فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه77

 

فهرست مطالب

 

 

مقدمه

طرح مسئله

یکی از گسترده ترین یورشهای دشمن به انقال باسلامی ایران

ضرورت تحقیق

فرضیه های تحقیق

فرهنگ (Culture) :  

فرهنگ پذیری (Accultruaion) :  

اشاعه فرهنگی (Cultural Diffusiox) :  

ارزشها (Values) :  

هنجارها (Norms) :  

نگرش (Attitude) :  

فعالیتهای فرهنگی (Cultural Activities) :  

تهاجم فرهنگی (Cultural invasion) :  

از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنه نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی اقشار مختلف، به ویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزشهای بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سالهای پس از ایان تهاجم نظامی عراق برخوردار از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.

غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را برجای آن بنشاند. او برای تحقق این هدف کلان، با بهره گیری از روشهای متعدد آموزشی، تبلیغی،  تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزشهای دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژیهای غیر دینی)، تغییر نگرش نوجوانان و جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی ( از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندی های مردم ایران، ترویج از خود بیگانگی و ...) تلاشها و اقدامات گسترده ای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل بهره گیری از ابزارها و رسانه های مختلفی نظیر شبکه های ماهواره ها، فیلم ها، تصاویر و نوارهای کاست مغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاریهای جهانی ( استکبار خبری) و رادیوها، و برنامه ریزی حساب شده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزشها، هنجارها و نگرشهای آنان تاثیر بگذارد.

اما در مقابل نیروی مقاومت بسیج نیز با فعالیت ها و اقدامات فرهنگی و آموزشی خود به مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پرداخته است. این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روش های مختلفی استفاده نموده است. از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:44

مقـدمه

هدف و انگیزة ما از این نوشته بیشتر جهت آشنایی خود از مقوله تهاجم فرهنگی می‌باشد و اینکه عوامل مهم آن را مورد بررسی قراردهیم و مهمترین بلای این قرن را که به هویت و اصالت همة مسلمانان خدشه وارد می‌سازد را بهتر بشناسیم و اقلاً خود را دربرابر این بلا بیمه کنیم .

 

 

پیشگفتار

چکیده تحقیق:

الف- اهداف تحقیق:

نتایج اصلی تحقیق:

تعریف واژه هایی از فرهنگ

سابقة تاریخی تهاجم فرهنگی با دنیای اسلام

علل و ریشه‌های تهاجم فرهنگی

ج : تحقیر ،تحبیب ،انحـلال

شیوه هایی از تهاجم فرهنگی  در عرصة جهانی

الف : ترویج فرهنگ  فاسد

ب :  کنار زدن حزب الله

ج :  تزلزل در اعتقادات فکری مردم

دوگونة تهاجم : داخلی ـ خارجی

تهاجم خارجی :

واژه های بیگانه :

 خطرناکترین هجمه :

 

موسیقی :

نوشته های روی لباسها :

رابطة فرهنگ با اقتصاد :

تهاجمات داخلی :

قضاوت  ذهنی :

جمـــود : امر به معروف ونهی از منکر :

 احترام به همدیگر :

 ایجابی یا سلبی :

بیت المال

راهها وروشهای مقابله با تهاجم فرهنگی

  الف) غرب شناسی :

ب) غرب ستیزی :

2ـ بازیابی هویت

ـ در بعد خارجی :

 ـ در بعد داخلی :

ـ در زمینه فرهنگی

نتیجه گیـــری :

منـابع


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:9

 

 

 

فرهنگ الهی

 

فرهنگ مادی

انواع فرهنگ

فرهنگ

تبادل فرهنگی

برخی از ارزشهای دینی در فرهنگ اسلامی

وجه تمایز فرهنگ مادی و الهی وجه مشترک فرهنگ فرهنگ چیست ؟

 

فرهنگ چیست ؟

نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد . دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی ، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند . بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ ،بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که : پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ ، خاستگاه همه پیشرفتها ،نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید .

 

فرهنگ

هر چه وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان ،به فراخور آگاهیهای خویش ، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید .

به عنوان مثال ( تایلر ) دانشور آمریکایی می گوید :

(( در روزگار ما این کلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد . و همچنین بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ی جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن ،موجود اجتماعی می شود . و با مردم پیرامون خود از صدها جهت ، همرنگی و همنوایی می یابد ، و از مردم جوامع دیگر متمایز می شود . ))

(( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد :

(( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است . و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .))

بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید . ))

  انواع فرهنگ

در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد :

 

فرهنگ مادی

این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار      می گیرد . چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .

در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند . بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود . در این باره نمونه أی از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروکین )) را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت :

<< هر یک از جنبه های مهم زندگی ، سازمان و تمدن جامعه غربی دستخوش بحرانی غیر عادی شده است کالبد و روح این تمدن هر دو به شدت بیمار است به سختی نقطه أی که مجروح نباشد در پیکر تمدن غرب و یا عصبی که به درستی انجام وظیفه کند در سلسله اعصاب آن می توان یافت ما آشکارا در برزخ میان دو عصر بسر می بریم در پایان عصر محتضر فرهنگی مادی دیروز پر شکوه وطلوع تمدن معنوی فردائی زایا ، ما در حال زندگی اندیشه و عمل در واپسین دقائق روز طولانی تمدن مادی بسر می بریم که مدت شش قرن می درخشیده است هنوز پر تو های لرزان و کم فروغ خورشید شامگاهی بر شکوه عصری وداع گر می تابد ، لیکن این روشنایی دیگر درخشانی نیست فروغش امید بخش و تابان نیست در پرتو غروب در سایه های مه پیوسته ژرفی تیرگی شان فزونی می یابد، در جهت یابلی و تشخیص سالکان راه بمراتب دشوار می گردد، شب یلدای برزخ مدنی با همه کابوسها با همه اشباح و سایه های دلهره انگیزش با همه هراسها و دهشت های دل آزار و جان کاهش در برابر ماه چهره می نماید .>>


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

دانلود مقاله تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگراف‌های مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیده‌ی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمره‌اند اما کمتر می‌توان نوشته‌ای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من این‌ها را برای سایه‌ام که روی دیوار افتاده است می‌نویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگراف‌ها اینگونه آغاز می‌شود: «غربزدگی می‌گویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیده‌اید که گندم را چگونه می‌پوساند؟»
این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگی‌اش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است.
شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دهه‌ی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب می‌فهمند که من چه می‌گویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و هم‌نسلانم بگویم: در سرآغاز دهه‌ی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دهه‌ی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپی‌ها، سنت شکنی‌ها، خیزش‌های دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگی‌مان را آغاز می‌کردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع می‌کرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد می‌گذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینه‌ی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود.
آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را می‌زد، چهره‌ی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامه‌هایش با برنامه‌های ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم می‌زد ـ حرف‌هائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامه‌ای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بوده‌اند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه ساله‌ی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سال‌ها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پله‌ها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن می‌گفت. دیکتاتوری هم بنظر می‌رسید که رفته رفته دارد وا می‌دهد. نشانه‌اش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسه‌ی کیهان در پی انتشار دو نشریه‌ی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی توده‌ای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شماره‌ی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شماره‌ی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بی‌جزوه‌ی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.
در پی انتشار همین شماره‌ی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همه‌ی جزوه‌ها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوه‌ها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوه‌ها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتاب‌ها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچه‌ها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذ‌های کاهی. و ما پخش کننده‌ی کتاب ممنوعه‌ای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوه‌ی اولش با خبر بودیم.
کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزی‌ها به آن «گفتمان» می‌گویند. (و همینجا، بعنوان نکته‌ی معترضه بگویم که دیده‌ام این روزها بسیارانی خیال می‌کند که «گفتمان» واژه‌ی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیون‌ها می‌شنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیع‌تر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان.
کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیده‌ایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کرده‌ایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است.
ما تازه قرار بود که این حرف‌ها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بی‌شاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق استالین چگونه دستشان را توی پوست گردو گذاشته و رویش را آن سو کرده تا توده‌ای‌ها را تیربارن کنند. من سال‌ها بعد تلخی این تجربه را در کام رفیق اخیراً از دست رفته‌ام ـ شاهرخ مسکوب ـ هم دیدم، آنجا که از شکنجه قپانی و آویزان شدن از سقف می‌گفت. ملیون و نیروی سومی‌ها هم دیده بودند که آمریکا، در جنگ آنان با بریتانیا، برای‌شان چندان پناهی نبوده است. آن‌ها هم باید از خامی یک سوء تفاهم تاریخی بیرون می‌آمدند. آمریکا در آخرین لحظه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین سفارتخانه‌اش سپهبد زاهدی را برای کودتا آماده کرده بود. نسل بزرگتر ما نسلی بود تلخ و شکسته. شعرش شعر زمستان اخوان ثالث بود، روشنفکرش در تریاک و هروئین غرق می‌شد و نصرت رحمانی، همچون بلندگوی این پوچی عمیق، از جانب آن نسل سخن می‌گفت.
و حالا آدمی از آن نسل بر آن شده بود تا توضیح دهد که چرا ملت ما بار دیگر در جهش خویش بسوی آزادی و دموکراسی شکست خورده است. او پزشکی شده بود که مرض ما را اینگونه تشخیص می‌داد: «ما به بیمارگی غربزدگی دچاریم. یعنی در برخورد با غرب بجای اینکه بتوانیم تمدن غربی را بشناسیم (یا بقول تقی‌زاده، «سراپا غربی شویم») و ارزش‌های خوب فرهنگی آن را اخذ کنیم (یعنی، بقول دکتر شادمان «اخذ تمدن فرنگی» کنیم) نه تنها در این کار توفیقی نداشته‌ایم بلکه ارزش‌های خوب خودمان را هم در این چالش از دست داده‌ایم و در نتیجه موجودی شده‌ایم بی‌هویت؛ یک شتر-گاو-پلنگ ذلیل.» آل احمد چنین موجودی را «غربزده» نام گذاشته بود.
نسل من که در فراسوی ٢٨ مرداد به جوانی و دانشگاه رسیده بود اما با غرب آشناتر از اینها بود، لباس و پوشاک و موسیقی غربی را دوست داشت، از «پارتی گرفتن» و رقصیدن با آهنگ‌های غربی خوشش می‌آمد، دوست دختر یا پسر داشتن در بین‌اش مد شده بود، سینمای غرب، ادبیات غرب، نقاشی مدرن و معماری نوی غرب را دوست داشت. جریان انقلاب مشروطه و اصلاحات رضاشاهی و سیاست زدائی بخش دوم سلطنت محمد رضا شاه در این نسل شکلی تازه از آدم ایرانی را بظهور رسانده بود. اما حالا آل احمد به او می‌گفت سراپای آنچه که تو داری دروغ و قلابی و عاریتی و وصله پینه‌ای ست.
و همان سال‌ها بود که ترجمه‌ی کتاب «مقدمه‌ی ابن خلدون» هم منتشر شد و آل احمد خواندن آن را به همه‌ی اطرافیانش توصیه کرد. و ما دیدیم که ابن خلدون مراکشی هم در ٥٧٠ سال پیش نظرات آل احمد را تأئید می‌کند. ابن خلدون، که از شمال افریقا به شرق سفر کرده و در بازگست ـ علاوه بر سفرنامه‌ای که نوشت ـ مقدمه‌ای هم بر آن افزود و در آن مقدمه کوشیده بود تا مشاهدات خود را جمع بندی کرده و به نوعی قانونمندی اجتماعی در زمینه‌ی مباحث فرهنگی دست یابد در این «مقدمه» (که از خود سفرنامه‌اش مشهورتر شد و بصورتی مستقل در دست اهل مطالعه گشت)، سخنی دارد که آنروز من و ما را سخت تکان داد و بیشتر مجذوب آل احمد کرد. بگذارید تکه‌ای از این سخن را برای شما نقل کنم:
«قوم مغلوب همواره شیفته‌ی تقلید از شعائر و آداب و طرز لباس و مذهب و دیگر عادات و رسوم ملت غالب است، زیرا در نهاد انسان همواره اعتقاد به کمال و برتری قوم پیروزی که ملت شکست خورده را مسخر خود می‌سازد حاصل می‌شود، و منشاء یا رسوخ بزرگداشت و احترام قوم غالب در نهاد ملت مغلوب است و یا بدان سبب است که ملت مغلوب در فرمانبری خود از قوم پیروز دچار اشتباه می‌شود و بجای اینکه این اطاعت را معلول غلبه‌ی طبیعی آن قوم بداند آنرا به کمال و برتری آنان نسبت می‌دهد... ملت شکست خورده گمان می‌کند که پیروزی غلبه جویان در پرتو عادات و رسوم و شیوه‌ی زندگی آنان حاصل آمده است. و به علت همین اشتباه می‌بینیم که قوم مغلوب خواه در نوع لباس و مرکوب و سلاح و خواه در چگونگی پوشیدن و بکار بردن همواره از قوم پیروز تقلید می‌کند... » (باب دوم، فصل ٢٣، صفخه‌ی ٢٨٧)
آل احمد به ما می‌گفت که ما «قوم شکست خورده»‌ایم و به این خیال که «پیروزی غلبه جویان در پرتو عادات و رسوم و شیوه‌ی زندگی آنان حاصل آمده» سعی می‌کنیم ادای آنها را در آوریم. پهلوی اول عبا و عمامه مان را برداشته بود، با این تصور که اگر ما را با کت و شلوار کازرونی و کلاه پهلوی و مانتوی گاباردین بپوشاند ما به مادموازل ژیزل و مستر آرمسترانگ تبدیل می‌شویم و فراموش کرده بود که توی آن لباس و زیر آن کلاه فرنگی قرضی مغزی هم هست که هیچ یک از ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی این مادموازل و موسیو را در نمی‌یابد و، بقول آل احمد، بجای اینکه نگاهی به موتور ماشینش بیاندازد یا ترمزها را چک کند تا در رانندگی آسیب نبیند، یک آیت الکرسی به آینه‌ی ماشینش آویزان می‌کند و بیمه‌اش را هم با حضرت عباس تمشیت می‌دهد و نه شرکت سهامی بیمه‌ی ایران. (که البته نمی‌دانم کدام شیر پاک خورده‌ای کشف کرده بود که بین انبیاء و اولیاء ما حضرت عباس امور بیمه این عالم را بر عهده دارد.)
اما کتاب آل احمد به این «تشخیص بیماری» بسنده نکرده و در پی ارائه‌ی «دارو و راه علاج» هم برآمده بود. و مشکل ما هم از همین جا شروع شد. از نظر او، ما دو راه بیشتر در پیش نداشتیم: یا باید یکسره «غربی» می‌شدیم و یا به «فرهنگ اصیل» خود بر می‌گشتیم. آل احمد می‌گفت که تجربه‌ی صد ساله‌ی بعد از جنگ‌های ایران و روس تا کنون به ما نشان داده است که راه اول کاملاً به بن بست رسیده است و ما چاره‌ای نداریم که راه دوم را انتخاب کنیم. و بدینسان، با شیپور رستاخیز او، نسل من راهپیمائی بزرگ خود را با عنوانی که چند سال بعد دکتر علی شریعتی بدان داد، یعنی با عنوان «بازگشت به خویش»، آغاز کرد.
اما واقعیت این بود که ما از این «خویشی» که بدان باز می‌گشتیم چندان چیزی نمی‌دانستیم و معنای فرهنگی این «خویشتن اصیل» را در نمی‌یافتیمو، بدینسان، بازگشت ما به خویش نیز جز امری ظاهری نمی‌توانست باشد.
با اینهمه چند سال بعد تمام کارکنان سازمان برنامه ـ که من در آن کار می‌کردم و یکی از اماکن تجمع روشنفکران و نخبگان بود ـ پشت میزهای «برنامه ریزی برای عمران و توسعه‌ی کشور» تسبیح شاه مقصود بدست گرفتند و سبلت پرپشت درویشانه رویاندند. ابتدا خانقاه‌ها توسعه یافتند، در خانه زیرشلواری و عبا پوشیدیم و سراغ کتاب‌های فراموش شده‌ی منطق الطیر و شیخ محمود شبستری رفتیم. و نظریه پردازان تازه نفس هم هر دم بیشتر از راه رسیدند. دکتر احسان نراقی، احمد فردید، رضا داوری و داریوش شایگان برایمان احادیثی شیرین از فرهنگی گفتند که بر پایه‌های عرفان و درویشی و اعتقاد به آخرت و تحقیر عقل و دنیا گذاشته شده بود. حس می‌کردیم که یکباره از معنویت پر شده‌ایم و از وجناتمان نور حقیقت تپق می‌زند. از زیارت شاه نعمت الله ولی شروع کردیم تا کی به سراغ شاه عبدالعظیم برویم. و برعکس حافظ، که از مسجد به خانقاه و از خانقاه به خرابات رفته بود، ما از خرابات راهی مسجد شده بودیم. حتی دربار محمد رضا شاهی هم که قرار بود قبله گاه غربزدگی و غرب گرائی باشد از این روند فرهنگی مصون نمانده بود. تعزیه شد نمایش سنتی و روی صحنه‌ی جشن هنر شیراز رفت. پاتوق‌های ما از سورنتو و چاتانوگا به زیرزمین‌های خیابان سیروس مبدل شد. و آنگاه، وقتی که علیرغم آن همه «جاوید شاه»؛ سرطان خون جان «اعلیحضرت همایونی» را فرا گرفت و مردم کوچه و بازار خبر شدند که «چنان نماند و چنین نیز نخواهند ماند»، دیگر هیچ نهاد مدرن، هیچ متفکر صاحب اثر، و هیچ سیاستمدار خوش نفسی باقی نمانده بود که آینده‌ای روشن را برایمان خبر دهد. ما در شیشه‌ی جادو را گشوده و غولی را که سه نسل از پداران ما به زحمت در شیشه کرده بودند آزاد ساخته بودیم.
آنک در خیابان‌ها بودیم، نه میدانستیم چه می‌خواهیم و نه می‌دانستیم چه نمی‌خواهیم. استقلال، آزادی، جمهوری؟.. اما، نه، اینک زمانه پسوندی شگرف را بدان چسبانده بود تا بازگشن ما را به خویشتن خویش کامل کند. ما اکنون آزادی و استقلال و جمهوری را بشکل «اسلامی»‌اش می‌خواستیم. باور داشتیم که اسلام برای همه‌ی پدیده‌های غربی نوع اسلامی‌اش را دارد، آن هم بهتر از اصل. مثلاً، مگر بنی صدر نبود که به ما می‌گفت که اقتصاد اسلامی بسا کارا‌تر و عادلانه تز از اقتصاد غربی است؟ و شاه که رفت و خمینی که آمد روند گسنرده‌ی «اسلامی کردن» چیزها نیز آغاز شد. تقی زاده غلط کرده بود که گفته بود همه چیزما باید یکسره غربی شود. نخیر، ما می‌توانستیم همه چیز را یکسره «اسلامی» کنیم و با این کار از چنبره‌ی ذلت آور غربزدگی بیرون جهیم.
و من عمق و گسترده‌ی این روند «اسلامی کردن» را روزی فهمیدم که در سازمان برنامه به ما ابلاغ شد که فردا برای «اسلامی کردن سازمان برنامه» می‌آیند. و ما تا فردا صبر کردیم تا این واقعه‌ی شگرف را بچشم خویش ببینیم. و، صبح علی الطلوع، کارشناسان اسلامی سازی از راه رسیدند، با کلنگ و بیل و زنبه. و بجان مستراح‌های فرنگی افتادند که نجس و شرم آور بودند و ملت مسلمان ایرانی را از نشستن بر روی دو پا و زور زدن سنتی باز داشته بودند. و ما تا دریابیم که بیشترمان دچار درد بواسیر شده‌ایم همه جایمان اسلامی شده بود. همانروز در راهروی مدیریت فرهنگ و هنرمان بلندگوئی گذاشتند که از صبح تا عصر برایمان آیات قرآن را تلاوت می‌کرد و دیگر نیازی به رفتن به مجالس ختم هم نبود. در آن راهرو‌های اسلامی شده آنک مجلس ختم خود ما را گرفته بودند.
و تنها اکنون است که، گریخته از آن جهنم فرهنگی، و دست و پا شکسته، داریم از خودمان می‌پرسیم که این چه نسخه‌ای بود که آل احمد و شریعتی برایمان پیچیدند؟ این نسخه چه مشکلی داشت که ما را بدین روز انداخت؟ اصلا، ما که آنقدر مشتاق بازگشت به خویش بودیم چرا نتوانستیم محیطی را که بر اساس مختصات آن «خویش» ساخته شد تحمل کنیم و بیرون زدیم تا همان غربی که ما را «زده» بود پناهمان دهد؟
در سر پیری، پاسخ من به این پرسش آن است که ما فدای یک خطای علمی در حوزه‌ی داد و ستدهای فرهنگی شدیم. ما روی نمره باخته شرط بندی کردیم و حاصل کارمان نیز جز باخت نبود. بگذارید بقیه‌ی سخنم را با همین مفهوم «داد و ستد فرهنگی» دنبال کنم.
اکنون دو سه دهه از پیدایش یک اصطلاح دیگر، یعنی مفهوم «دهکده‌ی جهانی» می‌گذرد. یعنی همان روزهائی که ما اصطلاح «غربزدگی» را اختراع می‌کردیم در مغرب زمین مفهوم «دهکده شدن» به معنای «کوچک شدن جهان» پا به عرصه‌ی ظهور می‌گذاشت. و امروزه، در نخستین ربع قرن بیست و یکم، آنچه روزی حاصل تخیلات آدمیان آینده نگر بود تبدیل به حقیقتی روزمره شده است. اما امروز کمتر از اصطلاح «دهکده‌ی جهانی» ـ که برآمده از بحث‌های مربوط به فرهنگ بود ـ استفاده می‌شود و جای آن را اصطلاح جدیدتری گرفته است به نام «روند جهانی شدن»، که این یکی بیشتر از دل مباحث اقتصادی بیرون آمده است. با این همه کمتر کسی ست که از روند اقتصادی جهانی شدن سخن بگوید و بتواند اثرات فرهنگی این روند را نادیده بگیرد. گوئی وعده‌ی تخیلی رسیدن به «دهکده‌ی جهانی» که ناظر بر انقلاب در ارتباطات و نتایج فرهنگی آن بود اکنون از طریق «روند جهانی شدن» واقعیت می‌یابد.
براستی هم که هر پیشرفت در امر تکنولوژی ارتباطات همواره در طول تاریخ دارای تأثیرات موازی فرهنگی و اقتصادی بوده است. از کشف آتش تا اختراع چرخ، هم ارتباط ممکن‌تر شده، هم گروه‌های انسانی بهم نزدیک‌تر گشته‌اند و هم تبادلات اقتصادی شان رونق گرفته و، بموازات این تبادلات اقتصادی، کار داد و ستد‌های فرهنگی بین آنها نیز اوج گرفته است. در کشور خودمان براه افتادن قبایل آریائی و آمدنشان از خراسان ماوراء النهر به داخل فلات ایران و حرکتشان بسوی غرب و رسیدنشان به قلمرو ایلام و بابل و آشور در بین النهرین نه تنها خود نتیجه پیشرفت‌های تکنولوژیک ارتباط (از رام کردن اسب تا اختراع ارابه و دلیجان گرفته تا حتی پیدایش لباس و لوازم جنگ ـ که خود حاکی از نوعی ارتباط خصمانه است) بوده بلکه همین پیشرفت‌ها موجب داد و ستدهای اقتصادی و فرهنگی متعدد و گسترده شده و دو فرهنگی آریائی و سامی را در منطقه بین النهرین در هم آمیخته و، مثلاً، از درون دین یهود شریعت عیسی را استخراج کرده است که بیشتر مذهبی میترائی ست تا موسوی.
در واقع از جمع آمدن سه روند پیشرفت ارتباطات، رونق داد و ستدهای اقتصادی و گسترش تبادلات فرهنگی است که ما به مفهوم عام «کوچک شدن جهان» می‌رسیم. به عبارت دیگر، اگر کارل مارکس تاریخ انسان را تاریخ جنگ طبقات اجتماعی دیده است، و اگر ماکس وبر موتور محرکه تاریخ را روند عقلائی شدن امور خوانده است، و دیگر اندیشمندان در حوزه‌ی فلسفه‌ی تاریخ به نظریه‌های گوناگونی رسیده‌اند، اکنون در سرآغاز قرن بیست و یکم ما می‌توانیم یک روند انکار ناپذیر را باور کنیم و آن هم روند «کوچک شدن» جهان است ـ به معنی بهم پیوستن جهان‌های گوناگون متفرق گذشته، و ذوب شدن تمدن‌ها و فرهنگ‌ها در یکدیگر. پس «جهانی شدن» خرده جهان‌ها موجب «کوچک شدن» کلان جهانی نیز هست که ما در آن زندگی می‌کنیم.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟

تهاجم فرهنگی | فرمت HTML

اختصاصی از فی گوو تهاجم فرهنگی | فرمت HTML دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تهاجم فرهنگی | فرمت HTML


تهاجم فرهنگی | فرمت HTML


 از فروشگاه های دیگر ارزان تر بخرید.

توضیحات فایل

نام فایل : تهاجم فرهنگی

فرمت فایل : HTML

قیمت : 1000 تومان

تخفیف : امکان تخفیف برای این محصول وجود ندارد.


قسمتی از فایل

گفتیم که نگاهى بس کوتاه بر پیشینه تهاجم فرهنگى خواهیم داشت. در سه قسمت گذشته اجمالى از تلاش مزورانه دشمن در جهت مبارزه با ارزشهاى دینى را بازگو نمودیم. در ادامه, این تلاش شوم در هجوم به دانش و هنر را نگاهى خواهیم انداخت. علاقمندیم مجددا یادآور شویم که اینها تنها اشاراتى بس مختصر به حرفهاى بسیارى است که در بررسى پیشینه تهاجم فرهنگى باید گفت و پر واضح است, هدف بیان سو استفاده اى است که دشمن از اهرمهایى چون قانون, مدرسه, نظم و آزادى نموده واهداف استعمارى خویش را بر امثال این امور استوار ساخته است و به عنوان ابزارى در جهت دستیابى مطامع خویش بکار گرفته است.

ادامه ی مقدمه و مطالب در فایل....

سوالات متداول

مشکل در خرید و پرداخت

  • مشکل ورود به صفحه بانک برای پرداخت دارید ؟

درصورتیکه در ورود به صفحه بانک پیغام خطایی مشاهده می کنید این موارد را چک و بررسی کنید 1- مرورگر فایرفاکس استفاده کنید 2- اگر از فیلترشکن استفاده می کنید خاموش کنید 3- تاریخ و ساعت میلادی ویندوز را چک کنید اگر اشتباه است درست تنظیم کنید.

  • مبلغ از حساب شما کسر شده ولی در فروشگاه زده پرداخت نشده ؟

مراحل خرید اینترنتی دو قسمت است مرحله اول پرداخت وجه در صفحه بانک و کسر مبلغ از حساب شما و مرحله دوم بازگشت به فروشگاه و دریافت تائیدیه پرداخت و مشاهده لینک دانلود دقت کنید کسر مبلغ از حساب شما و حتی دریافت پیامک بانک که ذکر کرده است مبلغ از حساب شما کسر شده به معنی پرداخت کامل و قطعی نیست و اگر شما به هر دلیلی بروز خطا یا قطع شدن اینترنت یا بستن پنجره یا ... به فروشگاه برنگشتید و رسید پرداخت را مشاهده نکردید و لینک دانلود را مشاهده نکردید یعنی مرحله دوم انجام نشده است در قسمت پیگیری سفارش هم ذکر شده پرداخت نشده در این حالت بانک بصورت خودکار 30 دقیقه تا 24 ساعت پس از کسر مبلغ مجدد همان مبلغ را به حساب شما بازمیگرداند برای اطمینان باید صبر کنید و بعد صورتحساب بانک بگیرید و از بازگشت مبلغ مطمئن شوید.

  • پرداخت کردید ولی لینک دانلود را دریافت نکردید ؟
  • به قسمت پیگیری سفارش مراجعه کنید ایمیل خود را وارد کنید و لینک دانلود را دریافت کنید.
  • نحوه پرداخت و خرید را نمی دانید ؟

برای مشاهده راهنمای تصویری خرید اینترنتی به قسمت راهنمای خرید مراجعه کنید.

  • درقسمت پیگیری سفارش خرید شما وجود ندارد ؟

ممکن است ادرس ایمیل را اشتباه وارد می کنید یا زمان خرید ایمیل را اشتباه تایپ کرده باشید.


مشکل در دانلود و باز کردن فایل

  • لینک دانلود را دریافت نکردید ؟

به قسمت پیگیری سفارش مراجعه کنید ادرس ایمیلی که زمان خرید وارد کردید را ذکر کنید و لینک را دریافت کنید.

  • دانلود انجام نمی شود ؟

برای دانلود بدون مشکل این موارد را چک کنید: 1- فیلترشکن اگر روشن هست خاموش کنید 2- از دانلود منیجر استفاده نکنید 3- اگر روی لینک در ایمیل کلیک می کنید و اتفاقی نمی افتد ممکن است ایمیل در قسمت اسپم باشد روی not spam کلیک کنید سپس لینک فعال میشود و با کلیک روی آن دانلود شروع می شود 4- اگر با کلیک روی لینک پیغام خطایی مشاهده می کنید به پیغام ذکر شده دقت کنید شاید محدودیت لینک از نظر دانلود یا زمان مجاز دانلود تمام شده است.

  • فایل پس از دانلود باز نمی شود ؟

فایل ها بصورت zip ارائه شده اند برای باز کردن فایل زیپ به این نکات دقت کنید 1- ممکن است فایل کامل دانلود نشده باشد پس مجدد فایل را کامل دانلود کنید بدون مشکل باز می شود 2- فایل زیپ روی گوشی موبایل و تبلت اندرویدی نیاز به نصب نرم افزار برای باز کردن دارد از ویندوز و کامپیوتر یا لپ تاپ برای دانلود و باز کردن فایل استفاده کنید 3- برخی محصول ها به علت حجم بالا بصورت لینک دانلود ارائه شدند فایل زیپ را باز کنید داخلش یک لینک دانلود دیگر است که فایل حجیم را از ان لینک می توانید دانلود کنید.

  • فایل فلش گوشی یا تبلت خریداری کردم ولی حجم ان خیلی کم هست چرا ؟

برخی موارد لینک دانلود ارائه شده است فایل زیپ را باز کنید داخل آن لینک دانلود اصلی فایل حجیم قرار دارد لینک ذکر شده را برای دانلود استفاده کنید.

شکایت از فایل خریداری شده

  • توضیحات محصول را با فایلی که خریداری کردید چک کردید ؟

توضیحات محصول را با فایلی که دریافت کردید چک کنید شاید مطلبی در توضیحات ذکر شده که مشکل شما را حل کند یا اختلافی بین توضیحات و فایل دریافتی نباشد.

  • چطوری شکایتم را از این محصول پیگیری کنم ؟

توضیحات محصول را با فایل دریافتی مطابقت بدهید اگر موردی خلاف توضیحات فروشنده هست ذکر کنید علت شکایت شما چی هست و چه مشکلی با فایل دریافتی دارید تا پیگیری برای حل مشکل انجام شود.

  • فروش محصول غیرمجاز را می خواهید گزارش کنید ؟

درصورتیکه محصول غیرمجازی در فروشگاه مشاهده کردید عنوان محصول را ذکر بفرمائید تا ناظرین فروشگاه ها بررسی و نسبت به حذف اقدام کنند از همکاری شما متشکریم.

 


دانلود با لینک مستقیم


تهاجم فرهنگی | فرمت HTML