، و بی‌قیدی به احساسات و عواطف کارکنان، سازمانها را با مسایل و دشواریهای نوینی روبرو کرد که خود از انگیزه‌های بنیادی برای پژوهش و بررسی در زمینه کار و روابط انسانی بشمار میآیند.
شالوده باورهای تیلور این است که یک کار را میتوان با روشها و ابزارهای گوناگون انجام داد ولی تنها یک روش و یک نوع ابزار است که بوسیلة آن برآیندکار بهتر و زودتر بدست میآید. شگردهای گوناگونی که برای انجام هر کار لازم است و مدت زمانی را که هر حرکت، و کاربرد هر نوع ابزار لازم دارد باید با در نظر گرفتن زمان استراحت و میزان بهرة آن کار تعیین نمود تا بتوان از کارهایی که وقت نیروی انسانی را از بین میبرد، جلوگیری کرد.
اصول روش تیلور
تیلور برای یافتن بهترین نظام کار، مدت 26 سال در بخش تراشکاری کارخانة فولاد سازی بررسیهای دقیق و پیگیر انجام داد و نظریات خود را در کتابهای «مدیریت کارخانه» و «اصول مدیریت علمی» منتشر کرد که چکیده این بینش‌ها بصورت چهار اصل کلی زیر بازگو می‌شود.
نخست ـ اصل انجام کار
تیلور معتقد بود هر کاری که انجام می‌شود یک رشته اصول فنی و فیزیکی بر آن حکمفرماست، وی عقیده داشت کار را باید تجزیه کرد و عناصر اصلی و عناصر زائد را معین نمود بدین منظور او اصل کمترین تلاش را پیشنهاد کرد و گفت برای انجام هر کار باید کمترین تلاش بکار رود تا خستگی کارگر کاهش یابد و کارآیی او فزونی گیرد.
بعدها بر پایه همین اصل سازمان ملل متحد کتابی بنام «بررسی کار» انتشار داد که در آن سه نکته ارزنده بازگو شده است:
1 ـ بررسی و اندازه‌گیری زمان کار.
2 ـ بررسی روش انجام کار
3 ـ بررسی افزار کار
بررسی و اندازه‌گیری زمان کار و شناخت حرکات اصلی و زائد کار امروزه از رهگذر تهیه فیلم و بیاری دستگاههای زمان سنج(کرونومتر) و ماشین‌های الکترونیکی انجام میگیرد.
دوم ـ اصل انتخاب کار
هرکار ویژگی‌هایی دارد و شایستگی و کارآیی کارگران نیز یکسان نیست از این روی ویژگی‌های کارکنان را باید با کارشان هماهنگ کرد و در برگزیدن کارگر، ویژگی‌های تنی و روانی او را به دیده گرفت. طبعاً کمتر فردی را میتوان یافت که ویژگی‌های تنی و روانی‌اش باویژگی‌های کارش کاملاً هماهنگ باشد از این روی تیلور میگوید این موضوع از رهگذر آموزش امکان‌پذیر است، اگر ویژگیهای یکنفر با شرایط کارش موافق نبود میتوان با آموزشهای فنی او را برای آن کار آماده ساخت. او چنین آموزشی را کارآموزی علمی نامید. در اینصورت بازدهی کار کارگر مسلماً بیشتر خواهد شد. پرورش و آموزش فنی کارگران و تعیین شغل و کار مناسب برای هر یک از آنان باید از رهگذر مدیریت امور استخدامی کارخانه صورت پذیرد نه اینکه گزینش نوع کار به خواست خود کارگر و یا به پیش آمد واگذار شود.
سوم ـ اصل پاداش و نظارت
کارگر هر اندازه در خور اعتماد باشد در صورتی که زیر نظارت قرار نگیرد، این احتمال هست که شانه از زیر کار خالی کند. کار در همه‌ی مراحل باید نظارت شود که آیا برابر طرح و برنامه انجام می‌گیرد یا نه؟ بازرسی باید در ضمن اجرای کار صورت پذیرد تا از تباهیها جلوگیری شود وگرنه، زیانهای بسیار ببار خواهد آورد. بنابراین نظارت از آغاز تا پایان پرکار باید ادامه داشته باشد، دیگر آنکه تشویق و پاداش مایة افزایش بازدهی کار است. تشویق خود بردوگونه است:
1 ـ تشویق‌های مالی به گونه پاداش.
2 ـ تشویق‌های معنوی و روانی به گونه تشویق نامه.
البته باید در نظر داشت که مشوقهای مالی همیشه تنها عامل کارساز در بازدهی کار نیست، بلکه مشوقهای معنوی در برخی از زمینه‌ها اثرات بیشتری در بر دارد.
چهارم ـ تقسیم کار و اشتراک مساعی کارگر و کارآما
هر اندازه تقسیم کار عملی شود به همان نسبت بازده کار افزایش پیدا می‌کند و نیز تفاهم و توافق کارگر و کارفرما در افزایش بهره‌دهی روشن میشود. تقسیم مسئولیت میان مدیران و کارگران به گمان فردریک تیلور باین معنی است که مدیر باید مسئولیت همه‌ی کارهایی را که از عهده کارگر بیرون است بپذیرد.
خدمات تیلور و همکارانش برای جایگزینی روابط درست انسانی در محیط صنعتی نشانه‌ی آن عقیده بود که فزونی کارآئی و افزایش بهره‌دهی کار، در هر سازمان، برآیند فراهم ساختن وسائل آسایش و تندرستی کارگران است.
پیشنهادها و باورهای تیلور برای محیط تلاش برانگیز اقتصادی و صنعتی آن زمان روش های پیشنهادی نوینی بود. تیلور برای برآوردن این آرزو گفت: جزئیات عامل‌های کار باید مورد توجه و دقت قرار گیرد و مراحل زاید کار از میان برداشته شود تا در وقت برای انجام کارهای فرآوری، صرفه‌جویی شود و نیز آسایش کارگران بیشتر و بهتر تأمین گردد.
تیلور و همکارانش برای گسترش روابط انسانی و افزایش بهره‌دهی کار نکات ارزنده زیر را ارائه دادند.
1 ـ پیشرفت تکنیکهای ارتباطی میان کارکنان.
2 ـ استراحت تنی و روانی کارکنان.
3 ـ شناساندن عوامل مسئولیت و سرپرستی.
4 ـ کوشش در بهبود محیط کار و هماهنگ ساختن آن با شرایط بهداشت و تندرستی.
مدیریت علمی بر شالودة کوششهای فردریک تیلور و همکاران او پایه‌گذاری شد و میتوان آنرا یک فلسفه نوین و یک دگرگونی شگرف در زمینه‌کارهای صنعتی و کارخانه‌داری دانست.
عناصر سیستم مدیریت تیلور
بطور خلاصه، نظام مدیریت تیلور دارای عناصر زیر است:
1 ـ یافتن بهترین شیوه برای انجام هر کار و اجزاء آن.
2 ـ تعیین زمان لازم برای انجام هر کار.
3 ـ شناخت بهترین افزارها و دستگاهها برای انجام کار.
4 ـ شناخت بهترین گونه جریان کار.
5 ـ اجرای تقسیم کار میان مدیران و کارکنان.
بعقیده تیلور ـ عناصر و مکانیسم مدیریت را نباید بااصول آن یکی دانست، زیرا مدیریت علمی در واقع فلسفة معینی است که از مجموعة اصول زیر درست شده است.
نخست ـ ایجاد روشهای علمی برای انجام هر کار بجای روشهای غیرعلمی.
دوم ـ برگزیدن کارکنان از روی روش‌های علمی و آموزش آنان برای انجام وظایف وابسته.
سوم ـ همکاری نزدیک مدیران با کارکنان برای همآهنگی برآیندهای کار آنان.
چهارم ـ تقسیم صحیح کار و مسئولیت میان مدیران و کارکنان.
تیلور بسال 1903 رساله‌ای دربارة اصول مدیریت علمی کارگاههای صنعتی در انجمن مهندسان مکانیک آمریکا برخواند که براستی سرآغاز تهیه و تدوین یک رشته رساله‌های بعدی در زمینة روش‌ها و نظریه‌های علمی مدیریت بشمار می‌رود.
فردریک تیلور دربارة مدیریت و ادارة امور مؤسسات صنعتی عقیده داشت که مدیران سازمان باید وظایف خویش را با چگونگی سازمان هماهنگ کنند تا بهتر از دیگران بتوانند آن وظایف را انجام دهند. برای این منظور تیلور سفارش کرد که مدیر باید برنامة کار کارکنان خود را طرح‌ریزی کند و تصمیم‌هایی برای هماهنگ ساختن کارها بگیرد و نیز کارهای آنها را بازدید کند. بدین سان تیلور شالوده‌ای برای گسترش اندیشه‌ها و شیوه‌های نوین مدیریت پی‌ریزی کرد.
تقسیم کار
تیلور به موضوع تقسیم کار و برگزیدگان کارکنان ارزش بسیار قائل شد و نیز به روشن ساختن وظائف روزانه هر یک از کارکنان و بررسی و کنترل اجزاء و عناصر وظایف آنان و همچنین به مطالعة حرکات و وقت صرفه شده توجه کرده است. وی در دفاع از مدیریت علمی در کتاب «اصول مدیریت علمی» می‌نویسد:
مدیریت علمی براستی دانشی است که بر پایة اصول علمی روشنی استوار شده بگونه‌ای که این اصول را میتوان دربارة همة کوششهای انسانی از ساده‌ترین کارهای انفرادی تا کارهای شگرف بنگاههای بزرگ فرآوری بکار برد و به دستاورد چشمگیری رسید.
به عقیدة تیلور سود نهایی در کاربرد روش نوین او، همانا افزایش سطح فرآوری است و به این هدف هنگامی میتواندست یافت که نظریات پیشنهادی او رعایت شود.
تیلور در پایان کتاب «اصول مدیریت علمی» مینویسد:
مدیریت علمی در گرو اختراع بزرگ یا کشف پدیده‌های شگرف نیست بلکه موضوع ارزنده در این رهگذر، اول ـ ترکیب عناصری است که در گذشته هم وجود داشته است. دوم ـ گردآوری آگاهی‌ها و شناسایی و طبفه‌بندی آنها با در نظر گرفتن پایه‌ها و مایه‌های علمی است.
اندیشه‌ها و پندارهای تیلور دربارة اصول و روشهای مدیریت علمی که انجام آنها وابسته به رعایت انضباط از سوی کارکنان سازمانهای گوناگون بود، با مخالفت سخت اتحادیه‌های کارگری روبرو شد. دامنة این دشمنی‌ها به آنجا رسید که وی را متهم به نداشتن حس نوع دوستی کردند و سرانجام بیم کارگران از برکنار شدن از کار(به علت کندی در انجام وظایف) باعتصابهای دامنه‌دار، کشیده شد.
گروهی نیز مدعی شدند که فلسفة «مدیریت علمی» تیلور ناهماهنگ با روح آزادی آمریکا است. بی‌تردید نظریه‌های تیلور، راه را هموار ساخت و سرآغاز دگرگونی شگرفت در اندیشه‌ها و فنون مدیریت در صنایع و بنگاههای دولتی آمریکا و دیگر کشورها شد. نظام «مدیریت علمی» او نخست برای پیشرفت کار بنگاههای صنعتی پی ریزی گردید ولی بزودی اثر آن در سازمانهای دولتی آشکارگشت و پایه تکامل فنون اداری در راه بهبودی مدیریت این سازمانها واقع شد.
تیلور باور داشت یکی از روشهای بنیادی مدیریت آنست که برنامه‌ریزی از انجام عملیات جدا باشد. در مورد برنامه‌ریزی نمیتوان شیوة از پیش‌ساخته‌ای نشان داد ولی بهرحال در برنامه‌ریزی باید موضوع‌هایی مانند میزان ورزیدگی و کوشش مدیران، فرصت انجام برنامه‌ها، نوع دشواریها و نیز محیط اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد.
فردریک تیلور دو هفته پیش ار مرگش در کلولند در باشگاه آدورتای زینگ روز سوم مارس 1915 سخنرانی جالب و مفصلی دربارة صرفه‌جویی در کار فرآوری و نقش ماشین در صنایع پارچه بافی انگلستان از سال 1840 تا 1915 ایراد کرد. در آن سخنرانی موضوع هایی مانند گرایش تولیدکنندگان در بکارگرفتن ماشین بمنظور فرآوری ـ افزایش پی‌در پی شمارة کارگران در جامعه مدیریت علمی و مسایلی از این قبیل را مورد گفتگو قرار داد. سخنرانی مزبور روشنگر شیوه اندیشه تیلور در مدیریت و تولید صنعتی است.
برآیند پژوهش‌ها و بررسیهای تیلور
در پژوهش‌ها و بررسی‌های تیلور تنها موضوع‌های مادی و برداشت سود مطرح نبود بلکه این امور با جنبه‌های اجتماعی نیز همراه بوده و توجه به بهبود وضع مالی و اجتماعی کارگران هم وجود داشته است.
هانری فورد نیز که از سرشناس‌ترین کارفرمایان و دارندگان صنایع آمریکاست با روش اندیشه و شیوة کار خود یعنی بالا بردن مزد و توانایی خرید کارگران براستی یک امر اقتصادی را با هدفهای اجتماعی همراه کرد. پس از جنگ جهانی دوم، اقدامات کارفرمایی و شیوه کار مدیریت از حدود اندیشه‌ها و عقاید تیلور و هانری فورد فراتر رفت و کاملا جنبة تأمین اجتماعی پیدا کرد چنانکه در زمان ریاست جمهوری« روز ولت» اقداماتی شگرف برای تأمین اجتماعی مردم آمریکا بعمل آمد.
بنابرعقیدة ژرژ بورژن اقتصاد دان فرانسوی، تقسیم کار مقدم بر پیدایی تولید سرمایه‌داری بوده است. اما سرمایه‌داری آنرا به منتهی درجه رساند؛ آنچنانکه گسترش اقتصاد سرمایه‌داری منجر به این شد که هرتولیدکننده یک بخش از فرآورده را آماده کند. بنابراین، فرآوری، برآیندهمکاری گروهی از تولیدکنندگان است. هیچکس نمیتواند بگوید: «من این فرآورده را تولید کرده‌ام»، بلکه میتواند بگوید که در ساختن این فرآورده شرکت داشته‌ام. سرمایه‌داری، این تقسیم کار را نه تنها در جامعه بلکه در یک صنعت ویژه و در یک بنگاه اقتصادی نیز گسترش داده است. امروزه، کار بوسیلة نیروی گروهی کارگران انجام میشود و هر کارگر گوشه‌ای از کار را میگیرد. یک دستگاه اتومبیل یک تلویزیون، یک رادیو پیش از آنکه آماده شوند از زیر دست چند صد کارگر میگذرند. هر چه یک صنعت پیچیده‌تر باشد نیروی انسانی زیادتری در تولید آن دخالت میکند. به این سان رشتة زنجیری پدید میآید و هر کارگر بخشی کوچک از کار را انجام میدهد و چون هر تولیدکننده جز یک بخش از آنرا تولید نکرده است، نمیتواند نیازمندیهای خودش را تنها با همان یک بخش برآورده سازد.
به سخن دیگر، کارگر یک کارخانة کفاشی که کارش بریدن چرم برای پاشنه کفش است نمیتواند نیاز خویش را به کفش تنها با همان پاشنه ‌پا برآورده سازد، بلکه نیاز بیک جفت کفش دارد که فرآوردة کار تمام کارگران است. بدین سان تولیدکنندة یک صنعت، هر چه باشد، نمیتواند تمام نیازمندیهایش را با فرآورده‌های سازمان تولید خودش تأمین کند. بلکه به همة فرآورده ها که بهرة کار همة تولیدکنندگان است نیاز دارد.
امروزه موضوع تقسیم کار زائد در صنایع بسیار دقیق و پیچیده مانند صنایع کامپیوتر و الکترونیک فیزیک و اپتیک و مانند آنها ارزنده‌تر است. کارگران صنایع سازندة وسایل تولید چون ذوب آهن و ماشین‌آلات و… برای تأمین نیازمندیهایشان وابسته به صنایعی هستند که «وسایل مصرفی» تولید می‌کنند و این صنایع به نوبه خود برای ساختن وسایل مصرفی به صنایع دیگری که وسائل فرآوری می‌سازند، نیازمندند.
فرآوری صنعتی برآیندهمکاری همة کارگران است و اینان برای برآورده کردن نیازمندیهای شخصی خودکار نمی کنند بلکه برای تأمین بخشی از نیازمندیهای جامعه در چهارچوب منظم و متشکل نیروی انسانی می‌کوشند ماشینیسم سبب ایجاد تأسیسات گسترده و بکار انداختن ماشین‌های صنعتی بزرگ و گران بهاء شده و سرمایه‌های کلانی را به سوی خود فراکشیده است. سازمان علمی کار، صرفه‌جویی در وقت و نیروی کار را سفارش میکند و از صرف بهیوده نیروی کار و سرمایه‌ها جلوگیری می‌نماید.
اکنون که در این بخش تقسیم کار را مورد بررسی قرار داده‌ایم لازم به یادآوری است که تقسیم کار گاهی به این منظور صورت می‌گیرد که انسان با مراحل کاره

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صفات ذاتی و ویژگی‌های نژادی اهالی یک کشور
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.