فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حضرت امام زین العابدین علیه السلام

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله حضرت امام زین العابدین علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام مشهور به سجاد، چهارمین امام شیعیان بنا به قولی مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری متولد شد مادرش شهربانو، دختر یزدگرد سوم ـ آخرین پادشاه سلسله ساسانی ـ بوده است. امام زین العابدین علیه السلام زمانی دیده به جهان گشود که زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب علیه السلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوی و حکومت چند ماهه امام حسن علیه السلام را درک کرد. امام سجاد علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری قمری حضور داشت و در آن واقعه به صورتی معجزه آسا نجات یافت و پس از شهادت پدرش امام حسین علیه السلام مسئولیت زمامداری شیعیان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد و از آن روز تا روزی که به شهادت رسید زمامدارانی چون یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک، معاصر بود.

 


کنیه های آن حضرت
امام سجاد دارای القاب و کنیه‌ها ی متعددی است که در کتب روایی و تاریخی ذکر شده است. دوران کودکی امام، در زمان جدّ بزرگوارش، حضرت امیر المومنین، و عموی ارجمندش، امام حسن مجتبی، گذشت. دوره‌ی نوجوانی اش را تا شهادت پدر بزرگوارش، حضرت امام حسین، که حدود ده سال به طول انجامید در خدمت پدر گذراند. امام سجاد دارای چند همسر و فرزند بوده است.
بر اساس دلایل و برهان‌های روشن و قطعی، در امامت علی بن الحسین علیه‌السلام هیچ جای شکی باقی نیست.

 

مقاطع زندگی
زندگی پربرکت حضرت سجاد علیه‌السلام را پس از دوران کودکی و نوجوانی می‌توان به چند مقطع تقسیم کرد:
 همراهی با امام حسین علیه‌السلام از مدینه به کربلا تا هنگام شهادت
پس از شهادت پدر تا ورود به مدینه (رهبری نهضت پس از پدر
 -- حضور در مدینه تا وفات
شهادت
امام پس از 35 سال مجاهده در میدان‌های مختلف که تجسم جهادی به مراتب سخت‌تر و جانکاه‌تر از جهاد رویاروی دشمن در میدان نبرد بود، با زمینه‌سازی فعالیت‌های گسترده فرزند و نوه معصوم خود، امام باقر و امام صادق علیهما السلام، و استقلال کامل مکتب حیاتبخش امامت که همان اسلام ناب بود، و انسجام بخشیدن به جامعه‌ی شیعی، به دست ولید بن عبدالملک مسموم شد و روح مطهرش به عالم قدس پر کشید. شهادت امام چهارم، مدینه و سایر جوامع اسلامی و عموم شیعیان را در غمی جانکاه فرو برد.

 

مدفن مقدس حضرت ، بقیع، در جوار عموی بزرگوارش، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، است. و کلام آخر زمزمه صلوات خاص آن امام است: " السلام علیه و یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا.

 

امام سجاد(ع) ملقب به زین العابدین(ع) در نیمه جمادی الاول سال 38 هجری در مدینه چشم به جهان گشود.
امام سجاد(ع) شبها برای بینوایان و نیازمندان مدینه ناشناخته نان می برد و به آن ها کمک مالی می کرد و صد خانوار از مستمندان مدینه را مداوماً اداره می کرد.
امام سجاد علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری قمری حضور داشت و در آن واقعه به صورتی معجزه آسا نجات یافت و پس از شهادت پدرش امام حسین علیه السلام مسئولیت زمامداری شیعیان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد و از آن روز تا روزی که به شهادت رسید زمامدارانی چون یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک، معاصر بود.
بسیاری از مردم هنگامی که نام امام چهارم را می برند لقب بیمار را نیز به آن می افزایند و شاید چنین می پندارند که امام هماره رنجور و بیمار بوده اما واقعیت غیر از این است و آن حضرت فقط مدت کوتاهی در ایام شهادت پدرش در کربلا بیمار بودند.
از آثار آن حضرت رساله حقوق و صحیفه سجادیه است.
امام زین العابدین(ع) در 25 محرم سا ل 95 هجری در 57 سالگی پس از یک زندگی سراسر رنج و مبارزه با دستور ولید بن عبدالملک و به وسیله هشام بن عبدالملک مسموم و شهید شدند.


امام سجاد علیه السلام در اوضاع ناگوار اجتماعی آن روز که ارزش های دینی دست خوش تغییر و تحریف امویان قرار گرفته بود، مهمترین کار خویش را در زمینه برقراری پیوند مردم با خدا، با دعا آغاز کرد.
چنین بود که مردم تحت تأثیر رو حیات آن حضرت قرار گرفتند و شیفته مرام و روش او شدند و بسیاری از طالبان علم و دانش در مسلک راویان حدیث او در آمدند و از سرچشمه زلال دانش وی که برخاسته از علوم رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علیه السلام بود، بهره ها جستند.

شرایط، مقتضیات و رسالتها در عصر امام سجاد علیه السلام:
اقتدار حکومتهای جبار و ظالم عصر، نظارت شدید و سختگیریهای بسیار بر مخالفان سیاسی بویژه شیعیان، سرکوبی قیامها با کشتارهای بی رحمانه، جهالت سیاسی و مذهبی مردم، شیوع بی دینی و مفاسد اخلاقی، و قلت یاران و مجاهدان واقعی، از جمله موانعی بودند که نگذاشتند امام سجاد علیه السلام به صورت مسلحانه قیام کنند.
مردم مسلمان عصر امام علیه السلام به علت تبلیغات و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی حکومتهای نامشروع در برابر حقایق سیاسی و مذهبی در نهایت جهالت و بی دینی به سر می بردند. بدعتها و عقاید گمراه کننده و باطل به عنوان احکام و عقاید مذهبی، مورد اعتقاد و عمل مسلمانان قرار گرفته بود.
در چنین شرایطی، بزرگترین و مهمترین مسئولیت امام سجاد علیه السلام، احیای مجدد اسلام ناب محمدی (ص)، تبیین جایگاه امامت و رهبری اهل بیت علیه السلام، مبارزه با جهالت سیاسی و مذهبی مردم و تربیت مجاهدان واقعی بود.

امام علیه السلام می باید در برابر حقایق سیاسی اسلام روشنگری می کردند بویژه که درباره امامت و رهبری و افشاگری علیه حکومتهای غاصب و ظالم و ترویج فرهنگ جهاد و شهادت لازم بود که شیعیان و مسلمانان را برای مبارزه و جهاد علیه ظلم، بدعت و گمراهی آماده می ساختند.
آن حضرت موفق شدند که در سخت ترین شرایط و با استفاده از ظریفترین شیوه های تبلیغاتی و مبارزاتی، در اهداف خویش موفق و پیروز شوند.
سرانجام امام علیه السلام در راه پایداری و استقامت در این جهاد مقدس، به مقام والای شهادت نایل شدند.

 


نقش امام سجاد در تربیت موالی :
"موالی" یعنی: عده ای از ایرانیان که به عراق آمده و در آنجا با تشیع آشنا شده. همچنین از جمله موضوع شایع در قرن اول و دوم هجری تربیت موالی بود. این افراد عمدتاً به علت داشتن استعداد مناسب و نیز آمادگی کسب علم و نیز با احساس ضعفی که ایشان در برابر عرب ها داشتند و درصدد بودند که آن را جبران کنند، به خوبی در زمینه حدیث کار کردند و در نتیجه توانستند در مدت زمانی کوتاه از فقها و محدثین مراکز عمده اسلامی شوند. این افراد در خانواده های مختلف عرب، تربیت شده بودند که طبعاً انگیزه های سیاسی و مذهبی جاری و مرسوم در آن قبایل و عشیره ها، به اینان نیز سرایت کرده بود، به ویژه کوفه، بیشتر گرایش شیعی داشت و "موالی" آن نیز چنین بودند، از این رو اهل بیت علیهم السلام نیز از این ویژگی برای تربیت موالی استفاده کردند.
در این میان، سیاست علی بن الحسین علیه السلام شایان توجه بسیار است. امام می کوشید تا در مدینه، با تربیت طبقه "موالی"، راه را برای آینده باز کند. و اسلام صحیح و سلیم را به آنان (که زمینه کافی داشتند) انتقال دهد، پس با شخصیتی که امام داشت به شایسگی می توانست در روحیه موالی اثر بگذارد و احساسات شیعی را به آنان انتقال دهد.
استاد "سید جعفر مرتضی" در تشریح سیاستهای امام سجاد علیه السلام و به منظور بخشیدن حیاتی نوین به مکتب جعفری، اشاره به این نکته دارد که آن حضرت غلامان را می خرید و آنان را آزاد می کرد، به طوری که به نوشته "سید الاهل" : غلامان این مسئله را دریافته، شور و شوق فراوانی داشتند که مشمول اقدام امام شوند. امام نیز در هر سال و ماه و روز و به مناسبت هرحادثه، آنان را آزاد می ساخت. به طوری که درمدینه قریب به یک لشگر از موالی آزاد شده و کنیزکان رهایی یافته، به سر می بردند که تمامی آنها از موالی امام سجاد علیه السلام بودند. و شمار آنها به 50 هزار تن یا بیشتر می رسید.

مؤلف محترم "اعیان شیعه" نیز می نویسد: او سودانیان را می خرید، حال آنکه هیچ نیازی به آنان نداشت. استاد "سید جعفر مرتضی" پس از ذکر این مطالب نتایج متعددی از این مسئله می گیرد و می نویسد: یعنی نتیجه چنین سیاستی، این بود که موالی، اهل بیت علیهم السلام نمونه های انسانیت و اسلامیت به شمار می رفتند. و آمادگی کامل داشتند تا در شرایط گوناگون در کنار آنها قرار بگیرند، شواهدی نیز وجود دارد که نشان می دهد "موالی" در مواقعی که علویین مورد ظلم قرار می گرفتند و یا بعضی از حکام به آنها ستم می کردند، به یاری آنها می شتافتند.

احادیثی از امام سجاد (ع)

إنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللهِ لَمَنزِلَهٌ یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القیِامَهِ
عباس را نزد خدا منزلتی است که روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک می برند.
الخصال، ج 1، ص 68
خَفِ اللهَِ تَعالی لِقُدرَتِهِ عَلَیکَ وَ اسْتَحیِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنکَ
از قدرت خدای بزرگ بر خود، اندیشه کن و از نزدیکی اش به تو، شرمگین باش.
بحارالانوار، ج 78، ص 160

 

هَلَکَ مَن لَیسَ لَهُ حَکیمٌ یُرشِدُهُ
هلاک شد آن که راهنمای حکیمی ندارد تا ارشادش کند.
بحارالانوار، ج 78، ص 159
مَن رَمَی النَّاسَ بِما فیهم، رَمَوهُ بِما لَیسَ فیه
هر که به مردم نسبتی دهد که در آنها هست، نسبتی به او دهند که دراو نیست.
بحارلانوار، ج 75، ص 261
نَظَرُ المُؤمِنِ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّهِ وَ المَحَبَّهِ لَهُ عِبادهُ
نگاه مومن به چهره برادر مومن خود از روی دوستی و محبت به او، عبادت ا ست.
تحف العقول، ص 282
إنَّها (الصَّدَقهَ) تَقَعُ فی یَدِ اللهِ أن تَقَعَ فی یَدِ السّائلِ
صدقه قبل از این که دردست نیازمند قرار گیرد، در دست خداوند قرار می گیرد.
عّده الّداعی، ح 121

 


أنتِ بِحمدِاللهِ عالِمَهٌ غَیرُ مُعَلَّمَهٍ و فَهِمَهٌ غیرُ مُفَهَّمهٍ
(ای زینب) تو بحمد الله ـ عالمی هستی که نزد کسی تعلیم ندیدی و دانایی هستی که نزد کسی نیاموختی.
بحارالانوار، ج 45، ص 164
المًؤمنُ یَصمُتُ لِیَسلَمَ وَ یَنطِقُ لِیَغنَمَ
مومن سکوت می کند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد.
الکافی، ج 2، ص 231
إنّ حُبَّنا أهلَ البَیتِ یُساقِطُ عَنِ العِبادِ الذّنوبَ کَما یُساقِطُ الرّیحُ الورَقَ مِنَ الشَّجَرِ
محبت ما، اهل بیت، گناه بندگان را فرو می ریزد. چنانکه باد، برگ درخت را.
بشاره المصطفی، ص 3
إذا قامَ قائِمُنا أذهَبَ اللهُ عَن شیعَتِنا العاهَهَ و جعلَ قُلوبَهُم کَزُبَرِ الحَدیدِ
آن گاه که قائم ما قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما بزداید و دل هایشان را چون پاره های آهن گرداند.
الخصال. ص 541

 


إنَّ الحَسَنَ بنَ علیٍّ (ع) کانَ أعبَدَ النّاسِ فی زَمانِهِ و أزهَدَهُم و أفضَلَهُم
امام حسن (ع) در زمان خود عابدترین، زاهدترین و برترین مردم بود.
امالی صدوق، ص 150
اَلمُنتَظِرونَ لِظهُورهِ أفضَلُ أهلِ کُلِّ زَمانٍ
منتظران ظهور امام مهدی (عج) برترین اهل هر زمان اند.
بحارالانوار، ج 52، ص 122
کَفی بِنَصرِاللهِ لَکَ أن تَری عَدُوَّکَ یَعمَلُ بِمَعاصِیِ اللهِ فیکَ
تو را یاری خدا همین بس که می بینی دشمنت به قصد تو خدا را نافرمانی می کند.
بحارالانوار. ج 78، ص 136
رَحِمَ اللهُ العَبّاسَ آثَرَ و أبلی و فَدی أخاهُ بِنَفسِهِ
رحمت خدا بر عباس! ایثار کرد و کوشید و جان فدای برادرش کرد.
بحارالانوار، ج 22، ص274

 

 

 

ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلی اللهِ مَن یَقتَدی بِسُنَّهِ إمامٍ و لا یَقتَدی بأَعمالِهِ
هشدار که منفورترین مردم نزد خداوندکسی است که سیره امامی را برگزیند، ولی از کارهای او پیروی نکند.
الکافی، ج 8، ص 234
دورانی که امام سجاد(ع) در آن زندگی می کرد، همه ارزش های دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته بود و احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود. حجاج عبدالملک را مهم تر و برتر از رسول خدا(ص) می شمرد و برخلاف نصوص دینی ازمسلمانان جزیه می گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپرد.
در سایه چنین حکومتی آشکار بود که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش های جاهلی چگونه احیا شده است(1)؛ به طوری که دو خطر بزرگ جامعه اسلامی را تهدید می کرد:
فرهنگ های متنوع بیگانه
خطر تجمل پرستی
از این رو لازم بود در زمینه علمی کاری انجام شود تامسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانون گذاری ویژه خود که از کتاب و سنت در اسلام الهام می گیرد، واقف گردند. در اینجا ضرورت یک حرکت اجتهادی (اطلاع رسانی قوی) به نظر می رسید تا در چهارچوب تعالیم اسلامی، افق فکری مسلمانان گسترش یابد و بذر اجتهاد و تلاش ازبرای یافتن راه حق در دل آن ها افشانده شود و این کاری بود که امام سجاد(ع) بدان دست یافت
خطر دوم ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعه اسلامی بود که عشق سوزانی راکه از ارزش های اخلاقی و پیوندهای روحی در مسلمانان پدید آمده بود را خاموش می کرد
امام علی بن الحسین(ع) این خطر را احساس کرد و فهمید که جامعه دچار انحراف شده و روحیه رفاه طلبی و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود ندارد، بنابراین امام سجاد(ع) توانست از دعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی ایجاد کند. امام(ع) در این سنگر قدرت بس شگرف تصویرهای روشنی ازجامعه اسلامی و وظیفه مسلمانان را در برابر کفرگویان معین می کند و مبارزه آنان را با منکرات مطرح می سازد
دعای او نشان دهنده این مطالب است که در هر حال ولو این که همه امکانات مبارزه از یک نفر گرفته شود و به فرض این که تنها هم باشد، باز هم مسئولیت تلاش و کوشش از او سلب نمی گردد و باید از دعا به عنوان حربه مبارزه در راه حق استفاده شود

انجیل اهل بیت
صحیفه سجادیه از گنجینه های ارزشمند دعاهای امامان(ع) است که در بردارنده برخی از دعاهای حضرت سجاد(ع) است.
صحیفه سجادیه کانونی از معارف بلند الهی در ابواب مختلف است و در یک ارزیابی واقع بینانه می توان آن را ابزار رسای فرهنگی برای مقابله با هجوم فرهنگی دانست که خلفای ناشایست باب آن را گشوده بودند. بی تردید اگر این حرکت ارزشمند فرهنگی در کنار گستره فرهنگی دیگر امامان نبود، این مهاجمان فرهنگی اثری از اسلام ناب محمدی(ص) باقی نمی گذارند. اهل دانش اذعان دارند که کتاب صحیفه سجادیه از نظر جایگاه ارزشی سومین کتابی است که در صدر اسلام پس از قرآن کریم و نهج البلاغه پدید آمده و مانند نسیم صبا در اطراف و اکناف عالم منتشر شده و از این رو مردم آن را مورد اهتمام و توجه قرار داده اند. سراسر این کتاب پر ازحقایقی است که خداوند سبحان هنگام خلوت آن را بر زبان آن حضرت(ع) روان ساخته است و هر کتاب دیگری که در این فن تنظیم یافته از این کتاب بهره و نصیبی برده است. به طوری که دیگر دانشمندان کتب ادعیه خود را بر مبنای دعاهای این صحیفه به رشته تحریر درآورده اند
دعاهای صحیفه علاوه بر حسن بلاغت و کمال فصاحت بر عالی ترین مضامین و عبارات و علوم الهی مشتمل است. زیبایی، شکوه وقدرت روحی که در تعبیرات روح پرور آن به کار رفته و طرق مختلفی که در اوقات گوناگون در مقام فروتنی و توسل در پیشگاه الهی و درود وثنا برخداوند انتخاب شده، خود بالاترین شاهد و دلیل است بر این که صدور آن از مقام امام معصوم(ع) قطعی است و احدی دست رد و انکار بر آن ننهاده و نام آن شهره آفاق است و فروغش بر اکناف جهان گسترده تا آنجا که هرگز شک و تردید در آن راه ندارد وگوهری است از معدن علوم امام سجاد(ع). بنابراین به خاطر جایگاه والایش بزرگان علم و ادب سه نام بر آن گذارده اند که گویای جایگاه رفیع این کتاب عظیم الشأن است: 1- اخت القرآن 2-انجیل اهل بیت(ع) 3- زبور آل محمد(ص)صحیفه سجادیه هر چند سراسر دعا و نیایش است و تمام مطالب آن به عنوان راز و نیاز انسان با پروردگار خویش ارائه شده، ولی تأمل و تحقیق در گستره مفاهیم و معارف آن به وضوح نشان می دهد که دعاهای آن فراتر از مناجات های فردی و راز و نیازهایی است که یک انسان در خلوت تنهایی خود و در بحران مشکلات زندگی، با خدای خویش دارد.
مناجات های صحیفه در حقیقت نجوای علم و اخلاق و عقیده وسیاست است با روح موحدان و مناجاتیانی که در محراب عبادت و میدان جهاد و صحنه مبارزه با شیطان های درونی و برونی حضور دارند
امام سجاد(ع) از محراب نیایش مکتبی سرشار ازآموزش و پرورش پدید آورد و با پست ترین خصلت ها و ارزنده ترین اندیشه ها را با لطافت وعطر مناجات درهم آمیخته و شیفتگان جمال حق را تا جایگاه شناخت حقایق اوج داده است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حضرت امام زین العابدین علیه السلام

تحقیق در مورد بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام


تحقیق در مورد بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:11

 

 

 

 

 

بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

 کارگزاران و تمامی کسانی که اموال مسلمین به آنها سپرده می شود باید:

 کارگزاران باید:

 کارگزار باید:

 

کارگزاران و عاملین می بایست:

 کارگزار نباید:

 

 

بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

 

کارگزار باید از نظر حضرت علی علیه السلام:

 

- حکومت را نانخورش و طعمه ای برای خود و اطرافیانش نداند.

 

- امانت دار و نگهبان امانت مردم (بیت المال) باشد.

 

- بدون دستور امام، رعیت را امر و نهی نکند.

 

- خزانه دار مال خدا باشد تا آن را به امام برساند. (نامه 5)

 

-  دل مردم را با نیکویی و مهربانی روشن سازد.

 

- ترس و بیم را از دل و روان مردم بزداید.

 

- با مردم به مدارا کار کند. (نامه 18)

 

- با رعایا درشتی و تندی نکند و سختی روا ندارد.

 

- به آنان ستم نکند و خردشان نشمارد. (نامه 19)

 

 کارگزاران و تمامی کسانی که اموال مسلمین به آنها سپرده می شود باید:

 

- تقوای الهی را در همه حال رعایت نمایند.

 

- مسلمانی را نترسانند.

 

- دینداری مطمئن باشند.

 

- خیرخواه و مهربان باشند.

 

- درستکار و امین باشند.

 

- به اموال آسیب نرسانند. (نامه 25)

 

- در نهان و آشکارا از خدا بترسند.

 

- ریاکار نباشند.

 

- نهان و آشکار و کردار و گفتارشان دوگانه (منافقانه) نباشد.

 

- زیر دستان خود را نرنجانند و دروغگویشان ندانند و به آنان بزرگی نفروشند.

 

- حقوق مردم را که برعهده حکومت است  به تمام ادا نمایند.

 

- به مردم و مسلمانان خیانت نکنند.

 

-   با امام (رهبر) مسلمین ناراستی و دغل کاری نکنند. (نامه 26)

 

- با مردم فروتن، نرمخو و گشاده رو باشند.

 

- همگان را به یک چشم ببینند. (تبعیض روا ندارد)

 

- با نفس خویش پیکار نمایند.

 

- از دین خود حمایت کنند.

 

- به خاطر خشنودی هیچ یک از بندگان، خدا را به خشم نیاورند.

 

- نماز را در وقت معین آن اقامه نمایند. (نامه 27)

 

- فرمانبرداران از مردم را گرامی بدارند.

 

- حرمت خیرخواهان را پاس دارند.

 

- بی گناه را به جای گناهکار نگیرند و پیمان شکن  را به جای پیمان گزار نپذیرند. (نامه 29)

 

- در کار خود هوشیار و با کمال جدیت پایدار باشند.

 

- خیرخواه  خردمند و پیرو فرمان حکومت و فرمانبردار امام (رهبر) باشند.

 

- کاری نکند که به عذرخواهی ناچار شوند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بایدها و نبایدهای کارگزاران از دیدگاه امام علی علیه السلام

تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام


تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:20

 

 

 

 

 

مقدمه :

نام ،لقب و کنیه امام

پدر و مادر امام

تولد امام :

زندگی امام در مدینه

امامت حضرت رضا (علیه السلام )

اوضاع سیاسی

سفر به سوی خراسان :

 

 

 

مقدمه :

امام علی ‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت ورهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراین نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماییم.

نام ،لقب و کنیه امام :

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمدتقی علیه‌السلام امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند :" خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند".

یکی از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد " است . این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی براین سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش " جنبه علمی امام " آمده است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.  

پدر و مادر امام :

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.

تولد امام :

حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعده‌الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لااله‌الاالله " رااز شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت" (2).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام

تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت


تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

 

مقدمه مترجم :
کتاب حاضر ترجمه بخشى از کتاب ((الفتوح ))؛ یکى از ارزشمندترین و معتبرترین منابع تاریخى موجود مى باشد؛ که در اوایل قرن چهارم هجرى به همت ابو محمد احمد بن على اعثم کوفى کندى معروف به اعثم کوفى متوفى سال 314 هجرى قمرى تدوین و تاءلیف گردیده است .
بنا به نقل اکثر محققان و مورخان دوره اسلامى ، این کتاب یکى از معتبرترین متون تاریخ اسلام است که وقایع و حوادث تاریخى زمان خلافت ابوبکر تا حکومت هارون الرشید متوفى سال 193 هجرى قمرى را نگاشته است .
آقا بزرگ تهرانى در کتاب الذریعه درباره ابن اعثم کوفى مى نویسد:
ابو محمد احمد ابن اعثم فردى اخبارى و مورخ زبر دستى بوده است که حدود سال 314 هجرى قمرى در گذشت .
یاقوت در معجم الادبا آورده که او شیعى مذهب بوده است .
بعضى دیگر احمد بن على اعثم کوفى کندى متوفى سال 314 هجرى قمرى را محدث ، شاعر و مورخ بزرگ شیعى قرن سوم و چهارم هجرى مى دانند.
البته از زادگاه مؤ لف اطلاعات دقیقى در دست نیست .
این حقیر در سالى که مزین به نام مبارک امیرالمؤ منین على علیه السلام شد، تاریخ پنج سال حکومت امام على علیه السلام را ترجمه روان ، ملخص و مختصر انجام دادم تا مورد استفاده علاقمندان و ارادتمندان آن حضرت قرار گیرد.
ناگفته نماند که کتاب الفتوح یک بار در سال 596 هجرى قمرى ، در حدود هشت صد سال قبل بوسیله محمد بن احمد مستوفى در خراسان ترجمه شد، که با نثر ادبیات مخصوص زمان خود است و در ترجمه حاضر سعى شد از بعضى شیوه ها و عبارت ترجمه قبلى استفاده گردد.
ان شاءالله در آینده نزدیک بنا دارم با یارى خداوند بزرگ تاریخ امام حسین و امام حسن علیه السلام و قیام مختار از همین کتاب را ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار دهم .
در پایان این مجموعه به امیرالمومنین على علیه السلام و دو محب آرمیده در جوار او تقدیم مى گردد.

احمد روحانى   
1379 هجرى شمسى

فصل اول : مرگ عثمان و خلافت حضرت على علیه السلام
على علیه السلام و سکوت
امیرالمؤ منین على علیه السلام بیست و پنج سال از حق قانونى و الهى خویش محروم ماند و در این مدت که دور از جنجال و حکومت دارى به گوشه نشینى پرداخته و به کارهاى علمى ، پاسخ به شبهات دینى ، مناظره با علماى مسیحى و یهودى ، پاسخ به مسائل جدید علوم اسلامى ، رسیدگى به محرومان ، مشورت سیاسى در مسائل پیچیده حکومتى و تربیت مفسر و محدث و متکلم مشغول بود.
در سال 35 هجرى در مرکز حکومت ؛ یعنى مدینه شورشى به پا خاست . ناراضیان حکومت عثمان ، انقلابى را آغاز و بر ضد حکام و عمال او اعتراض کردند، در آن زمان عثمان به بنى امیه که از اقوام بودند در دخل و تصرف اختیار تام داده بود. مردم از مهاجر و انصار و مسلمانان ناراضى دارالحکومة را محاصره کرده بعد از چهل روز عثمان را که تغییرى در روش ‍ خویش نداد به قتل رساندند. (1)
على علیه السلام و بیعت
مهاجرین و انصار و مردم سایر بلاد اسلام به دنبال کشته شدن عثمان در مسجدالنبى صلى الله علیه و آله اجتماع کردند تا تکلیف خلافت و امامت را روشن کنند.اکثر مردم طالب خلافت و حکومت على بن ابى طالب علیه السلام بودند.
در آن میان ، عدى بن حاتم ، سعید بن قیس ، ابوایوب انصارى ، عمار یاسر، ابوهیثم بن تیهان ، رفاعة بن رافع ، مالک بن عجلان ، خالدبن زید به خلافت على علیه السلام راغب تر بودند و از دیگران علاقه بیشترى مى دادند.
پس عمار یاسر در آن اجتماع بزرگ با صداى رسا گفت :
اى گروه مهاجر و انصار! عثمان را ملاحظه کردید که در میان شما چگونه زیست ! خویشتن را دریابید که بار دیگر با کسى چون او مواجه نگردید، اینک على مرتضى علیه السلام در میان شماست ، قرابت او با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سبقت او را در اسلام مى دانید از تفرقه بپرهیزید و در بیعت با او تعجیل کنید.
پس از این سخنان ، مردم دسته دسته و گروه گروه به خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام رسیدند و گفتند: (2)
اى ابو الحسن ! مردم ، عثمان را کشتند و مى دانى که از انتخاب خلیفه چاره اى نیست و غیر از تو کسى شایستگى این کار را ندارد، اجازه بفرما با تو بیعت کنیم .
على علیه السلام فرمود: حاجتى به بیعت شما نیست ، من سالهاست که خلافت را رها کرده ام و هیچ رغبتى به آن ندارم .
عده اى تعجب کردند و گفتند: یا على ! چرا بیعت مردم را نمى پذیرى ، قتل عثمان بدون رضایت خداوند صورت نگرفت .
على علیه السلام فرمود: خیر، این گونه نیست ، بلکه شما او را کشتید و خون او بدون قصاص باقى مانده است . اى مردم ! مرا رها کرده ، غیر من را براى خلافت انتخاب کنید.
در میان شما کسانى را مى نگرم که دلهایشان آرامى ندارد و عقل و راءى آنان ثابت نیست ، بروید و با طلحه و زبیر بیعت کنید.
جمعیت گفت : یا على پس با ما به نزد طلحه و زبیر بیایید و با آن دو سخن گویید تا خلافت را قبول کنند.
على علیه السلام موافقت کرد و به همراه جمعیت به سوى منزل طلحه رفت . وقتى به در خانه او رسیدند على علیه السلام به طلحه فرمود:
اى ابا محمد! مردم براى بیعت با من جمع شدند، ولى من حاجتى به خلافت و بیعت مردم ندارم . پس تو بیعت مردم را بپذیر و این امر را به عهده بگیر.
طلحه گفت : اى ابا الحسن ، تو لایق تر و شایسته تر به امر خلافت هستى و به سبب فضایل و خویشاوندى با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سابقه دینى که دارى ، خلافت را قبول فرما!
على علیه السلام فرمود: اگر بیعت مردم را بپذیرم و خلافت را قبول کنم . تو از جمله کسانى خواهى بود که به مخالفت برمى خیزى و ادعاى حکومت مى کنى .
طلحه گفت : اى ابا الحسن ، خدا نیاورد آن روزى را که کار ناپسندى نسبت به تو انجام دهم .
على علیه السلام : خداوند مراقب عمال توست .
سپس على علیه السلام دست طلحه را گرفت و او را به نزد زبیر بن عوام برد تا خلافت و حکومت را به او پیشنهاد کند اما نظیر همان سخنان که از طلحه شنیده بود از زبیر هم شنید.
آن گاه طلحه با على علیه السلام بیعت کرد: پس از او زبیر نیز به على علیه السلام بیعت کرد. آنان عهد و پیمان بستند که پیمان شکنى و غدر و مکر نکنند.
على علیه السلام در میان اجتماع مردم در مسجد حاضر شد هیجان و احساسات شدیدى بر جمعیت حاکم بود.
فردى از انصار به پا خاست و گفت : اى مردم ! شما سیر و سلوک عثمان را دیدید که چگونه عمل کرد. پس کلام مرا گوش کنى و از حرفهایم اطاعت کنید.
حاضران گفتند: شما انصار رسول خدا صلى الله علیه و آله هستید، و سابقه بیشترى در اسلام دارید پس سخن بگویید، و اوامرتان را آشکار کنید تا بدانیم .
آن شخص گفت : شما فضائل على بن ابى طالب علیه السلام و سابقه ، قرابت و منزلتش را در نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله مى دانید. عملش ‍ به حلال و حرام از همه بیشتر است . اگر به جاى او کسى را فاضل تر و نیکوتر مى شناختم حتما معرفى مى کردم .
اجتماع کنندگان یک صدا گفتند: رضینا به طاعین غیر کارهن .
على علیه السلام : پرسید آیا رضایت به بیعت با من را حق واجب از طرف خدا مى دانید یا از راءى و نظر شماست .
جمعیت گفتند: بیعت را واجب از جانب خداى عزوجل مى دانیم .
على علیه السلام فرمود: فردا در این مکان تجمع کنید تا نظر خویش را در پذیرش خلافت و حکومت اعلام کنم ، مردم در آن روز متفرق شدند.
روز بعد مجددا طرفداران خلافت على علیه السلام در مسجد اجتماع کردند، على بن ابى طالب علیه السلام بر منبر نشست و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود:
ایهاالناس !ان الامر امرکم فاختاروا لانفسکم من احببتم و انا سامع مطیع لکم .
((اى مردم ! اختیار در دست شماست هر کسى را که مایل هستید و دوست دارید انتخاب کنید. من هم مطیع و همراه شما هستم .))
مردم از هر طرف فریاد بر آوردند، اى على ! ما بر پیمان روز قبل استواریم ، دستت را بگشا تا حاضران با تو بیعت کنند.
سکوت سراپاى على علیه السلام را فرا گرفت .
بلافاصله طلحه برخاست و در حضور مردم دستش را بر روى دست على علیه السلام نهاد و با آن حضرت بیعت کرد.
اما چون دست او در جنگ احد آسیب دیده بود و با آن دست بیعت کرد، قبیصة (3) بن جابر گفت :
انا لله و انا الیه راجعون ! عجب حادثه اى اتفاق افتاد. به خدا سوگند این بیعت از طرف طلحه به پایان نخواهد رسید.
سپس زبیر به سرعت برخاست و با على علیه السلام بیعت کرد. بعد از آن دو، مهاجر و انصار و هر کسى از عرب و عجم که حاضر بود آماده بیعت با على بن ابى طالب علیه السلام شد.
در آن هنگام سودان بن حمران که اهل مصر بود گفت : یا ابا الحسن ! اگر مثل عثمان عمل کنى با تو نیز جنگ خواهیم کرد.
آن گاه مردم با میل و رغبت به سوى آن حضرت آمدند، امیرالمؤ منین على علیه السلام با شرط عمل به کتاب خدا و سنت مصطفى صلى الله علیه و آله بیعت آنان را پذیرفت و بدین گونه مراسم بیعت انجام یافت .
دفن عثمان
چون خلافت بر امیرالمؤ منین على علیه السلام تثبیت شد. بلافاصله دستور دفن عثمان را صادر کرد. آن گاه فرمان داد کلیه اموال و دارایى هایى که در سراى عثمان قرار داشت و متعلق به بیت المال بود، به بیت المال برگردانند. اموال شخصى او را هم به ورثه اش سپرد. سپس دارایى بیت المال که در دارالخلافه جمع شده بود، بین مهاجر و انصار تقسیم کرد که به هر نفر سى دینار رسید.
بیعت اهل کوفه
چون خبر عثمان و بیعت مهاجر و انصار با امیرالمؤ منین على علیه السلام منتشر شد، اهل کوفه با شنیدن این خبر بى درنگ به نزد امیرشان که آن وقت ابو موسى اشعرى (4)بود رفتند و گفتند:
چرا با امیرالمؤ منین على علیه السلام بیعت نمى کنى و مردم را به بیعت او تشویق نمى نمایى ، در حالى که مهاجر و انصار با او بیعت کرده اند.
ابو موسى گفت : مى نگرم تا بعد از این مردم چه کار خواهند کرد، و چه خبر جدیدى خواهد رسید؟ مردم کوفه از گفتارش راضى نشدند.
هاشم بن عتبة بن ابى وقاص گفت : اى ابو موسى ! منتظر چه خبر دیگرى هستى ، مردم عثمان بن عفان را کشتند؛ آن گاه مهاجر و انصار، خاص عام با امیرالمؤ منین على علیه السلام بیعت کردند. آیا مى ترسى اگر با على علیه السلام بیعت کنى ، عثمان از آن جهان باز گردد و تو را توبیخ کند؟!
اى ابو موسى ! اگر در بیعت با امیر المؤ منین على علیه السلام تردید دارى و بیعت نمى کنى ، امارت کوفه را رها کن تا دیگرى را امیر خود قرار دهیم .
هاشم این سخنها را گفت ، سپس یک دست را بر دست دیگر زد و گفت :
دست راست من از آن امیر المؤ منین على علیه السلام و دست چپ من از آن من و بدین گونه با با او بیعت مى کنم و خلافت او را با جان و دل مى پذیرم .
چون هاشم بن عتبة این چنین بیعت کرد، هیچ عذرى براى ابو موسى اشعرى نماند، او نیز برخاست و با على علیه السلام بیعت کرد، به دنبال او بقیه مردم کوفه با على ابن ابى طالب علیه السلام بیعت کردند.
بیعت اهل یمن
اهل یمن با شنیدن پذیرش خلافت از جانب امیر المؤ منین على علیه السلام گروه گروه به مدینه رهسپار شدند و ضمن تهنیت گفتن ، با على بن ابى طالب علیه السلام بیعت کردند.
از بزرگان یمن نخستین کسى که به سوى مدینه حرکت کرد، رفاعة بن وائل همدانى از قبیله همدان بود و بعد از او رویبة بن وبر بجلى به اتفاق قبیله اش ‍ به سوى مدینه روى آورد شب و روز در حرکت بودند تابه خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام شرفیاب شدند. چون خبر حرکت بزرگان یمن به على علیه السلام رسید. به مالک اشتر فرمود با جماعتى از مشاهیر مدینه به استقبال آنان رود.
مالک اشتر هم با شکوه فراوان و تدارک نیکو از مدینه خارج شد و به استقبال رفت . وقتى آنان را ملاقات کرد، خیر مقدم گفت و آنان را نیک گرامى داشت و گفت :
اى اهل یمن ! به قومى نیکو وارد شدید، که شما را دوست دارند، و شما نیز به آنان محبت دارید، به خدمت امامى عادل ، خلیفه اى فاضل که مهاجر و انصار او را پسندیده و بر خلافت او اتحاد و اتفاق دارند، رسیده اید، پس به همراه مالک اشتر به مدینه وارد شدند، روزى به استراحت پرداختند و در روز دیگر ده نفر از مشاهیر آنان یعنى عیاض بن خلیل ازدى و رفاعة بن وائل همدانى و کیسوم بن سلمة الجهنى و رویبة بن وبر جبلى و رفاعة بن شداد خولانى و جمیع بن خیثم کندى و احنف بن قیس کندى و عقبد بن نعمان نجدى و عبدالرحمن بن ملجم مرادى ، به خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام شرفیاب شدند، على علیه السلام آنان را نزد خویش نشانید و مورد لطف قرار داد. آن گاه به آنان فرمود:
شما بزرگان و رؤ ساى یمن هستید. اگر براى ما مشکلات و دشوارى سخت پدید آید،و نیاز به شمشیر و نیزه باشد حمایت شما چگونه است و چه اندازه صبر مى کنید؟ عبدالرحمان بن ملجم مرادى از میان جمع سخن آغاز کرد و گفت :
یا امیر المؤ منین ! ما را با جنگ ناف بریده و با پستان پیکان شیر داده و در میدان جنگ پروش داده اند. ما از شجاعان و شیران میدان هستیم ، به هر سوى فرمان دهى اطاعت مى کنیم . صفات پهلوانى و جنگ آورى را از اجدادمان به ارث برده ایم .
على علیه السلام آنان را مرحبا گفت ، و اکرام فرمود، با خوشى و خوشحالى به یمن برگشتند.
کسانى که از بیعت با على علیه السلام امتناع کردند.
عمار یاسر به على علیه السلام گفت : یا امیر المؤ منین ! مردم جملگى با اختیار و ارده خویش با شما بیعت کردند و جماعتى مثل اسامة بن زید و عبدالله بن عمر و محمد بن مسلمة و حسان بن ثابت و کعب بن مالک از بیعت با امتناع ورزیدند. آنان را احضار کن تا مثل مهاجر و انصار با شما بیعت کنند. (5) على علیه السلام فرمود: احتیاج به بیعت کسانى که میل و رغبت به ما ندارند نیست ، آنان را به حال خویش رها کنید.
مالک اشتر گفت : یا امیر المؤ منین ! آنان اگر چه سوابق خدمت بیشترى به محمد مصطفى صلى الله علیه و آله دارند،اما این بیعت همگانى است ، همه افراد باید به این کار رغبت نشان دهند. آنان را بخوان تا بیعت کنند، امروز مردم با زبان حمایت مى کنند، و فردا که جنگى پیش آید با شمشیر و نیزه باید حمایت کنند.
امیر المؤ منین على علیه السلام فرمود: اى مالک ! من مردم را بهتر از تو مى شناسم ؛ بگذار تا بر راءى و میل خویش رفتار کنند.
زیاد بن حنظله تمیمى از جاى برخاست و گفت اى امیر المؤ منین ! هر کسى که در بیعت با شما رغبت نکند، او را منفعتى براى ما نیست و آنان که به اکراه و اجبار بیعت کنند به خیرشان امیدى نیست . اگر بخواهند به اکراه بیعت کنند رهایشان کن .
سعد بن ابى وقاص جلو آمد و گفت : یا ابا الحسن ! سوگند به خدا شک ندارم تو به خلافت این امت سزاوار و بر حق هستى ، اما جماعتى در این کار با تو منازعه مى کنند که اهل قبله و نمازند؛ اگر دوست دارى بیعت کنم ، شمشیرى به من ده که زبان و دو لب داشته باشد و بتواند سخن بگوید، و مومن را از کافر باز شناسد، تا با آن شمشیر با مخالفان تو بجنگم .
امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود: اى سعد! از مهاجر و انصار و دیگران کسى چنین شرطى بر ولى امر خویش نکرده است ، اگر راست مى گویى بیعت کن ، آن گاه در خانه خویش بنشین ، و در هیچ جنگى شرکت نکن من تو را در هیچ کارى اجبار نمى کنم .
سعد بن ابى وقاص گفت : اى ابا الحسن ! در این باره تاءمل و تفکر مى کنم تا تصمیم بگیرم .
عمار یاسر گفت واى بر تو سعد! از خداى سبحان بترس که بازگشت همه به سوى اوست . امیرالمؤ منین على علیه السلام تو را بر بیعت مى خواند، عذر مى آورى و شمشیرى سخنگو مى طلبى ! این کار تو شایسته نیست ، شاید در دل قصد دیگرى داشته باشى ؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جنگ هاى امام على علیه السلام در پنج سال حکومت

تحقیق در مورد حضرت عیسی علیه السلام

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد حضرت عیسی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت عیسی علیه السلام


تحقیق در مورد حضرت عیسی علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه23

 

 حضرت عیسی علیه السلام

حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولوالعزم خداوند است. از ویژگی‌های این پیامبر بزرگ آن است که بدون داشتن پدر، از مادری به نام حضرت مریم به دنیا آمده است. پس از آنکه با اراده خداوند متعال، عیسی چشم به دنیا گشود و تهمت‌های فراوان مردم به سوی حضرت مریم سرازیر شد، مریم مأموریت یافت که پاسخ به هر گونه شبهه و سوالی را به نوزاد در گهواره واگذار کند.

 

 

با قدرت پروردگار، عیسی از داخل گهواره لب به سخن گشود و خود را چنین معرفی کرد: قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا (من بنده خدا هستم، او به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر قرار داده است.)
در قرآن، حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان شایسته خدا ذکر شده است که با اراده خداوند در عوالم بالا حضور دارد و در زمان ظهور آخرین امام معصوم شیعه - حضرت مهدی علیه السلام - و در تشکیل حکومت عدل جهانی او شرکت خواهد داشت.
گوشه هایی از زندگانی حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم مطرح شده است؛ به

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت عیسی علیه السلام