فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد سوره های قران و ترجمه برخی آیات

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد سوره های قران و ترجمه برخی آیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سوره های قران و ترجمه برخی آیات


تحقیق در مورد سوره های قران و ترجمه برخی آیات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه8

سوره نحل :

آیات 5 تا 18

وَ الاَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکمْ فِیهَا دِف ءٌ وَ مَنَفِعُ وَ مِنْهَا تَأْکلُونَ(5)

وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ(6)

وَ تحْمِلُ أَثْقَالَکمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُوا بَلِغِیهِ إِلا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ(7)

وَ الخَْیْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِیرَ لِترْکبُوهَا وَ زِینَةً وَ یخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ(8)

وَ عَلى اللَّهِ قَصدُ السبِیلِ وَ مِنْهَا جَائرٌ وَ لَوْ شاءَ لهََدَامْ أَجْمَعِینَ(9)

هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً لَّکم مِّنْهُ شرَابٌ وَ مِنْهُ شجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ(10)

یُنبِت لَکم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الاَعْنَب وَ مِن کلِّ الثَّمَرَتِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکرُونَ(11)

وَ سخَّرَ لَکمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشمْس وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسخَّرَت بِأَمْرِهِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ(12)

وَ مَا ذَرَأَ لَکمْ فى الاَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکرُونَ(13)

وَ هُوَ الَّذِى سخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِیًّا وَ تَستَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسونَهَا وَ تَرَى الْفُلْک مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّکمْ تَشکُرُونَ(14)

وَ أَلْقَى فى الاَرْضِ رَوَسىَ أَن تَمِیدَ بِکمْ وَ أَنهَراً وَ سبُلاً لَّعَلَّکمْ تهْتَدُونَ(15)

وَ عَلَمَتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یهْتَدُونَ(16)

أَ فَمَن یخْلُقُ کَمَن لا یخْلُقُ أَ فَلا تَذَکرُونَ(17)

وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تحْصوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ(18)

ترجمه :

5 - و چهار پایان را آفرید در حالى که براى شما در آنها وسیله پوشش و منافع دیگر است و از گوشت آنها میخورید.

6 - و در آنها براى شما زینت و شکوه است به هنگامى که به استراحتگاه شان باز میگردانید و هنگامى که (صبحگاهان ) آنها را به صحرا میفرستید.

7 - آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى که جز با مشقت زیاد به آن نمیرسید حمل میکنند چرا که پروردگارتان رؤ ف و رحیم است .

8 - (و همچنین

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سوره های قران و ترجمه برخی آیات

تحقیق در مورد تفکر از دیدگاه آیات و روایات

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تفکر از دیدگاه آیات و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفکر از دیدگاه آیات و روایات


تحقیق در مورد تفکر از دیدگاه آیات و روایات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه115

 

فهرست مطالب

 

  1. تبیین موضوع
  2. پیشینه تحقیق
  3. ضرورت و اهمیت تحقیق
  4. روش تحقیق
  5. پرسشهای تحقیق
  6. مراحل تحقیق
  7. محدودیتها و مشکلات

 

مقدمه

مدتی بود دو روایت در ذهنم می چرخید: تفکر از یک سال عبادت، شصت سال عبادت، هزار سال عبادت و … برتر است و اکثر عبادت ابوذر رحمه ا.. علیه تفکر و عبرت گرفتن بود، در ابتدا با عرض معذرت از محضر مبارک اهل بیت علیهم السلام فکر کردم شاید فقط منظور بالا بردن مرتبه تفکر است ولی عملاً تفکر نمی تواند از عبادت بالاتر باشد، ولی نمی توانستم خودم را قانع کنم چون می دانستم عقل من قاصرتر از این است که بخواهد تفسیر روایت کند به هر صورت تصمیم گرفتم عملاً این کار را انجام دهم. عزم خویش را جزم کردم تا یک شب بجای نماز شب تفکر کنم، به اندازه یک رکعت یا دو رکعت نماز، وقتم بیهوده تلف شد، چون راستش نمی دانستم باید چه کنم، آنروزها هم در درس تلخیص المنطق به بحث و تفکر وارد شده بودیم.

این را یاد گرفته بودم که تفکر یعنی تبدیل مجهولات به معلومات از طریق مرتب کردن سرمایه های ذهنی و اطلاعات. به نظر می آمد مجهول ذهنم تفکر باشد، فلذا نمی‌توانستم معلومات را درست کنار هم بچینم، در واقع معلومات من عبارت بودند از انواع عبادت …  و بطور ساده تر می گفتم: « یعنی فکر کردن از نماز شب بالاتر است؟ چرا؟! … »

یک جای محاسبه ام غلط بود، کجا؟ نمی دانم! «باید فکر می کردم تا مسئله فکرکردن را که مجهول ذهنم بود به معلومات تبدیل کنم» و این خود جرقه ذهنم بود که باید از دست نمی دادم. پس فکر کردن خودش جزء‌معلومات و سرمایه های ذهنی ام بود که باید برای حل مجهول بکار می بردم حالا بیشتر مساله


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفکر از دیدگاه آیات و روایات

پاورپوینت تفسیر آیات 1و 2و 3و 4 سوره ی تحریم

اختصاصی از فی گوو پاورپوینت تفسیر آیات 1و 2و 3و 4 سوره ی تحریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این فایل به تفسیر ایات 1 تا 4 سوره ی تحریم پرداخته است و برای ارائه در کلاس مفید و مناسب است و دارای اشکال و تصاویر منحصر بفردی است.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت تفسیر آیات 1و 2و 3و 4 سوره ی تحریم

تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق


تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه19

 

فهرست مطالب

 

نماید.

 تفسیر:

ای انسان بنگر از چه آفریده شده ای؟!

" وأعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فی

وعائها."

تفسیر آیات سوره طارق

چنانکه همه می دانند و می دانیم قرآن کریم و اهل البیت( علیهم السلام) دو میراث گرانبهایی است که رسول اکرم برای راهنمای امت خویش در میان آنان به ودیعه نهاده اند ، ولی متاسفانه این دو میراث گرانبها نزد همه فِـرَق اسلامی به یک میزان مورد توجه قرار نگرفته است. برادران اهل سنت به کتاب خدا توسل جسته و فرزندان و جانشینان به حق رسول مکرم اسلام را به فراموشی سپرده اند، و ما شیعیان  به ائمه اطهار متوسل شده و آنچنان که شایسته است به کتاب و کلام خدا توجه نداریم ؛ و اتحاد اسلامی میسر نخواهد شد مگر چنگ انداختن به این دو حبل المتین. از اینرو در نظر داریم با سال نو، راهی نو را آغاز کنیم و به صورت منظم در هر هفته تفسیر آیاتی از کلام الله مجید را براساس تفاسیر معروف شیعه و با نگاهی به تفاسیر اهل تسنن ارائه نمائیم تا بدین وسیله قرائت قرآن کریم ، لزوم تفکر، تعمق و فراگیری تفاسیر آن را بعنوان ارزشی مغفول مانده احیاء کنیم.

  بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

وَ السَماءِ وَ الطّارق1 وَ ما أدریکَ مَا الطارقُ2 اَلنَّجمُ الثاقِبُ3 إن کُلَّ نَفسٍ لمّا علَیها حافظٌ 4 فَلیَنظُر الإنسانُ مِمَّ خُلِقَ5 خُلِقَ مِن ماءٍ دافق6 یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ7 إنَّه عَلی رَجعِهِ لَقادرٌ8 یَومَ تُبلیَ السَرائِرُ9 فَمالَهُ مِن قُوَّةٍ وَلا ناصِرٍ 10 وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجع 11 وَ الأرض ذاتِ الصَّدع 12 إنَّهُ لَقَولٌ فَصلٌ 13 وَ ما هُوَ بِالهَزلِ 14 إنَّهُم یَکیدوُنَ کَیداً 15 وَ أکیدُ کَیداً 16 فَمَهِّلِ الکافرینَ أمهِلهُم رُوَیداً17.

 این سوره در"مکه" نازل شده و دارای 17 آیه می باشد.

 محتوای سوره " طارق":

مطالب این سوره عمدتاً بر دو محور دور می زند:

1- محور معاد و رستاخیز.

2- محور قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.

ولی در آغاز بعد از سوگندهای اندیشه آفرینی، اشاره به وجود مراقبین الهی بر انسان می کند.

بعد برای اثبات معاد به زندگی نخستین و بدو پیدرایش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق

دانلود مقاله بررسی احکام فقهی و تطبیق آن با آیات قرآن درباره طهارتهای سه گانه وضو- غسل- تیمم

اختصاصی از فی گوو دانلود مقاله بررسی احکام فقهی و تطبیق آن با آیات قرآن درباره طهارتهای سه گانه وضو- غسل- تیمم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
بدون شک بعثت حضرت محمد(ص) به عنوان رسول خدا از میان قوم جاهل عرب آرمان بزرگ و برجسته ای در بر داشته است. و قرنهاست که این آرمان متعالی در سراسر جهان اسلام، متجلی گردیده است.
اسلام به معنای انقیاد، تسلیم شدن و گردن کجی است در برابر اوامر و نواهی خدا و دستورات رسول خدا (ص). دین اسلام، دین فطرت، پاکیزگی و اجتماع است، جامعه اسلامی را به نظافت و رعایت بهداشت و آداب اسلامی و عبادت تشویق و راهنمایی می کند. فرد مسلمان را موظف می-کند وقتی خود را زیر سایه اسلام دید از خود اسلامی مجسم بسازد، خود را الگوی مجسمی از اسلام قرار دهد زیرا هیچ سخن، خطبه و موعظه¬ای نمی¬تواند جانشین اسلام شود و اصل و پایه این تجسم نیز ایمان قلبی و عمل به اعمال اسلامی است. در حقیقت تنها دین اسلام است که شایسته پیروی بوده و ادامه مسیر آن آدمی را در این جهان فانی نیک¬بخت و او را با سعادت اخروی به جهان ابدی می¬سپارد.
یکی از اهداف این رسالت عظیم طهارت و پاکیزگی می باشد، چرا که در دین اسلام مکرراً در این باره سفارش شده است:
«اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوابینَ وَ یُحِبُّ المُتَطهِرینَ»
همانا خداوند توبه کنندگان و تطهیرکنندگان را دوست دارد.
طهارت جسمی باعث آرامش روح و روان می گردد. و سلامتی که از نعمات والای خداوند است در سایه پاکیزگی و طاهر بودن بدست می آید. اسلام علاوه بر رعایت طهارت غذا، لباس، مکان، حیوانات و ...... بسیار تاکید نموده است. رعایت پاکی هر کدام به دیگری وابسته بوده و عدم طاهر بودن هر کدام، نجاست دیگری را سبب می شود. بنابراین از منظر دین اسلام زندگی و حیات یک فرد مسلمان بر پایه پاکی و طهارت می باشد. بر استناد آیات آمده در قرآن و حتی کافرین نیز نجس به شمار می آیند.
فقهای بزرگ دینی اعم از شیعه و سنی در باره اصول طهارت و علی الخصوص طهارتهای سه گانه( وضو، غسل و تیمم) نظریات مختلفی دارند. ولی آنچه که مسلم است اعتقاد راسخ همه آنان به پاکی و وجوب رعایت آنها برای زندگی است. و بطور یقین ایمان هر مسلمان با رعایت پاکی کامل میشود.
پیامبر (ص) فرموده است:
«النظافهُ مِنَ الایمان.
نظافت جزیی از ایمان است.
فرمانبرداری از قوانین والای دین اسلام بطور حتم انسان را به سوی تعالی و خوشبختی سوق می دهد و بر مسلمان آگاه و دانا واجب است علاوه بر رعایت قوانین الهی و دینی خویش به ترویج و تبلیغ آن نیز بپردازد به امید روزی که دنیا پر از عدل و داد گشته و با انقلاب حضرت مهدی(ع) سایه اسلام بر تمامی عالم هستی گسترده باشد.
شیوه پژوهش کتابخانه ای و میدانی می باشد و در آن از نظر فقها ی بزرگ اسلام اعم از شیعه و سنی استاده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات

 

 

 

 

 

1-1- دردین اسلام دونظام وجود دارد:
نظام فقهی شیعه ونظام فقهی سنی. فقه شیعه دارای سه شعبه است:فقه شیعی امامی،فقه شیعه زیدی وفقه شیعه شیعه اسماعیلیه.فقه سنی دارای چهار شعبه مشهور است:فقه حنفی ،فقه شافعی،فقه مالکی وفقه حنبلی.چند دستگاه فقهی دیگر نیز درمیان اهل سنت پدید آمده است که پیروان زیادی را پیدا نکرده ورسمیت نیافته است،البته ظایریه نیز مشهورند.علم فقه دارای ابواب وفصول بسیار است..مجموعه ابواب فقه تحت چهار عنوان بیان گردیده است.عبارات،عقود،ایفاعات.احکام وسیاسات.درعلم فقه باب منظور کتاب است.به جای باب الصلاة گفته می شود:کتاب الصلاة مجموعه کتاب یا ابواب فقه 48کتاب (باب)است.درخلال این ابواب مسائل وتکالیف عبادی،معاملاتی ،حقوقی وجزایی مطرح است.با توجه به قوانین استنباط ومنابع اولیه فقه امری نیست که درفقه اسلامی برای آن حکمی تنوان یافت.به ویژه باامکان اجتهاد درمذهب شیعه معمول است در تاریخ فقه واجتهاد،مسائل فقهی فراوانی می توان یافت که علی رغم موضوع آن، حکم فقهی آن مسئله به طور یکسان استنباط نگردیده است.این اختلاف نظر میان دوفرقه امامیه اهل سنت نبوده، بلکه در میان فقیهان یک فرقه نیز مشاهده می شود. اختلاف نظر فقهی در میان مجتهدان و فقیهان از بدوشکل گیری این علم پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) وغیبت امام عصر امری بدیهی بوده و هیچ گاه درمیان فقیهان مرسوم نبوده است که نظر مخالف با رأی مشهور تحقیر گردید، بلکه فقه شیعه همواره بالندگی خود را مدیون تحقیق، تفحص، اجتهاد وانبساط می داند وتقلید را برای کسی که توانایی استنباط احکام فقهی را دارد،حرام می شمارد هرچند درتاریخ فقه شیعه کسانی بودند که درمسائل فقهی جرات وجسارت مخالفت با قول مشهور فقها را نداشتند. چنانچه حسن بن زیدالدین در کتاب اصول خود ، در بحث اجتماع وشهرت فتوائیه به این مسئله اشاره می فرماید:
همانا بیشتر فقهای بعد از شیخ طوسی، به دلیل شدت اعتقاد وحسن ظن به او در فتوا دادن از اوپیروی می کردند از این رو فقهای متاخر با احکام مشهوری مواجه شدند که شیخ و پیروانش به آن عمل کرده بودند.لذا گمان کردند که احکام بین علما مشهور است ودر نیافتند که منشا ومنبع این احکام مشهور شیخ طوسی می باشد و این شهرت دراثر پیروی از اوتحقق یافته است. موضوع این رساله،یک موضوع فقهی است. بنابراین با توجه به مبادی علم فقه باید به عنوان یک مسئله فقهی مورد بررسی وبحث قرار گیرد تا حکم فقهی وظیفه مکلف در این رابطه معین وآشکار گردد. مسئولیت این امر خطیر برعهده فقیهان ومتخصصان علم فقه استتاد حکم شرعی این مسئله را بیان فرمایند .لذا به بررسی نظر فقیهان درخصوص طهارت پرداخته وپیرامون تفسیر آیات قرآن وتطبیق آن با احکام بحث می شود.
قبل از ورود به بحث اصلی ،به طور مختصر پیرامون معنا ومفهوم نجاست وطهارت مسئله ای رابیان نموده و آنرا تحلیلی کوتاه می نمائیم.

1-2- بیان مسئله :
یکی از مسایل مهم نزد مسلمانان ،طهارت وپاکیزگی است.مسلمین طهارت را با ترتیب وقانون خاص رعایت می کنند، به اطفال خود می آموزند .اهل فقه و ایمان و یا محال فقهای دین برای معتبر بودن ودرستی طهارت، شروط وترتیب خاصی را بر طبق آیات قرآن کریم بیان نموده اند .به طوریکه گفته می شود، به درستی که از بین ادیان، دینی که به طهارت اهمیت بسیار می دهد، اسلام است و در معانی ذکرشد: طهارت ،رفع آلودگی از نجاست است و بهترین وسیله برای طاهر شدن ،آب پاک است .چنانچه که درقرآن آمده است:
«وینزلُ علیکُم مِن السماءماءًلِیطهرکُم بِه»
«وانزلنا من السماءماءطهورا»
طهارت بر دوقسم اند :
مائیه:که خود آن بر دوقسم است: وضو وغسل
ترابیه: که منظور تیمم است.
و این دوقسم طهارت درطول هم هستند.که هر کدام درجای خود حائز اهمیت است

 

1-3- مفهوم طهارت درلغت واصطلاح
طهر/طهارة:عبارت است ازپاک کردن ازنجاست وآلودگی خون حیض است.لذ ا«طهر» نقیض «حیض» می باشد. اگر گویند: «طهره المره وهی طاهر» حیض خون وی قطع گردید و پاک شد و هر گاه غسل نماید گوید: تطهرت واطهرت
تطهیر: پاک کردن از نجاست ،جنابت، آلایشهای روحی ،گناه وپلیدی ...طهور:پاک کننده
الف:معنای ساختارهای مختلف «طهر»درقرآن به صورت فعل
1-پاک شدن ازخون حیض«فاعتزالوایناء فی المحیض ولاتقربو منحتی یطهرن »
2-پاکی جستن، غسل کردن از جنابت و حیض«فاذا تطهرن فاتو من حیث امرکم الله »
3-ادعای پاکی کردن ازپلیدی: پرهیز کردن از عمل زشت ومنافی عفت انهم اناش یتطهرون
4-پاکی جستن از گناه، دور شدن از پلیدیهای ذهن «فیه رجال یحبون ان یتطروا
5-درباب «تفعیل» به دو معنی: الف: پاک کردن از چرک، آلودگی ظاهری، گردوغبار و جنابت.و لکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم
ب: پاک کردن از پلیدی .گناه وآلایشهای رفتاری. وانما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا
ج:برکنارداشتن ازکفر،گناه،دورنگه داشتن ازتهمت یهود
اذ قالت الملائکه یامریم ان الله اصظفاک وطهرک
به صورت اسم:
1- طهور به دو معنی: الف) پاک کردن از نجاست وپاک کننده آن
ب) غیر مسکر، پاک، حلال، وسقاهم ربهم شرابا طهورا ) ضد شراب دنیا که ناپاک ومست کنننده است.

 

-به صیغه اسم فاعل:
الف: «مطهر» دورکننده، برکنار دارنده » انی متوفیک وراتبک الی ومطهروک من الذین کفروا»
ب: متطهر: ترک کننده گناه، پاکی جوینده از آلودگیها غسل کننده: «ان الله یحب التوابین ویحب المطهرین »
-به صیغه اسم مفعول(مطهر-مطهرة)به معنای:
الف)پاک شده از آلودگیهای ظاهری(حیض،نفاس...) دارای عفت واخلاق نیکو.ولهم فیها ازواج مطهرةوهم فیها خالدون »
ب) پاک شده به دور از باطل، شک و شبهه، مس والتانات شیطان: «فیصحیف مکرمة مرفوعة مطهره )
-به صیغه اسم تفضیل(اطهر) به دو معنی
الف: پاکیزه، پاک کنننده قلب از ریبه، دور کننده از گناه «ذلکم خیرلکم واطهره »حلال، پاک از نظر کردار «قال یاهوم هولا بنای من اطهرلکم »
طهارت از حدث یا پاکیزگی از آلودگیهای غیرظاهری .این طهارت در بیان فقها یا از حدث اکبر یعنی –جنابت-است ویا از حدث اصغر ،یعنی عوامل نقص کننده وضو-طهارت مورد نظردر این بخش به یکی از عوامل زیر حاصل میگردد:
الف-وضو: ب- غسل ج-تیمم

 

1-4- مفهوم نجاست درلغت واصطلاح
نجس ونجاست درمعنی لغوی عبارت است از مطلق پلیدی. در معنی اصطلاحی وشرعی عبارت است از: پلیدی خاص که برآن احکام معین مترتب می شود ومکلف موظف است طبق حکم اسلامی از چیز نجس دوری نماید و درصورت تماس با آن شرایط خاص طهارت اولی را بدست آورد . مثلا وقتی گفته می شود فکر نجاست، مسلم این است که منظور فکر پلیداست،فکر شیطانی است.
ولی وقتی گفته می شود که شراب یا بول نجس است. این یک حکم شرعی است که مسلمانان مکلف باید از تماس با آن خودداری نماید. وچنانچه بدان آلوده گشت باید خود را طاهر نماید. دراین خصوص بحث ونزاعی نیست، بلکه بحث در این است که آیا اطلاق نجاست بدین معنی به عنوان حقیقت شرعیه ثابت است وهنگام استعمال در زبان شارع معنی اصطلاحی وشرعی بر اذهان تبادر مینمود یا چنین نبوده است، بلکه شارع مقدس معنی اصطلاحی وشرعی را با کمک قوانین تفهیم می فرمود و با عدم قرائن و ثبوت آن معنی اصطلاحی آن فهمیده نمی شود. مثلا در هنگام نزول آیه شریفه «انما المشرکون نجس ...» آیا شارع در تفهیم اینکه مشرکان نجس هستند وحکم شرعی نجاست بر آن حمل می شود نیازمند به قرائن بوده است یاخیر ؟ بسیاری از فقیهان ادعا نمودند که استعمال نجاست درمعنی اصطلاح و شرعی از زمان –پیامبر به صورت حقایق شرعیه تحقق یافته است.چنانچه این عده معتقدند که طهارت نیز از حقایق شرعیه است .زیرا وقتی حکمی درخصوص طهارت صادر می شود ،معنی طهارت شرعی ازآن فهمیده می شود. مثل، وضو-غسل- تیمم. یا حالت حاصل شده برای متطهر، پس از انجام یکی از اعمال سه گانه فوق. لذا مسلمانان هنگام شنیدن قول خداوند (وانزلنامن السماءمائ طهورا باتوجه به حقیقت شرعیه بودن طهارت درآن زمان ،طهارت شرعیه از حدث وخبث را می فهمیدند عده ای ازفقها معتقدند: به علت فقدان قرینه ای که دال برنجاست شرعیه است، نمی توان معنای نجس را که در آن زمان حقیقت شرعیه نبوده است، حمل بر مفهوم شرعی واصطلاحی نمود. لذا در حکم نجاست مشرکان نمی توان به این آیه شریفه استناد نمود. عده ای ازفقها معتقدند: کلمه «نجس» مصدر است وحمل مصدر برذات درست نمی باشد، مگر با تقدیر گرفتن کلمه «ذو»بنابراین آیه بدین صورت میشود: «انما المشرکین ذو نجس...»همانا مشرکان دارای نجاست هستند. به عبارت دیگر مشرکان ذاتا نجس نیستند،بلکه نجاست امری است عرضی که دراثر عدم رعایت آن با ایشان مقارن است.

 

1-4-1- معنای لغوی نجاست
نجاست به معنی«قذاره» (پلیدی،چرکینی) است و آن دو نوع است: یکی آن که با حواس قابل درک است ودیگری با بصیرت.
خداوند مشرکان را با وجه دوم وصف کرده: «انما المشرکون نجس...»قذر: در لغت به معنای چرکین بودن وضد نظافت و نیز به معنی چرک آمده است. و قذر به فتح قاف وکسر ذال .به معنی چرکین وغیر نظیف می باشد. گفته می شود: «نجسه»یعنی اورا پلید کرد، آلوده نمود .
.از ریشه «تنجیس» یعنی زدودن و دور کردن، مانند (تعویذ) که برگردن کودکان می آویختند تا پلیدی از او دور شود.
ناجس-نجیس: بیماری که رو به بهبودی ندارد.
نظر فرا این است که اعراب هنگامی که واژه نجس را به تنهایی استعمال نمایند. نون و جیم را مکسور می کنند. رِجس- نِجس. نَجس با سکون و حرکت برای تثنیه و جمع، مونث و مذکر به یک صورت آورده می شود. نجس در تمامی صور به معنی ضد طاهر است. نظر صاحب تاج العروس و زمخشری این است که استعمال نجس در آیه( انماالمشرکون......) به صورت مجاز بوده است.
1-4-2- لفظ نجس ورجس در آیات قرآن کریم
ای کسانی که ایمان آورده اید ،محققاً بدانید که مشرکان نجس و پلیدند و بعد از این سال (که عهدشان به پایان می رسد ) نباید قدم به مسجد الحرام گذارند و اگر در اثر دور شدن نجاست و ثروت آنها از شما ، از فقر می ترسید (نترسید) که خدا شما را از فضل و رحمت خود از خلق و مشرکان بی نیاز خواهد کرد که او به حوائج شما داناست و در کمال عنایت وحکمت است.
همانگونه که از معنی آیه بر می آید : مشرکان نجس قلمداد گردیده اند و خطاب خداوند در این آیه به مردم مؤمن است
2- ای اهل ایمان شراب وقمار وبت پرستی و تیرهای گردنبندی (که درجاهلیت رسم بود) همه اینها پلید و از عمل شیطان است، البته از آن دوری کنید تا رستگار شوید. در این آیه هم خطاب به مومنین دارد و اعمال زشت قمار و شراب را جزء نجاسات و پلیدی می داند. و واژه رجس مترادف نجس معنی شده است.

 

1-3- استعمال طاهر وطهارت درآیات قرآن
ای اهل ایمان چون خواهید برای نماز برخیزید، بشویید صورت و دستانتان تا مرفق (آرنج) و مسح کنید سرو پاها را تا برآمدگی پا و اگر جنب هستید، پاکیزه شوید (غسل کنید) و اگر بیمار یا مسافر باشید و یا یکی از شما را قضا حاجتی دست داده و یا با زنان مباشرت کرده اید و آب نیابید (یا از استعمال آب ضرر می بینید) در این صورت به خاک پاک و پاکیزه تیمم کنید، با آن خاک صورت ودستها را مسح کنید. خدا در دین هیچ گونه سختی قرار نخواهد داد.از حرج ولیکن می خواهد که شما را پاکیزه گرداند ونعمت رابرای شما تمام کند. باشد که شکر او را به جای آورید
از معنی آیه، به خوبی معلوم است که قرآن برطهارت چقدر تاکید نموده و اجرای هر سه مورد طهارت در آیه قرآن ذکر شده است.
«فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المتطهرین»
مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفس خودند، درآینده خدا مردان پاک ومهذب را دوست می دارد.

 

1-4- تعاریف عملیاتی
وضو: این واژه برگرفته از«وضاة » به معنی حٌسن، به هر شست و شو و دست کشیدن به بدن که با نیت قربت باشد، اطلاق می گردد.
در اصطلاح فقهی به مجموعه شستنها ودست کشیدن (مسحها)ی خاصی گفته می شود.
در فقه اسلامی عمل وضو از دو جهت انجام می گیرد، یکی به جهت عبادات خاصی همچو نماز و طواف که از ناحیه وجوب عقلی مقدمه واجب،وضو نیز واجب می گردد و دیگر آیه جهت انجام اعمال مستحب چون خواندن قرآن و یا حصول نفس طهارت که موجب تقرب به خداوند است
غسل: از « َغسَلَ» آمده است. شستن بدن از بالا تا پایین و ترتیب آن در احکام غسل. و انواع غسل جنابت، حیض، نفاس و میت می باشد. که در سه مورد اول شخص شست وشو دهنده فاعل و غاسل است و بدن خود را می شوید و در مورد چهارم شخص مفعول و مغسول است و دیگری باید او را شست و شو دهد.
در غسل جنابت تفاوتی با سایر غسلها است که نیاز به گرفتن وضو ندارد.
بوسیله غسل بدن از آلودگی پاک شده و طهارت حاصل می گردد.
تیمم: در لغت به معنای قصد است. و در اصطلاح به مجموعه اعمالی می گویند که مکلف در مواردی خاص به جای وضو یا غسل انجام دهد. تیمم در موارد خاص جایز است.
1-5- هدف پژوهش
دین اسلام، دین پاکیزگی است که آن را به مراتب تاکید نموده است و طهارت و پاکیزگی لازمه تقرب و نزدیکی ایشان به خداوند است. بنابراین پژوهش حاضر قصد دارد تا با بررسی احکام فقهی و تطبیق آن با آیات قرآن درباره طهارتهای سه گانه (وضو- غسل- تیمم) کمال دین اسلام را از حیث پاکیزگی بشناساند.

 

1-6- سوال پژوهش
سوالی که در این بحث مطرح می گردد این است که آیا با توجه به آیات قرآن کافران و مشرکان که طهارت های لازمه را اجرا نمی کنند در شمار پاکان قرار می گیرند یا خیر؟

 

فصل دوم:
طهارت در آیات
2- طهارت در آیات
طهارت در لغت به معنای پاکیزگی است و از نظر شرع اسلام، عبارت از انجام اعمالی است که موجب اقامه نماز می¬شوند (از قبیل وضو، غسل، تیمم و ...)
طهارت به معنای پاکیزگی است. خداوند، در سوره آل عمران، آیه 42، خطاب به حضرت مریم فرموده است: ای مریم! خدا تو را برگزید و پاک ساخته است و بر تمام زنان جهان برتری داده است. «طَهِّرِکِ».
طهارت در اصطلاح شرع ، بنابر ثبوت حقیقت شرعیه بکار بردن طهور است، البته مشروط بر اینکه این استعمال همراه با نیت باشد، توضیح اینکه طهور جسمی است که خود طاهر و پاک بوده و نسبت به غیر نیز پاک¬کننده است.
2-1- تفسیر آیات
1-1-2- آیه اول : در این آیه شریفه چند مسئله باید بررسی شود.
مسئله اول: «یا ایها الذین امنوا» ای کسانیکه ایمان آورده¬اید. به مؤمنین خطاب شده است. پس به نظر می¬رسد و لازم می¬آید که وجوب وضو و غسل و تیمم به مؤمنین اختصاص داشته باشد. سؤال می¬شود: از نظر شیعه وجوب وضو و غسل و تیمم، در نزد کافر نیز یک تکلیف است؟ و این گفته نه تنها نزد شیعه، بلکه اکثر شافعیان (ابو حامد الاسفرانی) و اکثر حنفیان ، با این گفته مخالف هستند و این مخالفت از نظر شیعه، درست نمی¬باشد. و انگیزه اینکه درآیه، مؤمنین ذکر شده است، به آن معنا نیست که طهارت سه¬گانه مختص به مؤمنین است، بلکه آنان بر این امر، آمادگی لازم دارند و بر کافرین هم واجب می¬باشد.
مسئله 2: خداوند در جایی که می¬فرماید: «اِذا قُمتُم» هنگامی که به پاخاستید، به پاخاستن برای نماز دو قسم است:
1. اینکه به پا می¬خیزد که به نماز مشغول شود.
2. اینکه به پا می¬خیزد که خود را آماده سازد تا نماز بخواند.
مقصود در آیه قسم دوم است. اگر قسم اول مقصود باشد، لازم می¬گردد که وضو بعد از نماز واقع شود (اگر مراد قسم اول باشد، معنای آیه این می¬شود: هنگامی که مشغول نماز شدید، وضو بگیرید.) بنابر قسم اول مقصود «اذا قُمتُم» «اذا اَرَدتُم القیام» می¬باشد. یعنی کلمه «اراده» در تقدیر است که معنای جمله این است: هنگامی که اراده کردید اشتغال به نماز را.
چناچه در آیه: فاِذا قَرأتَ القرآنُ فاستَعذ باللهِ» هنگامی که قرآن می¬خوانی از شر شیطان به خدا پناه ببر». اراده در تقدیر است، یعنی (هنگامی که اراده کرده¬اید تلاوت قرآن را). اراده (فعل) سبب است و خود عمل و کار مسبب می¬باشد. در این آیه از اراده فعل به خود فعل، تعبیر آورده شده است. که از باب اطلاق مسبب و اراده سبب است و از تلاوت قرآن، اراده تلاوت منظور است و از قیام نماز، اراده قیام، مراد است و مانند گفته اهل لسان عرب «کما تدین تُدان» که مراد، اراده دین می¬باشد.
«قِیام لِلصَّلوه» را به اینکه اراده در تقدیر است، نیاز به دلیل خاص دارد و در اینجا دلیل خاص موجود نمی¬باشد. کلمه (الی) در آیه (الی الصَّلوهِ) تا انتهای زمان را بیان می¬نماید. هنگامی که به پاخاستید، زمانی را که منتهی به نماز می¬شود و کلمه قیام (به پاخاستن) در معنای حقیقی خود و آنچه که باید در تقدیر گرفته شود، کلمه زمان است که هم کلمه «الی» و هم فعل و عمل اقتضای آن را دارند. پس «یا ایها الذین امنوا» ای کسانیکه ایمان آورده¬اید، هنگامی که برای نماز به پاخاستید، هم شامل کسی می¬شود که در حال به پاخاستن وضو دارد و هم شامل کسی است که وضو ندارد و محدث است و می¬خواهد وضو بگیرد، شامل این عام نمی¬شود. چه آن کسی که وضو دارد،
می¬تواند با آن نمازهای متعددی بخواند و پیامبر اکرم(ص) در روز فتح مکه با یک وضو، پنج نماز را انجام داد. عمر اظهار داشت: کاری بی¬سابقه کردی، در جواب فرمودند: با تعمد این کار را کردم تا همه بدانند که با یک وضو می¬شود نمازهای چندی را بر پا داشت.
2-3- آیه دوم
«ای کسانیکه ایمان آورده¬اید در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می¬گویید و همچنین هنگامی که جنب هستید، مگر مسافر باشید تا غسل کنید و اگر بیمار یا مسافر و به اقتضای حاجت کرده¬اید و یا با زنان آمیزش جنسی داشته¬اید و در این حال آب (برای وضو و غسل) نیابید، با خاک پاک تیمم کنید صورت و دستها را مسح کنید، خداوند بخشنده و آمرزنده است.»
کلمه (واو) در جمله (وَ اَنتُم سکاری) واو حالیه است و بیانگر حالت فردی می¬باشد و همچنین علامت نصب (تنوین ً) در «وَ لاَ جُنُباً» بیانگر حالت می¬باشد. در آیه به طور صریح از نزدیک شدن به نماز نهی و منع شده است، نه از سکر و مستی.
از امام باقر(ع) روایت شده است: درحال مستی به مساجد که محل برگزاری نماز است، نزدیک نشوید) شافعی می¬گوید: در حال جنب بودن به مسجد نزدیک نشوید مگر در صورتی که از مسجد فقط عبور کنید، یعنی در حالت جنابت، توقف در مساجد ممنوع است و عبور از آن منع ندارد.
ابو حنفیه می¬گوید: حتی عبور از مسجد برای شخص درحال جنب نیز ممنوع است، مگر در صورت اضطرار که در داخل مسجد آب موجود باشد یا از داخل مسجد راه رفت و آمد بوده باشد.
2-4- تفسیر آیه سوم
«وَ ما اُمِروا اِلا لِیَعبُدوُ الله مُخلِصینَ لَهُ الدِّین» در حالیکه به آنان دستوری وارد نشده بود جز اینکه خدا را پرستش کنند با کمال اخلاص و از شرک به توحید بازگردند.
آیه مبارک دلالت بر این دارد که در هر عبادتی، نیت و قصد قربت واجب است. طهارت سه¬گانه (وضو، غسل و تیمم) که بیان گردید داخل در عبادت می¬باشند. و معنای اخلاص همان چیزی است که از «قُربَهُ» اراده می¬نمایند و مرتب در نیت¬هایشان (قربه الی الله) یادآوری می¬کنند.
معنای قربت، طاعت و عبادت، خالصا الله و فقط برای خداوند انجام گردد. مؤید این مطلب فرمایش نبی اکرم(ص) است و در حدیث قدسی: کسی که کاری انجام دهد و غیر مرا در آن شریک سازد، آن را به شرک واگذار می¬نمایم.
حضرت علی (ع) می¬فرماید: ترا به خاطر ترس از آتش یا امید بهشت پرستش نمی¬کنم، بلکه ترا شایسته پرستش یافته¬ام.»
پس در نیت وضو، غسل و تیمم، پیوست نمودن ریا و تظاهر جائز نمی¬باشد و سردی آب و گرمی آب و کسالت و تنبلی جائز نمی¬باشد و آیه دلالت بر این امر دارد که باید عبادت، خالص باشد.
ابوحنفیه در البدایه و النهایه بیان می¬دارد: شرط قصد قربت را در طهارت به «ترابیه» اختصاص داده و در غیر آن شرط ندانسته است. به دلیل فرموده خداوند: پس تیمم کنید به خاک پاک، یعنی قصد کنید.
امام رضا (ع) فرمودند: «گفته¬ای ارزش ندارد مگر به سبب عمل و عملی ارزش ندارد مگر به سبب قصد و نیت و هیچ گفته و عملی ارزش ندارد مگر مطابق با سنت و روش پیامبر اسلام(ص) بوده باشد. مشروع بودن قصد نیت، اولاً:
به این هدف است که فعل و عمل از غیر خود جدا و مشخص گردد و لذا در هنگام نیت، واجب است حقیقت فعل مورد نیت را در ذهن خود تصور نماید که حقیقت آن، وضو و یا نماز و روزه ... است.
ثانیاً: وضوی مباح که از وضوی غیر مباح جدا می¬شود و نماز ظهر که از نماز صبح جدا
می¬گردد و روزه رمضان که از روزه غیر رمضان جدا می¬شود و زکات فطر، از زکات مال که نوع را
می دهد، مشخص گردد.
ثالثاً: ضعف فعل را که باعث امتیاز افراد نوع می¬باشد، در قلب خود تصور نماید مانند: وجوب برای فعل واجب یا استحباب برای فعل مستحب.
رابعاً: زمان فعل را باید تصور نماید که مشخص کنند حد و حدود آن می¬باشد. مثلاً اگر نماز در وقت آن، می¬خواند باید قصد اداء و اگر در خارج از وقت می¬خواند باید قضا را تصور نماید.
خامساً: باید اخلاص را مورد نظر و تصور عمیق خود قرار دهد که رکن اساسی و مهم برای نیت به حساب می¬آید. به این ترتیب معنای اخلاص و محض رضای خدا بودن، بیان می¬شود.
2-5- تفسیر آیه چهارم
اِنَّهُ لَقُرانُ کَریمٌ فی کِتابٍ مَّکنوُن لاَ یَمسُهُ اِلاَّ المُطهروُن»
این قرآن کریم است که درکتاب محفوظ جای دارد و جز پاکان نمی¬توانند آن را مس کنند.
واژه کریم دارای قواعد و ضوابط علوم مهم می¬باشد و برای زندگی دنیوی و اخروی مفید است.
«و فی کتاب مکنون» در کتابی که محفوظ و در امن و پوشیده از مردم است و در لوح محفوظ قرار دارد و منظور از کتاب قرآن شریف است.
اگر گفته اول را در نظر بگیریم (کتاب = لوح محفوظ) می¬باشد، معنای آیه چنین است:
«مس نمی¬کند (لمس نمی¬کند) کتاب را مگر فرشتگان که از گناه پاک هستند».
اگر گفته دوم (کتاب = قرآن کریم) معنا چنین است: «مس نمی¬کند قرآن را مگر کسانی که از حدث اصغر (بول) و از حدث اکبر (جنابت) و از پلیدی پاکند.
مذهب شافعی، مس حاشیه قرآن را نیز بدون طهارت جائز نمی¬شمرند. منظور از لا یَمسُّهُ نهی و منع از مس می¬باشد (یعنی بدون طهارت مس نکنید) نه آنکه مقصود خبر دادن باشد، اگر به صورت خبر باشد (هیچ کس بدون طهارت قرآن را مس نکرده است) دروغ می¬باشد. چرا که به طور یقین در طول تاریخ کسانی که با طهارت نبودند قرآن کریم را مس نموده¬اند.
این گفته را روایتی از امام صادق(ع) تأیید می¬کند: امام(ع) به پسرش اسماعیل فرمود: قرآن تلاوت کن. گفت: وضو ندارم. فرمود: اگر قسمت مکتوب قرآن را مس نکنی تنها ورق قرآن را مس نمایی، ایرادی ندارد.
2-6- تفسیر آیه پنجم
«فیه رِجالُ یُحبُّونَ اَن یَتَطَهَّروا، واللهُ یُحِبُّ المُطَهَّرینِ»
در آن مسجد گروهی از مردم مشغول عبادتند که دوست دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.
حسن بصری گفته است: منظور از طهارت پاکیزگی از گناهان است. گفته شده است: این آیه مبارکه در مورد اهل قبا نازل شده و از امام باقر و صادق(ع) روایت شده است: دوست می¬دارند به وسیله آب از غائط (مدفوع) پاکیزه باشند.
غائط اگر از محل خروج به اطراف آن تجاوز نماید، حتماً باید با آب شسته شود تا آثار نجاست برطرف گردد و اگر تجاوز نکند، مکلف مختار است بین اینکه جهت ازاله عین نجاست از 3 عدد سنگ و یا کلوخ پاک استفاده کند و بین اینکه با آب ازاله نجاست نماید.
در روایت نبی اکرم (ص) جمله: «نَغتسِل اَثَرَ الغائِطَ» ما نشانه مدفوع را با آب می¬شوئیم. اشاره به جمع دارد. به دلیل اینکه جمله مذکور بر اینکه عین نجاست را پیش از استعمال آب، برطرف نموده¬اند و اثر و نشانه نجاست را با آب زائل نموده¬اند. دلالت دارد و همچنین در روایت دیگری آمده: که اهل مسجد قبا در جواب پیامبر(ص) گفتند: ما بعد از غائط (دفع مدفوع) از سه تا سنگ پاک استفاده می¬کنیم و پس از آن از آب استفاده می¬کنیم.
یعنی بین بهره¬گیری از سنگ و آب جمع نموده¬اند.
شافعی گفته است: استنجاء از بول و غائط به وسیله آب و یا به وسیله سنگی واجب می-باشد و دوباره خواندن نماز بر کسی که استنجاء نکرده است را واجب نموده و مالک همین گفته را قبول دارد و ابو حنیفه گفته است: استنجاء مستحب است و واجب نمی¬باشد.

 

2-6-1-دوست داشتن
محبت (دوست داشتن) تأکید اراده و تأکید خواستن است و به همین خاطر به جای «یُحبّوُنَ» نگفته است «یریدون» و خداوند دوستی آنها را به دوستی خود مقابله نموده و فرموده است: خداوند پاکیزگان را دوست دارد.
2-7- تفسیر آیه ششم
«وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهوُراً» از آسمان آب پاکیزه فرو فرستادیم
طهور به معنای زیاد پاک بودن است و صفت آب است و بر پاک بودن آب دلالت دارد.
اما درباره آب پاک که در احکام فقهی آب اقسام گوناگون تعریف شده است.
2-7-1- آب مطلق
آبی است که در طبیعت وجود دارد. آب باران یا آب چاه باشد. به هر قسمی که باشد، قلیل یا کر باشد. با تغییر یکی از اوصاف سه¬گانه¬اش «رنگ»، «بو»، «طعم» به واسطه همین نجاست منجس می¬شود، ولی اگر اوصاف دیگرش تغییر پیدا کرد، منجس نمی¬شود.
2-7-2- آب جاری
آبی است که از زمین بجوشد و عنوان چاه بر آن صدق نکند اعم از آنکه جوشش آن دائمی و متصل باشد یا چنین نباشد یا بجوشد یا بدون آن. اگر آب جاری به واسطه تغییر به همین نجاست منجس شد، تطهیرش به این است که تغییر از آن زائل گردد. اعم از آنکه زوال خود به خود صورت گرفته و یا به واسطه تدبیر و علاجی تحقق پیدا کند.
آب غیرجاری در صورتی که به واسطه ملاقات با نجس متغیر شد، چگونه تطهیر می¬شود؟
مطهرش دو امر است:
الف: زوال تغییر.
ب: اتصال و ملاقاتش با کر طاهر. اعم از اینکه، این ملاقات پس از زوال تغییر بوده یا مقارن با آن صورت گیرد.
1. مجرد ملاقات کر با منتجس سبب تطهیر آن می¬باشد. پس در تحصیل طهارت آب منجس شرط نیست که آب کر به صورت دفعی بر منجس واقع شود.
2. در طاهر شدن آب قلیل منجس شرط نیست که با آب کر مخروج گردد، بلکه اتصال به هر نحوی که باشد کافی است اگر چه امتزاجی در بین نباشد.
3. فرقی نیست در اینکه ملاقات با کر طوری باشد که آب کر و آب نجس هر دو در یک سطح باشند، یا اینکه کر در سطح بالا باشد و آب نجس در سطح پایین و بالعکس.
2-7-3-آب کر
به آبی گفته می¬شود که در طهارت اشیاء معتبر بوده و به مجرد ملاقات با نجاسات متجس نمی¬شود. مشهور آن است که: وزن کر، هزارو دویست رطل عراقی است.
2-7-4-آب قلیل
آب کمتر از کر را می¬گویند.
آب چاه: آبی است که از زمین بجوشد، منتهی بر روی زمین جاری نمی¬شود.
آب قلیل و آب چاه به مجرد اینکه با نجاست ملاقات کند، نجس خواهد شد.
2-7-5-آب مضاف
آبی است بدون قید، اسم آب بر آن صادق نیست، مانند آب فشرده شده از اجسام و مخروج شده با آنها به نحوی که اطلاق از آن سلب شده باشد هم چون آب گوشت.
آب مضاف ذاتاً پاک بوده ولی بنابر قول اصلح پاک کننده غیر نمی¬باشد یعنی نه مطهر از حدث است و نه مطهر از جنب. چه در حال اختیار و چه در حال اضطرار.
آب مضاف ولو اینکه کثیر باشد به واسطه اتصال به نجس، منجس می¬شود.
آب مضاف نجس زمانی پاک خواهد شد که به آب کثیر و کر مطلق شود به نحوی که دیگر به آن آب مضاف نگویند.
2-8- تفسیر آیه هفتم
«وَ یُنَزَّلُ عَلیکُم مِنَ السَّماءِ ماءً لیطهِّرکُم بِهِ وَ یُذهِبُ عَنکُم رِجزُ الشَّیطان»
آبی که از آسمان برای شما فرو می¬فرستد تا با آن شما را پاک و پلیدی شیطان را از شما دور سازد. هر مایعی که زائل کننده عین نجاست است، جائز است، با آن ازاله نجاست نمود. برای شیعیان آیه مبارکه دلیل است: که به جهت مطهر بودن آب بر ما منت گذارده است و معلوم است که غیر از آب، مایعات دیگر مطهر و پاک کننده نمی¬باشند. و اگر دیگر مایعات نیز پاک کننده بودند، منت گزاری ناتمام بود و بلکه در آیه به جای (ماء) (مایعاً) می¬فرمود، بهتر بود.
2-9- تفسیر آیه هشتم
«و یسئلونک عن المحیض، قل هو اذی ..» و از تو درباره خون حیض سوال کنند، بگو چیزی زیانبار و آلوده است. از این رو درحالت قاعدگی از زنان کناره گیری کنید و با آنان نزدیکی ننمائید تا پاک شوند و هنگامی که پاک شدند، از آنجائی که خدا به شما فرمان داده است، با زنان آمیزش کنید. خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد و پاکان را نیز دوست می دارد».
2-10- تفسیر آیه نهم
«انما المشرکون نجس فلایقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا».
همانا مشرکان آلوده و ناپاکند، پس نباید بعد از امسال (مورد اتفاق) نزدیک مسجد الحرام شوند.
کلمه «انما» این است و جز آن نیست. برای حصر است و معنای آن این است: از انسانها هیچ کسی پلید و ناپاک نیستند، مگر مشرکین. واژه «نجس» بر وزن «هرس» در اصل مصدر است و از باب مبالغه است و منظور معنای وصفی آن است. و در آیه نهی می شود از ورود و عبور مشرکین در مسجد الحرام.

 

2-11- تفسیر آیه دهم
«یا ایها الذین امنو انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون».
ای کسانیکه ایمان آورده اید، شراب و قمار و بت پرستی و ازلام (نوعی بخت آزمایی) پلیدند و از عمل شیطان می باشند پس از آنها دوری کنید تا رستگار شوید.
2-12- تفسیر آیه یازدهم
«و ثیابک فطهرا و الرجر فاهجز».
لباست را پاکیزه کن و از پلیدی بپرهیز.
2-13- تفسیر آیه دوازدهم
«و اذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فائمهن».
هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگون آزمود و او از عهده آزمایش به خوبی برآمد.

 

 

 


فصل سوم :
مطهرات

3- آب مطلق
آبی است که بر طبیعت خود باقی باشد، همچنانکه از آسمان فرود می آید و یا از زمین می جوشد. به طوریکه بدون وصفی به آن آب گویند. آب بر مطلق بودن خود باقی می ماند مگر اینکه حفظ آن مشکل باشد. مانند آبی که به واسطه گل و خاک و راکد ماندن زیاد و یا افتادن و ریختن برگ درختان در آن و یا جمع شدن کاه و امثال آن و یا به واسطه قرار گرفتن در محل عبور نمک و گوگرد و سایر مواد معدنی تغییر شکل داده باشد که در این صورت از مطلق بودن خارج می شود.
به اتفاق همه مذاهب آب مطلق پاک و پاک کننده از حدث و خبث است. و خداوند می فرماید: «و انزلنا من السماء ماء طهوراً» .
آب مطلق بر پنج قسم می باشد:
1. آب کر
2. آب قلیل
3. آب جاری
4. آب باران
5. آب چاه
کر: پیمانه ای است برای آب که در اصطلاح شرع هریک از طول و عرض و عمق آن باید سه وجب و نیم باشد.
1-1- آب کر:
آبی است که طهارت به وسیله آن حاصل می شود. در مقدار کر روایات زیادی وجود دارد ولی مشهورترین آنها هزار و دویست رطل عراقی است. و وزن آن بنابر قول مشهور یکصد و سی درهم باشد و از جهت مساحت مطابق نظر مشهور کسری به اندازه چهل و دو هفت هشتم وجب یک انسان متعارف است و در قول دیگر 27 وجب می باشد.
فقهای امامیه مقدار کر را هزار و دویست رطل عراقی دانسته اند. شیخ مفید و طوسی این مقدار بر حسب من شاهی شصت و چهار من و بیست مثقال کم می باشد. و هر من شاهی یک هراز و دویست و هشتاد مثقال است و برحسب من تبریز از یکصد و بیست و هشت من بیست مثقال کم است. و از نظر مساحت بنابر احتیاط چهل و دو هفت هشتم وجب یک انسان متعارف و برحسب کیلوگرم 419/377 کیلوگرم می باشد. برخی فقها مانند امام خمینی(ره) آن را برحسب مساحت سه وجب و نیم دانسته اند.
در روایت ابی نصیر از اباعبدالله(ع) آمده است: از امام صادق(ع) سوال شد: مقدار آب کر چقدر است؟ امام(ع) فرمودند: اگر آب سه وجب و نیم در طول و عرض و عمق باشد آن آب کر است.
دلیل فقهای امامیه بر اعتبار آب کر، اجماع فرقه امامیه است و حدیثی که از حماد بن معاویه بن عمار از امام حسین(ع) روایت کرده است: هرگاه آب به قدر کر برسد چیزی آن را نجس نمی کند.
شهید اول می فرماید: آب پاک کننده از حدث و خبث است و در صورت تغییر به وسیله نجاسبت، نجس می شود و با زوال تغییر در صورتی که جاری باشد و یا با آب کر اتصال پیدا کند پاک می شود و منظور از تغییر این است که یکی از اوصاف سه گانه اش یعنی رنگ، مزه و بو نجس شود.
در جواهر الکلام آمده: آبی که مقدار آن به اندازه کر یا بیشتر باشد برسد به واسطه رسیدن چیزی از نجاسات به آن نجس نمی شود مگر اینکه یکی از اوصاف سه گانه اش تغییر کند. به دلیل اجماع و اخباری که در این باره آمده: از جمله روایت ابن عقیل از امام صادق(ع) که فرموده:
خلق الله الماء طهوراً. لاینجسه شیء الا ما غیر لونه او طعمه او ریحه.
خداوند آب را پاک و پاک کننده آفرید چیزی از نجاسات آن را نجس نمی کند مگر اینکه رنگ ، مزه و بویش تغییر کند.

 

3-2- آب قلیل
آبی است که مقدارش از آب کر کمتر است. و به محض برخورد با چیز نجس، نجس می شود. آب قلیل اگر با آب کر یا جاری برخورد کند و هم سطح خود یا آبی که بالاتر از آن قرار داشته باشد، برخورد پاک می شو.د و به اجماع فقها با بارش باران بر آن پاک می گردد.
3-3- آّب جاری
آبی است که از زمین بجوشد و جریان داشته باشد مانند آب چشمه و قنات. مذاهب دیگر در آب جاری اختلاف نظر دارند.
حنفیه می گوید: آن چه جاری باشد، چه قلیل چه کثیر، به منبع متصل باشد یا نباشد به مجرد برخورد با ناپاک نجس نمی شود. و اگر در یک ظرف آب پاک باشد و در ظرف دیگر آب نجس و از جای بلند ریخته شوند و در هوا با هم مخلوط گردند و سپس فرود آیند، تمامش پاک است. همچنین اگر در روی زمین جاری شود، اعتماد بر جریان است و به هر نحو که باشد حکم آب کثیر را دارد. و اگر جاری نباشد ماند آب قلیل است. اگرچه از زمین بجوشد و از اینجا حکم کرده اند به اینکه آب باران اگر به زمین نجس بریزد و جاری نشود زمین بر نجاست خود باقی می ماند.
بنابراین در نزد حنفیه آبی که با برخورد نجس، نجس نمی شود دو قسم است: اول: آب راکدی که از یک طرف آن جریان داشته باشد و طرف دیگر جریان نداشته باشد.
دوم: آب جاری به هر نحو که باشد، اما قلیلی که با برخورد نجس نمی شود، همان راکدی است. اگر یک طرف آن جریان داشت، طرف دیگر هم جریان داشته باشد.
شافعیه می گوید:
بین آب جاری و راکد و جوشنده از زمین و غیر آن فرقی وجود ندارد وهمانا اعتبار به قلت و کثرت است. بنابراین آب کثیری که به حد نصاب قلتان برسد به محض برخورد نجس نمی شود. ولی اگر کمتر از قلتان باشد، نجس می شود. اگرچه جاری یا راکد باشد، بجوشد یا نجوشد، به دلیل اطلاق حدیث: «اذا بلغ الماء قلتین لمیحمل خبیثاً».
پس فرق بین جاری و راکد نزد شافعیه آن است که راکد به طور مجموع یک آب است. اما جاری اگرچه متصل باشد به چند قسمت تقسیم می شود. و هر قطعه آن حکمی مستقل از قطعات دیگر را دارد. اگر زیاد باشد با برخورد با نجاست نجس نمی شود ولی اگر کم بود نجس می شود. بنابراین شافعیه برخلاف حنفیه جریان را معتبر نمی داند. ولی حنفیه جریان را سبب تطهیر می داند.

نظر حنابله:
اگر آب راکد کمتر از قلتان باشد، به مجرد برخورد با ناپاک نجس می شود چه از زمین بحوشد یا نجوشد. اما جاری جز با تغییر حالت نجس نمی شود. یعنی حکم آن حکم آب کثیر است. اگرچه نجوشد و این قول به رای حنفیه نزدیک است.

 

نظر مالکیه
آب قلیل به مجرد برخورد با ناپاک نجس نمی شود و فرقی بین جاری و راکد نگذاشته اند و تنها تغییر حالت آب را معتبر می دانند اگر با نجاست تغییر کرد، نجس است وگرنه به طهارت خود باقی می ماند. اگرچه بجوشد یا نجوشد، کم باشد یا زیاد باشد.

 

نظر امامیه
برای جریان در هیچ حالی اثر نیست و اعتبار آن به منشاء جوشنده و یا کثرت است. پس اگر آب به منشاء جوشنده ای متصل باشد حکم آب کثیر را دارد. یعنی با برخورد با نجس، نجس نمی شود.

 


3-4- آب باران
چهارمین نوع آب مطلق آّب باران است که از آسمان به زمین فرود می آید. اگر بر زمین نجس ببارد آن را پاک می کند. همچنین خاک نجسی را که به واسطه باران گل آلود شود و آب آن را فراگیرد پاک می کند، اما گر فقط رطوبت به آن برسد پاک نمی شود.
آب باران در نزد امامیه هنگامی که از آسمان می بارد مانند آب چشمه و کثیر است که با برخورد با نجاست نجس نمی شود و زمین و لباس و ظروف و تمام اجسام پس از برطرف شدن عین نجاست به مجرد نزول باران بر آن پاک می شود.
در «مستمسک» آمده: زمین نجس با رسیدن آب باران به آن پاک می شود به شرطی که آب از آسمان بر آن جاری شود. اگرچه به کمک باد باشد و هرگاه قطرات باران بر سقف خانه بریزد و جاری نشود پاک کننده نیست. همچنین هرگاه بر روی درخت بریزد و سپس به زمین بیفتد.

 

3-5- آب چاه
پنجمین نوع آب مطلق است که از زمین می جوشد . و در نزد فقهای امامیه چنانچه نجاست به آن برسد اگرچه کمتر از حد کر باشد چنانچه بو و رنگ و مزه آن تغییر نکرده باشد، نجس نیست.
شیخ طوسی می فرماید: اگر به واسطه نجاست آب چاه تغییر پیدا کرد و تغییری در اوصاف سه گانه بوجود آمد، همه آب آن را باید کشید و اگر کشیدن همه آب چاه ممکن نباشد باید به مقداری کشید که تغییر بوجود آمده از بین برود و شیخ مفید و ابن عقیل و ابی الصلاح و ابن البراج نیز همین قول را برگزیده اند.
زمین: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً»
یعنی زمین برای من سجده گاه پاک و پاک کننده قرار داده شده است.
در مستمک آمده: دومین مورد از مطهرات زمین است و باطن و فعل کفش با راه رفتن بر روی آن یا با کشیدن آن بر زمین پاک می شود: زیرا امام (ع) فرموده¬اند: ان الارض یطیر بعضه بعضاً. »
و خبر صحیح زراره از امام ابی جعفر (ع) آمده» «لا یغسلی الا ان یفذرها و لکنه یمتسما حتی یذهب اثرها و یصلی »
نزد امامیه و حنفیه زمین پاک کننده است. کف پا و ته کفش با راه رفتن روی زمین یا کشیدن به زمین به مانند برطرف شدن عین نجاست. »
امام خمینی (ره) با سه شرط زمین را پاک کننده می داند : «اول اینکه زمین پاک باشد. دوم اینکه خشک باشد و سوم اینکه اگر عین نجاست مانند بول و خون و یا گل متجنس در کف پا و ته کفش با راه رفتن و مالیدن به زمین از بین برود.»
3-6- آفتاب: از دیگر مطهرات است. و پاک کننده زمین و چیزهای دیگر . شن و حصیرها و بوریاها و از هر چیزی که قابل انتقال نیست مانند: ساختمان، حیاط، درختان، شاخه ها و میخهای کوبیده شده بنابر قول مشهور ادعای اجماع نیز با آن شده است .
در خبر صحیح زاراه از امام (ع) که می گوید:
از ابا جعفر (ع) پرسیدم: بولی که بر سطح زمین یا در مکانی که نماز در آنجا خوانده می شود می ریزد، حکمش چیست؟ امام (ع) فرمودند: «هر گاه گرمای خورشید آن را خشک کند، می توان بر آن نماز خواند و پاک است. »
امامیه گفته¬اند: آفتاب، زمین و مثل آن از غیر منقول چون درختان و برگ و میوه و همچنین ساختمانها و میخها و نیز از منقولات چیزهایی مانند حصیر را پاک می کند. جز فرشهای نشیمن را مشروط به اینکه تنها با آفتاب بخشکد نه با کمک باد .
حنفیه گفته¬اند: خشک شدن زمین و درختان چه با آفتاب باشد ، یا باد پاک می شود .
مالکیه، حنابله و شافعیه گفته¬اند: زمین با تابش آفتاب و باد پاک نمی شود بلکه باید بر آن آب ریخت البته در چگونگی تطهیر اختلاف دارند.
استحاله: دگرگون شدن چیز نجس به طوریکه عوض شود و به صورت چیز پاکی درآید. مثل اینکه چوب نجس بسوزد و خاکستر شود یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود. ولی اگر جنس آن عوض نشود مثل اینکه گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند پاک نمی شود .
استحاله بر دو نوع است:
الف) استحاله بوسیله آتش
ب) تبدیل شدن به خاکستر مثل خاکستر سیگار
و اکثر علما ادعای اجماع در پاک کنندگی آن دارند. امامیه گفته¬اند: آتش دخالتی در تطهیر ندارد و فقط برای استحاله علت است .
شهید اول در کتاب «لمعه» استحاله و تبدیل شدن شراب به سرکه را جزء مطهرات دانسته و شهید ثانی استحاله را مانند مردار و مدفوعی دانسته که به خاک یا کرم تبدیل می گردد .
از دیگر مطهرات «انقلاب» است. (کم شدن دو سوم آب انگور).
مثل اینکه خمر از مسکر بودن خالی شود سپس پاک می شود. چه به نفسه یا برای درمان و در کتاب منتهی – مهذب البارع و کشف اللثام و مجمع البرهان ادعای اجماع بر آن شده است .
و هرگاه مشک در انقلاب خ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی احکام فقهی و تطبیق آن با آیات قرآن درباره طهارتهای سه گانه وضو- غسل- تیمم