فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد مسیر شغلی خود را انتخاب کنید

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد مسیر شغلی خود را انتخاب کنید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مسیر شغلی خود را انتخاب کنید


تحقیق در مورد مسیر شغلی خود را انتخاب کنید

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه15

 

فهرست مطالب

2- انواع مهارتها

 

3- تشخیص مهارتهای قابل انتقال

 

4- موجودی مهارتها

 

چکیده

 

شناخت مهارتهای قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامه‌ریزی شغلی است. مقاله حاضر توضیح می‌دهد که این مهارتها چه هستند و کمک‌هایی را برای تشخیص و افزایش میزان مهارتها و استفاده از آنها در به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب ارائه می‌نماید. انواع مهارتها، شامل مهارتهای فنی، مهارتهای اکتسابی و مهارتهای قابل انتقال، تشخیص مهارتهای قابل انتقال، موجودی مهارتها، عناوین شغلی، روش کار را با مهارتها و به روز نگه داشتن مهارتها رئوس مطالب این مقاله را تشکیل می‌دهند.

 

منبع : روزنامه همشهری،‌ یکشنبه 23 مرداد 1384، سال سیزدهم، شماره 3773، صفحه 10.

 

کلیدواژه : مسیر شغلی؛ مهارت؛‌ مهارت‌های قابل انتقال؛ برنامه‌ریزی شغلی

 

 

 

1- مقدمه

 

بسیاری از افراد تصمیم‌های شغلی خود را از طریق مشاهده دنیای اطراف و تلاش برای تطابق خودشان با این دنیا اتخاذ می‌کنند. این امر مخالف کاری است که واقعاً باید انجام شود.

 

بهترین مسیر شغلی فرایندی است که از درون آغاز می‌شود (یک نوع تکامل خودآگاهی). شما می‌بایست از مهارتها، استعدادها، توانایی‌ها، امکانات

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مسیر شغلی خود را انتخاب کنید

دانلود مقاله امنیت و مسیر یابی در شبکه های اقتضایی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله امنیت و مسیر یابی در شبکه های اقتضایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


امنیت و مسیر یابی در شبکه های اقتضایی :
چکیده
شبکه‌های بی‌سیم کاربرد بسیاری دارند، سهولت و سرعت ساخت، ازمهمترین مزیت این نوع شبکه‌ها است. با توجه به انتقال داده در محیط باز (از طریق هوا) و محدودیت های موجود از جمله پهنای باند محدود، انرژی محدود، دامنه¬ی ارسال محدود و...¬، کنترل ازدحام و تداخل و پروتکل¬های مسیریابی متفاوت از شبکه¬های سیمی هستند.
در این مقاله به معرفی شبکه¬های بی¬سیم توری که ترکیبی از شبکه¬های ad hoc و سلولی هستند، می¬پردازیم. با توجه به طبیعت ترکیبی، اعمال پروتکل¬های مسیریابی مربوط به سایر شبکه¬های بی¬سیم به این نوع شبکه، غیرممکن است، زیرا پروتکل¬های مسیریابی باید ترکیبی از مسائل مربوط به شبکه¬های ad hoc و سلولی را در نظر بگیرند. در ادامه برخی از پروتکل¬های مسیریابی و معیارهای مورد استفاده ، بررسی¬می¬شوند.

 

کلیدواژه ها:
شبکه سلولی، شبکه ad hoc، شبکه بی¬سیم توری، پروتکل های مسیریابی

 

1- مقدمه
شبکه سلولی، شامل تعداد زیادی کاربر با پایانه¬ها¬ی سیار، ایستگاههای اصلی، و کنترل کننده¬ی مرکزی است که توسط خطوطی با سرعت بالا، (سیمی یا microwave) به یکدیگر یا دنیای بیرون متصل می¬شوند. داده¬های کاربران از طریق نزدیکترین ایستگاه اصلی ارسال می¬شوند، در نتیجه انتقال داده¬ی چند¬گامه در محیط بی¬سیم اشتراکی وجود ندارد. پایانه¬های سیار مسئولیت بسیار کمی دارند و تمامی تصمیمات مهم مانند زمان ارسال هر پایانه، فرکانس ارسال، برش زمانی، کد مورد استفاده، انرژی موردنیاز و.. بطور مرکزی و نوعا در کنترل کننده¬ی شبکه اتخاذ می¬شود. در صورت خرابی یکی از ایستگاههای اصلی، همه¬ی کاربران مجاور آن، ارتباط خود را با شبکه از دست می¬دهند.(شکل 1 -الف)
شبکه¬های ad hoc برخلاف شبکه¬های سلولی دارای هیچ زیرساخت اضافه¬ای، مانند ایستگاههای اصلی، کنترل کننده مرکزی و... نیستند. بنابراین عملیات شبکه، بطور توزیع شده و غیر¬متمرکز انجام می¬شود. علاوه¬براین داده در چند¬گام مسیریابی شده و امکان ادامه کار، پس از رخداد خطا وجود دارد.(شکل 1-ب) این نوع شبکه¬ها، به دلیل عدم وجود زیرساخت گران نیستند. بنابراین اگر نیازهای ارتباطی با استفاده از شبکه¬های ad hoc رفع شود، نیازی به استفاده از توپولوژی سلولی نیست.

شکل(1). )الف) انتزاع سطح بالا از شبکه سلولی، (ب) انتزاع سطح بالا از شبکه بی¬سیم ad hoc 1

امکان ترکیب توپولوژی ad hoc با توپولوژی سلولی وجود دارد. مشکل زیر را در نظر بگیرید: اگر در شبکه¬ی سلولی محض، یک کاربر سیار، دور از دسترس همه ایستگاههای اصلی باشد، دو راه حل وجود دارد:
● اگر کانالی بین کاربر و ایستگاه اصلی نباشد، تماس¬های کاربر حذف خواهد شد.
● اگر کانال موجود بین کاربر و ایستگاه اصلی ضعیف باشد، انتقال پایانه¬ی سیار با حداکثر انرژی (مصرف باتری) و انتقال ایستگاه اصلی با حداکثر انرژی (تداخل با گره¬های سیار دیگر) و شاید با تخصیص پهنای باند بیشتر جبران می¬شود.
هیچ یک از راه حل¬های پیشنهادی مناسب نیستند.
راه حل مناسب استقرار تعدادی بی¬سیم ثابت با کانال مناسب، به ایستگاه اصلی است. با این کار، احتمال برقراری ارتباط کاربران با ایستگاه اصلی، بطور مستقیم یا با استفاده از رله بالا می¬رود. شبکه¬ی حاصل خصوصیات شبکه¬های سلولی (ایستگاههای اصلی و زیرساخت¬های گران قیمت) و شبکه¬های ad hoc (ارتباط چند¬گامه بی¬سیم از کاربر به ایستگاههای اصلی) را در خود جمع کرده است. این نوع شبکه، شبکه¬ی بی سیم توری[1] (WMN)نامیده می¬شود.

2-معماری WMN
این شبکه شامل سه نوع مختلف از اجزای شبکه است : دروازه¬های شبکه، نقاط دسترسی[2] و گره¬های سیار(شکل 2)
دروازه¬های شبکه : اجازه دسترسی به زیرساخت سیمی را می¬دهد. امکان استفاده از بیشتر از یک دروازه، در شبکه وجود دارد.

شکل (2). توپولوژی WMN 2
نقاط دسترسی :
ستون فقرات شبکه را در ناحیه¬های وسیعی گسترش می¬دهد، استفاده از آنها کم¬هزینه، انعطاف-پذیر و آسان است. این نقاط، ایستا، با احتمال خطای کم و بدون محدودیت انرژی فرض می¬شوند. کاربران با استفاده از ابزار بی¬سیم یا سیمی به این نقاط متصل می¬شوند. اتصالات بین این نقاط، به عنوان رله بین پایانه¬های سیار و دروازه¬های شبکه عمل می¬کنند.

 

گره¬های سیار :
محدوده¬ی وسیعی از ابزارها با درجه حرکت متفاوت را دربرمی¬گیرد، مانند PDA، laptop یا تلفن¬های سلولی. گره¬های سیار در مصرف انرژی، توانایی¬های محاسباتی و انتقال متفاوتند و با اتصال مستقیم به دروازه شبکه، یا با استفاده از نقاط دسترسی به عنوان رله، با زیرساخت سیمی ارتباط برقرار می¬کنند
در این نوع شبکه، انتقال داده از طریق ارتباطات بی¬سیم چند¬گامه انجام شده و شامل گره¬های سیار، دروازه¬های شبکه و نقاط دسترسی می¬باشد. پهنای باند موجود وابسته به تکنولوژی شبکه زیرین بوده و دارای نرخ انتقال 54 مگابیت در ثانیه است. ترافیک شامل جریانهای چندرسانه¬ای است و شبکه از هزاران گره سیار پشتیبانی می¬کند. علاوه بر این، دارای محدودیت¬های پهنای باند بوده و نیاز به مدیریت حرکت کاربران دارد.
شبکه¬ی بی¬سیم توری در موارد زیر با سایر شبکه¬های بی¬سیم تفاوت دارد:

 

اجزای شبکه:
نقش گره¬های سیار به عنوان بخشی از WMN متفاوت از سایر شبکه¬ها است. معماری این نوع شبکه¬، بین نقاط دسترسی - مانند گره¬های سیار - اتصالاتی را در نظر می¬گیرد.

 

درجه حرکت:
WMNها دارای ستون فقرات بی¬سیم هستند و از گره¬هایی با عدم محدودیت انرژی و حرکت محدود (یا ثابت) تشکیل شده¬اند، در حالی که در بعضی از شبکه¬های بی¬سیم چندگامه مانند MANET[3]ها بقای انرژی و حرکت کاربران مفهوم اصلی و اولیه است.

 


الگوی ترافیکی :
الگوی ترافیکی در WMN، شباهت جزیی به شبکه¬های سنسور و ad hoc دارد. مشابه شبکه-های سنسور، ترافیک داده اساسا بین کاربران و دروازه¬های شبکه است، (تفاوت با شبکه¬¬های ad hoc). البته ترافیک می¬تواند بین هر جفت از گره¬های کاربران نیز باشد ( شباهت با ad hoc) .

3-خصوصیات WMN از دید مسیریابی
با توجه به خصوصیات ذکر شده، پروتکل¬های مسیریابی موجود باید برای تطابق با WMNها مجددا بررسی شوند. اختلافات اساسی وابسته به مسیریابی عبارتند از:
توپولوژی شبکه :
WMN دارای ستون فقرات ثابت است. بنابراین مشابهMANET ها ارتباط از طریق انتقالهای بی¬سیم چند¬گامه انجام می¬شود. اما برخلاف MANETها حرکت گره¬ها در زیرساخت ستون فقرات متناوب نیست.

 

الگوی ترافیک :
در شبکه¬های سلولی و WLANها داده بین کاربران و نقاط دسترسی مبادله می شود. در WMN انتقال داده بین گره¬های سیار و دروازه¬های شبکه است.(کمی شباهت با شبکه¬های سلولی) ترافیک بین دو گره در WMN، اگرچه اهمیت کمی دارد اما باید مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

 


تنوع کانال¬ها :
WMNها از امکان معرفی کانال¬های مختلف در فرایند مسیریابی سود می¬برند، که در سایر شبکه¬های بی¬سیم به دلیل حرکت گره¬ها (MANET) یا محدودیت¬های انرژی ممکن نیست. این تکنیک بطور واضح تداخل را کاهش و گذردهی را افزایش می دهد.

 

4-معیارهای کارایی مورد استفاده در پروتکل¬های مسیریابی
وابسته به مشخصات شبکه هر یک از پروتکل¬های مسیریابی روی یکی از معیارهای کارایی تمرکز کرده¬اند. لیست زیر برخی از معیارها را نشان می دهد:

 

تعداد گام :
تعداد گام ها بین مبدا و مقصد.
تعداد انتقال مورد انتظار(ETX)[4]:
بیشتر مخصوص ارتباطات بی¬سیم است. گم شدن داده را که به علت رقابت بر سر محیط دسترسی یا مخاطرات محیطی رخ می¬دهد، محاسبه کرده و تعداد ارسال مجددها را برای انتقال موفق یک بسته در لینک محاسبه می¬کند.

 

زمان انتقال مورد انتظار(ETT)[5]:
در محاسبات خود علاوه بر پارامترهای قبلی پهنای باند لینک را نیز دخالت می¬دهد.

 

مصرف انرژی :
سطح انرژی گره یک معیار مسیریابی است. اگر برخی گره¬های درگیر در فرآیند مسیریابی، محدودیت انرژی داشته باشند، ممکن است به علت تمام شدن انرژی خطای مسیر رخ دهد. بیشتر در شبکه¬های MANET و WMNها مهم است.

 

دسترسی پذیری/قابلیت اطمینان مسیر :
درصد زمانی را که مسیر در دسترس است، تخمین می¬زند. تاثیر حرکت گره در این معیار گنجانده می¬شود. به خصوص برای MANETها معیار مهمی است.

5- معیارکیفیت مسیر در مسیریابی شبکه¬های بی¬سیم چند¬گامه
بیشتر کارهای اخیر در زمینه¬ی پروتکل¬های مسیریابی برای شبکه¬های بی¬سیم روی گره¬های سیار، توپولوژی پویا و توسعه¬پذیری تمرکز کرده¬اند، و توجه کمتری به یافتن مسیرهای با کیفیت بالا، در لینکهای بی¬سیم شده است. معیاری که توسط اغلب پروتکل¬های مسیریابی ad hoc موجود استفاده می¬شود، حداقل¬سازی تعداد گام است.
با حداقل¬سازی تعداد گام، فاصله طی شده با هر گام حداکثر، قدرت سیگنال حداقل و نرخ گم شدن حداکثر می¬شود. حتی اگر بهترین مسیر حداقل تعداد گام را داشته باشد، در یک شبکه¬ی متراکم مسیرهای مختلفی با حداقل طول یکسان وجود دارد، که کیفیت آنها متفاوت است، انتخاب دلخواه که با معیار حداقل تعداد گام انجام شده، احتمالا بهترین انتخاب نیست.
در[3] گذردهی مسیرهایی با حداقل تعداد گام و گذردهی بهترین مسیر موجود مقایسه شده¬اند. نتایج حاصل نشان داده که حداقل تعداد گام درمواردی که کوتاهترین مسیر، سریعترین مسیر نیز می¬باشد، خوب کار می¬کند. مسیرهای با حداقل تعداد گام آهسته می¬باشند، زیرا شامل لینک¬هایی با نرخ گم شدن بالا هستند که باعث می¬شود پهنای باند برای ارسال مجددها استفاده شود.
معیار کیفیت پیشنهادی ETX است. این معیار مسیری با کمترین تعداد مورد انتظار ارسال را برای رسیدن به مقصد انتخاب می¬کند (شامل ارسال مجددها نیز می¬شود). هدف از طراحی این معیار یافتن مسیری با گذردهی بالا، علیرغم گم شدن بسته¬ها می¬باشد.
ETX یک لینک عبارتست از تعداد انتقال داده¬های موردنیاز برای ارسال یک بسته از طریق لینک، که شامل ارسال مجددها نیز می شود. ETXمسیر حاصل جمع ETX لینک های موجود درمسیر است.
ETX یک لینک با استفاده از نرخ¬های ارسال و دریافت هر لینک محاسبه می¬شود. نرخ تحویل بسته ارسالی df برابر است با احتمال اینکه یک بسته داده با موفقیت به مقصد برسد، نرخ تحویل معکوس dr برابر است با احتمال اینکه بسته¬ی ACK با موفقیت دریافت شود. احتمال اینکه ارسال با موفقیت انجام شده و تصدیق شود برابر است با df*dr. فرستنده وقتی اقدام به ارسال مجدد می¬کند که با موفقیت تائید نشده باشد. از آنجایی که هر تلاش برای ارسال بسته می¬تواند به عنوان توزیع برنولی تصور شود، تعداد ارسال¬های مورد انتظار برابر است با:
این معیار تنها برای شبکه هایی با ارسال مجدد لایه¬ی پیوند مانند 802.11b قابل درک است و فرض می¬کند فرکانس¬های رادیویی سطح نیروی ارسال ثابتی دارند. با نیروی رادیویی مختلف، بهتر است تعداد گام¬ها را حداقل کنیم، بنابراین تداخل کاهش پیدا کرده و انرژی مورد استفاده با هر بسته حداقل می شود. علاوه¬براین از لینکهای دارای ازدحام مسیریابی نمی¬کند، بنابراین از نوسانی که گاهی اوقات معیارهای مسیریابی متناسب با بار را تحت تاثیر قرار می دهد، مانند تاخیر انتها به انتها رنج نمی¬برد.
تاثیر این معیار در مسیریابی DSDV[6] و [7]DSR بررسی شده است[3]. قبل از بیان نتایج حاصل مروری بر پروتکل¬های عمومی DSDV و DSR داشته و تغییرات اعمالی را بیان می¬کنیم.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   104 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله امنیت و مسیر یابی در شبکه های اقتضایی

دانلود مقاله از باهاس تا کولهاس ( از مسیر لوکوربوزیه ) معماری

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله از باهاس تا کولهاس ( از مسیر لوکوربوزیه ) معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 یکی از شخصیت های برجسته ی تحولات معماری سالهای اخیر و شگفتی آن بعد از دو دهه آنارشیسم واپسگری پست مدرنیستی و پیشتازی عقیم دیکانستراکتیویستی ، رم کولهاس است . اما بین بازیگران اصلی ، وی جزو معدود معمارانی است که این تحولات را در بطن دستاوردهای نهضت مدرن جستجو کرده و کوشش نموده که پروژه ی ناتمام این نهضت را ، در شرایطی کاملاً متفاوت ، که مشخصه ی آن جهانی شدن و اقتصاد بازار آزاد است ، به پیش ببرد . موضوعاتی که کولهاس با پیوستگی شایان توجه به آنها می پردازد ، از یک واحد مسکونی تا شهر و کلان شهر توسعه می یابند . برای او ، معماری و شهر با هم عجین هستند . او به درستی معتقد است که بدون داشتن ایده ای از شهر ، فعالیت در زمینه ی معماری ، یک تجربه ی ناکامل باقی می ماند . پشتکاری که کولهاس برای طراحی و تحقق بخشیدن به پروژه هایش از خود نشان می دهد ، در پرداختن به مباحث نظری و تئوریزه کرده آنها هم منعکس است . وی با استفاده از یک دستگاه تبلیغاتی کارا ، که از مخلوقات خود اوست ، طرح ها و افکارش را در سطح جهان اشاعه می دهد . با این خصوصیات ، کولهاس را با چه کسی جز لوکوربوزیه می توان مقایسه کرد نظرات هر دو در مورد شهر یکسات است . هر دو معمار معتقدند که این مرکز تجمع انسان ها دچار بی نظمی و اغتشاش هستند . برای پاسخ دادن به این شکل ، لوکوربوزیه به راه حل های ساده متوسل می شود ، در صورتی که کولهاس شرایط موجود را پذیرفته و در برخی مواقع ، حتی به آن ها دامن می زند . هر دو معمار از شهر تاریخی فاصله می گیرند . نقطه نظر لوکوربوزیه ، ایدئولوژیک است ؛ وی می گوید که شهرهای تاریخی نمی توانند به احتیاجات جسمی و روحی انسان های مدرن پاسخ گویند . اما کولهاس پراگماتیک تر است ؛ او معتقد است که با توجه به رشد تصاعدی جمعیت دنیا ، شهرهای گذشته بیش از حد کوچک هستند تا بتوانند برای سکنی گزیدن بین انسان ها تقسیم شوند . لوکوربوزیه به عصر ماشین تعلق دارد . بسوی یک معماری ، کتابی که در سال 1923 منتشر شده ، برخوردی انقلابی با معماری همان زمان است . لوکوربوزیه در این کتاب با شور فراوان از شگفتی های صنعت صبت می کند ؛ از استاندارد شدن ، از اینکه بناها هم ، مانند سایر تولیدات صنعتی از جمله کشتی ، هواپیما و اتومبیل ، باید با استفاده از عناصر پیش ساخته تولید شوند . برای وی خانه «یک ماشین برای سکونت » است . کولهاس به عصر الکترونیک تعلق دارد . در یکی از موثرترین متن های S.M.L.XL که تاریخ 1994 را با خود حمل می کند ، به تئوریزه کرده چیزی می پردازد که با عنوان «شهر عام» معرفی شده است . او معتقد است که بر عکس «شهر خاص » که دارای هویتی تاریخی است ، «شهر عام » بی ریشه است . در این واقعیت های حال فرم گرفتن ، بخش های وسیعی از زندگی شهری به Cyberspace پیوسته اند . شهر عام دارای ساختاری فراکتال گونه است که از تکرار بی پایان یک مدول ساختاری ساده بوجود آمده است . برای بازسازی شهر عام ، این امکان وجود دارد که از کوچک ترین عنصر آن که می تواند یک میز کامپیوتر ، و یا حتی یک دیسکت باشد ، شروع کرد .
لوکوربوزیه در سال 1922 شهر آرمانی سه میلیون نفره ی خود را به نمایش گذاشت . در این شهر ، که با استفاده از یک هندسه ی بسیار ساده ، قرینگی کامل ، و خیابان های مورب و عمود بر هم تهیه شده ، ساختمان ها به سه دسته تقسیم شده اند : آسمانخراش های صلیبی شکل در مرکز ، خانه های مسکونی شش طبقه ی دندانه ای در بخش میانی و بلوک های ویلایی در حاشیه . فضاهای سبز بین ساختمان ها و بلوک ها پخش شده اند . در ضمن پارک وسیعی بر حول محور اصلی ، از خارج به داخل شهر ، نفوذ می کند . لوکوربوزیه در سال 1925 برای اثبات قابلیت استفاده ی این طرح آرمانی ، آن را در یک سایت مشخص ، که مرکز پاریس باشد ، پیاده کرد . در این طرح پیشنهادی که PLANVOISIN نامیده شده ، تمام بخش های تاریخی ، بجز چند بنا از بن تخریب شده اند . لوکوربوزیه ، ایده های شهر سازی خود را بین سال های 34-1929 ، در بسیاری از شهرهای آمریکایی جنوبی ، آفریقا و اروپا ، بصورت طرح های پیشنهادی ارائه کرده است . در سال 1936 ، یکبار دیگر در پاریس ، ولی در سایتی کوچک تر ، که «جزیرۀ ناسالم » شماره 6 نام گرفته ، آنها را پیاده می کند . در این سایت ، مجدداً با استفاده از سایت تخریب از بن ، ساختمان های معروف دندانه ای ، جایگزین بافت فرسوده می شوند .
کولهاس از زیبایی وحشتناک قرن بیستم اروپا صحبت می کند . او معتقد است که این زیبایی ناشی از یک و یا چند نظریه ی معماری که در طول زمان و بطور نامحسوس متحول شده باشند ، نبوده ؛ بلکه حاصل فرم پذیری همزمان لایه های مختلفی هستند که در آن هر نظریه ی جدید ، نظریه ی قبلی را رد کرده و آنچه بر اساس آن ساخته شده ، متلاشی می کند . او معتقد است که با دمیدن حیاتی نو به حرفه ی معماری و حفظ یک دید انقلابی ، باید از واقعیت های در حال فرم گرفتن آگاه بود و آنها را با دقت تحت نظر قرار داده و تئوریزه کرد . و با توجه به اینکه مدرنیزه کردن شهرها در اروپا و امریکا ، بیشتر در نیمه ی اول قرن بیستم به اوج خود برسد ، در صورتی که در سال های پایانی این قرن ، ما شاهد همان اتفاق در خاور دور هستیم ، در نتیجه ، با در کنار هم قرار دادن واقعیت اروپایی و آسیایی ، غربی و شرقی ، و با استفاده از تشابهات و نه اضداد ، می توانیم به راه حل های مطلوبی دست یابیم . کولهاس به این نتیجه می رسد که شهرهای امروزی یک واقعیت همگن را نمی سازند . همان گونه که در غرب میسر نشد ، در شرق هم هیچ طرحی با اعتبار جهانی نمی تواند از عهده ی این کار برآید.
کولهاس معتقد است که برخلاف مدرنیست ها که از شبکه ی راه ها و دیگر تجهیزات و تسهیلات برای ایجاد وحدت فیزیکی و یگانگی عملکردی استفاده می کردند ، اکنون این شبکه ها ، شهرها را به بخش های کاملاً محصور و یا بن بست تقسیم می کنند . در واقعیت های جدید شرایط بینابینی وجود ندارد . فضاهای طبیعی ، مزارع ، شالیزارها و بعضی اوقات زمین های گلف ، ناگهان در کنار بخش های ساخته شده قرار می گیرند . این در کنار هم قرار گیری خشمانه ی دو واقعیت کاملاً مستقل ، می تواند به مدلی برای توسعه ی کلان شهر های آینده تبدیل شود . در چنین مدلی ، دیگر اثری از هارمونی ، تعادل و یکپارچگی شهرهای تاریخی وجود ندارد . بر عکس ، بخش های مختلف و کاملاً جدا از هم یا بصورت مکمل یا رقیب عمل می کنند . در این نوع شهرها دیگر نمی توان به دنبال شرایط ایده آل گشت ، بلکه برعکس ، باید از بی ثباتی ، اتفاق و نقص بهره کشی فرصت طلبانه نمود . کولهاس معتقد است که سیاست تخریب از بن ، که بدون آ نمعماران قرن بیستمی چون لوکوربوزیه ، هیچ چیز را ممکن تصور نمی کردند ، می توانند در مورد بخش هایی از شهر اعمال شود که کاملاً فرسوده شده اند ؛ بخش هایی که نجات شان غیر ممکن است . زمین هایی که بدین طریق آزاد می شوند ، می توانند به فضاهای سبز ، فضاهای عمومی و دیگر احتیاجات شهری اختصاص داده شوند . برعکس ، بخش هایی از شهر قدیمی که استحقاق آنرا دارند که نگهداری شوند ، باید با نهایت دقت تحکیم شوند . آنچه مسلم است . کولهاس با این نظریات ، شهر آرمانی سه میلیون نفره PLAN VOISION, ، و شهر تابان لوکوربوزیه را که همه بر اساس سیاست تخریب از بن طراحی شده اند ، رد می کند . نظریات شهرسازانه ی کولهاس ، از طریق طراحی شهرهای بیشماری که در سراسر جهان ، بخصوص در خاور دور ، قرار گرفته اند، منعکس شده اند . از جمله ی این شهرها ، آنهایی هستند که در مجاورت شهرهای هانوی ، سئول و شانگهای واقع گشته اند . شهر نوبنیاد هانوی که در سال 1997 طراحی شده است ، می بایست در مجاورت شهر قدیمی گسترش یابد . در مرکز این شهر آسمانخراش های تجاری و اداری ، بصورت شمش های عمودی با ارتفاعات مختلف و به شکل نیمه منظم ، بر روی زمین توزیع شده اند . گرداگرد هسته ی مرکزی ، یک سری نوار با عرض های متفاوت ، که بطور متناوب از بخش های ساخته شده و ساخته نشده تشکیل شده اند ، پیش بینی شده است . بخش های ساخته شده به بلوک های مسکونی اختصاص دارند ، در حالی که بخش های ساخته نشده رودخانه ها ، کانال ها ، پارک ها و فضاهای سبز را در بر می گیرند . این فضاها بصورتی طراحی شده اند که شهر را با محیط طبیعی ، که بخشی از سرزمین بسیار زیبایی است که در شمال شهر قدیمی هانوی قرار گرفته ، مربوط سازد . دسترسی ها از طریق شبکه ای که آرایش آن حد میانی است بین یک نظم هندسی و انطباق با خصوصیات طبیعی سایت ، مناطق مختلف شهر نوبنیاد را با هم و با شهر قدیمی مربوط می سازد . اما مطلب بسیار قابل توجه در اینجاست که با تمام فاصله گیری کولهاس از عقاید شهرسازانه ی لوکوربوزیه ، در هانوی ، شهر آرمانی سه میلیون نفر مثل ققنوس عربی ، نه بعد از پانصد سال ، بلکه بعد از 74 سال از خاکستر خویش مجدداً بر می خیزد . شباهت این دو طرح به ما می آوزد که یک بار دیگر ، دو حد متضاد بر یکدیگر منطبق شده اند . اما رابطه ی این دو شخصیت در معماری ، به شکل دیگری جریان دارد . لوکوربوزیه در سال 1926 ، پنج اصل یک معماری نوین را منتشر کرد . این اصول عبارتند از : خانه روی پیلوتی ، باغ بام ، پلان آزاد ، پنجره در دارازا و نمای آزاد . آنچه در اینجا مورد نظر است ، اصل سوم یعنی پلان آزاد است . لوکوربوزیه در تشریح این اصل گفته است : تاکنون پلان برده ی دیوارهای بار بر بوده است . بدین ترتیب که طبقات ، از پایین تا بالا ، مجبور بودند که مانند هم تکرار شوند . اما اکنون ، با استفاده از تکنولوژی بتن مسلح ، هنگام آن فرا رسیده است که پلان ، آزاد شود تا ما بتوانیم با برخوردی منطقی ، از هر سانتیمتر آن استفاده کنیم . این ایده در ویلاهای مختلف ، از جمله ویلاساووا ، که بین سالهای 31-1929 در پواسی ساخته شده است ، به همراه دیگر اصول پنج گانه ی لوکوربوزیه ، بصورت یک بیانیه اجرا شده است .
آزادی پلان ، یعنی آزادی فضا . کولهاس این آزادی را تا حد نهایی پیش می برد . در نظر او ، نه تنها پلان ، بلکه مقطع هم باید آزاد شود . و این چیزی است که در سه پروژه ی مهم تجربه می کند : در کتابخانه ی خیلی بزرگ ، که در سال 1989 برای شهر پاریس طراحی کرده ، عملکردهای اصلی ، بصورت فضاهای تهی با فرم های مختلف بین طبقات «حفاری» شده اند . در مرکز هنر و تکنولوژی رسانه ای (ZKM) ، که در سال 92- 1989 برای شهر کاراسروهه طراحی شده ، نا می بایست به لابراتواری تبدیل شود که افراد بتوانند در مورد رابطه ی پر ابهام هنر و تکنولوژی تحقیق کنند . به همین دلیل به این مرکز ، لقب باهاس الکترونیک داده اند . در این پروژه ، فضای اصلی از طریق دو دیوار عظیم بتونی سیاه رنگ تعریف شده است . بین این دو دیوار ، هفت تیر VIERENDEELS ، به ارتفاع شش متر کشیده شده اند . به این ترتیب ، طبقات ، بطور متناوب می توانند آزاد شوند . یک طبقه بدون هیچ عنصر سازه ای است و دیگری پر از این عناصر ، که هم باربر هستند و هم فضاهای کوچک تر را تعریف می کنند . در این بنا برای استفاده ی حداکثر از پلان آزاد ، یکی از طبقات بصورت یک دایره ای کامل طراحی شده است . در پروژه ی کتابخانه های ژوسیو ، که در سال 1993 برای شهر پاریس طراحی شده است ، بجای بر هم انباشتن طبقات ، هر طبقه با طبقه ی بالایی و پایینی ، از طریق یک سطح سیال ، چیزی که کولهاس آنرا یک بلوار داخلی می نامد – در ارتباط است . البته کولهاس معتقد است که شبکه ی مربعی ، همچنان مطالب زیادی دارد که به ما بیاموزد . به همین دلیل سطح سیال بین یک شبکه ی مربعی از ستون های باربر در تحرک است .
لوکوربوزیه در ویلاهای سال های 30-1920 و کولهاس در بناهای سال های 1980 ، هر دو از احجام مکعبی شکل استفاده کرده اند . اما کوربوزیه برای تعریف فضاهای داخلی از احجام خالص بهره می گرفت ، در صورتی که کولهاس بیشتر از احجام و سطوح نامنظم استفاده می نماید . لوکوربوزیه در طول زندگی فقط دو بار از احجام بی قاعده استفاده کرده است : کلیسای رنشان در فرانسه و غرفه ی فیلیپس در نمایشگاه بین المللی 1958 بروکس . در صورتی که کولهاس بین سال های 1993 تا 2003 علاقه ی مفرطی به استفاده از چند وجهی های نامنظم از خود نشان می دهد . چنانچه در کتابخانه عمومی سیاتل ، شهر موسیقی پورتو و ایستگاه مرکزی تلویزیون چین در پکن دیده می شود . البت کولهاس تمام تجربیات آزادی فضا در پروژه های قبلی، همراه با تفکرات جدید را در هر یک از این بناها مورد استفاده قرار داده است . والتر گروپیوس ، مدرسه ی باهاس را در سال 1919 بر اساس وحدت نقش معمار ، هنرمند و صنعتگر بنیان نهاد . با جابجایی مدرسه از ویمار به دساو ، در سال 1925 ، از تاکید بر صنعتگری کاسته شد و بیشتر بر طراحی صنعتی ، طراحی داخلی ، معماری و شهرسازی پافشاری شد . آنچه مطرح می نمود ، این بود که هیچ یک از این رشته ها زا یکدیگر جدا نیستند ، بلکه با تشریک مساعی و کار دسته جمعی ، یک فعالیت واحد را بوجود می آورند . علاوه بر این می خواست نشان دهد که مساله فقط کمیت و کیفیت نیست ، بلکه اثر هنری از تعامل بین این دو قطب بدست می آید . در فاصله ی زمانی 1925 تا 1933 ، هنگامی که مدرسه ی باهاس بدست نازی ها بسته شد ، کارگاه های مختلف به طراحی در تمام مقیاس ها – از دخل و تصرف در محیط زیست گرفته تا تولید ابزار برای احتیاجات روزمره و یا به عبارتی از «قاشق تا شهر » می پرداخت .
کولهاس پس از سه سال کار و تهیه ی کلیه ی نقشه های اجرایی ، موفق نمی شود که باهاس الکترونیک را بدلیل انصراف شورای شهر ، بنا سازد ، اما چیزی را در طی زندگی حرفه ای اش بوجود می آورد که بی شباهت به باهاس گروپیوس نیست . مجله ی وایرد – که یکی از معتبرترین مجلات در پیگیری تحولات تکنولوژیکی است – در شماره ی ژوئن 2003 ، با استفاده از نام خود مجله ، رم کولهاس را یکی از سیم پیچ شده ترین معماران دنیا معرفی می کند ، معماری که هنرش ، از طراحی علائم راهنمایی داخل بنا تا طراحی شهری و تئوری های مدیریت ، توسعه می یابد . اما هنر کولهاس در اینجا خاتمه نمی یابد . علاوه بر تحقق بخشیدن به طرح هایش در مقیاس خرد و کلان ، و ارائه ی نظریات و تئوری های نو در زمینه های مختلف ، آنچه مورد نظر او می باشد ، تشریک مساعی در کارها و انتقال دانسته ها است ، که با بهره گیری از ابزار بسیار بدیع و استفاده ا زمقرن های گوناگون ، صورت می پذیرد . یکی از این مقرها ، مدرسه ی طراحی دانشگاه هاروارد است . کولهاس اظهار می دارد که پروژه ی هاروارد درباره ی شهر ، به ما این امکان را می دهد تا با استقلال کامل در مورد تاثیرات اقتصاد بازار و آزاد و جهانی شدن – هم شیره های عصر ما – بر حرفه ی معماری تحقیق کرده و آنرا مجدداً تعریف نماییم . مقر دیگر AMO می باشد . کولهاس همواره اظهار داشته که برای پیشبرد طرح ها ، همکاری سیستماتیک بین افراد ضروری و اجتناب ناپذیر است . در طی دهه ی 1993/2003 ، در AMO و تصویر آیینه اش AMO ، در حدود 500 نفر بر بیش از 120 پروژه ی معماری ، شهرسازی و تحقیقاتی کار کرده اند . هر چند طرح هایی که ساخته می شوند ، نسبت به کل بسیار کم هستند ،اما تولید اندیشه در این دفتر اعجاب انگیز است . بی دلیل نیست که برخی از سرشناس ترین معماران ، امروز ، افرادی هستند که در این مدرسه – دفتر کار کرده اند . مقر سوم AMO است . این مرکز یک اندیشگاه خالص است و فقط به پروژه های تحقیقاتی می پردازد . در اینجا می توان بخوبی از عنوان «قاشق شهر » استفاده کرد . پروژه های تحقیقاتی AMO ، از خرده فروشی موسسه طراحی و تولید پوشاک پرادا تا تهیه ی اطلس هایی که تصویری از جهان گذرا را ارائه دهند ، توسعه می یابد . در شماره ی ذکر شده ی مجله ی ویراد ، AMO. از سی تن از برجسته ترین نویسندگان ، محققان ، منتقدان و هنرمندان جهان دعوت می کند تا درباره ی جهان امروزی نظر بدهند ، که نتیجه ی آن تولید سی مقاله در مورد سی فضای دنیای معاصر است که به سه دسته تقسیم می شوند : فضاهای در حال از بین رفتن ، فضاهای اعتراضات مردمی و فضاهای کاملاً نوین و ناشناخته . مقر چهارم هم در حال شکل گرفتن بود که با شکست روبرو شد . کولهاس در مقدمه ای که بر کتاب / مجله ی CONTENT که به مناسبت برگزاری نمایشگاهی از آثارش به همین عنوان ، بین نوامبر 2003 و ژانویه ی 2004 ، در برلین چاپ شد . با طنز خاص خود نوشته است که با الهام از ادغام – شیفتگی ، مایل بودیم که همکاری فشرده ای را با دفتر هرتزوگ و دمورن آغاز کنیم . منظور ما فقط انجام پروژه ها با کمک یکدیگر نبود ، بلکه می خواستیم بنیاد جدیدی را بوجود آوردیم که هدف اصلی اش تولید اندیشه باشد . مقر پنجم مجله ی ARCHIS است که به معماری ، شهر و فرهنگ تجسمی اختصاص دارد . کتاب / مجله ی CONTENT ، این مجله را با عنوان ضد – دموس معرفی می کند و می گوید که این رسانه ، سعی می کند که معماری را از عصر حجر – محلی که در آن به رغم وجود نرم افزاری چون CATIA سخت فرو نشسته – خارج ساخته و به بخشی از فرهنگ انسجام یافته ی امروزی تبدیل نماید . CONTENT چند صفحه در اختیار این مجله قرار داده تا رویدادهایی را که تدارک دیده به اطلاع عموم برساند . سپس خود مجله ی ARCHIS اعلام می کند که بجای استفاده از فرمول های فرسوده ی آکادمیک چون برگزاری سخنرانی ، سمینار و یا کارگاه ، نوع جدیدی از گفتگو را برنامه ریزی کرده که در طی سال 2004 در شهرهای برلین ، بروکس که بجای استفاده از فرمول های فرسوده ی آکادمیک چون برگزاری سخنرانی ، سمینار و یا کارگاه ، نوع جدیدی از گفتگو را برنامه ریزی کرده که طی سال 2004 در شهرهای برلین ، بروکسل ، آتن / استانبول ، نیویورک ، مسکو ، پکن و شانگهای انجام خواهد شد . در این رویدادها ، تامل و اقدام بر یکدیگر منطبق خواهند شد . لوکوربوزیه پس از آنکه سراسر جهان را برای اشاعه دادن افکارش و تحقق بخشیدن به آثارش در نوردید ، در دو دهه ی آخر عمرش – همانطور که برونوزی در مقاله ای که به مناسبت درگذشتش در سپتامبر 1965 نوشت – گفتگو با دنیا ، بالاخص با مراجع رسمی فرانسوی را قطع کرد . و در سال های آخر عمرش در یک آشیانه با ابعاد 66/3 در 66/3 به ارتفاع 26/2 در Roquebrune-Cap-Martin واقع در جنوب فرانسه ، بدون داشتن آب آشامیدنی ، گاز ، برق و تلفن ، در نهایت انزوا به کار خویش ادامه داد . حال اگر لوکوربوزیه جهانی بود در حال انقباض ، برعکس ، کولهاس جهانی در حال انبساط است . با آشنایی که ما از توانایی ها و بلند پروازی های این معماری بزرگ پیدا کرده ایم ، مطمئن هستیم که در آینده ی خیلی نزدیک شاهد ایجاد مقرهی ؟ جدیدی برای باهاس وی خواهیم بود ، مقرهایی که در آن کولهاس و دیگران برای تولید هنر و اندیشه و انتقال آن ، به فعالیت خواهند پرداخت .

زیبایی وحشتناک قرن بیستم
کلان شهر اروپایی
آیا هیچ منطقه ای در تاریخ معماری – شاید به جز فوروم در روم – غنی تر از فوروم دهالی و حومه ی نزدیک آن، که شامل بئوبورگ است ، وجود دارد ؟ این جا یک منطقه ی شهری کامل است ، که اکنون بدون درز مشخص است ، که تقریبً از خرابه های بابلی ها ، محشری پر زرق و برق، ذرات تاریخی اصیل ، آشفتگی زیر ساخت ها ، یک مرگ دست جمعی از هر دو مفهوم خوب و بد ، تشکیل شده ، که مانند گونه های مردودی از تحول متناوب ، از درون گودال به بیرون می خزند .به خاطر چه شباهتی جزایر گالاپاگوس بخشی از این آزمایش اند ؟
در مورد بلندی لادفانس چطور ؟ کجا همه ی آن دقت هندسی شهر ، در مهلکه ای از تصادف و عدمارتباط فرو می پاشد ؟ کثرت کوچه ها ، سطوح شیب دار و سایر «ارتباطات » (آزمایش تونل باد را که در اینجا به طور تصادفی با بتن اجرا شده است ، یادآوری می کند ) ، اسفناک است . با این همه به طور اسرار آمیزی کار می کند ، یا حداقل ، لبریز از مردم است .
چه کسی جرات دارد در مورد غنی بودن [فضای ] مقابل رود سن صحبت کند ؟ گوناگونی های متعددی برای همان طرح وجود دارد !
و چه مشکل خاصی وجود دارد که موجب نامرئی شدن ، غیر قابل دسترس بودن و غیر قابل هضم بودن این گنجینه ها می شود ؟ چرا همه ی ما بخشی از این گروه ناشنوایان هستیم که در نام انسانیت ، و در مورد دستاوردهای والایش ناله می کنند ؟ آیا قرن بیستم باید در این یادداشت به پایان برسد ؟ بله ! برای کسانی که می توانند برای یک لحظه ی فانی – توهمات تصادفی از نظم ، سلیقه ، و انسجام را فراموش کنند ، اکنون تقریباً ، همه جای اروپا ، به طرز مضحکی زیباست . در واقع شهرهای آن ، مجموعه ی کاملی از عیوب هستند ؛ کلان شهر اروپایی مانند صخره ی آبی ست که هر هدف ، جاه طلبی ، راه حل ، پرسش و پاسخی بر روی آن به گل می نشیند .
اما ، مانند فرم هایی که می توان در میان ابرها کشف کرد ، ممکن است که منظر شهر به دور نمای شگفت انگیزی از ابداعات تبدیل شود ؛ البته با همین تمرکز است که از روی نقشه ی جزیره ی گنج ، می توان به گنج با ارزش دست پیدا کرد .
یکی از زیبایی های خاص قرن بیستم این است که معماری آن ، نتیجه ی یک یا چند مکتب خاص ، که تقریباً به طور تدریجی دگرگون شده باشند ، نیست ؛ در عوض [آن معماری ] ساختار همزمان لایه های مجزای باستان شناختی را نشان می دهد – حرکت پیوسته ی عقربه ی ساعت که در آن هر مکتب معماری ، مکتب قبل از خود را نفی می کند ؛ همان طور که روز بعد از شب می آید .
حل مشکل منظر حاصل شده در شهر ، به توانایی تفسیری و ترکیبی و استقامت طبقه بندی شده ی افراد قرن نوزدهمی چون شامپولین، شلی مان ، داروین و فروید بستگی دارد.
برلین / روتردام
روتردام برلین ، که تاریخی هستند ؛ هر دو زمین های حاصلخیزی دارند که برای مدرنیته ی خاص خودشان در بین دو جنگ به کار رفته است ؛ هر دو طی جنگ جهانی دوم تخریب شدند ؛ مثل قابیل و هابیل ، که یکی خوب و دیگری بد است ؛ هر دو در جوی از خوش بینی و مدرنیته ی نسنجیده ، بصورت بسیار پراکنده بازسازی شدند ، به طوری که به صورت بومی درآمده اند ؛ اکنون هر دو شدیداً در تجدید نظر طلبی گیر افتاده اند .
برلین ، که ابتدا بمباران شد ، سپس جدا شد ؛ بدون مرکز است – مجموعه ای از مراکز است ، که برخی از آنها فضاهای خالی می باشند . در روتردام ، بمب ها مرکز شهر را خالی کردند ؛ این مرکز با یک قلب مصنوعی توخالی جایگزین شد .
در هر دو مورد ، بازبینی مجدد کنونی بر پایه ی تکذیب است .
ارزش برلین در صحنه ی مهیجی از تجسم موفقیت آمیزش قرار دارد : شهر نئوکلاسیک ، کلان شهر آغازین ، پایتخت نازی ، بستر آزمایشات مدرن گرایان ، قربانی جنگ ، لازاروس ، قهرمان جنگ سرد ، غیره . اکنون به نام تاریخ IBA در حال پاک کردن این شواهد است ، حتی شواهد تخریب این شهر (مهمترین حقیقت تاریخی اش را ، و مسائل زیبایی شناختی را نادیده می گیرد ).
روتردام نمونه شهری در دهه ی پنجاه بود ، که نظم آرا قطعات آن و زنجیره ی متصل از لین بان ، به نوعی وضعیت جانشینی دست یافت . در دهه شصت ، محبوبیت آن به شدت در هم ریخت ؛ سرانجام ، هیئت نمایندگان برنامه ریزی از شرق و کشورهای جهان سوم برای بازدید آمدند .
در دهه هفتاد ، نسل های جدیدی از برنامه ریزان ، کار را به عهده گرفتند . نسل قدیم ، به سادگی «شهر را بنا کرده بود » ؛ اکنون همان شهر یک مشکل عظیم را آشکار می کند .
بی نظیر ترین کیفیت روتردام ، درک صراحت در مقیاس کل مرکز شهر بود . تقریباً با چیزهایی که به صورت ناخواسته باقی مانده اند ، این صراحت زیر سئوال رفت . برای تشدید آن و نیز ادراک آن ، طرح هایی مطرح شد ، حتی در ساختمان های بیهوده ی این شهر متراکم : تشدید همان طور که فقط از معماران انتظار می رود ، به صورت جسم مادی.
آنها به کیفیت های شگفت انگیز این به اصطلاح فضای تهی ، مخصوصاً به آزادی نامحدود آن ، ناآگاه بودند . ناآگاه به این حقیقت که بچه ی نوپایی که در دهه ی پنجاه ، کنار حوضچه های کهنه بازی می کرد ، ( و اتفاق خوشایندی برای توریست ها بود ) دیگر بزرگ شده بود تا یک گره شهری جهش یافته را ایجاد کند ، و به طور کامل مجهز شده بود تا این مرحله ی پست مدرن را گذرانده ، و از آن بهره برداری کند : یک آزمایش تونل باد دیگر در مقیاس کل جمعیت اجرا شد – جایی که هر چیزی امکان پذیر بود و یک استفاده ی اجتماعی تنها نبود که توسط معماری بوجود آمده باشد . نمونه ی جدیدی از مهاجرت ظاهر شده بود : راهپیمایی از هیچ جا به هیچ جا ، به عنوان یک تجربه ی شهری هیجان انگیز .
[این فضاهای شهری ] به خاطر تغییر ایدئولوژی ، به نوع جدیدی از تصرف تبدیل شدند : آنها به دنبال زیستگاه مدرن شان بودند . ممکن است تعداد آنها در دهه های آینده محدود شود .
شیوه
اگر برای این کار شیوه ای وجود داشته باشد ، آن [شیوه] ، یک روش منظم و سازمان یافته و کمال گرا است – مبالغه ای روشمندی از چیزهایی که وجود دارد ، یک بمباران از حدس و گمان که حتی در پیشپا افتاده ترین زمینه ها ، با هزینه ی مفهومی و ایدئولوژیکی و گذشته گرا سرمایه گذاری می کند ..........
آیا ما به طور سری اعتقاددارید که اگر کار ما در یک جهان ایده آل با اعتبار عقلانی ، اصالت هنرمندانه و از همه مهم تر ، جدیت رواج پیدا کند ، این به طرو خودکار کیفیت های مشابه را بدست می آورد و آیا بعد از این که داربست تعبیر گرایانه از نویسنده برداشته می شود ، یک بیانیه ی معلوم از تکامل تئویک باقی خواهد ماند ؟
بله ، در برخی موارد حتی به شرط اعتبار یک مفهوم گذشته گرا [چیزی باقی خواهد ماند] . تصویر آینه ای از این عمل ، ساده ترین فهرست از شرایط واقعی هر سایت است ، اهمیتی ندارد که چقدر غیر الهام بخش باشد ، این حساب گرانه ترین سوء استفاده از پتانسیل واقعی سایت است . این کار با پافشاری ذاتی برسادگی گستاخانه ی غیر قابل باور ف که پیچیدگی تعبیر بافت را تکذیب می کند و در همان زمان حتی در مورد ظریف ترین زمینه ها قضاوت می کند ، ترکیب می شود . در چنین شیوه ای ، تعبیر دیوار برلین به عنوان یک پارک ، که توسط یک مجسمه ی ذن جان گرفته است ، این امکان را بوجود می آورد که بتوان ویلاهای اطراف آن را تصور کرد . در روتردام ، مفروضات پیش پا افتاده ای از آب و رفت و آمد ، به همراه فهرست نزولی از گونه شناسی های مدرن بود ، که این تصور را به کار می انداخت . اما ممکن است همه ی این مباحث در نهایت توجیهات محض برای واقعیات اولیه ی ساده یا چون آسفالت ، ترافیک ، نئون ، شلوغی ، تنش و حتی معماری دیگران باشند . 1985
پلان تیپ
پلان تیپ یک ابداع امریکایی است . معماری صفر درجه است ، معماری که از هر نوع یکتایی و عنصر شاخص تهی شده است. پلان تیپ به جهان جدید تعلق دارد.
اندیشه ی پلان تیپ شفا دهنده است ؛ پایان تاریخ معماری است ، چیزی جز خنده ای بر طلسم پلان غیر تیپ نیست . پلان تیپ پاره ای از آرمانشهری است که وجودش تکذیب شده و وعده ای از پسا معماری آینده است .
درست همانگونه که اسان سرخورده [آیا بی هویت ، ] بر ادبیات اروپایی چنگ انداخته ، ساختمان امریکایی نیز در طلب پلان بی هویت است . از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل دهه 1970 ، یک قرن آمریکایی است که پلان تیپ از شکل اولیه ی تالار کلیسا (خلق بی رحمانه ی فضای همکف در میان تکثیر عمودی سایت موجود) به واسطه ی فضای روان شاهکارهای اولیه ای چون ساختمان RCA (1933) – پله های برقی آن ، آسانسور هایش ، آرامش ذِن مانند سوئیت های اداری اش – تااوج مقطعی ساختمان هایی مانند ساختمان EXXOn ( 1971) و ساختمان تجارت جهانی توسعه یافته است و همه ی اینها با هم گواهی بر کشف و تسلط یک معماری جدید است( که اغلب اعلام شده اما هرگز در مقیاس پلان تیپ صورت خارجی پیدا نکرده است ) .
جاه طلبی پلان تیپ ، قلمروهای نوینی را برای سطوح صاف و روان فرآیندهای جدید خلق می کند ، که در این صورت فضای ایده آلی برای کار می باشد . اما کار چیست؟
به طور فرضی محدود کننده ترین برنامه ، حقیقتاً خام ترین نوع برنامه است . کار هیچ تقاضایی را ایجاد نمی کند . معماران پلان تیپ ، راز کار را فهمیدند : ساختمان اداری اولین برنامه ی کاملاً تجریدی را ارائه می دهد که معماری خاص را ایجاد نمی کند و تنها عملکرد آن ، این است که به اشغال کنندگان اجازه ی حیات می دهد . کار می توان هر نوع معماری را مورد هجوم قرار دهد . جدای از این ابهام ، پلان تیپ خط مشی خاصی ایجاد می کند .
ریموند هود ، از ابداع کنندگان پلان تیپ ، آنرا به شیوه ای زیرکانه تعریف کرد : پلان از اهمیت ابتدایی برخوردار است ، زیرا تمام فعالیت های ساکنین بر روی کف انجام می شود . (پلان تیپ سکوهای گوناگونی دموکراسی قرن بیستم را فراهم می کند )
پلان تیپ یک معماری مستطیل شکل است ؛ که هر شکل دیگری – حتی مربع – آنرا از تیپ بودن خارج می کند . این پلان محصول دنیای (جدیدی ) است که بسترها بجای آنکه یافت شوند ، ساخته می شوند .
این طرح در بهترین شکل ، نوعی بی طرفی افلاطونی به ما می آموزد؛ و نقطه ای را که عقل گرایی در میان عقلانیت و کارآیی صرف و سودمندی، حالتی رمزگونه به خود می گیرد ، نشان می دهد .
پلان تیپ حداقل توده ها را دارد ؛ هر چند از آغاز ظااهر سودگرایانه ای در آن پنهان بود ، اما در پایان عصر پلان تیپ ، یعنی دهه شصت میلادی ، سودگرایی به عنوان علم احساس برانگیز هماهنگی و تناسب به کار برده شد – شبکه ستون ها ، مدول های نما ، تایل های سقف ، لوازم نورپردازی ، خروجی های الکتریکی ، کفسازی ، مبلمان ، رنگ بندی ، دستگاه های تهویه مطبوع – که اینها فراتر از ظواهر عملی در حوزه ی یک واقعیت عینی و خالص می باشند . شما فقط می توانید در پلان تیپ حضور داشته باشید ، نه بخوابید ، نه بخورید ، یا عشق نورزید .
پلان تیپ عمیق است . پلان تیپ فراتر از یک فرضیه ی ساده ی انسان گرایانه پیش می رود که تنها با ظاهر [یا بیرون ] بنا ارتباط داشته باشد – به اصطلاح واقعیت – که شرط لازمی برای شادمانی و بقای بشر است . (اگر آن [فرضیه ] درست است ، پس اصلاً برای چه بسازیم؟ و به هر حال ، آیا خسارت های بیرونی – مانند سوراخ شدن لایه ازن ، کربن اشباع شده ، گرم شدن جهانی ، تا به حال به خوبی اثبات نشده است ؟)
تهویه مطبوع که شرط اجتناب ناپذیر پلان تیپ است ، روند تقسیم (هوا) را بگونه ای تحمیل می کند که همبستگی های نامرئی ، بخش های مشترک یک جذب هوایی را که در مجموعه ی قدرتمندی طرح شده است ، توصیف می کند ، مانند ملکول های آهن که میدان آهنربایی را شکل می دهند . پلان تیپ به طرز شجاعانه ای دنیای منظم سال های پیشین را بسط می دهد .
پلان تیپ غربی است . هیچ معادلی در هیچ فرهنگ دیگری مانند آن وجود ندارد . خودش به تنهایی نشان مدرنیته است . در بعد همیشه فزاینده ی پوسته و هسته – پتانسیل پنهان عمق – پلان تیپ برتری مصنوعی بر واقعیت باقی مانده را آشکار می کند ؛ چه پذیرفته بشود و چه نشود ، باورهای درست تمدن غربی ، به عنوان منبع جاذبه و کشش جهانی پلان تیپ وجود دارند .
پلان تیپ می داند که معماری اروپایی چه چیزی را هرگز نخواهد آموخت : تناسب مدولارکه در لبه ی شکست به تعویق افتاده ای است . عقب نشینی موقتی از مرزهای آشوب است .
پلان تیپ در روش مطلقاً ناشیانه ای افلاطونی – اروپایی شبکه بندی نمی شود (سیستمی اخلاق گرایانه برای سنجش بی تناسبی ها و لذا ایجاد عدم راحتی) بلکه به عکس ، از طریق توسعه ی اسباب ضد ایدئولوژیکی مهار می شود ، مانند فلسفه ی متافیزیک ، که هاله ای از پیچیدگی در اطراف خود دارد و آنرا در کنار جسمی هندسی قرار می دهد ، یا به جسمی که ذاتاً در هم ریخته است ، ظاهری مدولار می بخشد . پلان تیپ خنثی است ، اما بی نام و نشان نیست . مکانی برای عبادت است . بسیار ساده تر از یک صومعه ، اعداد و ارقام بسیار بزرگتری را با هم وفق می دهد ، یک کلیسای قرن بیستمی بدون اصول تعلیم [است].
اگر چه تاکید اصلی پلان تیپ بر انتزاع است . اما لوله کشی آب و فاضلاب هم وجود دارد . و وجود پسماندهایی که بشر را هنوز هم مانند حیوان می نمایاند ، انکار نمی کند .
این فضاها – دستشویی ها ، آبریزگاه ها ، آبدارخانه ها ، راه پله های خدماتی ، انبارها – مناطق حفاظت شده ای برای همه آن جنبه های اولیه هستند ، که استثناء از آن به شیوه ی صریح و درست کار بستگی دارد .
پلان تیپ برای جمعیت اداری ، مانند کاغذ گراف برای یک منحنی ریاضی است . خنثی بودن آن ، خصوصیاتی مانند : اجرا ، رویکرد ، جریان ، تغییر و تحول ، انباشتگی ، کاهش ، عدم ظهور ، جهش ، نوسان ، شکست ، تردید ، تغییر شکل را به ثبت می رساند . پلان تیپ به سختی توانایی شخصیت بخشیدن به پس زمینه را دارد .
پلان تیپ بر تکرار – آن پلان n ام است : تیپ بودن ، آنجا باید خیلی باشد ، و ابهام دلالت دارد : برای تیپ بودن ، باید به اندازه ای کافی تعریف نشده باشد . پلان تیپ حضور چیزهای دیگری را فرض می کند ، اما در عین حال اظهار می کند که تعداد دقیق آن مهم نیست .
پلان تیپ × n (تعداد طبقات ) = یک ساختمان ( به سختی می شود دلیلی برای مطالعه معماری یافت ):
طبقاتی که بوسیله ی آسانسورهایی به هم وصل شده اند و هر صدای زنگ با احتیاط ، رسیدنی پایان ناپذیر را گوش زد می کند .
پلان تیپ اسطوره ی معمار را به عنوان سرچشمه ی ذخائر نامحدود یکتایی تهدید می کند . همانند یک صحنه ی جنایی ، حذف همه ی شواهد و نشانه های آشکار جنایتکار ، پلان تیپ را تعیین هویت می کند ؛ موسسان آن از معماران پیشروی بودند که به عنوان حذف کننده ، مطرح شدند . معماران ناشناخته ای ، مانند بانشفت ، هرسیون و آبراموتیز ، امری روت – حرکتهای کمرنگ را چنان موفق نشان می دهند که حرکت ها اکنون کاملاً فراموش شده اند .
این معماران توانایی خلق زمین های باز خودبخودی (میدان های حقیقتاً فرح بخش داخلی که در دسترس هر کس در طول عمرش می باشد ) را داشته اند ، بدین معنی که تکامل کمیت تریلیون ها هکتار – بیست و پنج سال ، بله بدون اغراق ، غیر قابل تصور شده اند .
پلان تیپ در حالی که با امنیت تمام در قلمرو بی فرهنگی پنهان شده است ، در حقیقت وابستگی خود را به هنرهای دیگر پنهان کرده است : قرار دادن هسته در کف یک کشش سوپرماتیستی دارد ، پلان تیپ معادلی از موسیقی بدون آهنگ ، تداوم ، شعر ملموس و هنر خالص ؛ معماری به منزله ی تکرار یک چیز است .
پلان تیپ تا اندازه ای ممکن خالی است : یک کف ، یک هسته ، یک محیط و حداقل ستون ها . همه ی معماری های دیگر در مورد گنجایش ، جا ، منزل ، رویداد و اتفاق است ؛ پلان تیپ در مورد حذف ، تخلیه [عوامل کمتر در محیط داخل ] و بی اتفاق است.
معماری به شیوه ای که هر انتخاب ، راه به تقلیل راه کارها می برد ، شگفت انگیز است .ضمناً بر نظامی از تصمیم های این و آن / یا ، که اغلب ترسناک و نابهنجار است ، دلالت دارد ، حتی برای یک معماری [هم چنین است ] .
معماری های دیگر از آینده پیشی می گیرند ؛ پلان تیپ – هیچ انتخابی باقی نمی گذارد آن را به تعویض می اندازد ، آن را برای همیشه باز نگه میدارد .
تاثیر جمعی همه ی آن تهی بودن ها – این عدم تعهد سیستم گونه – به شکل متناقضی نمایی متراکم است . مرکز شهر امریکایی ، مجموعه ای بیروح از پلان های تیپ است ، سلسله ای از ابهامات ، میان تهی است .
آیا ساختمان اداری می توانند پیشروترین گونه شناسی باشند ؟ نوعی گونه ی معکوس که در تعریف هیچ کدام از کیفیت ها را ندارد ؟ از اثرات پلان تیپ ، به عنوان مهمترین برنامه ی جدید عصر مدرن ، عدم برنامه ریزی است . پلان تیپ اصلی ترین جهش و تحول در یک زنجیره است ، که حالت شهر را دگرگون کرده است . تمرکز بر پلان تیپ ، آسمان خراش بوجود آورده است : یکپارچگی بی ثبات ؛ انباشت آسمان خراش ها ، تنها حالت شهری «جدید » : مرکز شهر ، که با تعداد و کمیت تعریف می شود تا شکل گیری فرمال ویژه ای . این مرکز یکتا و یگانه نیست بلکه جهانی است ، یک مکان نیست ، بلکه یک حالت است .
پلان تیپ ، تقریباً بی تاثیر از تنوع محلی ، شهر را بی هویت ساخته است ، [مانند] یک شیئی غیر قابل تشخیص . پلان تیپ یک تغییرناگهانی و بزرگ است که جهش مفهومی را تحریک می کند : نوعی فقدان کمیت که به سادگی از اندیشه عقلانی جلوگیری می کند ، یا آن را پایمال می کند .
چه نوع ناامنی بحران پلان تیپ را به راه انداخت ؟ از کجا فساد آغاز شد ؟ آیا بالاترین پیشرفت آن بود که خنثی بودن را به گمنامی تبدیل کرد ؟ آیا پلان بدون کیفیت ، انسان های بدون کیفیت خلق کرد ؟ آیا فضای پلان تیپ ، فضای رشد انسان را در کیسه ی پشمی خاکستری بوجود آورد ؟ ناگهان ، نقشه ی هندسی ، کاغذ شطرنجی را به خاطر فقدان شخصیت سرزنش کرد .
انگار اینطور بود که پلان تیپ باعث خلل انسان های کاریکاتور مانند یقه سفید ، عکس های خانواده های پایمال شده ، و اخم کرده می شود که اینک – پس از 20 سال ، دفاتر مکرراً به انبارهای یادگاری شخصی و انفرادی تبدیل شده ، که همچنان حاوی مقادیر زیادی از یادگاری های زنده ی جان اشخاص است .
محیطی که چیزی را تقاضا نمی کند و همه چیز می دهد ، ناگهان مانند ماشین آزار دهنده ای برای غارت کردن هویت دیده شد..........
در اروپا ، پلان هیا تیپ وجود ندارد .
در قرن بیستم ، معماران اروپایی رویای اداره ها را تصور می کردند . در 1921 ، میس اصلی ترین پلان غیر تیپ را در خیابان فردریکا تصور کرد ؛ در 1929 ، ایوان لئونیدف اولین قالب اداری را ، به نام خانه ی صنعت برای مسکو پیشنهاد کرد . مستطیل هی آن به عنوان پلان تیپ سوسیالیستی تصور شده بود : یک ناحیه موازی که مجدداً تمام اسباب مورد نیاز زندگی روزانه را تعریف می کرد – استخرها ، تخت های آفتاب گرفتن ، خوابگاه های کوچک – تا چرخ های فشرده و بیست و چهار ساعته برای کار در جهت زندگی خلق کند و نه برای زندگی در جهت کار .
در 1970 گروه آرشیزوم پلان تیپ را به عنوان شرط نهایی تمدن (غربی) ، یک آرمانشهر از هنجارها تعبیر کرد .
از آن زمان ، تنها سوژه ی معمارانه و واقعاً جدید این قرن ، به طور پایان ناپذیری به نام ایدئولوژی مورد نقد نامنصفانه ای قرار گرفته است – ساکنان آن «برده » محیط آن «بی شکل » و مجموعه آن «زشت» :
اروپا از شکست فاجعه آمیزی در تطبیق دادن – اندیشیدن – رنج برده است . تنها گونه شناسی ای که ظهور آن چه از لحاظ معماری و چه شهرسازی کنترل ناپذیر بود .
پلان تیپ ، زیر زمین را مورد تعرض و فشار قرار داده ، از پا درآوردن تکه های بزرگ و بزرگتر جوهره ی تاریخی ، و مورد تجاوز و تاخت قرار دادن همه ی مرکزها – یا آن را به حاشیه تبعید کرده است .
برای اداره ها ، اروپا یک پلان را تکثیر می کند که از زمان رنسانس شناخته شده است : یک راهرو با اتاق هایی در هر دو طرفش . (آیا رابطه ای بین سلول شخصی و غیبت مکرر و مشهور جمعیت اداری اروپائیان غربی وجود دارد ؟ )
اداره های اروپا ضعیف هستند ، به ضعیفی جوهره ی تاریخی شان . اروپاییان نور روز و هوا نیاز دارند ، حتی یک تخمین ساده از سطح فضاهایی که به نور گیر اخصاص یافته ، این نیاز را روشن می کند . این نیاز دکورهای بسیاری را تخریب خواهد کرد ، تا آنها را مجدداً از وضعیت تاریخی شان مطمئن سازد .
جایی که اداره امریکایی یک سری توده ی انتقادی را جمع می کند ، [مثل یک گروه ، یک بلوک اداری تشکیل می دهد ] اداره اروپایی آنها را از هم جدا می کند ، ساده است ، برای اینکه تصور می شود کارهایی که در یک سیستم اداری اتفاق می افتند ، نامناسب هستند ، ما بدی هایمان را در مقیاس کوچکتر می خواهیم .
مسائل معیوب و مازوخسیتی در این رابطه وجود دارند که در مورد کمیت پایین جوهر فضا می باشند ، که در جهان قدیم زاده شده اند – حتی به نام هویت .
بانک مورگان کوششی برای یک پلان تیپ در اروپا است . یک ساختمان بلند مرتبه است – بلوکی از پلان های تیپ . از آنجایی که این پروژه در آمستردام و حوالی محدوده ی معروف برلاگ واقع شده است . ترکیبی شکننده از محورها ، پیوستگی ها ، هماهنگی ها و کنترل ها – درجه توافق و تطابق اجرای وظایف شهری مشخص را تقبل می کند : گوشه یا خالی شده از تلاقی دو دیوار بلند است که میدان مهم برلاگ و ورودی را تعریف می کند – حفره ای که کمترین ارتباط را با درون برقرار می کند ؛ ...... از سوی دیگر ، ساختمان به سادگی رد فضای اداری خلاصه شده است . ابعاد آن بگونه ای انتخاب شده اند ، که قادر به ایجاد حداکثر تنوع در قرارگیری مبلمان باشیم ، معرفی این ساختمان در هلند ، بسیار غیر معمول بود ( و سرانجام بدون استقبال ) . طبقه ای که بالا می رود ، شرایط مشابه سرویس دهی را در سرتاسر سطح توزیع می کند . ستون ها کمترین دخالت ممکن را دارند . پلکان شیشه ای تنها عنصر ارتباط دهنده ی طبقات است . از آنجا که این پروژه در اروپا است ، یک محدودیت ارتفاعی تحمیل شد .
نسبت میان پلان تیپ / غیر تیپ ، خود غیر تیپ است : یک شکاف تیپ گونه ی اروپایی پنجاه / پنجاه . 1993
جهانی شدن
بر اساس یک حکایت ، والاک هاریسون شرکت معماری " ضعیفی " بود – اگر یک مزدور ساده نبود – شرکتی که طرح لوکوربوزیه را برای ساختمان سازمان ملل (50-1947) به واقعیت تبدیل کرد . این حکایت به اندازه ی کافی منتشر شد ، تا همه را از نگاه کردن عمیق و جدی به ساختمان باز دارد . اما با جستجوی دقیق تر در مورد پیشنهاد تئوریک و خشک لوکوربوزیه و حرفه ایی گرایی منحرف چندگانه موجود در آن – که توسط هاریسون شناخته شد – مسئله روشن تر می شود . اگر این موضوع تحسینی بر حکایت گفته شده نباشد ، فقط یک بازنویسی است .
سازمان ملل ساختمانی بود که یک آمریکایی هرگز نمی توانست به آن فکر کند و یک اروپایی هرگز نمی توانست آنرا بسازد . این نه تنها یک همکاری بین دو معمار بود ، بلکه همکاری بین دو معمار بود ، بلکه همکاری بین دو فرهنگ هم بود ؛ یک همفکری دو جانبه بین اروپا و آمریکا ، که نوعی آمیختگی تولید کرد ، که هرگز بدون همکاری آنها امکان پذیر نبود ، هرچند که علی رغم میل آنها بود .
ساختمان سیگرام (1957) را می توان به عنوان نمونه ، مانند ساختمان سازمان ملل مورد بازنگری قرار گیرد ، به جز اینکه در این مورد ، نقش اروپا و آمریکا را یک شخص بازی می کرد : میس می بایست آمریکایی میشد ، تا بتواند طرف اروپایی خود را درک کند . باید توجه شود که بدون ترکیب شدن هوش دو فرهنگ ، ساختمان سیگرام هرگز بوجود نمی آمد .
تعدادی از مهمترین سازه های عظیم و غیر ممکن پل رودولف ، که برای احتکار در نیویورک متوقف شده بودند – خانه های بتنی که در وضعیت توجیه ناپذیر و با گسترش غیر قابل کنترلی بیش از نصف مانهاتن را در بر گرفته بود – 25 سال بعد از ایده ابتدایی شان ، همه ی آن ایده ها در میان درختان نخل در سنگاپورها شدند . آیا اکنون سنگاپور یک تصادف است یا یک نماد ؟ آیا سنگاپور حالا مقصدی است که انگیزه ها و آرزوهای به وجود آمده در هر جایی ، در آنجا به واقعیت تبدیل می شود ؟ آیا جایگاه امکانات تغییر یافته است ؟
در جنوبی ترین قسمت ژاپن – در فوکوکا – ساختمانی از آلدوروسی وجود دارد که در تصویرها ، مانند یک کاریکاتور به نظر می رسد . – سنگ های تراورتن ایرانی قرمز رنگ – که به شکل ترسناکی به هم کیپ شده اند – در نما مشاهده می شوند ، و خط بام مسی ، که گویی در اثر باد حرکت کرده است . پالازو مانند یک قصر سامورایی به اطرافش اشراف دارد . این ساختمان به صورت یک فاشیست بدبین و بی تفاوت به نظر می آید . این ساختمان ، یک هتل است ؛ که برخی به آن هتل عشق گفته اند . آلدو روسی ورودی ها و کلوپ های شبانه را در جایی طراحی نکرده که مزاحم رواق های خروجی شوند و به حریم آن تجاوز کنند . اما پوسته ی آن جذابیت ترسناکی دارد . این ساختمان ، کاملاً یک نشانه است ، روسی بدون وقار ایدئولوژیک : فراتر از روسی .
ژاپنی ها شعر روسی را در سطح فهمیدند ، با تراکمی که به نظر می رسد از زمینه ی خود دور است : یک شاهکار غیر قابل تصور برای ژاپنی ها ، غیر قابل ساخت برای روسی ؛ بنابراین ، این بنا به طور اساسی با بناهای سیگرام و سازمان ملل متفاوت است : موفق و سازنده بودن آن نه به دلیل مشارکت با یک شرکت دیگر بود ، اما یادآور فرمی مدرن از تزیین مهندسی است . این یک پیوند ژنی بوده است : شعر روسی ، اول خالی از ایدئولوژی است ، سپس با ابتکار ژاپنی ها ترقی کرده است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   58 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله از باهاس تا کولهاس ( از مسیر لوکوربوزیه ) معماری

دانلود مقاله آلارم های فشار، مسیر هوا

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله آلارم های فشار، مسیر هوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 هدف از این مقایسه محصول
این مقایسة‌ محصول آلارم های فشار هوایی (مربوط به مسیر هوا) را برای استفاده در مدارات بیهوشی و مدارات تنفس مصنوعی در شرایط بحرانی و نیمه بحرانی و نیز در تهویه های مراقبت خانگی، مطرح می کند. تنفس سنج ها (Spiro maters) ، جریان سنج ها (flow mater) ، کاپنومترها (Capnomaters) و اپنی مانیتورها (Apnea monitors) برای بیماران غیر ارادی تنفسی از این مقوله مستثنی می باشند.
برای اطلاعات مربوطه، به مقایسة محصولات زیر مراجعه نمایید:
- آپنی مانیتورها (Apnea monitors)
- مانیتورهای دی اکسیدکربن، بازدم خروجی
- تنفس سنج ها، تشخیصی
اطلاعات UMDNS :
این مقایسة محصول، واژه ابزار (واژة اصطلاحی ابزارآلات Device term) و کد محصول (Product code) زیر را که در ECRI از سیستم فهرست واژه های ابزار پزشکی عمومی (جهانی) می باشد را در بر می گیرد:
- اخطارهای فشار، هواپیمایی [14-35]
هدف:
آلارم های فشار مسیر هوایی، در مورد تغییرات پر و کم فشار در مدارات مسیر هوایی مربوطه به بیماران که بصورت مکانیکی تهویه می شوند، اخطارهای لازم را تولید می کنند. آنها اغلب با تهویه کننده های مراقبتهای بحرانی و غیر بحرانی بکار می روند. آلارم های کم فشار ممکن است مواردی نظیر، نقص دستگاه تهویه (ونتیلاتور)، قطعیهای مدار تنفس، خارج شدن های لوله (برای مثال جابجایی یک لولة درون نای از نای و رفتن به حلق) و یا بوجود آمدن نشتی هایی در لوله های درون نایی که به میزان کافی پر از هوا نشده اند و یا در بریدن سر نای (Tracheostomy ) و یا اتصالات مدارات تنفس، را اعلام کنند. برخی سیستم ها هم چنین، فشار متوسط مسیر هوا را مقایسه، نظارت و نمایش می دهند. آلارم های پرفشار برای شرایطی نظارت می کنند که می توانند سبب زخمها و برش های ریویِ ناشی از فشار (زخم ریه (شش) که توسط فشار زیاد بوجود می آید) شوند.
اصول عملکرد:
مانیتورهای حس کنندة فشار در دستگاههای تنفس، یک یا تعداد بیشتری فشار را در مدار تنفس بیمار و از طریق یک خط حس کنندة فشار، اندازه می گیرند، که در محل اتصال آن با لولة درونِ نای یا لولة برش دهندة نای بصورت بهینه ای به مدار تنفسی متصل شده است. این محل مدیریت فشار مستقیم و مسلطی را در روزنة مسیر هوای بیمار فراهم می کند. مطالعات نشان می دهند که لولة درون نایی، اتصالات اصطکاکی چسبیده به اتصال لولة درون نایی و راه هوایی بیمار از معمول ترین نقاط جدایی و قطع مدار تنفسی بیماری باشند. قطع شدن ها و یا نشتی های بزرگ در این خط هوایی (مسیر عبور هوا)، سبب فرار گاز از سیستم و تولید قطره در پیک (حد بالا) فشار تزریق- ماکزیمم فشاری که در طول تزریق در مسیر هوایی ریه (شش) تولید می شود، می شود. وقتی که PIP (پیک فشار تزریق) (Peak inpiration pressure) به زیر یک حد آستانة از قبل تعیین شده افت می کند، یک اخطار و آلارم را فعال می کند. (هم چنین بنامهای پیکِ فشار مسیر هوا، نقص در سیکل و یا اخطار کاهش فشار نیز خوانده می شود).
برخی واحدها آلارم هایی را برای MAP که دیده شده بود با اکسیژن سازی در رگهای بیمارانِ منحصر به فرد، به خوبی مرتبط می باشد، محاسبه و تهیه می کند. سنجش و اندازه گیری MAP هم چنین برای بازداری نظارتِ بدقوارگی نایچة ریه (Bronchopulmonary dysplasia) ، که یک پیچیدگی و بُغرنجی در تهویة با فشار مثبت و سطوح اکسیژنی افزایش یافته در نوزادان که در آن بافت ریه بطور پیشرفته ای آسیب دیده، و منجر به افزایش بافت فیبروز (رشته مانند) و عدم پذیرش خواهد شد، می باشد، مفید می باشد.
آلارم های PIP هم چنین می توانند به، سستی و ضعف ریة افزایش یافته و مقاومت مسیر هوایی کاهش یافته که هر دوی آنها می توانند فشار در مدار تنفسی را کاهش دهند، نیز پاسخ دهند. یک ترانس دیوسر (تراگردان Trans ducer) فشارِ از نوع الکترو مکانیکی یا حالت جامد (مدارات الکترونیکی) درون مانیتور سیگنال فشار پر ضربان (تنفس ارائه شده توسط ونتیلاتور) را اندازه گرفته و آن را با یک حد آستانة آلارم که قابل تنظیم می باشد، مقایسه می کند. آستانة اخطار و آلارم باید درست در زیر PIP و به گونه ای تنظیم شود که آلارم به تغییر تنها چند cm از H2o پاسخ دهد و بنابراین بتواند نشتیها و قطع شدن های کامل را به خوبیِ هم، اخطار دهد. برخی واحدها می توانند براساس فشار حس شده در طول تنفسهای قبل، آستانة آلارم را بصورت اتوماتیک تنظیم کنند. این آستانه باید در طول تنفسهای بعدی و آینده، متجاوز شده و بیشتر شود تا از فعال شدن یک آلارم صوتی یا / تصویری جلوگیری نماید.
یک حد پرفشارِ قابل تنظیم یا فیکس شده (ثابت شده)، مانیتورهای فشار مسیر هوا را قادر می سازد تا سستی ریة کاهش یافته، مقاومت مسیر هوای افزایش یافته و یا انسداد در مدار تنفس نظیر لوله گذاری پیچ و تاب خورده یا بسته شده را آشکار کند. فشار بیشتر از آستانه یک آلارم را برای پاسخِ سریع پرستار فعال کنند. آلارم های پرفشار قابل تنظیم، معمولاً در مقداری بالای PIP تنظیم می شوند، در حالی که آلارم های ثابت شده، زمانی فعال می کنند که فشار مدار، از یک نقطه که به عنوان ماکزیمم فشار مطمئن مسیر هوایی بیمار در نظر گرفته شده، تجاوز کنند و بیشتر شوند. برای واحدهای حس کنندة فشار مدارات اختصاصی و ویژه ای را برای نمایش فشار روی تراز رفته و پیوسته، ترکیب کرده اند – برای مثال، اگر فشار بالاتر از آستانة آلارم قطع بوده، اما پایین تر از آستانة آلارم پیچ خوردگی باشد، برای دورة تنظیم زمان، و یا اینکه اگر فشار در طول هر حالت بازدمِ ونتیلاتور به سطوح معینی افت نکند.
مانیتورهای فشار هم چنین می تواند شامل آلارم های فشار ویژة انقضای – انتهایی مثبت (Positive end-Expiratory) (PEEP) و مسیر هوایی دائماً مثبت (CPAP) نیز باشند. PEEP برای بیماران وابسته به ونتیلاتور، مستلزم حفظ فشار مسیر هوایی در بالای فشار اتمسفر، در انتهای مرحلة بازدم از چرخة تنفس می باشد. این فشار بالا نگه داشته شده در مدار – و از آن طریق در ریة بیمار ممکن است سبب جلوگیری از متلاشی شدن حبابچه ریوی (کیسه های هوایی) شوند که منتج به حجم باقی ماندة بیشتر ریه و افزایش تبادل گاز می شود. چون محدودة تنظیم PEEP باید در بین درست بالاترین و پایین ترین حدود ابقا شود، بسیاری از مانیتورهای فشار اگر فشاری خارج از هر سوی محدوده را حس کنند، هر دوی آلارمهای صوتی و تصویری را فعال می کنند. CPAP شبیه به PEEP می باشد، اما برای بیماران غیرارادی تنفسی بکار برده می شود و اجرا می شود. یول ها و سطح های CPAP هم شبیه به PEEP در محدودة باریکی میان آستانه های آلارمِ کم فشار و پرفشار نگهداری می شود، آلارم های اختصاصیِ CPAP ، مراقبان و پرستارها را نسبت به فشارهای خارج از این محدوده ها گوش به زنگ می دارد و اخطار می دهد.
بسیاری از دستگاهها این اجازه را می دهند که در طول قطع مدار تنفسی به منظور مکش و تخلیه ترشحات که یک عمل مداوم برای بیشتر بیماران می باشد، آلارم های صوتی قطع و ساکت شوند. ماکزیمم زمان قطع آلارم از 60 تا 120 دقیقه تغییر می کند. در طول این دورة زمانی، آلارم تصویری روشن باقی خواهد ماند، آلارم صوتی در برخی دستگاهها می تواند بطور کامل قطع شود.
مشکلات گزارش شده:
نشت (و حتی برخی قطعی ها) در مدار تنفسی احتمالاً سبب تولید یک افت در سطح PIP در محل اتصال بیمار خواهد شد، که این امر بصورت عمده می تواند یک حجم جذر دهدهی (کَشَندی) را تولید کند، هر چند اگر افت تنها چند سانتی متر H2o باشد. مقاومتهای جریان قوی که می توانند به سبب اجزایی نظیر فیلترها، مرطوب کننده ها، مبدل های حرارت / رطوبت بوجود بیایند، می توانند آلارم فشاری بر روی ونتیلاتور یا در بالای عضو تزریق پذیر بوجود آورند که اشتباهاً به عنوان افتِ PIP خوانده شود و به عنوان یک لول قابل قبولِ فشار تزریق تلقی شود و از سویی سبب نقص اخطاردهی در طول شرایطی شود که PIP بطور خطرناکی پایین است. قرار دادن یک پورت حس کننده که تا حد ممکن به ریة مریض نزدیک باشد، (برای مثال در لولة اتصال دهندة نای و یا در وایِ مریض (محل دوشاخه شدن نای بصورت Y است))، واقع نمایی و درست نمایی را بیشتر می کند. به طوری که آلارم فشاری را می خواند که در آن مسیر هوایی بیمار روباز و بدون گرفتگی و پوشش می باشد. بیش از این، برای فشار اندازه گیری شده در دهانة مسیر هوایی (وایِ (Y)ِ بیمار) اگر حد آلارم قطع (فشار کم) درست در زیر PIP تنظیم شده باشد، مانیتور به تغییر فشارهای کوچک پاسخ داده و نشتی های کوتاه یک قطع کامل را آشکار می کند، اگرچه، در یک دستگاه با نگاه آلارمِ از پیش تعیین شده و بطور وسیع دور از هم، چنان شرایط تنظیم نزدیکی ممکن نخواهند بود. اگر پورت بیمار مدار تنفسی قطع شود و تا اندازه ای مسدود شود (برای مثال ممکن است بر روی تختخواب و ملافه بیفتد)، مانیتور فشار ممکن است اشتباه کند. در این مورد، مقاومت در مقابل جریان ممکن است برای ممانعت از ایجاد آلارم کافی باشد. آلارم های کم فشار در ونتیلاتورهای هوش بری ممکن است اگر یک بیمار تصادفاً دچار خروج لولة تنفسی شود، دچار نقص در فعال سازی شود. یک مشکل گزارش شده مربوط به یک طفل می باشد که در یک ونتیلاتور هوش بری که برای افراد بالغ مناسب بود، تحت تهویه قرار داده شده بود و نعره ای کشید و صدایی کرد. از آنجا که پتانسیل چنان نقص هایی در آلارم های کم فشار بیشتر می باشد، پرستارها باید شرایط بیماران را از نزدیک تحت نظر قرار دهند. بصورت ایده آل و شایسته، اکسیژن مترهای پالسی (pulse oximaters) ، مانیتورهای کاپنومتریک یا والیومتریک (Volumetric) باید علاوه بر آلارم های کم فشار اولیه بکار برده شوند.
تغلیظ یا چگالش می تواند در خط حس گری (Sensing Line) جمع شده و فشار حس شده را تغییر دهد و در صورت امکان سبب تولید آلارم های فالس های (False – High) یا فالس لو (False – Low) شود. قرار دادن دستگاه در بالای پورت حس گر و نظاره کردن برای تقویت تغلیظ می توان به جلوگیری از این مسئله کمک کند.
برخی از مانیتورهای فشار اولیه از سوئیچهای فشار با هستیرزیسِ بیش از حد – اختلاف میان فشاری که در آن آلارم ابتدا به صدا در می آید و فشار پیکی که در آن، آلارم خاموش شده و ری ست می شود – استفاده می کردند. یک آلارم با هستیرزیس بیش از حد نمی تواند برای آشکارسازی کاهش های کوچک در PIP بکار برده شود. اگرچه بیشتر دستگاههای فعلی هستیرزیس اندکی را به نمایش می گذارند، اما کاربران باید آگاه باشند که تغییرات مکانیکی نظیر اجزای شل و ول شده می توانند یک مشکل بوجود آورند. مانیتورهای فشار مسیر هوا در زمانی که تحت نظارت قرار می گیرند، باید از جهت هستیرزیس بیش از حد به خوبی بررسی شوند.
آلارم صوتی می تواند بطور دائم، در برخی آلارم های فشار مسیر هوا غیر فعال شوند. در این صورت اگر این آلارم به علت ساکشینگ و عمل مکش خاموش شود، مسئول کلینیک ممکن است فراموش کند آن را به حالت روشن برگرداند. (آلارم های پرفشار و آلارم های مربوط به نقص توان (انرژی یا برق) به دلیل خطر برای امنیت بیمار هرگز نباید خاموش شوند). در دستگاههایی که دو وضعیت عملکرد دارند. (برای مثال، PEEP/CPAP) انتخاب یک وضعیت می تواند وضعیت دیگر را غیرفعال کرده و یا ویژگی های آن را تغییر دهد.
دیگر موارد خطای انسان می تواند سبب گرفتاریهای جدی در حین استفاده از آلارم های فشار شود. در یک مورد، یک ونتیلاتور بیمار پس از عمل جراحی که به درستی تنظیم نشده بود، منجر به افزایش و تقویت خطرناک فشار در ریة بیمار و جراحات متعاقب آن به مغز بیمار شده بود.
برخی آلارم های فشار مسیر هوایی مستعد دریافت اختلالات الکترومغناطیسی از دستگاههای جراحی الکتریکی (electro surgicou) می باشند. این وسایل برای کاربردهای هوش بری توصیه نمی شوند. اکسید نیتروس یا O2 که از طریق یک نشتی یا شکستگی در خطوط هوش بری وارد کیس و جعبة مانیتور شود، می تواند سبب شود موادی که در هوا و در حالت نرمال قابل اشتعال نمی باشند، در حضور یک جرقه آتش بگیرند. کیس های مانیتور برای کاهش خطر چنان آتش سوزیهایی می بایست به خوبی تهویه شده و مدارهای کم ولتاژ در آنها بکار برده شود.
شمار فزایندة آلارمهای صوتی در اتاقهای جراحی می توانند سبب تولید آشفتگی شوند، به خصوص اگر چندین آلارم بطور همزمان صدا دهند. اغلب اوقات، بسیاری از آلارمهای صوتی به دلیل نزدیکی هوش بر به بیمار، غیر ضروری می باشند. یک راه حل استفاده از آلارمهای تقدم یافته و مجتمع می باشد با تنها بیشترین تقدم صدادهی آلارم. دو یا سه آلارم مختلف برای تشخیص سادة تقدم کافی می باشند. اگرچه بسیاری از ونتیلاتورهای مراقبت خانگی دارای سیستم های آلارم بی سیم به عنوان یک ویژگی استاندارد یا انتخابی می باشند. بیشتر ونتیلاتورهای مراقبت های بحرانی هنوز آنها را ندارند. به دلیل اینکه ونتیلاتورهای مراقبت بحرانی با تناوب بیشتر، در خارج از مناطق مراقبت بحرانی بکار می روند، سیستم های آلارم بی سیم بر روی این ونتیلاتورها به طور ویژه ای مهم و ضروری شده اند.
ملاحظات خرید:
بسیار حیاتی است که مانیتورها در زمانی که فشار مسیر هوا به خارج از محدوده های قابل قبول می رود، بطور قابل اطمینان پاسخ دهند. آلارم هایی که دچار نقص در اعلام می شوند، خطرات تهدید کنندة زندگی را به معرض نمایش می گذارند و به عکس، آلارمهایی که بطور مداوم خاموش هستند یک مزاحمت هستند و ممکن است اگر اغماض شده و یا خاموش شوند، پایان پذیرند.
مانیتورها باید به میزان کافی در برابر قطع برق (انرژی) حفاظت شوند. اگر دستگاهها با برق خط برق شبکه سراسری عمل می کنند باید یک آلارم نقص برق و اگر با باطری کار می کنند یک اعلام کنندة ضعف باطری داشته باشند.
هیچ سیگنال مانیتوری نمی تواند در مقابل تمام مشکلات مسیر هوایی مقابله کند. ECRI توصیه می کند، که برای نظارت بر قطعی ها، مانیتورهای فشار مسیر هوایی باید در ترکیب با پالس آکسی متیرها، و دیگر مانیتورها نظیر حجم بازدم و مانیتورهای دی اکسیدکربن بکار روند. ECRI هم چنین در برابر وابستگی به تنها مانیتورهای O2 برای آشکارسازی قطعیها، توصیه می کند. سطوح O2 به واسطة بسیاری از قطعیها تحت تأثیر قرار نمی گیرند و در نشان دادن موقعیت هایی که بصورت بالقوه خطرناک می باشند. دچار نقص خواهد شد.
فیلترهای قابل عرضه اغلب میان خط بیمار و مانیتور قرار داده می شوند. این فیلترها می توانند هزینه ای بلندمدت متناسب با آلارم های فشار مسیر هوایی از خود نشان دهند.
مرحلة توسعه:
از آنجا که ونتیلاتورهای مراقبت شدیدِ قدیمی تر که قابلیت های نظارت را کم دارند، بازنشسته شده اند، نیاز به آلارم های فشاری مسیر هوایی قابل افزوده شدن کاهش خواهد یافت. اگرچه بسیاری از بیمارستان ها چنان ونتیلاتورهای قدیمی را نوسازی کرده و برای بکارگیری آنها طراحی می کنند. بطور فزاینده ای، بیماران تهویه شده بصورت مکانیکی از دستگاههای مراقبت شدید بیرون آورده می شوند، جایی که آنها بطور نزدیکی تحت نظارت قرار می گیرند، و به اتاقهای ایزوله شده و اتاقهای پرستاری منظم، جایی که متخصصین بالینی می توانند آلارم ها را از مانیتورهای فشار نصب شده بر روی ونتیلاتورها بکاهند، انتقال داده می شوند. بنابراین مانیتورهایی با آلارمهای بی سیم که در خارج از اتاق بیمار در ایستگاه پرستار اعلام می دهد، استفاده می شوند. برخی ونتیلاتورهای مراقبت خانگی و سیار (قابل حمل) نیز به همراه آلارمهای بی سیم موجود می باشند. سیستم های دارای چند آلارم بی سیم توسط میکروپروسسور کنترل می شوند و یک ویژگی خود نظارتی دارند که می تواند قطعیهای مانیتور فشار بی سیم یا ونتیلاتور را آشکار کرده و هشدار دهد.
ECRI شدیداً استفاده از سیستم های خود نظارت آلارم بی سیم را در تمامی ونتیلاتورها توصیه می کند. به دلیل خطر افزایش یافتة جراحت تهدید کنندة زندگی که به واسطة بیماران وابسته به ونتیلاتور که بی توجه رها شده اند، تولید می شوند.
سیستم های تعیین هویت و امنیت بیمار
هدف از این مقایسة محصول: این مقایسة محصول وسایل امنیت بیمار را که در تسهیلات مراقبت پزشکی بکار می رود و از دزدیده شدن نوزاد و یا فرار و سرگردانی بیمار جلوگیری می کند، تحت پوشش قرار می دهد. سیستم های مکان یابی سیار که به همراه امکانات مراقبت پزشکی بکار می روند و برای ردیابی بیماران برچسب زده شده (مشخص شده) ای که از امکان اصلی خارج شده اند، شامل این موضوعات می باشند. سیستم های امنیت بیمار که بدون برچسب های علامتی بکار می روند، آنهایی که در خانه های خلوت استفاده می شوند، و یا مانیتورهای تخت خواب، صندلی و یا صندلی چرخ دار، از این گزارش مستثنی شده اند. هم چنین ابزار نادیدنیِ پیرامون، نظارتِ ویدئویی دیجیتال یا بی سیم (برای مثال تلویزیون مدار بسته CCTV) نرم افزار کنترل، سیم کنترل و کابل های فیبرنوری، ‌سیستم های کنترل کارت پذیر، سیستم های ویدئویگینگ (سیستم تصویری علامت دار و نشانه ای)، ابزارهای اعلامِ اضطرارهای پرسنلی و شخصی که برای جلوگیری از تعویض اطفال بکار می روند نیز از مباحث این مقوله مستثی می باشند.
این ابزارها هم چنین بصورت زیر خوانده می شوند: ابزارهای پیش گیری از کودک ربایی، سیستم های امنیت بیمار،‌ بیمار
هدف: وسایل ایمنی بیمار در مواقعی که یک طفل از هر محل نظارت شده ای بیرون آورده شود و یا زمانی که یک بیمار سرگردان و نگران شده و دچار مشکل می شود، خدمه و کارکنان (پرسنل مراقبت بیمارستان) را مطلع می کند. آنها برای استفاده در تمامی انواع امکانات مراقبت پزشکی شامل بیمارستانها، خانه های پرستاری و امکانات مراقبت های طویل المدت و طولانی و امکانات کمک به زندگانی، طراحی شده اند. نظارت بیماران آزادی بیشتری برای هردوی بیمار و مراقبین پزشکی فراهم می آورد و اجازه می دهد که بیماران احساس استقلال بیشتری پیدا کنند.
در محیطهای مراقبت طولانی مدت، سرگردانی و فرار از محل از جمله پرهزینه ترین خطراتی هستند که به چشم می خورند.
در هر موقعیت و وضعیتی که در آن بیماران یا رزیدنت ها (کشیک های بیمارستان) دارای تحرک و قدرت انتقال مستقل و آزادانه هستند که با عملکردهای آسیب شناختی نظیر آنهایی که در ارتباط با دیوانگی، جراحی (جراحت) سر، آسیب های بوجود آمده توسط الکل یا دارو و یا بیماریهای روحی ترکیب شده است، خطرهای ایمنی و سلامتی وجود خواهد داشت. کسانی که از محل فرار می کنند و به واسطة تلاش های ارادی، آشکار اغلب تکراری برای داشتن خانه و املاک، از سرگردان ها و آوازه ها مجزا و متفاوت می شوند.
افرادی که مستعدِ آوارگی هستند، باید به سرعت شناسایی شوند. بیماران و رزیدنت های پرستار خانه های توان بخشی آسیب شناسی، ممکن است آوارة نردبان ها و مکان های نا امن شوند، وسیله را برای پیدا کردن خانه یا محلی شبیه آن رها کرده و یا به یک اتاق رزیدنت دیگر آواره شوند. گم گشتگی و آوارگی احتمالاً‌ به نظر می رسد که ابتدا در یک محیط جدید رخ می دهند. دیگر دلایل آوارگی شامل اثرات جانبی دارو درمانی، سردرگمی و برشیانی، فشار، نویز و صدای مزاحم، انزوا و شلوغی و جمعیت و ازدحام، محیط پیرامونِ نا آشنا و / یا خیال و وهم می باشد. علاوه بر هزینه و خرج مطالبات و دعاوی بالقوه، رخدادهای فرار ممکن است توجه شدید رسانه ها را جلب کند و می تواند شهرت و اعتبار وسایل مراقبت پزشکی را دچار صدمه و زیان کند.
وسایل امنیتی اطفال در مواقع زیر خدمه و کارکنان را هشدار می دهند:‌ وقتی که یک طفل از جایگاه مادری اختصاصی، یونیت نوزادی، بخش مادری، یونیت زایمان و تحویل، واحد مراقبت شدید (ICU) نوزادان و امراض کودکان و یا مرکز نگهداری روزانه، برداشته شود. آنها هم چنین می توانند برای آلارم دادن در زمانی که یک طفل به نزدیک آسانسور، نردبان و یا خروجیها آورده می شود برنامه ریزی شوند و می توانند موقعیت و محل یک طفلِ بسته بندی شده را با فشار یک دگمه معین کنند.
تمام پروسه ها و روش هایی که برای جلوگیری از ربودن طفل انجام می گیرد، نه تنها باید طبقة پرستاری و مادری را، بلکه طبقه امراض کودکان، ICU امراض کودکان و اطفال، و هر مرکز مراقبت روزانه که توسط این تسهیلات کار می کند را تحت پوشش قرار دهد. کارکنان مراقبت پزشکی باید تمام مناطق با دسترسی کنترل نشده و مراقبت های معیوب و نامناسب را شناسایی کنند.
اصول عملکرد:
اگرچه سیستم های امنیت بیمار نوعاً برای تسهیل ویژه ای ترکیب یافته اند، تمام سیستم ها شامل برخی ترکیبات و هم بستگیهایی میان فرستادن و اعلام نشانه ها و یک کنسول و واحد دریافت نیز می باشند. نشانه های اعلام و اطلاع دهی، انتقال دهنده ها یا فرستنده های صوتی هستند که یا سیگنال های مداوم و متناوب (علامت فعال) منتشر می کنند و یا به یک سیگنال تولید شده پاسخ می دهند که این عمل توسط یک کنسول گیرنده (اعلام ها و نشانه های غیرفعال، پسیو) انجام می شود، و هم چنین به بیمار و یا به لباس بیمار متصل می شوند. کنسول های گیرنده در پیرامون آلارم ها مثل درها، آسانسورها، یا نردبان ها قرار می گیرند. کنسول های گیرنده یا یک سیگنال منتشر می کنند و یا سیگنال پیوسته یا متناوب را از سیگنالینگ تگ (Singnaling tag) می خوانند. کنسول های گیرنده با یک ایستگاه نظارت مرکزی و یا یک اعلام کنندة بی سیم در ارتباط هستند و / یا به عنوان یک سیستم مستقل و خودکفا عمل می کنند. نشانه های سیگنال یا توسط باطری و یا توسط یک میدان الکتریکی تغذیه می شوند، یا تسمه مانند و بصورت بستهایی برای پا هستند که به مچ، قوزک پا بسته می شوند و بصورت بند ناف (سیم های قابل قطع و وصل سریع) می باشند، یا در کیسه (به همراه یک جفت قفل کننده) که به بیمار متصل شده حمل می شوند و یا بر روی لباس پوشیده و نصب می شوند. برچسب های سیگنال نوعاً از 13 تا 65 گرم (0.5 تا 2.3 اونس) وزن دارند و می توانند قابل برداشتن (مثل سگک یا ولکرو) و یا ثابت (یا طناب دائم) باشند. بیشتر سازندگان وسیلة ویژه ای برای آزاد کردن برچسب از بیمار فراهم می کنند. مدل های اولیه می توانند توسط بریدن ریسمان یا باز کردن سگک و قلاب و یا توسط باز کردن ولکرو برداشته شوند. آلارم ها می توانند برای محافظت در مقابل برداشتن های غیر مجاز و دستکاری، با یک بند ترکیب شوند. فرستنده ها (ترانس میترها)‌می توانند برای فرستادن اطلاعات در محل بیمار و با فواصل زمانی منظم (برای مثال هر 12 ثانیه) برنامه ریزی شوند و به کارکنان اجازه دهند که جابجایی های بیمار را اندازه گیری کنند. اگر بیمار از پارامترهای تنظیم شده خارج شود، بدون اینکه یک آلارم پیرامونی را گذرانده باشد، سیم به زمان بیمار اجازه می دهد که از منطقة امن دوباره عبور کنند (برای مثال 1.5 ثانیه). آلارم های پیرامونی توسط وسیله تسهیل کننده تنظیم می شوند و نوعاً از 3 تا 1.609 متر گسترده می شوند (9.8 تا 5.280 فیت) محدوده ای که در آن برچسب های سیگنال می توانند کار کنند، با ساختار وسیله تغییر می کند (برای مثال، فولادی یا بتونی) و نیز از طریق دیگر منابع اختلال تغییر می کند (برای مثال وسایل الکتریکی و …) که در محیط عملکرد وجود دارند. برخی از برچسب های سیگنال دو تا شش ثبت آلارم شخصی را ذخیره خواهد کرد در مواردی که تلاش های چندینی برای خروج از دستگاه انجام می شود.
ساختارها:
سیستم های امنیت بیمار بصورت مستقل و خودکفا، اعلام و اخطار بی سیم، و / یا سیستم های ایستگاه مرکزی نظارت، ساختار یافته اند. یک سیستم خودکفا و مستقل، از یک ابزار سیگنال گیری بهره برد که به بیمار متصل شده اند و یا به لباس او متصل شده اند، یک کنسول یا سنسور دریافت کننده در خارج پیرامون (پری میتر)، یک قفل الکترو مغناطیس و یک آلارم موضعی شده. سیستم به وسیلة کابل های از قبل سیم کشی شده که بعد از درهای خروجی نصب شده اند و به منابع تغذیة خارجی متصل شده اند، عمل می کنند. پس از آنکه سیستم نصب شد، یک پوشش زینتی و آذینی ممکن است برای پوشاندن سیستم سیم کشی آلارم بکار برده شود. وقتی که یک بیمار برچسب زده شده به کنسول نزدیک می شود، یک چراغ اخطار زرد رنگ ممکن است به نظر برسد. زمانی که یک کوشش برای باز کردن در صورت بگیرد، چراغ به رنگ قرمز تغییر خواهد کرد و یک آلارم صوتی برای هشدار دادن به کارکنان به صدا درخواهد آمد. برخی سیستم های خودکفا و مستقل هم چنین توسط مکانیزم های قفل خروجی (درب ها) تجهیز شده اند. مکانیزم قفل هم چنین باید با یک مکانیزم آزادسازی تأخیر زمانی ترکیب شود. قفل های خروجی برای آهسته کردن یا توقف یک رباینده یا فراری از خروج از ساختمان باید چنان باشند که کارکنان امنیتی بهتر بتواند شخص را دستگیر کرده یا متوقف کنند. مکانیزم قفل کننده سپس می باید آزاد شود تا خروج اضطراری در زمان یک آتش سوزی را فراهم کنند. زمان تأخیر (برای مثال 30 ثانیه) توسط کدهای آتش سوزی محض مدیریت و اجرا خواهد شد.
سیستم های اعلام خطر بی سیم شیبه به سیستم های خودکفا عمل می کنند جز اینکه علاوه بر نمایش آلارم در کنسول گیرنده، سیستم یک سیگنال به ایستگاه مشاهدة بی سیم ارسال می کند تا دیگران را نسبت به آلارم تولید شده، هشدار دهد و مطلع کند. ایستگاه بی سیم نوعاً یک نمایش مانیتوری با نقشة امکانات طبقه دارد و با هر کنسول دریافت کننده بصورت سخت افزاری مرتبط شده است. علاوه بر ارسال آلارم برای ایستگاه نظارت بی سیم، کنسول های گیرنده هم چنین ممکن است یک سیگنال با فرکانس رادیویی (RF) را برای یک یونیت که به یک پیجر (pager) شباهت دارد، ارسال نمایند.
سیستم های نظارت مرکزی، همان سیستم های مستقل و خودکفا هستند، به همراه برقراری یک ارتباط متقابل (اینترفیس) برای ارسال اطلاعات محل و موقعیت بیمار و آلارم ها به ایستگاه نظارت مرکزی. تمام شرایط آلارم و موقعیت های بیمار می تواند از یک محل تحت نظارت قرار بگیرد. کارکنان می توانند یک نسخة چاپی از خروجی چاپِ هر یک از آلارم ها درخواست کرده و دیگر وسایل مجتمع شده نظیر آلارم های آتش، دوربین های CCTV (تلویزیون مدار بسته)، و سیستم های پیجر را نظارت نمایند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 29   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آلارم های فشار، مسیر هوا