فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود شعر تماشای بهار

اختصاصی از فی گوو دانلود شعر تماشای بهار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود شعر تماشای بهار


دانلود شعر تماشای بهار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4

 

تماشای بهار

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار       خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار          که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق      نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دلست       دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود          هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند         نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند      آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار

هر که امروز نبیند اثر قدرت او      غالب آنست که فرداش نبیند دیدار

تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش      حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

کی تواند که دهد میوه‌ی الوان از چوب؟         یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار

وقت آنست که داماد گل از حجله‌ی غیب      به در آید که درختان همه کردند نثار

آدمی‌زاده اگر در طرب آید نه عجب         سرو در باغ به رقص آمده و بید و چنار

باش تا غنچه‌ی سیراب دهن باز کند         بامدادان چو سر نافه‌ی آهوی تتار

مژدگانی که گل از غنچه برون می‌آید       صد هزار اقچه بریزند درختان بهار

باد گیسوی درختان چمن شانه کند      بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار

ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر        راست چون عارض گلبوی عرق کرده‌ی یار

باد بوی سمن آورد و گل و نرگس و بید          در دکان به چه رونق بگشاید عطار؟

خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز          نقشهایی که درو خیره بماند ابصار


دانلود با لینک مستقیم


دانلود شعر تماشای بهار

دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی


دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی

مولوی

مولوی عقیده داردکه تصور هرکس ا ز مرگ بنا بر تصویری است که از زندگی دارد:

مرگ هرکس ا ی پسر همرنگ اوست                    پیش دشمن ،دشمن وبر دوست ،دوست
پیش ترک آیینه را خویش رنگی است                    پیش زنگی آیینه هم زنگی است
                                                                                                           (مثنوی،ص413)

به نظر مولوی ،هراسی که در دل مردم از مرگ وجود دارد،به راستی از مرگ نیست بلکه آنها از فعل خویش هراس دارند نه از مرگ :

هیچ مرده نیست پر حسرت مرگ         حسرتش آن بود کش کم بود برگ
 ویا :

روی زشت توست نه رخسار مرگ                      جان تو همچون درخت و مرگ ،برگ
به نظر مولوی ،مرگ لازمه ی زندگی است واین«مرگ »است که به زندگی انسان معنا و مفهوم
 می بخشد :

آن یکی می گفت:خوش بودی جهان                      گر نبودی پای مرگ اندر میان
وان دگر گفت:ار نبودی مرگ هیچ                            که نیز زدیدی جهان پیچ پیچ
او در مرگ و خرابی تن ،آبادی و زندگی جاوید می بیند و عقیده داردکه : «بس زیادتها درون نقصهاست».

فردوسی

اوازآن دسته شاعرانی است که از مرگ به تلخی یاد می کند و مرگ را «بیداد»روزگار قلمداد    می کند. بیدادی که نارسیده ترنجها را از درخت زندگی می چیند. مرگ مانند یک سرانجام محتوم و فرجامی تلخ ،برای فقیرو غنی ،قوی وضعیف وتمامی انسانها علی السویه می باشد و همگی در این «پایان»یکی می باشند.ما در شاهنامه با مرگهای زیادی روبرو هستیم و اصولاًنگرش فردوسی در باب مسأله ی مرگ تا حدی شبیه نگرش خیام می باشد و هر دو توصیه به شاد خواری و اغتنام فرصت  می کنند .

فردوسی می گوید:

مخور انده و باده خور روز وشب                دلت پرزدانش ،پر از خنده لب(شاهنامه )

و یا :

سر انجام هر دو به خاک اندرند                   به تارک به دام هلاک اندرند

و نیز:

که و مه همه خاک را زاده اند                  به بیچاره تن،مرگ را داده اند

فردوسی از مرگ پهلوان وقهرمان «تراژدی »می سازد وخود تراژدی دلیلی بر ناعادلانه بودن مرگ در نظر فردوسی می باشد:

چو برخیزد آواز طبل رحیل                   به خاک اندر آید سرمورو پیل‌

خیام

خیام و اعتراض او به هستی ،اصل آفرینش ،رستاخیز و مرگ برای همه ما‌ آشناست. ما تجلی افکار اورا گاه در ذهن و زبان حافظ ،فردوسی و حتی در تفکر شعرای معاصر شاهد هستیم و حتی دردرون هریک از ما شاید شک و حیرتی خیامی پیدا شود واین حاکی از نفوذ افکار او در جامعه ی ایرانی می باشد.افکار خیام مانند ابوالعلاءمعری ـ شاعر عرب زبان- می باشد .اشعار خیام حول محور مرگ ،فنا و شک واز طرفی حول محور توصیه به بهره گیری از لذایذ زندگی و پرداختن به عیش ونوش قبل ازرسیدن مرگ و تمام شدن فرصت ،می باشد.گویی خیام تاحدی با مشرب فکری «اپیکورها»آشنا بوده است .البته او به عنوان یک حکیم مسلمان هم معاد وهم اصل خلقت را می پذیرد؛اما از لحاظ فلسفی وفکری نتوانسته است مسأله ی مرگ و زندگی رابرای خویش توجیه نماید:

جامی است که عقل آفرین می زندش                      صد بوسه زمهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف                         می سازد و باز برزمین می زندش

شامل 27 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی

دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر


دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

 

مشخصات این فایل
عنوان: دهخدا شاعر یا استاد شعر
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 24

این مقاله درمورد دهخدا شاعر یا استاد شعر می باشد.

بخشی از مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

دهخدا عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه  جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید. پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند زبان دربست وبه عنوان معمارزبان که می رفت تا اساس تازه یی برای فرهنگ (تجدید ولادت یافته) کشور طرح بریزد در خاموشی انزوا به کار طرح (امثال وحکم) وبنای (لغت نامه) مشغول شدوکاخ تازه یی پی افکند که از باد وباران نیابد گزند. با این همه در همان سالها که بهار و عارف وسیداشرف ودیگران هر یک به وجهی ......

همچنین در سالهایی که بوی تند باروت نبرد بارگان غرب وشرق فضای جهان رابه زهر مرگ آلوده بود وسوادگران فتنه جوی ماورای بحار مسابقه تسلیحاتی اقوام را با فرآورده های مهلک تازه خویش هر روز گرمتر وپرهیجانتر می کردند تشویش ودلهره یی که بهار را به نظم چکامه جغد  جنگ برانگیخت به وی نیز غزل گونه یی در شیوه عطار ومولانا الهام داد که مرد (عزلت گزیده ) را نگران آینده دنیایی که دچار تهدید رزم بارگان بیدرد بود نشان می داد:

بجر دیدار آن یار پری پیکر نمی خواهم                              هوایی غیر عشق روی او در سر نمی خواهم
نظر کم ده خبر کم گو خدا را ، زین سپس واعظ                  که من جز منظر از ساقی زخم مخبر نمیخواهم

گذشته از چند قطعه شعر فکاهی  او که در آنها مخاطب غالبا همان مخاطب (چرند وپرند)های صور اسرافیل اوست لااقل یک نمونه شعرغنایی دوران جوانی او با لحن جدی وزبان ساده وشیرین واستواری که دارد قدرت طبع اورا در این گونه شعر نیزدر آن ایام مسلم می سازد .این مسمط بدیع نو قالب که دهخدا در غربت سویس ودر فراق دوست و همکار جوان از دست رفته خویش میرزا جهانگیر خان شیرازی می سراید ابداع یا لااقل احیای یک قالب جالب در شعر غنایی عصر محسوب است وشور وحال غریبی که درآن هست رویاهای دوران جوانی دهخدا را غوطه ور در جو شعر نشان می دهد:

ای مرغ سحر چو این شب تار                                            بگذاشت زسر سیاهکاری
وزنفحه روحبخش اسحار                                                  رفت از سرخفتگان خماری
بگشود گزه زلف زرتار                                                    محبوبه نیلگون عماری

میرزا علی اکبر خان قزوینی نویسنده آن مقالات جوانی بیست وهشت  ساله بوده در لهجه محلی خود او این نام به معنی دهخدا (کدخدای ده) بود ودر زبان عامه  اهل طهران از مدتها پیش دخو قزوینی سیمایی همانند بهلول و ملانصرالدین وجوحی داشت وامثال ولطیفه های مضحک وگاه ساده لوحانه به او منسوب می شد .این اسم که میرزا علی اکبر خان بعدها آن را به صورت دهخدا نام خانوادگی خویش ساخت در صوراسرافیل نام  مستعاری بود که نویسنده خودر ا در زیر نقاب گولی وساده لوحی او پنهان کند وآنچه  را درآن  ایام هنوز هیچ زیرک هشیار مصلحت بینی آن را بر زبان نمی آورد با سادگی وبیخیالی  یک (دخو) واقعی وبازبان طنزی که شایسته نام وکار دخو دیرینه روز قزوین روزگاران گذشته است برزبان آرد. دخو که در طی این مقالات......

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دهخدا شاعر یا استاد شعر

رباعیات فقیر اصفهانی

اختصاصی از فی گوو رباعیات فقیر اصفهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
رباعیات فقیر اصفهانی

مجموعه حاضر حاصل چندین سال شعر سرایی الف راء میباشد

که این مجموعه در قالب چهل رباعی عرفانی عاشقانه میباشد


دانلود با لینک مستقیم


رباعیات فقیر اصفهانی

دانلود مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ


دانلود مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ

 

مشخصات این فایل
عنوان: مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 47

این مقاله در مورد مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ می باشد.

 

 مختصری از توضیحات مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ

    دوست خود من - داریوش آشورى - (اسمش را مى‏برم چون مى‏دانم از حرف حق نمى‏رنجد) در یک مصاحبه قدیمى که اخیراً دیدم در کمال حرامزادگى تجدید چاپش کرده‏اند، در رد برداشت‏هاى من از حافظ سه بار و چهار بار این جمله را تکرار کرده است که : "حالا به عقیده شاملو ما باید برویم حافظمان را از پتروشفسکى یاد بگیریم؟" - و قضیه این است که من در مقدمه‏ئ کوتاه موقتیم بر حافظ، نوشته‏ام براى درک او باید شرایط اقتصادى و اجتماعى دوره‏اش را شناخت، و در حاشیه آورده‏ام: "کتاب پتروشفسکى که غالب اسناد مربوط به وضع اقتصادى آن دوره را گرد آورده کار شناخت علل فقر اقتصادى آن دوره را آسان مى‏کند". - این یعنى یادگرفتن حافظ از روى کتاب آن آقا؟...(ادامه دارد)

زنده یاد، مهدى اخوان ثالث، از فرصت استفاده کرد مرا متهم کند که سعى مى‏کنم به هر قیمتى شده خودم را مطرح کنم. خدا از گناهانش بگذرد. من براى چه باید چنین کوششى بکنم؟ این هم شد بحث و جدل؟ این جوابگوئى نیست، کوشش نادرستى است براى راندن طرف به موضع دفاع از خود، و لاجرم معطل گذاشتن اصل موضوع. بله من هر جا پیش آمده یا پایش افتاده حرف و عقیده‏ام را با بى‏پروائى تمام مطرح کرده‏ام. دیگرانند که اگر مطلبى را متوجه نشدند یا باورها و دانسته‏هاى‏شان را در خطر دیدند یا صلاح ندانستند آن را بپذیرند به جاى نشستن به بحث و گفت‏وگو جنجال راه مى‏اندازند. درست مثل سگ‏هاى دِه که تا بوى عابر غریبى به دماغ‏شان مى‏خورد از سر شب تا سر برزدن آفتاب ...(ادامه دارد)

 عید فطر
دل‏مان را خوش کرده بودیم که این روز را در سفر میمنت اثریم و دست‏امام جمعه دارالخلافه از دامن‏مان کوتاه است و نمى‏تواند از ما فطریه بدوشد، اما همان اول صبح میرکوتاه گردن شکسته حال ما را گرفت.
این میرکوتاه پسر داماد على‏خان چابهارى است که رختدارباشى ما بود و چند سال پیش در سفر کاشان یکهو شکمش باد کرد چشم‏هایش پُلُق زد رویش سیاه شد و مُرد. بردند خاکش کنند، ملاها جمع شدند الم شنگه راه انداختند که این بى‏دین معصیتکار بوده خدا رو سیاهش کرده نمى‏گذاریم در قبرستان مسلمان‏ها دفنش کنند. لجّاره‏ها هم وقت‏گیر آوردند کسبه را واداشتند دکان و بازار را ببندند. دسته‏هاى سینه‏زن و زنجیرزن و شاخسینى راه انداختند، از شهرها ...(ادامه دارد)

 و سرانجام بد نیست این را هم بدانیم که على‏رغم همه اصلاحات غازان خانى، تنها نوزده سال پس از مرگ او یعنى به سال 758 ق - هنگامى که ملک اشرف ناگزیر شد با دستپاچگى تمام از برابر حیتى‏بک‏خان بگریزد و از هفده خزانه‏ئى که فقط طى چهارده سال سلطنت خود به ظلم و ستم انباشته بود تنها به آنچه دم دست داشت «قناعت» کند، نقود طلا و نقره و نفایس و جواهراتش را چهارصد قاطر و هزار شتر زیربار بود، که هر قطار را فرهنگ آنندراج ده راس نوشته است! - و البته تردید نباید داشت که «این مختصر» فقط حصه‏خان اعظم بوده است از «مجموع» ...(ادامه دارد)

 در دیوان حافظ، به جز ابیاتى که در آن منطق زاهدان ریائى به مدد اصول مورد تبلیغ خود آنان کوبیده شده است، جابه‏جا ابیاتى هست که نفرت و خستگى او را از این «مذهب بازى» باز مى‏نماید. در آخرین بیت این غزل و در بسیارى ابیات دیگر، حافظ آشکارا به حسرت یاد از آن آئین مغانه مى‏کند که فلسفه وجودیش برخوردارى انسان از فرصت گرانبهاى حیات و بهره‏ورى از نقد عمر است.
پرتو علوى نیز رند را «منکرى که انکار او از امور شرعیه از زیرکى باشد نه از جهل» معنى‏کرده به نقل از برهان قاطع مى‏نویسد: «خواجه شیراز همچنین رند را به معنى کسى به کار مى‏برد که ظاهر خود را در ملامت دارد (ملامتیه فرقه‏ئى از درویشان بودند) و باطنش سلامت باشد.» اینها توجیهات ...(ادامه دارد)

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مفاهیم رند ورندى در غزل حافظ