فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله روزسازی راه

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله روزسازی راه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

لایه‌های روسازی
روسازی‌ها معمولاً از چندین لایه تشکیل می‌شوند. تعداد، ضخامت و جنس این لایه‌ها تابعی از مقاومت خاک بستر روسازی، خصوصیات آمد و شد وسائل نقلیه، شرایط جوی منطقه، مصالح موجود در محل و شرایط اقتصادی است. روسازی راههای با آمد و شد زیاد و فرودگاهها معمولاً از سه لایه متمایز رویه، اساس و زیر اساس که بر روی لایه متراکم شده بستر روسازی قرار می‌گیرند تشکیل می‌شود.

 

لایه متراکم شده خاک بستر
لایه متراکمی شده خاک بستر روسازی، لایه‌ای است از خاک زمین طبیعی که از مواد آلی و مواد مضره پاک شده و کوبیده شده باشد. در خاکریزها این لایه آخرین لایه خاکی است که ریخته شده و کوبیده می‌شود.
در برش‌ها، این لایه، لایه کوبیده شده و آماده شده خاک زمین طبیعی است.

 

لایه زیر اساس
لایه زیر اساس لایه‌ای است از مصالح نسبتاً مرغوب که بین لایه اساس و خاک بستر روسازی قرار می‌گیرد. لایه زیر اساس در راههایی که آمد و شد وسائل نقلیه در آنها زیاد بوده و یا مقاومت خاک بستر روسازی کم است بکار می‌رود. لایه زیر اساس معمولاً از مصالح سنگ شکسته و یا شن و ماسه ساخته می‌شود.

 

لایه اساس
لایه اساس لایه‌ای است از مصالح مرغوب که بین لایه‌های رویه و زیر اساس یا بین لایه رویه و خاک بستر روسازی قرار می‌گیرد. لایه اساس از مصالح مرغوب نظیر سنگ شکسته، شن و ماسه شکسته، مصالح تثبیت شده با قیر، آهک و سیمان ساخته می‌شود. لایه اساس در راههائی که آمد و شد وسائل نقلیه در آنها زیاد بوده و یا مقاومت خاک بستر روسازی کم است از بتن آسفالتی کم قیر (اساس قیری) ساخته می‌شود.

 

لایه رویه
لایه رویه لایه‌ای است از جنس خیلی مرغوب و با مقاومت نسبتاً زیاد که بالاترین لایه روسازی است و مستقیماً در تماس با چرخهای وسائل نقلیه قرار دارد. لایه رویه در راههای با آمد و شد زیاد از مصالح مرغوب نظیر بتن آسفالتی یا بتن سیمانی ساخته می‌شود. در راههای با آمد و شد متوسط گاهی از رویه‌های آسفالت مخلوط در محل و یا رویه‌های آسفالت سطحی استفاده می‌شود. راههای با آمد و شد کم نظیر راههای روستائی و راههای فرعی ممکن است از رویه‌های شنی که عمر چندانی ندارند ساخته شوند.
رویه‌های آسفالتی با ضخامت بیش از حدود 5 سانتی متر معمولاً در دو لایه ساخته می‌شوند. لایه زیرین که به لایه آستر موسوم است درصد قیر کمتری از لایه روئی که لایه رویه (توپکا) نامیده می‌شود دارد. بین لایه‌های آستر و رویه بتن آسفالتی از یک لایه اندود قیری که به اندود سطحی موسوم است استفاده می‌شود. هدف از بکار بردن اندود سطحی ایجاد چسبندگی و پیوستگی بین دو لایه آسفالتی است. بین لایه‌های رویه آسفالتی و اساس غیر آسفالتی (شن و ماسه‌ای و یا سنگ شکسته) از یک لایه اندود قیری که به اندود نفوذی موسوم است استفاده می‌شود. هدف از بکار بردن اندود نفوذی ایجاد چسبندگی و پیوستگی بین لایه آسفالتی با یک لایه غیر آسفالتی است. مزیت دیگر استفاده از اندود نفوذی غیر قابل نفوذ کردن اساس غیر آسفالتی در برابر آب است.
انواع روسازی‌ها
روسازی‌ها دارای انواع مختلف هستند که از نقطه نظر نحوه گسترش تنش در آنها و نحوه تحمل بارهای وارد آنها را می‌توان به دو دسته کلی روسازی‌های انعطاف پذیر که شامل انواع روسازی‌های سخت تقسیم کرد. روسازی‌های انعطاف پذیر که شامل انواع روسازی‌های آسفالتی و شنی می‌باشند، روسازی‌هائی هستند که در آنها از لایه‌های باسختی (ضریب ارتجاعی) کم استفاده می‌شود. این نوع روسازی‌ها بارهای خارجی را بدون گسترش زیاد و در یک سطح نسبتاً کوچک به خاک بستر روسازی منتقل می‌کنند. در مورد روسازی‌های قابل انعطاف، خاک بستر نقش فوق العاده مهمی را در طرح روسازی بازی می‌کند و از این نظر بررسی و مطالعه خاک بستر روسازی باید با دقت بیشتری انجام شود.
روسازی‌های سخت که شامل روسازی‌های بتنی هستند، روسازیهائی می‌باشند که در آنها از یک یا چند لایه با سختی زیاد استفاده می‌شود. این نوع روسازی‌ها بارهای خارجی را بدون تغییر شکل زیاد صفحه بتنی در یک سطح نسبتاً وسیع به خاک بستر روسازی منتقل می‌نمایند.
با توجه به مطالب بالا و به منظور تحلیل تنش‌ها و تغییر شکل‌های نسبی در روسازی‌های انعطاف پذیر، در طرح و محاسبه این نوع روسازی‌ها بصورت یک سیستم چند لایه‌ای نیمه بینهایت در نظر گرفته شده و مورد بررسی قرار می‌گیرند. در حالی که روسازی‌های سخت بر اساس فرضیات مربوط به خمش صفحات واقع بر روی پی‌های ارتجاعی مورد بررسی قرار گرفته و تنش‌ها و تغییر شکل‌های نسبی در آنها تعیین می‌شود.
در ایران به دلیل آن که قیر بمقدار فراوان موجود بوده و سیمان بمقدار زیاد تولید نمی‌شود برای روسازی راهها از مصالح قیری استفاده می‌شود. در حال حاضر متجاوز از 000/15 کیلومتر از راههای ایران دارای رویه آسفالتی بوده و متجاوز از 000/36 کیلومتر از راههای غیر آسفالتی (شنی و خاکی) هستند.
یکی از مهمترین عواملی که در طرح روسازیها بخصوص روسازیهای انعطاف پذیر تأثیر دارد و باید دقیقاً مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد خصوصیات و مشخصات خاک بستر روسازی است و این امر از آن جهت اهمیت دارد که در حقیقت این خاک بستر روسازی است که نهایتاً باید تحمل کلیه بارهای وارد بر روسازی را بنماید. خاک بستر روسازی باید از لحاظ مقاومت و قابلیت تراکم مورد بررسی قرار گیرد تا رفتار و عملکرد روسازی در کوتاه مدت و دراز مدت مشخص شود.
مقاومت و قابلیت تراکم خاک خود بستگی به سایر مشخصات اصلی خاک از قبیل : جنس، میزان رطوبت، دانه بندی، خاصیت خمیری، وزن مخصوص و غیره دارد که این مشخصات باید ابتدا مورد مطالعه قرار گیرند تا تأثیر آنها بر روی مشخصات خاک مشخص شود. همواره قبل از اقدام به طرح روسازی باید از خاک بستر معمولاً نباید محدود به آزمایشگاهی قرار گیرند. مطالعه و بررسی خاک بستر معمولاً نباید محدود به آزمایشگاه بلکه این بررسی‌ها در محل نیز باید انجام شود. هرگاه پس از انجام این مطالعات معلوم شد که اطلاعات کافی در مورد خاک بستر مورد نظر بدست آمده است می‌توان اقدام به طرح روسازی نمود.

 

روش اشتو برای رده بندی خاکها
روش اشتو برای رده بندی خاکها یکی از متداولترین روشهای رده بندی خاک است و صرفاً برای راهسازی بکار می‌رود. این روش بر اساس نتایج تجربی حاصل از تأثیر جنس خاکها بر عملکرد روسازی استوار است. در روش اشتو خاکها به هشت گروه اصلی تقسیم می‌شوند. این تقسیم بندی بر اساس ظرفیت باربری و سایر مشخصات خاکها استوار است. هشت گروه اصلی به اسامی : 1- A، 2- A، 3-A ، 4- A، 5- A ، 6- A، 7- A ، 8- A نام گذاری شده‌اند. در راهسازی خاکهای 1- A مرغوبترین خاکها هستند. با افزایش شماره رده خاک از مرغوبیت خاک کاسته می‌شود، بطوریکه خاکهای 8- A نامناسب‌ترین خاکها هستند و بهیچ وجه نباید در راهسازی مورد استفاده قرار گیرند.

 

تراکم خاک و روشهای کنترل آن
خاکها اصولاً مصالح تراکم پذیری هستند و در اثر بارگذاری از حجم فضائی آنها کاسته می‌شود. علت این کاهش حجم وجود فضائی است که توسط هوا در بین ذرات جامد خاک اشغال شده است. هر گاه روسازی راهی بر روی بستری ساخته شود که خاک آن تراکم پذیر است، این خاک در اثر آمد و شد وسایل نقلیه متراکم تر شده و موجب نشت و خرابی روسازی می‌شود.
برای اجتناب از این گونه خرابی‌ها باید خاک بستر روسازی کوبیده و متراکم شود. کوبیدن و متراکم کردن خاکها توسط غلتک زدن انجام می‌شود. برای تعیین میزان تراکم خاک قبل از و بعد از کوبیده شدن باید وزن مخصوص خشک آن را اندازه گیری کرد و با حداکثر وزن مخصوص خشک آن را اندازه گیری کرد و با حداکثر وزن مخصوص آزمایشگاهی آن خاک مقایسه نمود. طبق تعریف درصد تراکم یک خاک نسبت وزن مخصوص خشک خاک به حداکثر وزن مخصوص خشک آزمایشگاهی همان خاک است.
(2-12)
حداکثر وزن مخصوص آزمایشگاهی یک خاک بستگی به جنس خاک، میزان رطوبت وروش آزمایش تراکم دارد. نحوه انجام آزمایش تراکم خاک به این ترتیب است که ابتدا نمونه‌ای از خاک مورد نظر در درصد رطوبت‌های مختلف در آزمایشگاه کوبیده و متراکم می‌شود. سپس با رسم منحنی تراکم خاک که نمونه‌ای از آن در شکل 2-11 – الف نشان داده شده است حداکثر وزن مخصوص خشک بدست می‌آید. در صد رطوبتی که در آن وزن مخصوص خشک خاک حداکثر است درصد رطوبت بهینه نامیده می‌شود.

روسازی‌ها از لایه‌های مختلفی تشکیل می‌شوند که تعداد این لایه‌ها و جنس و ضخامت آن‌ها بستگی به عوامل زیادی دارد که مهمترین این عوامل عبارتند از :
الف – مقاومت خاک بستر روسازی
ب – نوع ، وزن و تعداد وسائل نقلیه
ج – شرایط جوی منطقه
د – نوع مصالح موجود در منطقه
هر اندازه مقاومت خاک بستر روسازی کمتر و یا وزن و تعداد وسایل نقلیه‌ای که از راه عبور خواهند کرد بیشتر باشد، باید تعداد و ضخامت لایه‌های روسازی بیشتر بوده و جنس آنها نیز مرغوب‌تر باشد. روسازی راهها معمولاً از سه لایه متمایز زیر اساس، اساس و رویه تشکیل می‌شوند که هر یک از این لایه‌ها انواع مختلفی دارد. با وجود تنوع زیاد جنس لایه‌های روسازی آنها را می‌توان به چهار نوع تقسیم کرد که عبارتند از : مصالح شنی، (دانه‌ای)، مصالح تثبیت شده، مصالح آسفالتی و مصالح بتن سیمانی. در این بخش فقط مشخصات و خصوصیات لایه‌های زیر اساس، اساس و رویه‌های شنی مورد بحث قرار گرفته است. مشخصات و خصوصیات لایه‌های تثبیت شده در بخش چهارم و لایه‌های آسفالتی در بخش‌های پنجم و ششم شرح داده شده و نحوه تعیین تعداد و ضخامت لایه‌های روسازی موضوع مبحث طرح روسازیها است که در بخش نهم آورده شده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله روزسازی راه

دانلودمقاله شرح حال سید حسن مدرس

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله شرح حال سید حسن مدرس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه:
افتخار هر ملت و کشور به چهره های علمی و شخصیتهای برجسته آن است درخشیدن اختران فروزان در آسمان تاریخ و فرهنگ هر جامعه نشان استعداد ها توانمند ها و بالندگی هایی است که در جوهره و نهاد آن جامعه و مردمش نهفته است این گنجه هایی پنهان و ذخیره های نهفته در سیای مفاخر علمی و مولفان و مصلحان جلوه می کد با این حساب بازنگری به اینگونه شخصیت ها توجه به گنجینه های گران قیمت و پشتوانه های فرهنگی یک امت است و چه چیزی جز این نگاه و شناخت می تواند فرزندان این آب وخاک وارثان یک مکتب و میهن و (غنای شخصیت) و (اعتماد به نفس) بخشد و آنان را در مسیر ایستادن در برابر طوفان های مهاجر و سیلابهای خانمان برانداز به مقاومت و مرزبانی و دفاع از (هویت مستقل) خویش فرا خواند؟ راستی.... دریع نیست که از چهره های افتخار آفرین خویش که (گذشته) تاریخ و علوم فرهنگی اسلامی ما را به (امروز) پیوند بدهند بیگانه باشیم. اینک باغرور و سر بلندی (داشته) های خود را در(بازارجهانی فرهنگ و اندیشه) عرضه می کنیم و دیگر آنچه را (خود) داریم از بیگانه تمنا نمی کنیم و به گوهرهای خویش می نازیم و می بالیم و در پی گم شدگان لب دریا نیستم بر این نعمت بزرگ خدای را سپاس فراوان.
سخن گفتن از تاریخ معاصر ایران حوادث و رویداد ها و تحولات و تغییرها و شرح احوال و بررسی آراء و اعمال رجال و شخصیتهای آن از جمله شهید مدرس بدون در نظر داشتن خطوط اصلی آن چه بر آن سامان حداقل از دوران تاج گذاری فتحعلی شاقاجار (1212ق) مصادف است با تشدید رقابتهای مستعمراتی دولتهای اروپایی و کشیده شدن آن به مرزهای ایران و فروافتادن کشور در دایره سیاست بین الملی و منارعات آن ناممکن می نماید.

 

 

 

ولادت...
سید حسن مدرس با شرح حال مختصری از خود در سن 60 سالگی بنا به خواسته یکی از روزنامه های عصر تحریر فرمود. و در همان روزنامه به چاپ رسیده است وی در سال 1287 ه.ق در قریه سرابه کچو از توابع اردستان دیده به جهان گشود. پدرش سید اسماعیل، جدش میر عبدالباقی از طایقه میر عابدین از سادات طباطبائی و در اصل از اهالی زواره اصفهان مهاجرت کرده و نزد جد پدری خود میر عبدالباقی، جهت فراگیری معلومات اولیه و کسی تربیت دینی سکونت گزید. هشت سال بدین منوال گذشت و مقارن با چهارده سالگی برحسب وصیت پیشین جد خود جهت تحصیل علوم دینی عازم اصفهان شد، مدت سیزده سال درآن شهر سکونت نبوده و در این مدت از قریب سی نفر از استاتید ادبیات عرب، مفقول (فقه و اصول) و معقول (فلسفه) استفاده کرد. از جمله اساتید او در اصفهان، مرحوم میرزا عبدالعی هرندی، جهانگیر خان قشقائی و آخوند ملامحمد کاشانی بودند که مدرس نزد شخص نهضت منقول و نیز دو نفر اخیر علوم معقول را فراگرفت وی هر سه نفر را به ریاضت و زهد توصیف می کند. بعد از واقعه تنباکو، در سال 1272 به عتبات عالیات مهاجرت نموده، به محضر آیت اهلد حاج میرزا حسن شیرازی، مصدر فتوای سیاسی و حرمت تنباکو، شریف حاصل کرده محضر اکثر بزرگان آن سامان را نیز درک کرد و عمدتا از دو استاد بزرگ آن عصر ملامحمد کاظم خراسانی (اصول معروف و مولف کنایه الاصول) و آیت اهل سید محمد کاظم یزدی (فقیه عالیقدر و مولف عروه الوثقی) استفاده کرد وی در این مدت از همسر و فرزندان خود دور بود. در سال 1289 که مقرر شد.
نظارت پنج نفر از علمای طراز اول بر مصوبات مجلس شورا اعمال شود، عده ای با تأیید علمای نجف انتخاب و معرفی شدند و مدرس نیز یکی از ایشان بود، مدرس پس از قبول این سمت، دریافت که دیگر احتیاجی به خانه موروثی خود در اطراف اصفهان ندارد. آنرا به ساختن حمامی برای اهالی روستای محل سکونت فرزندان خویش اختصاص داد.
در سال 1294 در پی بروز جنگ بین المللی اول و اشغال ایران توسط دول بیگانه در حالی که مدرس به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس سوم خدمت کرده قشون روسها قصد اشغال تهران را داشت. احمدشاه پیشنهاد کرد پایتخت به جای دیگری منتقل شود. اما پذیرفته نشد. سرانجام با پیشنهاد مدرس و موافقت مجلس قرار شد یک دولت سایه در کنار دولت اصلی تشکیل شود، تا پس از سقوط احتمالی دولت مرکزی زمام امور را به دست گیرد. این دولت سرانجام کابینه مهاجرت را تشکیل داد که از سوی متحدین حمایت می شد و مدرس در این دولت که ریاست آن به عهده نظام السلطنه باقی بود و جمعا هفت عضو ثابت داشت پست وزارت عدلیه را عهده دار شد. عضویت در این کابینه در آن موقعیت که اشغالگران با آن مخالف بودند، خاطرات بسیاری داشت، و چون از ابتدا دولت مذکور به این منظور تشکیل شد که در مخارج تهران به صورت سیار و بدون اقدام، منتظر احاله مسئولیت باشد، سرنوشت آن از اول با دربدری و احیانا جدال با نیروهای اشغالگر رقم زده شد. در نتیجه پس از حرکت مهاجران به همراهی عده ای از وکلا و آزادی خواهان قشون روس ایشان را تعقیب کرد در قم کمیته دفاع ملی تشکیل شد و مدرس به عنوان یکی از چهار نفر هیأت رئیسه آن قبول مسئولیت کرد. در قریه رباط کریم نزدیک قم بین مهاجران و اشغالگران برخورد سختی روی داد، مهاجران شکست خوردند و گروهی از ایشان به تهران بازگشتند. مدرس برای جمع آوری پول و امکانات جنگی با جمعی به اصفهان رفت و بدون آنکه توفیقی حاصل کند با مشقت بسیار خود را به باقیمانده مهاجران در کرمانشاه رسانید و عضویت کابینه را که در آنجا رسمیت یافته بود رسما قبول کرد.
بعد از اقدام مهاجران و استقرار در تهران، دولت وثوق الدوله که آزدایخواهان از جمله مدرس او را با مشخص در حضرت عبدالعظیم به جای دولت صمصام السلطنه بختیاری انتخاب کرده بودند تا پریشانیها و نابسامانیهای بعد از جنگ را ترمیم کند، به مردم خیانت کرد و با همکاری نصرت الدوله و مادام الدوله در حالی که هر یک مبالغی از دولت انگلستان رشوه گرفته و قرار داد 1919 را با دولت انگلیس منعقد ساخت.
که این قرار داد سرانجام با مخالفت غالب افراد از جمله مدرس شکست خورد. دوره پنجم مجلسی در 22 بهمن 1302 گشایش یافت. زمزمه تغییر رژیم از مشروطه به جمهوری از اواخر دوره چهارم مجلس به راه افتاده بود و مدرس و یارانش که در مجلس پنجم در اقلیت بودند به این نکته توجه داشتند و از ابتدا مخالفت با اعتبار نامه ها را وسیله قرار دادند تا وقت را بگذرانند و در سال 1302 قبل از طرح مساله جمهوری در مجلس به پایان برسد در ماجرای جمهوری مدرس در مجلس سیلی خورد، اما پایان قضایا نشان داد که سیلی واقعی را رضاخان خورده است . از این جهت به انواع وسایل از جمله تظاهر به اهتمام و ارتباط با علما در تحکیم موقعیت خود کوشید و واقع غم انگیز ارسال تمثال مبارک مولای متقیان به رسم هدیه از سوی علمای نجف برای رضاخان در همین زمان صورت گرفت، مدرس و یارانش که خود را ضعیف و حریف را در طریق وصول به مقصد می دیدند چاره کار را در استیضاح دولت دیدند، و در حاشیه اقداماتی مثل مدیران جرائد در مجلس، مخالفت با حکومت و نطق مفصل و تاریخی، در مجلس و نطق حائری زاده در پی آن سرانجام در جلسه مورخ دوم اسفند 1303 برگه استیضاح را به مجلس تقدیم کردند و مدرس صحبت کوتاهی در این زمینه ایراد کرد. در ماجرای استیضاح بین مدرس و رضاخان در مقابل مجلس برخورد علنی پیش آمد.

 

مدرس سوانح ایام:
مدرس توسط آخوند ملامحد کاظم خراسانی و ملاعداهلد مازندرانی، نامه ای مورخ سوم جمادی الاول 1328 جزو بیست نفر عالمان دینی ولایات مختلف جهت انتخاب پنج نفر به عنوان هیأت طراز اول به مجلس شورای ملی معرفی می شود، پس از چندین بار رأی گیری بالاخره در جلسه شعبان به حکم قرعه، جز و هیأت طراز اول انتخاب می گردد، در مورخ 28 ذیحجه در مجلس حاضر و 19 محرم 1329 پس از شنیدن توضیحات مسئولین امور مملکتی مبنی برموازنه مثبت تجارت ایران با روسیه برای جلوگیری از مقابله به مثل آن دولت به اتفاق امام جمعه (خویی) تلگرافی به آخوند خراسانی و مازندرانی خواستار توقف حکم تحریم روسی می شود.

 

مدرس در مجلس دوم:
دوره دوم قانونگذاری در تاریخ دوم ذیقعده شروع به کار کرد و در تاریخ 29 ذیحجه 1329 اندکی پس از انقضای قانون دوره دوم به پایان رسید. مدرس در 28 ذیحجه 1328 در مجلس شورای ملی حضور یافت و مراسم تحلیف را بجای آورد. اولین نطق مدرس در مجلس به تاریخ 19 محرم1329 ایراد گردید و آخرین سخنان او در جلسه علنی مجلس در تاریخ 24 دیقعده 1329 صورت پذیرفت. با استقصاء در صورت جلسات مجلس دوره دوم روشن می شود که مشارالیه در 56 جلسه به ایراد سخن و اظهار نظر و تذکر نکاتی پرداخته است. سیاحه نکات مهم مطروحه از سوی مدرس در جلسات مذکور کهنشانگر خطوط اصلی بینش تفکر و مواضع او می باشد، به شرح ذیل می توان شماره کرد.
1- برخی از ویژگیهای نماینده، قوع مقننه، حدودمجلس، التزام به قانون، و تفکیک قوا.
2- دعوت به اتحاد در غرض، و تکثیر و تقلیل نیروها و هنچنین تحمل یکدیگر و پرهیز از مبانیت که موجب فساد است.
3- تذکر این نکته که مصوبات مجلس شورای می باید محالف با شرع نباشد، نه موافق شرح.
4- دعوت به آوردن معلم خارجی در عوض فرستادن دانشجو به خارج
5- ضرورت امنیت، مالکیت و بهره مند شدن افراد از حاصل کار خود در صورتی که خواهان آبدی کشور باشند.
6- درباده روابط خارجی ایران

 

مدرس در مجلس سوم:
مجلس سوم پس از سه سال در روز یکشنبه، هفده محرم 1333 افتتاح و با کشیده شدن جنگ جهانی اول به ایران در روز پنجشنبه 25 ذیحجه همان سال پایان گرفت، در این دوره علی رغم کوتاهی مدت آن و تزلزل دولتها و اشتغالات دیگر مدرس از جمله امر تدریس و شرکت در جلسات، تهیه و تنظیم قانون مجازات وی در بحث لوایح و قوانین مطروحه در مجلس حضور فعال داشته و با بیان آرای و افکار خود و دفاع از قانون و منزلت آن و حقوق مردم و کشور و دفاع از افزایش عایدات و تقلیل خارج از مخالفت با:
استقراض خارجی و تمرکز اختیارات در ید واحد و تجزیه نیروی ملت و توجه دادن نمایندگان به مسائل اسامی سیاست خارج مانع از افتتاح مجلس گردید تا در غیاب مجلس با کودتای سوم اسفند 1299 مواد قرار داد مذکور را عملی سازد، پس از تثبیت رضاخان میرپنج در قدرت و کنار رفتن یکی از مهره های بازی به نام سیدضیاء الدین طباطبایی و روی کار آمدن قوام السلطنه، مجلس جهارم پس از 6 سال در تاریخ 15 شوال 1339 افتتاح شد.
ورود مدرس در مجلس چهارم مرهون تغییرات در جو سیاسی کشور بود که به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله و پاره ای حوادث اتفاق افتاد. در غیر این صورت مقدمات به گونه ای فراهم آمده بود تا برای نمایندگان واقعی و فهیم و شجاع و آزاده و مستقل، امکان حضور در این مجلس فراهم نباشد. مجلس چهارم در تاریخ اول تیر 1300 افتتاح و پس از برگذاری 294 جلسه علنی در تاریخ 31 خرداد 1302 به کار خود پایان داد. مدرس در این دوره بسیار فعال بود و در 199 جلسه آن به اظهار نظر و رأی و ارائه پیشنهاد و ایراد سخن پرداخت.
مدرس در آغاز کار مجلس چهارم با توحه به وقوع حادثه کودتا و عواقب مترتب برآن می رفت تا به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران ثبت گردد، خود را موظف می دید جبهه ای وسیع در برابر کودتاچیان پدید آورد و در راه تحقق این مهم مجبور به برخی اعماض ها بود اما اصول و مشی سیاسی خود را فراموش نکرد و هنگام طرح اعتبار نامه ای نماندگان از جمله به سه اقدام مهم پرداخت.
1- افشای ماهیت قرار داد 1919 و دلایل محالفت با آن قرار داد.
2- مخالفت با اعتبار نامه نمایندگان بدوم موکل
3- افشای کودتای سوم اسفند و محالفت با عوامل دخیل و شریک در دولت کودتا
4- تصویر ایران پس از مشروطیت
5- انتقاد از تزلزل دولتها و دفاع از تداوم و ثبات دولتها به عنوان ابزاری برای خروج از بحران.
6- پیشنهاد اظهار خصوصیت نسبت به دول اسلامی در سیاست خارجی کشور

 

مدرس و گنهکاران سیاسی:
رابطه مستمر مدرس با بعضی از گنهکاران سیاسی و چشم پوشی او از گناه بعضی دیگر در مقاطع خاص از جمله اقدامات سیاسی اوست. که در بسیار جاها مطرح شده و فضاوتهایی همراه با افراط و تفریط را به دنبال داشته است. مهم ترین افرادی که از این جهت دیده شده اند، نصرت الدوله قوام السلطنه و وثوق الدوله هستند. نصرت الدوله و قوام از هم پیمانان رسمی مدرس نبوند، اما مدرس ای دو نفر را مجری سیاستهای خود می دانست و معمولا از کابینه هایی که ایشان به طرفی در آن شرکت داشتند، طرفداری می کرد و همین امر در مجلس چهارم در جریان کابینه مستوفی که به جای کابینه قوام عهده دار امور مملکت می شد مایع گفتگو گردید، مدرس با نصرت الدوله بیشتر نزدیک بود، ولی قوام گوئی خود را شخصیتی در ردیف مدرس می دانست وآن قدر نزدیک می شد تا اطرافی و حاشیه نشین مدرس شمرده شود. وثوق الدوله پس از رسوایی قرارداد 1919 نتوانست در ایران بماند و به خارج رفت، اما پس از برقراری سلطنت رضا شاه به ایران بازگشت و در اولین کابینه عضویت یافت، مدرس با وزارت وثوق الدوله در این کابینه موافقت کرد. اما در اینجا جرو بحث سیاسی دیگری به راه افتاد. وثوق علاوه بر سازش با انگلیسیها در عقد قرار داد ننگین 1919 متهم بود که مبلغ سنگینی از این بابت رشوه گرفته است و اتهامات دیگری مهم داشت.
نصرت الدوله در عقد قرار داد 1919 و اتهام اخذ رشوه باوثوق الدوله شریک بود و نیز متهم بود مبلغ کلانی حدود120 هزار لیره به عنوان خرج مسافرت سیاسی به اروپا از دولت گرفته است و صورت مخارج را تحویل نداده است. قوام رسوائی سیاسی ویژه و بی گفتگویی نداشت، اما روی هم رفته به عنوان سیاستمداری و دیکتاتوری اهل زد و بند شناخته می شد. او از جمله صدر اعظمهایی است بیش از تمام رجال سیاسی هم عصر خود به تهمت ارتجاع متهم شده است و سوسیالیستها مهم ترین گروه مخالف او بودند و او را با هر بهانه ای مرتجع می خواندند.

 

استیضاح از رضاخان:
استیضاح تاریخی مدرس و شش نفر از افراد اقلیت از رضا خان در واقع گویای یک موضوع سیاسی مهم و آشکار علیه سیاست روز است، استیضاح که در تاریخ سه شنبه هفتم اسد 1303 مقارن، بیست و هشتم ذیحجه در جلسه چهل و دوم مجلس تقدیم شد در واقع یک موضوع جدید نیست.
بلکه عکس العملی است که توسط اعمال دولت و در پناه اکثریت مجلس نسبت به مدرس و یارانش اعمال می شد.
شرح این جریان مستمر در کلیه تواریخ آمده و داستان ویژه روزبرگذاری استیضاح نیز خود دلیل زنده ای برحقانیت استیضاح کنندگان بود.
در این روز مدرس، حائری زاده و کازرونی هنگام ظهر پس از خروج از مجلس مضروب شدند و استیضاح به دلیل عدم تأمین که توسط بهاریه ما اعلام گردیده بود علنی شد.

 

داستانهای مدرس:
شهید آیت اهله مدرس در سنین جوانی به مقامی اجتهاد رسید و در توصیف مقام فقهی اش همین بس که در نجف اشرف هم مباحثه او و هم ردیفش آیت اهلا سید ابولحسن اصفهانی بود که به مقام مرجعین رسید مرحوم آیت اهلس العظمی، مرعشی نجفی(ره) مدرس را از اجله علمای عصر و رجال نامی ادوار اخیر معرفی می کند، علامه سید محسن امین در کتاب، گرانسنگ «اعیان الشیعه» او را مردی دانشمند فاضل، با شهامت، نترس معرفی می کند. مدرس با شهامت ترین مردان در مجلس و پایدارترین افراد در پیمان خویش بوده در میان فقها و مجتهدین که امام خمینی(ره) به تعظیم و تکریم آنها پرداخته است، از هیچکس به اندازه مدرس تجلیل ننموده و آنچنان عظمتی، برای این انسان والامقام قائل است که دستور احداث زیاردگاهی باشکوه برای وی می دهد.
یکی از برجسته ترین ویژگیهای شهید مدرس، قناعت و ساده زیستی او بود. خصوصیتی که کمتر در افرادی که همچون او به مقام برجسته و سیاسی رسیده اند روش زندگی قرار می گیرد. او از ابتدای زندگی تا انتهای عمر پر برکتش از ساده زیستی دست برنداشت و این عامل او را در مبارزه پیگیریا استعمار و استبداد موفق می ساخت، غزت و قناعت و اعراض از مظاهر دنیوی هر گونه بیم و هراس از قلب پاک و باصفای وی زدوده بود. مناعت طبع و بی اعتنایی مدرس برامکانات دنیایی از همان فقری حکایت می کند که باعث فخر پیامبر اسلام (ص) بود و می فرمود: الفقد فخری، همان فقری که عین بی نیازی و تانگری بود. یکی از ویژگیهای آن مجتهد ژرف اندیشیدن و شجاعت معنوی بود. این قدرت روحی او از توجه قلبی وی به ساحت قدس پروردگار و راز و نیاز او با خداوند و توسل به پیشگاه مقدس اهل بیت عصمت و طهارت منشأ می گرفت. او نه تنها از تعلقات مادی وارسته بود، بلکه خود را از تعلقات روحی هم نجات داده و از آنچه غیرخدا بود، دل کنده بود، دل روشن او به نورایمان، حکمت و معرفت را برایش به ارمغان آورده بود. شهید مدرس در پیش بینی حوادث آینده قدرتی قوی داشت و با درک نتیجه آنها بسیاری از دردهای سیاسی را درمان می کرد و در پایان اندیشه خردمندانه خویش را که منطقی و مستدل بود ابراز می داشت. او در تحلیل مسائل اجتماعی تاریخی و سیاسی دارای صاعقه برق آسای فکری بود. به همین جهت در دوران تحصیل و حتی در سنین جوانی به مسائل پیرامون خویش توجه داشت و وقتی احساس کرد، آسمان اصفهان باابر تیره آلوده شده با مبارزه با وی برخاست و درمیدان نقش جهان برعلیه او سخنرانی نمود. مدرس بخاطر آنکه تسلیم ظلم و جور نگردید، سالها در تبعیدگاه خواف به سر برد، و این موقعیت مشقت زا را برسازش با کژی و ناراستی برتری داد.
«پای در زنجیر پیش دوستان به که با بیگانگان در بوستان»
مجموعه داستانهای نوشته شده در این کتاب که از 270 قصه متجاوز است، علاوه بر آنکه نکات پند آموز و عبرت انگیزی را دارد، خواننده را با بخشی ازتاریخ معاصر و نیز پرتوی از سیمای شهید آیت اهلا مدرس و بسیاری از یاران و همراهانش آشنا می سازد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شرح حال سید حسن مدرس

دانلود مقاله زندگینامه ی نیما یوشیج

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله زندگینامه ی نیما یوشیج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 یوشیج
یوش؛ روستای کوچکی در دامنه‌های سرسبز البرز. سال 1276 است و قاجارها دو دستی سلطنت را چسبیده‌اند. اگر چه تکانه‌های شدیدی در جریان است و عنقریب است که از دور خارج شوند. انقلاب مشروطیت در راه است.
پاییز، آن قدر رنگ در طبیعت ریخته است که نخستین نگاه‌های «نوزاد» به جای گریه با حیرت همراه است. اسمش را علی می‌گذارند؛ اولین پسر مردی شجاع و عصبانی و زنی اهل شعر و ادبیات. پدر تار می‌زند و به شکار می‌رود و گاهی پسر خردش را جلوی خودش، بر اسب می‌نشاند و به کوه می‌زند:
«زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق – قشلاق می‌کنند و شب بالای کوه‌ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می‌شوند.»
خواندن و نوشتن را نزد آخوند روستا می‌آموزد. در سفری به تهران، به اصرار اقوام نزدیکش، در مدرسه‌ی سن لویی نام نویسی می‌کند. اما درس خواندنش تعریفی ندارد. با بچه‌ها درگیر می‌شود.
مدام در اندیشه‌ی نقشه‌ای برای فرار از مدرسه است و به جز نقاشی، نمراتش تعریفی ندارد:
«وضع رفتار و سکنات من، کناره‌گیری و حجبی که مخصوص بچه‌های تربیت شده در بیرون شهر است، موضوعی بود که در مدرسه مسخره بر می‌داشت. با خوش رفتاری‌ها و تشویق‌های معلم شاعری به نام «نظام وفا» به وادی شعر کشیده می‌شود. شعرهایی به سبک خراسانی
می‌سراید. اما این قالب و نگاه نمی‌تواند او را راضی کند:
«همه چیز در آن یک جور و به طور کلی دور از طبیعت واقع و کم‌تر مربوط به خصایص شخص گوینده، وصف می‌شود» اما مدرسه‌ی سن لویی برای او چیزی بیش‌تر از یک معلم خوب دارد. یادگیری «زبان فرانسه» از ارکان آموزشی این مدرسه است. در این ایام که مقارن با جنگ جهانی اول است، اخبار جنگ را به زبان فرانسه می‌خواند و اندک اندک با ادبیات فرانسه و آثار شعرای رمانتیک آشنا می‌شود:
«آشنایی با زبان خارجی راه تازه را در پیش چشم من گذاشت» بعد از اتمام دوران تحصیل در اداره‌ای مشغول به کار می‌شود. ولی زندگی شهری و کار اداری با طبع او سازگار نیست:
«من تمام این مدت را در شهر اقامت داشتم. مشغول انجام دادن کاری بودم که مقتضی طبیعت من نبود. با چه کسی می‌توان گفت که مرتب کردن کاغذ جات یک اداره‌ی دولتی و سنجاق زدن به آن‌ها برای من کار خوبی نبود.»
سرانجام جست و جوهایش به نتیجه‌ می‌رسند. منظومه‌ی بلند «افسانه» را می‌سراید و قسمتی از آن را در هفته‌نامه‌ی «قرن بیستم» به چاپ می‌رساند. این نشریه را دوست شاعرش «میرزاده‌ی عشقی» اداره می‌کند.
این منظومه سرشار از تخیل و توصیف‌های بدیعی است که مخالفان نوگرایی نیز نمی‌توانند بی‌اعتنا از کنار آن بگذرند: تو دروغی، دروغی دلاویز / تو غمی، یک غم سخت زیبا. یا در جای دیگر: خس، به صد سال طوفان ننالد / گل، زیک تند باد است بیمار / تومپوشان سخن‌ها که داری...
افسانه در 1301 سروده و منتشر می‌شود و از این پس نوآوری‌های او که دیگر نام خودش را به «نیما یوشیج» تغییر داده بوده با شعرهایی ادامه پیدا کرد که هر کدام از بهترین نمونه‌های سبکی محسوب می‌شود که خیلی زود به «شعر نو» معروف شد و شاعران جوان زیادی را به دنبال خود کشید.
اما نادیده گرفتن قواعد جا افتاده‌ی هزاران ساله، بدون بدخواهی و مخالفت آشکار ادبی جا افتاده و صاحب نام، امکان‌پذیر نشد:
«چیزهایی که قابل تحسین و توجه عموم واقع می‌شوند اغلب این طور اتفاق افتاده است که روز قبل بالعموم آن‌ها را رد و تکذیب کرده‌اند.»
با این همه نیما راه خود را یافته بود و بدون توجه به بدفهمی‌ها و کم‌فهمی‌های اهل ادب به تجربه‌های تازه‌اش ادامه داد: وزن و قافیه را هر چند یک سره به کنار ننهاد، آن‌ها را به شکل تازه‌ای به کار گرفت. مصرع‌ها کوتاه و بلند می‌شوند و کلمات با دقت و وسواس انتخاب می‌شوند. هر چند ظاهر بعضی از اشعار، انسجام و استحکام سبک کهن را ندارند، نظم آهنینی در کل شعر جاری است که مخصوص همان شعر است:
«شعر آزاد سرودن برای من دشوارتر از غیر آن است.»
نوآوری نیما فقط در قالب شعری نبود. نوع نگاه او نیز تازه و امروزی بود. همین نگاه تازه بود که به آن قالب نو منجر شده بود:
«مایه‌ی اصلی اشعارمن رنج من است. به عقیده‌ی من گوینده‌ی واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود شعر می‌گویم. فرم و کلمات و وزن و قافیه، در همه وقت برای من ابزارهایی بوده‌اند که مجبور به عوض کردن آن‌ها بوده‌ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.»
«دیگران» بخش قابل توجهی از هستی نیما است. او نمی‌تواند چشمش را بر فقر و درد و رنج و زندگی محنت بار مردم دور و برش بربندد. تا جایی که به وادی سیاست پای می گذارد و به فکر قیام و انقلاب می‌افتد:
«تا چند روز دیگر از ولایت می‌روم. اگر موفق شدم همهمه‌ی تازه‌ای در این قسمت البرز به توسط من درخواهد افتاد و اصالت دلاوران کوهستان را به نمایش درخواهم آورد.»
اما به زودی منصرف می‌شود و فکر یاغی‌گری را از سرش بیرون می‌کند چون به این نتیجه می‌رسد که ممکن است بی‌جهت مردم را به زحمت اندازد.
پس از ازدواجش با «عالیه جهانگیر» در سال 1306، چند سالی به شمال می‌رود و در بازگشت در مجله‌ی موسیقی به کار مشغول می‌شود و با انتشار مجموعه‌ مقالاتی با عنوان «ارزش احساسات» مبانی نظری کارش را هم تبیین می‌کند. گاه گاهی هم شعری چاپ می‌کند:
«زیاد می نویسم، کم انتشار می‌دهم و این وضع مرا از دور تنبل جلوه می‌دهد.»
نیما در شب شانزدهم دی ماه 1338 از بیماری ذات الریه چشم از جهان فروبست. کسانی را وصی خودش کرده بود تا بعد از مرگش بر کار انتشار آثارش نظارت کنند. وقتی برای گرفتن دست نویس شاعر به خانه‌اش در شمیران، مراجعه کردند، عالیه خانم کیسه‌ی بزرگی از زیرزمین آورد که تویش از پاکت سیگار
گرفته تا مقواهای کج و کوله پیدا می‌شد. روی آن‌ها اغلب با مداد رنگی، ناب‌ترین نمونه‌های شعر معاصر سرزمینی نوشته شده بود که در دنیا به شعر معروف است.
نیما یوشیج
بهمن ۱۳۱۶
«مایه‌ی اصلی اشعارمن رنج من است.»
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در 21 آبان 1276 به دنیا آمد و بعدها پایه‌گذار شعر نو در ایران شد. وی بعد از 64 سال زندگی بر اثر بیماری ذات‌الریه درگذشت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه ی نیما یوشیج

دانلود مقاله تصویر زن ایرانی در مقالات چرند و پرند

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله تصویر زن ایرانی در مقالات چرند و پرند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


تصویر زن ایرانی در مقالات چرند و پرند
در عصرمشروطه، روزنامه جدید‌ترین و در عین حال گسترده‌ترین رسانه گروهی بود و مشروطه خواهان به جز آن، وسیله دیگری برای رساندن پیام خود به مردم در اختیار نداشتند و به همین دلیل این رسانه برای برقراری ارتباط با مردم به وجود آمد.
این که مقصود از طنز چیست و امروزه چطور از آن استفاده می‌شود باید گفت امروزه طنز در رسانه‌های گروهی آن بار معنایی خاص خود را که در گذشته در ادبیات داشته است، دیگر ندارد و در واقع به هر سخن مسخره یا به هر صحبت فکاهی یا هر نوع جوک، طنز گفته می‌شود در حالی که طنز معنا و کاربرد دیگری دارد و در این معانی نمی‌گنجد. تعریف دقیق طنز عبارت است از سخن ریشخندآمیز و نوع خاصی از هنر است که این سخن می‌کوشد به نقد جامعه موجود بپردازد و از طریق نقد به اصلاح جامعه اقدام کند. بنابراین طنز به هر معنا که زشت، پلید، نازیبا، ناراست و ناعادلانه می‌داند می‌تازد بدین ترتیب طنز به طور معمول غیر شخصی است و دیدگاه اجتماعی دارد و به کل جامعه می‌نگرد. زبان طنز بسیار گزنده است اما زبان زشت و ناسزا‌گویی نیست. در کتابی که آرتور پولارت به نام طنز نوشته و سعید سعید‌پور آن را به فارسی ترجمه کرده است، پولارت نظراتی را ابراز می‌کند. او می‌گوید بسیار آسان است که ما برای خنداندن مردم، قربانی طنز را با صفات مسخره‌ای بیاراییم و به عنوان مثال از صفتی مانند ابله استفاده کنیم تا مردم به خنده بیفتند. اما وظیفه طنز‌پرداز استفاده از این واژه‌ها نیست او باید خواننده یا مخاطب خود را به سمتی پیش ببرد که او واقعا درک کند که قربانی طنز ابله است. بنابراین در طنز ظرافت بسیار نهفته است و همان‌طور که بدان اشاره شد طنز پادزهر زشتی‌های اجتماعی است و می‌کوشد جامعه‌ای بهتر از جامعه کنونی برقرار کند. میان طنز با انواع دیگر سخن ریشخند‌آمیز تفاوت بسیار اساسی وجود دارد به طور مثال اگر هزل را با طنز مقایسه کنیم، هزل هم سخن ریشخند‌آمیز است، اما زمانی که این سخن گفته می‌شود و مخاطبان به خنده می‌افتند کار هزل دیگر به پایان می‌رسد یعنی کار هزل پس از ایجاد خنده شوخ و شاد به اتمام می‌رسد. در حالی که در طنز، خنده ابتدای کار است و پس از آن مخاطب به فکر فرو می‌رود. طنز اساسا به مسائل جدی توجه می‌کند به عبارتی محور بحث طنز، مسائل اجتماعی جدی است بنابراین مخاطب پس از شنیدن طنز به فکر فرو می‌رود و از طریق تفکر به حقایق تلخ دست می‌یابد.
نمونه‌هایی از این دست به قرار ذیل است:
1-در سال 1325 قمری یا 1286 شمسی روزنامه عدالت تبریز مقاله‌ای درباره آزادی زنان نوشت. این مقاله سر و صدای زیادی بر‌انگیخت تا سر‌انجام انجمن ایالتی آذربایجان به این مساله رسیدگی کرد و روزنامه عدالت را توقیف و نویسنده روزنامه - میرزا حسین‌خان - را از شهر بیرون کرد.
2-در دوره مجلس اول انواع و اقسام انجمن‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ایالتی و... در تهران وجود داشت. به نوشته برخی از مورخان در حدود 140 انجمن و به گفته برخی دیگر تا 200 انجمن در تهران وجود داشته است. در طی این های و هوی انجمن‌سازی، بانوان پایتخت نیز انجمنی را دائر کردند که درباره آن مخالفت‌های شدیدی صورت گرفت و کار به مجلس شورای ملی کشانده شد. برخی از نمایندگان تا جایی پیش رفتند که گفتند ایجاد انجمن به دست بانوان و گرد آمدن آنها در این انجمن و صحبت‌های آنان باعث فساد اجتماعی می‌شود و بدین ترتیب خواهان برچیده شدن این انجمن شدند.
3-به دنبال تنظیم متمم قانون اساسی شیخ فضل الله نوری و پیروان او نسبت به چند فصل این متمم اعتراض کردند اما به دلیل آن که اعتراض آنها به جایی نرسید از پایتخت خارج شدند به زاویه حضرت عبدالعظیم رفته و در آنجا به بست نشستند. آنها در آنجا روزنامه‌ای را منتشر کردند که اسمی روی آن نگذاشتند و آن را لایحه خواندند که مجموعه آن به نام لوایح شیخ فضل الله نوری به کوشش خانم دکتر رضوانی منتشر شده است. در یکی از این لوایح نویسنده چنین مطلبی را عنوان می‌کند، او می‌گوید: «اگر در ایران مشروطیت برقرار شود دختران مسلمان به مدرسه می‌روند و سواد می‌آموزند بنابراین او رفتن دختران را به مدرسه و سواد‌آموزی آنها را مانند یک بلیه اجتماعی یا آفت اجتماعی معرفی کرد که ناشی از برقراری نظام مشروطه بود.
در شماره 4 روزنامه مطلبی به نظم به نام «کنسرت دختران قوچان» وجود دارد. در این مقاله دهخدا به موضوع بسیار مشهودی که قبل از مشروطیت در ایران پیش آمده بود، اشاره می‌کند. بدین ترتیب که چون رعایای قوچانی نتوانسته بودند مالیات خود را به حاکم روزگارشان بپردازند. حاکم خراسان - آصف الدوله - با همکاری حاکم بجنورد که سالار مفخم بود تعدادی از این دختران را به ترکمن‌ها فروخت و ترکمانان این دختران را در آسیای میانه در بازارهای سرو به معرض فروش گذاشتند. این مساله یکی از انگیزه‌های حرکت مشروطه‌خواهی بود و خشم و عصبانیت مردم آزاده ایران را بر‌انگیخته بود. این داستان دست‌مایه‌ای شد برای نگارش کتاب پردازش حمایت دختران قوچان نوشته خانم افسانه نجم‌آبادی. دهخدا به این مطلب اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که این دختران در چه وضعیتی در شهرهای مختلف قفقاز به سر می‌برند و اسباب عیش و عشرت اربابان بیگانه خود را فراهم می‌سازند. همینطور در شماره 24 روزنامه باز مطلبی به نام «روسا و ملت» به نظم آمده که عنوان مقاله بیانگر آنست که مطالب کاملا سیاسی است.
بنابراین هم در قطعه شعر شماره 4 و هم در قطعه شعر شماره 24 به زنان و فرهنگ آنان یا وضعیت آنها اشاره‌ای نمی‌شود اما به نظر می‌رسد که در این قطعه‌ها هدف، نشان دادن وضع زنان نیست، بلکه دهخدا با استفاده از این استعاره‌ها قصد دارد نشان دهد که وضعیت سیاسی کشور چگونه بوده و حکومت گران تا چه حد بی‌مسئولیت بوده‌اند و چه بلاهایی را بر سر مردم خود و شهروندان کشورشان آورده‌اند. البته در شماره 11 دو مطلب و در شماره 26 سه مطلب درباره زنان وجود دارد.
باید گفت در بعضی از این مقاله‌ها، دهخدا مسائل زنان را به عنوان مقدمه کار قرار می‌دهد. یعنی مقدمه یا حکایتی را درباره زنان تعریف می‌کند و سپس به مسائل سیاسی و اجتماعی می‌پردازد. به عبارتی از جز به کل می‌رسد و به نظر می‌رسد که این کار را آگاهانه انجام می‌دهد و بدین ترتیب خود را از خطر سانسور، فشار و مخالفت گروه‌های متعصب برکنار می‌دارد.
در اغلب مقالاتی که دهخدا در آنها به مسائل خانوادگی اشاره می‌کند، باورها و اعتقادات را از زبان زن به خانواده بازگو می‌کند و این مساله بیانگر آن است که زن فرهنگ را در خانواده و جامعه رواج می‌دهد و به بیان علمی‌تر فرهنگ را باز تولید می‌کند.
ما اغلب این تصور را در ذهن خود داریم که خانواده سنتی در جامعه سنتی ایران بسیار استوار و نیرومند بوده و روابط اجتماعی در این نوع خانواده‌ها بر اساس عاطفه، مهر و محبت استوار بوده است. برخی معتقدند اگر ترکیب این خانواده از بین رفت به دلیل آن بود که تجدد وارد ایران شد یا به عبارتی مدرنیسم با سنت پیوند خورد. بعضی دیگر از این عقیده فراتر می‌روند و بر این باورند که اگر پایه خانواده سنتی سست شد به خاطر سیاستی بود که برخی از حکومت‌ها در پیش گرفتند یا حتی بدتر از آن معتقدند که توطئه استعمار بود که این بلا را بر سر جامعه ایرانی آورد. در حالی که با مطالعه و ملاک قرار دادن چرند و پرند دهخدا تمام این تصورات از بین می‌رود. یعنی در همه مطالب صور اسرافیل با مادرانی جاهل، بی‌سواد، بی‌مهر و بی‌عاطفه نسبت به کودک، همسر رو به رو می‌شویم که در خانواده آنها همواره دعوا، پرخاش و کتک کاری حاکم است

 


علی‌اکبر دهخدا ـ داستان‌نویس، شاعر، طنزپرداز، روزنامه‌نگار و مبارز سیاسی ـ که نامش در تاریخ یک‌صد ساله ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، در سال ‌1258 هجری شمسی در محله‌ی‌ سنگلج به دنیا آمد. در سال ‌1271 مطالعه و آموزش صرف و نحو عربی و اصول و فقه اسلامی را آغاز کرد. یک سال بعد به تحصیل در مدرسه علوم اسلامی مشغول شد و در سال ‌1280 به عنوان دست‌یار محمدحسین فروغی به تدریس ادبیات فارسی در مدرسه علوم سیاسی پرداخت.
به گزارش ایسنا، دهخدا در سال ‌1282 برای مأموریت از طرف سفارت ایران، به وین، رم، بخارست و پاریس سفر کرد و دو سال بعد به ایران بازگشت. در سال ‌1285 در امور راه‌داری و راه شوسه در خراسان به کار مشغول شد و در عین حال به فعالیت‌های سیاسی علاقه‌مند بود.
مجله معروف «صوراسرافیل» را در سال ‌1286 منتشر کرد تا این‌که یک سال بعد و پس از انتشار ‌32 شماره، مجله بسته شد. بسیاری از انقلابیون و مشروطه‌خواهان، محاکمه، تبعید و یا اعدا م شدند.میرزا جهانگیرخان شیرازی در باغ شاه کشته شد و دهخدا به سوییس گریخت و آن‌جا هم چند شماره‌ای از مجله را منتشر کرد.
او شعر معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را شبی، پس از به‌خواب دیدن جهانگیرخان سرود.

ای مرغ سحر، چو این شب تار، بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحه روح بخش اسحـــار رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گــــــــــــره ز زلف زر تار محبـــــــوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شـــــــــد پدیدار و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوسف، اندر این بند تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند محسود عـدو به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند آزاد تـــــــر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند در آرزوی وصــــــــــــــال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوبـــــــــاره خرم ای بلبل مستمنــــد مسکین
وز سنبل و سوری و سپــــرغم آفاق نگارخانـــــــــــــه ی چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غم ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیـــــــــه پور عمران بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهـــــــد نغز بزم عرفان بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیــوان هر صبح شمیم عنبـــــر و عود
زان کو به گناه قـــــــــوم نادان در حســــرت روی ارض موعود
بر بادیه جان سپرده، یادآر
چـــــون گشت زنو زمانه آباد ای کودک دوره طلایی
وز طاعت بندگان خــــود شاد بگرفت ز سر خدا، خدایی
نه رسم ارم، نه اســم شداد گل بست زبان ژاژخایی
زان کس که ز نوک تیـغ جلاد ماخوذ بجرم حق ستایی
تسنیم وصال خورده، یادآر
دهخدا هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی اول مخفیانه به ایران بازگشت و تا پایان جنگ نزد خوانین چهارمحال و بختیاری ماند. آن‌جا با استفاده از کتاب‌خانه خطی و سنگی یکی از خوانین، کار تألیف و گردآوری «امثال و حکم» و «لغت‌نامه» را شروع کرد.
در سال ‌1334 حاشیه‌ای بر دیوان ناصرخسرو نوشت و دو سال بعد هم حاشیه‌ای بر دیوان حافظ.
دهخدا در فاصله سال‌های ‌1308 تا ‌1311 چهار جلد «امثال و حکم» را ازسوی وزارت فرهنگ وقت به چاپ رسانید و اولین جلد لغت‌نامه‌اش نیز در سال ‌1318 منتشر شد. در سال ‌1320 از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد.
در سال ‌1329 حاشیه‌ای بر کتاب معروف «لغت فرس» اسدی توسی نوشت و در سال ‌1332 وقتی رادیو لندن از او درخواست مصاحبه‌ای داشت، پاسخش این بود که: «من کاره‌ای نیستم، با جوان‌ها گفت‌وگو کنید».
این چهره درخشان فرهنگ و ادبیات ایران در جریان کودتای ‌28 مرداد و به‌خاطر دوستی با مصدق مورد بازجویی قرار می‌گیرد. بازجویی‌ها از او در دادستانی ارتش تا نیمه‌شب ادامه می‌یابد، تا این‌که او را در سرما و در خیابان رها می‌کنند. دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینه‌پهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ‌1334 زندگی را بدرود می‌گوید.
او در واپسین روزهای عمرش، نامه‌ای به رییس مجلس شورا می‌نویسد و حق‌التألیف لغت‌نامه‌اش را به ملت ایران می‌بخشد.
معروف است که دهخدا بر اثر نوعی سرخوردگی ناشی از فضای سیاسی و اجتماعی وقت، به لغت‌نامه‌نویسی (حدود ‌30 سال) در زیرزمین منزلش روی آرود و بدین ترتیب، ادبیات معاصر ایران از خلاقیت‌آفرینی یکی از داستان‌نویسان خوش‌قریحه‌اش محروم ماند.
ازجمله آثار ماندگار دهخدا تدوین لغت‌نامه بود؛ کاری که هم‌چنان منشأ تدوین و تالیف سرفصل بسیاری از فرهنگ‌نامه‌ها در دوره بعد از دهخدا شد.
در همین زمینه، حسن انوری - فرهنگ‌نویس - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره‌ی ویژگی تلاش دهخدا در گردآوری و تدوین لغت‌نامه، دهخدا را نوآوری در این عرصه خواند و گفت: هر اندازه که فرهنگ به شواهد متکی باشد، یقینی‌تر و معتبرتر است و مراجعه‌کننده با اطمینان خاطر، به معنایی که شده است، می‌تواند توجه کند که اگر فرهنگ با شواهد هم‌راه نباشد، معنا پا در هواست. انوری یادآور شد: مرحوم دهخدا در مدت بیش از 50 سال متن‌های معتبر فارسی را بررسی و شواهد و لغت‌ها را استخراج کرده و در زمان حیاتش مقدار اندکی از آن تنظیم شد و سپس شاگردان و همکارانش به‌ویژه دکتر محمد معین و دکتر سیدجعفر شهیدی آن را ادامه دادند تا این‌که در سال 59 چاپش به اتمام رسید. فرهنگ لغت‌نامه دهخدا بعدها در 14 جلد تدوین شد و آن‌که الان در بازار است، نسخه‌ی 14 جلدی است. هرچند که سال‌ها از تدوین و انتشار لغت‌نامه می‌گذرد و از جهاتی این اثر کهنه شده است، اما شواهد لغت‌نامه کار بزرگی است؛ به این معنا که هم معنای جدید را می‌توان استنباط کرد و هم استنباط غیرلغوی می‌توان داشت؛ یعنی در بین یک لغت 30 تا 40 شاهد آمده است.
انوری با عنوان این‌که البته ظاهرا دهخدا شیوه‌ی خاصی در تنظیم لغت‌نامه نداشته است، متذکر شد: بنابراین می‌بینیم که درباره‌ی برخی شخصیت‌ها مطلب خیلی جامع و درباره‌ی برخی دیگر مطلب ناقص و یا کم است.
حسن انوری که خود طی سال‌های گذشته فرهنگ هشت جلدی «سخن» را سرپرستی و منتشر کرده است، درباره‌ی نیاز به بازبینی فرهنگ‌های لغت قدیمی‌تر و به‌روز شدن آن‌ها تاکید کرد: این کاملا صحیح است. زبان امری متحول است که هر روز لغت‌های جدیدی به آن وارد می‌شود و لغت‌هایی نیز به فراموشی سپرده می‌شود؛ پس لازم است که در لغت‌نامه‌ها هر چند سال یک بار تجدیدنظر شود. موسسه‌ی لغت‌نامه دهخدا باید این کار را می‌کرد و از این جهت باید از این موسسه گله‌مند شد که این اقدام را انجام نداده است و به‌جای این امر و تجدیدنظر در لغت‌نامه و افزودن واژه‌های جدید، به تدوین فرهنگ لغت‌نامه فارسی پرداخته است که با گذشت بیش از 27 سال از آغاز کار گردآوری‌اش، حرف «الف» هنوز تمام نشده است و هرچند که این کار بی‌فایده نیست، اما به احتمال زیاد ناقص است و به‌روز نخواهد بود....او در پایان گفت: شخصیت دهخدا در تاریخ عمومی ایران و تاریخ ادبیات فارسی کم‌نظیر است؛ در تحول نثر فارسی، طنزنویسی و تحول شعر، هر جا سخن از تاریخ یک‌صد سال اخیر باشد، حتما از دهخدا نیز نام برده می‌شود. بخش دیگر کار دهخدا آغاز طنزنویسی جدیدی در ادبیات فارسی بود که وی آن را با انتشار مقاله‌های «چرند و پرند» در روزنامه‌ی «صور اسرافیل» پی گرفت.
علامه دهخدا
آزادهی سخنور و داناست دهخدا فرزانه ای بزرگ و تواناست دهخدا
غواص بحر ژرف و کران ناپدید علم استاد شعر فاخر و گیراست دهخدا
در نثر عامیانه و در طنز دلنشین بنیان گذار شیوه شیواست دهخدا
آثار و کارنامه او می دهد صلا کازاده ای سخنور و داناست دهخدا

 

یکی از شخصیت های برجسته و سرشناس علمی و فرهنگی ایران که از مفاخر کشور ما به شمار میرود علی اکبر دهخدا معروف به ( علامه دهخدا ) می باشد که تالیف پر ارزش او ( فرهنگ دهخدا ) یکی از مهمترین آثار فرهنگی در زبان فارسی است که خوشبختانه تمام مجلدات آن به چاپ رسیده و مورد استفاده محققین و دانشمندان و فرهنگیان و دانش پژوهان قرار دارد.
علامه دهخدا تنها یک شخصیت فرهنگی نبود بلکه از شروع مشروطیت در فعالیتهای سیاسی شرکت داشت، چه از طریق نوشتن مقالاتی با امضای (دخو) یا با امضای صریح خود دوشادوش مشروطه خواهان قرار داشت و با محمد علیشاه آن چنان جنگید که نزدیک بود نظیر همکارش میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل اعدام گردد. ولی با تقی زاده در سفارت انگلیس پناهنده گردید و سپس به اروپا فرستاده شد که به تکمیل معلومات خود پرداخت و با انتشار روزنامه در خارج از کشور با روش استبدادی محمد علیشاه مبارزه کرد. پس از مراجعت به ایران در کنار تقی زاده قرار داشت و از کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب گردید.
سالیان دراز گرد سیاست نگشت و به کار مطالعاتی و فرهنگی اشتغال داشت تا اینکه در دولت دکتر مصدق به یاری او شتافت. در جریان 25 مرداد وقتی شاه از کشور خارج گردید و دکتر مصدق می خواست رژیم سلطنتی ایران با تشکیل شورای سلطنت حفظ شود، علامه دهخدا را برای ریاست شورای سلطنتی دعوت نمود، ولی چون اوضاع تغییر کرد این کار صورت نگرفت.
علامه دهخدا بعد از 28 مرداد 32 مورد تعقیب قرار گرفت. او از جوانی عشق به کارهای سیاسی داشت. پدر دهخدا (خانباباخان) نام داشت که از مالکین قزوین بود و دهخدا در سال 1258 شمسی در قزوین تولد یافت. او از شاگردان غلامحسین بروجردی بود که علوم دینی و زبان عربی را نزد او فرا گرفت. هنگام افتتاح مدرسه علوم سیاسی در آنجا به تحصیل پرداخت و پدر فروغی معلم ادبیات او بود و در آنجا به زبان فرانسه آشنا شد و دو سال هم در اروپا به فراگرفتن زبان فرانسه اشتغال یافت.
پس از کناره گیری از سیاست به چهارمحال بختیاری رفت و شروع به تالیف لغت نامه فارسی نمود و تا آخر عمر به تدوین این گنجینه گرانبها اشتغال داشت. مدتی هم ریاست مدرسه حقوق و علوم سیاسی به او سپرده شده بود. تا کنون 204 جلد از لغت نامه دهخدا با 21400 صفحه چاپ شده که 22 جلد در زمان حیات خودش و 102 جلد در زمان دکتر محمد معین و 80 جلد توسط جعفر شهیدی به زیر چاپ رفت و در سالهای اخیر نیز تجدید چاپ شد. از نزدیکترین یاران و دوستان و همکاران او علامه محمد قزوینی بود که مدت 36 سال در اروپا بسر برده و به کار تحقیق و نویسندگی پرداخت. دهخدا همیشه می گفت (هرگز کسی را در امانت داری و حفظ حرمت ادباء و محققین و وسواس در کار تحقیق چون علامه قزوینی ندیدم). علامه قزوینی بیشتر کارهای تحقیقی خود را با تقی زاده در میان میگذاشت و مشاوره با او را ضروری می دانست. دوستان نزدیک این دو محقق عالیمقام ایرانی: دکتر قاسم غنی - ذکاءالملک فروغی - استاد پور داود - محمد علی جمال زاده - دکتر فروزانفر - حبیب یغمائی - استاد جلال همایی و اقبال آشتیانی بودند و کسانی نظیر احمد کسروی - سعید نفیسی - دکتر معین و مجتبی مینوی که خود از محققین و دانشمندان معاصر بودند به شاگردی این دو علامه افتخار می کردند.
وقتی دکتر مصدق از دادگاه لاهه بازگشت و با انتشار اوراق قرضه از مردم کمک خواست، علامه دهخدا برای او نوشت (مبلغ ده هزار تومان برای مصارف ملی بلاعوض تقدیم داشتم. این آخرین چیزیست که از مال دنیا دارم و از کوچکی آن شرمسارم). می توان گفت در میان اندیشمندان معاصر ایران علامه دهخدا جلوه فروزنده ای داشت و باید او را بزرگمرد فرهنگ نوین ایران خواند. او سرشار از عشق به فرهنگ وطن بود و نامی بلند در میان دانشمندان ایرانی داشت که آثار ابدی و جاویدان از خود به یادگار گذاشته است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تصویر زن ایرانی در مقالات چرند و پرند

دانلود مقاله آموزش و پرورش

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله آموزش و پرورش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخ آموزش و پرورش در ایران به دوران‌های باستانی و آریاییان نخستین می‌‎رسد.
آموزش در ایران باستان
در فلات ایران، دست کم از پانزده هزار سال پیش، انسان زندگی می‌کرده است. دربارهٔ چگونگی آموزش و پروش مردمانی که پیش از آریایی‌ها در این سرزمین زندگی می‌کردند آگاهی چندانی در دست نیست.
نزدیک به چهار هزار سال پیش، آریایی‌ها و از آن جمله ماد‌ها، پارسی‌ها و پارتی‌ها به سرزمین ایران مهاجرت کردند. ماد‌ها در غرب و پارسی‌ها در جنوب و پارتی‌ها در شرق فلات ایران ماندگار شدند و حکومت‌هایی تشکیل دادند.
مادها در حدود هفصد سال پیش از میلاد در سرزمین‌های غرب ایران چیره شدند و دولت ماد را بنیان گداشتند. در دورهٔ ماد‌ها، کودکان و نوجوانان راه و رسم زندگانی و کار و جنگاوری را در خانه و ایل می‌آموختند. آموزش رسمی مخصوص روحانیان بود. روحانیان، گذشته از خواندن و نوشتن، اصول و مراسم دینی، اختر شناسی و شیوه‌های پیشگویی سرنوشت دیگران را در مراکز دینی فرا می‌گرفتند. مردم دیگر از خواندن و نوشتن بی‌بهره بودند. ماد‌ها خطی شبیه خط میخی داشتند.
در دوران هخامنشی، آموزش رسمی ویژهٔ روحانیان زرتشتی (موبدان)، شاهزادگان و دولت‌مردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهٔ زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارت‌های سودمند را به فرزندان خود آموزش می‌دادند. در آن زمان آتشکده‌ها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درس‌ها مذهبی، پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس می‌دادند.
نخستین دانشگاه
در دورهٔ ساسانی فرهنگ و تمدن ایرانی به شرق و غرب گسترش یافت. اما هنوز هم آموزش به گروهی خاص محدود می‌شد. در این دوران مهم‌ترین مرکز علمی و آموزشی دوران باستان، دانشگاه جندی‌شاپور، در شهر گندی شاپور به وجود آمد. این شهر را شاپور ساسانی بنیان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود. در دانشگاه گندی شاپور دانشمندان ایرانی در کنار دانشمندان هندی، یونانی و رومی به فعالیت علمی و بحث و گفت و گو مشغول بودند. وقتی مدرسهٔ آتن در سال ۵۲۹ میلادی بسته شد، بسیاری از دانشمندان یونانی به گندی شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشیروان بیمارستانی در این شهر ساخته شد و آموزش طب ایرانی، یونانی و هندی رونق گرفت.
آموزش در دوران قاجار
در دوران قاجار جنگ‌های ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخش‌های زیادی از ایران همراه بود. البته ان شکست دردناک باعث شد که دولت‌مردان دلسوز و فرهیختگان جامعهٔ آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بی‌خبری از دانش و فن آن روزگار بود. از این رو، در سال ۱۲۳۱ هجری قمری، ۵ نفر دانشجو به انگلیس فرستاده شد؛ نخستین چاپخانهٔ سربی در ۱۲۲۷ هجری قمری در تبریز به کار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در ۱۲۵۳ هجری قمری منتشر کرد؛ و نخستین مدرسه به شیوهٔ امروزی با همت میرزا حسن خان رشدیه در ۱۲۵۴ هجری قمری در ارومیه و در سال بعد در تبریز کار خود را آغاز کرد.
بنیان‌گذاری دارالفنون
دارالفنون مرکز آموزشی دانش و فن نوین بود که در سال ۱۲۳۱ هجری شمسی با تلاش میرزا تقی‌خان امیرکبیر در تهران بنیان‌گذاری شد. نخستین معلمان این مدرسه، اروپایی و بیش‌تر اتریشی بودند. نخست صد نفر فراگیر از میان فرزندان اشراف و بزرگان دولتی برای تحصیل در آن انتخاب شدند که در رشته‌های نظامی، پزشکی، داروسازی، معدن و مهندسی به تحصیل مشغول شدند. دارالفنون آزمایشگاه فیزیک، شیمی و داروسازی و کارخانهٔ شیشه و بلور و شمع‌سازی و چاپ‌خانه داشت و فراگیران علاوه بر مطالعهٔ نظری، به فعالیت‌های عملی نیز می‌پرداختند. برای مثال، مسیو کرشیش اتریشی، که معلم توپخانه و ریاضی بود، به کمک دانش‌جویان خود دستگاه فرستندهٔ تلگراف ساخت که آغازی برای گسترش ارتباط از راه دور در کشور بود.
آموزش و پرورش نوین
بر اساس قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش برای همهٔ کودکان و نوجوانان ایرانی تا دورهٔ متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش فراهم سازد.
نظام آموزشی ایران دارای دورهٔ ابتدایی (پنج سال) دوره راهنمایی (سه سال) دوره متوسطه ( سه سال) و دورهٔ پیش دانشگاهی است. علاقه‌مندان به کارهای عملی و فنی مهارت های لازم را در هنرستان‌ها و آموزشگاه‌های کار و دانش می‌گذرانند.
دانش‌آموختگان دوره پیش‌دانشگاهی در صورت موفقیت در آزمون‌های سراسری (کنکور)، به دانشگاه وارد می‌شوند.
تاریخچه آموزش وپرورش در ایران
سوابق تعلیم وتربیت آدمی نشان میدهد که به علت ناچیز بودن مجموعه‌ی میراث اجتماعی و ساده بودن ارتباطات انسانی آموزش وپرورش به وسیله خانواده‌ها و بیشتر به صورت غیرعمدی انجام گردیده است. با گسترده شدن دامنه دانش‌ها و مهارت‌های بشری و توسعه فرهنگ و تمدن‌های مختلف افزایش جمعیت تراکم نفوس در شهرها و روستاها رفته رفته نوعی دخالت آگاهانه در جریان انتقال فرهنگ وتمدن به کودک و نوجوانان ضروری شمرده شده و ضمن توجه به تربیت غیرعمدی پدید آمد و سالمندان با توجه به مقاصد معین به پرورش خردسالان پرداختند و برای انجام دادن وظایف تعلیم و تربیت به صورت رسمی و عمدی طبق ضوابطی به تدریج سازمان‌های متعددی را ایجاد کردند. بهترین سازمان‌ها از صدر اسلام تا کنون عبارتند از خانواده. مسجد. مکتب و مدرسه.
سیر تحول تشکیلات آموزش وپرورش
1. در سال 1232 هجری شمسی و به دنبال تاسیس دارلفنون اولین بار وزارتخانهای به نام وزارت علوم تأسیس گردید.
2. در سال 1288 هجری شمسی نام وزارت علوم به وزارت معارف اوقاف و صنایع مستظرفه تغییر یافت.
3. در سال 1317 هجری شمسی وزارت مذکور به نام وزارت فرهنگ خوانده شد.
4. در سال 1343 هجری شمسی بر اساس قانون صرفاً امور آموزش و پرورش پیش‌دانشگاهی و دانشگاهی به وزارت آموزش و پرورش محول گردید.
5. در سال 1346 هجری شمسی به موجب قانون کلیه امور مربوط به دوره‌های تحصیلی مربوط به دوره‌های تحصیلی پیش‌دانشگاهی به عهده وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد.
6. درسال 1366 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش در4 فصل 13 ماده و 9 تبصره تصویب گردید.
انواع مدارس و مراکز آموزشی موجود:
1- مدارس دولتی 2- مدارس غیرانتفاعی 3- مدارس استثنایی4- مدارس آموزشگا‌ه‌های آزاد 5- مدارس وابسته به وزارتخانه‌ها 6- مدارس خارجی 7- مدارس تطبیقی 8- مدارس اقلیت‌های مذهبی 9- مدارس شاهد و مدارس نمونه
10- مدارس شبانه 11- مؤسسات تربیت معلم 12- دور‌ه‌های کاردانی کارشناسی وکوتاه‌مدت
تاریخچه سازمان مدارس به سبک جدید در ایران
1. تاسیس دارالفنون درسال 1228 (ه .ش ) و آغاز معرفی نظام مدارس در ایران
2. در قانون فرهنگ مصوب 1290 (ه .ش) آمده است که مدارس و مکاتب چهار نوع است: الف. مدارس ابتدایی روستایی ب. مدارس ابتدایی شهری ج. مدارس متوسطه د.مدارس عالی
3. در سال 1313 دوره‌های تحصیلی ایران شامل دوره ابتدایی (6سال)، اول متوسطه (3سال)، دوم متوسطه (3سال) بوده است.
4. در قانون سال 1322(ه .ش ) دورهای تحصیلی عبارت بوده است از: آموزش ابتدایی(6سال) ب- دوره متوسطه (دو دوره سه ساله که دوره اول عمومی و دوره دوم بهبخش نظری وفنی وحرفهای تقسیم شده است)
5. از سال 1345 لغایت 1370 شامل دوره‌های کودکستان (3-2 سال) دبستان (5 سال) راهنمایی تحصیلی (3 سال)، دوره متوسطه (4 سال) و تحصیلات عالی بر حسب مورد (7-2 سال)
6. از سال 1370 (ه . ش ) تاکنون دوره متوسطه عمومس، فنی و حرفه‌ای به مدت 3 سال و دوره پیش‌دانشگاهی به مدت یک سال مصوب گردیده است.
برخی از وظایف وزارت آموزش و پرورش
1. تشکیل شورای عالی آموزش وپرورش
2. تشکیل شورای منطقه‌ای که حدود و وظایف و اختیارات آن به تصویب مجلس خواهد رسید.
3. تهیه و پیشنهاد برنامه‌های میان مدت و بلند مدت در جهت تأمین اهداف آموزش و پرورش
4. هماهنگی با وزارتین فرهنگ و آموزش عالی و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و سایر دستگاه‌هایی که به نحوی در امر آموزش دخالت دارند در جهت هماهنگ ساختن آموزش‌ها در چهار چوب نظام آموزش کشور
5. زیر پوشش قرار دادن کلیه کودکان لازم‌التعلیم و تقویت نهضت سواد آموزی
6. آموزش مستمر معلمان و کارکنان وزارت آموزش و پرورش به منظور ارتقا سطح توانایی شغلی آنها
7. تأمین نیروی انسانی آموزش و پرورش از طریق ایجاد دانشسراها و مراکز تربیت معلم
8. تأمین آموزش و پرورش رایگان برای همه مردم تا پایان دوره متوسطه
9. تألیف و چاپ و توزیع کتاب‌های درسی و نشریات کمک آموزشی
10. ارتباط مستمر با اولیا دانش آموزان و استمداد از آنها در تعلیم و تربیت
11. نظارت یر اجرای صحیح و دقیق کلیه آیین‌نامه‌ها و سنجش و ارزیابی نتایج حاصله از برنامه‌ها
در بحث و بررسی درباره‌ی آموزش و پرورش اعصار باستانی ایران محقق با کم‌بود شدید مدارک و اسناد روبه‌رو است و البته لازم به ذکر است که هر چه قدر به تاریخ ورود اسلام به ایران نزدیک گردیم اسنادی این چنینی رو به فزونی می رود که البته مجددا لازم است یادآوری گردد که افزایش چنین اسنادی هرگز بدان حد نمی باشد که بتوان مستقیماً به آموزش و کیفیت آن در اعصار باستان دست یافت. لیکن با توجه به نوشته‌های مورخین غربی ازمنه باستان و هم‌چنین اسناد و کتیبه‌های به جای مانده از آن دوران و ... با اندکی تعمق و تحلیل می توان تا حدی از آموزش و پرورش اعصار باستان و ویژگی‌های آن آگاه گردید.
به هر حال با عنایت به شواهد به جای مانده از ازمنه باستان می توان اذعان داشت که در ایران باستان عوامل اولیه تعلیم و تربیت عبارت از موارد ذیل بودند :
1- طبیعت و وضع جغرافیایی کشور.
2- آرا و عقایدی که آریایی‌ها با خود آورده بودند و زرتشت آن‌ها را پیراسته و اصلاح کرده بود و به عبارتی نقش دین در روند آموزش.
3- دولت و نقش ویژه آن در پرورش دادن متعلمین ( صدیق، ص52).
طبیعت و وضع جغرافیایی به سبب این که ایران سرزمینی است تقریباً خشک و بیابانی و کوه‌های آن عمدتاً برهنه از رستنی‌ها است، لذا ضرورت حیات در چنین سرزمینی با توجه به کم‌بود منابع آب و غذا، سخت‌کوشی و مدارا است. بنابراین مردمان ایران باستان مردمانی نیرومند، زحمت‌کش، قانع و سازگار بارآمدند. به واقع، طبیعت اینان را به آموختن چنین خصایصی وادار می ساخت. از سوی دیگر ایران در همسایگی آسیای مرکزی که محل اسکان طوایف و ایلات و عشایر چادرنشین و بیابان‌گردی که دارای توالد و تناسل زیاد و وسایل معیشتی اندک بودند قرار داشت و ایرانیان مداوماً در حال مبارزه و مقاومت در برابر تهاجمات پیاپی اینان که برای تحصیل قوت و غذا به ایران هجوم می آوردند بودند و لذا مجبور به آموختن چگونگی مقاومت و فنون جنگی و دلیری گشتند. هم‌چنین در مجاورت ایران‌زمین در سمت مشرق دو کشور چین و هند و در سوی مغرب آسیای صغیر و یونان بودند و راه عمده ارتباطی شرق و غرب از ایران می‌گذشت و لذا ایرانیان آن زمان در طی قرون و اعصار از این موقعیت سود برده و از علم و ادب و تمدن و هنر خاور و باختر استفاده می کردند و ملل شرق و غرب را نیز از تمدن خویش بهره‌مند می‌ساختند.
اما در باب دین به عنوان دیگر عامل مهم و فاکتور مؤثر در روند آموزش و پرورش باید اذعان داشت که دین زرتشت، که علی‌رغم حضور دگر ادیان در محدوده این مرز و بوم فراگیرترین ادیان بوده است، نقشی پررنگ را در این زمینه ایفا نموده است. با توجه به این که دین زرتشت برای دانش و خرد اهمیت بسیار قائل گشته است و مزداپرستان را به تعلیم و تربیت فراخوانده است و حتی فرشته‌ای به نام «چیستا» بر امر آموزش تعیین نموده بود ( وکیلیان، ص21) .
نمونه‌هایی از اهمیت آموزش و تعلیم در دین زرتشتی به عنوان گواهی بر صدق ادعای فوق ذکر می‌گردد :
در وندیداد آمده است که : «اگر شخص بیگانه یا هم‌کیش یا برادر یا دوست برای تحصیل هنر نزد شما آمد او را بپذیرید و آن چه خواهد بدو بیاموزید» (صدیق، ص56؛ کشاورزی، ص21).
و در دینکرد دیگر کتاب متعلق به زرتشتیان آمده است : «تربیت را باید مانند زندگانی مهم برشمرد و هرکس باید بوسیله پرورش و فراگرفتن و خواندن و نوشتن خود را به پایگاه ارجمند رساند» (کشاورزی، ص81).
و ایضاً در پندنامه زرتشت آمده است : «به فرهنگ خواستاری کوشا باشید، چه فرهنگ تخم دانش و بَرَش خرد، و خرد رهبر هر دو جهان است» (صدیق، ص57).
هم‌چنین در وندیداد باز هم در این باب آمده است : «از سه راه به بهشت برین می‌توان رسید، اول دستگیری نیازمندان و بینوایان، دوم یاری کردن در ازدواج بین دو نفر بینوا و سوم کوشش و کمک به تعلیم و تربیت نوع بشر که به نیروی دانش، شر و ستم این دو آثار جهل از جهان رخت بر بندد» (حکمت، ص95).
با توجه به نمونه‌های فوق و ده‌ها نمونه‌ی دیگر، که مجالی برای بیان آن‌ها نمی باشد، آیا نمی‌توان اذعان داشت که دین زرتشت مشوق و ترغیب کننده یادگیری و آموختن بوده است؟
اما در مورد نقش دولت به عنوان سومین فاکتور مؤثر در امر آموزش، از زمانی که حکومت مادها در ایران تأسیس گردید و سپس شاهنشاهی ایران بنیاد گرفت و اقتدارات در یک جا تمرکز یافت، اداره کردن این کشور پهناور محتاج افرادی گردید که مورد اعتماد بوده و تکالیف خود را نیکو بشناسند و بدان عمل کنند. از این رو دولت به حکم ضرورت از اطفال شاهزادگان و بزرگان و نجبا و طبقات برجسته کشور عده‌ای را برای رتق و فتق امور تربیت می نمود، به گونه‌ای که حتا بنا به گفته نگارنده کتاب تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، دولت، افراد جامعه را به طور مستمر در کنترل داشت و تعلیم و تربیت به منزله ضرورتی اجتماعی در اختیار صاحبان قدرت بود (درانی، ص 25).
اهداف آموزش و پرورش در ایران باستان:
با توجه به مدارک و اسناد به جای مانده ازمنه باستان می‌توان هدف کلی تعلیم و تربیت در ایران باستان را این دانست که کودک عضو مفیدی برای جامعه گردد ( الماسی، ص71؛ صدیق، ص 75).
در تأیید گفتار خویش به جملاتی از یسنا اشاره می‌گردد که در آن آمده است : «ای اهوره‌مزدا به من فرزندی عطا فرما که از عهده انجام وظیفه نسبت به خانه من و شهر من و مملکت من برآمده و پادشاه دادگر مرا یاری کند» (حکمت، ص78؛ صدیق، ص 75).
لیکن جزییات اهداف مهم آموزش و پرورش ایران پیش از اسلام را می‌توان به صورت ذیل خلاصه نمود:
1- هدف دینی و اخلاقی که تحت تعالیم زرتشت به شعر پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک جامه عمل پوشانند.
2- هدف نیرومندی و بهداشتی برای تندرستی و پاک تنی و راستی و جوانمردی، چنان که در دین زرتشت پاکیزگی تن برای هر زرتشتی از وظایف دینی است و ناپاکی تن و بیماری به اهریمن منسوب است.
3- هدف جنگی و نظامی جهت نگهداری حدود مرز و بوم و حفظ آرامش و دفاع در برابر دشمنان.
3- هدف اقتصادی به جهت تهیه نان و قوت مردم و رفاه و آسایش آن‌ها و حفظ خانواده و توسعه صنعت و هنرها.
5- هدف سیاسی به جهت روابط عمومی و امنیت و کشورداری و روابط خارجی (الماسی، ص 72؛ حکمت، ص63).
سازمان آموزشی ایران باستان:
در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم و تربیت یک‌سان نبوده است و به فراخور زمان امکنه آموزشی اعصار باستان متفاوت بوده‌اند. لیکن در قسمت اعظم این مدت، خانواده و آتشکده و آموزشگاه درباری به پرورش اطفال و نوجوانان می‌پرداختند که البته در برخی قرون دبستان و دانشگاه نیز بدان افزوده شده است (صدیق، ص 59؛ الماسی، ص65). در ادامه در مورد این امکنه آموزشی و به هنگام بحث در مورد دوره‌های مختلف حکومتی ایران باستان و روند آموزش و پرورش این دوره‌ها بیش‌تر سخن به میان خواهد آمد.

 

برنامه‌ی آموزشی در ایران باستان:
برنامه‌ی تعلیم و تربیت در ایران باستان را می‌توان شامل سه قسمت عمده دانست:
1- پرورش دینی و اخلاقی 2- تربیت بدنی 3- تعلیم خواندن و نوشتن و حساب برای طبقات خاص (ضمیری، ص20؛ صدیق، ص62).
پرورش دینی و اخلاقی: از آن جا که آموزش‌های اولیه بیشتر جنبه دینی داشت ادیان را می‌توان نخستین پایگاه آموزش انسانی دانست که در زندگی روزمره نقش آموزش را با قدرت با زندگی فرهنگی مردم می آمیخته است (کشاورزی، ص10) و از آن جا که در اوستا فصل مخصوصی به تربیت کودک ومعلم و روحانی اختصاص یافته بود و در پندنامه بزرگمهر نیز از اهمیت آموزش دینی سخن به میان آمده است و هرکسی را موظف می‌داند که 3/1 شبانه روز را صرف تربیت دینی نماید، می توان اذعان داشت که در واقع مهم‌ترین و یا یکی از مهم‌ترین قسمت‌های برنامه آموزشی ایران باستان، پرورش دینی و اخلاقی بوده است (صدیق، ص64؛ وکیلیان، ص24) و این نوع آموزش به واقع رایج‌ترین و همگانی‌ترین نوع تعلیم به شمار می‌رفت که در خانه و آتشکده معمولاً انجام می‌پذیرفت (وکیلیان، ص 24).
تربیت بدنی و آموزش نظامی: یکی از مهم‌ترین نوع تعالیم نوجوانان و جوانان را تشکیل می‌داده است و هدف آن دفاع از سرحدات و لشکرکشی، پرورش روحیه‌ی سلحشوری و جنگاوری و حفظ وحدت می بود. برای تربیت بدنی سوارکاری، تیراندازی، شکار، چوگان، ژوبین اندازی و شنا را می‌آموختند ( جهت اطلاع بیشتر در این باب رجوع کنید به صدیق، ص 72-66).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 34   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آموزش و پرورش