فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی گوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم مشکل گوشه گیری فاطمه را برطرف نمایم ؟

اختصاصی از فی گوو اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم مشکل گوشه گیری فاطمه را برطرف نمایم ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم مشکل گوشه گیری فاطمه را برطرف نمایم ؟


اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم مشکل گوشه گیری فاطمه را برطرف نمایم ؟

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 30 صفحه می باشد.

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.

مقدمه

 علم از آن نقطه و آن زمان آغاز شد که بشر به فکر حل مسائل مختلف زندگی افتاد. به عبارت دیگر، تاریخ تولد بشر است. بشر اولیه برای حل مسائل و مشکلات خود از ابتدایی ترین مرحله شروع کرد و به کمک برخی از روابط تجربی قادر شد پیرامون خویش را کم و بیش بشناسد و بدین طریق پیچ  و تاب و فراز و نشیب هستی آگاه شد(دلاور،1380،ص 3).

یکی از این علوم، علم روانشناسی است. منظور از روانشناسی، علاوه بر پیشرفت علمی و صنفی بهبود بخشیدن به زندگی انسان نیز هست. این علاقه روزافزون روانشناسان به مسائل روزمره و علمی بشر ، موجب شده است که دانش ما در افراد،به ویژه کسانی که دچا مشکلات روانی هستند، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد.عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است.

در هر طبقه و صنفی و در هرگروه و جمعی ، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند. بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر و دانش پژوه، پزشک و مهندس، زارع ، استاد دانشگاه و غیره، خطرابتلا به ناراحتیهای روانی وجود دارد. به عبارت دیگر هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد(شاملو، 1378،ص 11).

رفتار کم رویی و انزواطلبی ، یکی از رفتارهای نسبتاً شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود نوجوان را به سمت و سوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب و زود رنجی سوق خواهد داد. عدم احساس توانمندی و کمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات، بیان افکار و نظریات، خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است.

گوشه گیری از نظرلغوی به معنای تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه گیر کسی است که از مردم دوری می کند وعزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد,البته هرنوع عزلت و در تنهای ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود هر انسان گاه گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی وحل مشکلات زندگی بپردازد گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد در این مورد اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی منجر می شود. (شفیع آبادی ، 1374، ص 94) .

کم بود محبت در خانواده می تواند یکی از علل بروز کم رویی باشد که توجه به به کودک و بر طرف کردن خواسته های او هم چنین تشویق و مورد مشاور ه قرار دادن می تواند در درمان این نقیصه کمک کند.

 در جلسه مشاوره معلم با اولیا که در هفته اول مهر ماه برگزار می گردد متوجه مردی شدم که درگوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده از همان روز نظر من را به خود جلب کرد. از خود با تعجب سوال کردم چه طور شده یک مرد در جلسات اولیا آمده است؟! ( حضور پدران در جلسات مشاوره معلمان آنقدر کم رنگ شده است که حضور گاه به گاه یک پدر مورد تعجب واقع می شود)

مشکل فاطمه گوشه گیری و انزوا طلبی بود، پدرش چندین بار مراجعه کرده بود و از افت تحصیلی و بی علاقگی او در انجام تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر دانش آموزان دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل دخترش شده بود.

حس انسان دوستان و مقتضیات شغل اینجانب ایجاب می کرد که نسبت به حل این مشکل باید احساس وظیفه نموده و تمام سعی و فکر خود را بکار انداخته تا مشکل این دانش آموز را حل کنم .

توصیف وضعیت موجود(تشخیص مسئله)

 دبستان یاسین در روستای رشتقون 17 کیلومتری جاده الموت  در شمال شرقی قزوین واقع شده است و مرکز مجتمع شهید لشگری می باشد.این مجتمع 5 روستا را با 570 دانش آموز و نو آموز تحت پوشش دارد که مدارس تابعه با معاون مدرسه و یا معاون آموزگار اداره می شوند .

تمام دانش آموزان روستای رشتقون بومی آن روستا نیستند و بعلت نزدیکی به شهر، یک روستای مهاجر پذیر محسوب شده و اقشار مختلف که اکثرا کارگرو کشاورز هستند سکونت دارند.

فاطمه با پدرش زندگی می کند.او از تهران به علت جدایی والدینش به این روستا مهاجرت کرده است.او دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته است. فاطمه را از وقتی شناختم و به رفتار او حساس شدم که ،پدرش برای شرکت در جلسه مشاوره به دعوت معلم به دبستان آمده بود او تنها مردی بود که در گوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده بود. قبل از ورود به جلسه به اتاقم آمد و گفت: آقا این جلسه اجباری است ؟ نمی شه من را معاف کنید؟ پرسیدم چرا؟ گفت آخه همه خانم هستند ؟ پرسیدم چرا مادرش نیامده ؟ گفت بیمار بود نتواست. به او گفتم با خانم معلمش صحبت کن و نکات لازم را برای شما توضیح دهد.این گفتگوی کوتاه زمینه ای شد تا هفته بعد نیز مراجعه کند و درخصوص مشکل فاطمه با من صحبت کند. و از من خواست برای حل مشکل او فکری بکنم.

پدر و مادر فاطمه باهم دختر خاله و پسر خاله هستند، دو تا فرزند دارند یکی پسر که از خدمت سربازی آمده و مجرد است و جدا زندگی می کند، دیپلمش را گرفته و شاغل است..دیگری، فاطمه است که در کلاس پنجم درس می خواند و با پدرش زندگی می کند.پدر و مادرش بیست سال زندگی مشترک داشتند و دو سال است با هم اختلاف پیدا کرده و منتظر رای دادگاه برای طلاق می باشند.مادر فاطمه شاغل است و در خانه پدر و مادرش زندگی می کند.پدر فاطمه که بعد از اختلاف با همسرش از تهران به این روستا مهاجرت کرده و با تهیه یک منزل اجاره ای و یک مغازه فتوکپی و خدمات کامپیوتری با فاطمه زندگی می کند.او مرد تقریبا چاق با قد کوتاه و خوش مشربی می باشد.نسبت به سرنوشت فرزندش احساس مسئولیت می کند و برای رجعت به زندگی مشترک بی تمایل نیست. او همسرش را مسئول جدایی می داند و معتقد است که او آدم پر توقعی است و انتظارات زیادی از من در زندگی دارد.و معتقد است او از اول هم من را دوست نداشت و وساطت اقوام به این ازدواج انجامید .ولی برادر فاطمه هر دو را مقصر می داند و می گوید آنها هر دو لجباز هستند و از موضع خودشان کوتاه نمی آیند.

 هر علت و معلولی که به این جدایی دامن زده است و یا هرکسی که مقصر بوده و یا نبوده آنچه که فعلا ثمره این عدم تفاهم شده است ، یک دختر یازده ساله است که دچار کم رویی و انزاوطلبی شده است و از زندگی دور از محبت مادر رنج می برد  و نمی تواند مانند سایر بچه ها از زندگی لذت ببرد.

مسئله مطرح در این پژوهش پیدا کردن مقصر نیست بلکه به این مسئله می پردازد که چگونه با این چنین دانش آموزانی که به هر دلیلی با این مشکل مواجه می شوند برخورد کرده و مشکل او را حل نموده و ادامه زندگی با این شرایط واقعی را برای او سهل تر نماییم.


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم مشکل گوشه گیری فاطمه را برطرف نمایم ؟

اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات ( IT ) اختلالات یادگیری سمانه را حل کنم؟

اختصاصی از فی گوو اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات ( IT ) اختلالات یادگیری سمانه را حل کنم؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات ( IT ) اختلالات یادگیری سمانه را حل کنم؟


اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات ( IT ) اختلالات یادگیری سمانه  را حل کنم؟

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 47 صفحه می باشد.

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.

اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات ( IT ) اختلالات یادگیری سمانه ( دانش آموز پایه اول ابتدایی  ) را حل کنم؟

چکیده

    در این چند سال بعنوان معلم پایه اول ابتدایی با دانش آموزان دختر و پسر با ویژگی های رفتاری و اجتماعی متفاوت سر و کار داشتم. اما امسال یکی از دانش آموزان من به نام سمانه، با بقیه بچه هایی که تا به حال دیده بودم خیلی فرق داشت. او کودکی خجالتی، مضطرب و افسرده بود. آهسته و لرزان صحبت می کرد. با بقیه بچه ها دوست نمی شد و گوشه گیر بود. حتی قادر نبود که وسایل خود را از کیفش در آورد. کتابش را وارونه در دست می گرفت و هنگام تصویرخوانی از کتاب بخوانیم، می گفت: چیزی نمی بینم. در نوشتن نیز مشکل داشت و ساده ترین علائم کتاب بنویسیم را نمی توانست، بنویسد. او ریاضی را درک نمی کرد. به طور کلی او دچار اختلالات یادگیری یا دیسلکسی بود. در گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن و درک کردن مشکل داشت. با بررسی هایی که انجام دادم از نظر فیزیکی و هوش کاملاً سالم و عادی بود ولی در یادگیری بسیار مشکل داشت. برای حل اختلالات یادگیری و رفتاری او نیاز به روش تدریس مناسب و خاص بود.

    پس از مطالعه و بررسی فراوان، روش های ویژه ای را برای بهبود وضعیت او به کار بستم. راه حل های مختلف را آزمایش کردم. بهترین راه این بود که نوآوری های آموزشی را به کار ببرم و با استفاده از فناوری نو اختلالات یادگیری سمانه را حل کنم. بنابراین از روش IT استفاده کردم.

    با تلاش فراوان توانستم به نتیجه مطلوب برسم. به طوری که پیشرفت سمانه بسیار چشمگیر بود. او نه تنها در درس ریاضی و بخوانیم پیشرفت بسیار زیادی داشت بلکه مشکلات رفتاری او نیز به کلی رفع گردید و همانند سایر دانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت می کرد.

    نتیجه ای که در نهایت به دست آمد این بود که: توانستم اختلالات یادگیری (دیسلکسی ) سمانه را با کمک تدریس مبتنی بر IT حل کنم و از او دانش آموزی فعال و علاقمند بسازم. علاوه بر آن پیشرفت تحصیلی و علاقمندی سایر دانش آموزان نیز با این روش میسر شد و کلاسی سرشار از شادی و نشاط مهیا نمودم. موفقیت تحصیلی، علاقمندی و سرزندگی سمانه و سایر دانش آموزان نشان دهنده موفق بودن این طرح می باشد.

توصیف وضعیت موجود

    اینجانب ………….   ، دارای مدرک لیسانس    ، مدت      سال است که در خدمت آموزش و پرورش مشغول به تدریس می باشم . امسال نیز بعنوان معلم پایه اول در مدرسه ………..مشغول به خدمت می باشم

    از ابتدای سال تحصیلی متوجه شدم که یکی از دانش آموزانم به نام سمانه دارای علائمی از قبیل بی علاقگی به مدرسه، ترس از مدرسه، همکاری نکردن با معلم، انجام ندادن تکالیف درسی به طور منظم، ضعف درسی، گوشه گیری و انزوا طلبی می باشد که نشاندهنده وجود اختلالات رفتاری و درسی در این دانش آموز بود. او دور از پدر و مادرش زندگی می کرد زیرا آن ها در حال کوچ کردن بودند.به همین دلیل او با پدربزرگ و مادربزرگ خود در روستا ساکن بود. دوری از پدر و مادر باعث بروز مشکلات روحی و عاطفی شده بود که بر اختلالات یادگیری او می افزود. آن ها به دلیل فقر اقتصادی ازوسایل ساده رفاهی مانند تلویزیون محروم بودند. وقتی از سمانه می پرسیدم از برنامه های تلویزیون به کدام یک علاقه داری؟ می گفت: ما تلویزیون نداریم. او برای ورود به مدرسه مورد سنجش قرار نگرفته بود همچنین دوره پیش دبستانی را به علت فقر فرهنگی خانواده نگذرانده بود. او کودکی خجالتی، مضطرب، افسرده و نگران بود. دستانش همیشه از عرق خیس بود. جثه ای کوچکتر از سایر همکلاسی هایش داشت. من اغلب در زنگ های تفریح از پشت پنجره کلاس رفتار او را زیر نظر داشتم. اصولاً جنب و جوش و تحرک بسیار کمی داشت. بیشتر در گوشه حیاط مدرسه در کنار خواهر بزرگترش که کلاس چهارم بود
می ایستاد و بچه های دیگر را با کنجکاوی نگاه می کرد. او با کسی ارتباط برقرار نمی کرد و حتی با همکلاسی هایش هم دوست نبود. هنگام صحبت کردن همیشه ترس داشت و خیلی آهسته و لرزان صحبت می کرد. در کلاس وقتی از دانش آموزان می خواستم کتاب های خود را روی میز گذاشته و باز کنند مدت زیادی طول می کشید تا کتاب خود را از کیفش در آورد و روی میز قرار دهد. یک ماه طول کشید تا من به کمک همکلاسی هایش به او یاد دادیم تا کتاب خود را وارونه در دست نگیرد.

    هنگام تدریس نگاره های کتاب بخوانیم، دانش آموزان می بایست درباره لوح ها صحبت کنند و تصویر خوانی کنند. وقتی نوبت به سمانه می رسید مدت ها به تصویر نگاه
می کرد و جوابی نمی داد. وقتی از او می پرسیدم که در تصویر چه می بینی؟ می گفت: هیچی نمی بینم.

    ابتدا فکر کردم که او مشکل بینایی دارد. به همراهی مدیر مدرسه او را به مرکز بهداشت فرستادیم تا مورد آزمایش بینایی سنجی و شنوایی سنجی قرار گیرد. در هر دو مورد مشکلی نداشت. بعد از آن به نظرم رسید که خجالتی است و نمی خواهد در جمع صحبت کند. از او خواستم که فقط برای من صحبت کند و باز او جواب می داد که در تصویر چیزی نمی بیند. با توضیحاتی که من و سایر همکلاسی هایش در باره تصاویر می دادیم او فقط بعضی از زیرنگاره ها را نام می برد و در مورد لوح بزرگ هیچ چیز نمی گفت. او اصلاً فکر نمی کرد و طوطی وار جواب می داد هرچه بچه ها اعم از درست یا غلط می گفتند همان را تکرار می کرد.

    در نوشتن هم بسیار مشکل داشت و ساده ترین علایم موجود در کتاب بنویسیم را
نمی توانست، بنویسد. اغلب او را پای تخته آورده، دست او را می گرفتم تا بتواند، بنویسد. در دفتر مشق هم به او تمرین می دادم، اما باز هم در نوشتن مشکل داشت. او خیلی بی توجه بود. دائم به اطراف خود نگاه می کرد و در نوشتن بسیار کند بود. مدتی طول می کشید تا بتواند یک علامت خیلی ساده رسم کند. در خواندن و نوشتن و به خاطر سپردن اعداد هم بسیار مشکل داشت.

    دو ماه از سال تحصیلی می گذشت و من هرچه تلاش می کردم سمانه هیچ پیشرفتی نداشت. همیشه در این فکر بودم که: "چگونه می توانم مشکلات یادگیری و رفتاری او را حل کنم؟"


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی آموزگار ابتدایی چگونه توانستم با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات ( IT ) اختلالات یادگیری سمانه را حل کنم؟

تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار


تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه13

گذشته و حال جمشید آموزگار

جمشید آموزگار از جمله سیاستمدارانی است که هم خود او و هم پدرش اکثر سالهای عمر را در خدمت رژیم پهلوی سپری کرده اند. آموزگار در چهارم تیر 1302ش در تهران متولد شد. پدرش حبیب الله خان که از قضات وزارت عدلیه رضاخان بود، هم در دوران سلطنت رضاخان و هم در دوره محمدرضا پهلوی عهده دار مسئولیتهای مهمی بود؛ در مجلس مؤسسان عضویت داشت و در دوره های دوم و سوم مجلس سنا از اعضای آن بود. مدتی هم در کابینه حسین علاء وزیر فرهنگ بود.

جمشید آموزگار دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. تحصیلات دانشگاهی جمشید آموزگار با جنگ دوم جهانی همزمان شد و او تحصیلات خود را در تهران رها کرد و راهی امریکا شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه «کرنل » Cornnell ادامه تحصیل داد. پس از اخذ کارشناسی مهندسی، فوق لیسانس خود را در رشته هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن دریافت کرد و با ادامه تحصیل در همین رشته دکتری گرفت.

جمشید آموزگار در 1328 ش. و در سن 26 سالگی به استخدام سازمان ملل درآمد و در زمینه مهندسی سدسازی، راهسازی، آبیاری و بهداشت، با این سازمان همکاری کرد
وی در اواخر اقامت خود در امریکا همسری یهودی آلمانی تبار به نام «اولریش» برگزید. آموزگار در 1330 به ایران بازگشت و در 1332 به استخدام وزارت بهداشت درآمد و معاون آن وزارتخانه در امور مهندسی بهداشت شد. در این سالها حضور حبیب الله آموزگار در مجلس سنای دوم و سوم، نقش مؤثری در ارتقاء شغلی پسرش داشت. وی با اعمال نفوذ پدرش، توانست به منوچهر اقبال ـ نخست وزیر وقت ـ نزدیک شود و مدارج سیاسی را به سرعت طی کند. او در 1335 با گشایش کنفرانس بغداد، به عنوان عضو کمیته اقتصادی در آن حضور یافت و به ریاست یکی از کمیته های تخصصی آن انتخاب شد.

آموزگار در 9 شهریور 1337 در کابینه ترمیمی اقبال وزیر کار شد. در دوره وی نخستین قانون کار ایران از تصویب مجلسین گذشت. وی سپس در 9 آبان 1338 جای خود را به حسنعلی منصور داد و خود وزیر کشاورزی شد.

از شهریور 1339 که دولت منوچهر اقبال برکنار شد تا آخر تیرماه 1341 دولتهایی به ریاست شریف امامی، علی امینی و اسدالله علم اداره امور کشور را به عهده داشتند. در این دولتها، آموزگار نقش مهمی نداشت و هیچ سمت رسمی به وی واگذار نشد. در این دوره کشور درگیر مسائل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار

تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار

اختصاصی از فی گوو تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار


تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

 

گذشته و حال جمشید آموزگار

 

جمشید آموزگار از جمله سیاستمدارانی است که هم خود او و هم پدرش اکثر سالهای عمر را در خدمت رژیم پهلوی سپری کرده اند. آموزگار در چهارم تیر 1302ش در تهران متولد شد. پدرش حبیب الله خان که از قضات وزارت عدلیه رضاخان بود، هم در دوران سلطنت رضاخان و هم در دوره محمدرضا پهلوی عهده دار مسئولیتهای مهمی بود؛ در مجلس مؤسسان عضویت داشت و در دوره های دوم و سوم مجلس سنا از اعضای آن بود. مدتی هم در کابینه حسین علاء وزیر فرهنگ بود.

جمشید آموزگار دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. تحصیلات دانشگاهی جمشید آموزگار با جنگ دوم جهانی همزمان شد و او تحصیلات خود را در تهران رها کرد و راهی امریکا شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه «کرنل » Cornnell ادامه تحصیل داد. پس از اخذ کارشناسی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد گذشته و حال جمشید آموزگار

دانلودمقاله مولانا، آموزگار معنا

اختصاصی از فی گوو دانلودمقاله مولانا، آموزگار معنا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

مقدمه :روی آوری قشرهای گوناگون جویندگان حقیقت در سراسر جهان به آثار مولانا، آدمی را به یاد آن مصرع خود او در نی نامه می اندازد: که جفت بدحالان و خوشحالان1 شده است، بدحالان و خوش حالانی که هر یک از ظن خود یار2 او شده اند و هر یک به گوشه ای از ساحت روان او ورود کرده‎اند. خیل بی شمار مشتاقان، چاپ های متعدد آثار مولانا به زبانهای گوناگون، برگزاری کنگره ها و سمینارها... در جهان این سئوال را پیش می آورد که براستی در بازار نوفروشی3 مولانا چه متاعی عرضه می شود که این همه بر گرد او جمع آمده اند و این خریداران کالای او چه کسانی هستند، چه می خواهند؟...
بی گمان اینان هر که هستند آنانند که در فرآیند طلب خویش ز هزار خم چشیده اند و همه را بیازموده اند4 و سرانجام به شراب سرکش مولانا رسیده اند چرا که به این نتیجه رسیده اند بی مدد چون اویی، درهم ریختن ارزشها، اعتبارهای جهان و فرو شدن به دریا و در پی گوهر حقیقت کاری آسان نیست.
معنا، گمشده آنانی، نه چونان همه
غالب انسانها در اجبار چارچوب ها و قالب های عرفی و معمول زندگی، مجال و فرصت باطنی آن را نمی یابند که لحظه ها را به چراگاه رسالت5 ببرند و روزن وجود را به روی آفتابی که لب درگاه آنهاست بگشایند6... در روند زندگی هر چه این قیدها و بندها محکم تر می شوند رفته رفته اکثر آدمها نمادی از آن گاو در مثنوی می شوند که از دروازه تولد وارد جهان شده و از دروازه مرگ خارج می شوند و از آن همه زیبائیها، هنرها و معرفت‎ها... جز قشر خربره اعتباریات و ظواهر زندگی بیشتر چیزی را ادراک نمی کنند و نمی فهمند7.
اما در این میانه، کسانی پیدا می شوند که بیقرارند و طالب بیقرار شده اند آن چه که همه را راضی می کند آنان را ارضاء نمی‎کند، چیزی فراتر از آنچه هست می خواهند، تشنگی آنان از جنس دیگری است، بی تاب و آشفته، در وادی حیرت سرگشته اند و به هر جایی که نام و نشانی از آن معشوقه هر جایی است سر می کشند تا شاید آرام گیرند.
سالها سرگشته گفت و شنود هر کجا نام و نشانی از تو بود8
این تشنگان حقیقت، آرام آرام بوی آن دلبر نهان9 در عرصه جانشان پران می شود و با زبانی گنگ، هر دم به سویی کشیده می‎شوند و مدام از خود می پرسند: چیست که هر دمی چنین می کشدم به سوی او؟10، در کشاکش این جستجو، گاه آشفتگیها به اوج می رسد و سئوالاتی به جان آنان هجوم می آورد و هر دم از خود می‎پرسند:
چه کسم من؟ چه کسم من؟ که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کـشندم، گه از این سوی کشنـدم
ز کشاکش چو کمانــم، بـــه کف گـوش کشـانم
قدر از بــــام درافتـد چـــو در خانه ببنـــدم
نفسی آتش سوزان، نفســـی سیل گــــریـزان
ز چه اصلم؟ ز چه فصلم؟ به چه بازار خـ ـرندم؟
سالکان روزگار ما
در چنین هیاهوی هول آور درونی و تهاجمات برونی ارزشهای تکنولوژیک و ابزاری که جملگی برآمده از عقل جزیی هستند گرفتار آمده اند، در جان پاره ای از این جویندگان آتشین مزاج حقیقت کسی چون شرر می خندد11 و راه را بر آنانی که ساختارهای معمول زندگی را شکسته و در پی معنا به راه افتاده اند می بندد و مدعی می شود که عشق او را نوع دگر خندیدن12 آموخته و عشق از آسمان آمده است تا اهل تردید و گمان را درهم کوبد13 و آنان را به خود می خواند. او خویشتن را تحصیلکرده مدرسه احمد امی معرفی می کند و بر فضل و هنر که جملگی حجاب آفتاب جانان است می خندد14 و حیران از این که خوب است یا زشت، این است یا آن، و چه نامی دارد، دلبر است یا دل داده بر سر راه تمامی طالبان حقیقت قرار می گیرد می گوید:
گر زان که نئی طالب، جـــوینده شوی با ما
ور زان که نئی مطرب، گـــوینده شوی با ما
گر زان که تو قارونی، در عشـق شوی مفلس
ور زان که خداوندی، هم بنــده شوی با مــا
یک شمع از این مجلس صد شمع بگیرانــد
گر مرده ای ور زنده، هم زنده شوی بـــا ما
پاهای تو بگشاید، روشن بـــه تو بنمــاید
در ژنده درآ یکدم تــا زنــده دلان بینـــی
اطلس به در اندازی در ژنده شوی بـــا مـا
چون دانه شد افکنده بر رست و درختی شد
این رمز چو دریابـــی افکنده شوی بــا ما
شمس الحق تبریزی با غنچه دل گـویــــد
چون باز شود چشمت بیننده شوی بـــا ما

و این گونه است که او تمامی آنانی که فراسوی نیک و بد و دانایی در پی حقیقتند را مجذوب خود می سازد. سالکان راستین در راه سپاری با او در جستجوی معنای زندگی است که در نهایت دلاورانه قفل زندان جهان را گشوده و گردن گردنکشان را در پیش سلطان عشق می شکنند15.
رویکردهایی برای تبیین معنای زندگی
دو رویکرد عمده برای تبیین معنای زندگی وجود دارد:
1- رویکرد مجعول (قراردادی)
در این رویکرد، جوینده معنا، تفسیری از عالم پیدا می کند و بر اساس آن به زندگی معنایی می بخشد، و در واقع معنای زندگی بر ساخته تجزیه و تحلیل ها و برداشتهای اوست بقول دکتر فرانکل، چنین آدمی زندگی اش را یک پروژه تعریف شده و هدفمند از سوی دیگران نمی داند، بلکه به زندگی با تجارب خاص خویش معنا می دهد و برای گریز از هجوم خالی اطراف چونان سپهری فریاد برمی‎آورد که زندگی خالی نیست، سیب هست... و نتیجه می‎گیرد تا شقایق هست زندگی باید کرد. یا در سطح عقلایی تری، کسی چون راسل در ابتدای زندگینامه خود می نویسد:
سه چیز به زندگی ام معنا داده است: یکی علم و ارضاء کنجکاوی علمی، دیگری شفقت به حال انسانها و کاستن از درد و رنج های آنها و سومی عشق ورزی
2-رویکرد مکشوف
در این نوع نگاه، زندگی به عنوان یک موجودیت مستقل از ذهن بشر، معنایی دارد که باید توسط جوینده راه حقیقت آن معنا کشف و بازشناسی شود و با روشهای فلسفی و عرفانی کشف شود، در این رویکرد معنا عین وجود است.
حوزه های جستجوی معنای زندگی
اختلالات زندگی انسان امروز ناشی از آن است که انسان فرهیخته امروزی احساس می‎کند زندگیش معنا ندارد و سئوال بزرگ چرا هستی را نمی تواند پاسخ دهد و لاجرم با خیام زمزمه می کند:
ایــــن بحر وجود آمده بیـرون زنهفت کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هر کس سخنــی از سر ســـودا گفتند زان روی کـه هست کس نمی داند گفت
مساله دریافت معنای زندگی چه با رویکرد مجعول و چه مکشوف، در سه سطح قابل طرح شدن است:
1- حوزه فلسفه دین
در این حوزه ادیان با تعالیم خود برای زندگی معنایی قایل هستند که توسط خالق هستی مشخص شده و باید مکشوف گردد، مثلاً در اسلام مساله ای به نام عبادت به عنوان فلسفه خلقت انسان مطرح شده است که انسان باید به آن دست یابد.
و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون «الذاریات/ 51»
2- حوزه فلسفه اخلاق
در این حوزه در پی آنند با قایل شدن معنایی برای زندگی مشخص کنند که کدام کار خوب، و کدام بد است، کدام کار وظیفه، مسئولیت، رذیلت و فضیلت... است و کدام نیست.
3-حوزه روان شناسی
در تحلیل های روان شناختی از انسان، بر این باورند که بسیاری از اختلالات و نابسامانی های روانی بشر وقتی ایجاد می شود که انسان احساس می کند زندگی اش بی معنا شده و نتوانسته است که بفهمد معنای زندگی چیست. روان شناسان شناختی بر این باورند در نتیجه به دلیل فقدان احساس معنای زندگی دستخوش یک سلسله نابسامانیهای روانی می شود...
مولانا و پاسخ به دغدغه های انسان امروز
آمارها و شواهد نشان می دهد احساس بی هویتی و پوچی انسان معاصر، علی رغم پیشرفت روزافزون تکنولوژی، روز به روز بیشتر می شود، او در عین امکان برخورداری های بیشتر نسبت به انسانهای گذشته، نوعی فقر معنایی را در زندگی خود تجربه می کند. اما در میان خیل بی شمار آدمیان تنها قشر اندکی به خودآگاهی می رسند و به قول دکتر ویکتور فرانکل در جستجوی معنا هستند، زیرا به قول نیچه تنها انسانی که چرایی و فلسفه حیات را فهمیده باشد، می تواند با هر چگونگی بسازد و لایه‎های بیشماری از بشریت در اتوبان زندگی سراسیمه می دوند.
انسان امروز، هر روز شاهد بیشتر درهم ریخته شدن ساختار مکاتب فلسفی ـ سیاسی و اجتماعی در تفسیر واقعیت های حیات روانی و اجتماعی بشر است. آرمان شهرهای (اتوپیا) وعده داده شده یکی پس از دیگری بی رنگ می شوند و آدمی خود را به قول فیلسوفان اگزیستانسیالیست در برهوت کویر این عالم بی کس می یابد، انسان خردمند امروز به دستاوردهای عقل مدرنیته که به قول مولوی عقل آخوربین است بدبین شده و آرامش عمیق خود را در آن سوی عقل جزیی جستجو می‎کند و نجات را در تهاجم ساختارشکنانه به عقل جزیی نگر می یابد. انسان حقیقت جو معاصر دریافته است که چگونه همین عقل مدرن، حیات بشری را به جهنم سوزانی مبدل ساخته است که در آن سیاستمداران و سوداگران، جسم و جان بشریت را در زندان اعتبارها اسیر ساخته اند، و با رویکردهای غیر انسانی و حقارت آمیز مسایل بشریت را به روشهای غیرمتعالی تدبیر می کنند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مولانا، آموزگار معنا